مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
حرمت خود
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیش رو، با هدف شناسایی رابطة حرمت خود و خودمهارگری در میان زنان و مردان انجام شد. تعداد 433 نفر از دانشجویان مرتبط با نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب، و پرسش نامه های حرمت خود و پرسش نامة خودمهارگری اسلامی را تکمیل کردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و Z فیشر نشان داد که بین حرمت خود کلی با خودمهارگری کلی و مؤلفه های آن که شامل انگیزش خودمهارگری، خودنظارتگری، خودمهارگری هیجانی رفتاری، خودمهارگری جنسی و هدف پذیری است رابطة مثبت معناداری وجود دارد. . از سوی دیگر، تفاوت رابطة بین حرمت خود و خودمهارگری در گروه مردان و زنان نیز معنادار بوده، ولی تفاوت معناداری میان افراد متأهل در قیاس با افراد مجرد دیده نمی شود. بنابراین با افزایش حرمت خود افراد، می توان انتظار داشت که خودمهارگریِ مبتنی بر منابع اسلامی آنها نیز افزایش یابد که در این باره، متغیر جنسیت برخلاف متغیر وضعیت تأهل نیز می تواند نقش داشته باشد.
اثر تقویت بازنمایی های حافظه بر حرمت خود در افراد دارای اضطراب امتحان: یک مطالعه مقدماتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حرمت خود پایین یکی از مؤلفه های کلیدی و زیربنایی در آسیب شناسی روانی، ازجمله اضطراب امتحان است. به نظر می رسد که میزان فعالیت بازنمایی های مثبت فرد از خودش در حافظه، نقش مهمی در ادراک فرد از خودش ایفا می کند. هدف از مقاله حاضر، تعیین اثر تقویت بازنمایی های حافظه بر حرمت خود در افراد دارای اضطراب امتحان بود. روش این پژوهش، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون بود. بر اساس رویکرد رقابت بازیابی، یک بسته آموزشی جهت ارتقاء حرمت خود طراحی شد و پس از تأیید اعتبار محتوای آن توسط 5 متخصص روانشناس، این بسته در قالب مداخله گروهی 10 جلسه ای (هر هفته یک جلسه به مدت 1 ساعت) اجرا شد. شرکت کنندگان در پژوهش 10 دانش آموز مقطع دبیرستان با تشخیص اضطراب امتحان بودند که با روش نمونه گیری هدفمند و در دسترس انتخاب شده و قبل و پس از مداخله و همچنین در پیگیری یک ماهه، پرسشنامه های اضطراب امتحان اسپیلبرگر و حرمت خود روزنبرگ را تکمیل نمودند. تحلیل داده ها با روش تحلیل روند یک راهه (تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر) صورت گرفت. یافته ها نشان داد که اجرای این مداخله توانسته منجر به بهبود حرمت خود و کاهش معنادار اضطراب امتحان در افراد نمونه گردد (01/0 ˂ p) و این روند تا پیگیری یک ماهه نیز ادامه یافت. بطور کلی به نظر می رسد که انجام مداخله بر روی مؤلفه های زیربنایی آسیب شناسی روانی، از جمله حرمت خود پایین، می تواند اثرات مفید و همچنین پیشگیرانه ای در این زمینه داشته باشد و حتی بدون چالش عمدی با افکار، ممکن است بتوان تغییراتی در خودپنداره افراد ایجاد کرد.
مقایسه سلامت عمومی، مهارت های اجتماعی و حرمت خود دانش آموزان تیزهوش دارای برنامه آموزشی تلفیقی و جداسازی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه سلامت عمومی، مهارت های اجتماعی و حرمت خود دانش آموزان تیزهوش دارای برنامه آموزشی تلفیقی و جداسازی شده بود. پژوهش حاضر به روش علی- مقایسه ای انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر تیزهوش مراکز استعدادهای درخشان و دانش آموزان دختر تیزهوش مدارس تلفیقی بود که در سال تحصیلی 93-92 در شهر رشت مشغول به تحصیل بودند، که از بین آنها نمونه ای به حجم 180نفر(90 نفر دانش آموز تیزهوش از مرکز جداسازی شده و 90 دانش آموز تیزهوش از مدارس تلفیقی) بودند. روش نمونه گیری در مدارس جداسازی شده به شیوه هدفمند و در مدارس تلفیقی از طریق نمونه گیری خوشه ای انجام شد. برای گردآوری داده ها از مقیاس حرمت خود کوپر اسمیت، پرسش نامه سلامت عمومی گلدبرگ ویرایش 28 سؤالی، و پرسش نامه مهارت های اجتماعی استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمونt مستقل و تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که بین دانش آموزان تیزهوش دارای برنامه آموزشی تلفیقی و جداسازی شده از نظر سلامت عمومی، مهارت های اجتماعی و حرمت خود تفاوت معناداری وجود دارد (01/0>P). بدین صورت که سلامت عمومی و حرمت خود دانش آموزان تیزهوش دارای برنامه آموزشی تلفیقی به طور معنی داری بالاتر از دانش آموزان تیزهوش دارای برنامه آموزشی جداسازی شده است(01/0>P) و مهارت های اجتماعی دانش آموزان تیزهوش دارای برنامه آموزشی جداسازی شده به طور معنی داری بالاتر از دانش آموزان تیزهوش دارای برنامه آموزشی تلفیقی است(01/0>P).
از خداآگاهی تا خودمهارگری؛ آزمون یک مدل با کاربرد تحلیل مسیر(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیش رو با هدف شناسایی رابطه و مدل ارتباط علّی بین خداآگاهی و خودمهارگری با میانجی گری خودآگاهی و حرمت خود در میان زنان و مردان انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است که از روش تحلیل مسیر، برای تجزیه و تحلیل داده های چهار مقیاس خداآگاهی، خودکنترلی، خودشناسی انسجامی و حرمت خود که به-طور هم زمان بر روی 322 نفر از دانشجویان جامعة المصطفی و جامعة الزهرا با روش نمونه گیری خوشه ای اجرا شده بود، استفاده شد. یافته ها حاکی از وجود رابطه معنادار و مثبت بین خداآگاهی و خودمهارگری با میانجی گری خودآگاهی و حرمت خود و برازش مطلوب مدل علّی ارائه شده و الگوی تحلیل مسیر خداآگاهی تا خودمهارگری از طریق میانجی-گری خودآگاهی و حرمت خود بود. بنابراین، تأثیر خداآگاهی و ذکر و یاد خداوند در خودمهارگری از طریق فرایندهای خودآگاهی و حرمت خود، تبیین پذیر است.
مقایسه حرمت خود،کمال گرایی و منبع کنترل در دانشجویان ورزشکار و غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه حرمت خود، منبع کنترل و کمال گرایی در دانشجویان زن و مرد ورزشکار با دانشجویان زن و مرد غیرورزشکار بود. روش پژوهش علی مقایسه ای بود.. جامعه آماری کلیه دانشجویان ورزشکار زن و مرد در دوازدهمین دوره المپیاد بازیهای ورزشی در مردادماه سال 1393 در تهران بودند که از این تعداد 92 نفر به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و با 92 دانشجوی غیرورزشکار زن و مرد دانشگاههای تهران، شهید بهشتی، علامه طباطبایی و قم، از لحاظ متغیرهای جمعیت شناختی شامل سن، جنس، سطح تحصیلات ، وضعیت تاهل همتا شدند به منظور جمع آوری داده ها از پرسش نامه های حرمت خود کوپر اسمیت (1967) ، منبع کنترل نوویکی و استریکلند (1973) و آزمون کمال گرایی مثبت و منفی تری-شورت و همکاران (1995) استفاده شد.تحلیل واریانس دو عاملی چند متغیری نشان داد که بین افراد ورزشکار و غیرورزشکار، در متغیرهای منبع کنترل و حرمت خود تفاوت معناداری وجود دارد. اما در مقایسه جنسیتی، زنان و مردان تنها در متغیر منبع کنترل تفاوت معنادار دارند. بررسی تعامل گروه با جنسیت نیز نشان داد که بین زنان و مردان ورزشکار در مقایسه با زنان و مردان غیرورزشکار تنها در متغیر منبع کنترل تفاوت معنادار وجود دارد. تفاوت معناداری بین ورزشکاران و غیر ورزشکاران و زنان و مردان و همچنین تعامل ورزشکاری و جنس در خصوص متغیر کمال گرایی مشاهده نشد (05/0P<). با توجه به یافته فوق به نظر می رسد تاثیر ورزش در بالا بردن حرمت خود در دانشجویان نه تنها در مواجهه آنان با مشکلات می تواند مفید باشد بلکه تاثیر به سزایی در تعاملات بهینه آنان دارد.
تأثیر رضایت از نام بر اضطراب کلاس درس، حرمت خود، کمرویی، و عملکرد تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :بر طبق تجارب معلمی، تصور می شود نام و شهرتی که از طریق آن دانش آموزان مورد خطاب قرار می گیرند بر هیجان ها، عواطف و عملکرد آنها مؤثر باشد. هدف این پژوهش ارزیابی اثرات میزان رضایت از نام بر اضطراب کلاس درس، حرمت خود، کمرویی، و عملکرد تحصیلی دانش آموزان بود. روش :پژوهش حاضر به روش مقطعی- تحلیلی اجرا شد. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر و پسر دوره اول متوسطه شهر رشت در سال تحصیلی 95-1394 بود که از میان آنها 521 دانش آموز به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های اضطراب کلاس درس (ریچموند، 2013)، حرمت خود (روزنبرگ، 1979)، و کمرویی (استنفورد- زیمباردو، 1977) پاسخ دادند. میزان رضایت از نام نیز در قالب یک سنجه به صورت کم، متوسط، و زیاد درجه بندی شد. همچنین آخرین معدّل کل اکتسابی دانش آموزان به عنوان شاخصی از عملکرد تحصیلی در نظر گرفته شد. داده ها از طریق تحلیل واریانس تک متغیری در قالب طرح فاکتوریل 2×3 پردازش شدند. یافته ها :نتایج نشان داد که رضایت کمتر از نام با اضطراب کلاس درس بیشتر، حرمت خود کمتر، کمرویی بیشتر و عملکرد تحصیلی ضعیف تر همراه است(01/0 P <) . سرانجام تحلیل طبقات جنسیتی آشکار ساخت به استثنای ارزیابی های عملکرد تحصیلی (که در آن گروه پسران در مقایسه با دختران همواره ضعیف تر بودند)، در سایر متغیرهای وابسته هیچ تفاوت معنی داری از نظر جنسیت مشاهده نشد. نتیجه گیری :با توجه به نتایج می توان گفت که رضایت از نام می تواند در برخی مواقع به عنوان منبعی برای بهبود اضطراب کلاس درس، حرمت خود، کمرویی، و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در محیط مدرسه در نظر گرفته شود.
تأثیر تقویت آگاهی واجی بر بهبود خواندن و حرمت خود دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: از آن جایی که دانش آموزان نارساخوان در آگاهی واجی مشکل دارند و از حرمت خود پایین تری برخوردارند، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تقویت آگاهی واجی بر بهبود خواندن و حرمت خود دانش آموزان نارساخوان بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری تمامی دانش آموزان نارساخوان مراجعه کننده به مرکز اختلال های یادگیری شکوفای شهر گرگان بود که 30 نفر از آنها به صورت در دسترس انتخاب و به طور مساوی در دو گروه آزمایش و گواه جای دهی شدند. ابزار پژوهش، آزمون خواندن نما ( کرمی نوری و مرادی، 1387) و مقیاس حرمت خود پپ (1999) بود. گروه آزمایش 8 جلسه 60 دقیقه ای ، آگاهی واجی را به صورت گروهی آموزش دیدند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند . یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد آموزش آگاهی واجی بر خواندن واژه ها، درک واژه ها، تشخیص واژه های هم قافیه، حذف آواها و خواندن شبه واژه ها تأثیر معناداری داشته و باعث افزایش مهارت خواندن در دانش آموزان نارساخوان می گردد. همچنین این آموزش حرمت خود دانش آموزان نارساخوان را به طور معناداری افزایش داده است (0/01 > P ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت آموزش آگاهی واج شناختی در بهبود مهارت های خواندن، کیفیت آموزشی و افزایش احساس مثبت تحصیلی دانش آموزان با نارساخوانی تأثیر معناداری دارد.
رابطه هوش هیجانی و پیشرفت تحصیلی: نقش واسطه ای حرمت خود و حمایت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه، ارائه یک مدل برای نشان دادن رابطه هوش هیجانی با پیشرفت تحصیلی و نقش واسطه ای حرمت خود و حمایت اجتماعی در این رابطه بود. جامعه پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان خواف بودند که تعداد 360 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه های مهارت و صلاحیت هیجانی تکسیک، حرمت خود روزنبرگ و حمایت اجتماعی ادراک شده چند بُعدی زیمت و همکاران استفاده شد. داده های حاصل با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و روشِ تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان دادندکه هوش هیجانی، حرمت خود و حمایت اجتماعی با پیشرفت تحصیلی رابطه معناداری دارند و حرمت خود و حمایت اجتماعی در رابطه بین هوش هیجانی و پیشرفت تحصیلی نقش واسطه ای دارند و مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتایج حاکی از اهمیت و نقش هوش هیجانی، حرمت خود و حمایت اجتماعی در ارتقای پیشرفت تحصیلی است که باید مد نظر متخصصان و مسئولان آموزش و پرورش قرار گیرد.
تاثیر مداخلات ترکیبی برجستگی مرگ بر حرمت خود با توجه به ملاحظات تاخیر زمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هفتم خرداد ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۲۴)
199-212
حوزه های تخصصی:
نظریه مدیریت وحشت (گرینبرگ، پیزینسکی و سولومون، 1986) معتقد است که تهدید مرگ بنیادی ترین و مهمترین منبع ساختارهای روان شناختی سازش یافته و سازش نایافته مانند حرمت خود بالا و پایین است. در این پژوهش ترکیب دو روش برجستگی مرگ بر حرمت خود مورد بررسی قرار گرفت. توصیه می شود برای دسترسی پذیری بالاتر افکار مرگ از یک فاصه زمانی 5-3 دقیقه ای استفاده شود (روزنبلات و همکاران، 1989). هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر مداخلات ترکیبی برجستگی مرگ بر حرمت خود بود. علاوه براین به عنوان یک هدف فرعی نیز اضافه کردن یا حذف فاصله زمانی بعد از مداخلات بر سطح حرمت خود مورد ارزیابی قرار گرفت. به منظور آزمون این دو فرضیه نمونه ای 45 نفری از دانشجویان دختر دانشگاه تهران به شکل تصادفی در سه گروه قرار گرفتند. نتایج نشان داد بین میانگین گروه کنترل و «گروه آزمایشی بدون فاصله زمانی» (001/0= P ، 57/24=(2) H ) تفاوت معناداری وجود ندارد، اما میانگین این دو گروه در مقایسه با میانگین «گروه آزمایشی با فاصله زمانی» تفاوت معناداری نشان داد (05/0< P ). در مجموع می توان یافته های حاصل را چنین تبیین کردکه ایجاد یک فاصله زمانی با کاهش دفاع های نزدیک (حواس پرتی، انکار و . . .) و افزایش دسترسی پذیری افکار ناهشیار مرگ همراه خواهد بود که منجر به دفاع هایی ناهشیار در سطح حرمت خود می گردد.
مادی گرایی بر اساس حمایت اجتماعی ادراک شده، حرمت خود و سبک های تصمیم گیری در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش پیش بینی مادی گرایی براساس حمایت اجتماعی ادراک شده،حرمت خود و سبک های تصمیم گیری بود و شرکت کنندگان پژوهش 200 دانش آموز دختر دوره دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 95- 1394 بودند که به شیوه چندمرحله ای انتخاب شدند و به مقیاس مادی گرایی (ریچنز و داوسون، 1992)، مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده (زیمت، دالم، زیمت و فارلی، 1988)، حرمت خود (روزنبرگ، 1965) و سبک های تصمیم گیری (اسکات و بروس، 1995) پاسخ دادند. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که بر اساس حرمت خود، سبک های تصمیم گیری وابستگی، اجتنابی و شهودی و حمایت خانواده می توان مادی گرایی را پیش بینی کرد. نتایج این پژوهش با روشن ساختن نقش حمایت اجتماعی، حرمت خود و سبک های تصمیم گیری در گرایش به مادی گرایی در کاهش این پدیده کاربرد خواهد داشت.
ویژگی های روان سنجی سیاهه حرمت خود کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی ویژگی های روان سنجی سیاهه رها از فرهنگ حرمت خود (باتل، 2002) بود. 600 دانش آموز 6 تا 8 ساله (300 دختر، 300 پسر) در مقطع های پیش دبستانی، کلاس اول و کلاس دوم مدارس دولتی شمال و جنوب شهر تهران در سال تحصیلی 1396-1395 به شیوه مرحله ای انتخاب و آزمون شدند. برای بررسی روایی سیاهه رها از فرهنگ حرمت خود (باتل، 2002) از روایی سازه، روایی ملاکی و روایی تفکیکی (افتراقی) استفاده شد. برای بررسی روایی همگرا از مقیاس خودپنداشت کودکان پیرز-هریس (پیرز، 1984) استفاده شد که با سیاهه حرمت خود (باتل، 2002) رابطه مثبت معنادار داشت و برای بررسی روایی واگرا از مقیاس اضطراب کودکان اسپنس (اسپنس، 1998) استفاده شد که با سیاهه حرمت خود (باتل، 2002) رابطه منفی معنادار داشت. بررسی روایی سیاهه نشان داد که فقط یکی از مادّه ها ضریب تشخیص مناسب ندارد و آن مادّه حذف شد. در تمامی موارد دیگر روایی مناسب ابزار تأیید شد. برای بررسی اعتبار این سیاهه از سه روش دو نیمه کردن، بازآزمایی و ضریب کودر ریچاردسون 20 استفاده شد که نتایج اعتبار مناسب ابزار را تأیید کرد. در مجموع، کل نتایج بیانگر روایی و اعتبار مناسب و قابل قبول این سیاهه برای سنجش حرمت خود کودکان جامعه ایران بود.
نقش واسطه ای حرمت خود در رابطه بین جهت گیری های دلبستگی و سازگاری روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین ارتباط بین جهت گیری های دلبستگی با ابعاد سازگاری با نقش واسطه ای حرمت خود انجام شد. روش پژوهش همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود و جامعه آماری همه دانش آموزان دبیرستانی دختر و پسر شهر شیراز بودند. 225 دانش آموز (102 دختر، 123 پسر) با استفاده از روش نمونه برداری چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارها شامل سیاهه دلبستگی به والدین و همسالان (آرمسدن و گرینبرگ، 1987)، سیاهه سازگاری بل (1961) و مقیاس حرمت خود روزنبرگ (1965) بود. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد که دلبستگی به مادر و همسالان به طور مستقیم توانایی پیش بینی حرمت خود و دلبستگی به مادر به طور مستقیم توانایی پیش بینی ابعاد سازگاری در خانه و سازگاری اجتماعی را دارد. همچنین دلبستگی به پدر به طور مستقیم توانایی پیش بینی سازگاری در خانه و سازگاری عاطفی و دلبستگی به همسالان نیز به طور مستقیم توانایی پیش بینی سازگاری اجتماعی و همچنین حرمت خود روابط معنا دار با همه ابعاد سازگاری دارد. دیگر یافته ها نشان داد که حرمت خود در ارتباط بین سبک های دلبستگی با سازگاری روان شناختی نقش واسطه ای دارد. بنابراین می توان گفت سبک های دلبستگی و حرمت خود دو مولفه مهم در پیش بینی سازگاری نوجوانان است.
اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود حرمت خود در زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش بررسی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود حرمت خود در زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر بود. پژوهش مطالعه ای آزمایشی، دو گروهی و سه مرحله ای است که بر روی 30 زن مبتلا به بیماری عروق کرونر که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند، انجام شد.گروه آزمایش طی 8 جلسه 2ساعته، هفته ای یک جلسه به مدت 2 ماه تحت مداخله درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفت. ابزار گردآوری داده ها مقیاس حرمت خود روزنبرگ بود. به منظور دستیابی به نتایج از تحلیل کواریانس استفاده شد. شرکت کنندگان، پیش و پس از مداخله و در مرحله پیگیری به کمک مقیاس مزبور مورد بررسی قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود میزان حرمت خود بیماران، تأثیر معنی داری داشته است. این نتایج در مرحله پیگیری نیز حفظ گردید. یافته ها از اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افزایش حرمت خود زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر حمایت کرد، بنابراین، می توان نتیجه گرفت که روش مزبور حرمت خود زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر را بهبود بخشیده است.
تأثیر آموزش روش ایفای نقش بر حرمت خود و سازش یافتگی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره پنجم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۱۴)
105-116
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: کسب مهارت های اجتماعی از دوران کودکی برای تعامل سازنده با دیگران و سازش یافتگی اجتماعی مطلوب ضروری است. یکی از راهکارهای مؤثر برای آموزش این مهارت ها، روش ایفای نقش است. مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش ایفای نقش در حرمت خود و سازش یافتگی دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع آزمایشی و جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه سوم تا پنجم ابتدایی شهرستان خلخال در سال تحصیلی 1396-1395 بود. در مرحله غربالگری و بر اساس کسب نمره لازم در دو پرسشنامه حرمت خود کوپر اسمیت (1967) و پرسشنامه سازش یافتگی سین ها و سینگ (1993)، از میان کل دانش آموزان (178 نفر) تعداد 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (در هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیری داد ه ها نشان داد که آموزش ایفای نقش در حرمت خود و سازش یافتگی کل دانش آموزان به طور معناداری مؤثر است ( p<0/001 ). نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری داده ها نیز نشان داد که آموزش از طریق ایفای نقش بر هر یک از مؤلفه های حرمت خود (عمومی، خانوادگی، تحصیلی و اجتماعی) و سه گروه از مولفه های سازش یافتگی (عاطفی، اجتماعی و تحصیلی) تأثیر معنی داری دارد ( p<0/001 ). نتیجه گیری: روش آموزش ایفای نقش با فراهم کردن محیطی لذت بخش برای یادگیری، در افزایش حرمت خود و سازش یافتگی دانش آموزان تأثیر دارد و برای آنها امکان استفاده از مهارت های آموخته شده در محیط های عینی زندگی را فراهم می نماید.
تفکرات پارانوئید و حرمت خود در دانش آموزان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره پنجم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۱۶)
137-145
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال نافرمانی مقابله ای، یکی از مشکلات رایج دوران کودکی است که مجادله، خصومت و عدم فرمانبرداری از بزرگسالان مشخصه اصلی این اختلال است. این مطالعه با هدف مقایسه تفکرات پارانوئید و حرمت خود دانش آموزان مبتلا و غیرمبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای انجام شد. روش : پژوهش حاضر از نوع علی - مقایسه ای است و نمونه مورد مطالعه شامل 40 دانش آموز با اختلال نافرمانی مقابله ای و 40 دانش آموز بدون اختلال نافرمانی مقابله ای در دامنه سنی14 تا 15 سال مقطع راهنمایی شهر تبریز در سال95-96 بوده است که به صورت خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های حرمت خود (آیزنک، 1976) و سنجش افکار پارانوئید (گرین و همکاران، 2008) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل t مستقل انجام شد. یافته ها : نتایج تحلیل داده ها نشان داد که کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای از حرمت خود پایین تر و تفکرات پارانوئید بالاتری نسبت به کودکان بدون اختلال دارا هستند (0/05>P ). نتیجه گیری : با توجه به یافته های پژوهش به نظر می رسد اختلال نافرمانی مقابله ای به طور غیرمستقیم باعث ایجاد مشکلات دیگری مانند کاهش سطح حرمت خود و ایجاد تفکرات پارانوئید نیز می شود. استلزام های نتیجه به دست آمده در مقاله مورد بحث قرار گرفته است.
جایگاه و مؤلفه های عزت نفس در قرآن و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«عزت نفس» احساس ارزشمندی و توانمندی است. تبیین جایگاه و مؤلفه های عزت نفس در قرآن و روایات، اهمیت آن در اخلاق اسلامی را آشکار می کند؛ زیرا قرآن و روایات مهم ترین منبع اخلاق اسلامی است. تبیین مؤلفه های عزت نفس در قرآن و روایات، زمینة مناسبی برای تدوین راه کارهای تقویت آن با رویکرد اسلامی فراهم می کند. تقویت عزت نفس با رویکرد اسلامی، بسیاری از آفات تقویت عزت نفس با رویکرد روان شناختی سکولار را ندارد. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی مؤلفه های عزت نفس در قرآن و روایات را جمع آوری و دسته بندی کرده است. برخی از این مؤلفه ها عبارتند از: احساس ارزشمندی ذاتی، احساس توانمندی به واسطة نصرت الهی، احساس ارزشمندی در دنیا، قیامت و آخرت به واسطة ایمان و عمل صالح، خودشناسی، ترک ابراز نیاز به مردم و ارتباط کریمانه با مردم.
تأثیر برنامه مداخله ای – آموزشی جرأت ورزی، حل مشئله و حرمت خود بر هوش هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین میزان اثر بخشی برنامه مداخله ای – آموزشی جرأت ورزی، حل مسئله حرمت خود بر هوش هیجانی است تا زمینه تهیه یک برنامه مداخله ای برای افزایش هوش هیجانی فراهم آید.روش : روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی است. جامعه مورد مطالعه را دانش آموزان پسر دبیرستانی تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) شهر تهران تشکیل میدهند. از میان این افراد 15 نفر، که بهر هیجانی کمترین نمره را بین 120 نفر بدست آوردند، به عنوان نمونه انتخاب شدند و تحت کاربندی آزمایشی قرار گرفتند.گروه آزمایش در 15 جلسه 90 دقیقه ای برای مؤلفه های جرأت ورزی، حل مسئله و حرمت خود آموزش دیدند. یافته ها: تحلیل نتایج اندازه گیری مکرر همراه با انتقال اثر نشان داد که برنامه مداخله ای، هوش هیجانی را اقزایش می دهد.همچنین هر یک از سه قسمت برنامه آموزشی(جرأت ورزی، حل مسئله و حرمت خود) جداگانه باعث افزایش هوش هیجانی میشوند. نتیجه گیری: برخلاف هوش شناختی که پدیده ای نسبتاً ثابت و تغییر ناپذیر است، هوش هیجانی را میتوان با برنامه های آموزشی ارتقا داد و سازگاری فرد را بهبود بخشید.
رابطه نام شخصی افراد با حرمت خود و خودپنداره آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این مطالعه تعیین رابطه احتمالی نام شخصی افراد با حرمت خود و خودپنداره آنها بوده است. روش: روش مطالعه مقطعی و جامعه پژوهشی این مطالعه کلیه دانشجویان در سه دانشگاه دولتی تهران، علامه طباطبایی و شهید بهشتی در شهر تهران (به تعداد تقریبی 60000 دانشجو) بود. از میان آنها 404 نفر ( 224 مرد، 180 زن) از دانشجویان به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به یک پرسشنامه محقق ساخته پیرامون نظرات و احساسشان نسبت به نام شخصی خود و همچنین مقیاس حرمت خود روزنبرگ ( 1965 ) و مقیاس خودپنداره ساراسوات ( 1984 ) پاسخ دادند. داده ها به وسیله آزمون تی استودنت و تحلیل واریانس یکراهه مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که نمرات افراد تک اسمی در مقیاس حرمتخود و خودپنداره نسبت به آنهایی که در خانواده و توسط دوستان و همسالان با دو یا چند نام مورد خطاب قرار میگیرند، به طور معناداری بالاتر است. به علاوه افرادی که احساس خوشایندی نسبت به نام خود داشتند و آنهایی که نام خود را هم سنخ با خود و خانواده خویش میدانستند، نسبت به گروه مقابل خود، در مقیاس حرمت خود و خودپنداره نمرات بالاتری کسب کردند. نتیجه گیری: به نظر میرسد که نام شخصی هر فرد به عنوان جلوه بیرونی حرمت خود و خودپنداره او در حکم لباس اجتماعی و یکی از ابعاد پرارجاع در زندگی هر انسانی، با کیفیت حرمتخود و خودپنداره افراد رابطه دارد. نتایج این مطالعه پیامدهای عمیق و گسترده انتخاب نام برای فرزندان توسط والدین را برجسته میسازد.
اثربخشی برنامه آموزشی زودهنگام کوئین بر حرمت خود کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ششم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۱۹)
158-167
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: دوره پیش دبستانی به عنوان یکی از مهم ترین دوره های تحولی کودکان بوده که توجه به آن می تواند به تحول شخصیت سالم در بزرگسالی منجر شود، زیرا مفاهیم مرتبط به تحول شناختی، هیجانی، عاطفی، و اجتماعی در این دوره پایه گذاری و تحول می یابد. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزشی زودهنگام کوئین بر حرمت خود کودکان پیش از دبستان انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر آزمایشی از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی کودکان پیش دبستانی (5 ساله) و والدین آنها (34 تا 42 سال) در شهر اصفهان در سال تحصیلی 96-1395 بود. در پژوهش حاضر با مراجعه به مراکز پیش دبستانی با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس ، تعداد ۳۰ کودک انتخاب و از والدین آنها جهت شرکت در پژوهش دعوت شد. سپس والدین در دو گروه آزمایش و گواه به تصادف (۱۵ نفر در هر گروه). جایدهی شدند ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه حرمت خود کودکان (عزیزی مقدم، ۱۳۸۶) بود. قبل از ارائه مداخله (دوره آموزشی زودهنگام کوئین)، مرحله پیش آزمون برای دو گروه آزمایش و گواه اجرا شد و سپس گروه آزمایش در معرض ۸ جلسه (۹۰ دقیقه ای) دوره آموزشی زودهنگام کوئین قرار گرفت. پس از پایان دوره مداخله از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. یافته ها: یافته های حاصل از پژوهش حاضر با روش تحلیل کواریانس نشان داد که برنامه آموزشی زودهنگام کوئین بر حرمت خود کودکان پیش دبستانی تأثیر دارد (0/0005 P< )؛ به گونه ای که 29 درصد تغییرات حرمت خود کودکان پیش دبستانی توسط برنامه آموزشی زودهنگام کوئین تبیین می شود. نتیجه گیری: درآموزش برنامه کوئین به والدین، تکنیک هایی مانند چگونگی تقویت مهارت دانش، حافظه، استدلال دیداری - فضایی، مهارت های شناختی، و مهارت های حرکتی ظریف فرزندشان آموزش داده شد و در نتیجه سبب بهبود ادراک خودکارآمدی در کودکان و به مرور زمان باعث شکل گیری حرمت خود بالاتر در آنها شده است.
الگوی ساختاری اثرات سرسختی روانی و حرمت خود بر توانمندسازی روان شناختی دانش آموزان: نقش میانجی خودپنداشت تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ششم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۱۹)
168-179
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: توانمندی روان شناختی، مفهوم بسیار مهمی است که نظر می رسد خودپنداشت تحصیلی نیز که در نتیجه عملکرد مطلوب تحصیلی، قابل دستیابی است بر آن اثرگذار باشد. مطالعه پیشینه مطالعات انجام شده حاکی از آن است که تأثیر متغیر خودپنداشت تحصیلی بر توانمندی روانی چندان مورد توجه قرار نگرفته است، بنابراین پژوهش حاضر با هدف پاسخ گویی به این سؤال انجام شده است که آیا خودپنداشت تحصیلی می تواند در رابطه حرمت خود و سرسختی روانی با توانمندی روان شناختی، نقش میانجی ایفا کند؟ روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. نمونه مورد بررسی شامل 225 نفر از دانش آموزان متوسطه دوره اول ( 112 پسر و 113دختر با میانگین سنی 14 سال ) بشهر شیروان در سال 96-95 بود که با استفاده از نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده اند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های توانمندی روان شناختی میرکمالی و نارنجی (1388)، سخت رویی کوباسا (1979)، حرمت خود کوپر اسمیت (1967)، و خودپنداشت تحصیلی یسن چن (2004) استفاده شد. یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی و تحلیل مسیر نشان داد که توانمندسازی روان شناختی با متغیرهای سرسختی روانی، حرمت خود، و خودپنداشت تحصیلی همبستگی دارد (0/0001 P< ). سرسختی روانی، حرمت خود، و خودپنداشت تحصیلی 39 درصد از واریانس توانمندی روان شناختی را تبیین می کنند. سرسختی روانی و حرمت خود 65 درصد از واریانس خودپنداشت تحصیلی را تبیین می کنند و سرسختی روانی 58 درصد از واریانس حرمت خود را تبیین می کند. اثرغیرمستقیم سرسختی روانی و حرمت خود روی توانمندسازی روان شناختی با میانجیگری خودپنداشت تحصیلی به ترتیب در سطح 0/01 و 0/05 معنی دار بود. نتیجه گیری: در مجموع پژوهش حاضر نشان داد که خودپنداشت تحصیلی بالا منجر به افزایش خودکارآمدی در دانش آموزان می شود و خودکارآمدی به افزایش سرسختی روانی که با توانمندی روانی ارتباط مثبت و معنی داری دارد، منجر می شود. به علاوه، خودپنداشت زیربنای حرمت خود است و بالارفتن آن می تواند حرمت خود دانش آموزان را ارتقاء دهد و با توجه به رابطه بین حرمت خود و توانمندسازی، منجر به افزایش توانمندی روانی دانش آموزان می شود.