مطالب مرتبط با کلیدواژه

بحران نمایندگی


۱.

بحران نظام نمادین و تأثیر آن بر شکل گیری جنبش جلیقه زردها در فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: بحران نمایندگی جلیقه زردها جنبش اجتماعی سرمایه نمادین فرانسه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۸ تعداد دانلود : ۲۱۰
جنبش جلیقه زردها در فرانسه معرف نوعی کسری دموکراتیک و بحران نمایندگی دولت است. شاید کاربرد عبارت «بحران در نظام نمادین» برای توصیف وضعیت کنونی فرانسه مناسب تر باشد. این مفهوم توسط «پیر بوردیو» مطرح شد. کنش اجتماعی در معرفت شناسی بوردیو در وهله اول تحت عنوان دوگانه «هیسترسیز» و «دوکسا» صورت بندی می شود و در وهله دوم ماهیت طبقاتی دارد. حال پرسش این است که بحران نظام نمادین چگونه منجر به شکل گیری جنبش جلیقه زردها در فرانسه شد؟ می توان این فرضیه را طرح کرد که تضعیف قدرت نمادین سبب تردید در دوکسا به عنوان عنصر مشروعیت دولت از یک سو و پیدایش هیسترسیز در جامعه از سوی دیگر شد؛ که ماحصل آن جنبش جلیقه زردها بود. این پژوهش در قسمت چارچوب نظری و روش شناسی از نظریه پراکسیلوژی بوردیو بهره برده است. طبق نظریه بوردیو، خصلت، سرمایه و میدان شاخص های اصلی نظام نمادین هستند و بحران در نظام از میان آن ها آغاز می شود. پس از بررسی سه شاخص مذکور، مشخص شد که سرمایه نمادین در فرانسه تضعیف شده و این مسئله توان دولت در اعمال خشونت نمادین را تحت تأثیر قرار داه است. این کاستی، دوکسا را که در فرانسه در قالب نئولیبرالیسم ظاهر شده است؛ نزد شهروندان زیر سوال برده و منجر به پیدایش و تداوم جنبش گردیده است. روش گردآوری داده ها در این پژوهش کتابخانه ای و مشاهده میدانی است.
۲.

چهره ژانوسی پوپولیسم: دموکراسی زدایی یا دموکراتیزه کردن دموکراسی؟(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۸۵ تعداد دانلود : ۱۳۷
خیزش های پوپولیستی، به عنوان یکی از نمایان ترین جلوه های حیات سیاسی در سال های اخیر، از «بحران بازنمایی» به معنای مؤثر نبودن سازوکارهای نهادی موجود برای نمایندگی مطالبات مردم حکایت دارند. در شرایطی که رویکردهای لیبرال دموکراتیک در مواجهه با این وضعیت، خطر «توده ای شدن» دموکراسی ها و ظهور نسخه های جدید اقتدارگرایی را هشدار می دهند، رویکردهای رادیکال دموکراتیک آن را امکانی برای بازسازی دموکراسی در نظر می گیرند. پرسش این است که چه متغیرهایی را می توان در ارزیابی متعارض از پیامدهای پوپولیسم برای دموکراسی تعیین کننده دانست؟ پژوهش حاضر بر این مفروض بنا می شود که ارزیابی های متعارض از تأثیر پوپولیسم بر دموکراسی تابعی از نوع نگرش به رکن محوری مقوم دموکراسی (حاکمیت قانون یا اراده عمومی؟) و نوع تلقی از پوپولیسم (روش حکمرانی یا جنبش بر سازنده اراده جمعی؟) است. با لحاظ مفروضه های بنیادین دو رویکرد دموکراتیک متعارض (لیبرال و رادیکال)، فرضیه پژوهش حاضر این است که پیامدهای پوپولیسم برای دموکراسی را می توان تابعی از «نوع برهم کنش چند متغیر» دانست: 1) محتوای گفتمان پوپولیستی (مفصل بندی برابری طلبانه یا تمایز طلبانه مطالبات متکثر؟)، 2) بستر ظهور پوپولیسم (ساختار دموکراتیک یا اقتدارگرا؟)، 3) استراتژی متقابل بازیگران سیاسی اپوزیسیون و پوزیسیون (اتصال یا انفصال میان سیاست خیابانی و نظام نهادی؟). در توجیه این فرضیه، مقاله حاضر در قالب یک چارچوب نظری ترکیبی امکانات رویکردهای لیبرال و رادیکال به دموکراسی را به کار می گیرد. نتیجه آن که پوپولیسم، به منزله سایه همیشگی دموکراسی نمایندگی، با توسل به انگاره «حاکمیت مردم» حاوی امکان های متعارضی در تضعیف یا ارتقای دموکراسی است: از رادیکالیسم عقیم منتهی به اقتدارگرایی تا اصلاح طلبی رادیکال حامل فرصت احیا دموکراسی.