جستارهای نوین ادبی (جستارهای ادبی)

جستارهای نوین ادبی (جستارهای ادبی)

جستارهای نوین ادبی پاییز 1398 شماره 206 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

امر معاصر: از سَیّالیّت تا تَصَلّب در گذر زمان (فرایند بالندگی و تثبیت محتشم کاشانی در تاریخ ادبیات)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: محتشم کاشانی تذکره معاصرت تاریخ ادبیات تذکره نویسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۲ تعداد دانلود : ۳۵۴
گزارش هایی که همعصران محتشم کاشانی از وی ثبت کرده اند بیشتر از این که یکدست باشند، سیال اند و محل تنش و تعارض. برعکس، تذکره نویسان ادوار بعد به سمت گزینش روایتی واحد رفته اند. این تعارضات مورخ ادبی را با نگرانی درباره وثاقت گزارش ها مواجه خواهد کرد. این مقاله ابتدا چندگانگی گزارش های همعصران محتشم را بررسی می کند و سپس حرکت آن ها را به سمت قطعیت نشان خواهد داد. تناقض موجود در گزارش های نخست برخاسته و متأثر از متغیرهایی چون زمان، مواضع گفتمانی و مناسبات میان دو سویه معاصرت است. هرچه از روزگار محتشم فاصله می گیریم، تذکره نویسان با ثبت روایتی واحد از زندگی وی، شاخصه شهرت او را به مرثیه سرایی صرف تقلیل داده اند. این امر در آثار تاریخ ادبی امروز نیز مشهود است. این تحقیقات فرایند تطور گزارش های مربوط به محتشم را به پرسش نگرفته اند. محتشم شاعری چندوجهی است درواقع و فروکاسته در تاریخ ادبیات. بنابراین اعتبار و جهان شمولی نظرات پس از گذر زمان، در مورد وی محل تردید است. زیرا تقلیل گرایی موجود در تاریخ ادبیات منجر شده شهرت شاخص وی مرثیه سرایی باشد و فردیت خلاقش پوشیده ماند. شاعرانی چون محتشم را باید در گذر زمان بررسی کرد تا بالندگی و مانایی ایشان به عنوان رویدادهای ادبی روشن گردد.
۲.

سازوکارهای قدرت فوکویی و موقعیت کافکایی در رمان «شهربندان»(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تکنولوژی انضباطی دیده بانی قدرت موقعیت کافکایی شهربندان جواد مجابی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۱ تعداد دانلود : ۲۱۱
در اندیشه فوکو، قدرت فرایندی است که در همه مناسبات و در ظریف ترین سازوکارهای تبادل اجتماعی جریان دارد و بر آن ها تأثیر می گذارد. قدرت، شبکه مولدی است که از تعدد روابط نیروهایی می آید که به واسطه آن ها به اهداف خود می رسد. فرایند قدرت با تکنولوژی انضباطی بر جزئی ترین رفتار، حرکات و عملکرد سوژه ها نظارت دارد؛ اصل رؤیت پذیری، نگاه پایگان مند، نظارت مستمر و... امکان اجرایی شدن مجازات انضباطی را محقق می سازد که هدفش تربیت بدن های رام و هنجارمندکردن سوژه هاست. موقعیت کافکایی، تصویرگر رابطه ای خاص از انسان مدرن و جهان است؛ رابطه ای که در آن، فرد نه تنها قهرمان نیست بلکه شخصی ترین وجوه زندگی اش، زیر نگاه مغناطیسی مراجع قدرت است، فضایی پلیسی و جاسوس وار، هم هویت فردی قهرمان داستان را می بلعد و هم راه های برون رفت از موقعیت را بر او می بندد. جستار حاضر با توجه به اشتراک و هم سانی زیرساخت، مؤلفه ها و کارکرد قدرت فوکویی و موقعیت کافکایی، به تحلیل رمان «شهربندان» جواد مجابی از دو منظر فوق می پردازد. «شهربندان» جواد مجابی همان شهرزندان است؛ به تعبیر راوی: شهری ساکت، ظلمانی، محصور در سیمان و فلز، بی همهمه ای. پژوهش حاضر نشان می دهد که با چه سازوکاری، همه شهروندان (شاگرد رستوران، پاسبان، قاضی و جاروکش) بازوان توانمند قدرت هستند و نقش جاسوسی و دیده بانی قدرت را در الگوی سلسله مراتبی به دقت انجام می دهند. در فرایند اعمال قدرت، ابتدا خانواده قهرمان داستان و سپس کارت شناسایی و درنهایت نام و هویتش گرفته می شود، شخصیت او را به یک شماره پرونده تقلیل می دهند و او را چون یک زندانی با شماره پرونده اش (360) صدا می زنند. فرایند قدرت با سوژه سازی، تنبیه، جرم تراشی و برچسب زنی به دنبال ساختن یک شهروند مطیع از قهرمان داستان است، همچنین در جستار حاضر، نقاط مقاومت فوکویی و کافکایی نیز بررسی می شود.
۳.

اسطوره پیرایی در تلمیحات نوغزل های بهبهانی، نیستانی، بهمنی و منزوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: غزل نو اسطوره اسطوره پیرایی تلمیح بهبهانی نیستانی بهمنی منزوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۸ تعداد دانلود : ۳۷۷
انسان مدرن نه اسطوره ها را در هیئت ظاهری شان می پذیرد و نه می تواند به کلی ترک کند و از آن ها رهایی یابد. گروهی از شاعران امروز، به ویژه نوغزل سرایان، از تلمیحات اسطوره ای به عنوان سرمایه و پشتوانه ای معرفتی و عرصه و فضایی خیال انگیز و رازآمیز، بسیار استفاده می کنند. مسئله اصلی این جستار، آن است که نوغزل سرایان، ازجمله بهبهانی، نیستانی، بهمنی و منزوی با اسطوره ها و تلمیحات اسطوره ای چگونه رفتار می کنند تا هم آن ها را پذیرفتنی و روزآمد کنند و هم از آن ها چونان خمیرمایه ای برای طرح و بیان مافی الضمیر خود، سود برند؟ مفروض مقاله این است که شاعران یاد شده رویکردی دوگانه به تلمیح و اساطیر تلمیحی دارند: گاه در تلمیحات، تغییر چندان مهمی اعمال نمی کنند؛ اما گاه به تغییر در عناصر ساختاری و بنیادین اسطوره ها و تلمیحات اسطوره ای، تلفیق و یا کم و زیاد کردن بخش هایی از آن ها به روش های گوناگون که فی الجمله در این مقاله آن را «اسطوره پیرایی» خوانده ایم، روی می آورند. نتایج نشان می دهد که در تلمیحات بازتاب یافته در نوغزل های این چهار شاعر، اسطوره پیرایی به شیوه هایی چون «وارونه سازی عناصر اصلی اساطیر»، «جابه جایی اولویت تقابل های دوگانه در آن ها»، «تقویت ابعاد و عناصر کم اهمیت تر اساطیر»، «تغییر طرح اسطوره»، «تهی شدن عناصر اسطوره ای از ماهیت خویش» و «ناکارآمد دانستن برخی از اسطوره ها در شرایط امروزی» رخ داده است .
۴.

بنیادگرایی در نقد یا نقد بنیادگرا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نقدادبی بنیادگرایی گفتمان ایدئولوژی نظریه ادبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۳ تعداد دانلود : ۲۸۹
بسیاری از آرا در حوزه نقد ادبی به دلیل عدم ارائه رویکرد روش شناسانه در محدوده خُرده رهیافت های ادبی قرارگرفته اند و یا درنهایت با مجموعه ای منسجم صورت بندی شدند و نحله ای مشخص را بنا کردند. اندیشه بنیادگرایی از میان جنبش مذهبی پروتستانیسم چهره برافروخت و در شکل دهی نظریه های مختلفی ازجمله نقد ایدئولوژیک، نقد خواننده محور، نقد مارکسیستی، نقد جامعه شناختی، نقد پسااستعمار، نقد فمینیستی و ... سهم داشت. در ایران نیز بازتاب مناسبات بنیادگرایی با تکیه بر ارزش مداری و ساختارهای نامتغیر فلسفی و سیاسی اثر ادبی جلوه هایی تأثیرگذار داشته است. در این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی وجوه نگرشی و جریان ساز بنیادگرایی و نقد بنیادگرا در اروپا و به طور مشخص در دیدگاه ماتیو آرنولد و ت.اس.الیوت و در ایران با نگاهی به آرای احمد کسروی، احسان طبری و فاطمه سیاح بررسی شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد نقد بنیادگرا اگرچه ساحت نظری مستقلی ندارد، اما انگاره ای از نوعی نقد است که با مواجهه براندازانه در پی فروپاشی یا تقلیل متن ادبی با تعمیم گرایی نابجا به محتوای ایدئولوژیکِ مذهبی یا سیاسی مورد نظر منتقد است و به صور مختلف در نحله های نقد ادبی خودنمایی می کند.
۵.

زیبایی شناسی شگرد ادبی التفات و نقش تفسیری آن در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: التفات ادبی مثنوی معنوی گره تفسیری ساختار نشانه شناسی تفسیر معرفت شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۷ تعداد دانلود : ۳۸۸
تفسیر هر متن، بسته به عناصر متن سازی چون زبان، بلاغت، ساختار ادبی، درون مایه و گونه شناسی، با دیگری متفاوت است و روش تفسیری منحصربه فردی می طلبد. موضع تفسیری هر متن در جایگاهی اتفاق می افتد که گره های تفسیری آن متن ظاهر می شود. گاه گره های تفسیری یک متن در نتیجه ابهام ساختاری آن واقع می شود. یکی از عواملی که موجب ابهام و گره افکنی در ساختار ادبی متن می شود، شگرد ادبی التفات است؛ ویژگی ابهام آفرینی التفات ناظر به رویکرد و نگاهی جدید به این شگرد ادبی است که با توسع بخشیدن به این مفهوم، از نگاه سنتی در باب التفات فراتر می رود. اصلی ترین پرسش این پژوهش این است که چگونه التفات که در نگاه جدید شامل هر نوع تغییری در متن می شود، می تواند هم موجب ابهام ساختاری معنایی در متن شود و هم در راستای رفع این ابهام و تفسیر آن عمل کند؟ این پژوهش با روشی توصیفی تحلیلی به بیان انواع و کارکردهای شگرد ادبی التفات در مثنوی معنوی می پردازد و نشان می دهد که مثنوی یکی از متونی است که بارزترین گره تفسیری آن، متعلق به وجوه التفاتی آن است، به گونه ای که با شناخت نقش زیبایی شناختی این شگرد و تبیین نقش نشانه معناشناختی آن در ساختار این متن، می توان به تفسیر بهتر و علمی تری از آن رسید. با مطالعه و بررسی بسیاری از داستان های مثنوی در دفترهای مختلف، روشن شد که یکی از مهم ترین کارکرد التفات در مثنوی در کنار نقش زیبایی شناختی آن، کارکرد تفسیری و معرفت شناختی آن است که در خدمت تبیین نظام اندیشه مولوی قرار دارد و نشان دارترین ویژگی ساختاری و معنایی مکتب فکری اوست. از دیگر یافته های این پژوهش، معرفی و تبیین دیگر انواع التفات از قبیل التفات زبان شناختی، تفسیری، روایت شناختی، پدیدارشناختی، روش شناختی و گفتمانی است که در تفسیر و شرح مثنوی به این وجوه التفاتی و نقش آن ها در تفسیر چندان توجه نشده است.
۶.

بازتابِ فرهنگ ایران باستان در دوره غوریان بر اساس شاهنامه ی فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ایران باستان فرهنگ شاهنامه فردوسی طبقات ناصری جوزجانی غوریان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۲ تعداد دانلود : ۶۹۵
غوریان سلسله ای محلی در شرق افغانستان بودند که در قرن ششم هجری قمری نقش تعیین کننده ای در حوادث سیاسی- نظامیِ خراسان و هندوستان داشتند. این سلسله به دلیل کمبود منابع تاکنون از نظر فرهنگی مغفول مانده است. تنها منبع ارزشمند و بجا مانده از این دوره، کتاب طبقات ناصری جوزجانی می باشد که در لابلای حوادثِ سیاسی به سنت ها و باورهایی اشاره می کند که آبشخور آنها را در فرهنگِ ایرانیانِ پیش از اسلام باید جستجو کرد. با توجه به شناختِ جوزجانی از فردوسی و همچنین شواهدِ موجود در فرهنگِ غوریان، به نظر می رسد آنها از نظرِ فرهنگی تحت تأثیر شاهنامه فردوسی بوده اند. هدفِ این پژوهش، شناختِ آبشخورِ فکری- فرهنگی غوریان و بررسی آداب، باورها و اندیشه هایی است که ریشه در فرهنگ ایرانی به ویژه شاهنامه فردوسی دارد. در این مقاله تلاش بر این است با استناد به شاهنامه فردوسی و کتاب طبقات ناصری جوزجانی، با روش توصیفی- تحلیلی به این سؤالات پاسخ داده شود که غوریان تا چه میزان اساطیر ایرانی را می شناختند؟ مؤلفه های فرهنگی بازتاب یافته از شاهنامه فردوسی در فرهنگ غوریان کدامند؟ نتایج تحقیق نشان داد که غوریان در زمینه هایی مانند: نام و نسب، اندیشه سیاسی، مراسم استقبال از سفرا، جشن های هفت روزه، عزاداری هفت روزه، شادکامی و رجزخوانی در جنگ با شاهنامه فردوسی و ایرانیان باستان اشتراک فرهنگی داشتند.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۱