مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
جنبش اجتماعی
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر درصدد بررسی و تحلیل این سؤال اصلی است که ماهیت، علل وقوع و پیامدهای جنبش مشروطیت ایران چه بوده است؟ در همین راستا، از تئوری التهاب اجتماعی نیل اسملسر بهره گرفتیم و به علاوه، روند جنبش مشروطیت را براساس این تئوری مورد بررسی قرار دادیم. تجزیه و تحلیل داده هایی که با روش جامعه شناسی تاریخی و با استفاده از فن اسنادی گردآوری شده، مؤید آن است که جنبش مشروطیت ایران در یک بستر دیالکتیک، برخاسته از شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی زمان خود و در ادامه تأثیر مدرنیته و اندیشه بیداری در کشورهای مشرق زمین، با رویکردی غالباً ضد استبدادی و نیل به ترقی و پیشرفت به وجود آمد. این جنبش در واقع نوعی رفتار جمعی بود که از التهاب ساختی اجتماعی نشأت گرفت و نیروهای اجتماعی دخیل در آن را در جهت تغییر نظم (هنجار) موجود سوق داد. بنابراین براساس طبقه بندی اسملسر، جنبش مشروطیت ایران احتمالاً در حوزه جنبش معطوف به هنجار قرار می گیرد. هرچند این جنبش توانست در جنبه آرمانی خود به محدود کردن قدرت مطلقه، تدوین قانون اساسی و برقراری مجلس بینجامد، لیکن در مقام عمل نتوانست تغییرات عمیقی در جامعه بیافریند؛ به گونه ای که در اوج سرشت تراژیک خود، به ظهور استبداد رضاشاهی ختم گردید.
الگوی رقابت رسانه ای جبهه انقلاب اسلامی با جبهه غربی در فتنه 88 با محوریت فضای مجازی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و مطالعات اجتماعی سال هفتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
144 - 174
حوزه های تخصصی:
انقلاب فناوری اطلاعات، سبب تحول در نشانگرهای قدرت شده است. این تحولِ تکنولوژیکی، باعث شده تا عصر جدید مبتنی بر تکنولوژی ارتباطی را عصر اطلاعات بنامند. یکی از مسائلی که جمهوری اسلامی در این عصر با آن روبه رو است، طراحی الگویی برای مقابله با آرایش رسانه ای و تاکتیک های رسانه ای غرب با توجه به عصر اطلاعات است. دولت امریکا بارها با انواع روش های رسانه ای از تولید محصول تا ساختن زیرساخت های اینترنتِ پایه، تلاش کرده تا افکار عمومی جهانی از جمله ایرانیان را تحت تاثیر قرار دهد. فتنه سال 88، آغازی بر گستره شدن سپهر مجازی بر جغرافیای ایران بود. در این تحقیق پس از کُدگذاری های باز، محوری و گزینشی بر روی مجموعه اسناد و مصاحبه ها، مفاهیم نظری «ظهور جامعه شبکه ای بر بستر وب2» و «اتصال رسانه های فراملی و شکل گیری فضای خودمختاری» رویش کرده است. یافته ها نشان می دهد، الگوی مطلوب تقابلی در مقابل رسانه های رقیب بر دو پایه تولید محتوا و برقراری اتصال شبکه ای استوار است که با ایجاد آرایش چندلایه ای تلاش می کند تا محتوا و پیام موردنظر خود را به عملیات و کُنش تبدیل کند. این لایه ها بر اساس ماموریت خود به لایه های: تولید و توزیع محتوا، لایه عملیات شبکه و لایه عملیات حقیقی تبدیل می شوند. تمام تلاش این لایه ها آن است که ابتدا پیام خود را تولید و توزیع کنند و سپس با جذب اکانت ها بتوانند شبکه خود را بسازند. در نهایت، شبکه ای را که ایجاد شده است بتواند تبدیل به یک کُنش حقیقی شود و بر محیط حقیقی تاثیر گذارد.
تبیین چیستی پدیده دوم خرداد با بهره گیری از ادبیات جنبش های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۲ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲
295 - 314
حوزه های تخصصی:
درباره ماهیت پدیده دوم خرداد تعابیر متفاوت به کار رفته است؛ رفتاری انتخاباتی، حرکت توده وار، جنبشی اجتماعی و حرکتی اصلاحی از درون حکومت مهم ترین این تعابیر هستند. این مقاله به دنبال آن است تا با رویکردی تحلیلی به بررسی اطلاق تعابیر فوق به ویژه جنبش اجتماعی بر پدیده دوم خرداد بپردازد. در این راستا ابتدا نظرات مطرح شده مورد بررسی انتقادی قرار می گیرند و سپس با مروری بر تعاریف مختلف در خصوص جنبش های اجتماعی و ویژگی های منتسب به آنها، تلاش می شود تا به این پرسش که آیا پدیده دوم خرداد جنبش اجتماعی است یا نه؟ پاسخ داده شود.
تغییر اجتماعی در تجربه و اندیشه امام موسی صدر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف بررسی تجربه و اندیشه امام موسی صدر در زمینه تغییر اجتماعی، در ابتدا به روایت تجربه او در زمینه ایجاد یک تغییر اجتماعی پرداخته و در گام دوم، بر نگرش و نظریه ای تأکید می کند که این تجربه را پشتیبانی می کند. این بررسی مستلزم پاسخ به شش پرسش اساسی مطرح در حوزه تغییر اجتماعی شامل چیستی، چگونگی، آهنگ، شرایط، عوامل و کارگزاران تغییرات اجتماعی است. برای این کار، ضمن بررسی روایت های کنشگران و ناظران این تغییر، با روش تحلیلی، آثار امام موسی صدر مورد مطالعه قرار گرفته است. بررسی این تحقیق نشان می دهد، امام موسی صدر چیستی تغییر اجتماعی را ضرورتی هم بود با توحید و تکامل انسان قلمداد کرده و چگونگی آن را به انقلاب مستمر ارجاع می دهد. درباره آهنگ تغییر، به تغییری تدریجی و خُرد و با محوریت خدمت به انسان ها معتقد است و ضمن در نظر گرفتن شرایط وجودی و عینی تغییر اجتماعی، بستر فرهنگی را زمینه ساز پیدایش کارگزارنی برای تغییر اجتماعی به حساب می آورد. در زمینه کارگزاری تغییرات نیز ضمن طرح دو دوگانه مردم/ نخبگان و جنبش/ سازمان، معتقد است که نیروی لازم برای تغییر، در جریان یک «جنبشِ مردمی» به وجود می آید.
تحلیل فضایی جنبش های اجتماعی در خاورمیانه و شمال آفریقا از سال 2010 تاکنون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضای جغرافیایی اصولاً با تصمیمات انسانی، فردی یا جمعی، اختیاری یا اجباری، آگاهانه یا ناآگاهانه،بطور مرتب تغییر می یابد. طبق نظریه پخش که توسط تورستن هاگراستراند جغرافیدان مطرح سوئدی مطرح گردیده است: پخش فضایی، حرکتهای است که دگرگونی چشم انداز و یا شیوه رفتار را سببمی شود.با شروع جنبش های اجتماعی از تونس و گسترش آن در لیبی، مصر و.... منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا دچار تحولات ژئوپلتیکی عدیده ای گشت. در این تحولات از یک طرف علل و عوامل داخلی و از طرف دیگر حضور و نقش بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای همچون آمریکا، ناتو و... قابل بحث است.لذا در این پژوهش سعی شده است با بهره گیری از نظریه پخش به تحلیل فضایی جنبش های اجتماعی در خاورمیانه و شمال آفریقا پرداخته و نتایجی روشن و مناسب حاصل گردد.علیرغم محک نخوردن نظریه پخش در ایران و بخصوص در زمینه جنبش های اجتماعی، اینک در مورد پخش فضایی جنبش های اجتماعی رخ داده در خاورمیانه و شمال آفریقا، نتایج حاصله، حاکی از آن است که تطابق نسبی با بسیاری از کارکردهای مورد نظر در تئوری انتشار فضایی، را این جنبش های اجتماعی اخیر داشته و دارد: چنانچه از نظر نوع انتشار، وجه (پخش سرایتی) در خصوص جنبش های اجتماعی در خاورمیانه و شمال آفریقا صادق بوده است. بطوری که کشورهای مصر، لیبی، سوریه، بحرین، یمن و....تحت تاثیر انقلاب تونس جنبش مردمی را ادامه دادند. جنبش رخ داده از 18 دسامبر 2010 شروع شد و هنوز نیز ادامه دارد. در این نوع جنبش، افکار، اندیشه ها، مفاهیم از سرزمین میزبان (تونس) به سرزمین میهمان و جدید (الجزائر، لیبی، مصر و...) هجرت کرد و چون هجرت فیزیکی نبود، دارای سرعت انتشار بالایی بود. بطوری که همانند گلوله برفی تعداد کشورها به مرور زمان گسترش و به همین ترتیب ناحیه تحت پوشش نیز بزرگ شد.از نظر «عوامل موثر در پخش فضایی» مراحل بیان شده توسط هاگراستراند (حوزه یا محیط، زمان، موضوع پخش، مبدأ پخش، مقصد پخش، مسیر حرکت پدیده ها) در تئوری پخش، در خصوص جنبش های اجتماعی خاورمیانه و شمال آفریقا نیز قابل تطبیق است.
تحلیل جامعه شناختی جنبش مختار ثقفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ اسلام سال نهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۳
51-75
حوزه های تخصصی:
جنبش ضداموی و ضدزبیری مختار، یک جنبش اجتماعی- انقلابی بود که با هدف خونخواهی امام حسین (ع) و برپایی حکومت عدل شکل گرفته بود. از این رو بررسی جامعه شناختی این جنبش می تواند در ارزیابی آن کمک زیادی کند. این پژوهش پس از گردآوری داده های تاریخی با رویکرد جامعه شناختی بر پایه چهار محور بنیادی: فرآیند، ساختار و ارتباط با کنش گران جنبش و باورها و نقش نیروهای کنش زا به تحلیل جامعه شناختی این جنبش پرداخته است. دستاورد پژوهش نشان دهنده آن است که در پی دست یابی موالی به حقوق خویش، مختار به عنوان رهبر کاریزماتیک توانست موالی و شیعیان را همراه نماید؛ اما به دلیل ناسازگاری باورها با برنامه ها و اهداف، نهادی نشدن جنبش در عراق و هم چنین قدرت طلبی مختار، این جنبش دچار بحران شد و به سبب نداشتن تأیید امام سجاد (ع) به شکست کشیده شد.
الحداثه والحرکات الإجتماعیه(مقاله علمی وزارت علوم)
نقوم فی هذا المقال ببحث مفهوم الحداثه وعلاقتها بالحرکات الإجتماعیه، وذلک فی ضوء المؤلفات الکلاسیکیه (التقلیدیه) فیما یتعلق بالحداثه والافکار الجدیده فی علم السیاسه وعلم الاجتماع المعاصر. وبالطبع لانقصد من وراء ذلک تقدیم دراسه کمّیه عن کیفیه تطور وتحول مفهوم الحداثه، بل سنبحث بإسهاب فی العلاقه الّتی تربط الحداثه بالتغییرات الاجتماعیه والسیاسیه، لأن التغییر علی مستوی الظواهر الأساسیه للحقائق الاجتماعیه هو الذی یشکل الماده الرئیسیه فی النظریات العلمیه الاجتماعیه. فی نفس الوقت الذی تدلنا هذه القضیه علی الطرق المختلفه فی التغییر الاجتماعی من قبل العلماء، والسبب فی بحث مسألتی الحداثه والحرکه الاجتماعیه هو انهما تشکلان القوتین الاساسیتین فی عملیه التغییر. والهدف الأساسی الذی نسعی الیه من خلال هذا البحث هو فهم تأثیر الحداثه علی العملیه التنمویه والمعرفه العلمیه الاجتماعیه والافکار التی تقوم علیها الحرکات الاجتماعیه. بعباره اخری، هدفنا من البحث تقدیم تفسیر خاص للعلاقه التی تربط الواقع التاریخی بمفهوم الفهم.
نقش تغییرات فرهنگی در تزلزل مشروعیت حکومت ها، مطالعه موردی سیره امام صادق(ع) در مقابل بنی عباس
حوزه های تخصصی:
بسیاری از صاحب نظران، تغییرات سیاسی را پیامد تغییرات فرهنگی می دانند. درواقع مبنای بسیاری از بحران های مشروعیت نظام های سیاسی عمدتاً متأثر از تغییراتی هستند که در نظام ارزشی جامعه واقع می شود. پرسش اساسی بر سر چگونگی این تغییرات است؟ به عبارت دیگر مسئله این است که اساساً نسبت تغییرات فرهنگی و تغییرات سیاسی چگونه شکل می گیرد و چگونه در ارتباط با تغییرات فوق، تغییرات اجتماعی حادث می شوند؟ پرسشی که پاسخ آن در سیره امام صادق(ع) قابل تحلیل است. در پژوهش حاضر به روش کتابخانه ای با بررسی شرایط سیاسی حاکم بر عصر امام صادق(ع) و اقدامات حضرت در حوزه تغییرات فرهنگی و نقش آن در متزلزل کردن بنیان مشروعیت حکومت منصور دوانیقی پرداختیم. در این مقاله درمی یابیم که چگونه امام صادق(ع) به وسیله تغییر نگرش و ادراک عمومی جامعه نسبت به مسئله امامت و همچنین احیای فقه شیعه در کانون توجهات قرار گرفتند و این اقدامات چه تأثیری در فضای اجتماعی آن روز نسبت به مشروعیت حکومت منصور ایجاد کرد. این مطالعه تطبیقی به ما کمک خواهد کرد تصویر روشن تری نسبت به «چگونگی» ارتباط تغییرات فرهنگی و تغییرات سیاسی پیدا کنیم.
بازشناسی و عیارسنجی دو روایت رئالیستی برای تبیین جنبش اجتماعی
جنبش اجتماعی نمونه ای از یک کنش جمعی اثرگذار است؛ اما در چه شرایطی کنش جمعی اثرگذار به وقوع می پیوندد و چگونه تاریخ توسط انسان ها تحول می یابد؟ با مروری بر نظریات جامعه شناسان در این باره درمی یابیم که پاسخ های متفاوتی به این پرسش داده شده است. از نظریات فردگرا، جمع گرا و رابطه گرا گرفته تا نظریات تلفیقی، همه در پی پاسخ گویی به این پرسش مهم بوده اند. به طور کلی نظریات تلفیقی نسبت به نظریات فردگرا، جمع گرا و رابطه گرا، از موفقیت بیشتری در تبیین جنبش اجتماعی برخوردار بوده اند. از جمله منطق هایی که با رویکرد تلفیقی به وجود آمده اند، می توان به منطق دیالکتیک، منطق تبیینی-تفهمی و منطق رئالیستی اشاره کرد. این مقاله ضمن اشاره ای مختصر به منطق دیالکتیک و منطق تبیینی- تفهمی، رسالت شرح منطق رئالیستی در تبیین جنبش اجتماعی را برعهده گرفته است. ازآنجاکه نظریه پردازان رئالیست نیز در تبیین جنبش اجتماعی، به رغم اشتراکات مهم، اختلافات اساسی نیز دارند، نیاز است تا با روش مقایسه ای عیار هر کدام از آنها سنجیده شود. دو روایت برجسته در تبیین رئالیستی کنش جمعی اثرگذار عبارت اند از نظریه اصالت فرد-جمع-رابطه زاهد زاهدانی و نظریه کنشگر- شبکه برونو لاتور. نگارنده برای عیارسنجی این دو روایت رئالیستی از جنبش اجتماعی، انقلاب اسلامی ایران را به عنوان نمونه ای موردی، در ترازوی این دو نظریه قرار می دهد. نتیجه این عیارسنجی، مزیت نسبی هر یک از این دو روایت رئالیستی را متذکر می شود. نظریه اصالت فرد-جمع-رابطه، برای تبیین لحظه وقوع (زمان حال) یک جنبش مزیت نسبی دارد؛ درحالی که نظریه کنشگر-شبکه، برای تبیین گذشته و آینده یک جنبش اجتماعی بهتر می تواند مورد استفاده قرار گیرد
مأموریت راهبردی جنبش اجتماعی بسیج دانشجویی در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیج دانشجویی به عنوان یکی از مهم ترین جنبش های اجتماعی که نقشی مؤثر در تحولات گوناگون علمی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کشور بر دوش دارد، نیازمند هدف گذاری دقیق، تعیین استراتژی ها و برنامه هایی مشخص است که توان عظیم دانشجویان را در عرصه های مختلف علمی و عملی به کار گیرد و ظرفیت های آنان را در مسیر ایفای رسالت های تعیین شده الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت هدایت نماید. ماهیت این جنبش دانشجویی مبین ویژگی های سازمانی غیرانتفاعی است، فلذا ادبیات مقاله بر اساس ادبیات سازمان های داوطلبانه غیرانتفاعی سامان یافته است. در سازمانهای غیرانتفاعی مفهوم مأموریت به عنوان اساسی ترین رکن در آغاز فرآیند برنامه ریزی استراتژیک مورد توجه قرار می گیرد. در سازمان هایی که در بدو تأسیس قرار دارند، این مفهوم به شکل تدوین مأموریت و در سایر سازمان ها به صورت اصلاح مأموریت موجود و دستیابی به مأموریت مطلوب تعبیر می گردد. مقاله حاضر به بررسی مأموریت موجود بسیج دانشجویی پرداخته و مبتنی بر روشی کیفی، بر اساس مطالعه تطبیقی با سازمان های داوطلبانه بین المللی، تحلیل سیستمی و نظرات خبرگان و ذی نفعان، مأموریت مطلوب آن را ارائه کرده است. مدل کلی در نظر گرفته شده ترکیبی از مدل های برایسون و هکس بوده که در قسمت های مختلفی تغییرات لازم به منظور بومی سازی آن در بسیج دانشجویی اعمال شده است. بر این اساس، مأموریت های چهارگانه تربیت نیرو، نقش آفرینی عمومی، رشد تخصصی و نقش آفرینی تخصصی برای بسیج دانشجویی پیشنهاد گردیده است.
جنبش روشنایی و تغییر رفتار جمعی در افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رفتار جمعی در افغانستانِ پساطالبان در حال تجربه کردن شکلی جدید و متفاوت از گذشته است. پیش ازاین «سرکوب دولتی»، «روش مسلحانه» و «ماهیت سیاسی-مذهبی» ویژگی های نسبتاً مشترک رفتارهای جمعی افغانستان بود؛ اما جنبش روشنایی با اتخاذ روشی مسالمت آمیز در طرح مطالباتِ اقتصادی خود نمونه ای متفاوت و جدید از رفتار جمعی در این کشور تلقی می شود. جنبش روشنایی یکی از «کارگزاران تغییر» و «کنش های جمعیِ جدید» محسوب می شود که مطالعه آن در درک پویش های مدرن جامعه شناسی سیاسیِ افغانستان حائز اهمیت است. در نوشتار پیش رو به علل ساختاری وقوعِ مسالمت آمیز جنبش روشنایی و پیامدهای سیاسی-اجتماعی آن پرداخته می شود. طبق فرضیه ما گذار افغانستان از ساختار سیاسیِ اقتدارگرا به دموکراتیک از طریق برگزاری انتخابات، آزادی اجتماعات و توزیع قومیِ قدرت عامل تعیین کننده ای در رویکرد مسالمت آمیزِ این جنبش بوده است. فرضیه مذکور بر اساس نظریه رفتار جمعی اسملسر و روش اسنادی آزمون شده است. طبق یافته های این پژوهش، دموکراسی در افغانستان با افزایش دادن آگاهی های اجتماعی و تأکید بر حقوق عمومی و خصوصی منجر به مشارکت سیاسی، مطالبه گریِ مدنی و عدالت خواهی اقتصادیِ اقلیت های قومی و مذهبی شده است. برخلاف گذشته حرکت های اقتصادی و رقابت های غالباً مسالمت آمیز بر سر توزیع منابع ثروت (انرژی) شکل جدیدی از کنش های جمعی در افغانستانِ پساطالبان است. دیگر پیامدهای جنبش روشنایی عبارت اند از: 1) تحکیم وحدت قومی هزاره جات 2) تشدید شکاف سیاسی میان نخبگان سنتی و مدرن هزاره 3) تقویت حضور سیاسی زنان در حرکت های اجتماعی 4) ضرورت توجه به لوازم گذار از جامعه مدنیِ سنتیِ افغانستان به جامعه مدنیِ مدرن، و درنهایت 5) تسریع جریان تثبیتِ دموکراسی در افغانستان.
بحران نظام نمادین و تأثیر آن بر شکل گیری جنبش جلیقه زردها در فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
643 - 673
حوزه های تخصصی:
جنبش جلیقه زردها در فرانسه معرف نوعی کسری دموکراتیک و بحران نمایندگی دولت است. شاید کاربرد عبارت «بحران در نظام نمادین» برای توصیف وضعیت کنونی فرانسه مناسب تر باشد. این مفهوم توسط «پیر بوردیو» مطرح شد. کنش اجتماعی در معرفت شناسی بوردیو در وهله اول تحت عنوان دوگانه «هیسترسیز» و «دوکسا» صورت بندی می شود و در وهله دوم ماهیت طبقاتی دارد. حال پرسش این است که بحران نظام نمادین چگونه منجر به شکل گیری جنبش جلیقه زردها در فرانسه شد؟ می توان این فرضیه را طرح کرد که تضعیف قدرت نمادین سبب تردید در دوکسا به عنوان عنصر مشروعیت دولت از یک سو و پیدایش هیسترسیز در جامعه از سوی دیگر شد؛ که ماحصل آن جنبش جلیقه زردها بود. این پژوهش در قسمت چارچوب نظری و روش شناسی از نظریه پراکسیلوژی بوردیو بهره برده است. طبق نظریه بوردیو، خصلت، سرمایه و میدان شاخص های اصلی نظام نمادین هستند و بحران در نظام از میان آن ها آغاز می شود. پس از بررسی سه شاخص مذکور، مشخص شد که سرمایه نمادین در فرانسه تضعیف شده و این مسئله توان دولت در اعمال خشونت نمادین را تحت تأثیر قرار داه است. این کاستی، دوکسا را که در فرانسه در قالب نئولیبرالیسم ظاهر شده است؛ نزد شهروندان زیر سوال برده و منجر به پیدایش و تداوم جنبش گردیده است. روش گردآوری داده ها در این پژوهش کتابخانه ای و مشاهده میدانی است.
بازنمایی جنبش «جان سیاهان مهم است» در رسانه های جریان اصلی آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قتل جورج فلوید، شهروند سیاه پوست آمریکایی، توسط یکی از افسران پلیس شهر مینیاپولیس، زمینه ساز اعتراضات گسترده شهروندان آمریکایی به نژادپرستی سیستماتیک در این کشور و شکل گیری جنبش «جان سیاهان مهم است» شد. دامنه این اعتراضات، محدود به قتل فلوید نماند و مردم در اقدامی بی سابقه، به این بهانه، بارها به نمادهای اساسی، از جمله: پرچم ، مجسمه های مشاهیر و نشان های تجاری و رسانه ای کشورشان هجوم بردند. نوع مواجهه رسانه های جریان اصلی با جنبش های اجتماعی، همواره موردتوجه محققان بوده است. در این پژوهش، با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی ون دایک، در پی بررسی بازنمایی این جنبش در رسانه های اصلی ایالات متحده، نظیر: سی ان ان، فاکس نیوز و نیویورک تایمز هستیم. به این منظور، از 25 مه تا 26 آگوست 2020، تعداد 20 خبر از نیویورک تایمز، 15 خبر از فاکس نیوز و 10 خبر از سی ان ان، با روش غیراحتمالی هدفمند، گردآوری شده و مورد بررسی قرار گرفتند. سپس داده های پژوهش با بهره گیری از نشانه ها و عناصر زبان شناختی مدل ون دایک، تفسیر و تبیین شدند. یافته ها نشان می دهد هر سه رسانه، در جریان اعتراضات یادشده، اقدامات معترضان در حمله به ارزش های آمریکایی و مؤلفه های قدرت نرم این کشور را به چالش کشیده و در جهت منفی نشان دادن این جنبش و مشروعیت زدایی از معترضان تلاش کرده اند. در این میان، فاکس نیوز، به دلیل نزدیکی اش به دولت وقت، نسبت به دو رسانه دیگر- که از منتقدان دولت دونالد ترامپ بودند- در به کاربستن «پارادایم اعتراض»، برچسب زنی و به حاشیه راندن معترضان، صریح تر عمل کرده است.
پروبلماتیک شدن اخلاق در سینمای ایران؛ گذار از عالم متن به سپهرِ اجتماعی مطالعه ی موردی فیلم «جدایی نادر از سیمین»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۲
51 - 83
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش با تأکید بر اهمیت حوزه ی سینما در شناخت جامعه تلاش شده تا فیلم «جدایی نادر از سیمین» با روش تفسیری و از منظر ایماژ دین و اخلاق مورد توصیف، خوانش و واکاوی قرار گیرد. نتایج این مطالعه نشان می دهد اخلاق منتسب به شخصیت هایی همچون نادر، سیمین و ترمه بیشتر از نوع اخلاق پیامدگرایانه است گرچه در دقایقی از فیلم رگه هایی از اخلاق وظیفه گرا و فضیلت مندانه نیز از آنان قابل مشاهده و تأویل است؛ اما اخلاق منتسب به شخصیت راضیه به عنوان نماینده ی طبقه ی فرودست بیشتر از نوع وظیفه گرا، غیرسودنگرانه و شریعت محور است. این موقعیت همچنین برای شخصیت ها سویه و پیامد تراژیک خواهد داشت و این امر برای آنان موجب رنج، تشویش، اضطراب و انزوای هستی شناسانه ی غریبی شده است. در جهان متن مسئله مندی اخلاق ناظر بر قطبیت سازی نیست بلکه ناظر بر امکان یا امتناع اخلاقی زیستن و حتی پرسش از چیستی امر اخلاقی است. در انتها نیز با استفاده از نظریه ماتریالیسم فرهنگی این مسئله مورد اهتمام قرارگرفته که متون فرهنگی مانند جدایی نادر از سیمین چگونه ممکن می شوند. در اینجا به رابطه ی پیچیده ی امر سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در دوران تولید فیلم و گفتمان عدالت و ارزش مدار دولت نهم و دهم پرداخته شده و این امر تشریح گردیده که فیلم واجد مواضع هژمونیک و ضد هژمونیک و مقاومت های متنی با محوریت اقطابی مانند سبک زندگی سنتی- مدرن، هویت ملی در برابر هویت سلامی، تنازعات طبقاتی بوده که در آن سوژه ی زن با نظام قدرت چالش داشته و تقابل مهاجرت یا ماندن در ذهنیت سوژه جدی و اساسی است.
بایسته های تحوّل حوزه های علمیه در تبلیغ جهانی آموزه های قرآنی؛ از دعوت جهانی تا جنبش جهانی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و علوم اجتماعی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
217 - 246
حوزه های تخصصی:
حوزه علمیّه به عنوان نهادی علمی−تبلیغی دارای رسالتی گسترده در عرصه امور دینی است و می تواند نقش مهمی را در عرصه تبلیغ جهانی آموزه های قرآنی ایفا کند. مسئله آن است که با مطالعه و مشاهده آموزه های دینی مؤثر و مطرح در عرصه بین الملل و اسناد بالادستیِ نگاشته شده، برنامه ریزی عملیاتی برای تبلیغ این آموزه ها متناسب با قابلیت ها نبوده است. پرسش اساسی آن است که بایسته های تحول حوزه های علمیه در عرصه بین الملل و «تبلیغ جهانی آموزه های قرآنی» برای تحقق چشم انداز و مأموریت هایِ موجود چیست؟ پژوهش این مقاله به صورت کیفی و چارچوب آن از نوع استقرایی است. جمع آوری داده ها به روش اسنادی بوده و برای تجزیه و تحلیل داده ها و ارائه بایسته ها از روش نظریه مبنایی استفاده شده است. یافته مقاله بیانگر آن است که توجه به بایسته های قرآنی «اصل دعوت»، هویت فردی طلاب به مثابه کنشگر، گفتمان های رقیب و گفتمان سازی تبلیغی حوزه، تمرکز حوزه بر مراکز غیردولتی و سیاستگذاری اجتماعی و بهره مندی از ایده جنبش های اجتماعی، برای تحققِ تبلیغ جهانیِ مؤثر حوزه های علمیه حائز اهمیت است. همچنین با افزودن الگوی پیشنهادی قدرت نرم و توجه به تمهیدات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی برای مخاطبانِ دعوت و تحول جدّی در رویکرد اجتماعی طلاب، تاثیرگذاریِ تبلیغ جهانیِ حوزه افزایش می یابد. از این رو توجه به تقویت «هویت جمعی طلاب»، همبستگی اجتماعی، جامعه محور بودن تبلیغ، به خصوص تعمیقِ احساس پیوستگی حوزه با فرهنگ و ارزش های مشترک دینی در میان تنوع قومی و ادیان و مذاهب گوناگون، نقش بسزایی در تحول اجتماعیِ تبلیغ ملی و جهانی آموزه های قرآنی دارد.
فراتحلیل مقالات مرتبط با نقش شبکه های اجتماعی مجازی در وقوع بیداری اسلامی(۲۰۱7-۲۰۱۰)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فراتحلیل مقالات مرتبط با نقش شبکه های اجتماعی مجازی در وقوع بیداری اسلامی است. پرسش اساسی تحقیق آن است که «نقش شبکه های اجتماعی مجازی در وقوع بیداری اسلامی» کدام است؟ ( مسئله ) روش تحقیق کیفی از نوع فراتحلیل است. روش گردآوری اطلاعات، روش کتابخانه ای و ابزار آن پرسشنامه معکوس است. جامعه آماری کلیه مقالات چاپ شده از سال ۱۳۸۹ (۲۰۱۰) تا سال ۱۳۹۶ (۲۰۱۷) که موضوع آن ها به طورکلی نقش شبکه های اجتماعی در بیداری اسلامی است. حجم نمونه، ۲۲ مقاله با توجه به محدوده زمانی خاص، نزدیکی حوزه موضوعی و معدود بودن منابع مذکور به عنوان نمونه انتخاب شد. ( روش ) مهم ترین عوامل بیداری اسلامی: فقر، بیکاری، شکاف طبقاتی، فساد، تبعیض، بی عدالتی، استبداد بوده و بیداری از خلال فرآیندهای بسیج خودجوشی بودند که از فراخوان های اینترنتی و شبکه های ارتباطی به وجود آمدند؛ و در ابتدا بدون رهبر بودند اما آهسته آهسته رهبری یافتند؛ کشورهایی که دارای رهبری کارآمد و ایدئولوژی واحد بودند، زودتر به نتیجه رسیدند. نتیجه تحقیق نشان می دهد که نخست، شبکه های اجتماعی مجازی اگرچه عامل اصلی وقوع انقلاب ها نیستند، با این وصف می توانند بسیج عمومی را تقویت کرده، به رهبری و موفقیت جنبش ها کمک کنند. دوم، جنبش ها و انقلاب ها در جوامع با الگوگیری از یکدیگر در جستجوی هویت ازدست رفته اند. ( یافته ها )
بررسی جامعه شناختی جنبش های اجتماعی قومی دربلوچستان ایران دردوره پهلوی
منبع:
مطالعات اجتماعی اقوام دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
189 - 209
حوزه های تخصصی:
جنبش های اجتماعی تأثیر شگرفی بر سرنوشت و ساخت جامعه دارند تا جایی که از یک سو باعث تغییر و تحولات زیادی در سطح ملی و بین الملل می شوند و در سوی دیگر مانع از ظهور تحولاتی خاص شوند. از آنجا که جنبش های اجتماعی گاه در برابر نظم موجود قرار می گیرند، می توانند منشأ تحولات زیادی در ساختار جامعه و سرنوشت آتی آن شوند. در این بین، جنبش های قومی در جوامع چند قومیتی، از اهمیتی اساسی برخوردارند. در کشوری همچون ایران اقوام مختلفی همچون فارس، کرد، بلوچ، لر، ترک، عرب و ... حضور داشته اند که در دوره های مختلف باعث ظهور جنبش ها و احزاب متعددی شده اند و توانسته اند بر سیاست مرکزی کشور تأثیرگذار باشند. در تحقیق حاضر به بررسی جنبش های قوم بلوچ پرداخته و ریشه ها، اهداف و چرایی پیدایش این جنبش ها مورد بررسی قرار گرفته است و این جنبش ها طبق نظریه چارلز تیلی مورد نقد و بررسی قرار گرفته اند. روش تحقیق در این پژوهش، تاریخی – تحلیلی بوده است. می توان گفت که ظهور جنبش های اجتماعی در بلوچستان ایران تا حد زیادی تحت تأثیر جنبش های قومی در بلوچستان پاکستان بوده اند. همچنین مطالعه حاضر نشان می دهد که عوامل منطقه ای از مهم ترین عوامل تشویق اندیشه خودمختاری در بین بلوچ های ایران بوده است. از جمله جنبش های قومی بلوچ می توان به جنبش خودمختاری به وسیله دوست محمدخان، جبهه آزادی بخش بلوچستان، حزب دمکراتیک بلوچستان و حزب اتحاد المسلمین اشاره کرد. بر اساس نظریه تیلی می توان گفت که این جنبش ها، جنبش های ملی نبوده اند، چون که دولت ها نقش چندانی در سازمان دهی و جهت دهی این جنبش ها نداشته اند، بلکه بیشتر شبیه جنبش های انقلابی بوده اند.
چگونگی تعاملات دوسویه آل مظفر و اهل تصوف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
434 - 460
حوزه های تخصصی:
از شاخصه های برجسته حکومت آل مظفر(713-795ق/1314-1393م) به عنوان یکی از حکومت های محلی عصر فترت، بهره مندی زیاد از مذهب در رویه های سیاسی و رفتارهای حکومتی است. حکام شافعی مذهب مظفری، به منظور حفظ منافع و کسب مشروعیت، نزدیک شدن به گروه های مختلف مذهبی(صوفیان، سادات و شیعیان) و بهره برداری سیاسی از پایگاه مردمی آنان را مدنظر قرار می دادند. به واسطه جایگاه مناسب اهل تصوف در قلمرو آل مظفر و علاقه حکام مظفری به این گروه مذهبی و سعی آنان در سازش و مدارا با مشایخ، زمینه ایجاد تعاملات دوسویه بین برخی صوفیان با این حکمرانان مهیا شد.یافته های این پژوهش که به روش توصیفی– تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای انجام شده، مبیین آن است که وجوه مختلف تعامل آل مظفر با صوفیان که شامل مواردی چون ابراز ارادت به مشایخ آنها، احداث خانقاه و لحاظ کردن امتیازات اقتصادی برای شیوخ صوفی است که به دلایلی چون استفاده از پایگاه اجتماعی آنها برای کسب مشروعیت و مقبولیت، باور احتمالی به کرامات و اعمال خارق-العاده شیوخ صوفی و نیز عدم تمایل رهبران صوفی به مسایل دنیوی و حکومتی صورت می گرفت. در مقابل، بعضی از شیوخ صوفی با استقبال از عنایت حکام مظفری، برقراری تعاملات حسنه با آنها، انذار و پند دادن به مظفریان و دعای خیر و شفاعت برای آنان و رفع درگیری دو گروه متخاصم، به تأثیرگذاری هرچند اندک بر امور حکومتی آل مظفر و کاهش رنج های مردم پرداختند.
تعارض میان هویت زنانه گفتمان های انقلاب اسلامی و نواندیشی دینی: مسئله یا جنبش اجتماعی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طرح مسأله: از اواسط دهه دوم نظام جمهوری اسلامی، ظهور بخشی از جریان «نواندیشی دینی» در چارچوب گفتمان پسا مدرن، هویت زنانه جدیدی را در برابر هویت زنانه گفتمان انقلاب ایجاد کرد. با گذشت سه دهه از تلاشهای این جریان در جهت مفصلبندی هویت نوین زنانه، مطالباتی از سوی زنان برای تغییر در برخی از مسائل اجتماعی شکل گرفت و منجر به ایجاد چالش هایی در برابر هویت زنانه گفتمان انقلاب شد. با توجه به تحولات، آیا وضعیت زنان ایران و مطالبات نوین آنان را می توان در مسیر تبدیل شدن به یک جنبش اجتماعی ارزیابی کرد؟ روش: این مقاله ابتدا با بهره گیری از رویکرد گفتمانی لاکلائو و موفه به تحلیل تعارض هویت زنانه گفتمان های انقلاب اسلامی و پسا مدرن و دال های شناور دو گفتمان پرداخته است. آنگاه با تاسی به روش شناسی تحلیلی- تجربی، عملکرد وابستگان به دو گفتمان درخصوص سه موضوع مورد منازعه را تحلیل کرده و روند حرکت وضعیت زنان را نشان داده است. یافته ها و نتایج: این مقاله تعارض هویت زنانه گفتمان های انقلاب اسلامی و پسا مدرن را در مسیر تبدیل شدن به یک جنبش اجتماعی ارزیابی می کند و پیشنهاد می دهد وابستگان گفتمان انقلاب، تحول اندیشه ای ایجاد شده در حوزه هویت زنانه جامعه را به عنوان یک گفتمان رقیب برای هویت زنانه گفتمان انقلاب به رسمیت شناخته و انتقال گرایی گفتمانی را به مثابه پاسخی به شرایط نوین جایگزین آشفتگی رادیکال نواندیشان دینی نمایند. چنانکه خواهد آمد انتقال گرایی تمکین به گفتمان سکولار پسامدرن نیست بلکه فراخوانی عالمانه و دردمندانه برای راه حل ها و راهبردهای بدیل دینی و شرعی است.
تاریخ نگاری مارکسیستی و ماهیت جامعه و دولت در ایران سنتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
1091 - 1063
حوزه های تخصصی:
رویکرد ارتدکس مارکسیستی از اصلی ترین چشم اندازها در روایت تاریخ ایران از زاویه علوم اجتماعی جدید بوده است. هدف اصلی این مقاله ارائه گزارشی انتقادی از این سنت تاریخ نگاری و شناسایی تحلیل آن از ماهیت دولت و جامعه ایرانی است. پرسش های اصلی مقاله عبارت اند از: 1. مشخصه های اصلی درک مارکسیستی از تاریخ ایران کدام اند؟ 2. برداشت پژوهشگران مارکسیست از ویژگی های جامعه و دولت در فئودالیسم ایرانی چیست؟ 3. ظرفیت ها و کاستی های این الگو برای تحلیل تاریخ ایران کدام اند؟ بر پایه این برداشت ایران مانند همه جوامع شیوه های تولید اشتراکی، برده داری، فئودالیسم و سرمایه داری را تجربه کرده، اما در هر دوره ویژگی های عمومی شیوه های تولید با ویژگی های خاص جامعه ایرانی ترکیب شده و گونه ایرانی این صورت بندی ها شکل گرفته است. با استفاده از داده های کیفی گردآوری شده از اسناد و منابع موجود، در این پژوهش افزون بر ارائه گزارشی تحلیلی از شکل گیری، و فراز و فرود این رهیافت در مراحل تاریخی تلاش می شود تا با تمرکز بر مقطع «فئودالی»، ویژگی های «فئودالیسم ایرانی» شناسایی شود. محوریت اقتصاد کشاورزی معیشتی، سیطره مناسبات مبتنی بر بهره کشی فئودالی، تنوع اشکال مالکیت زمین، وجود ساخت طبقاتی مشخص، تلقی دولت به عنوان ابزار طبقه فئودال، چرخه تقویت مالکیت دولتی بر زمین در ابتدای تأسیس دولت و تجزیه آن در اثر واگذاری اقطاع، الگوی غیرمتمرکز اداره امپراتوری، آونگ تکرارشونده تمرکزگرایی-تجزیه طلبی فئودالی، تلقی وضعیت ملوک الطوایفی به عنوان فئودالیسم تکامل یافته و تلقی جنبش های اجتماعی به عنوان ستیزه های طبقاتی، از جمله ویژگی های مورد تأکید این تحلیل از تاریخ پیشامدرن ایران است. در این مقاله ضمن تأکید بر نارسایی های بنیادین این سبک تاریخ نگاری، نتیجه گیری شده است که برخی درون مایه های آن می تواند مورد توجهی دوباره قرار گیرد.