مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
دلبستگی به مکان
منبع:
برنامه ریزی و توسعه گردشگری سال چهارم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱۳
206 - 229
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی عوامل مؤثر بر وفاداری گردشگران به شهر بندر انزلی و نواحی تفرجگاهی آن است. این مقاله به نقش دلبستگی به مکان، به عنوان میانجی رابطه ی میان ارزیابی مثبت گردشگران از تجربه ی شهر (رضایتمندی) و وفاداری شان به آن، می پردازد. دو مکان برای مطالعه انتخاب شد: خیابان پاسداران، بلوار انزلی. چرا که طبق مشاهدات، این مکان ها مورد استقبال بالا ترین تمرکز گردشگران قرار دارند. بنابراین، چارچوب نمونه گیری بر مبنای نمونه گیری خوشه ای طراحی و تعیین شد. بدین صورت که این دو خیابان به عنوان دو خوشه ی جغرافیایی انتخاب شده و در این دو خوشه از نوع نمونه گیری در دسترس نمونه ها انتخاب و اطلاعات مورد نیاز از آنها جمع آوری شد. بر مبنای داده های گردآوری شده از 386 گردشگر (از طریق پرسش نامه) و با استفاده از مدل معادله ی ساختاری، روشن شد که گردشگرانِ رضایتمند سطحی از دلبستگی عاطفی را به شهر میزبان شکل می دهند و سرانجام به آن وفادار می شوند. اگرچه، تمام ابعاد دلبستگی به مکان به لحاظ آماری معنی دار نشدند و نیز ابعاد دلبستگی به مکان و رضایتمندی از قدرت پیش بینی برابری در خصوص ابعاد وفاداری به شهر میزبان برخوردار نبودند. بر مبنای این یافته ها، مفاهیمِ در نظر و عملِ این تحقیق به بحث گذاشته می شوند.
عوامل اجتماعی مرتبط با نگرش به رابطه بین گردشگری و توسعه اجتماعی (مطالعه موردی شهروندان شهر چِلگرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی و توسعه گردشگری سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۵
209 - 226
حوزه های تخصصی:
امروزه صنعت گردشگری در صورتی که به درستی مدیریت و هدایت شود، می تواند ابعاد مختلف توسعه، از جمله توسعه اجتماعی مناطق میزبان را به ارمغان آورد. نگرش و ادراک ساکنان محلی به گردشگری عامل مهمی در شناخت اولویت ها و استراتژی های مدیریت گردشگری در هر منطقه ای می باشد و برنامه ریزی های آتی را تحت تأثیر خود قرار می دهد. هدف این مقاله بررسی رابطه متغیر های اجتماعی با نگرش شهروندان نسبت به رابطه بین گردشگری و توسعه اجتماعی می باشد. روش تحقیق حاضر پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق، شهروندان بالای 15 سال شهر چِلگرد می باشد. بر اساس فرمول کوکران، تعداد نمونه مناسب برای این تحقیق 324 نفر بدست آمد. داده های مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه و به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای جمع آوری گردیده اند. یافته ها نشان داد بین متغیرهای اعتماد اجتماعی، مشارکت شهروندی و دلبستگی به مکان با متغیر وابسته رابطه معناداری وجود دارد اما بین متغیر سرمایه فرهنگی با متغیر وابسته رابطه معناداری وجود ندارد. تحلیل رگرسیون نشان داد متغیرهای اعتماد اجتماعی، مشارکت شهروندی و دلبستگی اجتماعی در مجموع توانستند 11/3 رصد از واریانس نگرش نسبت به رابطه بین گردشگری و توسعه اجتماعی را تبیین کنند.
تحلیل اثر ادراک محیطی و دل بستگی به مکان بر رفتارهای دوستدار محیط زیست در مجموعه های تفریحی و گردشگری شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط متغیرهای دلبستگی به مکان، ادراک محیطی و اثر آن ها بر رفتارهای حامی محیط زیست در مجموعه تفریحی و فرهنگی عون ابن علی تبریز انجام گرفته است. در این پژوهش دلبستگی به مکان به عنوان عنصر احساسی پیوند انسان با طبیعت و ادراک محیطی به عنوان عنصر شناختی مد نظر قرار گرفته است. در بررسی ادبیات مشخص شد متغیر رفتارهای زیست محیطی در ابعاد کنش شهروندی، حمایت سیاسی و بازیافت؛ متغیر دلبستگی به مکان در ابعاد وابستگی به مکان، دلبستگی عاطفی، هویت مکانی و دلبستگی اجتماعی و متغیر ادراک محیطی در ابعاد فعال بودن، زیبایی شناختی، نرخ جرائم، علاقمندی، خوشایندی، ارجحیت، آسایش و ایمنی قابل سنجش می باشد. پژوهش حاضر به روش پیمایش میدانی بر روی 214 نفر از بازدیدکنندگان مجموعه گردشگری عون ابن علی انجام گرفت. شیوه انتخاب نمونه ها نمونه گیری تصادفی سیستماتیک بوده و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه ترکیبی از مقیاس های موجود بوده است. جهت تحلیل اطلاعات از نرم افزارهای SPSS.24 و AMOS.24 استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد پاسخ گویان ادراک متوسطی از کیفیت محیطی مجموعه دارند اما وضعیت دلبستگی آن ها به مکان و رفتارهای حامی محیط زیست در آن ها مطلوب بوده است. نتایج حاصل از تحلیل عاملی تاییدی نشان داد ابعاد تعیین شده برای هر سه متغیر دارای اعتبار بوده و از این جهت این سازه ها ترکیبی از ابعاد مذکور می باشد. همچنین نتایج بخش ساختاری مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد بین متغیرهای ادراک محیطی و دلبستگی به مکان همبستگی مثبت و معنی داری وجود دارد و هر دو متغیر اثر معنی داری در تغییرات متغیر رفتارهای حامی محیط زیست دارند.
بررسی نحوه ارتباط میان دو مفهوم حس مکان و دلبستگی به مکان در خوابگاه دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۱۹ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
15 - 22
حوزه های تخصصی:
امروزه مفاهیمی چون حس مکان و دلبستگی به مکان در ادبیات معماری و شهرسازی به ویژه در حوزه مطالعات محیطی بسیار مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. این در حالی است که سازوکار ارتباط میان این دو مفهوم چندان تبیین نشده است. پژوهش حاضر پس از تعریف مفاهیم حس مکان و دلبستگی به مکان و بررسی عوامل تاثیرگذار بر آنها، به ارائه مدلی چهار وجهی از اجتماع این دو مفهوم تحت عنوان مدل نظری پژوهش می پردازد. سپس مدل به دست آمده را در دو نمونه موردی خوابگاه ارم و خوابگاه قدس از مجموعه دانشگاه شیراز به آزمون می گذارد. به منظور گردآوری داده ها، از مصاحبه عمیق و پرسشنامه بسته استفاده گردید و جهت تحلیل نتایج پیمایش، از نرم افزار SPSS بهره گرفته شده است. یافته های پژوهش نشان از آن داشت که میان حس مکان و دلبستگی به مکان رابطه معنادار بسیار قوی وجود دارد. عوامل کالبدی محیط، هم در ایجاد حس مکان و هم در ایجاد دلبستگی به مکان از اهمیت بالایی برخوردار هستند. عامل زمان در ارتباط با خلق حس مکان، کمترین درجه اهمیت را دارد این در حالی است که در شکل گیری دلبستگی به مکان، این عامل بعد از عوامل کالبدی، از بالاترین درجه اهمیت برخوردار است.
ارزیابی نقش خلوت در ارتقای دلبستگی به مکان در خوابگاه های دانشجویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساکنین خوابگاه های دانشجویی، علاوه بر دستیابی به تجارب جدید در تعامل با دیگران، از محیط خوابگاه همچون خانه، عملکرد تامین حریم شخصی خود را انتظار دارند. بنابراین میزان رضایت افراد از محیط خوابگاه بسیار متاثر از کنترل قلمرومکانی و تامین خلوت مطلوب آنها است. دستیابی به خلوت مطلوب در خوابگاه دانشجویی می تواند علاوه بر ایجاد تصویر ذهنی مثبت در ساکنین، ارتباط عاطفی میان افراد و محیط را افزایش دهد. لذا پژوهش حاضر به این مسئله که تامین خلوت مطلوب در محیط خوابگاه می تواند بر میزان دلبستگی دانشجویان تاثیرگذار باشد، می پردازد. به این منظور پس از تشریح مفاهیم خلوت، دلبستگی به مکان و عوامل موثر بر آنها، با کمک پرسشنامه به بررسی ساز و کار شکل گیری خلوت و سنجش وضعیت دلبستگی به مکان در خوابگاه های دانشجویی پرداخته شد. به همین منظور پیمایش در سه خوابگاه از دانشگاه شیراز تحت عناوین خوابگاه های دخترانه رودکی و ولایت و خوابگاه پسرانه شهید دستغیب انجام شد. جهت تحلیل های کمی و کیفی پیمایش از نرم افزار spss و تحلیل محتوای مصاحبه ها استفاده شد. نتایج پژوهش بیانگر آن بود که میزان دلبستگی ساکنین خوابگاه های دانشجویی از محیط زندگی شان تا حد زیادی متاثر از کیفیت تامین خلوت مطلوب برای افراد در محیط خوابگاه است.
تبیین صفات تأثیرگذار خانه در شکل گیری دلبستگی انسان به آن {ارایه یک مدل فرآیند علّی}(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دلبستگی به خانه، پیوند عاطفی میان انسان و خانه است که افزایش کیفیت زندگی انسان ها و سکینه خاطر آنان در خانه را در پی دارد. این مقاله با هدف شناسایی نقش معماری خانه در ایجاد و یا ارتقای این پیوند عاطفی، به دنبال شناخت ویژگی ها و صفات مؤثر خانه در این زمینه می باشد. لذا در پی پاسخ به این پرسش است که «از میان صفات و کیفیات متعدد ملازم با مفهوم خانه، کدام یک نقش مؤثری در دلبستگی انسان به خانه دارد؟» از آن جایی که این صفات رابطه تنگاتنگی با فاکتورهای فیزیکی فضا دارند، این پژوهش می تواند به عنوان یک پژوهش پایه، مبنایی برای شناخت عوامل کالبدی تأثیرگذار بر دلبستگی انسان به خانه ارائه نماید. این پژوهش روش فرآیند علّی در خلق نظریات را به کار می گیرد و با برقراری ارتباط علّی میان مفاهیم حوزه های مورد مطالعه، در چند گام به پاسخ پرسش پژوهش نزدیک می گردد. بر این مبنا لنگرگاه بودن، شاخصی برای شأن اجتماعی، بستری برای شکل گیری خاطرات شیرین و بستری برای رفع نیاز رفتارها، صفاتی از خانه هستند که ارتباط علّی با دلبستگی به خانه داشته و دستیابی به راهکارهای خلق و تعالی این صفات در خانه، احتمال دلبستگی انسان به خانه را افزایش می دهد
بررسی میزان دلبستگی به مکان نسبت به سه مقیاس خانه، محله و شهر (نمونه موردی شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۳ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
95 - 106
حوزه های تخصصی:
تحقیقات متعددی درباره ی حس دلبستگی به یک یا چند مکان در سراسر دنیا ارائه شده است که هر کدام به نتایج متفاوتی نیز دست یافته اند. این پژوهش سعی بر آن دارد که با نگاهی نو به این مسئله، ارتباط میان شدت دلبستگی به مکان و مقیاس مکان را مورد سنجش قرار دهد. بر همین اساس، عوامل تاثیرگذار بر دلبستگی به مکان را در سه بُعد "کالبدی"، "اجتماعی-جمعیتی" و "احساسی-تجربی" مورد بررسی قرار داده است. عوامل کالبدی به سه مقیاس خانه، محله و شهر تقسیم شده اند. عوامل اجتماعی-جمعیتی به متغیرهایی نظیر سن، جنسیت، سطح تحصیلات و غیره تعمیم داده شده اند و عوامل احساسی- تجربی نیز، در قالب 12 شاخص از ادبیات مربوط به مفاهیم مکان و دلبستگی به مکان استخراج شده اند. در روند پژوهش، 12 شاخص احساسی- تجربی نامبرده، برای هر سه مقیاس مکانی مورد نظر در شهر شیراز مورد سنجش قرار گرفت. تحقیق در محلات مختلف شهر و با انتخاب تصادفی شهروندان از طریق ارائه پرسشنامه انجام گرفت و نتایج نیز به صورت توصیفی و تحلیلی ارائه گردید. یافته های پژوهش حاکی از آن بود که احساس دلبستگی افراد نسبت به مقیاس شهر در بالاترین سطح و پس از آن خانه و در نهایت محله قرار دارد.
الویت بندی راهبردهای ارتقاء دلبستگی کودکان به محله گلسار شهر رشت با استفاده از QFD(مقاله علمی وزارت علوم)
افرادی که در دوره کودکی فرصت ایجاد رابطه دلبستگی با محله را پیدا نکرده باشند در بزرگسالی نیز شانس کمتری برای ایجاد پیوندهای احساسی با محیط زندگی خود خواهند داشت. با توجه به اهمیت دوره کودکی در دلبستگی مکانی، مقاله حاضر به دنبال ساخت و الویت بندی گزینه های راهبردی در جهت افزایش میزان دلبستگی کودکان به محله گلسار شهر رشت است. لحاظ نکردن خواسته های ذینفعان در فرایند ساخت و الویت بندی راهبردها منجر به اتلاف هزینه و عدم حصول نتیجه می گردد. ابزارهای نوین برنامه ریزی راهبردی مانند (QFD) بر الویت بندی راهبردها بر حسب نیازها ی ذینفعان تاکید دارند. در این راستا، در ابتدا با استفاده از روش عکاسی توسط کودکان و مصاحبه عمیق با 30 کودک نیازهای آنان شناسایی شده و در مرحله بعد از 400 نفر از کودکان و والدین آنها خواسته شده اهمیت هریک از نیازها را رتبه بندی نمایند. سپس راهبردها با تکنیک گروه اسمی توسط متخصصین و با استفاده از اطلاعات مرحله اول، راهبردهای موجود در طرح تفصیلی منطقه و مباحث تخصصی در جلسه گروه اسمی تدوین می گردند. در پایان با استفاده از ماتریس روابط راهبردها الویت بندی شده و برنامه های اجرایی مربوط به آنها بیان می گردند. نتایج نشان می دهد، راهبردهایی که باعث تسهیل بازی کودکان در محله شده، ارتباط آنان را با طبیعت شکل می دهد و آنها را در رویداد های فرهنگی و خلاقانه در سطح محله درگیر می کند، بیشترین کارایی را در تبدیل محله گلسار به محله دوست داشتنی از نظر کودکان خواهد داشت.
معیارهای طراحی و برنامه ریزی در معماری شهرهای جدید و تاثیر آن در ماندگاری و دلبستگی ساکنین (مورد مطالعه: شهر جدید گلبهار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
586 - 597
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر در پی آن است تا از طریق ارتقاء دلبستگی افراد به محل زندگیشان زمینه ماندگاری آنها را در شهرهای جدید فراهم نماید. لذا به تبیین رابطه میان معیارهای کالبدی در مجتمع های مسکونی و حس دلبستگی به مکان در شهرهای جدید می پردازد. پژوهش پیش رو، پژوهشی بنیادی-کاربردی است و در بخش نظری متکی به مطالعات کتابخانه ای و راهبرد تحقیق کیفی و در بخش عملی از راهبرد تحقیق همبستگی و گونه رابطه ای آن استفاده کرده است، جهت گردآوری اطلاعات نیز از روش میدانی و پرسشنامه در شهر جدید گلبهار کمک گرفته است. همچنین از آزمون همبستگی پیرسون و مدل رگرسیون خطی برای تعیین ماهیت رابطه میان انگاره دلبستگی به مکان و معیارهای کالبدی واحدهای مسکونی واقع در مجتمع های مسکونی و همچنین رتبه بندی آن ها در نرم افزار SPSS استفاده شده است. از نقطه نظر ساکنان 8 معیار کلیدی مرتبط با حوزه واحدهای مسکونی در زمینه شکل گیری و ارتقای دلبستگی به مکان در مجتمع های مسکونی دارای اهمیت است. نتایج پژوهش ضمن تایید همبستگی معنادار این عوامل کالبدی با انگاره دلبستگی به مکان، غنای بصری (زیبایی) را از منظر ساکنین به عنوان اثرگذارترین عامل کالبدی در القاء حس دلبستگی به محل سکونتشان نشان داد و بر لزوم توجه به نیازهای والای انسانی (نیاز به زیبایی) تاکید نمود. همچنین مشخص شد در مواردی که افراد عوامل کالبدی واحد سکونتی خود را مناسب نیافته اند، تمایل بیشتری به ترک محل زندگیشان از خود بروز داده اند، که نشان دهنده آن است که از طریق ارتقای معیارهای کالبدی مرتبط با واحد سکونت می توان زمینه ماندگاری افراد را در مکان فراهم کرد.اهداف پژوهش:بررسی ماندگاری ساکنین شهرهای جدید از طریق ارتقای دلبستگی به مسکن توسط معیارهای کالبدی معماری.شناسایی و تبیین معیارهای کالبدی مؤثر بر ارتقای حس دلبستگی ساکنین.سؤالات پژوهش:چه رابطه ای میان معیارهای کالبدی مسکن و دلبستگی به مکان و ماندگاری ساکنین وجود دارد؟کدام یک از معیارهای کالبدی مسکن در ارتقای حس دلبستگی به مکان مؤثر است؟
فراتحلیل مطالعات دلبستگی به مکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۸
۹۸-۸۷
حوزه های تخصصی:
مفهوم دلبستگی به مکان، در مقایسه با سایر مفاهیم مورد استفاده در زمینه توصیف پیوند بین فرد و قرارگاه، بیشترین استعمال را دارد. که این موضوع به تنوع تعاریف، منجر گردیده و لزوم طبقه بندی نتایج مطالعات را می طلبد. پژوهش حاضر با هدف ترکیب کمی نتایج پژوهش های انجام شده در زمینه «دلبستگی به مکان» اجرا شده است. تا از ترکیب این نتایج، شدت تأثیر هر یک از عوامل مؤثر بر سازه دلبستگی به مکان، از طریق اثر متوسط، محاسبه گردد و مؤثرترین عامل بر دلبستگی به مکان، از بین 4 سنجه: هویت مکانی، وابستگی مکانی، علایق مکانی و پیوند اجتماعی با مکان، مشخص گردد. به منظور بررسی هدف اصلی تحقیق، روش فراتحلیل مورد استفاده قرار گرفته است و مقالات علمی و پژوهشی فارسی و انگلیسی منتشر شده، بدون اعمال محدودیت مکانی و زمانی، جامعه آماری پژوهش را تشکیل داده اند. از مجموع 49 مقاله اولیه که با جستجوی الکترونیک در مجلات نمایه شده در پایگاههای اطلاعاتی: Taylor & Francis Science Direct, Wiley, Proquest, Sid, Magiran, با کلیدواژه های: Place attachment و دلبستگی به مکان به دست آمده اند، درنهایت 18 مقاله به منظور انجام فراتحلیل انتخاب گردید. به منظور انجام محاسبات آماری و تجزیه و تحلیل نتایج فراتحلیل از نرم افزار Comprehensive Meta Analysis V2 بهره گرفته شده است. با استفاده از نرم افزارCMA ناهمگونی میان پژوهش ها با آزمون Q کوکران بررسی شد و با توجه به نتیجه آن، از مدل تصادفی برای استخراج اثرمتوسط بهره گرفته شد. نتایج تحلیل، نشان می دهد که «علایق مکانی» بیشترین تأثیر را در ارزیابی دلبستگی به مکان دارد و پس از آن «هویت مکانی»، «پیوند اجتماعی با مکان» و «وابستگی مکانی» قرار می گیرند.
نگرش مفهومی به جایگاه دسترسی در باغ ژاپنی
حوزه های تخصصی:
دستیابی به درکی عمیق نسبت به مفهوم دسترسی مستلزم بررسی وجوه پیوند خورده آن با معانی مکانی است که انسان در معرض تجربه اش قرار دارد. تجربه مداوم مکان در بستر دسترسی عاملی است که در ارتقای حس دلبستگی به مکان تأثیری بنیادین داراست. بررسی ها نشان می دهند که معماری ژاپن نگرش مفهومی متفاوتی نسبت به موضوع دسترسی ارائه می نماید. دسترسی به عنوان عاملی واسط در ایجاد ارتباط عینی-ذهنی انسان با باغ ژاپنی در مقیاس های مختلفی فرد را با مکان در تعامل قرار می دهد. در واقع دسترسی در معماری باغ ژاپنی چنان غیرقابل تفکیک از مکان است که از طریق آن می توان ابعاد مکان را بی واسطه دریافت. از اینرو شناخت عمیق مفهوم دسترسی و مؤلفه های آن از یک سو و ابعاد دلبستگی به مکان از سوی دیگر در باغ ژاپنی می تواند موجب افزایش درک معماران نسبت به طراحی مبتنی بر دسترسی- مکان گردد. این مقاله با طرح فرضیه های مطرح شده زیر سعی بر آن دارد تا به بررسی رابطه دسترسی و مکان در معماری باغ ژاپنی بپردازد. الف. دسترسی عاملی بنیادین در تجربه و کشف مکان است و ب. دسترسی به عنوان واسطی در ایجاد ارتباط انسان و مکان عامل اصلی در درک ابعاد مختلف مکان و عمق یابی سطوح آن می باشد. در این راستا ابتدا از طریق روش توصیفی-تحلیلی وجوه مختلف دسترسی در پژوهش های اخیر بررسی شده و سپس به تشریح ماهیت دسترسی پرداخته می شود. درنهایت این پژوهش نشان می دهد که سه مؤلفه "چشم انداز"، "کیفیت لبه راه" و "نحوه تقرب انسان" به عنوان مفاهیم اصلی تعریف کننده دسترسی در باغ ژاپنی لایه لایه موجب آشکار شدن مناظر بر بیننده می گردد که در اثر تعامل مداوم انسان با مکان سبب عمق یابی حس او به مکان شده و مفهوم دسترسی و مکان را بر او یکپارچه می سازد.
مدل یابی رابطه ساختاری نظم محیط، حس تعلق و دلبستگی به مکان با میزان سطح امنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ بهار ۱۳۹۸ شماره ۵
81 - 92
حوزه های تخصصی:
امنیت در فضاهای شهری به عنوان یک مساله مهم و نیاز شهروندان مطرح بوده و در این باره عوامل بسیاری همچون نظم محیط، حس تعلق و دلبستگی می تواند اثر گذار باشد به همین سبب در این پژوهش رابطه ساختاری نظم محیط با امنیت فضای شهری با وا سطه گری حس تعلق و دلبستگی به مکان در قالب یک مدل عالی مورد بررسی قرار می گیرد. پژوهش حا ضر از نوع همبستگی بوده و با ا ستفاده روش های مدل یابی روابط ساختاری صورت میپذیرد هم چنین به منظور سنجش ارتباط در بین جامعه نمونه، از مطالعات میدانی (فن پرسشنامه) استفتده شده است نتایج تحقیق حاکی از آن دارد که مدل با داده های پژوهش برازش مناسب داشته و نظم محیط، حس تعلق و دلبستگی به مکان به صور مستقیم امنیت فضای شهری و اجتماعی شهروندان را پیش بینی می نماید هم چنین نظم فضا با واسطه حس تعلق و دلبستگی به مکان امنیت فضا را به صور غیرمستقیم و قوی تر از مسیر مستقیم پیش بینی می نماید. در این میان مسیر مستقیم نظم محیط به حس تعلق به مکان، و نظم محیط به دلبستگی به مکان نیز معنادار بود این نتایج نشان دهنده آن است که نه تنها نظم محیط پیش بینی کننده امنیت فضای شهری و اجتماعی شهروندان است بلکه می توان از طریق حس تعلق و دلبستگی به مکان به میزان بیشتری از سطح امنیت در فضای شهری رسید.
طراحی مدل توسعه سلامت دانش آموزان با ارتقای دلبستگی به مکان (بر اساس الگوهای ناخودآگاه جمعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تربیتی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۵
۴۰-۲۰
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین چالشهای پیش روی آموزش، توسعه سلامت دانش آموزان و ایجاد حس دلبستگی به فضای آموزشی در آنهاست که منتج به افزایش کیفیت آموزش و تربیت خواهد شد. معماری به عنوان ظرف رفتار آدمی تاثیر به سزایی در این امر دارد. بر اساس مطالعات سلامت روان و علوم روانشناسی محیط، دانش آموزان در برخورد با برخی فضاهای آموزشی سریعاً احساس نزدیکی عاطفی دارند؛ و در برخی دیگر احساس غربت می کنند.. در این نوشتار با تاکید بر ضرورت دلبستگی به مکان در طراحی مدارس، این پرسش مطرح است؛ که آیا بازشناسی طرح واره های فرهنگی در ناخودآگاه جمعی دانش آموزان و جهت دهی به طراحی معماری مدارس می توان سلامت روان دانش آموزان را افزایش داده و حس دلبستگی به مکان های آموزشی را ارتقا داد؟ روش تحقیق در این پژوهش کیفی و تحلیلی-توصیفی است که در ابتدا مطالب به صورت کتابخانه ای و اسنادی در حوزه روانشناسی و شناخت ناخودآگاه و مراحل ادراک و شناخت توسط آن در ذهن انسان جمع آوری شده و سپس به صورت تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است.در این نوشتار با نگاهی بر مقوله ناخودآگاه در حوزه سلامت روان و معماری و تحلیل طرح واره های ناخودآگاه جمعی، بر بررسی مکانیزم تاثیر آن بر نحوه شناخت و معنایابی توسط دانش آموزان تاکید می کند که در صورتی که در مرحله معنایابی فضا از طرحواره های ناخودآگاه جمعی کمک گرفته شود می تواند مرحله شناخت منتج به ارتقاء دلبستگی به مکان به درستی اتفاق بیفتند.
تبیین رابطه صفات شخصیت و رفتارهای حفاظت از محیط زیست با نقش واسطه ای دلبستگی به مکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
19 - 32
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با افزایش اهمیت مسائل زیست محیطی، روان شناسی محیطی نیز به دنبال ایجاد رابطه پایدار بین انسان و طبیعت است. در همین راستا، پژوهش حاضر برای شناخت بیشتر این رابطه به بررسی نقش صفات شخصیتی در رفتارهای حفاظت از محیط زیست پرداخته است. همچنین نقش واسطه ای دلبستگی به مکان را نیز در ارتباط شخصیت و رفتارهای حفاظت از محیط زیست بررسی کرده است.روش: روش این مطالعه از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه ی آماری این مطالعه دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس در سال تحصیلی 1399-1400 بودند که به روش نمونه گیری در دسترس 250 نفر انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از مقیاس صفات شخصیت مک کری و کاستا (1992)، مقیاس دلبستگی به مکان صفاری نیا (1390) و پرسش نامه تلفیق شده توسط فردوسی، مرتضوی و رضوانی (1386) از پرسش نامه های رفتارهای حفاظت از محیط زیست کایزر، ولفینگ و فهرر (1999) و تارانت و کوردل (1997) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از روش تحلیل مسیر در مدل معادله ساختاری استفاده شد.یافته ها: شاخص های برازش و ضرایب مسیر (p<0.05) نشان دادند که عوامل شخصیتی برون گرایی، توافق پذیری و وظیفه شناسی با توجه به نقش واسطه ای عامل وابستگی به مکان در رفتار محیطی نقش دارند.نتیجه گیری: اگر فرد دارای صفات برون گرایی، توافق پذیری و وظیفه شناسی باشد و به محل زندگی اش دلبستگی داشته باشد، احتمال بروز رفتارهای حفاظت کننده از محیط زیست او در آنجا بیشتر است. در نتیجه می توان با شناخت رابطه انسان ها با ویژگی های شخصیتی متفاوت و رابطه عاطفی با خانه، رفتارهای محیطی مثبت آن ها را تقویت کرد.
تبیین عوامل شکل دهنده ی دلبستگی به مکان در شهر ساحلی بندر انزلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۹
65 - 78
حوزه های تخصصی:
همان طور که مؤلفه هایی هستند که از دلبستگی به مکان تأثیر می پذیرند، مؤلفه هایی هم وجود دارند که بر دلبستگی به مکان تأثیر می گذارند. پژوهش حاضر سعی بر آن دارد تا عوامل مثبت و منفی تأثیرگذار بر دلبستگی به مکان را تعیین نماید. به منظور دستیابی به هدف پژوهش، از روش ترکیبی کیفی_کمی بهره گرفته شده است. همچنین تصاویر گردآوری شده، بر اساس نوع مکان و مقیاس جغرافیایی دسته بندی شدند. در پژوهش حاضر، 23 عامل مثبت( خاطرات، شباهت، نماد، احساسات مثبت، آرامش، راحتی، امنیت، تعادل شهر و طبیعت، ارتباط با طبیعت، بوی مطلوب، چشایی، لامسه، شنوایی، زیبایی شناختی، هویت منحصر به فرد، پشتیبانی از علایق، موقعیت مکانی، نوع مسکن، رشد شخصی ، حفظ میراث گذشته، حریم خصوصی، قدمت و انسجام اجتماعی) و هفت عامل منفی(آسیب دیدن محیط زیست، رکود اقتصادی، ناکارآمدی مدیریت شهری، تنهایی، ناآگاهی و بی توجهی به جامعه، فراموش شدن فعالیت های فرهنگی و احساسات منفی) تأثیرگذار بر دلبستگی به مکان شناسایی شد. نتایج حاصل از پژوهش بیان می دارد که عوامل زیبایی شناختی، خاطرات و احساسات مثبت بیشترین تأثیر مثبت را بر دلسبتگی به مکان و ناکارآمدی مدیریت شهری، احساسات منفی و رکود اقتصادی بیشترین تأثیر منفی را بر دلبستگی به مکان می گذارند. فضای تفریحی، خانه، محله، مکان تجاری، فضای شی، کاربری های فرهنگی،آموزشی،اداری و مکان اجتماعی، به ترتیب، بیشترین میزان فراوانی را کسب نمودند. فضای محیطی، رایج ترین نوع مکان بود که شامل مکان هایی مانند خانه چند طبقه، مسیر کنار دریا، بازار و غیره می شود. مدیریت شهری می تواند با مورد توجه قرار دادن عوامل مثبت و منفی، میزان دلبستگی شهروندان به شهر را افزایش دهد.
بررسی رابطه طرح کالبدی در مجتمع های مسکونی و حس دلبستگی به مکان در بین ساکنین (مطالعه موردی: مجتمع های مسکونی امام خمینی و امام رضا در همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۱ شماره ۳۰
۲۶۴-۲۵۳
حوزه های تخصصی:
مکان پدیده ایست که انسان در طول زندگی خود به آن معنا بخشیده و به آن وابسته می شود. وابستگی به مکان از کیفیت فضا و نحوه طراحی متأثر است و افراد طی دوره زمانی خاص آن را می آفرینند. میان دلبستگی به مکان و ادراک و شناخت مکان از سوی فرد رابطه مثبت وجود دارد تا آنجا که خود را با آن بازمی شناسد. این پژوهش به بررسی رابطه طرح کالبدی و حس دلبستگی به مکان در بین ساکنین مجتمع های مسکونی می پردازد. پس ازپرداختن به نظریه های موجود در زمینه دلبستگی به مکان بارویکردی استنتاجی و با استفاده از تحقیق پیمایشی به صورت تحلیلی به آزمون فرضیه ها می پردازد، برای به دست آوردن نتایج نهایی روشی ترکیبی در قالب مطالعه موردی که عمده آن راروش همبستگی تشکیل می دهد. برای بررسی مجتمع های مسکونی مورد مطالعه، پرسشنامه سنجش شاخص ها تهیه و تنظیم شده و در بین ساکنین مجتمع های مسکونی توزیع شده و اطلاعات جمع آوری شده با نرم افزار SPSS تحلیل شدند. نتایج نشان می دهد که از بین شش شاخص بدست آمده یعنی تسهیلات و امکانات رفاهی، سازماندهی، کیفیت فضاهای داخلی، تعاملات اجتماعی، نوع دسترسی و دید و منظر تنها دو شاخص نوع دسترسی و دید ومنظر می تواند بعنوان عوامل تأثیرگذار در افزایش حس دلبستگی به مکان باشد.
بررسی عوامل موثر بر دلبستگی مکان در فضاهای باز آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳۹
۱۰۸-۹۹
حوزه های تخصصی:
نیاز انسان به تعامل عاطفی با مکانی که در آن زندگی می کند و یا به عبارتی دلبستگی به مکان از جمله مهم ترین ابعاد رابطه انسان و مکان است که باید مورد توجه معماران، طراحان و برنامه ریزان شهری قرار گیرد. با ارزیابی به عمل آمده از دانشگاه ها ملاحظه می گردد که بخش اعظم آن را دانشکده ها و کلاس های درس و سایر فضاهای بسته تشکیل می دهند و تمام توجهات برنامه ریزان و طراحان معطوف به فضاهای درونی است. در این میان منظر و فضاهای باز از توجه شایسته مغفول مانده اند. در دانشگاه های ایران مطالعات و تحقیقات کاربردی با هدف ارتقا کیفیت فضاهای باز دانشگاه ها در خدمت یادگیری دانشجویان، به جز چند مورد جزئی انجام نشده است. در این راستا با توجه به خلاء علمی و حرفه ای موجود می توان از دانش معماری و حرفه منظر کمک قابل توجهی گرفت. در این راستا پژوهش حاضر سعی دارد بر پایه مرور متون و اسناد مرتبط در این حوزه ضمن ارائه تعاریف دلبستگی به مکان به بررسی علل و عوامل دخیل در آن بپردازد. روش تحقیق در این پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی است. نمونه آماری شامل مجتمع های آموزشی دانشگاه آزاد همدان، دانشگاه بوعلی سینا همدان و دانشگاه امام صادق تهران می باشد. بر اساس نتایج یافته های پژوهش هویت مکان، دلبستگی عاطفی، افزایش کیفیت فضای کالبدی و پیوند اجتماعی بر دلبستگی مکان فضاهای باز آموزشی دانشگاه ها از سوی دانشجویان اثر معناداری دارند.
دلبستگی به مکان و نگرش نسبت به توسعه گردشگری و ارتقای رفتار مسئولانه زیست محیطی، مطالعه موردی: شهر بابلسر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
گردشگری اثرات مثبت و منفی زیادی در زمینه های اقتصادی، اجتماعی - فرهنگی و زیست محیطی به همراه دارد. امروزه ساحل مقصد بسیاری از گردشگران بوده و به دلیل تقاضای بالای اجتماعی، این مناطق پیوسته در معرض تخریب قرار دارند. یکی از عوامل مؤثر جهت پیشگیری از این مسئله، رفتار زیست محیطی افراد است. رفتار زیست محیطی ساکنان مقصد ساحلی به شدت متأثر از فعالیت های گردشگری است، زیرا اثرات مخرب آن را بهتر درک می کنند. این مطالعه به بررسی عوامل مؤثر بر رفتار مسئولانه زیست محیطی ساکنان شهر ساحلی بابلسر می پردازد. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و بر اساس ماهیت توصیفی - تحلیلی است که به منظور انجام آن 308 نفر از ساکنان بابلسر به عنوان نمونه آماری از طریق جدول مورگان انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی و پایایی آن از طریق نرم افزار SMARTPLS3 بررسی شد. یافته ها نشان داد که منفعت درک شده با سطح معناداری 154/0 بر رعایت رفتار مسئولانه زیست محیطی هیچ تأثیری ندارد، اما بر ارتقای رفتار مسئولانه زیست محیطی با سطح معناداری 011/0 تأثیر دارد. همچنین، هزینه درک شده با سطح معناداری 123/0 بر ارتقاء رفتار مسئولانه زیست محیطی و نیز با سطح معناداری 719/0 بر رعایت رفتار مسئولانه زیست محیطی هیچ تأثیری ندارد. وابستگی به مکان هم بر منفعت درک شده با سطح معناداری 000/0 و هم بر هزینه درک شده با سطح معناداری 001/0 تأثیر دارد. به علاوه، وابستگی به مکان بر رعایت رفتار مسئولانه زیست محیطی با سطح معناداری 027/0 تأثیرگذار بوده و بالعکس با سطح معناداری 411/0 هیچ تأثیری بر ارتقای این رفتار ندارد. همچنین، هویت مکان با سطح معناداری 003/0 بر ارتقای رفتار مسئولانه زیست محیطی تأثیر داشته و بالعکس با سطح معناداری 135/0 هیچ تأثیری بر رعایت این رفتار ندارد. هویت مکان از طریق وابستگی به مکان بر رعایت رفتار مسئولانه زیست محیطی با سطح معناداری 028/0 تأثیرگذار است. به علاوه، وابستگی به مکان از طریق منفعت درک شده بر ارتقای رفتار مسئولانه زیست محیطی با سطح معناداری 037/0 تأثیرگذار است. در نهایت نتایج نشان داد که تحصیلات، زادگاه اصلی، مدت زمان اقامت، سن و مشارکت اقتصادی فعلی و گذشته افراد باعث ایجاد ادراکات مختلف در آن ها می شود.
واکاوی تأثیر دلبستگی محیطی بر سازگاری اجتماعی در فضاهای آموزشی بر اساس اصل تقویت مکان نظریه سیمون (نمونه موردی: مدارس دخترانه ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ مرداد ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
55 - 66
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: نگرش اجتماعی فرد، نگرش او نسبت به افراد یا محیط در جامعه است. به فردی که خود را با تغییرات محیط فیزیکی، شغلی و اجتماعی تطبیق می دهد، سازگار با محیط می گویند. در فرایند سازگاری، فرد بین فعالیت های اجتماعی به توازن دست می یابد. مدرسه به عنوان محیط اجتماعی، از طریق افزایش حس دلبستگی به مکان باعث افزایش سازگاری اجتماعی می شود. سؤالات اصلی این پژوهش عبارتند از ؛ مؤلفه های تأثیرگذار بر دلبستگی به مکان طبق نظریه سیمون کدام مؤلفه ها هستند و تأثیر مؤلفه تقویت مکان بر سازگاری اجتماعی چگونه است؟ هدف پژوهش: هدف این پژوهش بررسی میدانی فاکتورهای تأثیرگذار نظریه سیمون و تقویت مکان بر دلبستگی به محیط و سازگاری اجتماعی است. این پژوهش به محققین امکان می دهد، تا نقش عوامل مؤثر بر سازگاری اجتماعی را به طور گسترده تر بررسی کنند. روش پژوهش: در جهت تحقق اهداف، ابتدا از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی به استخراج مؤلفه های نظریه سیمون پرداخته می شود؛ سپس طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری برای دو گروه 45 نفره مشاهده و کنترل اجرا می شود. پس از پایان جلسات، پیگیری به کمک پرسشنامه مؤلف ساخت سازگاری اجتماعی انجام می شود. نتیجه گیری: یافته های نظری تحقیق شامل شش مؤلفه نظریه سیمون اعم از تقویت مکان، کالبد مکان، تسلط مکان، وابستگی عاطفی، هویت مکان و تعامل با مکان است که تقویت مکان به عنوان متغیر پژوهش بررسی می شود. یافته ها حاکی از آن است که آموزش های گروهی جهت تقویت مکان، اعم از تشکیل گروه های سرود و نمایش، گروه تئاتر و ورزش ، اردوهای گروهی، تزئین کلاس ها و پانل با دست سازه و تمیزکردن کلاس درس و حیاط با مشارکت دانش آموزان، رنگ آمیزی نیمکت ها تأثیر به سزایی در سازگاری اجتماعی دانش آموزان دارد که به مرور این تمرین در شخصیت دانش آموزان تأثیر می گذارد و آنها را سازگارتر می کند، لذا در مدارس فعالیت هایی جهت تقویت مکان برای افزایش تعامل و حس دلبستگی بیشتر موردتوجه قرار گیرد تا به تبع آن سازگاری اجتماعی افزایش یابد. به عبارت دیگر با افزایش سطح توجه به کالبد محیط و دلبستگی به مکان در مدارس، سازگاری اجتماعی در دانش آموزان نیز افزایش می یابد.
مطالعه ارتباط دلبستگی به مکان و ادراک محیطی بر رضایت از مکان (مورد پژوهشی: محله نوبر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۸
151 - 195
حوزه های تخصصی:
ارتباط عاطفی و تجربی انسان با مکان از موضوعات مهم روانشناسی محیطی بوده است. دراین ارتباط درک و احساس انسان تابعی از ویژگی های محیطی، کارکرد عناصر، هویت و توانایی مکان در ایجاد ارتباط اجتماعی و حافظه جمعی دانسته می شود که به ویژه در ارتباط با اماکن و محلات تاریخی موضوعیت بیشتری دارد. تحقیق حاضر باهدف تعیین میزان تأثیر ادراک محیطی و دلبستگی مکانی بر رضایت مکانی در محله تاریخی نوبر تبریز انجام گرفته است. تعداد 320 نفر از ساکنین و کسبه بالای 18 سال بر اساس نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و در تحقیق مشارکت کردند. در گردآوری اطلاعات، از پرسشنامه های مختلف بکار رفته در پژوهش های مرتبط استفاده شد: از مقیاس لویکا برای سنجش دلبستگی به مکان، از مقیاس یوکسل و همکاران برای سنجش رضایت از مکان و از مقیاس تعدیل یافته بونیتو و همکاران برای سنجش ابعاد مختلف ادراک محیطی استفاده شد. ضرایب آلفای کرونباخ برای همه متغیرها در حد قابل قبول بوده و تحلیل عاملی تأییدی حکایت از اعتبار ساختاری مناسب ابزار تحقیق داشت. برای سنجش ارتباط و تأثیر متغیرها بر یکدیگر از مدل سازی معادلات ساختاری و برای سنجش معنی داری تأثیر متغیرهای میانجی گر از آزمون z سوبل استفاده شد. یافته ها نشان می دهد، بین دلبستگی به مکان و ادراک محیطی ارتباط و همچنین این متغیرها بر متغیر رضایت مکانی تأثیر مستقیم و معنی داری دارند. آزمون سوبل نشان داد، هیچ کدام از متغیرهای دلبستگی به مکان و درک محیطی اثر میانجی گر معنی داری ندارند. نتایج تحقیق نشان داد ارزیابی و قضاوت انسان ها از مکان در ارتباط با تجارب شناختی و عینی است که در انسان احساس مثبتی نسبت به مکان ایجاد می کند.