مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
حرمت خود
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین میزان اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد بر تن انگاره و حرمت خود دختران دانشجو بود. روش: روش تحقیق از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون و پیگری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دختران دانشجوی دانشگاه خوارزمی است. با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه، 24 نفر از بین آن ها انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (12 نفر) و کنترل (12 نفر) کاربندی شدند. تعداد اعضای گروه آزمایش به هشت نفر ریزش پیدا کرد و بنابراین در هر دو گروه هشت نفر لحاظ شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه مقیاس حرمت خود (روزنبرگ، 1965) و پرسشنامه چندبعدی روابط خود با بدن (کش، 2000) بود. گروه آزمایش، به مدت 15 جلسه، در جلسات مشاوره مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد (هیز و استروسال، 2004؛ هیز، استروسال و ویلسون، 2011) شرکت کردند. مدت زمان هر جلسه دو ساعت بود. داده ها با استفاده از تحلیل مختلط واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین اعضای گروه های آزمایش و کنترل از لحاظ تن انگاره تفاوت معنادار وجود دارد. در حرمت خود نیز تفاوت معنادار بین دو گروه وجود دارد. این نتایج در مرحله پیگیری نیز پایدار بود. نتیجه گیری: می توان گقت مشاوره گروهی مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد موجب بهبود تن انگاره و حرمت خود دختران می شود و می توان از آن برای مشکلات مربوط به تن انگاره دختران و نیز ارتقای حرمت خود آن ها استفاده کرد.
نقش واسطه ای حرمت خود در رابطه بین کنش وری خانواده و اختلال خوردن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطه ای حرمت خود در رابطه بین کنش وری خانواده و اختلال خوردن انجام شد. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری آن، دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر نورآباد در سال تحصیلی 1399-1398 بود. از این جامعه تعداد 260 نفر با استفاده از روش نمونه برداری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از ابزار سنجش خانواده (اپشتاین، بالدوین و بیشاپ، 1983)، آزمون بازخورد های خوردن (گارنر، آلماستاد، بوهر و گارفینکل، 1982) و مقیاس حرمت خود روزنبرگ (1961) گردآوری و با مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شد. نتایج نشان داد اثر مستقیم کنش وری خانواده بر حرمت خود، و حرمت خود بر اختلال خوردن، منفی معنادار و اثر مستقیم کنش وری خانواده بر اختلال خوردن مثبت معنادار است. همچنین، نتایج نشان داد که نقش واسطه ای حرمت خود در رابطه بین کنش وری خانواده و اختلال خوردن معنادار است. بر اساس یافته ها، می توان نتیجه گرفت کنش وری خانواده و حرمت خود دو مؤلفه مهم و اثرگذار بر اختلال خوردن نوجوانان هستند.
نظریه مدیریت وحشت: مفاهیم نظری، پژوهش های تجربی و انتقادات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم خرداد ۱۴۰۰ شماره ۳(پیاپی ۶۰)
135-148
حوزه های تخصصی:
نظریه مدیریت وحشت ( TMT ، گرینبرگ، پیزینسکی و سولومون، 1986) میل به بقا را انگیزه زیربنایی برای رفتارهای انسان در نظر میگیرد. انسان با توجه به ظرفیت شناختی و قابلیت تفکر انتزاعی در مورد آینده، متوجه است که مرگش اجتنابناپذیر است. همین امر وحشتی فلجکننده بهوجود میآورد. انسان برای محافظت از خود در مقابل این وحشت، ساختاهای روانشناختی خاصی را گسترش داده است. جهانبینی فرهنگی و حرمت خود برآمده از آن، مهمترین ساختارهای دفاعی روانشناختی هستند. نظریه مدیریت وحشت با شکل دادن سه مفروضه بنیادی، این نظریه را به بوتهی آزمون نهاده است که عبارتند از: فرضیه برجستگی مرگ، دسترسیپذیری افکار مرتبط با مرگ و سپر اضطرابی. با وجود پشتوانه پژوهشی قوی، به این نظریه انتقادهایی نیز وارد است از جمله ابطالناپذیری، یافتههای مغایر، تبیینهای جایگزین و عدم حساسیت به زبان و فرهنگهای غیرغربی. در نهایت بنظر میرسد، نظریه مدیریت وحشت، به نکته مهمی در رفتارشناسی انسان اشاره کرده است، که با رفع کاستیها، یک نظریهی قوی و جذاب در روانشناسی خواهد بود.
اثربخشی شفقت درمانی بر حرمت خود، همدلی، و بخشش کودکان کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هفتم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۲۵)
181-196
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: کودکان کار به فعالیت هایی مشغول هستند که با سن آنها تناسب ندارند، به همین دلیل از تجربه دوران کودکی بی بهره می مانند و در نتیجه سلامت روانی ، جسمی، و اجتماعی آنها در معرض خطر قرار دارند. هدف این پژوهش تعیین اثر بخشی شفقت درمانی بر حرمت خود ، همدلی، و بخشش در کودکان کار است. روش: روش این پژوهش شبه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دختران کار10 الی 14 ساله شهر تهران در سال 1398 بودند که 24 کودک از طریق نمونه گیری در دسترس و بر حسب شرایط ورود به پژوهش به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده شامل پرسشنامه حرمت خود کوپراسمیت (1967)، مقیاس بخشایش گری ری و همکاران (2001) و پرسشنامه واکنش پذیری بین فردی دیویس (1983) بوده است. در این پژوهش ابتدا از تمام کودکان پیش آزمون به عمل آمد و سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 60 دقیقه ای مداخله شفقت درمانی به روش گیلبرت (2009) را دریافت کردند؛ این در حالی بود که کودکان گروه گواه، هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. در پایان از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و با ویرایش 19 نرم افزار spss انجام شد. یافته ها: یافته های این پژوهش تفاوت معناداری را بین عملکرد دو گروه آزمایش و گواه در متغیر حرمت خود در مرحله پس آزمون نشان داد و شفقت درمانی موجب افزایش حرمت خود در گروه آزمایش شده است (45.69 = F ، 0.001 ≥ P ) . همچنین یافته ها نشان داد که تفاوت میانگین متغیرهای همدلی و بخشش بین گروه های آزمایش و گواه به لحاظ آماری معنادار نیست. نتیجه گیری: با توجه به اینکه حرمت خود به شکل گسترده ای بر موفقیت کودکان در زمینه های بسیاری از جمله کیفیت روابط بین فردی و سازش یافتگی تاثیرگذار است، می توان نتیجه گیری کرد که شفقت درمانی برای کودکان آسیب دیده که شرم و خودانتقادگری زیادی دارند با اصلاح و افزایش تعامل های بین فردی باعث افزایش حرمت خود می شود.
نقش واسطه ای کیفیت مراقبت مادرانه در رابطه بین حرمت خود مادر و اختلال های هیجانی و رفتاری کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین نقش واسطه ای کیفیت مراقبت مادرانه در رابطه بین حرمت خود مادر با اختلال های هیجانی و رفتاری کودک بود. 388 مادر دارای کودک 14-6 ساله در دبستان های مناطق 2 و 5 شهر تهران در سال 1398، با استفاده از روش نمونه برداری در دسترس وارد پژوهش شدند و به فهرست رفتاری کودک (آشنباخ و رسکولا، 2001)، سیاهه چند بعدی حرمت خود (ابراین و اپستاین، 1988) و مقیاس کیفیت مراقبت مادرانه (قنبری و همکاران، 1390) پاسخ دادند. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که اثر غیرمستقیم حرمت خود مادر بر مشکلات درونی سازی (14/0= ß ) و برونی سازی کودک (23/0= ß ) با واسطه کیفیت مراقبت مادرانه معنادار است. یافته های این پژوهش نقش واسطه ای کیفیت مراقبت مادرانه در رابطه بین حرمت خود مادر و مشکلات هیجانی و رفتاری کودک را تایید می کند. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت حرمت خود مادر و کیفیت مراقبت وی از کودک خویش بر پدیدآیی مشکلات هیجانی و رفتاری کودک تأثیر بسزایی دارد. در نظر گرفتن این متغیرها می تواند در زمینه پیشگیری، تشخیص و درمان مشکلات هیجانی و رفتاری کودک مؤثر باشد.
نقش واسطه ای حرمت خود و خودمهارگری در رابطه بین عملکرد خانواده با رفتار خرید اجباری نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
113 - 128
حوزه های تخصصی:
رفتار خرید اجباری یک رفتار بالقوه خطرناک و اعتیادی است که سبب مجموعه ای از پیامدهای منفی روانشناختی و اجتماعی می شود. از این رو، پژوهش حاضر باهدف تعیین نقش واسطه ای حرمت خود و خودمهارگری در رابطه بین عملکرد خانواده با رفتار خرید اجباری انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر نورآباد در سال تحصیلی 1398- 1399 بود. از این جامعه تعداد 307 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از ابزار سنجش خانواده، مقیاس خرید اجباری ادواردز، پرسش نامه خودمهارگری و مقیاس حرمت خود روزنبرگ گردآوری و با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شد. نتایج نشان داد اثر مستقیم عملکرد خانواده بر رفتار خرید اجباری مثبت معنادار و اثر مستقیم حرمت خود و خودمهارگری بر رفتار خرید اجباری منفی معنادار است. همچنین، نتایج نشان داد که نقش واسطه ای حرمت خود و خودمهارگری در رابطه عملکرد خانواده با رفتار خرید اجباری معنادار است. بر اساس یافته ها، می توان نتیجه گرفت عملکرد خانواده، حرمت خود و خودمهارگری مؤلفه های مهم اثرگذار بر رفتار خرید اجباری در نوجوانان دختر است
مقایسه میزان اثربخشی فرزندپروری چندبعدی معنوی خداسو و فرزندپروری مثبت بر حرمت خود، خودکارآمدی و خود مهارگری کودکان دارای والدین پراسترس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: این تحقیق با هدف مقایسه اثربخشی فرزندپروری چندبعدی معنوی خدا سو (GOSP) و فرزندپروری مثبت (TRIPLE P) بر حرمت خود، خودکارآمدی و خودمهارگری کودکان دارای والدین پراسترس، به روش نیمه تجربیِ سه گروهی انجام شد. مواد و روش ها: جامعه آماری دانش آموزان ۸ تا ۱۱ ساله ای بودند که در سال تحصیلی ۹۹-۱۳۹۸ در مدارس منطقه ۱۵ شهر تهران مشغول به تحصیل بوده و دارای والدین پراسترس بودند؛۳۰ نفر از این مادران با نمونه گیری در دسترس و بعد از غربالگری در سه گروه آزمایش و کنترل (هرکدام ۱۰ نفر) به طور تصادفی جایگزین شدند. به آزمودنی های گروه آزمایش GOSP (۱۲ جلسه) و به گروه ۲، TRIPLE P (۱۰ جلسه بر اساس فرزندپروری ساندرز ۱۹۹۲) به صورت ۱۲۰ دقیقه هفتگی آموزش داده شد و گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. بعد از آموزش، پس آزمون برای هر سه گروه از دانش آموزان اجرا شد. نتایج با روش تحلیل کوواریانس تک متغیری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد میانگین نمرات دانش آموزان در گروه GOSP در حرمت خود و خود مهارگری به طور معناداری از گروه TRIPLE P و کنترل بیشتر است. خودکارآمدی هیجانی در گروه GOSP به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل و میانگین نمرات خودکارآمدی تحصیلی در هر دو گروه آزمایش به طور معناداری از گروه کنترل بیشتر بود. بین حرمت خود و خود مهارگری کودکان در دو گروه TRIPLE P و گروه کنترل تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: ترکیب معنویت خدا سو با در نظر گرفتن ویژگی های تحولی کودکان، اثربخشی آموزش های فرزندپروری بر خود مهارگری، حرمت خود و خودکارآمدی در کودکان را افزایش می دهد.
تدوین مدل عملکرد تحصیلی براساس مدت زمان استفاده از صفحات نمایشی، فراشناخت و ذهن آگاهی با میانجی گری حرمت خود در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم زمستان (اسفند) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۸
۲۳۲۶-۲۳۰۷
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به پیش بینی عملکرد تحصیلی بر اساس فراشناخت و ذهن آگاهی و مدت زمان استفاده از صفحات نمایشی و حرمت خود پرداخته اند. اما پژوهشی که به تدوین مدل عملکرد تحصیلی براساس مدت زمان استفاده از صفحات نمایشی و فراشناخت و ذهن آگاهی: نقش واسطه ای حرمت خود پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین ذهن آگاهی، فراشناخت و مدت زمان استفاده از صفحات نمایشی بر عملکرد تحصیلی با نقش واسطه ای حرمت خود در دانش آموزان دختر و پسر شهر تهران انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. بودند که از بین آنها 517 نفر (260 پسر - 257 دختر) به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. در این پژوهش برای گردآوری داده ها از پرسشنامه ذهن آگاهی فرایبورگ (2006)، پرسشنامه عملکرد تحصیلی درتاج (1383)، پرسشنامه حرمت خود کوپراسمیت (1967)، پرسشنامه فراشناخت ولز (1997) و پرسشنامه مدت زمان استفاده از صفحات نمایشی تیرگر (1397) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که مسیرهای مستقیم فراشناخت، ذهن آگاهی و مدت زمان استفاده از صفحات نمایشی با عملکرد تحصیلی معنی دار است (0/01 >p) و اثر مستقیم و غیر مستقیم فراشناخت و عملکرد تحصیلی با میانجی گری حرمت خود (0/20 =p)، ذهن آگاهی و عملکرد تحصیلی با میانجی گری حرمت خود (0/03 =p) و مدت زمان استفاده از صفحات نمایشی و عملکرد تحصیلی با میانجی گری حرمت خود (0/01 >p) معنی دار است. نتیجه گیری: مدت زمان استفاده از صفحات نمایشی و فراشناخت و ذهن آگاهی در کنار سایر عوامل از جمله حرمت خود نقش کلیدی در عملکرد تحصیلی ایفا می کنند و لزوم توجه به این عوامل در بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان ضروری است.
ویژگی های روان سنجی پرسش نامه ی عزّت نفس معنوی با رویکرد اسلامی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
29-46
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: پژوهش ها نشان داده است که عزّت نفس در سلامت روان نقش بسزایی دارد. از آنجایی که مقیاس های عزّت نفس موجود فاقد بُعد معنوی است، پژوهش حاضر با هدف ساخت پرسش نامه ی عزّت نفس معنوی با رویکرد اسلامی و اعتباریابی آن انجام شد. روش کار: روش این پژوهش ترکیبی از کیفی (توصیفی-تحلیلی) و کمّی (میدانی) بود. ابتدا آیات و روایات مرتبط با احساس ارزشمندی و توانمندی معنوی، جمع آوری، دسته بندی و تحلیل شد و سپس سازه ی عزّت نفس معنوی به معنای احساس ارزشمندی و توانمندی در بُعد معنوی شامل 10 مؤلفه طراحی شد. مؤلفه ها عبارت بود از: باور به توانمندی و جایگاه آدمی از سوی خدا، باور به ارزشمندی خویش به واسطه ی ایمان و عمل صالح، توکل و امداد الهی، احساس نزدیکی به خدا، ارتباط کریمانه با مردم، احساس بی نیازی از مردم، خویشتن پذیری، هدفمندی معنوی، یکپارچگی معنوی و احساس کنترل. سپس کارشناسان روایی محتوایی مؤلفه ها را تأیید کردند. در ادامه شاخصه های هر مؤلفه تعیین و متناسب با هر شاخصه، گویه هایی طراحی شد. پرسش نامه ی اولیه به همراه پرسش نامه ی عزّت نفس روزنبرگ و سلامت معنوی پولوتزین و الیسون در بین 204 شرکت کننده که به صورت نمونه گیری خوشه یی تصادفی از شش دانشگاه دردسترس قم و تهران انتخاب شده بودند، اجرا شد. در تحلیل یافته ها نیز از ضریب تشخیص، دشواری، همبستگی پیرسون، تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی؛ و ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. در این پژوهش همه ی مسائل اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته ها نشان داد پرسش نامه ی نهایی عزّت نفس معنوی شامل هفت مؤلفه ی باور به توانمندی معنوی، توکل و امداد الهی، احساس نزدیکی به خدا، احساس کنترل، یکپارچگی معنوی، ارتباط کریمانه با مردم و خویشتن پذیری؛ و 25 گویه در طیف لیکرت چهارتایی است. روایی سازه به روش تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی بررسی شد که مطلوب بود (97/0 = CFI)، همچنین پایایی پرسش نامه با روش آلفای کرونباخ 897/0؛ با استفاده از روش دونیمه سازی و اسپیرمن 831/0 و به روش گاتمن 825/0 به دست آمد. علاوه براین، رابطه ی عزّت نفس معنوی با عزّت نفس (477/0) و سلامت معنوی (677/0) نیز مثبت و معنادار بود (001/0P<)؛ بنابراین روایی هم زمان پرسش نامه نسبتاً مطلوب بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده، پرسش نامه ی عزّت نفس معنوی با رویکرد اسلامی شامل هفت مؤلفه است و از روایی و پایایی مطلوبی برخوردار است.
پیش بینی بهزیستی روان شناختی بر اساس مؤلفه های نگرش مذهبی و حرمت خود در سالمندان شهر اهواز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۶ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
88-100
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: بی توجهی به جنبه های اجتماعی سلامت سالمندان در عصر ارتباطات و جهانی سازی، موجب افزایش آسیب پذیری این قشر از افراد جامعه در ابعاد جسمی، روانی، خودکشی، گرایش به مصرف دخانیات و آسیب های اجتماعی دیگر می شود. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین نگرش مذهبی و حرمت خود با بهزیستی روان شناختی سالمندان شهرستان اهواز انجام شده است. روش کار: این پژوهش از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی سالمندان شهرستان اهواز بودند که در بهار سال 1397، به روش نمونه گیری تصادفی ساده و با توجه به جدول مورگان، 80 نفر از آنان برای نمونه انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسش نامه های نگرش مذهبی، حرمت خود کوپر اسمیت و بهزیستی روان شناختی ریف استفاده شده است. داده های حاصل از پرسش نامه ها نیز با استفاده از آماره های توصیفی چون فراوانی، میانگین و انحراف معیار و آزمون های آماری استنباطی چون همبستگی و رگرسیون چندمتغیّری تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج به دست آمده حاکی از آن است که بین نگرش مذهبی و خرده مقیاس های آن با بهزیستی روان شناختی؛ و همچنین بین حرمت خود و خرده مقیاس های آن با بهزیستی روان شناختی رابطه مثبت و معنادار وجود داشت. نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده می توان گفت که مذهب نقش پیشگیری دارد و منبع مهمی برای پیشگیری از وقوع بیماری ها است. همچنین، ارزش های مذهبی و قومی رابطه و همبستگی مثبتی با بهداشت روانی دارد؛ زیرا هر دو رفتارهای اجتماعی مطلوب در فرهنگ را تشویق می کند. بسیاری از اشکال مذهب با رشد فرد هماهنگ است؛ ازجمله پیشرفت، پایداری و ثبات، اجتناب از شیوه های زندگی مضر، پیوستگی استحکام خانواده و خودشکوفایی.
نقش واسطه ای حرمت خود در رابطه بین ارتباط والد –کودک با همدلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین نقش واسطه ای حرمت خود در ارتباط والد کودک با همدلی بود. بدین منظور 295 دانش آموز دوره متوسطه دوم منطقه شش تهران در سال تحصیلی 1398-1397 به شیوه خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند و به اندازه همدلی و هم احساسی نوجوانان (وزن، پیوتروسکی و والکنبرگ، 2015)، سیاهه حرمت خود کوپراسمیت (1990) و پرسش نامه ارتباط والد کودک (فاین و شوئبل، 1983) پاسخ دادند. تحلیل یافته ها با آزمون همبستگی و تحلیل مسیر صورت گرفت و نتایج نشان داد حرمت خود و ارتباط والد کودک با همدلی رابطه مثبت دارند و ارتباط والد کودک هم با حرمت خود رابطه مثبت داشت. نتایج نقش واسطه ای حرمت خود را در رابطه والد کودک و همدلی تأیید کرد. با توجه به نتایج این پژوهش، ارتباط والد کودک باعث شکل گیری حرمت خود می شود و بر آن تأثیر می گذارد و به واسطه حرمت خود نیز ارتباط والد کودک با همدلی رابطه دارد.
مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان شناختی-رفتاری بر سازگاری پس از طلاق و حرمت خود زنانِ مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (فروردین) ۱۴۰۱ شماره ۱۰۹
۲۲۷-۲۰۷
حوزه های تخصصی:
زمینه: نگاه های تلخ و گزنده ای جامعه و طرد زنان مطلقه، سازگاری آنان را با این شرایط مشکل و به حرمت خود شان آسیب می زند. تحقیقات نشان داده است که درمان های هیجان مدار و شناختی-رفتاری می توانند بر سازگاری پس از طلاق و حرمت خود زنان مطلقه مؤثر باشند، اما پژوهشی که به مقایسه اثربخشی آن ها پرداخته باشد، مغفول مانده است. هدف: هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان شناختی-رفتاری بر سازگاری پس از طلاق و حرمت خود زنانِ مطلقه بود. روش: تحقیق حاضر مطالعه ای شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دوماهه با گروه گواه بود. جامعه پژوهش متشکل از زنان مطلقه تحت پوشش پایگاه های خدمات اجتماعی منطقه 2 شهر تهران در سال 1398 بود. نمونه این مطالعه 60 زن بودند که به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه (هر گروه 20 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش مقیاس سازگاری پس از طلاق فیشر (1976) و مقیاس حرمت خود روزنبرگ (1965) بودند. برای گروه آزمایشی اول، درمان هیجان مدار (میرزازاده و همکاران، 1391) و برای گروه آزمایشی دوم درمان شناختی-رفتاری (موناز و همکاران، 2007) در 9 جلسه 120 دقیقه ای برگزار گردید، اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. تحلیل داده ها با روش های تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بانفرونی انجام شد. یافته ها: هر دو درمان باعث بهبود سازگاری پس از طلاق و حرمت خود زنانِ مطلقه در پایان مداخلات و دوره پیگیری شدند (01/0>p)، ولی درمان هیجان مدار در بهبود سازگاری آنان نسبت به درمان شناختی-رفتاری اثربخش تر بود (01/0>p). بین این دو روش درمانی در افزایش حرمت خود زنانِ مطلقه تفاوتی مشاهده نشد (05/0<p). نتیجه گیری: زنان مطلقه ای که در جلسات درمان های هیجان مدار و شناختی-رفتاری شرکت کردند سازگاری پس از طلاق و حرمت خود بیشتری را تجربه کردند.
اثربخشی روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت بر حرمت خود، نظم جویی هیجان و مکانیسم های دفاعی در مردان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (خرداد) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۱
۴۷۴-۴۶۱
حوزه های تخصصی:
زمینه: اختلال اضطراب اجتماعی، شایع ترین اختلال اضطرابی محسوب می شود. این افراد حرمت خود پایین دارند و در تعاملات آن ها تأثیر منفی می گذارد. همچنین ناتوانی در نظم جویی هیجان در این بیماران منجر به تشدید علائم می شود زیرا نمی توانند هیجانات خود را در موقعیت های مختلف کنترل کنند و از موقعیت های اجتماعی بیشتر اجتناب می کنند. وجود مکانیسم های دفاعی ناکارآمد نیز به این بیماران اجازه نمی دهد تا بتوانند مشکلات خود را دقیق تر بررسی کنند. بنابراین تمرکز بر رفع این سه مشکل اساسی در این بیماران حائز اهمیت است. هدف: پژوهش حاضر به دنبال بررسی اثربخشی روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت بر عزت نفس، نظم جویی هیجان و مکانیسم های دفاعی در مبتلایان به اختلال اضطراب اجتماعی بود. روش: در این پژوهش از طرح شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه مردان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی در شهر شیراز بود که در سال 1399 به مراکز مشاوره و ارائه خدمات روانشناختی مراجعه کرده بودند. بدین منظور از بین این افرد، 20 نفر به صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. تمام شرکت کنندگان پرسشنامه های عزت نفس کوپر اسمیت (۱۹۶7)، سبک های دفاعی آندروز و همکاران (1993) و تنظیم هیجان گراتز (2004) را قبل از اجرای پژوهش تکمیل کردند. سپس گروه آزمایش پروتکل روان درمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت دکتر حبیب دوانلو (1996) را به صورت 2 جلسه 60 دقیقه ای هفتگی در 15 جلسه دریافت کردند. پس از اتمام جلسات درمان و دوماه بعد، تمامی شرکت کنندگان، در هر دو گروه مجددا پرسشنامه های پژوهش را تکمیل کردند. یافته ها: نتایج نشان داد که روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت بر افزایش عزت نفس و سبک های دفاعی رشد یافته و کاهش سبک های دفاعی رشدنیافته و روان آزرده و دشواری تنظیم هیجان مردان مبتلا به اضطراب اجتماعی، در مراحل پس آزمون و پیگیری، مؤثر است (01/0 >p). نتیجه گیری: می توان گفت روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت می تواند منظور بهبود مشکلات شایع هیجانی، عزت نفس و مکانیسم های دفاعی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی از روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت استفاده شود.
پیش بینی اعتیاد به تلفن همراه بر اساس سیستم های مغزی-رفتاری، احساس تنهایی و حرمت خود در نوجوانان دختر
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی پیش بینی اعتیاد به تلفن همراه بر اساس سیستم های مغزی-رفتاری، احساس تنهایی و حرمت خود در نوجوانان دختر بود. روش پژوهش کمی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهرستان شهریار در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. حجم نمونه 150 نفر از این دانش آموزان به شیوه در دسترس انتخاب شده و به پرسشنامه اعتیاد به تلفن همراه (MPAQ) سواری (1393)، مقیاس سیستم های مغزی- رفتاری (BIS/BAS) کارور و وایت (1994)، مقیاس احساس تنهایی-نسخه سوم (UCLA LS3) راسل (1996) و مقیاس حرمت نفس (RSEs) روزنبرگ (1989) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره تحلیل شد. یافته ها نشان داد که بین سیستم های مغزی-رفتاری، احساس تنهایی و حرمت خود با اعتیاد به تلفن همراه در دانش آموزان رابطه معنی داری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز آشکار کرد که 73/4 از کل واریانس اعتیاد به تلفن همراه در دانش آموزان به وسیله سیستم های مغزی-رفتاری، احساس تنهایی و حرمت خود تبیین می شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که سیستم های مغزی-رفتاری، احساس تنهایی و حرمت خود سهم معنادار در اعتیاد به تلفن همراه در دانش آموزان دختر دارد.
پیش بینی افکار خودکشی بر اساس کاستی خداآگاهی و حرمت خود دانشجویان(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش پیش بینی افکار خودکشی بر اساس خداآگاهی و حرمت خود بود. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و تحلیل رگرسیونی است. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان زن و مرد یکی از دانشگاه های بیرجند در سال 1398 1399 بوده است. نمونه این پژوهش تعداد 375 نفر بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری، مقیاس های خداآگاهی (نورعلیزاده، 1390)، افکارخودکشی (بک، 1961) و حرمت خود (کوپر اسمیت، 1957) بودند. یافته های پژوهش نشان داد بین خداآگاهی و حرمت خود و افکارخودکشی رابطه معنی دار منفی وجود دارد. همچنین یافته ها حاکی از آن است که میزان افکار خودکشی، حرمت خود و خداآگاهی در میان زنان بیشتر از مردان است و این آمار در میان افراد مجرد به مراتب بیشتر از افراد متأهل بوده است. بر اساس یافته ها پیش بینی می شود که با ارتقای خداآگاهی و حرمت خود می توان بهداشت روانی افراد را افزایش داده و از شکل گیری افکار خودکشی پیشگیری و با آن مقابله کرد. پیشنهاد می شود در پژوهش های آینده بسته خداآگاهی بر گروهی از افراد آسیب پذیر به افکار خودکشی اجرا شود و اثربخشی آن بر کاهش افکار خودکشی ارزیابی شود.
مقایسه اثربخشی آموزش شناختی رفتاری با مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد بر حرمت خود مادران دارای کودک با اختلال طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف: اختلال طیف اوتیسم یکی از اختلال های شایع عصبی تحولی است که تشخیص آن در فرزند، روی کیفیت زندگی والدین به ویژه مادر تأثیر منفی بسیاری دارد. بدین ترتیب پژوهش حاضر با هدف مقایسه تأثیر آموزش شناختی رفتاری با مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد بر حرمت خود مادران دارای کودک با اختلال طیف اوتیسم انجام شد. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون – پس آزمون شامل دو گروه آزمایش و یک گروه گواه بود. نمونه مورد مطالعه شامل 36 مادر دارای کودک با اختلال طیف اوتیسم شهر رشت در سال 1399 بودند که برحسب شرایط ورود و خروج انتخاب شدند که در یکی از سه گروه مداخله شناختی رفتاری، مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد، و گواه جایدهی شدند. در ابتدا پرسشنامه حرمت خود (سورنسن، 2005) به عنوان پیش آزمون روی هر سه گروه اجرا شد. گروه آزمایش یکم، آموزش شناختی رفتاری را در ده جلسه 90 دقیقه ای و گروه آزمایش دوم، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را در هشت جلسه 60 دقیقه ای دریافت کردند، در حالی که گروه گواه، مداخله ای را دریافت نکردند. سپس از هر سه گروه پس آزمون به عمل آمد و پس از سه ماه، پیگیری انجام شد. داده ها به شیوه تحلیل کواریانس تک متغیری و آزمون تی وابسته تحلیل شد. یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که اثربخشی مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد بر حرمت خود، (1/318) واحد تفاوت نسبت به گروه آموزش شناختی رفتاری دارد و نتایج آزمون تی وابسته نشان داد در گروه آموزش شناختی رفتاری (491/0 P= 713/0- =(11)t) و مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد (067/0 P= 028/2 =(11)t) تفاوت معناداری بین دو مرحله پس آزمون و پیگیری بر حرمت خود مشاهده نشد (0/05p< ). نتیجه گیری: بر اساس این یافته ها می توان بیان کرد که هر دو روش آموزش شناختی رفتاری و مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد حرمت خود مادران دارای کودک با اختلال طیف اوتیسم را افزایش داد. استلزامات نتایج به دست آمده در مقاله مورد بحث قرار گرفته است.
بررسی اثربخشی بسته آموزش حرمت خود در دانش آموزان دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۲
95 - 111
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی بسته آموزش حرمت خود در دانش آموزان دبستانی انجام گرفت. به این منظور با روش نمونه گیری در دسترس از بین ۴۳ کودک کلاس سوم، با توجه به معیارهای ورود ۱۶ نفر انتخاب شدند. آزمودنی ها به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شده و تحت آزمون حرمت خود روزنبرگ قرار گرفتند. گروه آزمایشی دو بار در هفته تحت آموزش برنامه حرمت خود؛ که توسط محقق تهیه و روایی آن توسط متخصصان تأیید شد، در کنار آموزش های معمول قرار گرفتند. گروه گواه آموزش معمول خود را دنبال کرده و پس از هشت جلسه آموزش به گروه تحت آزمایش، آزمون های ذکر شده مجدداً از دو گروه اخذ و داده ها با روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. به منظور تحلیل داده ها از ویرایش بیستم نرم افزار SPSS و آزمون تحلیل کوواریانس یک راهه استفاده گردید. نتایج بدست آمده پژوهش حاضر نشان داد که نمرات آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در متغیر حرمت خود به طور معناداری افزایش یافته است (05/0>P). در مجموع نتایج یافته ها مشخص کرد به کارگیری برنامه آموزش حرمت خود روی کودکان دبستانی می تواند به افزایش حرمت خود بی انجامد.
رابطه استرس ادراک شده، حمایت اجتماعی و حرمت خود با خوردن آشفته به واسطه ناگویی خلقی
مقدمه: استرس، حالات هیجانی منفی، بی نظمی هیجانی، ضعف حرمت خود و احساس تنهایی و انزوا از عواملی است که به عنوان راه اندازهای رفتارهای خوردن آشفته شناسایی شده اند. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه استرس ادراک شده، حمایت اجتماعی و حرمت خود با خوردن آشفته به واسطه ناگویی خلقی بود. روش: پژوهش حاضر همبستگی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری مراجعه کنندگان به کلینیک درمان چاقی باراکا در شهر تهران در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹ بودند که از بین آن ها ۳۰۳ نفر که دارای شاخص توده بدنی بالای ۳۰ بودند با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن و همکاران (۱۹۸۳)، مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (۱۹۸۸)، مقیاس حرمت خود روزنبرگ (۱۹۶۵)، مقیاس ناگویی خلقی بگبی و همکاران (۱۹۹۴) و پرسشنامه رفتارهای خوردن وان اشتراین و همکاران (۱۹۸۶) گردآوری شد. جهت تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج معادلات ساختاری نشان داد اثرات مستقیم استرس ادراک شده (۰/۲۲= β و ۰/۰۱> p )، حمایت اجتماعی (۰/۲۵-= β و ۰/۰۱> p ) و حرمت خود (۰/۲۱-= β و ۰/۰۱> p ) بر خوردن آشفته معنادار بود. همچنین اثرات غیر مستقیم استرس ادراک شده (۰/۰۱> p و ۷/۶۹= Z )، حمایت اجتماعی (۰/۰۱> p و ۶/۱۳-= Z ) و حرمت خود (۰/۰۱> p و ۶/۴۶-= Z ) از طریق ناگویی خلقی بر خوردن آشفته معنادار بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که عواملی همچون میزان استرس، داشتن حمایت اجتماعی و حرمت خود و شناسایی و بیان احساسات می تواند بر رفتارهای خوردن آشفته تأثیرگذار باشد؛ بنابراین، می توان انتظار داشت با کاهش استرس و ناگویی خلقی و بهبود حمایت اجتماعی و حرمت خود رفتارهای خوردن آشفته در افراد چاق کاهش یابند.
تأثیر آموزش شفقت به خود برحرمت خود و تنیدگی ادراک شده مادران کودکان با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی یکی از رایج ترین اختلال های دوره کودکی با میزان شیوع نسبتاً بالا است که می تواند مشکلات فراوانی به علت رفتارهای تکانشی، فزون کنشی، و نارسایی توجه برای فرد مبتلا، همسالان، معلمان، و والدین در زمینه های مختلف آموزشی ، اجتماعی، و خانوادگی ایجاد کند. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش شفقت به خود بر حرمت خود و تنیدگی ادراک شده مادران کودکان با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی انجام شد. روش: در این پژوهش از روش شبه تجربی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه گواه استفاده شده و جامعه آماری آن شامل مادران کودکان 5 تا 11 سال با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی شهر رشت در سال 1400-1399 بود. نمونه مورد مطالعه نیز شامل 28 مادر از جامعه آماری مذکور بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب، و در دو گروه آزمایش و گواه به شیوه تصادفی جایدهی شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه هفتگی در دوره آموزشی شفقت به صورت گروهی شرکت داده شدند، ولی گروه گواه در این مدت هیچ مداخله ای را دریافت نکردند و فقط جلساتی جهت پاسخدهی به برخی سوالات نامرتبط با حوزه شفقت ورزی برای آنها برگزار شد. هر دو گروه در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون با پرسشنامه حرمت خود سورنسن (2006) و پرسشنامه تنیدگی ادراک شده کوهن و همکاران (1983) ارزیابی شدند. تحلیل داده ها نیز با آزمون t مستقل با نمرات افتراقی نرم افزار SPSS26 تحلیل شد. یافته ها: نتایج مداخله آموزش شفقت در مرحله پس آزمون حاکی از آن بود که به طور معناداری نمرات حرمت خود گروه آزمایش، افزایش (001/0 p<، 571/11-=t) و نمرات تنیدگی ادراک شده، کاهش ( 001/0p<، 642/9-=t) یافته است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که آموزش شفقت با تأکید بر مؤفه هایی همچون مهربانی با خود در زمان تنش و سختی ها، اشتراکات انسانی، ذهن آگاهی و حضور در لحظه، و همچنین با قرارگیری در گروه همنوعان خود باعث بهبود سطوح حرمت خود و کاهش تنیدگی ادراک شده مادران کودکان با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی شده است. بنابراین می تواند به عنوان یکی از محورهای آموزش والدین، توسط متخصصان حوزه های مختلف اجرا شود.
مقایسه اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه با درمان شناختی رفتاری بر سازش یافتگی اجتماعی و حرمت خود در کودکان کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: از جمله مشکلات اصلی کودکان کار مشکل در سازش یافتگی اجتماعی و حرمت خود است. یکی از روان درمانی های موجود، درمان شناختی رفتاری و درمان فراتشخیصی یکپارچه است. بدین ترتیب پژوهش حاضر با هدف مقایسه ای اثربخشی پروتکل فراتشخیصی یکپارچه با درمان شناختی رفتاری بر سازش یافتگی اجتماعی و حرمت خود در کودکان کار انجام شد. روش : پژوهش حاضر یک مطالعه شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون بود. جامعه مورد مطالعه شامل تمامی دختران آسیب دیده اجتماعی (کودکان کار) شهر تهران در سال 1398 بودند که با روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 30 نفر به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شده اند و به تصادف در دو گروه درمان فراتشخیصی یکپارچه و درمان شناختی رفتاری جایدهی شدند. نخست پرسشنامه ساز ش یافتگی اجتماعی (سینها و سینگ، 1993) و مقیاس حرمت خود (پوپ و همکاران، 1998) به عنوان پیش آزمون بر روی هر دو گروه اجرا شد. گروه آزمایش یکم، درمان شناختی رفتاری را به مدت هجده جلسه 90 دقیقه ای و گروه آزمایش دوم، درمان فراتشخیصی را در پانزده جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند. داده ها با روش آزمون تحلیل واریانس با تکرار سنجش و نرم افزار SPSS نسخه 25 تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان دادند که هر دو درمان، موفق به افزایش معناداری در سازش یافتگی اجتماعی و حرمت خود در مراحل پس آزمون و پیگیری در کودکان کار شدند. سپس از هر دو گروه پس آزمون به گرفته شد پس از سه ماه، پیگیری انجام شد. با وجود این مقایسه اثربخشی بین دو درمان یکپارچه نگر و شناختی رفتاری نشانگر آن است که اثربخشی پروتکل فراتشخیصی یکپارچه در حرمت خود (34/0=partial ƞ؛01 /0P<؛ 46/14=F) و سازش یافتگی اجتماعی (16/0=partial ƞ2؛ 05/0P<؛ 33/11=F) نسبت به درمان شناختی رفتاری بیشتر بود. نتیجه گیری: درمان فراتشخیصی کودکان در مقایسه با درمان شناختی رفتاری در بهبود میزان سازش یافتگی اجتماعی و حرمت خود از اثربخشی بیشتری برخوردار بود. اگرچه درمان فراتشخیصی نتایج امیدوارکننده ای را نشان داد، اما کارآزمایی های بالینی بیشتری برای ارزیابی اثربخشی در جوامع مختلف و سایر وضعیت های روانی همزمان مورد نیاز است.