مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
لطف
حوزه های تخصصی:
علم کلام ‘ یعنی بحث در اصول ادیان ‘ مستدل ساختن آن اصول و دفاع از آنها ‘ تاریخی به بلندی تاریخ پیامبران دارد . این مباحث ‘ از راه آمیغ زبان فارسی با زبان قرآن و اسلام رسمأ در نیمه قرن چهارم و با ترجمه تفسیر طبری ‘ در زبان فارسی جلوه نمودند . تا قرن هفتم که زبان فارسی کاملأ زبانی علمی و ادبی شد و به سبب پیوند با قرآن کریم ‘ جنبه مقدس و روحانیتی خاص یافت . مولوی که تعلق به این دوره دارد و از سرآمدان متفکرانی است که باقرآن و روایات انسی عجیب داشته ‘ مباحث کلامی را با دلایل نقلی و عقلی فراوان ‘ بیش از همه آثارش در مثنوی ‘ نه به شیوه مشایی ‘ بل با ذوق و ادب و عرفان در هم آمیخته است . او در بیان مسایل کلامی جمود ندارد و آن چه را مطابق اجتهاد و استنباط خود اوست برگزیده ‘ به همین سبب ‘ گاهی سخن او با متکلمان امامیه یا معتزله یا اشعریه یه ویژه ماتریدیه ‘ توارد پیدا میکند و در مجموع ‘ مقام اندیشه و دید او از حد تقلید برگذشته و به منزل گاه تحقیق پیوسته است .
قاعده قبح نقض غرض در کلام اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میان متکلمان و حکمای مسلمان در خصوص وجود یا عدم غایت و غرض در افعال باری تعالی اختلاف نظر وجود دارد. اشاعره وجود هر گونه غایت و غرض در افعال الهی را با کمال ذاتی او متعارض می دانند و آن را انکار می کنند. در مقابل، حکمای الهی و متکلمان عدلیه معتقدند که حضرت باری تعالی در افعالش غایت و غرض دارد و هیچ فعلی از او سر نمی زند مگر اینکه متوجه غایت و غرض خاصی باشد، اما در اینکه غایت و غرض در افعال الهی به چه کسی یا چه چیزی بر می گردد میان این اندیشمندان اختلاف نظر وجود دارد. متکلمان عدلیه معتقدند که غرض باید به غیر خدا برگردد تا او از هر گونه نقص و کاستی مبرا باشد، اما حکما می گویند غرض باید به خود خدا برگردد تا با قاعده «العالی لا یلتفت الی السافل و لا یستکمل بِه» در تعارض نباشد. آنچه همه صاحب نظران بر آن اتفاق نظر دارند این است که «نقض غرض قبیح است»، زیرا منجر به اجتماع خواستن و نخواستن فعل واحد می شود که محال است. قاعده قباحت نقض غرض» در کلام عقلی کاربرد زیادی دارد و کمتر قاعده ای از لحاظ کاربرد به پای این قاعده می رسد. اهمیت این قاعده تا بدان حد است که در تمام اصول دین از آن بحث می شود. اصل وجود غایت در افعال الهی در مباحث مربوط به توحید اثبات می شود و سپس به عنوان مقدمه در اثبات اصول دیگر یعنی عدل، نبوت، امامت و معاد به کار می رود.
لطف لطیف از دیدگاه مولوی و محقق سبزواری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لطف خداوند، از دیدگاهی دو نوع است: تکوینی و تشریعی. آفرینش و تربیت جهان و جهانیان لطف تکوینی و ارشاد و تربیت موجودات صاحب اختیار، لطف تشریعی است. در این نوشتار، لطف اخیر مورد نظر است و آن عبارت است از اموری که آدمی را به طاعات نزدیک و از معاصی دور می گرداند، به شرط آنکه جبر و الجا در آن نباشد. در این راستا، ضمن توجه به آرا متکلمان، جنبه های گوناگون لطف از دیدگاه مولانا و حکیم سبزواری، بیان و سرانجام، موارد توارد و تشابه یا افتراق نظر آن دو معین شده است.
امام شناسی از منظر حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مکتب تشیع، امامت یکی از اصول مسلم اعتقادی است. این اصل در ردیف مقام نبوّت جای دارد. متفکران و اندیشمندان زیادی همواره در طول تاریخ تشیع، در قالب مکاتب فلسفی و کلامی به اثبات و تبیین این اصل پرداخته اند. آن ها ویژگیهای دارنده این مقام را به طور مفصل تفسیر کرده اند. در همین راستا، حکمت متعالیه به عنوان یکی از مکاتب مهم فلسفی در جهان اسلام به تبیین و تحلیل شئونات و جایگاه امامت پرداخته است. پیروان این مکتب که در رأس آن صدرالمتالهین شیرازی است، مباحث مهمی را حول این محور تفسیر کرده اند. از جمله این مسایل میتوان به اثبات اصل امامت به عنوان یکی از مبانی اعتقادی، عینیت مقام امامت، وجود امام و ضرورت عقلی آن، نص بر امامت، شیوه تعیین و انتصاب وی، بیان مبنای فلسفی اوصاف امام و پیوند این اوصاف با امام و عدم امکان قطع رشته امامت از روی زمین اشاره کرد.
حل مشکل گناه ذاتی بر مبنای دو اصل «ایمان» و «لطف» در نظام فکری آگوستین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از اساسی ترین مسائل آگوستین در طول حیات فکری اش، یافتن پاسخ این مسئله است که چه چیز وصول بشر به حکمت حقیقی و سعادت را این چنین دشوار و در مواردی غیر ممکن ساخته است. پاسخ وی را می توان در یک کلمه خلاصه کرد: «گناه». به همین جهت او درصدد بر می آید تا با ارائة دو اصل بنیاد، ایمان و لطف، مشکل گناه را در بشر حل کند تا مسیر دستیابی به حقیقت را بر وی هموار سازد. اما باور او به «گناه ذاتی» که مبنایی برگرفته از متن مسیحیت است، وی را در حل این مشکل با دشواری هایی مواجه می سازد. به اعتقاد آگوستین دو اصل ایمان و لطف در ارتباط با ارادة انسان معنا پیدا می کنند؛ این اراده، مطابق مبنای گناه ذاتی، اراده ای در گناه تلقی می شود و بنابراین بیش از آن که بشر را به سمت خیر سوق دهد او را به سوی انتخاب شر می کشاند. بر این اساس به نظر می رسد کسب فیضِ ایمان یا لطف از سوی چنین موجودی تا حد زیادی غیر محتمل خواهد بود؛ همین مطلب موجب ابهاماتی در دیدگاه آگوستین در این زمینه شده است. پژوهش حاضر بر اساس روش توصیفی- تحلیلی با تکیه بر تحلیل منطقی به بررسی این مطلب پرداخته است
بررسی تطبیقی رابطة آموزة لطف با اختیار انسان از دیدگاه امامیه و کاتولیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از موضوع های مشترک قابل بررسی میان امامیه و مسیحیت کاتولیک، ضرورت «فیض» یا «لطف» خداوند برای دستیابی انسان به سعادت و نجات است. در این راستا دو مذهب به اصل لطف خداوند توجه کامل دارند، اما طرحی که از آن ارائه می کنند، کاملاً متفاوت است؛ به گونه ای که امامیه در ضمن طرحِ قاعدة لطف، بر اختیار و ارادة آزاد انسان برای رسیدن به رستگاری تأکید می ورزد، اما آیین کاتولیک در راستای طرح همه جانبة حمایت از آموزة فیض، بر ضعف و ناتوانی ارادة انسان، که بر اثر گناه نخستین سقوط کرده، برای رسیدن به سعادت تأکید می کند، و عامل تعیین کننده در امر نجات را فیض خداوند می دانند. مقالة پیش روی با رویکرد نظری و اسنادی تلاش می کند رابطة اصل «لطف» با «اختیار» انسان را در مذهب امامیه و آیین کاتولیک به روش تطبیقی واکاوی کند، و در ادامه نتایج اصلی بیان شوند. مهم ترین نتیجة به دست آمده آن است که جزء اخیرِ علت تامة اعمال ارادی انسان از نگاه امامیه، «اختیار» و از دیدگاه کاتولیک، «فیض» الهی است.
قاعده لطف و ادلّه نقلی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«لطف»، به عنوان یکی از قاعده های مهم و تأثیرگذار در علم کلام، عبارت است از هر آنچه که مکلف با آن، به انجام فعلِ طاعت نزدیک، و از معصیت دور گردد و در اصلِ توان مکلف بر انجام فعل، دخیل نبوده و به حد اجبار نرسد. معتزله از طرف داران این قاعده هستند و اکثر آنان فعل لطف را بر خداوند واجب می دانند. اشاعره در مقابل، منکر این قاعده هستند و اساسا چیزی را بر خداوند واجب ندانسته و به تبع، لطف را نیز بر خداوند واجب نمی دانند. اکثر علمای امامیه، قایل به وجوب لطف بر خداوند هستند و مسائلی مانند وجوب نبوت و وجوب وجود امام معصوم در هر عصر و زمان را با آن اثبات می کنند. کاربرد این قاعده در علم کلام گسترده بوده و کسانی که قایل به وجوب لطف هستند، وجوب تکلیف شرعی، حسن آلام ابتدایی، وجوب وعده و وعید، وجوب عصمت انبیا، وجوب بعثت انبیا و وجوب نصب امام را با این قاعده اثبات می کنند. آیات فراوانی از قرآن وجود دارد که به غایات و مبادی لطف اشاره دارد، اما اکثر آنها دلالت بر وجوب لطف بر خداوند ندارد. روایات فراوانی در باب بعثت انبیا و خالی نبودن زمین از حجت خدا وجود دارد که دلالت بر لطف بودن این افعال از جانب خدای متعال می کند، اما دلالت بر وجوب این افعال و وجوب هرگونه لطف به گونه عام از جانب خداوند متعال ندارد. روش پژوهش تحلیلی توصیفی می باشد.
نقد و بررسی اندیشه تأثیرپذیری متکلمان قرن 4و5 امامیه از معتزله در عدل الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متکلمان معتزله و امامیه از روزهای نخست در کنار هم به گفت وگو، بحث و مناظره مشغول بوده اند. در این فضا ممکن است تأثیراتی برای هریک از جریان ها حاصل شده باشد. این تحقیق با روش تحلیلی تطبیقی انجام گرفته و به دنبال نقد و بررسی «اندیشه تأثیرپذیری متکلمان امامیه از معتزله در عدل الهی» است.
مکتب امامیه و معتزله به علت پذیرش حسن و قبح عقلی به عنوان مبنا و اساس عدل الهی و سایر آموزه های دینی به عدلیه معروف شده اند. آنها با این مبنا، آموزه های دینی را به نحوی تحلیل کرده اند که خروجی آن، اختیار انسان، وجوب لطف و رعایت اصلح، وجوب تکلیف، نفی تکلیف فراتر از طاقت، وجوب اعواض بر آلام ابتدایی و تفسیر حکیمانه شرور بوده است. البته آنها در برخی از باورها اختلافات جزئی و در بحث اراده و اختیار اختلاف نظر مهم دارند. معتزله در این باب، راه افراطی تفویض را برگزیده اند، اما امامیه با پیروی از ائمه اطهار: نظریه «لاجبر و لاتفویض بل امربین الامرین» را برگزیده اند.
شکل گیری و تطور نظریه عوض در رهیافت کلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با چشمپوشی از متون دینی، که بنا بر یک احتمال عامل اصلی شکل گیری نظریه عوض هستند، از آثار به جامانده از متکلمان اسلامی به دست می آید که نظریه عوض ابتدائاً توسط برخی متکلمان متقدمِ معتزله شکل گرفته و سپس توسط سایر متکلمان عدلیه، اعم از معتزله و زیدیه و امامیه، طرح و بسط یافته است. زیرا افزون بر متکلمان معتزله، متکلمان زیدیه و شیعه و اشاعره نیز آن را به متقدمان معتزله نسبت داده اند. با گذشت زمان این نظریه دارای تغییر و تحولاتی بوده است، به گونه ای که بنا بر برخی تحلیل ها عوض انکار می شود و بنا بر برخی تفسیرها عوض تفضلی است و بنا بر برخی تحلیل های دیگر در مواردی عوض استحقاقی و در مواردی تفضلی است. در متون دینی به معنای عوض که همان معنای لغوی آن باشد با صرف نظر از قید استحقاقِ در آن اشاره شده است. به نظر می رسد که متکلمان اسلامی با تأثیرپذیری از روایات به پردازش نظریه و اضافه کردن قید استحقاق پرداخته اند.
گستره عصمت انبیا از دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام پیامبرشناسی نبی کیست، وحی چیست
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام پیامبرشناسی عصمت و معانی آن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات متکلمین
خواجه طوسی در مرحله عصمت انبیا به اعتبار بُعد نظری، معتقد است که پیامبر در دریافت، حفظ و انتقال وحی کاملاً معصوم است و هیچ گونه خطایی نه سهواً و نه عمداً از او صادر نمی شود اما به اعتبار بُعد عملی، معتقد است که عصمت شامل قبل از بعثت و بعد از بعثت، گناهان کبیره و صغیره، عمدی و سهوی، نفرت آور و غیرنفرت آور و حتی داوری در منازعات، تشخیص موضوعات احکام دینی، مسائل اجتماعی و تشخیص مصالح و مفاسد امور و مسائل عادی زندگانی هم می شود. او با تأکید بر لطف بودن «عصمت» در حقّ دارنده آن بیان می کند که عصمت این گونه است: عبد معصوم، در عین قدرت بر انجام معصیت، انگیزه ترک دارد و به سمت طاعات ترغیب می شود. ازآنجاکه خواجه حصول وثوق و اعتماد کامل به انبیا را که تأمین کننده غرض از رسالت ایشان است بدون تصور عصمت امکان پذیر نمی داند، «عصمت» را عقلاً و نقلاً به طور مطلق ضروری می شمارد. ایشان به دلایل نقلی نظیر آیات ناظر به عدم نفوذ شیطان نسبت به مخلصان و مطهران، هدایت یافتگی انبیا، و نرسیدن عهد الهی به ظالمان، و دلایل عقلی نظیر لزوم وثوق و اطمینان، لزوم تکلیف به محال، و لزوم مخالفت با پیامبر در صورت عدم عصمت استناد می کند.
دعا از دیدگاه قاضی عبد الجبار همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قاضی عبدالجبار همدانی شرایط دعا را اراده، علم به مقام کسی که از او طلب می کنیم، بیان قید خالی بودن از مفسده، و خاضع و خاشع بودن می داند. در دیدگاه معتزلی وی، فلسفه ی دعا لطف بودن آن است. وجه لطف بودن دعا، این است که خداوند ما را امر به دعا کردن فرموده و خدا امر به کار قبیح نمی کند. دعا تقسیمهایی دارد. دعا در حق غیر و لعنت، دعا برای مؤمن، فاسق و کافر، دعا برای امر حسن یا قبیح و نیز دعا برای اموات از تقسیمهای دعا هستند. از نظر وی دعا برای اموات، از طرف بازماندگان آن ها بی تأثیر است. دعا گاهی واجب است. این وجوب یا از حیث متعلَّق دعاست و یا از حیث شخص داعی. دعا در طلب رزق از خداوند مؤثر است، زیرا عقل و شرع آن را حسن می دانند و طلب حسن، حسن می باشد.
معنای خاص عقل در الهیات ابن سینا و ادواردز و رابطه آن با ایمان
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار برآنیم تا نشان دهیم علی رغم اینکه ابن سینا معمولا به عنوان فیلسوف مشائی به ارسطو منتسب می شود، در ساختار عقلانی الهیاتی خویش، از مؤلفه هایی همچون بهره گیری عقل از افاضه های عقل فعال، عقل شهودی و عقل قدسی هم بهره می جوید که استفاده وی از این مضامین باعث شده که وی از تفکر صرف ارسطویی جدا باشد. از طرفی جاناتان ادواردز، به عنوان پدر الهیات نیوانگلند، با وجود تأکیدات فراوان بر جریان ایمانی قلب و مخالفت مستقیم با عقل گرایی افراطی دئیسمی، هیچ-گاه جایگاه عقل را در جریان ایمان، به طور کلی رد نمی کند بلکه ایمان عقلانی را دارای موانعی ترسیم می کند که به واسطه لطف الهی می تواند تکمیل شود. از این جهت، نه ابن سینا را می توان به عنوان عقل گرای صرف در جریان ایمان تلقی کرد، و نه ادواردز را می بایست به جهت التزام به قلب، در زمره ایمان گرایان محض به شمار آورد. با وجود این عقل از نظر ابن سینا تمهید کننده جریان ایمانی است، و ایمان نیز سیری عقلانی می پیماید، درحالی-که ادواردز ایمان را اولاً و بالذات مربوط به قلب می داند چرا که مربوط به التزام عملی مؤمن به ایمان است، گرچه عقل هم به جهت برخورداری از امداد الهی، یعنی وحی، می تواند بهره ای از ایمان داشته باشد.
ترابط لطف و فیض با تکلیف از دیدگاه امامیه و کاتولیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه لطف و فیض با تکلیف، از مباحث قابل تأمل در دو مذهب امامیه و مسیحیت کاتولیک است. هرچند دو اصل «لطف» در امامیه، و «فیض» در مسیحیت کاتولیک، در جهت دستیابى انسان ها به سعادت و رستگارى مطرح شده اند، اما در ارتباط با تکلیف، نتایج یکسانى نداشته و راه متفاوتى را طى کردند. مقاله حاضر به روش تطبیقى و با رویکرد اسنادى، درصدد است نشان دهد در کلام امامیه، عمل به تکلیف و شریعت، تحقق بخش موضوع قاعده لطف است، اما در الهیات کاتولیک، محوریت با اصلِ فیض است، و عمل به شریعت، بسیار کم رنگ است. در واقع، اصل ثابت موردنظر در قاعده لطف، مسئله تکلیف است و تحقق لطف الهى براى هدایت و راهنمایى به تکلیف است، اما رکن ثابتِ موردنظر در آموزه فیض، خود فیض مسیح است که ظهور آن، الغاى تکلیف و شریعت انبیا را به همراه داشت. اعمال، احکام اخلاقى و آیین هاى صادرشده از سوى مسیح و کلیساى کاتولیک در واقع براى کسب فیض الهى مقرر شده اند.
بازخوانی انتقادی ادله موافقان و مخالفان قاعده لطف در مباحث کلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از قواعد مهم در کلام عدلیه، قاعده لطف است که براساس آن در مسائل متعددی، حکم به وجوب لطف بر خداوند می شود. با تعریف لطف، شرایط و اقسام آن به منزله مدخل بحث و بازخوانی ادله موافقان، یعنی غالب متکلمان امامیه و معتزله، ناتمام بودن آنها روشن می شود. همچنین با ارزیابی ادله مخالفان، مانند بشر بن معتمر و شارح مقاصد، ضمن مناقشه در برخی، شماری دیگر تأیید خواهد شد. عقل حکم می کند که خداوند حکیم است و مقتضای حکمت بر او لازم است؛ اما از جهت کبروی، لطف واجب نیست؛ چراکه فروض بی نهایتی دارد که در خارج محقق نشده است؛ بلکه می تواند محقق شود. از حیث صغروی نیز می توان مجموع مصالح و مفاسد یک امر خاص را تشخیص داد تا سپس حکم شود که بر خداوند لازم است یا نیست. در همه مسائلی که علمای شیعه به این قاعده استناد کرده اند (وجوب تکلیف شرعی، بعثت انبیا، عصمت پیامبران، لزوم وعد و وعید، وجوب نصب امام) ادله جایگزین وجود دارد.
دفاع از ادله ضرورت عصمت امام در مواجهه با اشکالات فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازنظر علمای امامیه، برخلاف اهل سنت، عصمت ومصونیت جانشین رسول خدا صلی الله علیه وآله ازهر نوع لغزش، گناه وخطاازشروط لازم وضروری است. براین اساس ائمه سلام الله علیهم باید معصوم ومصونازگناه وخطاباشند. متکلم ها و علمای امامیه، به ویژهخواجه نصیرالدین طوسی، ادله متعدد عقلی ونقلی بر لزوم عصمت امام علیه السلام که جانشین پیامبراکرمصلی الله علیه وآله است، ارائه کرده اند.براین اساس، هرگونه عدم توجه به احکام و دستورات الهی، عمدی یاسهوی، آشکار یانهان باتصدی منصب امامت وجانشینی پیامبرصلی الله علیه وآله درتضاد است،امافخررازی و پیروان او لزوم شرط عصمت برای جانشین پیامبر را مورد تردید وحتی انکار قرارداده اند ونهایتاً عصمت را به عدالت تقلیل می دهند. دراین مقاله، اهم ادله متکلم های اسلامی به ویژه محقق طوسی بروجوب و ضرورت عصمت تبیین شده است وسپس اهم ایرادات وشبهات فخر رازی برآن ادله، نقد و رد شده است و نتیجه گرفته می شود که عصمت شرط لازم و ضروری برای جانشینی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله است.
مسائل اساسی امامت پژوهی در آثار شیخ مفید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله، به بررسی مسائل اساسی امامت، از دیدگاه شیخ مفید می پردازد، تا روشن سازد که متکلم امامیه و متقدم نامداری مانند شیخ مفید، با روش عقل گرایانه خود چه تصویری از امام ارائه می دهد و ضرورت وجود و شاخصه های امامت را چگونه تبیین می کند. به روش توصیفی تحلیلی به دست آمد که ایشان، در بیشتر مسائل امامت هماهنگ با سایر متکلمان امامیه سخن می گوید، اما در دو مسئله چالش برانگیز عصمت و علم امام، تفاوت ها بروز می یابد. مطابق رویکرد عقل گرایانه شیخ مفید، ضرورت وجود امام برخاسته از لطف و تفضل خداوند است، نه عدالت او. عصمت تام امام، مربوط به دوران امامتش است و پیش از آن، صدور گناه سهوی از او، که موجب نفرت و بی اعتباری اش نشود، جایز است. آگاهی به غیب و امور غیرمرتبط با دین برای امام، ضرورت عقلی ندارد. در همة این مسائل، ادله نقلی گاه مؤید و گاه منافی نگاه عقلی است. روش شیخ مفید در موارد تنافی و تعارض بسته به اعتبار روایت، جمع یا طرد است.
مفهوم شناسی امتنان و سنجش با واژگان مشابه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
601 - 618
حوزه های تخصصی:
با وجود کاربردهای فراوان «امتنان» در فقه، قواعد فقه و اصول فقه، به مفهوم آن کمتر توجه شده است. با دقت در کلام فقها واضح می شود که امتنان نوع خاصی از لطف الهی است که به بعضی از احکام الهی اختصاص دارد؛به طوری که بر پایه آن، یا حکم شرعی با سهولت و آسانی جعل یا اینکه حکم سخت، رفع و از عهده مکلف برداشته شده است. با مقایسه امتنان در فقه با واژگانی مانند منت، لطف، فضل و رحمت واضح می شود که امتنان با وجود مشابهت معنایی با این واژ ه ها، تفاوت معنایی آشکاری با آنان دارد و این در حالی است که در متون فقهی، واژگانی چون ارفاق، تسهیل و تخفیف در جایگاه امتنان به کار رفته اند که از لحاظ معنایی با امتنان مترادف هستند.
فرایند دریافت لطف الهی در عرفان سیمون وی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۹
253-280
حوزه های تخصصی:
آشنایان با دیدگاه های سیمون وی، به خوبی از ژرفا و عمق آرای عرفانی او آگاه اند. در این پژوهش مکانیسم رهایی از خود و یگانگی با حقیقت مطلق (خدا) در چهارچوب نظام عرفانی سیمون وی بررسی می شود. به باور او، آدمی برای حفظ توازن درونی، نباید خلأهای به وجود آمده در درونش را با امور موهوم و خیالی پر کند. آدمی با انقطاع از امیال و تاب آوردن خلأهایی که عامل عدم توازن اند، پذیرش محنت ناب و خلق معکوس زمینه دریافت لطف الهی را فراهم می سازد. با ظهور لطف الهی، انسان به خود حقیقی اش یعنی امر مقدس غیرشخصی و تفاوت آن با خودِ خودپنداشته آگاه می شود. طالبِ حقیقت باید یک گام فراتر گذارد و با فانی کردن من، تنها داشته اش را به پروردگار بازگرداند.
بررسی دلیل ضرورت قانون در اثبات نبوت عامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱
69 - 92
حوزه های تخصصی:
دلیل قانون یا دلیل حکما یکی از ادله قدیمی در اثبات نبوت عامه است. خلاصه آن این است که انسان برای رسیدن به کمال نیازمند زندگی اجتماعی زندگی است، لذا نیاز به قانون دارد تا اجتماع فرو نپاشد. این قانون باید وحیانی باشد وگرنه عدالت به دست نمی آید؛ درگیری و اختلاف بی پایان رخ می دهد و نسل بشر نابود می شود، زیرا دانش بشری همواره نقص نسبی دارد و بشر به مصالح خود اشراف ندارد، لذا قانون بشری مورد احترام مردم نبوده و ضمانت اجرایی ندارد. برخی چون خواجه نصیرالدین طوسی این دلیل را رد کرده اند. چنین نیست که بشری بودن قانون موجب نابودی نسل شده باشد؛ مشکل اختلاف در جامعه، ضمانت اجرایی و بی عدالتی، حتی با وجود قانون وحیانی نیز رفع نشده است. همچنین راه کارهایی برای ضمانت اجرایی قانون بشری و رعایت آن نیز در طول تاریخ در جوامع مختلف وجود داشته است. دلیل حکما اصلاحیه ای دارد به این صورت که اگر وحی نباشد، انسان مصالح دنیوی و اخروی خود را نمی فهمد، لذا اثبات عقلی زندگی پس از مرگ پیش فرض آن است. دلیل قانون با بیان اخیر، همان دلیل هدایت است که از متقن ترین ادله در اثبات نبوت عامه است.