مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
دانش آموزان دختر
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ زمستان (دی) ۱۴۰۲ شماره ۱۳۰
۲۰۰۴-۱۹۹۱
حوزه های تخصصی:
زمینه: نگرش ها نه فقط در حوزه تحصیلی بلکه در تمام زندگی دانش آموزان و فعالیت های آنان نقش اساسی دارند و از عوامل اصلی درک رفتارهای فردی، اجتماعی و پذیرش خود هستند. مطالعات پیشین نشان داده است که زیباشناسی می تواند به عنوان یک روش مؤثر در بهبود نگرش دانش آموزان در مدارس مورد توجه قرار گیرد، اما در مورد اثربخشی آموزش زیبایی شناسی مبتنی بر تجارب یادگیری بر نگرش تحصیلی در دانش آموزان دختر، شکاف پژوهشی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی بسته آموزش زیبایی شناسی مبتنی بر تجارب یادگیری بر نگرش تحصیلی در دانش آموزان دختر انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهر همدان بود که در سال تحصیلی 1400-1399 مشغول به تحصیل بودند. نمونه آماری پژوهش (40 نفر) از طریق نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارش شدند. مداخله آموزش زیبایی شناسی بر اساس نظریه تجارب یادگیری (محقق ساخته) به مدت 10 جلسه 45 دقیقه ای برای اعضای گروه آزمایش اجرا شد، اما اعضای گروه گواه هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش، پرسشنامه نگرش تحصیلی (سکر، 2011) بود. تحلیل داده ها در پژوهش حاضر با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تک متغیری و با بهره گیری از نرم افزار SPSS-22 انجام شد. یافته ها: داده های حاصل از تحلیل کوواریانس در این پژوهش نشان داد که آموزش بسته آموزشی زیبایی شناسی مبتنی بر تجارب یادگیری بر نگرش تحصیلی دانش آموزان دختر معنادار بود (0/01 P<). نتیجه گیری: نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر نشان داد که آموزش زیبایی شناسی باعث شد دانش آموزان، نگرش تحصیلی مثبتی در یادگیری از خود نشان دهند. به عبارت دیگر، توجه به عواطف و احساسات دانش آموزان می تواند نگرش تحصیلی آنان را بهبود دهد
مقایسه تاثیر روش تدریس یادگیری مشارکتی (همیاری) و سخنرانی بر انگیزش و پیشرفت تحصیلی به درس دین و زندگی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه میزان اثربخشی روش تدریس یادگیری مشارکتی(همیاری) در مقایسه با روش سخنرانی، بر انگیزش و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان به درس دین و زندگی است. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه می باشد. جامعه آماری پژوهش نیز شامل دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهرستان مه ولات است که از طریق روش نمونه در دسترس، تعداد 104 نفر از دانش آموزان دختر دبیرستان حضرت حجت شهرستان مه ولات انتخاب شدند و از این میان تعداد (26 نفر گروه آزمایش و 26 نفر گروه گواه) نمونه گیری شدند. ابزار گردآوری داده ها نیز پرسشنامه پیشرفت تحصیلی فام و تیلور و پرسشنامه انگیزش تحصیلی هارتر و ارزشیابی درس بعد از هر دو شیوه تدریس می باشد. برای تحلیل داده ها از نرم افزارspss، آزمون های تحلیل کوواریانس چندمتغیره و تحلیل کوواریانس تک متغیره استفاده شد. نتایج بیانگر آن است که تدریس دروس دین و زندگی به شیوه مشارکت گروهی، براساس تحلیل آماری، بر متغیر انگیزش و پیشرفت تحصیلی اثر معنی داری دارد. این تأثیر باعث افزایش معنادار متغیرهای انگیزش و پیشرفت تحصیلی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده است. با توجه به مجذور اتا می توان گفت، 7/52 و 5/43 درصد از تفاوتی که در میانگین نمرات تعدیل شده پس آزمون متغیرهای انگیزش و پیشرفت تحصیلی در دو گروه کنترل و آزمایش وجود دارد، به وسیله روش تدریس مشارکت گروهی تبیین می شود. دروسی که براساس شیوه سخنرانی تدریس می شوند، در کاهش انگیزش و عدم پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مؤثر هستند. در نتیجه دانش آموزان به یادگیری دروس علاقه چندانی نشان نمی دهند و دچار افت تحصیلی می شوند. ولی اگر معلم جهت تدریس از شیوه های نوین تدریس استفاده کند، نتایج پژوهش نشان دهنده ایجاد انگیزش و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است. از آنجایی که نیاز است در تدریس کتب دین و زندگی، شیوه های فعال تدریس ازجمله روش یادگیری مشارکتی (همیاری) مورد توجه قرار گیرد، پیشنهاد می شود، کلاس های ضمن خدمت برای فرهنگیان جهت فراگیری روش های نوین و فعال تدریس برگزار شود.
طراحی پروتکل آموزشی شیفتگی تحصیلی و امکان سنجی آن بر درگیری تحصیلی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: درگیری تحصیلی سازه ای است که برای اولین بار جهت تبیین افت و شکست تحصیلی مطرح شد و به عنوان پایه و اساسی برای تلاش های اصلاح گرایانه در حوزه تعلیم و تربیت مد نظر قرار گر فت. این پژوهش با هدف امکان سنجی پروتکل آموزشی شیفتگی تحصیلی بر درگیری تحصیلی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه انجام شد.روش شناسی پژوهش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر شاهیندژ در سال 1401 بود که بر اساس روش نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر انتخاب شده و به صورت تصادفی در 2 گروه (هر کدام 15 نفر) آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه درگیری تحصیلی ریو و تسنگ (۲۰۱۱) بود که شرکت کنندگان قبل و بعد از مداخله آن را تکمیل نمودند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای و به مدت 4 هفته متوالی (هر هفته 2 جلسه) تحت آموزش برنامه مبتنی بر شیفتگی تحصیلی قرار گرفت و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. تجزیه و تحلیل داده های آماری با استفاده از روش تحلیل واریانس آمیخته صورت گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که بعد از مداخله، اثر بسته آموزشی مبتنی بر شیفتگی تحصیلی بر درگیری تحصیلی و مولفه های آن در دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه معنادار بود (05/0p<). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت بسته آموزشی مبتنی بر شیفتگی تحصیلی روش مناسبی برای ارتقاء درگیری تحصیلی دانش آموزان دختر است. بنابراین بکارگیری این روش مداخله ای به تنهایی یا در ترکیب با سایر برنامه های درمانی و آموزشی می تواند موجب ارتقاء درگیری تحصیلی دانش آموزان دختر شود.
مقایسه اثربخشی آموزش فنون توجه آگاهی و فنون شناختی-رفتاری بر علائم اضطراب امتحان دانش آموزان دختر
حوزه های تخصصی:
اضطراب امتحان یکی از پدیده های رایج است که بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان تأثیر منفی دارد. در سال های اخیر روش های گوناگونی برای درمان آن مورد استفاده قرار گرفته است که پژوهش حاضر، با هدف مقایسه اثربخشی آموزش فنون توجه آگاهی و شناختی- رفتاری بر علائم اضطراب امتحان دانش آموزان دختر انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر پایه دهم شهرستان ازنا در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل داده بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 45 دانش آموزی که نمره بالاتر از 50 از آزمون اضطراب امتحان اسپیلبرگر (1980) کسب کرده بودند، برای نمونه پژوهشی انتخاب شدند. آزمودنی ها به صورت تصادفی در سه گروه، آموزش فنون توجه آگاهی، فنون شناختی -رفتاری و گروه گواه جایگزین شدند. به یکی از گروه های آزمایشی فنون توجه آگاهی، گروه دیگر آزمایشی فنون شناختی- رفتاری در طی 10 جلسه آموزش داده شد و گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکردند. داده ها قبل از و بعد از مداخله ها با استفاده از پرسشنامه اضطراب امتحان اسپیلبرگر (1980) جمع آوری شد. تحلیل داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیری و چند متغیری و آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد که آموزش فنون توجه آگاهی و فنون شناختی -رفتاری تأثیر معناداری بر کاهش اضطراب امتحان و مؤلفه های آن در دانش آموزان دختر دارد (001/0>P). همچنین، نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که میزان تأثیر فنون توجه آگاهی بر اضطراب امتحان و مؤلفه نگرانی بیشتر از فنون شناختی-رفتاری بود (001/0 > P) و بر مؤلفه هیجان پذیری تفاوت معناداری بین دو روش وجود نداشت (05/0<P). بر اساس یافته ها می توان گفت هر دو مداخله در کاهش علائم اضطراب امتحان دانش آموزان دختر اثربخش هستند و فنون توجه آگاهی می تواند جایگزین مناسبی برای فنون شناختی-رفتاری در درمان اضطراب امتحان باشد.
تأثیر آموزش هوش معنوی بر تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول شهر قم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
41 - 58
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش هوش معنوی بر تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول شهر قم بوده است. روش تحقیق از نوع «شبه آزمایشی» با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول شهر قم در سال تحصیلی 1400-1401 بود. با استفاده از روش «نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای» 60 دانش آموز انتخاب و به طور تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایگزین شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه «تنظیم شناختی هیجان» گارنفسکی و همکاران (2001) استفاده شد. گروه آزمایش طی 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش بسته هوش معنوی کینگ (2008) قرار گرفت. تحلیل داده ها با روش «تحلیل کواریانس» انجام شد. یافته ها نشان داد تفاوت بین عملکرد دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول در راهبردهای مثبت و منفی تنظیم شناختی هیجان در دو گروه آزمایش و گواه معنادار است. به عبارت دیگر می توان گفت: آموزش هوش معنوی سبب افزایش راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان و کاهش راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان می شود. مطابق یافته ها، آموزش هوش معنوی می تواند به مثابه یک روش مؤثر در بهبود راهبردهای تنطیم شناختی هیجان به کار گرفته شود.
اثر بخشی آموزش فلسفه به کودکان بر صلاحیت های اخلاقی دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تفکر و کودک سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۸)
143 - 173
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر مطالعه اثربخشی آموزش فلسفه به کودکان بر صلاحیت های اخلاقی دانش آموزان دختر متوسطه شهرگرگان می باشد. روش پژوهش نیمه آزمایشی می باشد که از طرح پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه کنترل و آزمایش استفاده شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر مشغول به تحصیل در دوره متوسطه شهرگرگان در سال تحصیلی 1399-1398 است که 30 نفر در گروه آزمایش و 30 نفر در گروه کنترل به صورت تصادفی قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 5/1 ساعته هفتگی (90 دقیقه) آموزش دیدند. به منظور جمع آوری داده ها، از پرسشنامه سنجش صلاحیت های اخلاقی مارتین و آستین (Martin & Austin 2010) استفاده شد. روایی و پایایی پرسشنامه به ترتیب با استناد به نظرات کارشناسان و ضریب آلفای کرونباخ (0/879) تأیید شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش کوواریانس (ANCOVA) در نرم افزار SPSS (ویرایش 21) انجام شد. یافته های این پژوهش نشان داد که اجرای برنامه آموزش فلسفه به کودکان بر صلاحیت اخلاقی دانش آموزان با اندازه اثر 911/0 تأثیر مثبت و معنی دار دارد (763/585=F؛ 05/0>p). یافته های پژوهش همچنین حاکی از تأثیر مثبت و معنی دار اجرای این برنامه بر هشت مؤلّفه صلاحیت اخلاقی در بین دانش آموزان می باشد.در نتیجه می توان بیان کرد که استفاده از برنامه های غیرمستقیم از قبیل فلسفه برای کودکان باعث ارتقاء صلاحیت های اخلاقی در بین دانش آموزان می گردد.
بررسی رابطه باورهای فرا شناختی با تنظیم شناختی هیجان و ابراز وجود در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهر کوهنانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو در علوم تربیتی سال ۶ بهار ۱۴۰۳شماره ۱
73 - 84
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش بررسی رابطه باورهای فراشناخت با تنظیم شناختی هیجان و ابراز وجود در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر کوهنانی بود. روش: روش این مطالعه زمینه یابی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول راهنمایی شهر کوهنانی که در سال تحصیلی ۴۰۰-۱۳۹۹ مشغول به تحصیل بودند، تشکیل داد. از میان جامعه آماری تعداد ۱۰۵ دانش آموز به روش نمونه گیری تصادفی از مدارس دخترانه مقطع متوسطه انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه فراشناخت ولز و کارترایت هاتون (۲۰۰۴)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجانی گارنفسکی و همکاران (۲۰۰۱) و پرسشنامه ابراز وجود گمبریل و ریچی (۱۹۷۵)که درجه پایایی آنها به ترتیب 76/. ، 82/. و78/. می باشداستفاده شد. در این پژوهش به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی تحلیل رگرسیون استفاده شد.یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل فرضیه های پژوهش نشان داد که بین باورهای فراشناختی با تنظیم شناختی هیجان و ابراز وجود رابطه مثبت معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر وجود باورهای فراشناخت با افزایش تنظیم شناختی هیجان و ابراز وجود در دانش آموزان همراه است. بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش می توان گفت: باورهای فراشناختی به عنوان یک متغیر مهم روانشناختی با میزان تنظیم شناختی هیجان و ابراز وجود در دانش آموزان رابطه معناداری دارد و این رابطه موجب سازگاری هر چه بیشتر دانش آموزان در محیط های مدرسه و خانواده می شود.
نقش میانجی هوش معنوی در رابطه بلوغ عاطفی با عملکرد اجتماعی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم زینبیه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو در علوم تربیتی سال ۶ بهار ۱۴۰۳شماره ۱
137 - 146
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: عملکرد اجتماعی دانش آموزان و تربیت صحیح آنها همواره از دغدغه ها و نگرانی های مهم آموزش وپرورش بوده و در راه رسیدن به آن، سختی های زیادی را متحمل می شوند. عوامل مختلفی بر عملکرد اجتماعی دانش آموزان می تواند مؤثر باشد. هدف از پژوهش حاضر نقش میانجی هوش معنوی در رابطه بلوغ عاطفی با عملکرد اجتماعی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم زینبیه اصفهان بود. روش: پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق شامل دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم زینبیه اصفهان به تعداد 2257 نفر بود. حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان برابر با 330 نفر برآورد شد. روش نمونه گیری خوشه ای بود. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه بلوغ عاطفی سینگ و بهارگاوا (1991)، پرسش نامه هوش معنوی کینگ (2008) و پرسش نامه عملکرد اجتماعی پرایس و همکاران (2002) استفاده شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها و آزمون فرضیه های تعریف شده از روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد و فرضیه ها با نرم افزارهای SPSS و Smart PLS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج: نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان داد، بلوغ عاطفی با عملکرد اجتماعی با نقش میانجی هوش معنوی در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم زینبیه اصفهان رابطه دارد. بلوغ عاطفی با عملکرد اجتماعی در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم زینبیه اصفهان رابطه دارد و هوش معنوی با عملکرد اجتماعی در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم زینبیه اصفهان رابطه دارد (p<0/05).
اثربخشی آموزش خودشفقت ورزی بر اضطراب اجتماعی دانش آموزانِ دختر دارای علائم اضطراب اجتماعی
منبع:
آموزش پژوهی دوره ۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
17 - 27
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، اثربخشی آموزش خودشفقت ورزی بر اضطراب اجتماعی دانش آموزانِ دختر دارای علائم اضطراب اجتماعی بود. این پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزانِ دختر متوسطه دوم شهر مرودشت در سال تحصیلی 1400-1399 بود. از این جامعه، نمونه ای به حجم 32 نفر (16 نفر برای هر گروه) به شیوه هدفمند، انتخاب و با روش تصادفی به گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند. دوره آموزشی خودشفقت ورزی به مدت هشت جلسه هفتگی به مدت 2/5 ساعت بر روی گروه آزمایش انجام گرفت و به گروه کنترل هیچ آموزشی ارائه نشد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه اضطراب اجتماعی نوجوانان (SAS-A) و پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی محقق ساخته بود که در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری (سه ماهه) تکمیل شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیره در نرم افزار SPSS (نسخه 24) انجام گرفت. نتایج این پژوهش نشان از وجود تفاوت معنادار در گروه آزمایش و گواه، در مرحله پس آزمون (P≤0.01) و پیگیری (P≤0.02) بود؛ لذا با اطمینان 98 درصد می توان نتیجه گرفت که اثربخشی آموزش خودشفقت ورزی بر اضطراب اجتماعی دانش آموزانِ دختر دارای علائم اضطراب اجتماعی موثر است.
نقش نیازهای اساسی روانشناختی بر عملکرد تحصیلی با میانجی گری تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
397 - 412
حوزه های تخصصی:
زمینه: مرور مطالعات پیشین نشان می دهد که یکی از عوامل مؤثر بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان، ارضای نیازهای سه گانه روانشناختی (خودمختاری، شایستگی و مرتبط بودن) است. از سوی دیگر، تاب آوری نیز به عنوان یک رفتار محافظتی باعث می شود دانش آموزان به طور کارآمدی با مشکلات مواجه شده و به نتایج تحصیلی مناسبی دست یابند. علی رغم نقش نیازهای اساسی روانشناختی و تاب آوری در پیش بینی عملکرد تحصیلی، در مورد نقش میانجی گری تاب آوری در تأثیر نیازهای اساسی روانشناختی بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان شکاف پژوهشی وجود دارد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش نیازهای اساسی روانشناختی بر عملکرد تحصیلی با میانجی گری تاب آوری انجام شد.
روش: طرح پژوهش حاضر، توصیفی و از نوع همبستگی به شیوه مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 340 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه های نیازهای اساسی روانشناختی (گاردیا و همکاران، 2000)، عملکرد تحصیلی (فام و تیلور، 1999) و تاب آوری کونور و دیویدسون (۲۰۰۳) بود. تحلیل داده ها نیز با روش های ضریب همبستگی پیرسون، مدل سازی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS24 و AMOS24 انجام شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد اثر مستقیم نیازهای اساسی روانشناختی بر تاب آوری (0/41) و عملکرد تحصیلی (0/13) دانش آموزان معنادار است و نیازهای اساسی روانشناختی بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان از طریق تاب آوری نیز تأثیر غیرمستقیم معناداری دارد
(0/05/0 P<). به بیان دیگر، تاب آوری توانست نقش میانجی بین نیازهای اساسی روانشناختی بر عملکرد تحصیلی را ایفا نماید.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر لازم است مدیران، معلمان و مشاوران مدارس، تدابیر لازم را به منظور افزایش تاب آوری دانش آموزان برای ارضای نیازهای اساسی روانشناختی (خودمختاری، شایستگی و مرتبط بودن) و بهبود عملکرد تحصیلی آنان در نظر گرفته تا از تأثیرات خاص تاب آوری بر نتایج تحصیلی دانش آموزان بهره مند شوند
مقایسه اثربخشی آموزش ذهن آگاهی و حافظه فعال بر اضطراب امتحان دانش آموزان دختر متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی آموزش ذهن آگاهی و حافظه فعال بر اضطراب امتحان در دانش آموزان دختر متوسطه اول شهربجنورد انجام گرفت. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول که در سال تحصیلی 1401-1402 به تعداد 2000 نفر مشغول به تحصیل بودند که از میان آنها با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس به تعداد 45 دانش آموز دارای ملاک های ورود و خروج بودند، به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و یک گروه 15 نفری کنترل گمارده شدند. ابتدا هر سه گروه با استفاده از پرسشنامه اضطراب امتحان فریدمن و جاکوب (1997) مورد پیش آزمون قرار گرفتند. سپس آموزش ذهن آگاهی و حافظه فعال به ترتیب برای گروه آزمایش اول و دوم اجرا شد. اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد و صرفاً در لیست انتظار قرار گرفت. پس از پایان دوره، مجدداً هر سه گروه مورد پس آزمون و یک ماه بعد آزمون پیگیری قرار گرفتند. سپس با استفاده از تحلیل کوواریانس اندازه گیری مکرر یافته های بدست آمده با نرم افزار SPSS-21 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که بین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی و حافظه فعال بر اضطراب امتحان در دانش آموزان دختر متوسطه اول تفاوت وجود ندارد(05/0<P). آموزش ذهن آگاهی و حافظه فعال به طور مجزا بر اضطراب امتحان دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر بجنورد اثربخش است(05/0<P). نتایج بدست آمده نشان داد که تفاوتی بین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی و حافظه فعال بر اضطراب امتحان وجود ندارد. از این رو می توان گفت استفاده از این دوروش آموزش در جهت کاهش اضطراب امتحان می تواند به مشاوران و روانشناسان و سایر متخصصان کمک کند.
تدوین بسته آموزش هوش موفق معطوف به کاهش رفتارهای پرخطر ویژه ی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
101 - 114
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تدوین بسته آموزش هوش موفق معطوف به رفتارهای پرخطر ویژه ی دانش آموزان دختر درگیر رفتارهای پرخطر بود. این پژوهش در بخش تحلیل محتوا از نوع تحلیل محتوای کیفی هیش و شانون (2005) و در بخش تدوین بسته روش تدوین بسته یوسفی و گلپرور (2023) بود. محیط این پژوهش کلیه ی متون در زمینه ی رفتارهای پرخطر و هوش موفق استرنبرگ (2019) بود. روش انتخاب متون به روش هدف مند از بین متون مذکور طی ده سال اخیربود ملاک تعداد متون بر اساس رعایت اصل اشباع داده بود. روش گردآوری اطلاعات از مطالعه ی خط به خط متون، یافتن پاسخ به سوالات مرتبط به هدف و محتوای بسته ی هوش موفق مبتنی بر کاهش رفتار پرخطر بود. نتایج حاصل از تحلیل داده های حاصل از بررسی متون به کمک روش تحلیل محتوای مرسوم هیش و شانون (2005) نشان داد که رفتار پرخطر دارای سه بعد است که عبارتند از 1) علل رفتار پرخطر با نه مفهوم اصلی (پریشانی روانی، احساس طردشدگی،تغییرات نوجوانی، فشار همسالان، عوامل فرهنگی، عوامل اجتماعی، عوامل روانشناختی، فقدان آموزش و آگاهی و عوامل خانوادگی)؛ 2)تظاهرات رفتار پرخطر با سه مفهوم اصلی (خشم و خشونت، اعتیاد، رفتارهای جنسی ناسازگار) و سازوکارهای کاهش رفتار پرخطر (مداخله های فردی و مداخله های سیستمی). این نتایج برای متون هوش موفق نشان داد که هوش موفق حاوی دو بعد است 1)چیستی هوش با پنج مفهوم (هوش موفق در بعد فردی، هوش موفق در بعد اجتماعی، نتایج هوش، انواع هوش، فرآیندهای بالادست هوش) و 2) بعد راهکارهای دستیابی به هوش موفق با چهار مفهوم (هوش تحلیلی، هوش عملی، خردورزی و هوش خلاق). در بخش تدوین بسته هدف پنهان این بسته افزایش بلوغ شناختی در قالب آگاهی افزایی و مهارت افزایی به کمک راهبردهای هوش موفق بود. این کار با استفاده از روش تدوین بسته ی یوسفی و گلپرور (2023) انجام شد و مقولات دو تحلیل در هم جایابی و جای گذاری شده و تلفیق انجام شد. نتایج این تلفیق به یک بسته ی هشت جلسه ای آموزشی ختم شد که اهداف آن مبتنی بر کاهش رفتار پرخطر بود و راهبردهای آن از نظریه هوش موفق برگرفته شد در انتها بسته ی آموزشی به کمک ضریب توافق ارزیابان و توسط متخصصین ارزیابی اعتبار شد که نتایج حاکی از اعتباریابی محتوایی بود (98/0=CVR).
طراحی وارائه مدل رابطه ابعاد پنج گانه شخصیت با مهارت حل مسئله وکمک طلبی تحصیلی در دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
175 - 186
حوزه های تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف طراحی و ارائه مدلی برای بررسی رابطه بین ابعاد پنج گانه شخصیت و مهارت های حل مسئله و کمک طلبی تحصیلی در دانش آموزان دختر انجام شد. مواد و روش: این پژوهش با استفاده از رویکرد کمی و نمونه ای از دانش آموزان دختر از مدارس مختلف انجام شد. داده ها از طریق پرسشنامه های استاندارد که ابعاد شخصیت، مهارت های حل مسئله و رفتارهای کمک طلبی تحصیلی را اندازه گیری می کرد، جمع آوری شدند. تحلیل های آماری شامل تحلیل همبستگی و رگرسیون برای بررسی روابط بین این متغیرها انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که رابطه معناداری بین ابعاد پنج گانه شخصیت و هر دو مهارت حل مسئله و کمک طلبی تحصیلی وجود دارد. به طور خاص، ویژگی هایی مانند تاب آوری و وظیفه شناسی با مهارت های بالاتر حل مسئله و تمایل بیشتر به کمک طلبی تحصیلی مرتبط بودند. نتیجه گیری: مطالعه نتیجه می گیرد که ویژگی های شخصیتی نقش مهمی در تأثیرگذاری بر مهارت های حل مسئله و رفتارهای کمک طلبی تحصیلی در دانش آموزان دختر ایفا می کنند. تقویت ویژگی های شخصیتی مثبت می تواند بهبود این مهارت ها را تسهیل کرده و به نتایج تحصیلی بهتر منجر شود. تحقیقات آینده باید بر استراتژی های مداخله ای که این ویژگی ها را تقویت می کنند، تمرکز کنند.
تجربه زیسته دانش آموزان دختر مهاجر افغانستانی با تاکید بر سرمایه های تحولی درونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تجربه زیسته دانش آموزان دختر مهاجر افغانستانی با تأکید بر سرمایه های تحولی درونی بود. روش پژوهش پدیدارشناسی توصیفی بود و جمعیت شرکت کنندگان شامل ۲۰ دانش آموز دختر مهاجر افغانستانی متوسطه دوم ساکن شهر مشهد و حاشیه های آن به روش گلوله برفی مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. هر مصاحبه حدود ۳۰ دقیقه به طول انجامید. سپس پاسخ ها با روش هفت مرحله ای کلایزی تحلیل شدند. بافته ها حاکی از ۴ مضمون اصلی سرمایه های تحولی درونی شامل منابع هویت مثبت، توانمندی های اجتماعی، پایبندی به ارزش های اخلاقی و در جست و جوی آموختن بود. در مجموع یافته ها بیانگر آن است که دختران دانش آموز افغانستانی دارای سرمایه های درونی مناسبی بودند. تحصیل در مدرسه، حمایت والدین برای ادامه تحصیل، داشتن ارزش های اخلاقی جامعه پسند، انگیزش پیشرفت و تلاش برای ساختن آینده ای بهتر، مشخصه دختران افغانستانی امروز است.
طراحی مدل عوامل مؤثر بر تبعیض های جنسیتی در مدارس متوسطه دخترانه استان سمنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
111 - 124
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف طراحی مدل عوامل مؤثر بر تبعیض های جنسیتی در مدارس متوسطه دخترانه استان سمنان طراحی و اجرا گردید. پژوهش حاضر ازلحاظ هدف کاربردی و ازنظر شیوه گردآوری داده ها توصیفی- پیمایشی می باشد. رویکرد پژوهش کیفی و جامعهآماری این پژوهش را خبرگان و اساتید حوزه مدیریت آموزشی بودند که در خصوص موضوع پژوهش تجربه و آگاهی لازم را داشتند؛ این افراد حداقل یک پژوهش (مقاله پژوهشی، سخنرانی، طرح پژوهشی، تألیف و ترجمه کتاب) در حوزه تبعیض جنسیتی در آموزش وپرورش به چاپ رسانده بودند. همچنین برخی مدیران و معلمان زن که در مورد موضوع پژوهش علاقه مند بودند.روش : به منظور شناسایی این افراد ) خبرگان و اساتید( از روش نمونه گیری هدفمند و در مورد مدیران و معلمان زن، از روش گلوله برفی استفاده گردید. این نمونه گیری تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت و درنهایت تعداد 17 نفر (11 استاد و 6 مدیر و معلم) به عنوان نمونه مشخص شد. جهت بررسی داده های بخش کیفی از کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد. از نرم افزار Max QDA نسخه Pro به منظور تحلیل و کدگذاری مصاحبه های انجام شده استفاده شد.یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که 6 مؤلفه ی کلی عوامل مدیریتی، نگرش مدیران آموزش و پرورش، نگرش جامعه، نگرش فردی، نگرش خانواده و قوانین کلان از عوامل مؤثر بر تبعیض های جنسیتی در مدارس متوسطه دخترانه استان سمنان می باشد. توجه به عوامل شناسایی شده، می تواند راه گشای مناسبی برای رفع تبعیض های جنسیتی در مدارس دخترانه باشد.
مقایسه مشخصات ارگونومیک دستگاه بدنسازی گام زن پهلو با ویژگی های آنتروپومتریک کاربران دختر دانش آموز(مقاله علمی وزارت علوم)
وجود فضاهای ورزشی در همه جای دنیا حق شهروندی محسوب می شود. در این راستا امکاناتی مهیا شده تا شهروندان با کمترین هزینه و امکانات، سلامت جسمی و روحی خود را حفظ کنند. ورزش های همگانی مانند پیاده روی و ورزش های صبحگاهی در پارک ها و مدارس از جمله فعالیت هایی است که افراد با حداقل امکانات می توانند به آن بپردازند. لذا، به دلیل اهمیت ورزش در جامعه، بررسی وضعیت امکانات ورزشی و کیفیت این وسایل ضروری به نظر می رسد. در سال های اخیر، به منظور تامین سلامت و توسعه فعالیت های ورزشی دانش آموزان، مدارس کشور به دستگاه های بدنسازی پارکی تجهیز شده اند. اما، این دستگاه ها اغلب به صورت کپی سازی از روی انواع خارجی ساخته می شوند. هدف از این تحقیق بررسی میزان تطابق ابعاد و اندازه ها و مشخصات ارگونومیک دستگاه بدنسازی گام زن پهلو با ویژگی های آنتروپومتریک کاربران دختر دانش آموز دبیرستان های تهران است. روش ها و وسایل: روش این تحقیق مقایسه ای و تعداد 100 نمونه از دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر تهران و دستگاه بدنسازی گام زن پهلو با دو نشان تجاری هیگر و تحرک سازان فردا و نمونه های آماری از بین جامعه دانش آموزان شهر تهران و بیش از 35 نشان تجاری دستگاه های بدنسازی پارکی مورد ارزیابی قرار گرفته و میانگین و صدک های 5، 50 و 95 و انحراف استاندارد ویژگی های آنتروپومتریک به دست آمده کاربران با ویژگی های ارگونومی دستگاه های بدنسازی منتخب با استفاده از روش تی تک نمونه ای دوطرفه در سطح معنا داری 05/0(95 درصد اطمینان) مقایسه شد. ابزار تحقیق کیت آنتروپومتری استاتیک و قد سنج و نرم افزار SPSS بوده و نتایج به دست آمده، حاکی از آن است که دستگاه تعبیه شده فوق در مدارس از نظر ابعاد مناسب اندازه های آنتروپومتری دانش آموزان دختر مقطع متوسطه نیست و مشکل عمده در هر دو نشان عدم هماهنگی در ابعاد دستگاه ها با ابعاد بدنی کاربران آن هاست که این امر احتمال بروز آسیب های جسمانی در اثر استفاده از دستگاه های بدنسازی پارکی را افزایش می دهد.
اثربخشی آموزش خویشتن داری بر مثبت اندیشی دانش آموزان دختر پایه اول دبیرستان مدرسه شبانه روزی فاطمیه قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
163 - 172
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش خویشتن داری بر مثبت اندیشی دانش آموزان دختر پایه اول دبیرستان شبانه روزی فاطمیه در منطقه طارم سفلی استان قزوین انجام شد. روش پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. بدین منظور از بین کلیه دانش آموزان که در سال تحصیلی 94-93 در این دبیرستان مشغول به تحصیل بودند؛ 32 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده بعنوان نمونه پژوهش انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 16 نفر) جایگزین شدند. سپس گروه آزمایش طی 8 جلسه 70-60 دقیقه ای تحت تأثیر متغیر مستقل (خویشتن داری) قرار گرفت، پرسشنامه جهت گیری زندگی بعنوان ابزار پژوهش در مورد هر دو گروه، قبل و بعد از اجرای متغیر مستقل مورد استفاده قرار گرفت. در پایان اطلاعات بدست آمده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغییری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین میانگین نمرات دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد؛ بدین معنی که آموزش خویشتن داری موجب افزایش مثبت اندیشی دانش آموزان دختر شده است. با توجه به نتایج حاصل از پژوهش حاضر می توان گفت آموزش خویشتن داری می تواند به عنوان یک روش درمانی و آموزشی از سوی مشاوران و درمانگران و حتی آموزگاران در جهت مثبت اندیشی و بهبود زندگی نوجوانان مورد استفاده قرار گیرد.
رابطه استفاده از شبکه های مجازی با سلامت روان و انزوا طلبی در بین دانش آموزان دختر مقطع متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف بررسی رابطه استفاده از شبکه های مجازی با سلامت روان و انزوا طلبی در بین دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر تهران انجام شد. روش : این پژوهش از نوع تحقیقات توصیفی- پیمایشی و همبستگی بود. جامعه آماری مورد مطالعه، شامل دانش آموزان دختر مدارس متوسطه منطقه 1 تهران در سال تحصیلی 95-96 بوده و برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده از شبکه های مجازی و پرسشنامه های سلامت عمومی گلدبرگ(1976) و انزواطلبی اجتماعی وودورث(1920)، استفاده شده، که روایی آنها از طریق روایی صوری بررسی شد و پایایی آنها از طریق ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب (86/0)، (88/0) و (90/0) محاسبه و مورد تأیید قرار گرفت. به منظور تجزیه تحلیل داده ها، از آزمون همبستگی پیرسون از طریق نرم افزار "21 SPSS" استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین استفاده از شبکه های مجازی با انزواطلبی و هر چهار مؤلفه سلامت روانی (علایم جسمانی، اختلال خواب و اضطراب، کارکرد اجتماعی و افسردگی) در دانش آموزان دختر رابطه معنادار وجود دارد (0.01˂p < /span>)؛ همچنین این رابطه برای استفاده از شبکه های مجازی و علایم جسمانی در سطح 5 درصد (0.05˂p < /span>)، و برای سه متغیر دیگر در سطح 1 درصد معنادار بود (0.01˂p < /span>). نتیجه گیری: از آنجایی که استفاده از شبکه های مجازی در سلامت روانی و منزوی شدن دانش آموزان موثر است، می توان در جهت شناسایی دانش آموزان دارای مشکل در این زمینه، به آموزش های مرتبط به این حوزه در راستای افزایش سلامت روانی و جلوگیر از انزوا طلبی آنها اقدام کرد.
پیش بینی اعتیاد به اینترنت نوجوانان شهر قزوین بر اساس مسئولیت پذیری و سبک های دفاعی در دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۵ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
108 - 117
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی پیش بینی اعتیاد به اینترنت در نوجوانان شهر قزوین بر اساس مسئولیت پذیری و سبک های دفاعی بود. روش: روش پژوهش بر حسب هدف کاربردی، از نظر روش گردآوری داده ها توصیفی-همبستگی و همین طور از نظر نوع داده کمّی بود. جامعه آماری تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه شهر قزوین در سال تحصیلی 99 -1398 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای، تعداد 325 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از پرسشنامه های اعتیاد به اینترنت (یانگ، 1996)، مسئولیت پذیری (کالیفرنیا، 1948) و سبک های دفاعی (اندرز و همکاران، 1993) استفاده گردید. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS20 در دو بخش توصیفی و استنباطی (همبستگی پیرسون، رگرسیون گام به گام) در سطح معناداری 05/0 انجام پذیرفت.یافته ها: نتایج نشان داد که مسئولیت پذیری با اعتیاد به اینترنت رابطه منفی؛ مکانیسم های دفاعی رشد یافته با اعتیاد به اینترنت رابطه منفی و با مکانیسم های دفاعی رشد نایافته و روان آزرده رابطه مثبت داشت. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد مسئولیت پذیری به همراه مکانیسم های دفاعی رشد یافته و مکانیسم های دفاعی روان آزرده می تواند 10% واریانس اعتیاد به اینترنت را تبیین کنند. نتیجه گیری: اعتیاد با تاثیر شخصیت وظیفه شناس و سبک های دفاعی رشد یافته و اختلالات محور I و II رابطه دارد و افراد با شخصیت وظیفه شناس با سبک های دفاعی رشد یافته اعتیادی کمتری به اینترنت دارند.
مقایسه اثر بخشی آموزش سرزندگی تحصیلی و سرمایه روانشناختی بر درگیری تحصیلی دانش آموزان دختر متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
399 - 412
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی آموزش سرزندگی تحصیلی و سرمایه روانشناختی بر درگیری تحصیلی دانش آموزان دختر انجام شد.روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر متوسطه دوم ناحیه 7 شهر مشهد در سال تحصیلی 1399بود. تعداد 45 نفر که در متغیر وابسته دارای نمره پایین تر بودند و مایل به شرکت در جلسات آموزشی بودند به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه(هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. به فاصله یک هفته از اجرای پیش آزمون در مورد هر سه گروه، یکی از گروه های آزمایش در معرض متغیر مستقل آموزش سرزندگی تحصیلی و گروه دوم آزمایش در معرض آموزش سرمایه روانشناختی قرار گرفت و گروه گواه هیچ گونه آموزشی را دریافت نکرد و سپس از همه گروه ها پس آزمون گرفته شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استاندارد درگیری تحصیلی ریو (2013) استفاده شد. در این پژوهش جهت بررسی تفاوت های بین گروهی از تحلیل واریانس اندازه های مکرر چندمتغیره و تک متغیره عاملی با در نظر گرفتن عامل درون گروهی(آزمون) و بین گروهی (عضویت گروهی) استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش سرزندگی تحصیلی و سرمایه روانشناختی باعث افزایش درگیری تحصیلی در دانش آموزان دختر می شود. نتایج نشان داد که بین اثربخشی آموزش سرزندگی تحصیلی و سرمایه روانشناختی بر درگیری تحصیلی تفاوت معناداری وجود ندارد.نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت که آموزش سرزندگی تحصیلی و سرمایه روانشناختی بر افزایش درگیری تحصیلی موثر هستند و تفاوتی بین میزان اثربخشی آنها وجود ندارد.