مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
۱۸۰.
خلیج فارس
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۰ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۵)
407 - 423
حوزه های تخصصی:
چیدمان فضای سکونتگاه ها دارای منطق خاصی است و از قوانین ویژه ای هم تبعیت می کند. از جمله نگاره های ژئومورفولوژیک، که میراث تغییرات سطح تراز آب دریاست و جمعیت کثیری از مردم دنیا در آن سکونت گزیده اند، نگاره های ساحلی است. براساس مطالعات اخیر، خلیج فارس از هجده هزار سال پیش تراز 70 متر بالاتر از سطح امروزی را هم تجربه کرده و حاصل چنین بالاآمدگی و رسوب گذاری دریایی دشت های ساحلی است که در اصطلاح پدیدارشناسی به آن نگاره دریایی اطلاق می شود. آنچه برای یک ژئومورفولوژیست اهمیت پیدا می کند درک تحلیل های ژئومورفولوژیکی قواعد چیدمان این سکونتگاه هاست. نگارندگان در این مقاله کوشیده اند، ضمن طرح مفاهیم جدیدی در دانش ژئومورفولوژی، بر اساس روش تحلیل گفتمان و تفسیر پدیدارشناختی، به استخراج منطق ریاضی چیدمان فضا ی سکونتگاهی در سواحل خلیج فارس مبادرت کنند. حاصل بررسی های به عمل آمده با این روش نشان می دهد که: منطق چیدمان سکونتگاه های نگاره دریایی در خوزستان با نگاره های ساحلی به سمت شرق تفاوت دارد. - سکونتگاه های شهری در نگاره دریایی خوزستان از قانون بیفورکاسیون تبعیت می کنند. -سکونتگاه های روستایی در نگاره دریایی خوزستان از قاعده مآندرینگ وجه محدب تبعیت می کنند.- سکونتگاه های ساحلی در نگاره دریایی بوشهر- بندرعباس از قاعده frequency- Magnitude تراس های دریایی تبعیت می کنند.
منطقه تقسیم شده و چالشهای ناشی از آن بر تحدید حدود مرزهای دریایی ایران در شمال خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
136 - 167
حوزه های تخصصی:
رأس شمالی خلیج فارس، از جمله پهنه های دریایی در جهان است که تحدید حدود مرزهای دریایی و فلات قاره آن تاکنون تحت تأثیر دلایل و عوامل مختلف سیاسی، جغرافیایی، ژئوپلیتیکی، اقتصادی، فنی و حقوقی به سرانجام نرسیده است که مرز فلات قاره ایران و کویت از آن جمله است. در این میان پدیده سیاسی- فضایی «منطقه بی طرف/ تقسیم شده» بین کویت و عربستان به عنوان یکی از مواریث حضور و عملکرد بریتانیا در مرزبندیهای خاورمیانه، از جمله پدیده هایی است که تأثیرات خاص خود را بر فرایند تحدید حدود مرزهای دریایی خلیج فارس داشته است. منطقه بی طرف طی توافقنامه 1965 و توافقنامه تکمیلی آن در 1969 بین عربستان و کویت تقسیم گردید. بهعلاوه دو کشور عربستان و کویت در سال 2000 میلادی توافقنامه ای به امضا رساندند که مورد اعتراض ایران قرار گرفت. طی این توافق، دو کشور به اختلافاتشان بر سر مالکیت جزایر قاروه و ام المرادیم پایان دادند و مرز دریایی خود و همچنین حدود شمالی و جنوبی «محدوده توسعه مشترک» را در ورای دریای سرزمینی منطقه تقسیم شده تعیین و تحدید نمودند. پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی – تحلیلی و با بهره گیری از اسناد، توافقنامه ها، منابع کتابخانه ای و اینترنتی به بررسی تأثیرات این پدیده سیاسی- فضایی بر فرایند تحدید حدود مرزهای دریایی در ضلع شمالی خلیج فارس پرداخته است. نتایج بررسی ها نشان می دهد که مواد توافقنامه های مربوط به تقسیم منطقه بی طرف و تعیین مرز دریایی نه تنها موانع موجود بر سر افراز مرز فلات قاره ایران و کویت و ایران و منطقه مزبور را مرتفع نساخته است بلکه بر پیچیده تر شدن آن نیز افزوده است. بنابراین مسئله تحدید حدود مرزهای دریایی و فلات قارهدر شمال خلیج فارس علاوه بر موارد اختلافی قبلی از جمله اختلاف بر سر منابع نفتی و گازی، عدم پذیرش خطوط مبدأ و استفاده از برخی جزایر در ترسیم خط مبدأ، با پیچیدگی ها و اختلافات جدیدی از جمله توافق کویت و عربستان بر سر بهره برداری مشترک از منابع بستر منطقه تقسیم شده مواجه شده است. در حال حاضر اگرچه ایران و دو کشور مقابل، اعتراضاتی نسبت به عملکرد همدیگر در این منطقه دارند و مواضع آنها در زمینه تحدید حدود مرز منطقه بی طرف یکسان نیست، اما طرفین بر حل و فصل این مسائل از طریق مذاکره و توافق تأکید دارند و می توان گفت ابزار دیپلماسی، تفاهم و همکاری کارآمدتر از آن است که نتواند گره های پیچیده و دشوار را بگشاید.
استفاده از شاخص دما در پیش بینی سفیدشدگی جوامع مرجانی (نواحی جنوبی و شمالی خلیج فارس )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دمای سطح دریا یکی از مؤثرترین پارامترهای فیزیکی است که سلامت گروه های آبسنگ های مرجانی را تحت تأثیر قرار می دهد. پدیده سفید شدگی مرجان ها ( (bleaching به دلیل افزایش در مقادیر دما و تغییرات افزایشی در دمای سطح دریا SST در سالهای اخیر بطور گسترده در خلیج فارس اتفاق افتاده و باعث مرگ و میر بسیاری در جوامع مرجانی شده است. اطلاعات دمای سطح دریا نشان دهنده یک ارتباط تنگاتنگ و قطعی بین مقادیر sst و سفیدشدن آبسنگ های مرجانی می باشد. هدف از این پژوهش تعیین یک آستانه دمایی است که میتواند به عنوان یک اخطار و هشدار برای پیش بینی وقوع این پدیده باشد. داده های مربوط به مقادیر دمای هفتگی سطح دریا ( SST ) با تفکیک مکانی ( ° 1 * ° 1 ) که دراین مطالعه استفاده شده است از سازمان ملی اقیانوسی جوی NOAA و برای یک دوره آماری 35 ساله (2015-1980) استخراج شده است وسپس شاخص درجه گرمای هفتگی ( DHW ) نیز برای همان دوره آماری بدست آمده که به کمک آن و همچنین وقایع سفیدشدگی ثبت شده ، اقدام به تعیین آستانه ای برای درجه گرمای هفتگی شد.که به کمک آن بتوان پدیده "سفیدشدگی" را پیش بینی کرد. برای ارزیابی نتایج و بررسی دقت و صحت روش شناسی بکار رفته از تکنیک مهارت پیرس (PSS ) در قالب اعداد نشان داده شد.این روش به ما این امکان را میدهد تا کیفیت پیش بینی های بعدی یا پس بینی های قبلی خود را در قالب اعداد نشان دهد.طبق نتایج بدست آمده آستانه دمای هفتگی ( DHW ) برای منطقه مورد مطالعه 7.13 مشخص شد. که به عنوان هشدار برای پیش بینی سفیدشدن مرجانهای منطقه مورد مطالعه میباشد. مقدار PSS (تکنیک مهارت پیرس) هم 0.72 حاصل شد.که حاکی از مقاومت مرجان های جنوب خلیج فارس در برابر بی نظمی های دمای سطح دریا SST در مقایسه با نواحی شمالی خلیج فارس میباشد.
بررسی الگوی جدید همگرایی منطقه ای در آسیای جنوب غربی
حوزه های تخصصی:
وجود دو فضای آبی- خلیج فارس و مدیترانه- در دو سویه منطقه آسیای جنوب غربی یکی از عوامل مهمی است که این منطقه را به یکی از مناطق ممتاز استراتژیک جهان تبدیل نموده است بطوری که هر گونه همگرایی منطقه ای موفق در این منطقه بدون در نظر گرفتن این مسأله عملا موفق به نظر نمی رسد. در این میان سند چشم انداز بیست ساله جمهوری اسلامی ایران نیز محور توسعه داخلی و سیاست خارجی ایران را رسیدن به قدرت برتر منطقه ای ترسیم می کند؛ مسئله ای که تاکنون در اثر سیاست های جهانی و نیز در نظر نگرفتن عوامل ژئوپلیتیکی میسر نگشته است. این مقاله با روش تحلیل محتوا ضمن بررسی عوامل ژئوپلیتیکی موثر در ایجاد همگرایی منطقه ای موفق، به ارائه مدل جدیدی از همگرایی منطقه ای در آسیای جنوب غربی با محوریت ایران می پردازد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد چنانچه همگرایی منطقه ای پیشنهادی در این پژوهش شکل بگیرد ایران طبق سند چشم انداز بیست ساله می تواند به قدرت منطقه ای برتر در آسیای جنوب غربی تبدیل شود.
مطالعه تطبیقی امنیت خلیج فارس از منظر عراق و عربستان سعودی «2014- 2003»
حوزه های تخصصی:
منطقه خلیج فارس همواره به عنوان یکی از مناطق مهم امنیتی، راهبردی و اقتصادی در نظام بین الملل از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده، به گونه ای که در طول قرن های اخیر، پیوسته مورد توجه قدرت های بزرگ جهانی بوده و از تجاوز آنها در امان نمانده است. با اکتشاف نفت، و با توجه به نقش اساسی آن در اقتصاد جهانی، امنیت و ثبات این منطقه دغدغه ی اصلی کشورهای منطقه و جهان است. عمده ترین نگرانی کشورهای منطقه و قدرت های بزرگ غربی در منطقه ی خلیج فارس، مسئله ی «امنیت» بوده است. موقعیت راهبردی منطقه خلیج فارس، بازارصدور کالا، تجهیزات نظامی و ذخایرعظیم انرژی از مشخصات و مختصات مهم این منطقه است. اهمیت منطقه خلیج فارس به دلیل موقعیت ژئوپولیتیک و ژئواستراتژیک آن و لزوم حفظ امنیت این منطقه موجب ارائه الگوهای امنیتی متعدد و متنوعی از سوی کشورهای منطقه و گاها بازیگران خارج از این حوزه جغرافیایی شده است که در این میان به نظر می رسد دیدگاه و الگوی اتخاذ شده توسط عربستان صعودی و عراق به جهت موقعیت و اهمیتی که این دو کشور در ترتیبات امنیتی منطقه خلیج فارس دارا می باشند از اهمیت خاصی برخوردار است. بررسی و مطالعه تطبیقی عوامل، عناصر و مؤلفه های مؤثر در طرح ریزی امنیت خلیج فارس در این دو کشور که در کنار ایران بازیگران مهم در حوزه خلیج فارس محسوب می شوند، هدف اصلی پژوهش حاضر می باشد.
تأثیر فعالیت های مسالمت آمیز انرژی هسته ای ایران بر امنیت منطقه خلیج فارس
حوزه های تخصصی:
منطقه خلیج فارس از جنبه های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی حائز اهمیت است. حلقه اتصال میان شرق و غرب و داشتن تنگه هرمز به این منطقه موقعیت ژئوپلتیکی خاصی بخشیده است. ذخایر انرژی و فعالیت های صلح آمیز هسته ای ایران باعث شده است که امنیت این منطقه در کانون توجه جهانی قرار گیرد. در همین راستا پرسش مقاله حاضر این است که فعالیت های مسالمت آمیز هسته ای ایران چه تاثیری بر امنیت منطقه خلیج فارس داشته است؟ فرضیه این است؛ از آنجایی که به نظر می رسد فعالیت های هسته ای ایران می تواند باعث تغییر ترتیبات امنیتی و موازنه به نفع این کشور در منطقه شود، عمده کشورهای حوزه خلیج فارس سعی کرده اند؛ همگام با سیاست های آمریکا، این فعالیت ها را غیر مسالمت آمیز ونظامی نشان داده و در نتیجه خطر جدی برای امنیت منطقه جلوه دهند. و در صدد توقف فعالیت های هسته ای ایران برآیند. ملاحظه خواهد شد بعد از توافق ایران و 1+5 نیز دیدگاه امنیتی اعضای شورای همکاری خلیج فارس به عنوان بزرگترین تشکل در این منطقه، نسبت به مسئله هسته ای ایران تغییر محسوسی نداشته است و همچنان این کشورها اعتقاد دارند که ایران می خواهد با این اقدامات موازنه قوا را به نفع خود در منطقه برهم زند. مقاله حاضر سعی دارد با رهیافت رئالیسم به طور کلی و تئوری موازنه قوای مورگنتا موضوع را بررسی کند. روش تحقیق مقاله حاضر توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای است.
خلیج فارس در هندسه قدرت نظام جهانی و نقش قدرت های فرامنطقه ای در آن
حوزه های تخصصی:
خلیج فارس به عنوان یکی از مرزهای آبی ایران در طول تمام قرون از مناطق استراتژیک به شمار می رفته است. اهمیت این منطقه را در تحولات مختلف تاریخ ایران می توان به روشنی مشاهده کرد؛ به گونه ای که در دوره های گوناگون ساختار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران متأثر از ویژگی های ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک آن بوده است. از سوی دیگر خلیج فارس به عنوان یک منطقه ژئوپلیتیک واقع در یکی از مهمترین مسیرهای دریایی نه تنها در آسیا بلکه در سراسر دنیا از اهمیت و ویژگی های خاصی برخوردار است. لذا این موقعیت ممتاز سبب شده است تا از سپیده دم تاریخ رقابت های استعماری و توسعه طلبانه دولت های سلطه گر همواره مورد توجه قرار گیرد؛ و در سال های اخیر به دلیل اهمیت زیاد انرژی حاصل از تولید نفت قدرت های صنعتی جهان را بیش از پیش متوجه منطقه کرده است. در این پژوهش برآنیم تا ضمن تبیین منطقه خلیج فارس به بررسی سیاست های قدرت های فرا منطقه ای بپردازیم.
بررسی عوامل منطقه ای تغییر رویکرد عربستان سعودی در سیاست خارجی نسبت به کشورهای منطقه خلیج فارس(پس از سقوط صدام)
حوزه های تخصصی:
تداوم و استمرار اصول و اهداف سیاست خارجی و تلاش برای حفظ وضع موجود را می توان مخرج مشترک تمامی نظریات ارائه شده در رابطه با اهداف و اصول سیاست خارجی عربستان سعودی دانست بنابراین ثبات و استمرار به عنوان مؤلفه ی مهم محافظه کاری در سیاست خارجی عربستان را می توان در استمرار و تداوم اعمال اصول و اهداف کلان آن در چارچوب سیاست خارجی بررسی کرد. اما طی چند سال اخیر رویکردهای این کشور در منطقه نشانگر عبور این کشور از سنت محافظه کاری و گرایش به رویکرد تهاجمی است. حضور فعال و گسترده در بحران سوریه و تلاش های مقابله جویانه در برابر ایران نشان دهنده این است که عربستان وارد مرحله متفاوتی در سیاست خارجی خود شده است. در این راستا، این مقاله درصدد پاسخ به این سؤال است که چه عواملی باعث به وجود آمدن تحول در الگوهای رفتاری سیاست خارجی عربستان سعودی در منطقه خلیج فارس شده است؟ همچنین نقش و رویکرد جمهوری اسلامی ایران در منطقه چه تاثیری بر این تحول در سیاست خارجی عربستان داشته است؟ بر این اساس فرضیه مقاله این است که رویکرد سیاست خارجی عربستان سعودی(به خصوص پس از سقوط صدام در عراق) از حالتی محافظه کارانه به سوی رفتاری تهاجمی تغییر یافته است که شرایط منطقه ای نقش مؤثری در این تحول داشته است. روش تحقیق مبتنی بر راهبرد تحقیقی توصیفی – تحلیلی است.
The Causes of South West Asia Tensions and the Presence of World Powers in the Region; with Emphasis on Geopolitics of Energy(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
178 - 209
حوزه های تخصصی:
Since the Persian Gulf region is rich in energy resources, it has always been a witness to the presence of out-regional powers. In order to politically and economically dominate the region in different eras, the great powers formulated short-term and long-term plans. Among all, in order to maintain its economic supremacy in the world and maintain the regional order, the United States of America paid special attention to the Persian Gulf. Therefore, it found the cooperation with the Arabic countries in line with its policies a step towards energy security of this region so that it could transport oil and gas resources to its country with spending a little amount of money. In the meantime, other major powers such as the European Union, Russia, and China need energy resources of the Persian Gulf for launching their industry. Obviously, this can increase the confrontation of great powers with each other in the Persian Gulf region. This study sought to investigate the reasons for the presence of powers in the Persian Gulf region. Therefore, research methodology in this study was analytical-descriptive, and data were collected through library research and fieldwork in order to analyze the consequences of the presence of out-regional powers in the Persian Gulf. Hence, with the prevalence of regional conflicts and strife in South West Asia, we witnessed the change of the geo-economic structure of gas and oil; the reason for the presence of world powers in this area is to first supply the needed energy of their country in order to run industry and to secondly limit their competitors’ energy supply. <br /> <br />
بررسی جهت رخنمون و تغییرات مورفومتری گنبدهای نمکی سری هرمز در سطوح میزبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال هفتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۲۸)
197 - 213
حوزه های تخصصی:
گنبدهای نمکی سازند هرمز در محدوده وسیعی از جنوب و جنوب غرب ایران، خلیج فارس و سرزمین های شرقی عربستان رخنمون یافته اند. این گنبدها، در موقعیت های گوناگونی همچون واحدهای خشکی (زاگرس) و آبی (خلیج فارس)، سطوح رورانده و مرتفع، سطوح پست و دشتی و مجاورت با گسل های اصلی و پی سنگی قرارگرفته اند که این عوامل باعث تغییراتی در شکل، گستردگی، ارتفاع و روند رخنمون آن ها شده است. هدف از این پژوهش بررسی رفتار مورفومتری گنبدهای نمکی سری هرمز در سطوح میزبان محل رخنمون و بررسی روند رخنمون گنبدهای نمکی سری هرمز است. در این پژوهش با استفاده از نقشه های زمین شناسی با مقیاس 1:250000، تصاویر ماهواره ای و لایه رقومی ارتفاع (DEM) اقدام به شناسایی موقعیت گنبدهای نمکی و رقومی سازی محدوده رخنمون گنبدها و سپس استخراج پارامترهای مورفومتری (گرد شدگی، مساحت و ارتفاع) با استفاده از نرم افزار Arc GIS شد. جهت بررسی پارامترهای مورفومتری در طبقات ارتفاعی، اقدام به طبقه بندی DEM محل رخنمون گنبدها شد و جهت بررسی روند رخنمون، نمودار Trend برای کلیه ی گنبدها ترسیم گردید. نتایج نشان می دهد که؛ به طورکلی پارامترهای گردشدگی و مساحت گنبدهای نمکی در تضاد با ارتفاع آن ها قرار دارد به گونه ای که با افزایش ارتفاع سطح میزبان، ارتفاع آن ها افزایش پیدا می کند و از مساحت و گردشدگی آن ها کاسته می شود، طوری که گردترین گنبدهای نمکی در محدوده خلیج فارس با میانگین گردشگی17/1، پهناورترین گنبدهای نمکی در محدوده ناودیس و دشت ها با میانگین مساحت6/36 کیلومتر مربع و مرتفع ترین گنبدها در سطوح روراندگی و طاقدیس ها با میانگین ارتفاع1663 متر از سطح دریا قرار دارند. نتایج حاصل از بررسی روند رخنمون گنبدهای نمکی نشان می دهد که گنبدهای نمکی سری هرمز دارای دو روند رخنمون اصلی هستند، گنبدهایی که بالاتر از گسل های جهرم، فسا و در ناحیه زاگرس مرتفع و کنار گسل کازرون قرار دارند، با روند شمال باختری- جنوب خاوری رخنمون پیداکرده اند و گسل هایی که پایین تر از گسل های جهرم و فسا، در ناحیه زاگرس چین خورده و خلیج فارس قرار دارند به تبعیت از گسل های پی سنگی دارای روند رخنمون شمال شرق- جنوب غرب هستند.
بررسی دلایل منازعه ایران و انگلیس بر سر حق حاکمیت بحرین و چگونگی استقلال بحرین (۱۸۵۳- ۱۹۷۱م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسأله جزایر و بنادر خلیج فارس به دلیل سیاست های استعماری انگلستان و پافشاری های شدید این کشور بر مواضع استعماری خود، به ویژه در موضوع بحرین، مهمترین عامل در منازعه دو کشور طی دو سده اخیر تا 1971م. بود. انعقاد معاهدات امنیتی انگلستان و شیوخ در سال ۱۸۵۳میلادی، مهمترین بهانه مامورین سیاسی انگلستان برای رد ادعاهای ایران بود، با این وجود تا دهه 1960م. ایران هرگز از حق حاکمیت خود بر بحرین دست برنداشت. به دنبال تغییر در شرایط جهانی و منطقه ای و لزوم حل مسائل مرزی و اعلام خروج انگلستان از منطقه، تغییر شگرفی در دیدگاه دولتمردان و مذاکره کنندگان ایرانی و انگلیسی ایجاد شد و به یکباره موضوع استقلال بحرین مطرح گردید. در نهایت مسأله بحرین پس از موافقت ایران و ارجاع مسأله به همه پرسی در 1971م. با استقلال بحرین از ایران به پایان رسید. این پژوهش با روشی توصیفی و تحلیلی و با بهره گیری از اسناد و مدارک کتابخانه ای و آرشیوی به دنبال پاسخ به این سؤال اساسی است که زمینه تنش میان انگلیس و ایران در مسأله حاکمیت بحرین چه بود و چه عواملی در تصمیم حکومت پهلوی در دست برداشتن از حق حاکمیت ایران بر بحرین نقش داشت و در نهایت منجر به استقلال بحرین در ۱۹۷۱م. گردید؟ پیش فرض اصلی این تحقیق بر اهمیت همزمان تغییر روابط بین المللی پس از جنگ دوم جهانی و همچنین تغییر سیاست های منطقه ای و داخلی ایران تأکید دارد. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که ضعف روزافزون انگلستان در تامین منافع سیاسی و اقتصادی خود در شرق تنگه سوئز، ظهور دو ابرقدرت شوروی و ایالات متحده آمریکا و آغاز جنگ سرد و همچنین رشد جریانات سیاسی و ملی گرا در منطقه از جمله عوامل مهم بین المللی؛ و تغییر شرایط داخلی ایران و تلاش برای ژاندارمی منطقه راه را برای حل نهایی مسأله و استقلال بحرین فراهم کرد.
تجارت کیش در قرون ۶ و ۷ هجری قمری
منبع:
پژوهش در تاریخ سال اول زمستان ۱۳۸۹ شماره ۱
38 - 51
حوزه های تخصصی:
تجارت دریایی ایران در خلیج فارس و اقیانوس هند و نوا حی وا بسته به آن همواره تاریخ پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است؛ از این میان حوزه اقتصادی خلیج فارس و مراکز تجاری آن از دیر باز تا کنون نقش اساسی خود را به عنوان منطقه مهم تبادل تجاری در شرق بویژه در اقیانوس هند به خوبی ایفا کرده است. یکی از مراکز تجاری خلیج فارس جزیره کیش ا ست که در طی قرون ششم و هقتم هجری توا نست پس از خرابی سیراف به عنوان بندر مهم تجاری خلیج فارس مطرح شود و طبق گفته مورخان بازرگانان سیرافی پس از سقوط آن بندر به سمت جزیره کیش حرکت کردند و موجبات رشد و شکوفایی آن شدند. جزیره کیش در زمان حکومت اتابک ابوبکر بن سعد بن زنگی (599-623 ه.ق) با اقدامات وی به کانون اصلی مبادلات اقتصادی خلیج فارس و اقیانوس هند تبدیل شد و طبق گفته مورخان کیش در این دوره به عنوان بزرگترین جزیره فارس و توقف گاه بازرگانان هند، سند، چین، ترکستان، مصر، شام، قیروان و لنگرگاه کشتیهای هند بوده است. تجارت کیش در قرن هفتم ه .ق با پشتیبانی اتابک ابوبکر در جهت تامین امنیت آن به رشد و شکوفایی دست یافت و با تصرف بحرین و قطیف انحصار تجارت به جزیره کیش اختصاص یافت. این امر باروی کار امدن ملک الاسلام طیبی در اواخر قرن هفتم به اوج خود رسید وکیش در این دوره به شکوفایی بی سابقه دست یافت. در این مقاله سعی شده با تکیه بر منابع موجود رونق تجارت کیش را در قرن ششم و هفتم هجری بررسی شود.
نقش هرموز در تبادلات اقتصادی خلیج فارس و اقیانوس هند در قرن هشتم و نهم ه ق
منبع:
پژوهش در تاریخ سال چهارم بهار ۱۳۹۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
107 - 126
حوزه های تخصصی:
حوزه خلیج فارس و مراکز تجاری آن از دیر باز تاکنون نقش اساسی خود را به عنوان منطقه مهم تبادلات اقتصادی در شرق، بویژه حوزه اقیانوس هند به خوبی ایفا کرده است. از این میان جزیره هرموز به لحاظ مجاورت با راههای بزرگ بازرگانی دنیای قدیم، همچون ادویه و ابریشم و قرار گرفتن در مسیر اقیانوس هند از اهمیت تجاری، بازرگانی و استراتژیکی ویژه ای برخوردار بود. روند حوادث تاریخی نشان میدهد که طی قرون هشتم و نهم هجری جزیره هرموز تبدیل به کانون اصلی مبادلات دریایی شد و جای گزین سیراف و کیش گردید. این مهم در سایه سیاست های متعادل و واقع گرایانه ملوک هرمز در تأمین امنیت تجاری در مناطق تحت نفوذ و اهمیت بخشیدن به تجارت دریایی و درآمدهای حاصل ازآن تحقق پیدا کرد.از طرف دیگر ملوک هرمز با بهره گیری از موقعیت گذرگاهی آبادی های تحت اداره خود، در دو بخش ساحل و دریا، با ایجاد ارتباط محلی با همسایگان خود از بیشترین بهره های اقتصادی برخوردار شدند وتوانستند طی قرون هشتم و نهم هجری به عنوان بزرگترین قدرت دریایی خلیج فارس، نقش عمده ای در تبادلات اقتصادی هرموز و حوزه اقیانوس هند ایفا کنند.
سهم بندر تائوکه در مناسبات تجاری خلیج فارس در عصر هخامنشی
منبع:
پژوهش در تاریخ سال چهارم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
17 - 27
حوزه های تخصصی:
بندر تائوکه (Taoce) در دوره ی هخامنشی بویژه در عصر پادشاهی کورش از مراکز مهم بازرگانی و اقتصادی در پس کرانه های شمالی خلیج فارس به شمار می رفت. این بندر در کنار رودخانه ای قرار داشته که از آن به نام رودخانه ی «گرانیس» (Granis) یاد شده است. این رودخانه همان رود شاپور می باشد که بخشی از آن به نام رود حلّه، امروزه در شمال شبه جزیره ی بوشهر به خلیج فارس می ریزد و از این جهت بندر تائوکه که می توانست به عنوان یکی از کانون هایی عمل کند که کشتی های تجاری می توانستند کالاهای خود را از سهل ترین راه از خلیج فارس به ایالت فارس حمل نمایند همچنین این بندر محلی برای اجتماع کورتش ها یا کارگران و صنعتگران بوده است. در مورد محل بندر تائوکه اکثر مورخان آن را منطبق با حوالی شهر برازجان امروزی دانسته اند. وجود بقایای کاخ های کورش هخامنشی در برازجان، نشان دهنده ی این واقعیت است که بندر تائوکه در عصر این پادشاه بنیان گردیده است.
دغدغه های انسانی یا تلاش در جهت بسط نفوذ سیاسی: نگرشی بر تلاش های انگلستان در جهت مبارزه با برده داری در خلیج فارس
منبع:
پژوهش در تاریخ سال ششم بهار ۱۳۹۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
49 - 66
حوزه های تخصصی:
برای دولت انگلستان، از آغازین دهه های قرن نوزدهم میلادی ( دوازدهم ه.ش) تا پایان جنگ جهانی دوم، گسترش نفوذ و سلطه بر ایران و در رأس آن خلیج فارس، از مهم ترین اهداف به شمار می آمد. محافظت از هندوستان، به عنوان مهم ترین سرزمین مستعمره انگلستان در شرق، مستلزم تسلط بر آبراه تجاری و بازرگانی خلیج فارس بود. تلاش های انگلستان برای تسلط بر این منطقه استراتژیک در دوران صفویه تقریباً ناموفق بود؛ اما تسلط بر هند به عنوان نبض اقتصادی انگلستان تلاش های این دولت را در جهت حفظ آن در برابر قدرت های دیگر اروپا بیشتر و بیشتر کرد؛ که نمود بارز آن، در سال های پایانی حکومتنآن فتحعلی شاه و آغازین سال های حکومت محمدشاه دیده می شود. مبارزه با تجارت برده در خلیج فارس در آن زمان، دستاویز دولت انگلستان برای تسلط بیشتر بر آن منطقه بود. سوال بنیادی این پژوهش این است که مهمترین دغدغه های دولت انگلستان در راستای مبارزه با برده داری چه بود و اینکه آیا در پس این اقدامات، گرایشات انسان دوستانه این دولت اولویت داشت یا تلاش در جهت تسلط سیاسی بر این منطقه استراتژیک؟ فرضیه اساسی در این پژوهش، اقدام انگلستان را صرفاً اقدامی سیاسی در جهت نفوذ بیشتر بر خلیج فارس و در نتیجه محافظت از هندوستان قلمداد می کند.
اختلافهای سرزمینی و مرزی در میان کشورهای جنوبی خلیج فارس در سال های 1995- 2012م/1374-1391ش
منبع:
پژوهش در تاریخ سال ششم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
115 - 139
حوزه های تخصصی:
نوشتار پیش رو با طرح این پرسش که علل و دلایل اختلاف های سرزمینی و مرزی در میان کشورهای جنوبی خلیج فارس چیست؟ تلاش دارد با بهره گیری از روش توصیفی فرآیندی به این مهم بپردازد که در کشورهای حاشیه خلیج فارس مرز مفهومی بیگانه است و سرحدات بسیاری از کشورهای این منطقه به وسیله مناطق مرزی و نه خطوط مرزی مشخص می شوند.در خصوص مشخص نبودن دقیق مرزها در کشورهای حاشیه خلیج فارس می توان به مواردی نظیر کوچ قبایل، وجود صحراهای خشک و بی آب و علف، عدم اکتشافات نفتی اشاره کرد. عامل دیگری که علاوه بر مسائل محدودیت های جغرافیایی و یا اختلاف های میان منطقه ای در روابط میان کشورهای منطقه تاثیرگذار است، وجود منبع حیاتی نفت است که یکی عوامل اصلی در اختلاف و درگیری میان کشورها قلمداد می شود. حدود دو سوم ذخایر اثبات شده نفت و یک سوم ذخایر گاز طبیعی جهان در اختیار کشورهای خلیج فارس قرار دارد. هرچند وجود همین عامل یعنی نفت سبب شده تا کشورهای این منطقه برای تعیین حدود با یکدیگر وارد مذاکره شوند. به عبارت دیگر تا قبل از این که منابع عظیم زیرزمینی در بستر و زیر بستر خلیج فارس کشف شود، عملاً اختلاف های سرزمینی بین این کشورها مطرح نبود با آشکار شدن این حقیقت بود که اختلافات سرزمینی بین این کشورها بر سر تحدید حدود مناطق دریایی و حوزه های نفتی مشترک بین تمامی هشت کشور حاشیه خلیج فارس پدید آمد. البته دخالت ها و اعمال نفوذهای کشورهای استعماری بویژه بریتانیا در شکل گیری و تداوم این اختلافات موثر بوده است. همچنین به دلیل بافت جمعیتی مردم ساکن سرزمین های خلیج فارس و به خصوص سواحل جنوب این پهنه آبی عملاٌ مرزبندی های سیاسی تا اواخر قرن هجده میلادی در این منطقه به شیوه رایج در دیگر نقاط دنیا شکل نگرفته بود. به هر رو، مرزهای بین برخی از کشورهای منطقه مانند امارات متحده عربی با عربستان سعودی، عمان با عربستان سعودی، عمان با یمن و امارات متحده عربی با عمان به علت وجود ادعاهای ارضی، سیاست های توسعه طلبانه و هزینه های زیاد مربوط به علامت گذاری تاکنون بر روی زمین علامت گذاری نشده اند. بنابراین، این نوشتار بر آن است تا با بررسی و مطالعه تحولات صورت گرفته در موضوع مرز و سرزمین مابین کشورهای حاشیه ای خلیج فارس طی سالهای 1995 -2012م/1374-1391ش ، علل و دلایل اختلاف های سرزمینی و مرزی کشورهای جنوبی خلیج فارس را در قالب توصیفی فرایندی، واکاوی نماید.
دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی در منطقه خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۰ زمستان ۱۳۸۹ شماره ۴
103 - 122
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین سازوکارها و ابزار تأمین هدف سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران که بر گسترش فرهنگ ایرانی- اسلامی و الهام بخشی در سایر جوامع ابتناء دارد، تدوین و اعمال دیپلماسی فرهنگی کار آمد است. ضرورت اعمال دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی در منطقه خلیج فارس اهمیت و اولویت مضاعف دارد. از این رو، این مقاله در پی توضیح و تبیین دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی در حوزه خلیج فارس است. هدف اصلی، پاسخگویی به این پرسش اساسی است که: تحولات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در کشورهای حوزه خلیج فارس چه بازتابی بر دیپلماسی فرهنگی ایران در این منطقه دارد؟ پاسخ موقت آن است که: تغییر و تحولات فرهنگی- اجتماعی کشورهای حوزه خلیج فارس، باعث ناکارآمدی دیپلماسی فرهنگی سنتی شده و بازنگری و بازتعریف آن را اجتناب ناپذیر می سازد.
انرژی و روابط چین با خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۲ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲
315 - 334
حوزه های تخصصی:
این مقاله برآن است تا روند گسترش حضور چین درخلیج فارس را از نظر نیاز به انرژی ارزیابی کند. در این عرصه وجود منابع عظیم انرژی در کشورهای خلیج فارس باعث شده تا جمهوری خلق چین جهت رفع نیازخود به انرژی که همراه با رشد فزاینده اقتصادی که دردهه های اخیر بویژه در بعد صنعتی بوجود آمده، اقدام کند. از این نظر کشور چین هم مانند اغلب قدرت های صنعتی به خلیج فارس به دلیل داشتن منابع عظیم انرژی توجهی ویژه نشان داده است و سعی دارد بتواند جای پایی درجهت دسترسی مطمئن و مداوم به انرژی داشته باشد و امنیت انرژی خود را از طریق منابع خلیج فارس تامین کند.
تعامل یا تقابل چین با آمریکا در خلیج فارس؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۷ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
293 - 313
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر آن است تا نوع روابط چین با آمریکا و روابط این دو در خلیج فارس را بررسی کند. سیاست خارجی چین از زمان دنگ شیائوپینگ با دیدی واقع بینانه به دنبال بهبود و توسعه روابط خود با آمریکا قرار گرفت. در این زمینه در منطقه خلیج فارس تعامل این دو کشور به طرف همکاری و دوری از درگیری سوق پیدا می کند و چین در جریان بحران هایی که در دهه های اخیر در این منطقه صورت گرفته، یک رویه عمل گرایانه و واقع گرایانه اتخاذ کرده و با دوری از هر سیاست و مشی رادیکال و عجولانه در جهت منافع ملی خود گام برداشته و بدین وسیله سعی کرده است با فاصله گرفتن از سیاست های ایدئولوژی گرایانه، در جهت اعتمادسازی و چالش زدایی با آمریکا گام بردارد و از تقابل بپرهیزد و در جهت تأمین بیشتر منافع خود با سایر قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای همکاری کند. البته تعامل چین با آمریکا با حفظ منزلت و حیثیت چین در مقابل یکجانبه گرایی و قدرت طلبی آمریکا صورت گرفته است که ویژگی خاص سیاست خارجی چین در گذر از بحران های فی مابین روابط خود با آمریکا در منطقه خلیج فارس بوده است.
نقدی بر کتاب باستان شناسی خلیج فارس در دوره اشکانی و ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
سال هاست که باستان شناسان ایرانی و انیرانی در سرزمین های پیرامونی خلیج فارس و نیز در ژرف ناهای آن به پژوهش های باستان شناسی پرداخته اند و دستاوردهای ارزنده ای به ارمغان آورده اند. این دستاوردها بیش تر درقالب مقاله هایی منتشر شده است که بیشینه آن ها به زبان انگلیسی است. کتاب های متعددی نیز در این زمینه وجود دارد که البته به زبان انگلیسی چاپ شده است. اگرچه کتا ب هایی به قلم تاریخ پژوهان ایرانی و انیرانی نگاشته شده، نبود تک نگاریِ جامعی درباره خلیج فارس ازمنظر باستان شناسی به شدت محسوس و مشهود بود. به تازگی کتابی به زبان فارسی با نام باستان شناسی خلیج فارس در دوره اشکانی و ساسانی منتشر شده است که بررسی ها، کاوش ها، و مطالعات انجام شده باستان شناسان را در پهنه های شمالی و جنوبی خلیج فارس در دو دوره پردامنه تاریخ ایران یعنی دوره اشکانی و ساسانی دربرمی گیرد. از این روی، اهمیت موضوعی و حساسیت ملی حوزه خلیج فارس ضرورت نهادن این تألیف را در بوته ارزیابی، نقد، و بررسی توجیه می نماید. نگاه نقادانه بر این اثر ارزش مند حاکی از وجود کاستی هایی چند در ویراستاری ادبی، انسجام و نظم منطقی بین فصلی و درون فصلی مطالب، مطول بودن عناوین برخی فصل ها، تناسب و هماهنگی نداشتن عنوان با محتوا در برخی فصل ها، نبود توازن در پرداختن به پیشینه پژوهش های کرانه های شمالی و جنوبی خلیج فارس ازمنظر توالی گاه نگاری و وجود نقایصی اندک در ارجاع دهی و نمایه است.