آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۱

چکیده

اسطوره ها در تاریخ اقوام و ملل گوناگون، کارکردهای متفاوت و متنوّعی دارند و تاریخ حیات آنها هیچ گاه رو به زوال ننهاده بلکه از سبکی به سیاق دیگر درآمده و نوع کارکردش متفاوت شده است. در زمینه فرّه و انواع آن، مطالب زیادی نگاشته شده است امّا در کمتر یادداشت و مقاله ای به فرّه پدر زردشت، ظلم هایی که پدر بر زردشت روا می دارد و انتقال فره از مادر به زردشت نوشته شده، درحالی که باور عموم براین است که در صورت اندک لغزش و گمراهی، فرّ، از فرد مورد نظر روی برمی تابد ولی در متون، به روی برتافتن فرّه از پدر زردشت اشاره ای نشده است. این نوشتار برآن است تا به شیوه توصیفی- تحلیلی و براساس داده های کتابخانه ای به نتیجه قابل قبولی دراین خصوص دست یابد و به این پرسش پاسخ دهد که چرا فرّه از پدر زردشت روی برنتافت یا دست کم در منابع اشاره ای به آن نشده است. از آنجا که فرّه، در اوستا انواع مختلفی از قبیل فرّکیانی، فرّایرانی و فرّموبدی، و در متن های پهلوی افزون بر اینها فره ایزدی، فره شاهی، فره دین، فره ایران شهر و فره همگان و ... نیز آورده-شده است، این اشاره نشدن می تواند بدین سبب باشد، که برتافتن فرّ، برای کسانی بوده که به مشروعیّت و تاییدیه الهی – یعنی برخورداری از موهبت فرهایزدی و فرهکیانی- نیاز-داشتندکه مخصوص پادشاهان بوده است، ازسوی دیگر، پوروشسب به سبب خویشکاری و با برخورداری از فرههمگان و با نیروی معجزه آسای هوم، فرزندی شایسته چون زرتشت می یابد. پوروشسب با علم براینکه فرهایزدیِ فرزندش، نگاهبان وی خواهدبود، به ظاهر در راه نابودی-فرزندش قدم برمی دارد تا بیش از پیش، نشانِ معجزات پیامبری زرتشت آشکارشود.

تبلیغات