مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
بازآفرینی شهری
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۶ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۹
145 - 167
حوزه های تخصصی:
بررسی مقوله سرمایه اجتماعی در فرآیند بازآفرینی شهری در شهر رشت مهمترین هدف این پژوهش بوده است و برای این منظور از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و میدانی در محدوده های سه گانه شهر رشت شامل بافت های ناکارآمد میانی، بافت تاریخی و سکونتگاههای غیر رسمی اطلاعات مورد نیاز مورد نیاز بررسی شده و موارد مورد نیاز به دست آمده است. جامعه آماری پژوهش شامل 90084 نفر از ساکنین محدوده مورد مطالعه است. برای استخراج جامعه نمونه از روش کوکران (با سطح اعتماد 95 درصد و میزان p و q برابر با 5/0) استفاده شده که باتوجه به اهداف پژوهش پرسشنامه ای در قالب طیف لیکرت طراحی شده و مورد استفاده قرار گرفته است. جامعه نمونه مورد بررسی 382 نفر است. برای تحلیل داده ها از آزمون t تک نمونه ای و کروسکال والیس استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که سرمایه اجتماعی از نظر شاخصهای افزایش تعاملات بین شهروندان، مشارکت و آگاهی مطلوب بوده اما از نظر ایجاد حس اعتماد در بین شهروندان نامطلوب بوده است. از دیگر نتایج مهم قابل اشاره در این پژوهش تفاوت معنادار سرمایه اجتماعی در بافتهای سه گانه و محله های مورد مطالعه است.
اولویت سنجی محله های شهری از منظر بافت کالبدی مسکن جهت بازآفرینی شهری (مطالعه پژوهی: شهر گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۷ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
131 - 150
حوزه های تخصصی:
مسئله پژوهش حاضر چالش وجود بافت های فرسوده در محلات گرگان و اولویت بندی ساماندهی آنهاست. وسعت این بخش از بافت شهر حدود 150 هکتار معادل 5 درصد از مساحت قانونی شهر محاسبه شده است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش شناسی توصیفی تحلیلی است. جمع آوری داده ها و اطلاعات مورد نیاز به صورت اسنادی و کتابخانه ای و با استفاده از داده های بلوک آماری سرشماری سال 1390 انجام گرفته است. در این تحقیق محلات تاریخی و فرسوده شهر گرگان را با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری چند معیاره ترکیبی (WASPAS) اولویت بندی نموده. برای وزن دهی به شاخص ها و بررسی میزان اثر گذاری هر شاخص از روش آنتروپی شانون بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که محلات آلوچه باغ و شیرکش با امتیاز 4090/0 در رتبه اول و دارای شرایط مناسب می باشد، محله شاهزاده قاسم با امتیاز 3328/0، محله باغ پلنگ با امتیاز 2916/0، محله سرخواجه با امتیاز 2746/0، محله میخچه گران با امتیاز 2342/0 به ترتیب در رتبه های دوم تا پنجم قرار دارد که از لحاظ شرایط و شاخص های مسکن شهری در شرایط مطلوب و مناسبی قرار دارد. محله سرپیر و باغان با امتیاز 2322/0، محله میدان عباسعلی با امتیاز2214/0، محله میرکریم و نه تن با امتیاز 2054/0، محله نعلبندان و پاسرو با امتیاز 1996/0، محله دربنو و دوشنبه ای با امتیاز 1716/0، محله سبزه مشهد، سرچشمه و چهارشنبه ای با امتیاز 1668/0 در رتبه های ششم تا یازدهم قرار دارد که این نتایج نشان دهنده وضع نابسامان و نامناسب این محلات از لحاظ شاخصهای مسکن است.
بررسی نقش بازآفرینی شهری در رونق محورهای گردشگری (مورد مطالعه: شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۸
75 - 102
حوزه های تخصصی:
رویکرد بازآفرینی شهری و شناخت متغیرهای تأثیرگذار در آن، می تواند به نوبه خود، باعث توسعه ی ی گردشگری شهری شود، هدف از این پژوهش شناسایی و بررسی تأثیر مؤلفه ها و ابعاد اصلی بازآفرینی (کالبدی، زیست محیطی، اجتماعی،اقتصادی) بر هفت محور گردشگری شهر ایلام است؛ که از نظر هدف کاربردی و از نظر روش شناسی پژوهش، توصیفی- تحلیلی متکی بر مطالعات کتابخانه ای و میدانی انجام پذیرفته است. جامعه ی آماری اول 100 نفر متخصص و کارشناس از میان مدیران و فعالان بخش گردشگری و مدیریت شهری هستند، تعداد 30 نفر به عنوان حجم نمونه به وسیله ی پرسشنامه ی هدفمند و از طریق روش گلوله ی برفی انتخاب شدند. جامعه ی آماری دوم کلیه ی شهروندان و گردشگران شهر ایلام هستند،که به وسیله ی فرمول کوکران تعداد 376 نفر به صورت تصادفی و به وسیله ی پرسشنامه ی محقق ساخته، به عنوان جامعه ی نمونه انتخاب و مورد ارزیابی قرار گرفتند. از دو نرم افزار Spsss و SmartPLS برای سنجش و بررسی داده ها از طریق روش های آماری مختلف همچون معادلات ساختاری و تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شد. نتایج نشان دهنده، اهمیت و اولویت بیشتر دو بعد کالبدی و بعد اقتصادی؛ به ترتیب از نقطه نظر جامعه ی نمونه ی اول و جامعه ی نمونه ی دوم است، همچنین محور گردشگری عتبات عالیات جایگاه بهتری نسبت به 6 محور دیگر گردشگری در شهر ایلام دارد. از این رو با توجه به ناکارآمدی محورهای گردشگری شهر ایلام، می توان گفت بازآفرینی شهری، تلاشی در راستای رونق اقتصاد شهر ایلام و فراهم آوردن شرایطی برای حضور و مشارکت شهروندان ایلامی و گردشگران است و به عنوان ابزاری مؤثر، پایداری و تقویت کلان سطح گردشگری شهر ایلام را به همراه خواهد داشت.
معیارهای تحقق پذیری رویکرد بازآفرینی شهری باتاکید بر توسعه فرهنگ جامعه محلی؛ نمونه مورد مطالعه: هسته مرکزی شهرکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۹
33 - 46
حوزه های تخصصی:
بازآفرینی شهری یک زمینه متقاطع از سیاست های شهری و یک گزینه راهبردی مهم در ارتقای توسعه شهری در سطح جهانی است. بررسی سیر تحول تجارب بازآفرینی شهری و ارزیابی آنها نشان داده است که موفقیت در محدوده های شهری تنها با بهبود کالبدی حاصل نمی شود، بلکه از وجه اجتماعی نیز برخوردار است که بر مبنای آن مردمان ساکن نیز عملاً در فرایند باز آفرینی وارد می شوند. مؤلفه های غیرکالبدی همانند ساختار اجتماعی بافت ها، کمیت و کیفیت روابط و مشارکت ساکنان که تا پیش ازاین در برابر نگاه صرفاً کالبدی طرح ها نادیده انگاشته می شد، می تواند در قالب سرمایه های اجتماعی، ابزار و محرکی برای نوسازی مطلوب تر و مقبول تر ازنظر ساکنان بافت باشد. متأسفانه در ایران بسیاری از رهیافت های بازآفرینی شهری باهدف ساماندهی مناطق فرسوده بانگرش تک بعدی (کالبدی) و کم توجهی به نقش مردم در تصمیم گیری ها و سایر بی توجهی به ساختارهای انسانی زمینه فرسودگی بیشتر را فراهم کرده است. در شهر شهرکرد نیز عدم هماهنگی میان سازمان ها، متولیان و اجراکنندگان طرح ها و نادیده انگاشتن نظر و نیازهای ساکنان و گروه های ذی نفع در تصمیم گیری ها، هسته مرکزی شهر رابا طیف وسیعی از انواع مشکلات کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی روبه رو کرده است. این تحقیق بر آن است تا با بررسی مؤلفه های مؤثر بر توسعه فرهنگ جامعه محلی، معیارهای تحقق رویکرد بازآفرینی را در محدوده موردمطالعه معرفی و بررسی نماید. به گونه ای که متناسب با زیرساخت ها و بسترهای شهر بهره مندی از ظرفیت نهادی بخش فرهنگ محلی، زمینه های رشد اقتصادی،اجتماعی و سیاسی محقق شود. جامعه آماری این پژوهش، مردم ساکن هسته مرکزی شهرکرد و نمونه های انتخابی 16 نفرازاهالی محل هستند که به کمک روش نمونه گیری هدفمند وراهبردگلوله برفی انتخاب شده اند. رویکرد پژوهش انجام شده کیفی و باراهبردمردم نگاری است و به کمک مصاحبه های عمیق ونیمه ساختارمند و کدگذاری مفاهیم، مقولات نهایی به دست آمده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که برای تحقق موفقیت آمیز رویکرد بازآفرینی شهری، مؤلفه های مؤثر بر توسعه فرهنگ جامعه محلی شامل مؤلفه های معنایی، کالبدی، عملکردی و اجتماعی نقش مهمی در توانمندسازی ساکنان، جلب اعتماد آنان، افزایش تعلق خاطر و به طورکلی تحقق پذیری بازآفرینی شهری در هسته مرکزی شهرکرد دارند.
تبیین الگوی بازآفرینی پایدار محلات ناکارآمد شهری با تاکید بر حکمروایی و نقش کنشگران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۹
57 - 40
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، ارزیابی و تبیین نقش و جایگاه کنشگران محلی در فرآیند بازآفرینی پایدار بافت های ناکارآمد و فرسوده شهر مشهد است. در این تحقیق سعی شده است تا به این سؤالات پاسخ داده شود که نقش و جایگاه کنشگران مختلف با تأکید ویژه بر کنشگران محلی در فرآیند بازآفرینی پایدار شهری چیست؟ و چگونه در این فرآیند نقش آفرینی می کنند؟ این پژوهش با رویکردی کیفی و در راستای تعیین جایگاه و تحقق همکاری میان کنشگران این فرآیند انجام می شود. راهبرد این پژوهش ترکیبی از مورد پژوهی و نظریه پردازی است. برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز از تکنیک های مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه (نمونه گیری هدفمند) استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که با توجه به شناسایی 57 کنشگر فعال و تقسیم بندی کنشگران به کنشگران اولیه و ثانویه (16 دسته همگن)، منافع و علایق متفاوت و همچنین قدرت اثرگذاری بر سایر کنشگران، ضروری است تغییر نگرش در نقش آن ها بر اساس تحقق حکمروایی همکارانه صورت پذیرد. در این راستا لازم است ضمن تأکید بر لزوم وجود طرح و برنامه مشترک به منظور مدیریت کنشگران این فرآیند، رهبری قدرتمندی به منظور پشتیبانی از حضور همه کنشگران در این فرآیند وجود داشته باشد. بررسی های انجام شده در این پژوهش نشان می دهد که حکمروایی همکارانه در فرآیند بازآفرینی پایدار شهری در شهر مشهد زمانی اتفاق می افتد که هم در سطح کلان و راهبردی و هم در سطح عملیاتی، تعامل و هماهنگی یکپارچه میان کنشگران بر اساس یک برنامه اقدام مشترک، مورد توجه و عمل قرار گیرد.
گذر از گردشگری شهری به بازآفرینی شهری (مطالعه موردی شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گردشگری را یکی از مهم ترین صنایع توسعه پایدار در هر جامعه ای باید دانست که از تحرک بسیاری در تغییرات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، شهری و محیطی برخوردار است. تمرکز بر جنبه های مختلف صنعت گردشگری، همراه با برنامه ریزی های مدیریت محلی و ملی هر جامعه ای نقش بسیار بااهمیتی در فرایندهای بین المللی و ملی هر جامعه ای می تواند ایفا کند. در این میان از نقش بازآفرینی گردشگری در فضای شهری نباید غافل شد؛ امری که می تواند به عنوان دارایی و ثروت یک جامعه شهری بررسی شود. با این رویکرد، نوشتار حاضر کوشید گردشگری شهری را از منظر بازآفرینی شهری وارسی کند. برای این منظور ابتدا از طریق روش های میدانی و کتابخانه ای، داده ها گردآوری شد. حجم نمونه آماری طبق استانداردهای موجود برابر با ۳۰ نفر بود که متشکل از متخصصان حوزه گردشگری و کارشناسان حوزه شهری بود که براساس روش دلفی انتخاب شدند؛ بر این اساس، از نرم افزار SPSS برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که از بین مؤلفه های ذکرشده، مؤلفه اثر احیای هویت تاریخی مرکز شهر بر احساس غرور و افتخار ساکنان شهر (63/14) در رتبه اول و مؤلفه اثر توسعه گردشگری در بافت قدیم شهر در درک مسئولان در حفظ آثار و بناها (95/10) در پایین ترین رتبه قرار دارد. افزایش گردشگری شهری باعث هویت بخشی و بازآفرینی اماکن تاریخی شده و اطلاعات حاصل از حضور گردشگران با افزایش درآمد باعث رونق گردشگری و توجه هر چه بیشتر مدیران شهری به بهسازی بافت های با ارزش تاریخی زنجان طی سال های اخیر شده است که ضمن ایجاد اشتغال، زمینه بازآفرینی شهری را فراهم کرده است.
تحلیل و ارزیابی تاثیرات اجتماعی بازآفرینی در کرانه های آبی شهرها (نمونه موردی: شهر بوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
257 - 272
حوزه های تخصصی:
کرانه های آبی شهری، به عنوان منابع زیست محیطی مهم، محور فعالیت های اقتصادی و اجتماعی شهرها هستند. بازآفرینی این کرانه ها، با تغییرات در ساختار شهری و اقتصادی، به رویکرد جدیدی پرداخته است.هدف این پژوهش شناخت و تحلیل تاثیرات اجتماعی بازآفرینی در کرانه ساحلی شهر بوشهر است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر گردآوری داده های از طریق میدانی است. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه بوده است. روایی ساختاری و محتوایی پرسش نامه تأیید و پایایی آن نیز با ضریب کرونباخ بیشتر از 70/0 تأیید شد. جامعه آماری پژوهش را جمعیت شهر بوشهر تشکیل داده که بر اساس فرمول کوکران 380 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین شد. نتیجه نشان داد که نتیجه آزمون نشان داد که شاخص های بازآفرینی اجتماعی در سطح کمتر از 05/0 و برابر با 000/0 معنادار بوده اند. در این زمینه دو شاخص شامل کاهش آسیب های اجتماعی با میانگین 771/3 و بهبود انسجام اجتماعی با میانگین 647/3 از وضعیت مناسب تری در کرانه آبی شهر برخوردار بوده اند. علاوه بر این نتیجه آزمون نشان داد که 10 شاخص بررسی شده در زمینه تاثیرات اجتماعی بازآفرینی، در سطح 000/0 معنادار بوده اند. شاخص محیط دوستانه با میانگین 892/3 به عنوان تاثیر اجتماعی قابل توجه بازآفرینی شناخته شده است. نتیجه همبستگی پیرسون نشان می دهد که بین متغیر بازآفرینی کرانه آبی شهر با ابعاد اجتماعی شامل دموکراسی، اجتماع پذیری و رضایتمندی در سطح کمتر از 01/0 رابطه معناداری مشاهده شده است. بیشترین رابطه مربوط به بازآفرینی کرانه آبی با دموکراسی با ضریب 164/0 بوده است.
بررسی سیر سیاست های اجرایی بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهری با تاکید بر کاهش خطر سوانح
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
358 - 378
حوزه های تخصصی:
سیاست بازآفرینی متأخرترین رویکرد مداخله در بافت های ناکارآمد شهری است که عموما دارای کیفیت نازل زندگی، ناپایداری کالبدی، وضعیت نامناسب اقتصادی-اجتماعی و شرایط نامطلوب بهداشتی هستند که همین امر محدوده های مذکور را در برابر مخاطرات طبیعی و سوانح انسان ساخت آسیب پذیر ساخته است. آن چه به عنوان هدف در این مقاله دنبال می شود، بررسی سیاست بازآفرینی شهری در مواجهه با محدوده های ناکارآمد شهری با هدف کاهش خطر سوانح، کاربست اجرایی این سیاست و ارائه چارچوب مفهومی در تحقق بازآفرینی پایدار با هدف مذکور است. در این پژوهش ابتدا متون تخصصی شامل کتب و مقالات با هدف یافتن علل موفقیت و یا شکست پروژه های بازآفرینی شهری با هدف کاهش خطر سوانح در جهان بررسی شدند و پس از آن روابط میان بازآفرینی شهری و کاهش خطر سوانح و اهداف مشترک این دو حوزه واکاوی و از نتایج آن در تدوین چارچوب مفهومی کارآمد در کاهش خطر سوانح در چارچوب بازآفرینی شهری بهره گرفته شد. مطالعات کاربست اجرایی سیاست بازآفرینی شهری با هدف کاهش خطر سوانح در جهان مبین مواردی است که موفقیت و یا شکست پروژه را رقم می زنند. در بین درس آموزه های حاصل از این مطالعات، موردی مشترک است که موفقیت پروژه ها را تحت تاثیر قرار می دهد و پروژه های با هدف کاهش خطر سوانح را از دیگر پروژه ها متمایز می کند که همان تدوین چشم انداز خاص مکان و ارزیابی دقیق آسیب پذیری در محدوده ها ی هدف است. ارزیابی دقیق آسیب پذیری در محدوده ها ی هدف نیازمند چارچوب مفهومی است تا همچون نقشه ی راهنما در مسیر ارزیابی مورد استفاده قرار گیرد و با کسب شناختی جامع از بافت هدف، از معضلات موجود در آن به عنوان فرصتی برای بازآفرینی بافت مذکور و تحقق کاهش خطر آن در برابر سوانح استفاده شود.
تبیین پارادایم انتقادی و مدل نوین تحقق بازآفرینی پایدار شهری جهت کاربست در بافت تاریخی شیراز
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تحولات دهه 2010م را می توان شروع نخستین گام های عملی به سوی ایجاد فصل مشترک فی مابین پایداری و بازآفرینی تلقی نمود. در بافت های تاریخی، موضوع پایداری و حفاظت با هدف ایجاد تعادل و به عنوان محرک هایی برای توسعه و بازآفرینی در برنامه ریزی شهرهای تاریخی مورد توجه قرار گرفته است. شهر شیراز که در بردارنده ی بافت تاریخی چشمگیر و شایستگی هایی از بعد چشم انداز شهری است نیازمند مدلی برای سنجش پایداری و بازآفرینی شهری است
روش بررسی: وشتار حاضر با هدف تدوین مدل مفهومی تحقق بازآفرینی پایدار شهری جهت کاربست در بافت تاریخی شیراز به دنبال پاسخ به سوال اصلی تحقیق است که با توجه به شاخص های پایداری و متون بازآفرینی شهری چگونه می توان مدلی مناسب برای تحقق بازآفرینی شهری پایدار اتخاذ کرد؟ نوشتار حاضر بر مبنای محتوای سوال تحقیق و نیل به هدف تحقیق، با رویکرد تحلیل محتوای کیفی و از نوع استقرائی انجام شده است. برای انتخاب شاخص های مربوط به بافت تاریخی شیراز، روند توسعه شاخص با ترکیب و تطبیق شاخص ها با روش سنجش شاخص های توسعه پایدار که توسط گوردن میشل (1996) ارائه شده، بدست آمد. بر اساس این سازگاری، فرآیند انتخاب شاخص های بافت تاریخی در این مقاله 11 مرحله دارد.
یافته ها و نتیجه گیری: نتایج حاصل از مدل تحقق و سنجش پایداری در بافت های تاریخی و ارتباط آن با بازآفرینی شهری حاکی از آن است که این روش سنجش در هر بافت تاریخی به مجموعه ای متفاوت از شاخص ها با توجه به ساختارهای کالبدی/عملکردی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی بستگی دارد که باید قابل سنجش بوده و در طی مشارکت طولانی مدت از شهروندان، تیم های درگیر پروژه های بازآفرینی و طی یک فرآیند بازخورد چرخه ای بدست آمده باشند تا اطمینان حاصل شود که شاخص ها معتبراند. با استفاده از مدل پیشنهادی یک رویکرد استراتژیک برای ایجاد محدوده های پایدار تاریخی مدرن می تواند براساس اطلاعات کیفی و کمی توسعه یابد. در نهایت پس از ارائه دستاورد علمی و پژوهشی، کاربرد مدل نوین تبیین شده در بافت تاریخی شیراز مورد شرح قرار گرفته است.
تحلیل عوامل کلیدی مؤثر بر سیستم تولید - بازتولید بافت های فرسوده شهری با بهره گیری از تفکر سیستمی مطالعه موردی شهر سمنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
1 - 20
حوزه های تخصصی:
زآفرینی شهری از جمله راهبردهایی است که می تواند بافت های فرسوده و ناکارآمد شهری را به سوی حیات مجدد هدایت کند. بهره گیری از تفکر سیستمی در موضوع بازآفرینی می تواند منجر به شناسایی سیستم پیچیده و درهم تنیده ای شود که در تولید و بازتولید بافت های فرسوده، مؤثر قلمداد می شوند. در این راستا، هدف مطالعه حاضر، بهره مندی از نگرش سیستمی در ریشه های تولید و بازتولید بافت های تاریخی/فرسوده در شهر سمنان است. پژوهش پیش رو در زمره پژوهش های کاربردی قرار داشته و از نظر روش تحلیل اطلاعات و داده ها از روش توصیفی – تحلیلی بهره می جوید؛ ابزار گردآوری اطلاعات نیز به صورت اسنادی - پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، 18 نفر از اساتید دانشگاه، کارشناسان و مسئولان آشنا به بافت شهری سمنان بودند که به روش گلوله برفی انتخاب شدند. در انتها، با استفاده از نظرات کارشناسان، 24 متغیر به عنوان پیشران های مؤثر بر سیستم تولید – بازتولید بافت فرسوده در شهر سمنان انتخاب شد. جهت تجزیه وتحلیل ساختاری – تفسیری متغیرها از نرم افزار MicMac استفاده شد. نتایج نشان می دهد که قوانین و ضوابط حاکم بر بازآفرینی منطقه موردمطالعه، مهم ترین و مؤثرترین عامل است؛ همچنین شرایط مالکیتی خاص حاکم بر زمین های بایر، خرابه و مخروبه باعث شده تا بخش خصوصی انگیزه ای برای سرمایه گذاری در این محدوده نداشته و بازتولید شرایط موجود را رقم بزند. با تداوم روند کنونی، وضعیت موجود بازتولید می شود؛ درهم شکستن این دور فرایند بازتولید نیازمند وجود نگاهی سازنده به محلات هدف از جانب مدیریت شهری و ارگان های دولتی است که این نگاه سازنده می تواند زمینه را برای حضور سرمایه گذاران بخش خصوصی در این محله ها فراهم کند.
ارزیابی بازآفرینی بخش مرکزی شهر تبریز با رویکرد رشد هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
151 - 171
حوزه های تخصصی:
چکیدهامروزه تمامی مسئولان درگیر با چالش های پایداری شهر، ایده شهر هوشمندتر، استفاده از فناوری های بیشتر، ایجاد شرایط زندگی بهتر و حفاظت از محیط زیست برای کیفیت زندگی بهتر را پذیرفته اند. بخش مرکزی کلان شهر تبریز منطق بر منطقه ۸ و بخشی از منطقه 10، محدوده ای تاریخی فرهنگی با مساحت ۲۸۶ هکتار و جمعیتی حدود 40 هزار نفر در ۸ محله است. این پژوهش، با هدف ارزیابی و تبیین بازآفرینی بخش مرکزی شهر تبریز با رویکرد رشد هوشمند و در راستای توسعه پایدار محلات مسئله دار منطقه ۸ کلان شهر تبریز تدوین شده است. بررسی حاضر از نظر روش شناختی، کاربردی است که با هدف توصیف و تحلیل اهداف بازآفرینی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای انجام شده است. جامعه آماری تحقیق شامل کارشناسان و افراد ساکن در بافت مرکزی است. در بخش نخست با نظرخواهی از خبرگان از روش دلفی استفاده شده است. در بخش دوم از روش معادلات ساختاری از نرم افزارهای SPSS و AMOS استفاده شده است. مطابق نتایج بهره گیری از مقیاس های طراحی، پیاده محوری، عدالت بین نسلی در وضعیت بالفعل و 3 شاخص مدیریت و بهره وری، مشاغل پایدار و ارزش آفرین در وضعیت بالقوه قرار دارند. همچنین دو شاخص زیست محیطی با بیشترین اثرگذاری مستقیم و غیرمستقیم، و شاخص فرهنگی در بازآفرینی با رویکرد رشد هوشمند در بخش مرکزی شهر تبریز تعیین کننده بوده اند. لذا در بازآفرینی بخش مرکزی باید شاخص های موردمطالعه به طور هم زمان و یکپارچه در پروژهای بازسازی بافت مرکزی شهر بکار گرفته شوند تا منجر به پایداری هوشمند شوند
ارزیابی و مطالعه تطبیقی بازآفرینی شهری در ایجاد فضاهای همگانی در کلانشهرهای تهران و پاریس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۴
135 - 154
حوزه های تخصصی:
فضاهای همگانی شهرها از مهمترین مکان ها برای شکل گیری تعاملات اجتماعی و خاطرات جمعی هستند و بازآفرینی شهری نیز یکی از مهم ترین روش های تجدید حیات این فضاها در بافت های شهری به شمار می آید. این تحقیق با مقایسه تطبیقی فضاهای همگانی حاصل از بازآفرینی شهری در تهران و پاریس، نقش عوامل مختلف مؤثر در بازآفرینی فضاهای همگانی را مورد مطالعه قرار داده است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی- تحلیلی می باشد. جمع آوری اطلاعات با روش مطالعه کتابخانه ای و اسنادی صورت گرفته و پرسشنامه بر مبنای روش دلفی تدوین گردیده -است. جهت تحلیل داده ها نیز از تکنیک TOPSIS استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که از مجموع عوامل مؤثر در بازآفرینی فضاهای همگانی، نقش عوامل کالبدی و فعالیتی (با وزن 0.186) بیشتر از عوامل دیگر می باشد. بر اساس یافته های پژوهش و امتیازهای محدوده های مورد مطالعه، می توان گفت که فضاهای همگانی حاصل از بازآفرینی در پاریس کیفیت بالاتری نسبت به فضاهای مشابه در تهران دارند و پاریس دارای برنامه مشخصی برای بازآفرینی فضاهای همگانی می-باشد، درحالی که در تهران بیشتر بازآفرینی های فضاهای همگانی به صورت موردی انجام می شود و داشتن یک برنامه مشخص برای تهران در این زمینه، ضروری به نظر می رسد.
بازآفرینی سلامت مبنا، مفاهیم و راهبردها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۵
18 - 38
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: معضل سلامت شهروندان در طی سال های متمادی در کشورهای در حال توسعه مورد بی توجهی واقع شده و پیچیدگی مسائل و مشکلات شهرها در سال های اخیر نقش راهبردی بازآفرینی و سلامت شهری رابیش از پیش پررنگ کرده است. لذا نیاز به اتخاذ رویکردی جامع و یکپارچه جهت مقابله و پاسخ گویی به مشکلات و مسائل شهرها و خصوصا بافت های فرسوده و مساله دار مورد نیاز می باشد.هدف: بررسی رویکردهای نظری سلامت شهری و بازآفرینی شهری و تدوین چارچوب مفهومی بازآفرینی سلامت مبنا می-باشد.روش تحقیق: روش تحقیق، از نوع آمیخته کمی و کیفی مبتنی بر تحلیل محتوا و دلفی می باشد. پژوهش از نوع بنیادی بوده و در بخش نظری بر اساس روش فراترکیب 91 مقاله مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.یافته ها ونتایج: بازآفرینی سلامت مبنا را می توان در چهار حوزه تعریف نمود. در حوزه کالبدی-عملکردی، دسترسی عادلانه به خدمات، شرایط مناسب مسکن و دسترسی به حمل ونقل عمومی بیش ترین اهمیت را دارد. در حوزه اجتماعی-اقتصادی، عوامل متعددی تاثیر گذار هستند که مهم ترین آن ها هویت و سرزندگی، توزیع مناسب درآمد و اشتغال می باشد. در حوزه زیست محیطی عواملی همچون دسترسی به فضاهای سبز، مدیریت آلودگی ها مورد توجه قرار گرفته است. درنهایت در حوزه جسمانی- روانی عواملی همچون فعالیت فیزیکی، کاهش بیماری هایی همچون چاقی، دیابت و..، کاهش افسردگی، اضطراب و .. شناسایی شده اند. بازآفرینی سلامت مبنا به عنوان رویکردی یکپارچه و پیشرو در بازآفرینی که به دنبال درگیر کردن اقشار جامعه می باشد و ارتقای کیفیت ها ی کالبدی، زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی است.
بازشناسی کارکرد محور آیینی به عنوان پیشران بازآفرینی شهری فرهنگ مبنا (نمونه موردی: محور زینبیه و حسینیه اعظم تا امامزاده سیدابراهیم(ع) شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ آبان ۱۴۰۳ شماره ۱۳۷
51 - 60
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: در راهبردهای بازآفرینی فرهنگ مبنای فضاهای شهری، توجه به تأثیرات فرهنگی-اجتماعی و اقتصادی فعالیت ها و رویدادها و همچنین ویژگی های کالبدی-فضایی فضاهای میزبان، اهمیت زیادی دارد. فضاهای میزبان آیین ها، گستره ای از فضاهای مختلف را که بایستی دارای ویژگی های خاص کالبدی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و مدیریتی باشند، شامل می شود. بازآفرینی فضاهای شهری به واسطه کارکردهای آیینی می تواند شرایط فضا را به چالش کشیده و شکل گیری نوعی فضای اجتماعی، همبستگی و بهبود حس مکان و مشارکت شهروندان را تسهیل بخشد. شهر زنجان به مثابه کارکرد آیینی خود در مراسم های مذهبی و ملی به ویژه در ایام محرم معروفیت یافته است. از این رو انتظار می رود فضای تجلی مراسمات مذهبی متناسب با کارکرد آیینی بوده و فرسودگی، زوال و پژمردگی محور آیینی تأثیر چشمگیری بر کمیت و کیفیت همبستگی، احساس تعلق خاطر، هویت و... خواهد داشت.هدف پژوهش: این پژوهش درصدد بازشناسی کارکرد محورهای آیینی به عنوان پیشران بازآفرینی در محور زینبیه و حسینیه اعظم تا امامزاده سیدابراهیم (ع) شهر زنجان است.روش پژوهش: روش تحقیق براساس روش های جدید آینده پژوهی، تبیینی است. عوامل توسط 30 کارشناس و متخصص برنامه ریزی شهری با به کارگیری پویش محیطی، تحلیل اثرات متقابل/ ساختاری موردارزیابی قرار گرفت و از نرم افزار تخصصی آینده پژوهی MICMAC برای بازشناسی کارکرد محور آیینی به عنوان پیشران بازآفرینی شهری استفاده شده است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که وضعیت پراکندگی متغیرهای مؤثر نشان از ناپایداری سیستم است. از میان 29 عامل بررسی شده 10 عامل اصلی به عنوان عوامل کلیدی مؤثر بر کارکردمحور آیینی انتخاب شده اند که همه عوامل در هر دو روش مستقیم و غیرمستقیم تکرار شده اند. هماهنگی با زمینه تاریخی، حس مکان، پویایی و ماندگاری، تداوم کالبدی، نقش انگیزی ذهنی، معنادهندگی به محیط، انتظام گیرنده از مذهب و فرهنگ، پیوستگی کالبدی- اجتماعی، سازگاری و پویایی فضا به عنوان عوامل کلیدی مؤثر در بازآفرینی محور زینبیه و حسینیه اعظم تا امامزاده سیدابراهیم (ع) شهر زنجان مطرح هستند. هم افزایی کیفیت عوامل کلیدی، تأثیر چشمگیری بر افزایش کیفیت تعامل و همبستگی افراد با محیط خواهد داشت.
ارتقاء توسعه گردشگری مکانهای تاریخی- فرهنگی شهری با بازآفرینی در بافت های تاریخی -فرهنگی (مورد مطالعه: منطقه 8)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
1 - 17
حوزه های تخصصی:
بیان مساله: پهنه ها و مراکز تاریخی شهر تبریز گنجینه های گران بهایی از آثار تاریخی و فرهنگی بشر را در خود جای داده است. برای جلوگیری از کاهش اهمیت این مراکز تاریخی، اجرای طرحهای بازآفرینی امری ضروری است. که اجرای طرح های گردشگری می تواند به شکوفایی دوباره منطقه هشت شهر تبریز بیانجامد.
هدف: ارتقای توسعه گردشگری مکانهای تاریخی- فرهنگی شهری با بازآفرینی در بافت های تاریخی- فرهنگی منطقه 8 شهر تبریز می باشد. روش ها: روش تحقیق حاضر بصورت توصیفی- تحلیلی بوده و برای جمع آوری داده ها از مطالعات کتابخانه ای و پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق شامل جمعیت کل منطقه هشت تبریز می باشد که براساس فرمول کوکران حجم نمونه 375 نفر بدست آمد. برای تحلیل داده ها از روشهای تحلیل عاملی اکتشافی به همراه روش رگرسیون چند متغیره استفاده شد.
یافته ها: براساس نتایج تحقیق چهار عامل اساسی کشف شد و نتایج نشان دادند همه عوامل بازآفرینی دخیل در توسعه گردشگری دارای رابطه معناداری با ارتقای گردشگری مکانهای تاریخی- فرهنگی شهر تبریز می باشند و به ترتیب عامل های اجتماعی- فرهنگی (612 /۰)، کالبدی با (507 /0) و شاخص کیفیت معماری با (462 /0)، عامل اقتصادی با (325 /0) و عامل زیست محیطی با (296 /0) بیشترین تا کمترین اثرگذاری را در ارتقا توسعه گردشگری داشته اند.
نتیجه گیری: منطقه هشت به عنوان یک بافت تاریخی با رویکرد به گردشگری شهری در مکانهای تاریخی- فرهنگی، فرصت ها و نقاط قوتی نیز دارد که می توانند با تکیه بر آن ها به ایجاد فضاهای سرزنده و مکان های گردشگر پسند کمک کنند.
واکاوی بازآفرینی بافت های فرسوده از منظر برندسازی شهری (مطالعه موردی: بافت فرسوده شهرکرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی فضایی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۳)
163 - 186
حوزه های تخصصی:
رویکرد بازآفرینی شهری به عنوان یکی از نوین ترین پارادایم های باززنده سازی بافت فرسوده تأثیر شگرفی در کیفیت زندگی و پایداری ساکنان آن دارد که تلفیق آن با رویکردهای خلّاقانه ای نظیر برندسازی شهری می تواند باعث رشد و تعالی بافت فرسوده و افزایش ضریب رقابت پذیری شهر شود. بر این اساس، هدف از پژوهش حاضر تحلیل و مدل سازی بازآفرینی بافت های فرسوده شهری شهرکرد از منظر برند سازی شهری است که برای این منظور بافت فرسوده شهرکرد به عنوان مطالعه موردی انتخاب شد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و از نظر هدف توصیفی-همبستگی و نحوه گردآوری داده ها به صورت اسنادی و میدانی است. جامعه آماری شامل ساکنان بافت فرسوده شهرکرد به تعداد 8292 نفر است که بر اساس فرمول کوکران تعداد 367 نفر به عنوان نمونه انتخاب و پرسشنامه برای تعداد 400 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای و طبقه بندی ساده تکمیل شد. برای تحلیل داده ها از آزمون کولموگروف - اسمیرنوف، تحلیل عاملی و معادله های ساختاری در نرم افزار PLS استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که بیشترین تأثیرگذاری را مؤلفه مداخله های کالبدی فضایی (با ضریب مسیر 508/0) بر بازآفرینی مؤثر بافت فرسوده شهرکرد دارد و پس از آن به ترتیب مؤلفه های بازاریابی و ارتقا مکان با ضریب 355/0، مداخله های غیرفضایی با ضریب 214/0 و تأثیرات غیرمستقیم بازاریابی با ضریب 180/0 در رده های بعدی تأثیرگذاری قرار می گیرند. افزون بر این، نتایج به دست آمده از پژوهش نشان از تأثیرگذاری مثبت، قوی و معنا دار متغیر برندسازی بر بازآفرینی بافت فرسوده شهری با ضریب تأثیر 833/0 دارد؛ بدین معنا که با تغییر یک واحد در عوامل و مؤلفه های برندسازی شهری، متغیرهای بازآفرینی شهری نیز به صورت زیادی در جهت موافق تغییر می کنند.
تبیین مؤلفه های بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهری براساس ابعاد ریخت شناسی شهری نمونه موردی: بافت مرکزی شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بوم شناسی شهری سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
123 - 140
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی و بررسی تأثیر شاخص های ریخت شناسی شهری بر بازآفرینی بافت های فرسوده در محدوده مرکزی شهر اهواز انجام شده است. این مطالعه به لحاظ ماهیت به صورت توصیفی-تحلیلی و به لحاظ روش، به صورت کمی و هدف کاربردی انجام شده است. داده های مورد نیاز از منابع کتابخانه ای، اسناد و منابع الکترونیکی جمع آوری شده است. همچنین داده های میدانی نیز از طریق پرسشنامه و مشاهده متوالی جمع آوری شده است تا به دقت سنجش متغیرها و ارائه راهکارهای پیشنهادی انجام شود. پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ بالای 0.7 تأیید شده است. جامعه مورد نظر این پژوهش شامل 25 نفر از متخان و نخبگان به صورت گزینشی و هدفمند انتخاب شده اند. برای تحلیل داده ها با تکنیک دیمتل از نرم افزار اکسل استفاده شده است. نوآوری این پژوهش به دلیل استفاده ترکیبی از مفاهیم بازآفرینی، بافت فرسوده و ریخت شناسی شهری و استفاده از یک تکنیک دیمتل است که به عنوان یک مطالعه برجسته در حوزه بافت فرسوده مرکزی شهر اهواز تلقی می شود. نتایج نشان می دهد که متغیرهای کاربری مسکونی (امتیاز 4.35)، تعداد تصادفات (امتیاز 4.031)، نفر در واحد مسکونی (امتیاز 3.54)، تعداد طبقات ساختمان (امتیاز 3.35) و دسترسی به فضای عمومی و باز (امتیاز 1.99) در جایگاه اول تا پنجم قرار گرفته اند. برای احیای بافت فرسوده شهری، باید بهبود دسترسی به فضاهای عمومی و باز، تنوع فضای عمومی،کاهش تراکم دسترسی، کاهش تعداد طبقات ساختمان، افزایش سرانه کاربری فضای سبز توسط برنامه ریزان شهری مدنظر قرار گیرد. همچنین مشارکت فعال ساکنان و ارائه تسهیلات اقتصادی، می تواند در بازآفرینی بافت فرسوده مؤثر باشد.
سنجش سرمایه اجتماعی ساکنان در جهت تحقق رویکرد بازآفرینی شهری (مطالعه موردی: بافت فرسوده شهر جغتای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ نواحی ﺑﺎزﻣﺎﻧﺪه از ﺗﻮﺳﻌﻪ شهر یکی از ﻣﻬﻢ ﺗﺮیﻦ ﻣﻌﻀﻼت ﭘیﺶ روی کﻞ ﺷﻬﺮﻫﺎی ﺟﻬﺎن و ﺑﺎﻻﺧﺺ در کﺸﻮرﻫﺎی کمتر توسعه یافته و جهان سومی می باشد. سیاست باز آفرینی شهری از جدید ترین روش های مداخله در بافت های قدیمی می باشد و موضوع سرمایه اجتماعی نیز به عنوان یکی از ارکان و لازمه های فرایند باز آفرینی شهری مطرح می شود. هدف اصلی تحقیق سنجش شاخص های سرمایه اجتماعی جهت بررسی تحقق رویکرد باز آفرینی در بافت فرسوده شهر جغتای می باشد. این پژوهش به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ ماهیت توصیفی_تحلیلی است .داده ها به دو روش اسنادی و میدانی (پرسشنامه) گردآوری شده اند. تجزیه و تحلیل ها با آزمون تی تست تک نمونه و رگرسیون چند متغیره در محیط SPSS انجام شده، مقدار آلفای کرونباخ 71/0 به دست آمده که نشان از پایایی ابزار تحقیق است، شاخص های سرمایه اجتماعی، شامل مشارکت اجتماعی، اعتماد اجتماعی، آگاهی اجتماعی، همبستگی اجتماعی، روابط اجتماعی و احساس تعلق مکانی که در مجموع با 26 گویه سنجیده شده و شاخص های بازآفرینی شهری در چهار بعد مؤلفه های کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و ظرفیت های انسانی با 20 گویه مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که میانگین شاخص سرمایه اجتماعی و بازآفرینی شهری ساکنان محله مورد مطالعه بالاتر از حد متوسط می باشد. رگرسیون چندمتغیره نشان می دهد که شاخص تعلق مکانی، مشارکت اجتماعی و اعتماد اجتماعی در اولویت اول تا سوم، تأثیرات فزاینده ای را بر شاخص های بازآفرینی شهر جغتای خواهند داشت.
ارائه یک مدل فرآیندی یکپارچه جهت ارزیابی گردشگری به عنوان ابزاری جهت بازآفرینی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
77 - 99
حوزه های تخصصی:
یکی از انگیزه های اصلی پژوهش های مرتبط با بازآفرینی در کشورهای درحال توسعه، توسعه دامنه و نوع مشکلات شهرها به ویژه در ابعاد کالبدی است که بازنگری و تغییر در فرآیند و ساختار مدیریت سکونتگاه های شهری را با توجه به فرآیندهایی همچون جهانی شدن، گرایش نظریه های مرتبط با پایداری و فرآیندهای بازتولید فضا و ابعاد گردشگری خلاق الزامی می کند. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش شناختی، توصیفی تحلیلی و آمیخته است که در دو فاز شناخت و تفسیر انجام شده است. در فاز شناخت مبتنی بر مطالعات اسنادی، پیمایش و دلفی است. اعضای پنل 21 نفر بوده اند که بر اساس روش غیر احتمالی (هدفمند) انتخاب شده اند. ابتدا با مرور مهم ترین پژوهش های صورت گرفته در رابطه با بازآفرینی با رویکرد گردشگری، 3 بعد، 4 مؤلفه (فرهنگی اجتماعی، کالبدی فضایی، زیست محیطی و اقتصادی) و 45 شاخص استخراج شد. مطابق نتایج؛ 6 شاخص پایداری اجتماعی، بهینه سازی عملکردی، توسعه سرمایه گذاری، بهره گیری از مقیاس های طراحی، تقویت منزلت اجتماعی و افزایش حضورپذیری در فضا بالاترین امتیاز را کسب کرده اند. در فاز تفسیر به اجرای گام های مدل سازی ساختاری تفسیری پرداخته شده است که از روش فرا تحلیل بر اساس داده های ثانویه منتج از تکمیل پرسشنامه بهره گرفته شده است. نتایج نشان می دهد که استفاده از عناصر گردشگری شناسایی شده در این مقاله به عنوان ابزاری جهت بازآفرینی شهری نیازمند یک برخورد چهار سطحی از روابط میان آن ها است؛ که در آن عناصر زیرساختی همچون گونه های حمل ونقل و دسترسی و آموزش و اطلاع رسانی به عنوان سطح پایه (چهارم) و مستقل ترین سطح و گونه خرده فروشی به عنوان سطح اول و وابسته ترین سطح روابط عمل می نمایند
بازشناسی مدل مفهومی بازآفرینی هسته مرکزی شهرها مبتنی بر فرهنگ جامعه محلی با روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۵
73 - 98
حوزه های تخصصی:
هسته مرکزی شهرها به عنوان میراثی ارزشمند و معرف هویت شهر، امروزه با مسائل متعددی مواجه هستند. به دنبال تحولات در زمینه های تکنولوژیکی، اقتصادی، اجتماعی و نیز جابجایی جمعیت و فعالیت ها، هسته مرکزی شهرها با کاهش کیفیت فیزیکی، اقتصادی و اجتماعی مواجه شده و این روند موجب کاهش پویایی محلات و ایجاد بافت های مسئله دار شهری شده است. درنتیجه اندیشیدن به ابعاد گوناگون اجتماعی، فرهنگی و هویتی و نیز یافتن پیوندی مناسب میان آن ها با بعد کالبدی و فضایی در هسته مرکزی شهرها امری ضروری است. هدف پژوهش حاضر، بازشناسی زمینه های تحقق پذیری توسعه فرهنگ جامعه محلی در بازآفرینی هسته مرکزی شهرها با مرور نظام مند مطالعات به روش فراترکیب است، به نحوی که با فراهم آوردن نگرش سیستماتیک برای محققان از طریق ترکیب پژوهش های کیفی انجام شده به کشف موضوعات و استعاره های جدید و اساسی در ارتباط با موضوع پژوهش پرداخته شود. این مقاله سعی براین است که با روش فرا ترکیب از مطالعات انجام شده مبتنی بر توسعه فرهنگ جامعه محلی و بازآفرینی فرهنگ مبنا با استفاده از روش هفت گانه ساندوسکی و باروسو ارائه شود. نتایج نشان می دهد که توسعه فرهنگ جامعه محلی، یکی از شاخص های اصلی خودباوری جامعه است به نحوی که با برنامه ریزی های فرهنگی و اجتماعی به نیازهای معنوی و مادی افراد جامعه خود پاسخ دهد.