مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
بازآفرینی شهری
منبع:
جغرافیا سال بیستم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۴
145 - 163
حوزه های تخصصی:
امروزه ثابت شده است حضور و مشارکت مردم در مداخلات صورت گرفته در بافت قدیمی نقش اصلی را در تحقق پذیری طرح ها ایفا می کند، اما پیچیده بودن و عدم آگاهی مردم از احیاء و بازآفرینی باعث بی رغبتی بخش غیر دولتی برای مشارکت در این گونه پروژه ها شده است. حال هدف از انجام این تحقیق تاثیر مشارکت اجتماعی در فرآیند بازآفرینی بافت قدیم شهر شهرهای مرزی بخصوص شهر ارومیه می باشد. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی می باشد. نقاط درونی و بیرونی تأثیرگذار بر محدوده با پویش-های میدانی و مصاحبه های انجام شده در محدوده مورد مطالعه، شناسایی شده اند. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از مدل SWOT-ANP استفاده می شود. نتایج حاکی از آنست که نقاط درونی «تقلیل رشد خانواده ها» با امتیاز 0/5 و «وجود تمایل افراد به اسکان در خارج از محور بافت قدیم» با امتیاز 0/435 و نقاط بیرونی «افزایش نسبت آقایان به بانوان و در مجموع عدم وجود امنیت اجتماعی» با امتیاز 1/52 و «وجود زمینه هایی برای بوجود آوردن مراکز فرهنگی» با امتیاز 0/655 بیشترین اثرگذاری را در بافت قدیم دارند و راهبردهایی از قبیل زمینه سازی جهت ایجاد شورایاری در محلات محدوده، زمینه سازی برای اجرای طرح محله بان در بافت قدیم از نقاط درونی و بیرونی بهینه تحصیل می گردند. همچنین با بررسی شاخصهای کالبدی-محیطی، اجتماعی، اقتصادی و حکمروایی بازآفرینی شهری منطقه 4 شهر ارومیه، می توان بر نامطلوب بودن اجرای بازآفرینی در ابعاد اجتماعی با امتیاز0/12، اقتصادی با 0/14 و افول ارزشهای کیفی و سکونتی در بافت قدیمی محلات منطقه 4 شهر ارومیه اذعان نمود.
واکاوی نقش پروژه های محرک توسعه در تحقق سیاست های بازآفرینی (مورد مطالعه: محدوده ی مرکزی شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
196 - 211
حوزه های تخصصی:
یکی از سیاست های نوین در توسعه شهری به طور عام و در بازآفرینی بافت های ناکارآمد و نابسامان به طور خاص، اجرای پروژه های محرک توسعه با هدف تسریع و تسهیل فرایند تحول در این بافت ها با بهره گیری از ظرفیت های محلی است. در این بین پروژه های محرک و توسعه بازآفرینی شهری مولدهایی هستند در جهت بازگرداندن رونق و توسعه به مناطق مورد نظر، تا چرخه فعالیتِ زنده و پویا را در این مناطق به راه اندازند. هدف این تحقیق بررسی نقش پروژه های محرک توسعه اجرا شده در دستیابی به اهداف و سیاست های بازآفرینی در ناحیه ی مرکزی شهر سنندج می باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف و ماهیت تحقیق، در رده تحقیقات کاربردی قرار دارد و از روش کیفی و کمی (آمیخته) به منظور گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها استفاده کرده است. از نرم افزار MAXQDA برای تجزیه و تحلیل کیفی (استخراج شاخص ها) و از نرم افزار SPSS برای تجزیه و تحلیل کمی استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که به ترتیب ابعاد فرهنگی – اجتماعی با ارزش عددی (38/3)؛ اقتصادی با ارزش عددی (95/2)؛ کالبدی - فضایی با ارزش عددی (9/2)؛ زیست محیطی با ارزش عددی (35/2) و مدیریتی با ارزش عددی (02/2) بیشترین تاثیرگذاری پروژه های محرک توسعه را بر تحقق سیاست های بازآفرینی محدوده مرکزی شهر سنندج داشته اند. همچنین رضایت مندی ساکنان از اثرات پروژه های محرک توسعه بر تحقق اهداف بازآفرینی ارزیابی گردید، که در برخی ابعاد نگرشی مثبت و در برخی ابعاد نیز نگرشی ضعیف داشتند.
مقایسه و تطبیق بازآفرینی بافت های فرسوده ی شهری بلوک خیام تهران (ایران) و پروژه لیورپول (بریتانیا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال ششم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۲۳
79 - 104
حوزه های تخصصی:
دهه 1990 میلادی با بازنگری در همه ی زمینه های علمی، فلسفی و هنری همراه است، به همین علت نگاه نوسازی و مرمت شهری نسبت به دهه های پیش که نگاه جزیی نسبت به مسائل مرمت شهری داشته اند، تغییر کرده و با در نظر گرفتن گذشته و هویت تاریخی دوره های متفاوت، هویت جدید متناسب با شرایط زندگی امروز را در دستور کار خود قرار داده است. بر این اساس مرمت شهری مفهومی جامع پیدا می کند، مفهومی که بهبود و توان بخشی بافت های کهن، در تمام ابعاد اقتصادی، کالبدی، اجتماعی-فرهنگی را مدنظر قرار می دهد و چارچوبی نو در فرآیند دگرگونی شهری تدارک می کند. این پژوهش به مقایسه ی تطبیقی بازآفرینی بافت خیام تهران و لیورپول1 بریتانیا پرداخته است، چرا که هر دو نمونه در بافت مرکزی شهری قرار داشته و بافت پیرامونشان هویتمند و واجد ارزش می باشد. برنامه بازآفرینی پروژه لیورپول1 در سال 2008 به عنوان بهترین برنامه و طرح بازآفرینی اروپا شناخته شده است و طرح توسعه مجدد بلوک خیام تهران نیز بزرگ ترین برنامه و طرح بازآفرینی شهرداری تهران پس از پیروزی انقلاب ایران محسوب می شود. هدف از این مقایسه، بررسی اهداف و اقدامات در دو برنامه، دلایل موفقیت لیورپول1، عدم تحقق پذیری اهداف از پیش تعیین شده در بازآفرینی خیام و در نهایت، ارائه راهکارهایی برای تحقق پذیری اهداف از پیش تعیین شده بافت خیام است. نتیجه اینکه اتخاذ سیاست های کوتاه مدت و مقطعی، بدون برنامه ریزی منسجم و از پیش تنظیم شده، عدم مشارکت مردم از ابتدای طرح تا پایان و در نظر نگرفتن هویت تاریخی و موقعیت بافت خیام باعث شکست و عدم موفقیت در بازآفرینی خیام شده است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و مقایسه ای و روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش اسنادی، کتابخانه ای و مشاهده میدانی می باشد.
طراحی شهری در بازآفرینی محلات سنتی با رویکرد محرک توسعه، نمونه موردی: محله کلپا همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال هشتم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۳۱
147 - 171
حوزه های تخصصی:
محلات قدیمی شهرها که دارای بافتی با ارزش و کهن بوده اند، به مثابه قلب تپنده شهرها به حساب می آیند و امروزه کارکرد های اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی خود را از دست داده اند. بازآفرینی شهری رویکردی است که درصدد احیا و معاصر سازی این محلات سنتی گام بر می دارد و تلاش تزریق روحی دوباره در این مناطق و فراهم آوردن شرایطی برای حضور و مشارکت همگان در فرآیند آن، از اهداف ارزشمند این رویکرد است. محرک های توسعه بازآفرینی شهری مولدهایی هستند در جهت بازگرداندن رونق و توسعه به مناطق مورد نظر پروژه های بازآفرینی شهری تا چرخه فعالیت زنده و پویا را در این مناطق به راه اندازد. در همین راستا چگونگی تاثیر رویکرد محرک توسعه در فرآیند بازآفرینی شهری در محلات سنتی مساله اساسی این پژوهش است. روش تحقیق به کار گرفته شده در این پژوهش کاربردی است که مبتنی بر دو روش تحلیلی- توصیفی و پیمایشی می باشد. در بخش مطالعات اسنادی سعی بر مرور مستندات مهم و برجسته در حیطه ی بازآفرینی شهری و محرک های توسعه بوده است و در روش پیمایشی با توزیع پرسشنامه در راستای اهداف تحقیق، به تحلیل اطلاعات به دست آمده به وسیله نرم افرارSPSS 22 پرداخته شده است(n=96) . نتایج تحقیق نشان می دهند با توجه به اینکه ابعاد محرک توسعه شامل چهار بعد: اجتماعی فرهنگی، اقتصادی، کالبدی فضایی و زیست محیطی می باشد بر این اساس بعد اجتماعی فرهنگی در محله کلپا اولویت بیشتری را به خود اختصاص داده و توجه به مسائل و موضوعات اجتماعی مسئله اصلی رویکرد محرک توسعه در محله کلپا می باشد ضمن آنکه در بعد اجتماعی، تعاملات اجتماعی، مشارکت، اعتماد و امنیت در اولویت توجه قرار گرفت.
بازآفرینی پایدار بافت های ناکارآمدی شهری مورد مطالعه (منطقه 10 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال دهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۷
167 - 194
حوزه های تخصصی:
بافتهای ناکارآمد شهری پهنه هایی از شهر هستندکه درمقایسه باسایر پهنه های شهر از جریان توسعه عقب افتاده، از چرخه تکاملی حیات جدا گشته و به کانون مشکلات و نارساییها درآمده اند. با این وجود این بافتها درصد بالایی از جمعیت شهری را در خود جای داده و در عین حال از ظرفیتها و قابلیتهای نهفته بسیاری برای توسعه های آتی درون شهری برخوردار هستند. اما پرداختن به بافتهای ناکارآمد شهرها و برنامه ریزی برای آنها، جدا از پرداختن به واقعیتهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی نبوده و مستلزم برنامه ریزی دقیق، جامع و واقع گرایانه است.درسالهای اخیر بازآفرینی شهری به عنوان رویکرد جدید برای بهسازی و نوسازی این بافتها مطرح شده است.در این راستا رویکرد«بازآفرینی شهری»گامی فراتر از مقاصد،آروزها ودستاوردهای «نوسازی شهری»،«توسعه شهری»و«بهسازی شهری» است و با درنظر گرفتن همه ابعاد اجتماعی، اقتصادی،کالبدی و زیست محیطی به بافت، نگاهی جامع و یکپارچه وپایدار دارد.تحقیق حاضر با شناخت عوامل مؤثر بر ناکارآمدی بافتهای شهری و ارزیابی میزان پایداری و ناپایداری در منطقه 10 شهر تهران و با استفاده از تکنیک SWOT-QSPM به ارائه راهبردهایی جهت بازآفرینی پایدار بافت ناکارآمدپرداخته است.در بخش اول(تحقیق کیفی) داده های تحقیق از طریق مطالعه اسنادی و کتابخانه ای گردآوری شده و در بخش دوم(تحقیق کمی)از طریق روش پیمایشی جمع آوری شده وبا استفاده ازضریب آنتروپی و مدل SWOTمورد تحلیل قرارگرفته است.با توجه به اینکه عوامل متعددی در بازآفرینی پایدار بافتهای ناکارآمدشهری دخیل هستند.درادامه نتایج کمی تحقیق نیز نشان داد که این منطقه در وهله اول از لحاظ اقتصادی و درمرحله بعد از لحاظ ابعاد اجتماعی و زیست محیطی ناپایدار می باشد.ناپایداری ابعاد اقتصادی بافت هست که منجر به ناپایداری دیگر ابعاد بافت گردیده و درنهایت نمود خود را به صورت ناپایداری کالبدی نشان می دهد.
شناسایی پیشران های موثر در بازآفرینی شهری سکونتگاه های غیررسمی با رویکرد آینده پژوهی (نمونه موردی: شهر زاهدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه فضای شهری سال نهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۹)
127 - 149
حوزه های تخصصی:
توسعه افسارگسیخته شهرنشینی تأثیرات و پیامدهای منفی بر کالبد شهرها به جای گذاشته و موجب برهم خوردن تعادل های اجتماعی و محیطی و درنتیجه ظهور سکونتگاه های غیررسمی و بافتی ناکارآمد شهری گشته است. رویکرد بازآفرینی شهری با ایجاد تغییرات مثبت و پایدار در پی ارتقای این بافته ای ناکارآمد می باشد. ازین رو هدف از این پژوهش شناسایی پیشران های کلیدی مؤثر بر بازآفرینی شهری با رویکرد آینده پژوهی در شهر زاهدان می باشد. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی، از حیث روش ترکیبی از روش های اسنادی و پیمایشی در سطح اکتشافی و مبتنی بر رویکرد آینده پژوهی است که با به کارگیری ترکیبی از مدل های کمی و کیفی صورت گرفته است. جامعه آماری مورد مطالعه شامل مدیران، کارکنان و اعضای نهادهای فعال است که در بازآفرینی و نیز مدیریت و توسعه امور فرهنگی در این منطقه نقش دارند. روش جمع آوری اطلاعات مطالعات کتابخانه ای و میدانی است. در این تحقیق از روش های تحلیل ساختاری و تکنیک دلفی استفاده شده و نرم افزار مورداستفاده در این تحقیق MIC MAC می باشد. بر اساس نتایج مدل تحلیل ساختاری 10 شاخص به عنوان مهم ترین و کلیدی ترین شاخص های مؤثر بر بازآفرینی شهری در شهر زاهدان انتخاب شد که از میان این 10 شاخص انتخاب شده، هفت شاخص از گروه متغیر مدیرتی – نهادی و قانونی، دو شاخص از گروه متغیر اجتماعی – فرهنگی و یک شاخص هم از گروه متغیر محیطی و کالبدی بوده اند. درنتیجه مهم ترین و کلیدی ترین متغیر در بازآفرینی شهری در شهر زاهدان، متغیر مدیریتی – نهادی و قانونی می باشد و بهبود و ارتقاء توان کارشناسی و تخصصی شهرداری، یکپارچگی سیاست های بخش های مختلف شهری، تأکید بر وجود یک مرکز هماهنگ کننده سیاست ها و برنامه ریزی های شهری، تدوین استانداردهای ارزیابی خدمات مدیریت شهری، ملزم نمودن کلیه نهادهای رسمی و غیررسمی به همکاری و هماهنگی با بازآفرینی شهری از جمله مهمترین پیشنهادات در ارتباط با بازآفرینی شهر زاهدان می باشند.
سنجش تأثیر طرح مسکن در بازآفرینی محلات شهری بافت های فرسوده؛ (نمونه موردی: محله آب انبار نو شهر ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی منطقه ای سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
1390 - 1410
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر با اولویت یافتن پارادایم پایداری، توسعه پایدار و رویکرد بازآفرینی شهری پایدار، عرصه موضوعی جدیدی در ادبیات جهانی مطرح شده است. آنچه که در این حوزه مورد کم توجهی قرار گرفته، موضوع الگوی مناسب محلی مسکن در بافت های فرسوده است که ضرورت ِتوجه بدان را دوچندان نموده است. هدف پژوهش حاضر، دستیابی به الگوی کالبدی طرح مسکن جهت بازآفرینی شهری محله آب انبارنو ساری است. روش پژوهش توصیفی، تحلیلی و اکتشافی و رویکرد حاکم پیمایشی است. با مطالعه ادبیات نظری ومشورتِ متخصصین، پرسشنامه محقق ساخت 94 مؤلفه ایی تهیه ودر اختیار جامعه آماری،50 کارشناس ِخبره و آشنا با محل و متخصصِ امر قرار گرفت. اطلاعات ِپرسشنامه جهت تحلیل اولیه و انجام آزمون های آماری وارد نرم افزار SPSS، آنگاه برای مدلسازی ساختاری تأثیر مؤلفه الگوی کالبدی طرح مسکن بر بازآفرینی شهری این محله، از نرم افزار Smart PLS بهره گرفته شد. نتایج حاصله، حاکی از تأثیر متوسط به بالای الگوی مسکن بر بازآفرینی این محله با ضریب مسیر 564/0 است. با حذف مؤلفه های نامرتبط در آزمون روایی تأییدی، الگوی بدست آمده شامل 8 زیرمؤلفه ریزدانگیتیرریزی و بیرون زدگی تیرهای چوبی زیرشیروانی(530/0)، سقف شیبدار بومی و لبه های ناودانی(712/0)، مصالح مدرن(436/0)، رنگ غالب جداره کالبد(436/0)، داشتن حیاط بعنوان بخشی از زیربنا(764/0)، رعایت تناسب توده مطابق سیستم طرح منظر شهری(821/0)، تاثیرخط آسمان پیوسته(611/0)، ارتفاع بلند فضای مفید داخلی مسکن(511/0) و 3 متغیر نفوذنایذیرینظام دسترسی به توده های مسکونی(872/0)، ریتم غالب در جداره معبر(635/0) و تعبیه عناصری مثل کوردرها و ...(679/0 معناداری قابل قبولی را بین مؤلفه های کالبدی طرح ِمسکن محله آب انبارنو شهر ساری نشان دادند.
بازآفرینی شهری فرهنگ مبنا: تأملی بر بُن مایه های فرهنگی و کُنش بازآفرینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۳ بهار ۱۳۹۰ شماره ۴۵
49 - 62
حوزه های تخصصی:
«بازآفرینی فرهنگ- مبنا» را می توان اصلی ترین رویکرد بازآفرینی شهری در دو دهه اخیر دانست. کاربست فرهنگ در جایگاهی راهبردی، و با هدف دستیابی به سازوکاری اقتصادی و پررونق که می تواند متضمّن اهداف توسعه ای باشد و چهره ای فرهنگ گرا برای شهرها ترسیم کند، روّیه ای است که در چارچوب بازآفرینی شهرها به آن اهمیت فراوانی داده شده است. بازآفرینی فرهنگ مبنا، با طرح مفاهیم پایه ای مانند استفاده از حوزه های نوآوران? اقتصادی و آنچه صنایع خلاّق نامیده می شود، به این نکته اساسی می رسد که می توان در بافت های درونی و هسته های مرکزی شهرها، با اطمینان به نتایج فرآیند بازآفرینی، از رهیافت فرهنگی و ویژگی های مثبت آن بهره جست. این رهیافت، به کالبد دیروز احترام می گذارد و ساختارهای نو را در همخوانی با ساختارهای دیروز، به این ترکیب می افزاید و محتوا و کارکردی را ارائه می دهد که روساخت آن جریان فرهنگی و اجتماعی، و زیرساخت آن، سازوکاری کاملاً اقتصادی و پربازده است. چنین نگاهی موجب رسیدن به نوعی همگرایی در هدف و وسیله بازآفرینی شهری می شود. در این مقاله که بدایتی بر مبحث اساسی بازآفرینی فرهنگ مبناست، از نگاهی نظری و نظریه ای به بازشناسی ابعاد رهیافت فرهنگ- مبنا در بازآفرینی شهری پرداخته شده است.
تحلیل چگونگی حمایت قانون از مشارکت عمومی در بازآفرینی شهری؛ مطالعه موردی: میدان امام علی (عتیق) اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازآفرینی شهری، یک اصطلاح عام است که مفاهیم دیگری نظیر بهسازی، نوسازی، بازسازی، مقتدرسازی و روان بخشی شهری را دربرمی گیرد. بازآفرینی شهری به مفهوم احیا، تجدید حیات و نوزایی شهری و به عبارتی دوباره زنده شدن شهر است. مشارکت عمومی از مهم ترین اصول و مقدمات موفقیت در بازآفرینی شهری است. برقراری مشارکت عمومی در بازآفرینی شهری نیازمند حمایت قانونی است و باید برای آن چارچوبی حقوقی درنظر گرفته شود که ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، مدیریتی و کالبدی را دربر بگیرد. در این مقاله تلاش شده است، بخشی از قوانین و مقررات مورد استفاده در تجارب موفق بازآفرینی شهری که به تقویت مشارکت عمومی منجر می شوند، تحلیل محتوا شود و بر این مبنا وضعیت قوانین و مقررات شهری ایران در یک طرح بازآفرینی شهری(احیای میدان عتیق اصفهان) بررسی گردد. نتایج حاصل از این کار نشان می دهند، قوانین و مقررات شهری ایران که به تقویت مشارکت عمومی منجر می شوند، در زمینه های اجتماعی و مدیریتی از کاستی های زیادی برخوردار هستند و نیز در زمینه های اقتصادی و کالبدی که تا حدی با قوانین و مقررات حاصل از تجارب جهانی مطابقت دارند، دچار تغییر و تحریف شده یا نادیده گرفته می شوند. بنابراین برای رسیدن به مشارکت عمومی در بازآفرینی شهری، باید ضمن فراهم ساختن قوانین و مقررات پشتیبان مشارکت عمومی، سازوکاری برای اجرای کامل و بدون تغییر یا تحریف آنها پیش بینی شود. به این منظور، قوانین و مقرراتی چون تضمین زیان مشارکت کنندگان، واگذاری اعتبار توسعه، اجرای پروژه های مشترک، تشکیل بانک اطلاعات و نظارت بر معاملات، پیشنهاد می گردد.
ارزیابی جایگاه مشارکت در طرح های منظر شهری به منظور ارائه فرایند مناسب بازآفرینی بافت های آسیب دیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به دنبال مطرح شدن مشارکت مردم در بهسازی و نوسازی بافت های آسیب دیده در مدیریت شهری کشورمان، تهیه طرح های منظر شهری از سال 1385 با داعیه مشارکت دادن مردم در نوسازی بافت های آسیب دیده و در قالب «طرح های تفصیلی ویژه نوسازی» در دستور کار قرار گرفت. مداخلات انجام شده در قالب این طرح ها از جمله در طرح منظر محله اتابک که از اولین طرح های منظر شهری تهران است، نشان دهنده تجربه ناموفق مشارکت مردم در فرایند نوسازی و احیای این بافت بوده است. نتیجه اجرای طرح منظر شهری محله اتابک از هم گسیختگی سازمان فضایی سنتی بافت، ایجاد فضاهای بدون دفاع و رها شده و ترک محله توسط ساکنین بومی است که به دنبال خود بی اعتمادی مضاعف به مدیریت شهری در جلب مشارکت مردم را سبب شده است. به منظور ارائه فرایند مناسب بازآفرینی بافت های آسیب دیده در این تحقیق پس از بررسی جایگاه مشارکت مردم در طرح منظر شهری از طریق روش تحلیل محتوی شرح خدمات و مصاحبه با ساکنین محله، نقائص و کاستی های فرایند مشارکت در این طرح ها مورد بحث قرار گرفته و تلاش شده است تا فرایند مناسب برای تحقق بازآفرینی مشارکتی در طرح های منظر شهری بافت های آسیب دیده ارائه گردد.
بازآفرینی بافت قدیم شهر آمل مبتنی بر استراتژی توسعه گردشگری و برنامه ریزی راهبردی سناریویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بافت قدیم آمل دارای پتانسیل های ارزشمند برای گسترش گردشگری به منظور توسعه پایدار است. در این مقاله، ابتدا به شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار بر بازآفرینی بافت قدیم آمل مبتنی بر توسعه گردشگری شهری پرداخته و چارچوب نظری استراتژی توسعه گردشگری ارائه شده است. نتایج حاصل از مبانی نظری نشان می دهد که مؤلفه های اساسی توسعه گردشگری شامل مؤلفه های استراتژیک نظیر کسب وکار، رخدادهای خاص، جاذبه های کالبدی، خرده فروشی و فرهنگ و مؤلفه ها ی زیرساختی و امکانات رفاهی پشتیبان نظیر خدمات رفاهی و پذیرایی، حمل ونقل و دسترسی و آموزش و اطلاع رسانی هستند. با به کارگیری این مؤلفه ها در قالب فرآیند پیشنهادی پژوهش، شناخت آنها در بافت قدیم آمل و تحلیل داده ها با استفاده از تکنیک SWOTET، زمینه برای تدوین مسیرهای راهنمای کلیدی توسعه گردشگری فراهم آمد. درنتیجه پنج مسیر کلیدی بر اساس نظر بهره وران کلیدی تدوین و با استفاده از روش ویکور رتبه بندی گردید. ماهیت این مسیرها نشان می دهد که در بافت قدیم آمل، مؤلفه های مکانی (نظیر جاذبه های تاریخی و مذهبی و فضاهای میزبانی از نمایشگاه ها و رخدادها)، مؤلفه های اقتصادی (نظیر بازار و خرده فروشی) و مؤلفه های فرهنگی، بیشترین تأثیر را بر توسعه گردشگری آن دارند. در ادامه بر اساس ماهیت سه مسیر کلیدی اول، چشم انداز مشترک توسعه تدوین و متناظراً برای تفسیر آن سناریوی های گردشگری، اهداف، راهبردها، سیاست ها و اقدامات مربوطه طراحی گردید.
طراحی الگوی مقتدرسازی الکترونیکی به منظور ارتقاء سطح مشارکت در بازآفرینی نواحی دچار افت شهری اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازآفرینی شهری راهکار نوین مداخله در نواحی دچار افت شهری است که از مقتدرسازی اجتماع محلی در راستای ارتقاء سطح مشارکت ساکنان به منظور حل مشکلات این گونه نواحی بهره می برد. این مقاله با هدف دستیابی به الگوی تطبیق یافته فرایند مقتدرسازی اجتماع محلی بر بستر فضای سایبرنتیک (مقتدرسازی الکترونیکی) در نواحی دچار افت شهری اصفهان برپایه یک پژوهش با ویژگی هایی چون استقرایی، کاربردی و توصیفی-تحلیلی استوار است. در این مقاله روش های تحلیل ذینفعان با استفاده از تحلیل ماتریس قدرت-منفعت، تحلیل های آمار توصیفی، انجام آزمون های ناپارامتریک میانگین فریدمن و همبستگی اسپیرمن در محیط نرم افزار SPSS و انجام نمونه گیری تصادفی ساده (با تعداد 560 نمونه) برای جمعیت آماج پژوهش ، نقشه نگاری ذهنی به کار گرفته شده است. نتایح تحلیل های انجام شده به ارزیابی سطح مشارکت پذیری الکترونیکی ساکنان نواحی دچار افت شهری اصفهان از راه ارزشگذاری سنجه ها و نشانگرهای فرایند مقتدرسازی الکترونیکی و تولید الگوی تطبیق یافته فرایند مقتدرسازی الکترونیکی در نواحی دچار افت شهری اصفهان منجر شده است. مهم ترین یافته های برآمده از انجام تحلیل ها نشان می دهند فرایند مقتدرسازی الکترونیکی در نواحی دچار افت شهری اصفهان از سنجه های آموزش الکترونیکی، یادگیری الکترونیکی، آگاهی، مشاوره الکترونیکی و درگیری الکترونیکی تشکیل شده است و در قلمرو عمل و اختیار بازآفرینی شهری زمینه را برای ارتقاء مشارکت عمومی فراهم می کند.
ارزیابی ساکنان از میزان اثربخشی قوانین بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده و ناکارآمد شهری بر فرایند بازآفرینی شهر حمیدیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال سیزدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
177 - 202
قوانین شهری شیوه اعمال قدرت برای تغییر و بازآفرینی فضاهای شهری را تعریف می کنند. هدف پژوهش حاضر ارزیابی نحوه اثربخشی قانون حمایت از احیا، بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده و ناکارآمد شهری بر فرایند بازآفرینی شهری در بافت فرسوده شهر حمیدیا و با استفاده از روش های آمار استنباطی شامل آزمون کای اسکویر، آزمون T تک نمونه ای و آزمون تحلیل مسیر است. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که همه شاخص های سنجشگر بازآفرینی شهری پایین تر از حدمطلوب هستند. این وضعیت تحت تأثیر کارکردهای ضعیف محرک های بازآفرینی در بافت موردمطالعه است. این محرک ها شامل مشارکت بخش خصوصی، دولت و ساکنان، توانمندسازی ساکنان، تأمین منابع مالی، تشویق های مالیاتی و عوارض، تشویق های ساختمانی، تأمین زیرساخت های شهری، تأمین زمین، کاهش بوروکراسی و هماهنگی بین سازمان های مرتبط با بازآفرینی شهری می شود. نتایج آزمون T تک نمونه ای نشان داد که این محرک ها فاصله معناداری از وضعیت مطلوب دارند. هم چنین، استفاده از روش تحلیل مسیر نشان داد که در مجموع، متغیر توانمندسازی اقتصادی ساکنان، متغیر تأمین زیرساخت های شهری و متغیر تأمین منابع مالی به ترتیب دارای بیشترین تأثیر مثبت و کلی و متغیرهای کاهش بوروکراسی، هماهنگی بین سازمانی و تأمین زمین دارای بیشترین تأثیر منفی و کلی بر بازآفرینی بافت فرسوده هستند. یکی از دلایل ناکارآمدی قانون حمایت از احیا، بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده و ناکارآمد شهری نگرش کل نگر و جامع آن به مسئله بازآفرینی شهری است. جامع نگری و گستردگی اهداف مندرج در یک قانون در محیط های شهری که دارای عدم تنوع و عدم مطلوبیت پتانسیل های اجتماعی-اقتصادی-کالبدی هستند، می تواند توان بدنه مدیریت و برنامه ریزی شهری را برای بسیج منابع کاهش بدهد.
افزایش زیست پذیری بافت های فرسوده شهری از طریق اعمال برنامه های راهبردی مداخله گر بوم گرا، پژوهش موردی: شهر خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی ساختار فضایی- کالبدی، مسائل و مشکلات موجود بافت فرسوده خرم آباد و عوامل مؤثر بر زیست پذیری این بافت برای ارائه راهکارهای علمی و عملی جهت بازآفرینی آن از طریق اعمال برنامه های راهبردی مداخله گر بوم گرا در جهت افزایش زیست پذیری است و با رویکردی توصیفی تحلیلی و بر مبنای داده ها و اطلاعات حاصل از مطالعه منابع کتابخانه ای و اسناد و نوشته های مربوطه و تحقیق های میدانی، محدوده بافت فرسوده خرم آباد و جمعیت ساکن در این بافت انجام شده است. بررسی جامع وضعیت موجود و ارائه برنامه های راهبردی جهت رسیدن به الگویی است که در آن زیست پذیری بافت فرسوده ارتقاء یابد، نوآوری پژوهش حاضر می باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد که زیست پذیری در بافت فرسوده خرم آباد وضعیت مطلوبی ندارد و موانع رسیدن به یک زندگی مطلوب در بافت فرسوده شهر خرم آباد مسائل کالبدی و فنی و پس از آن به ترتیب مشکلات اقتصادی، مشکلات فرهنگی و اجتماعی، مشکلات مدیریتی و اجرایی، مشکلات زیست محیطی، مشکلات زیبایی شناختی سیما و نمای شهری، مشکلات حقوقی و قانونی، مشکلات شبکه های ارتباطی و راه های دسترسی و مشکلات مربوط به تجهیزات و خدمات شهری می باشد که باید در سیاست گذاری های شهری و برنامه های راهبردی مداخله گر بوم گرا مورد تأکید بیش تر قرار گیرند تا زیست پذیری بافت ارتقاء یابد.
آینده پژوهی و شناسایی پیشران های کلیدی بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهری (مورد مطالعه: بافت تاریخی شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : پیچیدگی و چندبعدی بودن مشکلات و مسائل شهری همراه با رشد سریع فناوری و جهانی شدن الگوهای تولید، فزونی یافته و عدم ثبات شرایط و احتمال وقوع آینده های گوناگون سبب دشواری تصمیم گیری و برنامه ریزی در خصوص مسائل شهری شده است. در چنین شرایطی بازآفرینی شهری پایدار با رویکرد آینده پژوهی می تواند راهکاری برای مشکلات بافت های ناکارآمد شهری و به طور خاص بافت های تاریخی باشد.
داده و روش : پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی، از نظر ماهیت بر اساس روش های جدید علم آینده پژوهی، تحلیلی و اکتشافی است که با به کارگیری ترکیبی از مدل های کمی و کیفی انجام گرفته است. داده های تحقیق با استفاده از روش پیمایشی و ماتریس تأثیرات متقاطع جمع آوری شده است. تحلیل اکتشافی ماتریس تأثیرات متقاطع با استفاده از نرم افزار Micmac انجام گرفته است.
یافته ها : بر اساس نمودار و پراکندگی متغیرها بر روی نقشه متغیرهای تحقیق حاضر به پنج دسته متغیرهای تأثیرگذار ورودی، متغیرهای دووجهی ریسک و هدف و متغیرهای وابسته و متغیرهای مستقل تقسیم می شوند. بر اساس شدت تأثیرگذاری و تأثیرپذیری مستقیم و غیرمستقیم متغیرها درنهایت 9 پیشران کلیدی و به عنوان عوامل اصلی بازآفرینی بافت تاریخی شهر کرمان شناسایی شدند که همان متغیرهای دووجهی و تأثیرگذار محسوب می شوند.
نتیجه گیری : پیشران های کلیدی بازآفرینی بافت تاریخی شهر کرمان عبارت ند از: حفظ اصالت طرح و اثر، ایجاد مدیریت یکپارچه بافت تاریخی، استفاده مجدد از ابنیه و معاصرسازی کاربری ها، تنوع عملکردی و ایجاد سرزندگی، ایجاد ابزارهای حقوقی و قانونی، مشارکت مردم و بخش خصوصی در فرآیند بازآفرینی، پرداخت یارانه و تسهیلات بانکی و ایجاد معافیت های مالیاتی، الگوی جامع برنامه ریز و مدیریت و نقش فرهنگ و صنایع فرهنگی در بازآفرینی.
تحلیلی از بازآفرینی در بافت فرسوده شهری با تأکید بر رویکرد محله محور (مطالعه موردی: مناطق 4 و 5 شهر زاهدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال شانزدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۰
163 - 180
حوزه های تخصصی:
بازآفرینی شهری با تأکید بر محله محوری به دنبال آن است که با اقدامات لازم در مقیاس کوچک یعنی محله، که خردترین مقیاس در تقسیمات کالبدی مدیریت شهری است، بیشترین اثرگذاری در حوزه پایداری داشته باشد. لذا هدف پژوهش حاضر بازآفرینی در بافت فرسوده شهری با تأکید بر رویکرد محله محور در مناطق 4 و 5 شهر زاهدان می باشد. پژوهش حاضر، تحقیقی تحلیلی-کاربردی است. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات، از نرم افزار های (SPSS و Expert Choice) استفاده شده است. نتایج نرم افزار Expert Choice نشان داد که در بعد اجتماعی، شاخص مشارکت مردمی در میان ساکنان محله، با امتیاز (112/0) و در بعد اقتصادی، شاخص محل سکونت دایرکنندگان واحدهای تجاری با امتیاز (157/0) در اولویت بازآفرینی در بافت فرسوده شهری با تأکید بر رویکرد محله محور قرار دارند. در ادامه نیز، به منظور بررسی نقش شاخص های بعد اجتماعی و اقتصادی رویکرد محله محور در بازآفرینی بافت فرسوده شهری مناطق 4 و 5 شهر زاهدان، از رگرسیون چندگانه به روش گام به گام استفاده شده است. متغیر های مستقل (بعد اقتصادی، اجتماعی) رویکرد محله محور با متغیر وابسته (بازآفرینی) دارای رابطه معناداری در سطح 05/0=P می باشد. همچنین نتایج آزمون کای اسکویر نشان داد که در تمامی متغیر ها با سطح معناداری به دست آمده 000/0، ارتباط معنادار و مثبت بین متغیر های اجتماعی و اقتصادی رویکرد محله محور و بازآفرینی مناطق مورد بررسی وجود دارد.
ارزیابی و تحلیل الگوها و شاخص های سرمایه گذاری شهری با تأکید بر بازآفرینی اقتصاد مبنا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال سوم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹)
101 - 118
حوزه های تخصصی:
بازآفرینی اقتصاد مبنا شهری می توان به تفکر تأمین مالی و سرمایه گذاری شهری اشاره نمود که به عنوان یک مفهوم مهم در مباحث شهرسازی و برنامه ریزی توسعه گرا، تفکر جدید و ضروری را در مورد ارائه الگوها و شاخص های کابردی بازآفرینی شهرهایی که مسائل اقتصادی و سرمایه گذاری شهری را دارند. تبیین الگوها، مضامین و شاخص های بازآفرینی اقتصاد مبنا تأمین مالی و سرمایه گذاری شهری با توجه به روند مطالعاتی به روز و جدید مطرح درسطح جهانی، همچنین با توجه به مواجه بودن شهرها با بحران های مالی و تأمین بودجه متعدد در نتیجه درحل مشکلات،کاهش مضرات و مسائل مهم در این حوزه ضروری است. هدف پژوهش حاضر بررسی ابعاد، زمینه ها، الگوها، مفاهیم و شاخص های بازآفرینی شهری اقتصاد مبنا با تأکید بر سرمایه گذاری شهری می باشد. این پژوهش از زمره پژوهش های کیفی قرار دارد. روش تحقیق در این پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی است. با توجه به مسئله پژوهش حاضرکه ضمن بررسی استنادی، شاخص و معیارها، مفاهیم و الگوهای مستخرج از بخش مبانی نظری از طریق تحلیل محتوا و تکنیک و روش تحلیل کیفی(تحلیل مضمون) در محور اصلی پژوهش با استفاده از کدگذاری(تفسیری) و نرم افزار کتابشناختی(VOSviewer)،بعنوان ابزار سنجش استفاده شده است. گردآوری اطلاعات این پژوهش به صورت اسنادی(کتابخانه ای) می باشد. جامعه اماری شامل مقالات علمی که به زبان انگلیسی در ژورنال های معتبر شامل مقاله (article) یا مقاله مروری(review) چاپ شده در نشریات(ScienceDirect) و(Scopus)در بازه زمانی12ساله(2010 تا 2022)با این مشخصات در این پایگاه های اطلاعاتی وجود دارد، مورد بررسی دقیق قرار گرفتند. نتایج حاصل از روش و مدل پژوهش و تحلیل محتوای پژوهش، نشاندهند؛(3)کلید واژه موضوعی بعنوان مؤلفه،(53)کلیدواژه به عنوان شاخص/معیارهای پژوهش و(6)کلیدواژه موضوعی به عنوان الگوهای پژوهش«حمایت از سرمایه گذاری شهری،جذب مشارکت های دولتی و خصوصی در تأمین مالی شهر،روش تأمین مالی زیرساخت ها اصلی شهر،سنجش وضعیت اقتصادی و دارای مالی شهرها، مدیریت مالی دولت در راستای اقتصاد سبز، پاسخگوی و شفافیت دولت محلی در حوزه مالی و سرمایه گذاری» بعنوان الگوهای تأثیر گذار بر روند برنامه ریزی تأمین مالی و سرمایه گذاری شهری بازآفرینی اقتصاد مبنا می باشد.
بازآفرینی خیابان چهارباغ هرات با هدف ارتقاء هویت مکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم شهریور ۱۴۰۲ شماره ۱۲۳
43 - 54
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: بازآفرینی بخش های قدیمی و مرکزی شهرها با هدف حفظ ارزش های زیستی در کنار پاسخ گویی به نیاز کاربران، اهمیت زیادی دارد. با ظهور موج دوم شهرنشینی در کشورهای درحال توسعه، بخشی از بافت های شهری متأثر از مداخلات مدرنیستی، دچار دگردیسی شده به گونه ای که عموماً این بافت ها، معنا و عملکرد خود را از دست داده و با تنزل ارزش های زیستی و تضعیف هویت مکان مواجه شده اند. با ادامه این روند و عدم توجه به زمینه، این محله ها در حال تغییر شکل به مکان های فاقد معنی و هویت در ورای ادراک شهروندان هستند.هدف پژوهش: تحقیق حاضر سعی دارد تا با مطالعه ای روشمند، مؤلفه های کیفیت محیط خیابان شهری را استخراج و با تدوین فرایند بازآفرینی خیابان شهری مبتنی بر ارتقاء هویت از این طریق، بتواند علاوه بر شناخت و تحلیل خیابان چهارباغ، پیشنهاداتی برای جهت دهی به مداخلات کالبدی با هدف ارتقاء هویت ارائه کند.روش پژوهش: این پژوهش با رویکرد آمیخته کمی و کیفی و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. به منظور تقویت پژوهش و اعتبار بیش تر یافته ها، زاویه بندی به کار گرفته شد. برای جمع آوری داده ها از روش گروه متمرکز و پرسش نامه مردمی استفاده شد. تحلیل داده های برآمده از گروه متمرکز با استفاده از روش تحلیل کدگذاری و داده های حاصل از پرسش نامه با بهره گیری از روش فریدمن، ضریب هم بستگی پیرسون و با ابزار (SPSS) انجام شد.نتیجه گیری: نتایج به دست آمده در بُعد نظری حاکی از آن است که اساساً مهم ترین مؤلفه های خیابان شهری از نظر پژوهشگران عبارت است از دسترسی، تداوم فضایی، ایمنی و امنیت، همه شمولی و اختلاط اجتماعی، کیفیت عرصه همگانی، محصوریت و شفافیت، تنوع و اختلاط کاربری ها و حمایت از ذی نفعان. در بٌعد عملی نیز می توان با اصلاح دسترسی و تعدیل اندازه بلوک های شهری، تنوع و اختلاط کاربری، طراحی مبلمان شهری و تقویت ادراک شهروندان از فضا (با افزایش خوانایی، تناسب فرم های جدید و وحدت فضایی) هویت خیابان چهارباغ هرات را ارتقاء داد.
نقش شاخص های فضای زیستی در بهزیستی و ارتقا کیفیت زندگی شهروندان منطقه 12 کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
303 - 314
حوزه های تخصصی:
کیفیت زندگی یکی از بنیادی ترین و مهم ترین موضوعات در حیطه تمام پژوهش های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حتی سیاسی است. به طوری که بی توجهی و شناخت ناکافی نسبت به مسئله کیفیت زندگی و ابعاد و جنبه های گوناگون آن اثرات و تبعات آسیب زا بر تمام ابعاد و زوایای یک جامعه خواهند داشت. در این پژوهش، هدف شناسایی و سنجش میزان تأثیرگذاری مهم ترین مؤلفه مؤثر بر کیفیت زندگی در بافت ناکارآمد منطقه 12 شهر تهران در راستای تقویت سطح کیفیت محیط زندگی در این بافت است. با بررسی های انجام شده مسکن به عنوان مهم ترین اولویت در کیفیت زندگی ساکنان محسوب می شود که این امر می تواند علاوه بر تأمین مسکن شهروندان که اغلب گروه های کم درآمد جامعه، به امر بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهری و استفاده از ذخایر و پتانسیل های موجود و درنهایت موجب ارتقای سطح کیفیت زندگی در این بافت ها شود. تجزیه و تحلیل داده ها از روش هایی مانند توصیفی، به کار بردن مدل های شامل آزمون تک نمونه ای کولموگروف، رگرسیون چند متغیره، پیرسون بهره گیری شده است. نتایج نهایی مقاله حاضر بیانگر این است که الگوی مناسب برای افزایش کیفیت زندگی در بافت فرسوده منطقه 12 تهران بر مبنای کاهش دخالت دولت و استفاده بیشتر از بخش خصوصی و سازمان های مردم نهاد است.اهداف پژوهش:شناسایی و سنجش میزان تأثیرگذاری مؤلفه های مؤثر بر کیفیت زندگی در منطقه 12 شهر تهران.استفاده از توانایی ها و پتانسیل های موجودر در بافت های ناکارآمد شهر در راستای افزایش کیفیت زندگی.سؤالات پژوهش:خصوصیات کالبدی و کارکردی بافت منطقه 12 و وضعیت اقتصادی- اجتماعی چه نقشی در فرایند افزایش کیفیت زندگی مردم این منطقه دارد؟مؤلفه ها و شاخص های کیفیت زندگی اقشار کم درآمد (از نظرکمیت و کیفیت) در شهر تهران در چه وضعیتی قرار دارد؟
بازآفرینی بافت تاریخی- فرهنگی شهر ارومیه جهت تحقق بخشی توسعۀ پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
96 - 112
حوزه های تخصصی:
مقدمه شهر ارومیه از شهرهای تاریخی فرهنگی ایران است. در این شهر نیز مانند بسیاری از شهرهای دیگر، بافت های تاریخی فرهنگی دچار فرسودگی شده و با مشکلات عدیده ای روبه رو است. در بافت تاریخی فرهنگی شهر ارومیه درآمد سرانه ساکنان کمتر از میانگین شهری بوده و نرخ بیکاری بالاتر از سایر نقاط شهری است. واحدهای مسکونی کم دوام و تراکم نفر در واحد مسکونی بالاتر از میانگین شهر است. این قسمت از بافت شهر ارومیه دچار مشکلات زیست محیطی متعددی بوده و میزان برخورداری و دسترسی ساکنان به خدمات شهری و وضعیت زیرساخت های شهری نامناسب است. بالا بودن سطح ناهنجاری های اجتماعی و زمینه بروز آن نسبت به میانگین شهری مشهود است. در نهایت هویت تاریخی و فرهنگی در این بخش از شهر مورد بی توجهی قرار گرفته و شأن و منزلت اجتماعی در این نواحی به شدت کاهش یافته که این مسئله منجر به جایگزینی اقشار اجتماعی شده است. این تحقیق به دنبال پاسخ گویی به این سؤال است که بازآفرینی بافت تاریخی فرهنگی شهر ارومیه تا چه اندازه به تحقق پایداری در بافت مورد مطالعه کمک می کند؟ از این رو، در تحقیق حاضر مهم ترین دغدغه و مسئله محقق، پرداختن به بازآفرینی بافت فرسوده تاریخی فرهنگی شهر ارومیه است تا با تحلیلی بر نقش بازآفرینی شهری موجب شناسایی نقاط محروم و ناکارآمد این قسمت شهر شده و تحقق پذیری اصول توسعه پایدار شهری در این نقاط بررسی شود.مواد و روش هاتحقیق حاضر به لحاظ ماهیت و محتوای کاری، توصیفی و از نوع پیمایشی است. از طرفی این پژوهش از نظر هدف، کاربردی است، زیرا اصول و فنون تدوین شده در تحقیق می تواند برای حل مسائل اجرایی و واقعی به کار گرفته شود و کاربرد عملی دارد. از نظر زمان نیز از نوع مقطعی است. برای جمع آوری داده ها از دو روش مصاحبه عمیق و پرسشنامه استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل جمعیت ساکن محدوده بافت تاریخی فرهنگی شهر ارومیه که ۳۱۸۱۱ نفر است و حجم نمونه براساس فرمول کوکران برابر 380 نفر به دست آمد. برای اندازه گیری بازآفرینی بافت تاریخی فرهنگی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. پرسشنامه در مقیاس لیکرت 5 گزینه ای تنظیم شده است. اعتبار محتوای پرسشنامه با استفاده از نظرات اساتید این حوزه بررسی شد. علاوه بر آن، از روایی سازه ای استفاده شد. برای بررسی پایایی سؤال ها، از پایایی ترکیبی استفاده شد. ابتدا نرمال بودن داده ها از آزمون کولموگروف اسمیرنوف استفاده شد. آزمون سؤال های پژوهش، مورد بررسی قرار گرفت و پس از تأیید نرمال بودن داده ها، از همبستگی پیرسون و تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم استفاده شد. محاسبات در محیط نرم افزار SPSS و Amos و Smart Pls انجام گرفت.یافته هاتحلیل عاملی مرتبه دوم نشان می دهد بارهای عاملی تمام شاخص های بازآفرینی شهری پایدار بزرگ تر از 0/4 بوده و در سطح احتمال 95 درصد معنا دار هستند. ابعاد اجتماعی با بار عاملی 0/91 بیشترین تأثیر را در بازآفرینی شهری پایدار در بافت مرکزی شهر ارومیه دارد. پس از آن به ترتیب ابعاد فرهنگی با بار عاملی 0/88، ابعاد اقتصادی با بار عاملی 0/83 و ابعاد کالبدی با بار عاملی 0/79، ابعاد مدیریتی با بارعاملی 75 و زیست محیطی با بار عاملی 0/68 در ردیف بعدی قرار دارند. براساس یافته های حاصل از تحقیق حاضر همه شاخص هاى کالبدی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی و مدیرتی داراى رابطه معنادارى با متغیر وابسته بازآفرینی بافت تاریخی فرهنگی شهر ارومیه هستند و به ترتیب شاخص های اجتماعی (0/609)، فرهنگی (0/553) اقتصادی با (0/525)، کالبدی با (0/411) مدیریتی با (0/382)، زیست محیطی با (0/335)، بیشترین تا کمترین تأثیر را بر متغیر وابسته دار ند. بنابراین، همه شاخص هاى پایداری با توجه به ضریب تعیین (۲R) بر متغیر وابسته تأثیر دارند. می توان نتیجه گرفت که بیشترین اثرگذاری به صورت مستقیم و غیرمستقیم مربوط به شاخص اجتماعی با اثر مستقیم 0/609 و غیرمستقیم 0/402 و بعد آن مربوط به شاخص فرهنگی با ثر مستقیم 0/553 و غیرمستقیم 0/375 است.نتیجه گیریدلیل اصلی انجام حجم قابل توجهی از مطالعات در زمینه بازآفرینی شهری توسط محققان و برنامه ریزان شهری در جهان، این است که این پدیده قادر خواهد بود تمامی جنبه های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، زیست محیطی و کالبدی را در یکپارچه سازی ساختار شهر در نظر گرفته و یکپارچه کند. تنوع فرهنگی در شهرهای ایران بسیار است و این امر باعث راه اندازی یک روند جدید بازآفرینی شهری شده و آن ایجاد انگیزه و بهبود پایداری شهری است. شاخص هایی که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفتند. باید به طور قابل توجهی در پروژه های بازسازی شهری آینده در شهر ارومیه به خصوص در بخش تاریخی فرهنگی در اولویت قرار گیرند. شهر ارومیه در حوزه بازآفرینی پایدار شهری از طریق گروه های فرهنگی حرکت یا گرایش فرهنگی مشخص خود را دارد، اما شهرهای ایران به طور عام و ارومیه ضمن بهره مندی از اقوام مختلف، همچنان فاصله بسیار زیادی تا بازآفرینی پایدار دارند، زیرا زیرساخت های لازم برای آن فرایند از جمله کارکردهای فرهنگی اجتماعی را ندارند. این نقش ها از تنوع مردمی با ایده ها، خواسته ها، مشاغل و تأثیرات نوآورانه گوناگون ناشی می شوند. در شهر ارومیه، ساکنان، عوامل جدی یا نیروی انسانی در برنامه ریزی، اجرا و تغییرات نیستند. از این رو سرمایه های فرهنگی که پیامد فرایند بازآفرینی شهری پایدار است در این شهر (بافت تاریخی فرهنگی) شکل نگرفته است. همچنین، اقوام مختلف در محله های همگن فرهنگی شهر ارومیه هنوز تأثیرات مرتبطی در تغییرات فضایی در آن ها ندارند. بنابراین، فرهنگ های عمومی کثرت گرا، مانند فرهنگ های ایجاد شده در سایر کشورها شکل نگرفته و فضاهای عمومی پایدار در شهرها و به خصوص شهر ارومیه ایجاد نشده است. یافته های این پژوهش می تواند واقعیت های مهم اجتماعی را برای توسعه برنامه ریزی بازآفرینی در اختیار سیاست گذاران شهری ایران و شهر ارومیه قرار دهد، که به بهبود سرمایه های اجتماعی گروه های فرهنگی قومی کمک می کند.