مقالات
حوزه های تخصصی:
مسأله مسکن و حاشیه نشینی از موضوعات شایع در علوم معماری و شهرسازی می باشد، اسکان غیر رسمی را می توان فرزند ناخلف این پدیده فراگیر دانست که ابعاد آن در جوامع امروز به سرعت در حال گسترش است. با توجه به اهمیت به تمام جنبه های وجودی شهر و مطرح شدن آن اعم از زیست محیطی، اقتصادی و فرهنگی، به عنوان پایه های گسترش و رشد شهری، مشکل سکونتگاه های غیر رسمی وارد فاز مطالعاتی جدیدی شده است و محققان علوم انسانی- اجتماعی- شهرسازی و معماری و برنامه ریزی شهری با دیدی کلی و نگاهی جغرافیایی، پدیده اسکان غیر رسمی در شهرها را مورد مطالعه قرار می دهند. لذا این مقاله در صدد است تا با تدوین شاخص های اسکان غیر رسمی، زیر بنای ضوابط طراحی را فرا روی طراحان قرار دهد. روش این تحقیق توصیفی - تحلیلی و میدانی است و از طریق طرح پرسشنامه و توزیع آن در بین ساکنان محله که 35 نفر به صورت تصادفی انتخاب گردیدند و پس از بررسی پاسخنامه ها و تحلیل های آماری به تدوین شاخص های اسکان غیر رسمی پرداخته شد. نتیجه این پژوهش آن بود که محله حصار امام خمینی (ره) در همدان سکونتگاهی غیر رسمی است که درصد بالایی از ساکنین از نوع مهاجرین روستا به شهر هستند که با برنامه های بهسازی و نوسازی شهری، واگذاری تسهیلات کم سود یا بلا عوض و تسهیل ثبتی کردن این زمین ها و... می توان به بهبود این شاخص کمک کرد و رضایت هر چه بیش تر ساکنان این محله را ایجاد نمود.
سطوح برخورداری از خدمات بهداشت و درمان در شهرستان های استان خوزستان با بهره گیری از تکنیک فرایند سلسله مراتبی فازی (Fuzzy AHP)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه خدمات بهداشت و درمان به عنوان یکی از عوامل مؤثر در توسعه یافتگی جوامع شناخته شده است. اگر خدمات حیاتی سلامت به طور هماهنگ توزیع نشده باشند، مطلوبیت چندانی برای همه ساکنان ایجاد نمی کنند و این امر ضعفی است که روند نیل به توسعه پایدار را با مشکل مواجه می سازد. در استان خوزستان نیز مشاهده شده است که خدمات بهداشت و درمان تمایل به تمرکز در شهر اهواز را داشته اند و برخی شهرستان های این استان از داشتن حداقل خدمات سلامت محروم بوده اند. به خاطر همین، این پژوهش با هدف بررسی و تحلیل شاخص های خدمات سلامت در استان خوزستان انجام شده است. راهبرد پژوهش، کاربردی و شیوه انجام آن توصیفی- تحلیلی است. برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز از روش کتابخانه ای استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش ضریب پراکندگی (CV)، آزمون T و مدل فرایند سلسله مراتبی فازی (Fuzzy AHP) بهره گیری شد. این روش ها وضعیت سلامت استان خوزستان را به وسیله 20 شاخص منتخب بررسی کردند. برای انجام بهتر محاسبات از نرم افزارهای excel و spss استفاده شد. مدل فرایند سلسله مراتبی یکی از مدل های تصمیم گیری چندشاخصه (MCDM) است که کارایی آن در شرایط عدم اطمینان تأیید شده است. محاسبات این مدل نشان داد که شهرستان اهواز با اخذ امتیاز 302/2، برخوردارترین شهرستان استان خوزستان است. در رتبه های دوم و سوم، به ترتیب شهرستان های آبادان (474/0) و دزفول (326/0) قرار دارند و سایر شهرستان های استان خوزستان در وضعیت بسیار محروم جای دارند. محاسبات حداقل وزن استاندارد نشان داد که به جزء شهرستان اهواز، سایر شهرستان های استان در ارائه خدمات سلامت به ساکنان خود عملکرد موفقی نداشته اند. محاسبات ضریب پراکندگی نشان داد که توزیع خدمات در استان خوزستان تمایل زیادی به تمرکز داشته است. آزمون T نیز نشان داد که چه در سطح شهرها و چه در سطح روستاها، توزیع هماهنگ خدمات سلامت وجود ندارد. از محاسبات چنین نتیجه گیری شد که در استان خوزستان در رابطه با توزیع خدمات سلامت، ضعف ساختاری و عملکردی وجود دارد و نظام توزیع خدمات سلامت، تابع اصول توسعه پایدار نیست.
پراکنش مکانی فضاهای سبز و اولویت بندی تناسب اراضی با هدف مکان یابی بهینه ی پارک (مطالعه موردی: شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضای سبز شهری از مهم ترین کاربری های شهری است که از آن همانند ریه های تنفسی شهرها یاد می کنند. از آن جا که اهداف اصلی برنامه ریزی شهری، سلامت، آسایش و زیبایی می باشد، مکان یابی فضای سبز شهری نیز به عنوان یکی از مهم ترین عناصر محیط شهری سهم زیادی در مطلوبیت و مطبوعیت فضا از نظر شهروندان دارد. بنابراین توجه ویژه به ساماندهی مکانی – فضایی این کاربری، گامی مهم در تامین رفاه و آسایش شهروندان محسوب می شود. هدف پژوهش حاضر کاربردی – توسعه ای و روش آن توصیفی – تحلیلی است. در پژوهش حاضر با استفاده از ابزارهای موجود در نرم افزار ARC GIS 10.3 و ابزارهای تحلیلی نرم افزار GeoDa به تحلیل نحوه پراکنش فضایی کاربری فضای سبز در سطح نواحی شهر اردبیل پرداخته و درنهایت به ارائه راهکارهایی در راستای مطلوبیت وضع موجود اقدام شده است. در تحقیق حاضر به منظور گردآوری اطلاعات پایه ای مورد نیاز، از روش کتابخانه ای – میدانی استفاده شده است. در تحقیق پیش رو ضمن تحلیل الگوی توزیع مکانی فضاهای سبز شهر اردبیل، با استفاده از ضریب همبستگی دو متغیره موران ارتباط بین توزیع سرانه فضای سبز با میزان تراکم جمعیت نواحی و میزان مساحت فضاهای سبز با مساحت هر ناحیه، ارزیابی شده است. نتایج تحلیل شاخص موران دومتغیره بیانگر خوهمبستگی فضایی منفی بین تراکم جمعیت با سرانه فضای سبز شهر در نواحی شهر اردبیل بوده و تحلیل ارتباط بین مساحت فضاهای سبز و نواحی شهر اردبیل نیز مبین عدم ارتباط معنی دار بین آن ها بوده است. یعنی اینکه افزایش تراکم جمعیت و مساحت نواحی شهر اردبیل نتوانسته است بر افزایش سرانه و مساحت کاربری فضای سبز تاثیرگذار باشد. در مرحله ی بعد، اقدام به اولویت بندی تناسب اراضی در راستای پیشنهاد مکان های بهینه ی استقرار فضای سبز شده که حاصل آن، معرفی مکان های مناسب استقرار کاربری مذکور در نواحی شهرداری بوده است.
ویژگی های اقتصادی- اجتماعی زنان شاغل در بخش غیررسمی (مورد: منطقه 2 شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با رشد فزاینده جمعیت شهری، اشتغال غیررسمی بخشی جدایی ناپذیر از اقتصاد هر شهر است که به عنوان منبع امرار معاش خانواده های فقیر شهر محسوب می شود. سهم قابل توجهی از نیروی کار غیررسمی در سراسر جهان، فروشندگان خیابان هستند که در فضاهای عمومی شهر، اقدام به فروش کالا می کنند. تعداد زیادی از این شاغلان در بخش غیررسمی را، زنان تشکیل می دهند. در پژوهش حاضر دستفروشی زنان در خیابان (فروشندگی محصولات در خیابان) به عنوان یکی از مشاغل غیررسمی مورد بررسی قرار گرفته است. هدف تحقیق شناسایی ویژگی های اجتماعی- اقتصادی زنان شاغل در بخش غیررسمی منطقه دو شهر رشت، خیابانهای مستعد دستفروشی در این منطقه و نیز زادگاه و محل سکونت این زنان بوده است. روش پژوهش پیمایشی و با رویکرد توصیفی- تحلیلی بوده و گردآوری داده ها با استفاده از ابزار پرسشنامه و مصاحبه صورت گرفته است. نتایج حاصل از تحقیق گویای موارد ذیل می باشد: اکثر زنان شاغل در بخش غیررسمی محدوده مورد مطالعه بیسواد هستند و یا فقط سواد خواندن و نوشتن دارند؛ محل سکونت بیشتر آنها در روستاهای اطراف شهر رشت است؛ بیشتر زنان مورد مطالعه در گروه سنی 40 تا 59 سال قرار دارند؛ شغل اکثریت آنها به عنوان تنها منبع درآمد خانواده محسوب می شود؛ بیش از نیمی از جمعیت مورد مطالعه به فروش سبزیجات و مواد غذایی فاسد شدنی مشغول هستند؛ به ترتیب خیابانهای سردارجنگل، مطهری و شریعتی بیشترین جمعیت زنان فروشنده خیابان را در خود جای داده اند؛ زادگاه اکثریت آنها روستا می باشد.
تحلیل فضایی و رتبه بندی شهرهای استان آذربایجان غربی بر اساس شاخص های فقر شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین هدف های هر جامعه ای برقراری عدالت اجتماعی و رفاه اجتماعی است که توزیع عادلانه امکانات و به دنبال آن کاهش فقر یک بعد مهم آن را شامل می شود. برای دستیابی به اهداف فوق در هر جامعه ای نیاز به شناخت میزان رفاه اجتماعی و نابرابری میان نواحی مختلف می باشد. پژوهش حاضر از نوع پژوهش های کاربردی- توسعه ای و روش بررسی آن توصیفی- تحلیلی است و در آن ارزیابی فقر در شهرهای استان آذربایجان غربی به وسیله 17 شاخص انجام شده است. تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش با استفاده از مدل TOPSIS و مدل ضریب پراکندگی(CV) صورت گرفته و برای آزمون فرضیات از نرم افزار SPSS استفاده شده است. تعیین وزن شاخص ها بر اساس نظرات 20 نفر از کارشناسان حوزه شهری و منطقه ای صورت گرفت. بر این اساس هر یک از نقاط شهری استان از نظر شاخص های مورد نظر رتبه بندی و سطح بندی شده اند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در مجموع شهر های آذربایجان غربی از نظر فقر شهری با سطح توسعه یافتگی فاصله دارند و از نظر توسعه یافتگی میان آن ها عدم تعادل و ناهمگونی و به عبارت دیگر «شکاف طبقاتی» وجود دارد. همچنین، توسعه یافتگی شهرستان های آذربایجان غربی، با میزان جمعیت و به خصوص جمعیت شهری آن ها ارتباط بالایی دارد. به منظور حذف و یا کاهش شکاف طبقاتی و فقر و نابرابری شهری و همچنین ایجاد تعادل در زمینه توسعه در درازمدت، شهرستان های آذربایجان غربی رتبه بندی شده اند که در خاتمه پیشنهاداتی جهت بهبود وضعیت موجود ارایه شده است که نیازمند توجه جدی مدیران و برنامه ریزان شهری و منطقه ای است.
روند تغییرات دما با استفاده از روش من- کندال (مطالعه موردی چهار شهرستان استان چهار محال و بختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پارامتر های مختلف اقلیمی نظیر دما،رطوبت و بارندگی دریک محل از عواملی هستند که بر اقلیم آن منطقه تاثیر گذار بوده و شناخت آن ها تعیین کننده ی اقلیم آن منطقه می باشند. تحقیق حاضر نیز در همین راستا و به دلیل اهمیت آن به منظور بررسی وارزیابی تغییرات اقلیمی (دما) در استان چهارمحال و بختیاری که کمتر مورد توجه واقع شده ، صورت پذیرفته است. محاسبات و تحلیل ها بر روی میانگین، حداکثر و حداقل دما انجام شده است. برای این منظور در این تحقیق از آمار واطلاعات ایستگاه های شهرکرد، کوهرنگ، لردگان و بروجن در یک دوره ی آماری 25 ساله ( 1988-2012) از روش من- کندال1 استفاده شد. در این تحقیق، روند و نوع تغییرات به صورت ماهانه ، فصلی و سالانه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده از تحلیل داده ها نشان می دهد که ماه مارس با 100% روند، بیشترین تغییر و ماه دسامبر با 85% بدون روند کمترین تغییر را نشان می دهد. همچنین در فصل زمستان روند منفی با 30% ، در فصل بهار تغییر ناگهانی افزایشی با 55% ، در فصل تابستان روند مثبت با 35% ، فصل پاییز بدون روند با 55% و در تغییرات سالانه تغییر ناگهانی افزایشی با 35% را مشاهده می کنیم. ما در فصل زمستان و تابستان با 90% روند بیشترین تغییر و در پاییز با 45% کمترین تغییر را داشتیم. در روند سالانه هم 75% روند و 25% بدون روند را مشاهده می کنیم.
بازآفرینی پایدار بافت های ناکارآمدی شهری مورد مطالعه (منطقه 10 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بافتهای ناکارآمد شهری پهنه هایی از شهر هستندکه درمقایسه باسایر پهنه های شهر از جریان توسعه عقب افتاده، از چرخه تکاملی حیات جدا گشته و به کانون مشکلات و نارساییها درآمده اند. با این وجود این بافتها درصد بالایی از جمعیت شهری را در خود جای داده و در عین حال از ظرفیتها و قابلیتهای نهفته بسیاری برای توسعه های آتی درون شهری برخوردار هستند. اما پرداختن به بافتهای ناکارآمد شهرها و برنامه ریزی برای آنها، جدا از پرداختن به واقعیتهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی نبوده و مستلزم برنامه ریزی دقیق، جامع و واقع گرایانه است.درسالهای اخیر بازآفرینی شهری به عنوان رویکرد جدید برای بهسازی و نوسازی این بافتها مطرح شده است.در این راستا رویکرد«بازآفرینی شهری»گامی فراتر از مقاصد،آروزها ودستاوردهای «نوسازی شهری»،«توسعه شهری»و«بهسازی شهری» است و با درنظر گرفتن همه ابعاد اجتماعی، اقتصادی،کالبدی و زیست محیطی به بافت، نگاهی جامع و یکپارچه وپایدار دارد.تحقیق حاضر با شناخت عوامل مؤثر بر ناکارآمدی بافتهای شهری و ارزیابی میزان پایداری و ناپایداری در منطقه 10 شهر تهران و با استفاده از تکنیک SWOT-QSPM به ارائه راهبردهایی جهت بازآفرینی پایدار بافت ناکارآمدپرداخته است.در بخش اول(تحقیق کیفی) داده های تحقیق از طریق مطالعه اسنادی و کتابخانه ای گردآوری شده و در بخش دوم(تحقیق کمی)از طریق روش پیمایشی جمع آوری شده وبا استفاده ازضریب آنتروپی و مدل SWOTمورد تحلیل قرارگرفته است.با توجه به اینکه عوامل متعددی در بازآفرینی پایدار بافتهای ناکارآمدشهری دخیل هستند.درادامه نتایج کمی تحقیق نیز نشان داد که این منطقه در وهله اول از لحاظ اقتصادی و درمرحله بعد از لحاظ ابعاد اجتماعی و زیست محیطی ناپایدار می باشد.ناپایداری ابعاد اقتصادی بافت هست که منجر به ناپایداری دیگر ابعاد بافت گردیده و درنهایت نمود خود را به صورت ناپایداری کالبدی نشان می دهد.
به سوی حکمروایی اجتماع محلی؛ کوششی در معرفی موضوعات و عرصه های کلیدی، موردپژوهی: محله درکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگاهی به سیر تحول رویکردهای اداره و مدیریت شهری نشان می دهد که دیگر نمی شود همچون گذشته بدون توجه به رویکردهای مشارکتی و توجه به مقیاس محلی به برنامه ریزی پرداخت. در این میان حکمروایی اجتماع محلی به مثابه الگوی مؤثر و کارآمد نحوه ی اداره ی امور مطرح می شود. اجتماع محلی پایه گذار تعاملات انسان امروزی تلقی می شود و حکمروایی اجتماع محلی پتانسیل بالایی را به منظور مشارکت اجتماعات محلی در تصمیم گیری ها نشان می دهد. مطالعات اولیه در محله ی درکه، گواه این مدعا بود که مدیریت محلی هنوز به جایگاه واقعی خود دست پیدا نکرده و اهالی مشارکت چندانی در طرح ها و برنامه های محلی ندارند. بر این پایه، تحقیق حاضر که درباره ی مؤلفه های حکمروایی و آزمون ارتباط آن با مؤلفه ی مشارکت است انجام شد. در واقع، از اهداف اصلی تحقیق می شود به تبیین وضعیت مدیریت محلی به لحاظ مؤلفه های حکمروایی خوب و آزمون ارتباط آن با مؤلفه مشارکت اشاره کرد. در بخش نظری تحقیق، از مطالعات کتابخانه ای و در بخش موردی تحقیق از پیمایش و ابزار پرسشنامه بهره گرفته شد. نتایج تحقیق نشان داد که سطح مؤلفه های حکمروایی اجتماع محلی در محله درکه از سطح متوسط پایین تر است. همچنین، بین مشارکت و حکمروایی اجتماع محلی و مؤلفه های آن رابطه معنادار و مستقیمی وجود دارد. بنابراین با کاهش مشارکت، امتیاز حکمروایی اجتماع محلی کاهش می یابد و از سوی دیگر با افت وضعیت حکمروایی، سطح مشارکت نیز کاهش می یابد.