در نقد متون، ناقد نخست می کوشد زمینه ای متناسب با متن بیابد تا بر اساس آن الگو به بررسی بپردازد. در پژوهش حاضر، اساس کار، بررسی تأثیر لحن بر میزان انتقال پیام در «شاهنامه» است. با این نظر که لحن مربوط به گونه های زبانی است، این پژوهش حول محور زبان به بررسی عامل لحن می پردازد. اسپیتزر(منتقد فرانسوی)، معتقد است که کاربرد هر واژه در هر متن، شکل ظهور عاطفی آن است؛ تنها باید دانست که کدام کنش زبانی این کاربرد را گریز ناپذیر کرده است. از این رو عامل لحن که بازتاب رنگ عاطفی کلام است، به نوعی بازتاب اندیشه و حتی نوع برخورد شاعر با مسائل عینی و ذهنی است. با توجه به این که «شاهنامه» فردوسی از متونی است که به شدت تحت تأثیر یک جریان فکری و نوع ادبی خاص است، عامل لحن، هم می تواند عاملی برای بیان پشتوانه ی فکری گوینده و هم طرز تلقی مخاطب از فضا، زبان و بافت اجتماعی متن باشد. از تحقیق حاضر چنین حاصل شده است که در «شاهنامه» با وجود غلبه تفکر اسطوره ای-حماسی، لحن هایی که بیانگر احساس و منش گوینده از ذکر داستان است، در جایگاه مناسب خود، نمود یافته است.