مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
قطر
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با استفاده از دو نظریه ساختار - کارگزار و هرم نیازها تلاش شده به این پرسش پاسخ داده شود که فرآیند آزادسازی سیاسی در قطر از 1995 به این سو چه دستاوردهایی داشته و با چه چالش ها یا موانع ساختاری و غیرساختاری مواجه بوده است؟ فرضیه پژوهش این است که جامعه قطر شاهد برخی دستاوردها و آزادسازی سیاسی اولیه در قلمرو رسانه ها به ویژه شبکه ماهواره ای الجزیره، انتخابات نسبتا رقابتی، آزادی بیان اولیه و اصلاحات در قانون اساسی و پارلمانی بوده است. با این وجود، به دلایل ساختاری همچون عدم وجود اراده سیاسی جدی در حاکمیت برای اصلاحات ژرف و پردامنه، ساخت محافظه کار اجتماعی و سیاسیجامعه و ریشه دار بودن هنجارهای فرهنگی و سنتی قوی و دلایل غیرساختاری همچون ضعف کنشگران و نهادهای مدنی و اولویت خواسته های رفاهی- معیشتی بر آزادسازی سیاسی در بین اکثریت جامعه با چالش های جدی مواجه بوده است. یافته کلی این پژوهش این است که ضمن عدم انکار پاره ای اصلاحات و آزادسازی سیاسی اولیه، این کشور به خاطر چالش ها و موانع ساختاری و غیرساختاری در سطح کنشگران و شهروندان با دموکراسی حداکثری و واقعی فاصله زیادی دارد.
تبیین اثرگذاری ژئواکونومی در رقابت های عربستان و قطر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
1 - 26
حوزههای تخصصی:
رقابت و تنش های سال های اخیر عربستان سعودی و قطر، موضوعی ریشه دار بوده که نباید دلایل آن را صرفا در مسائل هویتی، ایدئولوژیکی و سیاسی جستجو کرد. مهمترین وجه رقابتهای این دو کشور ناشی از انگیزه های ژئوپلیتیکی متأثر از پویایی هایی ژئواکونومیکی است. اولین نشانه این رقابت ها از سال 1995 و در نتیجه اختلافات طولانی بر سر منابع گاز طبیعی به وجود آمد. از همان زمان گاز طبیعی به عنوان مهمترین پیشرانه رقابتهای دو کشور محسوب شده است. سوال اصلی این مقاله چگونگی اثرگذاری مولفه های ژئواکونومیکی در رقابتهای قطر و عربستان است و از این رو با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و تکیه بر منابع کتابخانه ای و بررسی تمام اطلاعات در دسترس در پی تبیین ژئواکونومیکی رقابتهای عربستان و قطر از منظر اقتصاد سیاسی به عنوان یکی از پایه های اصلی تحلیل مناسبات ژئوپلیتیکی است. نتایج نشان می دهد، ابعاد مختلف رقابتهای ژئواکونومیکی قطر و عربستان را می توان در مسائلی چون کنش های منطقه ای رقابت گازی عربستان و قطر، کنشهای بین المللی رقابت گازی قطر و عربستان، رقابت در سرمایه گذاری های بین المللی، رقابت خطوط هواپیمایی و توریسم، رقابت در حوزه رسانه ای و رقابت های ورزشی دسته بندی کرد.واژگان کلیدی:ژئوپلیتیک، ژئواکونومی، اقتصاد سیاسی، عربستان، قطر.
فرصت های اقتصادی ایران در جام جهانی 2022 قطر
منبع:
امنیت اقتصادی دوره ۹ شهریور ۱۴۰۰ شماره ۶ (پیاپی ۸۹)
61 - 66
حوزههای تخصصی:
نظر به حُسن همجواری قطر با ایران، رویداد بین المللی جام جهانی 2022 با میزبانی کشور قطر می تواند فرصت هایی را برای توسعه صنعت گردشگری کشور به ویژه در جزیره کیش به همراه داشته باشد. در این راستا به منظور بهره بردای بهتر از فرصت ها و پتانسیل های بالقوه این رویداد جهانی، برای تصمیم گیران در حوزه گردشگری توجه به ملاحظات: تشکیل کارگروه مشترک ایران و قطر به منظور ایجاد هماهنگی، استفاده از ظرفیت رسانه ای قطر برای بازاریابی و تبلیغات، امکان افزایش صادرات کالاهای ایرانی به قطر، مشارکت در نمایشگاه های بین المللی در قطر، تجهیز مراکز درمانی خاص در جزیره کیش برای پذیرش گردشگران سلامت توصیه می شود.
بررسی ساختار قدرت در منطقه غرب آسیا، با تأکید بر پنج کشور پیرامونی جمهوری اسلامی ایران (بحرین، قطر، امارات متحده عربی،کویت و عمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره نهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۲
31 - 66
حوزههای تخصصی:
سنجش قدرت ملی، مستلزم ارزیابی و محاسبه مؤلفه ها و عوامل مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، سرزمینی، فرهنگی و ... کشورهاست. شناخت و اندازه گیری قدرت ملی کشورها به منظور تعیین وزن و منزلت ژئوپلیتیک آنها همواره مورد توجه دانشمندان و پژوهشگران علوم سیاسی بوده است. می توان گفت بین قدرت ملی یک کشور و میزان نقش آفرینی آن در صحنه بین المللی، رابطه مستقیمی وجود دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی و ارزیابی قدرت ملی پنج کشور پیرامونی ایران، شامل امارات متحده عربی، کویت، قطر، عمان و بحرین در ابعاد قدرت(قدرت سخت و قدرت نرم) است. در این میان، پرسش اصلی آن است که ساختار قدرت در پنج کشور پیرامونی ایران چگونه است؟ فرضیه تحقیق، بیان داشته که: «به نظر می رسد مؤلفه های قدرت ملی، کشورهای منتخب منطقه غرب آسیا را به ترتیب در سه سطح امارات- قطر، کویت- عمان و بحرین قرار می دهد.» این نوشتار، که نتیجه یک طرح پژوهشی است، از حیث هدف، تحقیقی-کاربردی، از حیث سطح تحلیل برخوردار از ماهیتی توصیفی- تحلیلی و از حیث رویکرد و طبقه بندی روش، متکی به روش کتابخانه ای- محاسباتی و مطالعات کتابخانه ای است. داده های مورد نیاز، از راه مطالعات کتابخانه ای و مراجعه به تارنماهای اینترنتی با استفاده از ابزار فیش، گردآوری شده است. نتایج به دست آمده نشان داد که ساختار قدرت بین پنج کشور مورد نظر، آنها را در سه سطح از قدرت قرار می دهد: در سطح اول قدرت، کشورهای امارات و قطر، در سطح دوم، کشورهای کویت و عمان و در سطح سوم، کشور بحرین قرار می گیرند.
نقش عوامل ژئوپلتیکی و نظام بین الملل بر اختلافات مرزی قطر و عربستان
درعرصه بین المللی کشور و یا کشورهایی تنش و اختلافاتی با همدیگر دارند و یکی از این اختلافات اختلافات مرزی میباشد و با بررسی و پی بردن به آغاز اختلافات میان کشورها و با بررسی فراوان می توان دریافت که یکی از این علت ها عوامل ژئوپلیتیکی می باشد که دربحث جغرافیای سیاسی که ثبات سیاست کشورها را به چالش می کشد و دولتمردان را وادارمی کند تا بتوانند راه حلی برای رهایی ازمنابع کمیاب از جمله شکل و موقعیت سرزمین و منابع سرزمینی شرایط آب و هوایی موقعیت جغرافیایی و محیط آن پیدا کنند، که در کنار عوامل ژئوپلیتیکی، نظام بین الملل نیز دخیل می باشد. ساختار قدرت در نظام بین الملل برای حفظ و کسب منافع خود شاهد رقابت قدرت ها برای کسب هر چه بیشتر آن با روش ها و ابزارهای خود را شاهد هستیم و اگر منافع متعارض قدرت ها باهم دریک نقطه ویک منطقه رودرروی هم قرار گیرند اختلافات هم درسطح منطقه ای و هم در سطح بین المللی را شاهد هستیم، و به همین جهت درمنطقه خلیج فارس شاهد اختلافات مرزی میان کشورها با همدیگرهستیم که دراینجا باتوجه به اهمیت ژئوپلیتیکی منطقه خلیج فارس و حضور دیرباز قدرت های خارجی دراین منطقه برای کسب منافع بیشتر وتسلط بر قدرت رقیب خود در این پژوهش،مورد تحلیل قرار گرفته است، اقدامات وعملکردی که کشورها در جریان اختلافات دو کشور قطر وعربستان را داشته اند،به خوبی بیان شده است.
سنجش ارتباط بین دیپلماسی ورزشی و پرستیژ بین المللی کشورها؛ مطالعه موردی میزبانی قطر برای جام جهانی فوتبال 2022
منبع:
سازمان های بین المللی سال پنجم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۵
344-369
حوزههای تخصصی:
ورزش مدرن به طرز چشمگیری بین المللی شده و استفاده استراتژیک، آگاهانه و هدف دار از ورزش توسط کشورها برای ایجاد تعامل، اطلاع رسانی و ایجاد نمایه ای مثبت و افزایش اعتبار بین المللی جهت افزایش کنشگری و پیگیری اهداف سیاست خارجی را می توان به دیپلماسی ورزشی ربط داد. ورزش به عنوان یکی از ابزارهای موجود در دیپلماسی و سیاست دارای نقشی مثبت است و دیپلماسی ورزشی به ابزاری برای دولت ها تبدیل شده تا با استفاده از آن، جایگاه و اعتبار خود را بهبود بخشند؛ بنابراین مهم است به این موضوع پرداخته شود که علاوه بر قدرت های نظامی یا سیاسی، راه های دیگر و کم هزینه تری نیز وجود دارد که کشورها بتوانند به اهداف خود برسند. قطر یکی از این کشورهاست که با وجود موقعیت جغرافیایی خاص آن، در حال استفاده از این نوع دیپلماسی برای رسیدن به اهداف منطقه ای و بین المللی خود است. در همین چارچوب، پرسش اصلی مقاله پیش رو این گونه بیان شد که دیپلماسی ورزشی چگونه بر پرستیژ بین المللی قطر تأثیر گذار است و با استفاده از روش تحلیلی توصیفی این فرضیه به دست آمد که قطر توانسته از طریق دیپلماسی ورزشی و در ذیل آن گرفتن حق میزبانی جام جهانی فوتبال در سال 2022، با چهار مؤلفه تبدیل شدن به یک بازیگر مهم منطقه ای، فرصت مهم دیپلماسی عمومی و قدرت نرم، مشارکت در مورد صلح و امنیت و جذب افکار عمومی، نقشی جدی برای خود پیدا کند و در نهایت پرستیژ و اعتبار بین المللی خود را افزایش دهد.
تحول الگوی روابط قطر و عربستان سعودی از شراکت تا رقابت راهبردی (2021-2011)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
471 - 498
حوزههای تخصصی:
روابط عربستان سعودی و قطر در سال های اخیر، از همکاری و تعامل به تقابل و تخاصم تغییر جهت داده است. پس از تحولات جهان عرب در سال 2011 اختلافاتی جدی روابط دو کشور را تحت تأثیر قرار داد و سرانجام در سال 2017 به قطع روابط آن ها منجر شد و علی رغم برقراری مجدد روابط بعد از نشست العلا در ژانویه 2021، دو طرف نتوانسته اند روابط خود را عادی سازی کنند. دشمنی دوحه و ریاض در سطوح همسایگی و منطقه ای بر اساس گزاره های نظری «سازه انگاری» قابل تحلیل است، چراکه برداشت متفاوت این دو بازیگر از هویت اسلامی و عربی و ساخت اجتماعی قبیلگی به عنوان عنصری کلیدی در قوام بخشی به همگرایی یا واگرایی این دو عمل کرده است. بر این مبنا، پرسش اصلی مقاله حاضر این بوده که «چگونه تصور و برداشت عربستان سعودی و قطر از مسائل و موضوعات ملی و منطقه ای به تغییر الگوی سیاسی روابط در دو بازه زمانی (2017-2011) و (2021-2017) منجر شده است؟» و در این ارتباط، این فرضیه به آزمون گذاشته شده که برداشت متفاوت عربستان سعودی و قطر از اسلام سیاسی، نقش منطقه ای و رقابت های بین خاندانی، آن ها را دچار چالش و تنش در حوزه مسائل هویتی، سرزمینی و منطقه ای با یکدیگر کرده است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و اطلاعات لازم به روش کتابخانه ای یا از منابع اینترنتی گردآوری شده است.
تحلیل بحران روابط قطر و عربستان سعودی در چارچوب قدرت نرم قطر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با قطع روابط عربستان و چند کشور منطقه با قطر در سال 2017، منطقه خلیج فارس وارد یک بحران پیچیده سیاسی شد. تحلیلگران، دلایل متعددی را برای بروز این بحران بیان می کنند؛ در این میان به نظر می رسد این اقدامات بیش از هر چیز نتیجه موفقیت های دوحه در سیاست خارجی خود و مطرح شدن این کشور به عنوان بازیگر مهم منطقه ای در کنار بازیگران سنتی خاورمیانه باشد. در پاسخ به این سوال که بهره-گیری قطر از قدرت نرم در سیاست خارجی، چه تأثیری بر شکل گیری بحران خلیج فارس داشته، این مقاله دریافته است که دولت قطر از 2011 به بعد توانسته با بهره گیری از قدرت نرم به عنوان ابزاری تأثیرگذار، سیاستی مستقل از قدرت های سنتی منطقه اتخاذ کند؛ موضوعی که سبب نارضایتی عربستان، به عنوان یکی از این قدرت ها شد. این پژوهش در تلاش است تا با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی با نگاهی به اختلافات قطر و عربستان و بررسی دقیق نقش قدرت نرم دوحه، به تحلیل ریشه ای عوامل شکل گیری و تشدید بحران در روابط قطر و عربستان سعودی بپردازد. یافته ها و نتایج پژوهش نشان می دهد که موفقیت قطر در به کارگیری قدرت نرم خود، یکی از مهم ترین عوامل اختلاف برانگیز دوحه-ریاض بوده است.
رسانه های نوین و برجسته سازی در بحران های بین المللی و منطقه ای؛ مطالعه موردی بحران دیپلماتیک قطر (2020-2017)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال هفتم زمستان ۱۴۰۰شماره ۲۸
195-230
حوزههای تخصصی:
امروزه رسانه های نوین عاملی مهم و مؤثر در رویدادهای مختلف سیاسی و اجتماعی هستند. بحران دیپلماتیک قطر در سال 2017 میلادی که منجر به حصر چهارساله قطر شد از بحران های سیاسی مهم منطقه غرب آسیا در دهه اخیر بوده و آثار وپیامدهای متعددی را در بر داشته است. پژوهش حاضر تلاش دارد تا نقش رسانه های نوین در این بحران را شناسایی کند. نگارندگان در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تبیینی به این نتیجه رسیده اند که با توجه به نقش تعیین کننده رسانه های نوین در جهان امروز، بحران دیپلماتیک قطر نیز از تأثیر این متغیر مهم مستثنا نبوده و رسانه های نوین اعم از خبرگزاری های مختلف، شبکه های خبری ماهواره ای و شبکه های مجازی به عنوان محرکی مهم در مراحل مختلف این بحران دیپلماتیک، از شروع، تشدید تا کاهش بحران و آغاز مصالحه میان طرفین تأثیرگذار بوده اند. درواقع، رسانه های نوین ازجمله عوامل مؤثر بر کلید خوردن بحران بوده است، به طوری که با شروع بحران و افزایش تقابل و جنگ رسانه ای میان عربستان سعودی و قطر؛ روابط طرف ها حاد و تشدید شده و از سوی دیگر همین عامل در کاهش منازعه میان طرفین و آغاز مصالحه نیز عاملی مؤثر بوده است، به گونه ای که با شروع فرایند مصالحه، کشمکش رسانه ای میان طرفین کاهش یافت و در شرایط مدیریت بحران، خبرگزاری های مختلف با تلطیف افکار عمومی منطقه و جهان زمینه را برای ازسرگیری مجدد روابط سیاسی و اقتصادی میان عربستان سعودی و قطر را فراهم آوردند.
سیاست رسانه ای عربستان سعودی در قبال قطر (مطالعه موردی: دوره تحریم دوحه در سال های 2017 تا 2021)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در 5 ژوئن سال 2017، با انتشار سخنان امیر قطر در تارنمای خبرگزاری الجزیره مبنی بر نقش مثبت ایران در غرب آسیا، مخالفت با تحریم جریان فلسطینی- اخوانی حماس و حزب الله تنش میان قطر و عربستان سعودی شعله ور شد. عدم عقب نشینی قطر از مواضع خود، بحران را تشدید و سرانجام به قطع روابط دیپلماتیک این دو کشور و محاصره قطر از سوی عربستان سعودی منجر گردید. این مقاله، با هدف شناخت سیاست رسانه ای عربستان سعودی در مورد قطر در دوره بحران و محاصره دوحه در سال های 2017 تا 2021 انجام شده است. برای دستیابی به این هدف با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، سیاست رسانه های عربستان سعودی از سال 2017 تا 2021 بررسی شده است. برای این منظور، محتوای وب سایت های شبکه های العربیه، حساب های توییتری وزیر اطلاع رسانی عربستان و عائض القرنی و العریفی به عنوان داعیه های معروف عربستان سعودی، وب سایت روزنامه های الحیاه و العکاظ به عنوان نمونه آماری در بازه زمانی 2017 تا 2021 بررسی شد. یافته های این پژوهش، نشان می دهد که رسانه های سعودی با تبعیت از سیاست و خط مشی نظام سیاسی محمد بن سلمان و به کارگیری فنون تکنیک های مختلف پروپاگاندا مانند گواهی، دروغ، تکرار و ترور شخصیت، به طور گسترده، ترور شخصیت امیر قطر، توجیه دینی و سیاسی محاصره این کشور و معرفی دوحه به عنوان حامی تروریسم را اتخاذ کرده اند.
بررسی مقایسه ای سیاست عربستان و قطر در قبال داعش در سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داعش نام اختصاری گروه تروریستی عراق و شام از اسلام گرایان افراطی است. در جریان رشد داعش، سوریه با توجه به تحولات داخلی خود بستر مناسبی برای رشد و اعلام خلافت این گروه بوده است. با شروع بحران داخلی سوریه نقش برخی از بازیگران منطقه ای برای رشد داعش و تعمیق این بحران توجیه پذیر است. بازیگران منطقه ای دخیل در تحولات سوریه از جمله کشور های عربی که در رأس آن ها عربستان سعودی و قطر بودند سیاست های متفاوتی را در قبال داعش در سوریه به کار گرفتند. این کشور ها از سیاست ها و ابزار های مختلفی برای حمایت از داعش استفاده کردند. برخلاف ادعای عربستان مبنی بر رد تروریسم و انواع آن، همواره شاهد استفاده از این موضوع در سیاست های این کشور در منطقه و تحولات آن هستیم. در کنار عربستان، قطر به عنوان کشوری کوچک علاقه زیادی به گسترش تأثیرات خود بر تحولات منطقه ای با استفاده از ابزار تروریسم و افراط گرایی اسلامی دارد. در این پژوهش به دنبال پاسخ این پرسش هستیم که سیاست ریاض و دوحه در قبال داعش در سوریه چیست؟ در پاسخ این فرضیه مطرح است که این دو کشور در جریان تحولات سوریه با ابزارها و شیوه های مختلف از داعش در برابر دولت مرکزی سوریه حمایت های گسترده ای کرده اند. سیاست های عربستان و قطر با وجود شباهت، تفاوت های جزئی دارد. پژوهش حاضر به شکل مقایسه ای و با استفاده از روش توصیفی تحلیلی نوشته شده است.
مدیریت شرایط اضطراری سلامت در دوران بیماری کرونا؛ مطالعه تطبیقی ایران و قطر
حوزههای تخصصی:
در مواقع بروز شرایط بحرانی در کشورهای مختلف، محدودیت هایی برای کنترل بحران وضع می شود تا دولت بتواند در یک طرح سامان دهی شده، اوضاع را تحت کنترل بگیرد؛ علی الخصوص اگر این بحران از جنس شیوع بیماری همه گیر باشد. شیوع ویروس کرونا به مثابه یک بحران جهانی، موجب شد تا همه کشورها با اعلام وضعیت اضطراری و تشکیل کمیته بحران سعی در کنترل این اوضاع داشته باشند. متناسب با اعلام وضعیت اضطراری در قطر نیز کمیته عالی مدیریت بحران شکل گرفت و منطبق بر قوانینی من جمله قانون شماره (2) سال 2012 تحت عنوان «قانون تشکیل کمیته ملی ایمنی زیستی»، قانون شماره (17) سال 1990 تحت عنوان «قانون مقابله با بیماری های مسری»، قانون شماره (13) سال 1997 تحت عنوان «قانون مراحل و مقررات شرایط اضطراری» و قوانین دیگر، آیین نامه هایی برای کنترل کرونا تصویب و ابلاغ شد و بدین ترتیب به جای اینکه مثل ایران به کلی گویی اکتفا شود، دست به ایجاد یک نظام حقوقی خاص برده شد. بنابراین سؤال مقاله این است که «کشور قطر، چه نظام حقوقی اضطراری برای کنترل و مدیریت بیماری کرونا ایجاد کرده است؟». با توجه به تدابیر موفق قطر در کنترل میزان مرگ ومیر ناشی از بیماری کرونا و اینکه نظام تقنینی کشور قطر، از زیرساخت های مناسب تری در مقایسه با ایران بهره مند است این مطالعه تطبیقی از نوع هنجاری و با روش توصیفی تحلیلی انجام شده است.
قدرت نرم و شاخص توسعه انسانی در ج.ا.ایران و قطر(2020)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۹
91-114
حوزههای تخصصی:
قدرت نرم یکی از اشکال قدرت به شمار می آید. راهبردهای قدرت نرم معطوف به راه حل های مسالمت-آمیز بر ارزش های سیاسی مشترک و ابزارهای غیرخشونت آمیز جهت مدیریت مناقشات و همکاری اقتصادی، و راهبردهای قدرت سخت به مداخله نظامی، دیپلماسی قهرآمیز و تحریم های اقتصادی متمرکز هستند و به اتخاذ سیاست های تقابلی با کشورهای هدف منجر می شوند. از جمله مؤلفه ها و حوزه های مهم قدرت نرم، اقتصاد است. همچنین، از جمله نظریه های جدید توسعه، توسعه انسانی، و از دهه 1990 مورد توجه است که بر اساس آن، برخورداری انسان از زندگی طولانی، سالم و خلاق، هدف نهایی توسعه است. توسعه انسانی و تقویت آن، یکی از نمودهای قدرت نرم اقتصادی به شمار می رود و امروزه یکی از شاخص های سنجش سطح توسعه کشورهای مختلف، گزارش های ملی و بین المللی توسعه انسانی است. هدف ما در این پژوهش، بررسی وضعیت این دو کشور جمهوری اسلامی ایران و قطر از نظر شاخص توسعه انسانی و نیز چرایی آن است. در گزارش اخیر این سازمان(2020) ایران با کسب امتیاز 783/. رتبه 70 را کسب کرده، و کشور قطر با کسب امتیاز 848/. رتبه 45 را به خود اختصاص داده است. با توجه به رتبه بندی این دو کشور این سوال مطرح می شود که چه عواملی بیشترین تأثیر را بر توسعه انسانی این دو کشور داشته است؟ در این میان، جمعیت، امید به زندگی و درآمد ملی سرانه(متغیر مستقل)، وجه تمایز و عوامل تأثیرگذار بر رتبه و شاخص توسعه انسانی دو کشور(متغیّر وابسته) را تشکیل می دهند.
تبیین روابط ترکیه، قطر و عربستان سعودی از دیدگاه سازه انگاری اجتماعی از 2011 تا 2020 (با تأملی بر نقش رسانه )(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه رسانه بین الملل سال هفتم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹
185 - 207
حوزههای تخصصی:
ترکیه، عربستان سعودی و قطر سه کشور فعال در تحولات منطقه ای غرب آسیا هستند. پس از آغاز بحران سوریه در سال 2011، روابط دوحه-آنکارا روز به روز نزدیک تر و روابط ترکیه-عربستان سعودی به واسطه نزدیکی روابط ترکیه-قطر، حمایت آنکارا از دوحه، نگاه متضاد ریاض و آنکارا در خصوص اخوان المسلمین و مسائل منطقه ای از جمله بیداری اسلامی به سوی تنش و تضاد دچار چرخش شد. نقش رسانه در نزدیکی روابط و منافع، کاهش تنش ها و یا بروز اختلافات در برداشت های ترکیه، قطر و عربستان سعودی دارای اهمیت است. هدف اصلی این مقاله تبیین عوامل مؤثر بر روابط ترکیه، قطر و عربستان سعودی (2020-2011) با استفاده از نظریه سازه انگاری اجتماعی با تأملی بر نقش رسانه است. روش پژوهش تحلیلی-توصیفی و سؤال اصلی عبارت است از اینکه چگونه می توان سیاست خارجی ترکیه، قطر و عربستان سعودی (2020-2011) را با استفاده از نظریه سازه انگاری اجتماعی و با نگاهی به نقش رسانه تبیین کرد. یافته اصلی مقاله این است که ترکیه و قطر با استفاده از اهمیت و نقش رسانه ها، در تلاش برای خنثی کردن تلاش های عربستان سعودی به عنوان رقیب ایدئولوژیک خود و معرفی خود به عنوان الگوهای پیشرفت در منطقه برآمده اند.
تغییر پارادایم هنر ملی به هنر تراملی: مطالعه تحولات هنر در امارات متحده عربی و قطر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
77 - 88
حوزههای تخصصی:
هنر معاصر تلاش دارد از روایت هنر ملی فراتر رود و مبتنی بر تجربه های چندفرهنگی باشد. همانطور که قطر و امارات متحده عربی با تاکید بر سیاست های چندملیتی تلاش میکنند هنر معاصر منطقه را نمایندگی کنند. چندفرهنگی بودن این کشورها به دلیل انباشت نیروی کار خارجی و بین المللی است. اکنون بیش از 80 درصد جمعیت آنها را نیروی کار خارجی تشکیل می دهند؛ لذا ترجیح می دهند سیاست های چند فرهنگی و هنر فراملی را دنبال کنند. در این مقاله به سیاست های هنری این کشورها می پردازیم و این پرسش را دنبال می کنیم که تا چه حد توانسته اند در تحقق سیاست های تراملی و جریان سازی هنر در منطقه موفق شوند؟
روش مقاله حاضر «تحلیل روند» است که طی آن با تحلیل مجموعه ای از رویدادها (مانند تاسیس موزه ها و نمایشگاه های هنری) و آثار هنری (مرور تجربه های هنرمندان)، روند تغییر پارادایم هنر ملی به هنر فراملی مطالعه شد. نتایج نشان داد که سه ویژگی برای هنر در پاردایم تراملی می توان برشمرد: 1. خلق جریان جدیدی از هنر اسلامی معاصر به مثابه تجربه ای چند فرهنگی. 2. خلق آثار هنری دیجیتال و تکنولوژی محور، 3. خلق آثار هنر زیست محیطی همچون فصل مشترک فرهنگ ها و ملیت ها. این تجربه های هنری مورد حمایت سیاست های فرهنگی کشورهای منطقه به ویژه قطر و امارات است.
فرصت های راهبردی در روابط اقتصادی ایران و قطر
حوزههای تخصصی:
توسعه روابط اقتصادی بین کشورها، افزون بر ایجاد منافع اقتصادی، چالش های سیاسی بین آن ها را کاهش می دهد و به تقویت امنیتملی و اقتصادی طرفین منجر می شود. کشور قطر به عنوان یکی از همسایگان جنوبی ایران، دارای ظرفیت های بالقوه زیادی است که ایران می تواند با افزایش سطح تعاملات با این کشور در کنار استراتژی های مناسب اقتصادی، از چنین ظرفیت هایی بهره بیشتری ببرد. از آنجاکه ایران و قطر ازجمله دارندگان، تولیدکنندگان و صادرکنندگان منابع سوختی در منطقه خاورمیانه و سطح جهان هستند، بخش عمده مبادلات تجاری بین دو کشور را مبادلات غیرنفتی تشکیل می دهد. برای همین نیاز است سیاست های متناسب در راستای ارتقای تجارت غیرنفتی بین ایران و قطر در پیش گرفته شود. در این مطالعه، ساختار اقتصادی کشور قطر و بخش های اصلی آن بر اساس داده های مربوط به دوره زمانی 2021 2011، بررسی و ظرفیت ها و فرصت های احتمالی در روابط اقتصادی دوجانبه ایران با این کشور ارائه شده است. نتایج بررسی تعاملات اقتصادی میان ایران و قطر نشان داده است که با بهره مندی از مزیت های نسبی و نزدیکی جغرافیایی و شباهت های دینی و مذهبی می توان روابط اقتصادی برون مرزی دو کشور را با استفاده از فرصت های اقتصادی مانند توسعه صادرات غیرنفتی، همکاری در بخش کشاورزی، جذب سرمایه گذاران قطری و توسعه تعاملات گردشگری گسترش داد. براین اساس، برخی راهکارها ازجمله انعقاد توافق نامه تجارت آزاد، کشت فراسرزمینی، افزایش صادرات غیرنفتی با ارزش افزوده بالا، تلاش برای جذب سرمایه گذاران قطر، حمایت از حضور بخش خصوصی، تسهیل صدور روادید، بهبود زیرساخت ها و تنظیم قراردادهای بلندمدت پیشنهاد شده است.
پیامدهای بحران در روابط عربستان و قطر برای منافع ایران در حوزه خلیج فارس( 2022- 2010)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۹)
181 - 206
سیاست خارجی بر آیند اقتدارگرایانه تخصیص ارزش ها در برخورد با یکدیگر است که در یک واحد سیاسی از مجموعه توانایی ها و قابلیت ها جهت افزایش بهره وری هنجارها و معیارهای مطلوب در بعد خارجی استفاده می کند .سیاست خارجی عربستان سعودی و قطر و جمهوری اسلامی ایران ، مانند هر پدیده و فرآیند سیاسی دیگر در خلأ شکل نمی گیرد، بلکه معلول بستر، بافت و شرایط اجتماعی، فرهنگی، جغرافیایی و اقتصادی خاص این کشورهاست. بررسی سیاست خارجی کشورها معمولاً با تأکید بر مؤلفه های متعددی انجام می گیرد .در راستای انجام این پژوهش که تحت عنوان واکاوی پیامدهای سیاسی امنیتی بحران قطر و عربستان سعودی و تاثیر آن بر سیاست خارجی ایران در منطقه خلیج فارس از ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۲ نام دارد این سوال مطرح گردید است که بحران حاصله در روابط قطر و عربستان سعودی چه تاثیری بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در منطقه خلیج فارس دارد ؟. یافته های تحقیق حاکی از آن است بحران ایجاد شده در روابط قطر و عربستان سعودی منجر به تقویت جایگاه جمهوری اسلامی ایران در منطقه خلیج فارس شده است . کلید واژه: سیاست خارجی ، جمهوری اسلامی ایران ، عربستان سعودی ، قطر ، بحران
بررسی بازیگری قطر در خلیج فارس با تاکید بر روابط قطر و امریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
قطر کشوری کوچک اما تاثیر گذار در سطح منطقه خاورمیانه و خلیج فارس است و به بازیگری مهم تبدیل شده است که می تواند در سرنوشت منطقه تاثیر پر رنگی داشته باشد. در عرصه سیاست خارجی و دیپلماسی جدید منطقه، نقش قطر متمایز و متفاوت از دیگر بازیگران منطقه ای بوده است . انگیزه های قطر برای سیاست خارجی واسطه جویانه اش عبارتند از: حفظ امنیت و ثبات خود در منطقه ای با جغرافیای پر تنش؛ جلوگیری از درگیری و ورود به منازعات با انتخاب یکی از طرفین؛ تمایل به گسترش نفوذ خود به عنوان بازیگر منطقه ای به خصوص در برابر عربستان سعودی و اهرم نفوذ در جامعه بین الملل. در راستای انجام این پژوهش که به شیوه توصیفی – تحلیلی به رشته تحریر در آمده است این سوال مطرح شده است که روابط قطر و امریکا چه تاثیری بر امنیت منطقه خلیج فارس دارد ؟ یافته های تحقیق حاکی از آن است که گرایش قطر به سمت امریکا نشات گرفته از احساس ناامنی این کشور است و امریکا به نوعی حامی قطر در منطقه می باشد . نقشی که قطر در معادلات سیاسی دارد نشان دهنده آن است که دیگر منابع سنتی قدرت یعنی سرزمین، جمعیت و توان نظامی تنها اشکال قدرت نیستند و منابع جدیدی چون رسانه، هنجارها و تبدیل شدن به یک برند می تواند خود منبعی برای قدرت باشد.
نقش شبکه خبری الجزیره در دیپلماسی رسانه ای قطر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره چهارم بهار ۱۳۹۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
203 - 235
با حضور مؤثر رسانه ها در عرصه بین الملل، دیپلماسی سنتی متحول شده و «دیپلماسی رسانه ای» به عنوان یکی از شاخه های اصلی فعالیت دستگاه سیاست خارجی پدیدار شده است. در دو دهه گذشته، اهمیت بهره گیری از رسانه های بین المللی موجب شده که کشورهای در حال توسعه نیز در اندیشه بهره مندی از این رسانه ها برآیند. قطر از جمله کشورهایی است که با راه اندازی شبکه خبری الجزیره در سال 1996 استفاده از دیپلماسی رسانه ای را در دستور کار خود قرار داده است. از این رو، مقاله حاضر با رویکرد تبیینی، بر واکاوی مبانی دیپلماسی رسانه ای قطر سامان یافته است. ماحصل پژوهش حاضر اشاره دارد که قطر با اهمیت یافتن «جغرافیای رسانه ای» کوشیده است تا از رسانه های فراملی و جهانی برای جبران کمبود های ژئوپولیتیکی خود استفاده کند. از سویی دیگر قطر به عنوان یک کشور کوچک آسیب پذیر، و به علت نداشتن منابع قدرت سخت افزاری، برای حفظ بقا و امنیت خود در تلاش است تا با پیروی از سیاست «برند سازی ملی»، و از طریق شبکه الجزیره، ضمن تلاش برای انتقال از حاشیه به متن نظام بین الملل، سعی در پیشبرد اهداف سیاست خارجی خود نماید. با در نظر گرفتن این مبانی می توان به تأثیر شبکه الجزیره در نفوذ سیاست خارجی قطر پرداخت.
قطر و اقتصاد دانش بنیان: الگویی نوین برای توسعه یافتگی دولت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال هشتم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۲
157 - 188
تنوع سازی الگو های اقتصادی ضرورت اجتناب ناپذیر برای کشور های دارای اقتصاد سیاسی تک وجهی است. اساساً تنوع اقتصادی به دولت ها این امکان را می دهد تا تهدیدات را به فرصت تبدیل نمایند و متغیر اقتصاد را در پرتو تولید قدرت به کارگیرند. به همین منظور، یکی از کشور هایی که تنوع بخشی در اقتصاد را در چارچوب الگوی اقتصاد دانش بنیان به کاربرده، قطر است. این کشور با تأکید بر همگرایی میان دولت، صنعت و نهاد دانشگاهی در یک چرخه سیستمی درصدد است تا ضمن تغییر رویکرد در اقتصاد سیاسی هیدروکربنی بر قدرت سیاسی خود نیز بیفزاید و به عنوان یک کنشگر انطباقی گزینه های متعددی برای قدرت سازی در اختیار داشته باشد و بستر ساز ایجاد یک دولت توسعه گرای مدرن شود. وجه همت این نوشتار پاسخ به این پرسش است که الگوی نوین قطر به منظور ساخت یک دولت توسعه گرای انطباق محور در نظام بین الملل چگونه است؟ فرضیه پژوهش بر این مبناست که قطر با تأکید بر الگوی اقتصاد دانش بنیان، رویکرد تنوع سازی اقتصادی و الگوی دیپلماسی نیچه ای را برای ساخت دولت توسعه گرا در پیش گرفته است. برای آزمون این فرضیه، موضوع در بستر مفهومی تئوری اقتصاد دانش محور قرارگرفته است. روش گرد آوری داده ها کتابخانه ای و روش پژوهش توصیفی – تحلیلی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که قطر با رویکرد اقتصاد دانش بنیان اکوسیستم توسعه گرایی جدیدی را برای تولید قدرت و ثروت به طور هم زمان در پیش گرفته است.