مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
زبان فارسی
حوزه های تخصصی:
پژوهش های تطبیقیِ زبان ها این امکان را فراروی محققان قرار می دهد تا به میزان اثرپذیری زبان ها از یکدیگر پی ببرند و در مواردی رفع مشکلات دستوری و معنایی یک زبان را به کمک اسالیب زبان یا زبان های دیگر امکان پذیر می سازد.
پژوهش حاضر با تکیه بر دستور زبان عربی و فارسی و مطالعات دستورپژوهان و فرهنگ نویسان این دو زبان، و نیز براساس روش تحلیلی- تقابلی به بررسی مفهوم «استعلا» بهعنوان یکی از مهم ترین معانی حروف جر عربی و حروف اضافه فارسی پرداخته است، و ویژگی های آن دسته از حروف جر و اضافه را که نمایانگر این مفهوم اند تبیین کرده است. از مهم ترین دستاوردهای این جستار بیان وجوه افتراق، اشتراک و اثرپذیری دو زبان عربی و فارسی در حوزه حروف جر و حروف اضافه است.
فعل مجهول در زبان ها و گویش های ایرانی(1)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فعل مجهول در ادوار تاریخ زبان فارسی شکل ها و کاربردهای مختلفی داشته است. به طور کلی از دیرباز تا امروز در زبان ها و گویش های ایرانی، شیوه های زیر را می توان در ساخت یا مفهوم فعل مجهول مشاهده کرد: الف) ریشه / ماده فعل+ پسوند مجهول ساز؛ ب) اسم مفعول (صفت مفعولی) یا مصدر+ فعل کمکی؛ ج) صیغه سوم شخص جمع فعل های متعدی معلوم بدون عامل.
در زبان فارسی و گویش های ایرانی امروز، هریک از شیوه های مذکور به طور مستقل و گاه در کنار یکدیگر به حیات خود ادامه می دهند. در این مقاله با مطالعه زبان ها و شماری از گویش های ایرانی، به بررسی روش های ساخت فعل مجهول در آنها پرداخته ایم. ابتدا به چگونگی ساخت این فعل در زبان های ایرانی باستان و میانه غربی اشاره شده و سپس براساس منابع موجود، روند تحول، شیوه ها و امکانات مختلف ساخت مجهول در گویش های ایرانی نو مورد بررسی و کاوش قرار گرفته است.
زبان شناسی اعراب و بومیان خراسان در عهد اموی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
دولت اموی در اواخر قرن اول هجری، زبان فارسی دیوان ها را به عربی تبدیل کرد. اما این امر در خراسان با تاخیر انجام شد. در ابتدا گفت وگو میان اهالی بومی خراسان و اعراب ساکن در آن دیار مشکل بود و به تدریج آنان با اصطلاح های مهم زبان های یک دیگر آشنا شدند. فراگیری زبان گروه مقابل، برای نسل دوم آسان تر بود. اعرابی که مسئولیت اداری داشتند و با مردم در ارتباط بودند تا حدودی زبان فارسی را فرا می گرفتند. برخی از داعیان عرب عباسی، زبان فارسی را یاد گرفتند تا امر دعوت را در میان بومیان خراسان گسترش دهند، بومیانی نیز که از سوی عرب ها در پست های مهم منصوب می شدند و به ویژه کسانی که قصد یاد گیری علوم اسلامی را داشتند، زبان عربی را فرا می گرفتند. یک نسل پس از ورود اعراب به ایران، نحویون بزرگی در ادب عربی در میان بومیان ایرانی پیدا شدند.
تصویرگونگی دوگان ساخت ها در زبان فارسی: طبقه بندی معنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش ویژگی های معنایی دوگان ساخت های فارسی در چارچوب نظریه تصویرگونگی به طور عام و اصل تصویر گونگی کمیت به طور خاص بررسی شده است. مطالعات انجام شده در باب ویژگی های معنایی دوگان ساخت ها در اغلب زبان ها، حاکی از ارتباط این نوع ساخت با معانی/ مفاهیمی همچون فزونی، کثرت، شدت، تداوم، تکرار، کمال، تمامیت، توزیع و... است. ازاین رو، هدف این پژوهش، نشان دادن ارتباط دوگان ساخت های فارسی با معانی/ مفاهیم یاد شده و تبیین این ارتباط در چارچوب نظریه تصویرگونگی، اصل تصویرگونگی کمیت و مدل تجدیدنظر شده «ریگر» است. این مهم پس از پژوهشی گسترده در باب رابطه صورت و معنای دوگان ساخت های فارسی، در قالب یک طبقه بندی معنایی (جدول های2-6) محقق شده است.
بررسی رابطه ساخت هجایی با میزان زایایی وندهای اشتقاقی فعل افزای زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشتقاق فرایندی است که طی آن افزودن یک وند اشتقاقی منجر به تولید واژه ای جدید می شود. این فرایند برای سالیان متمادی مورد توجه زبان شناسان قرار داشته و بیشتر به عنوان فرایندی صرفی یا صرفی ـ نحوی از آن یاد شده است. هنگام مطالعه فرایند اشتقاق، بررسی میزان زایایی یک وند اشتقاقی (تعداد واژگان جدید تولید شده توسط آن وند) اهمیت فراوانی دارد. فرضیه این مقاله این است که ساخت هجا و عوامل واجی، در میزان زایاییِ یک وند تاثیر دارند. به بررسی رابطه ساخت هجایی با میزان زایایی وندهای اشتقاقی فعل افزای زبان فارسی پرداخته ایم. در زبان فارسی از مجموع بیست پسوند اشتقاقی فعل افزا، هفت پسوند بسیار زایا وجود دارد که همگی با یک واکه آغاز می شوند؛ از این رو می توان نتیجه گرفت که وجود یک واکه در آغاز ساختمان هجایی یک وند عامل زایایی آن در زبان فارسی به شمار می رود، هر چند عوامل ساختواژی نیز در انتخاب آن دخیل هستند. مطالعه هسته هجاها در این قبیل پسوندها نیز نشان می دهد که دو واکه پیشینe وa پر بسامدترین واکه های قرار گرفته در جایگاه هسته این پسوندهای اشتقاقی هستند؛ به عبارت دیگر، ساخت هجا و واج آرایی یک پسوند نقش موثری در میزان زایایی آن ایفا می کند. نتایج و آمار به دست آمده نشان می دهد که رابطه نزدیکی بین ساخت هجایی یک وند و میزان زایایی آن وجود دارد.
«تعلیل» در معانی حروف جر عربی و حروف اضافه فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر نگارندگان با تکیه بر دستور زبان عربی و فارسی و نیز بر اساس مطالعات دستورپژوهان و فرهنگ نویسان دو زبان، به بررسی مفهوم تعلیل به عنوان یکی از مهم ترین معانی مشترک حروف جر عربی و حروف اضافه فارسی پرداخته، با اتخاذ روش تحلیلی ـ تقابلی، حروف جر و اضافه بیانگر این مفهوم و ویژگی های آن ها را گزارده اند.از دستاوردهای قابل توجه این پژوهش آن است که حروف جر و اضافه همیشه در بیان یک معنی خاص، رابطه یک به یک ندارند به گونه ای که گاه یک حرف در یک زبان با رکن دستوری متفاوتی از زبان دیگر برابر یابی می شود. این مطلب در ترجمه متون عربی و فارسی حائز اهمیت است، ضمن آن که برای زبان شناسان و زبان آموزان نیز سودمند خواهد بود.
ویژگی های ساخت واژی، معنایی و نحوی حروف اضافه مرکب در زبان های فارسی و روسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعریف حروف اضافه مرکب، تعداد و حد و مرز آنها یکی از موضوع هایی است که در زبان فارسی و بین دستور نویسان و زبان شناسان سنتی و معاصر، بر سر آن اختلاف نظر وجود دارد. این موضوع به ساختار زبان فارسی و نیز ساختار ویژه خود حروف اضافه مرکب بر می گردد. از ترکیب برخی حروف اضافه مرکب فارسی می توان حروف اضافه ساده را بدون تغییر در معنای آن حذف کرد و برخی دیگر را می توان به کل، با یک حرف اضافه ساده و دارای همان معنا، در متن جای گزین کرد. پایه اصلی حروف اضافه مرکب فارسی، اسم است و این حروف، به ندرت از حرف و صفت تشکیل می شوند؛ گاه نیز دو حرف اضافه ساده، یک حرف اضافه مرکب را تشکیل می دهند. در زبان روسی، حروف اضافه ترکیبی از اسم، قید و فعل مشتق می شوند و ویژگی تصریفی این زبان، باعث می شود از یک سو، متمم در پی حالت های دستوری، از حروف اضافه تأثیر پذیرد و از سوی دیگر، گاه حروف اضافه سه کلمه ای در این زبان پدید آید. در این مقاله کوشیده ایم تا ضمن بیان نظر ها و تعریف های دستور نویسان درباره حروف اضافه مرکب، ویژگی های ساختاری، معنا شناختی و نحوی آنها را بررسی کنیم و در زبان های روسی و فارسی، برای مقاصد آموزشی، این حروف را با یکدیگر مقایسه کنیم. بدین منظور، از راه های تشخیص حروف اضافه مرکب از ترکیبات مشابه آنها هم سخن گفته ایم.
تحلیل فرایند های واجی فعل در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، با تحلیل فرایند های واجی ستاک گذشته در زبان فارسی بر حسب میزان پیچیدگی و تعداد قاعده هایی که برای تبدیل به ستاک گذشته، بر ستاک حال آنها انجام می شود، این فعل ها را به انواع تک قاعده ای، دو قاعده ای، سه قاعده ای و چهار قاعده ای تقسیم کرده ایم. در هر یک از این دسته ها، یک قاعده، از نوع ساخت واژی ستاک گذشته و بقیه، قاعده های آوایی هستند. پژوهش حاضر، بیانگر آن است که علاوه بر عناصر واج شناختی مانند محدودیت واجی، محدودیت واج آرایی در خوشه پایانی و محدودیت خوشه و هسته هجا، عنصر ساخت واژی نیز در شکل گیری ستاک گذشته، مؤثر است. این پژوهش، تعامل دو حوزه واج شناسی و ساخت واژه را نشان می دهد.
در این جستار، نشان داده ایم که ستاک گذشته نشان دار، با افزودن عامل ماضی ساز- که به صورت tنمود می یابد- به دست می آید. با فرض کردن tبه جای Dدر این پژوهش، در مواردی که ستاک حال به همخوان بی واک ختم می شود، از اِعمال قاعده های بیشتر، جلو گیری کرده ایم. فرض جلو گیری از اِعمال قاعده بیشتر، دارای توجیه اقتصادی است.
این مقاله نشان می دهد که تقسیم فعل های فارسی به دو دسته بی قاعده و با قاعده، نامعقول است، تشکیل ستاک فعلی در همه فعل های فارسی، نظام مند و دارای قاعده است و تفاوت این فعل ها در تعداد و نوع قواعدی است که بر آنها اعمال می شود.
جایگاه زبان و چاپ متون دینی فارسی در قرن نوزدهم شبه قارة هند؛ خیزش اردو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیدایش فنّاوری جدید چاپ دسترسی عامه مردم به اطلاعات و گردش سریع تر آن را امکان پذیر کرد. معیار سازیِ زبان های بومی برخاسته از چاپ امری پذیرفته شده است که آگاهی هویتیِ جدیدی را میان گروه های اجتماعی سبب می شود. تا پیش از سال 1837 م/ 1253 ق، فارسی زبان رسمیِ حقوقی ـ دیوانی، بازرگانی، و فرهنگی شبه قاره بود و نخبگان هندو و مسلمان از آن استفاده می کردند و نیز زبان نوشتاریِ مسلمانان هندی برای مقاصد دینی بود. بعضی افول فارسی و خیزش اردو را به سیاست های زبانی استعماری نسبت می دهند و برخی دلایل دیگری را مد نظر دارند.
ورود چاپ به بنگال و سپس هند (1870 م/ 1287 ق) و درک قدرت آن از سوی علمای مسلمان به استفاده گسترده از چاپ و تأسیس چاپ خانه ها به ویژه در نیمه شمالی هند انجامید و توجه به مخاطبان بیش تر، آن ها را به سمت «زبانِ مردم» (در این مقاله اردو) سوق داد. مقاله سعی در نشان دادن این چرخش زبانی (از فارسی به اردو) در بافتار جامعه چندزبانیِ هندِ قرن نوزدهم دارد که درنهایت، همچون عامل دیگری، به تضعیف جایگاهِ زبان فارسی در برابر گسترش زبان اردو، که رفته رفته خود را به مثابه هویت دینی ـ زبانی ِجدید مسلمانانِ شبه قاره تقویت می کرد، انجامید.
نحوة به کارگیری آرایه های ادبی عربی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محسنات بدیعی یا آرایه های بلاغی ابزار هایی اند که ادبا با به کارگیری آن ها به آرایش زبان خود می پردازند. این آرایه ها همزاد زبان نیستند ولی زاده زمان و محیطی اند که زبان در آن رشد و نمو می کند و به بالندگی می رسد. با توجه به قرابت های موجود میان زبان فارسی و عربی و با استناد به شواهد موجود می توان گفت اکثر قریب به اتفاق آرایه های عربی در زبان فارسی هم به کار رفته اند. کاربرد این آرایه ها در زبان فارسی به گونه های زیر است:
الف) کاربرد آرایه با همان اسم و بدون هیچ تغییر در نحوه به کارگیری؛ ب) کاربرد آرایه با اسمی که در عربی کم تر به آن شهرت دارد؛ پ) کاربرد آرایه با اسمی که در زبان عربی به آن مشهور نیست؛ ت) کاربرد آرایه با اسمی جدید یا اسمی که ترجمه شده نام عربی آن است؛ ث) کاربرد آرایه با تفاوت اندک در نحوه به کارگیری؛ ج) کاربرد آرایه با شیوه ای کاملاً متفاوت. همچنین در این بررسی مشخص شد که برخی از آرایه های عربی در زبان فارسی کاربرد ندارند.
در زبان فارسی به آرایه هایی اشاره شده است که فارسی زبانان آن را از زبان های دیگر گرفته اند و در کتاب های قدیم عربی که در این علم نوشته شده اند نیامده است. مؤلفان جدید نیز کم تر به بدیع و نوآوری های این علم پرداخته اند.
در بررسی نمونه ها به تداخل موضوعی علم معانی و بیان با این علم پی می بریم؛ به نحوی که در هر دو زبان مسائل علوم مذکور گاه وارد آرایه های بدیعی شده اند.
این مقاله در نهایت اثبات می کند که بدیع اولین بار به صورت علمی مستقل در زبان عربی بررسی شد و فارسی زبانان از نمونه های عربی الگو گرفتند.
بررسی آواییِ ریتم در پایه های واژگان، شعر و نثر فارسی رسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ریتم زبان ها به تفکیک در سه حوزه بحث و بررسی میشود: ساخت وزنیِ ( metrical structure ) زبان، ریتم طبیعی گفتار ( speech rhythm )، و وزن شعر. در زبان فارسی رسمی، ساخت وزنی واژگان در چهار شکل پایه ( foot ) آیمبی ( iambic ) خلاصه میشود (طبیبزاده 1386). وزن شعر نیز در عروض جدید به تفصیل، تبیین و تشریح شده (نجفی 1386الف وب) و در زمینه ریتم گفتار فارسی رسمی نیز، گمان هجا-زمانی ( syllable-timing ) (حق شناس1376) با شاخصهای کمّی محک خورده است (بوبان1386)، اما تجلیِ آواییِ این خصیصهها و ارتباط این سه مقوله برای فارسی رسمی تاکنون تجربه نشده است.
در پژوهش حاضر، با توجه به هجا-زمانی و محوریت هجاها در ریتم فارسی، نمونههایی صوتی از واژگان و شعر و نثر فارسی رسمی را به کانون دریافت هجا ( P-centre: Perception centre ) تقطیع، و پایههای واژگان را در آنها بازبینی و اندازهگیری کردهایم. نتایج روی این نمونهها نشان میدهد که کمیت هجاهای سهگانه فارسی رسمی در نمونههای قرائتشده واژگان، شعر و نثر بخوبی قابل مشاهده است و پایهبندیِ افاعیل عروضی نیز در این تقطیع های آوایی به وضوح متجلی است. به این ترتیب، با استفاده از تقطیع به کانون هجاها میتوان ریتم را به روشی تازه بررسی و تحلیل کرد.
بررسی تطبیقی استعاره های مفهومی جهتی در زبان های اسپانیایی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر با هدف بررسی تطبیقی استعاره های مفهومیِ جهتی، در دو زبان فارسی و اسپانیایی به نگارش درآمده است. در این مقاله تلاش شده تا از میان طبقه بندی لیکاف و جانسون (1980) از استعاره های مفهومی، در قالب استعاره های ساختی، جهتی و هستی شناختی، تنها طبقة استعارة جهتی بر داده هایی از زبان اسپانیایی مورد سنجش قرار گیرد و کاربرد این استعاره در سطح نگاشتِ استعاری و بازنمود زبانی در زبان فارسی بازکاویده شود.
تحلیل 38 نمونه استعارة مفهومی جهتی در قالب 15 اسمِ نگاشت، که از رمان اسپانیایی گفت وگو در کاتدرال اثر ماریو بارگاس یوسا، مجموعه مقالاتی دربارة استعاره های مفهومی به زبان اسپانیایی و برخی داده های شفاهی استخراج شده بود، این نتیجه را به دست داد که شباهت ها میان استعاره های مفهومی مبتنی بر درک انسان از مقولة «جهت»، در بین دو زبان به مراتب بیشتر از تفاوت هاست. این نتیجه، جایگاه بنیادین درک مکان و درک جهت به عنوان خاستگاه شکل گیریِ استعاره های مفهومی در حوزه های انتزاعی را می نمایاند. از سوی دیگر، توجه به تفاوت های دو زبان فارسی و اسپانیایی در ساخت استعاره های مفهومی، مؤید تأثیر فرهنگ بر ساخت استعاره های مفهومی است.
سعدی و زبان فارسی
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی زبان فارسی نوین که بعد از اسلام در ایران شکل گرفت و سعدی به عنوان یکی از گویندگان این زبان ، میپردازد. نویسنده مقاله زبان سعدی را بر اساس شواهد شعری و یافتههای خود و در مقایسه با شاعرانی چون مولانا، زبانی معیار و به دور از کاربردهای حوزهای میداند و اشاره میکند واژههایی که سعدی استفاده کرده از مقوله واژههای کم کاربرد یا نادر نیستند و به طور مکرر استفاده شدهاند.
بحثی دربارة «حصر و قصر» در بلاغت فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله بحث های پیچیده در بلاغت فارسی «حصر و قصر» در علم معانی است. دشواری موضوع از یک سو و تقلید و تأثیرپذیری محض از قواعد و شیوه های حصر و قصر زبان عربی و تطبیق آن با نمونه های زبان فارسی از سوی دیگر، همچنین، تفاوت ساختاری و نحوی این دو زبان با یک دیگر، از جمله عوامل پریشانی نوشته های صاحبان این فن در بلاغت فارسی است. برای نمونه، آیا آن چه در آغاز جملات محصور در زبان فارسی می آید مثل زبان عربی همیشه مقصور است؟ یا حصر و قصر فقط در جملات اسنادی است؟ آیا تکرار موجب حصر می شود؟ سؤالاتی از این قبیل ذهن مدرس را هنگام تدریس به خود مشغول می کند. در این مختصر کوشش شده است ضمن نقد آرا و عقاید علمای بلاغت در این خصوص، حدود و حریم موضوع مورد بحث در بلاغت فارسی روشن و مشخص شود.
ساخت های تعجبی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم در زبانشناسی، بررسی ساختار و خصوصیات انواع جمله های موجود در زبان و تعیین تفاوت ها و شباهت های آن ها با یکدیگر است. هدف مقالة حاضر نیز پرداختن به جمله های تعجبی زبان فارسی ازدیدگاه زبانشناسی و ارائة دادههای جدیدی از زبان فارسی است که ضرورت توصیف این گونه جمله ها را توجیه می کند و اساس درک ماهیت جملههای تعجبی را وسعت می بخشد. در این تحقیق تلاش میشود تا در چارچوب رویکرد زانوتینی و پورتنر (2003) به این پرسشها پاسخ داده شود: الف. ساختار جمله های تعجبی در زبان فارسی چگونه است؟ ب. نقش معنایی و کاربردشناختی این گونه جمله ها چیست؟ ج. تفاوت این جمله ها با جمله های پرسشی خبری چیست؟ د. عنصر نفی در این ساختارها چه جایگاهی دارد؟ دادههای این تحقیق به شیوة پیکرهبنیاد گردآوری و به روش توصیفی- تحلیلی بررسی شده است. نتایج حاکی از این است که در زبان فارسی، تعجبی های خبری و تعجبی های پرسش واژهای دو نوع اصلی جمله های تعجبی را تشکیل میدهند که تمایز میان آن ها با بررسی ویژگیهای معنایی، کاربردشناختی، آکوستیکی و نحوی این جمله ها و همچنین مقایسة رفتار آن ها در رابطه با فرایند منفیسازی و ساختهای مقایسهای امکان پذیر است.
وام واژه های روسی در زبان فارسی و فرهنگ بزرگ سخن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ بزرگ سخن پژوهشی به نسبت جدید در زمینة فرهنگ نویسی زبان فارسی به شمار می آید که ضمن بهره گیری از دستاوردهای فرهنگ های پیشین، دارای نوآوری های برجسته ای است. این فرهنگ ضمن استفاده از پیکرة زبانی در انتخاب واژه ها، به آوانویسی، ترکیبات واژه ها و ارائة مثال ها و شواهد مناسب پرداخته است. یکی از ویژ گی های این فرهنگ، ریشه یابی واژه ها به ویژه واژه های دخیل در زبان فارسی است که در میان آن ها نَود واژة روسی نیز دیده می شود. اما با بررسی دقیق، در شناسایی ریشة این واژه ها کاستی هایی مشاهده کردیم که در مقالة حاضر به آن می پردازیم. هم زمان با بررسی این گونه واژ ها در فرهنگ بزرگ سخن، موارد دیگری را نیز تحلیل می کنیم. در بعضی از وام واژه های روسی تغییرات معنایی و یا حوزة معنایی، در برخی از آن ها گاه تغییرات آوایی و در گروهی دیگر نیز تغییرات دستوری پدیده آمده است. وام واژه هایی نیز روسی انگاشته شده اند؛ ولی پس از بررسی مشخص شدند که آن ها واژ ه های اصیل فارسی بوده اند که به زبان روسی وارد شده و سپس با تغییرات آوایی به زبان فارسی بازگشته اند.
مفعول مطلق، له و معه در زبان عربی و برابری های آن در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با نگاهی به مقوله مفعولهای پنج گانه در زبان عربی میبینیم که دو نوعِ این مفعولها یعنی مفعول به و مفعول فیه (ظرف زمان و مکان) در زبان فارسی معادل هایی به همین نام دارند . ولی سه نوع دیگر مفعول ، به عنوان یک نقش نحوی در زبان فارسی شناخته شده نیست. دربارة اینکه این نقش ها در زبان فارسی وجود دارد یا نه، تحقیقات چندانی صورت نگرفته است؛ نظر به اینکه زبان عر بی و فارسی از یک خانواده نیستند تا در حوزه تطبیق بگنجند، بررسی این مباحث ، در این دو زبان در حوزه «زبان شناسی مقابله ای» صورت می گیرد. با توجه به قرابت بسیار زیاد بین دو زبان که با نگاهی به دستور های سنتی نوشته شده فارسی در مقوله ها ی صرفی، نحوی و نام گذاری اصطلاحات دستوری به آسانی قابل دریافت است، این مقاله می کوشد به بحث در مفعول های مطلق، له و معه که برابر نهادهای آ ن ها در فارسی انجام نشده است، بپردازد و برای این نقش ها معادلی در زبان فارسی بیابد و مساله تفاوت میان نقش های مذکور در نحو فارسی و عربی را مورد بررسی قرار دهد. سپس با ارائة شواهدی از متون نظم ونثر فارسی، و بازنمایی تفاوت های آنها در دو زبان، برای معادل های فارسی نام ها و اصطلاحاتی درخور وضع کند. شایان ذکر است این نام گذاری متاثر از زبان عربی است.
سطوح پیچیدگی بندهای موصولی فاعل- فاعل و فاعل- مفعول در کودکان فارسی زبان 3 تا 6 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر، پردازش بندهای موصولی و بررسی پیچیدگی های آن ها در زبان های مختلف نقش عمده ای در تحقیقات زبان شناسی و روان شناسی ایفا کرده است. این تحقیق برای مقایسة پیچیدگی دو نوع بند موصولی فاعل- فاعل و فاعل- مفعول در زبان فارسی انجام شده است. این پیچیدگی را بر اساس معیار روان شناختی میزان درک یا عدم درک این نوع جملات در کودکان 3 تا 6 ساله سنجیده ایم؛ چنانکه 96 کودک را در سه گروه سنی 3- 4، 4- 5 و 5- 6 سال (هر گروه 32 نفر) انتخاب کردیم و به هریک جملاتی شامل بندهای موصولی مورد نظر به دو صورت مجزای خبری و پرسشی با روش های نشان دادن شکل، اشیای واقعی یا درخواست برای اجرای یک فرمان ارائه دادیم و درک آنان را از این جملات ارزیابی کردیم. نتیجه نشان داد که بند موصولی فاعل- مفعول هم در جملات خبری و هم پرسشی به طور کاملاً واضح، پیچیده تر از بند موصولی فاعل- فاعل بوده است.
ساخت های اسنادی شدة زبان فارسی در ترازوی نظریه های نحوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به طور کلی ساخت های اسنادی شده ساخت های نحوی نشانداری هستند که یک گزارة منطقی ساده را توسط دو بند بازنمایی می کنند. ارتباط این ساخت ها با ساخت های پایه ای تر با توجه به چارچوب نظری معین می شود که برای تحلیل به کار می رود. از سوی دیگر مطالعات گشتاری به دنبال این هستند که با استفاده از ویژگی های ساخت های اسنادی شده ساخت زیربنایی آن ها را تعیین کنند. چنانچه جملات اسنادی به عنوان ساخت پایه برای ساخت های اسنادی شده در نظر گرفته شوند، تحلیل از نوع پس گذاری خواهد بود و در صورت مرتبط کردن این ساخت ها با ساخت های اسنادی نشده تحلیل عنصر زاید ارائه می شود. هدف این پژوهش این است که نشان دهد کدام یک از تحلیل های ارائه شده در نظریه های نحوی برای توصیف و تبیین ساخت های اسنادی شدة زبان فارسی مناسب تر هستند؛ بدین منظور ضمن معرفی رویکردهای گوناگون و محک زدن آن ها با داده های زبان فارسی نقاط ضعف و قوت آن ها بیان می شود. در پایان، این مقاله نشان می دهد که رویکردهای گشتاری پس گذاری و عنصر زاید به خوبی از عهدة تبیین این جملات برنمی آیند، زیرا یا رابطة میان سازة اسنادی شده و بند پیرو یا ارتباط درونی سازه های بند پایه را نادیده می گیرند. جملات اسنادی شده نمونه ای از تعامل نحو، معناشناسی، کاربردشناسی و کلام است؛ به سخنی دیگر، تنها نگاه صورت گرایانه به این ساخت نحوی، ویژگی های معناشناختی و کاربردشناختی آن را نادیده می گیرد، در حالی که دستور نقش و ارجاع، نظریه ای است که انگیزش های معناشناختی از جمله وجود رابطة محمول- موضوع و انگیزش های کاربردشناختی زبان- ویژه را مبنای سنجش ساخت های دستوری قرار می دهد.
پژوهشی زبان شناختی در اصطلاحات و تعبیرات با مفهوم کار عبث و بیهوده در زبان روسی و مقابله آن با فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به موضوع اصطلاحات و تعبیرات با مفهوم «بیهوده سپری کردن وقت» و «سرگرم امور عبث بودن» نزد مردم ایران و روسیه پرداخته شده است. روشن است که بیهودگی در زبان و فرهنگ هر دو ملت ناپسندیده است. اصطلاحات، عبارات و ضرب المثل هایی را که دلالت بر این معنا دارند، در دو گروه بزرگ انجام کار بیهوده که با سختی همراه نباشد و انجام کار بیهوده که رنج و زحمت بسیار برای فاعل آن به همراه داشته باشد، تقسیم کرده ایم. در پاره ای از این عبارات مانند «مگس شمردن» در زبان روسی و «مگس پراندن» در زبان فارسی شباهت در اندیشه و ذهنیت هر دو ملت مشاهده می شود و در پاره ای چون «مثل سنجاب دویدن در چرخ» در زبان روسی و «مثل اسب عصاری» در ادبیات فارسی، هر چند هر دو بر یک معنا دلالت دارند، اما در آن ها پیرنگ های فرهنگی متفاوتی مشاهده می شود. در برخی از این اصطلاحات در محیط کلامی روسی، اسطوره های یونانی مانند «سیزیف» وارد شده است. اشعار شاعران ایرانی و ادبیات کلاسیک مانند داستان های کلیله و دمنه در فارسی و افسانه های کریلوف در روسیدر شکل گیری این اصطلاحات و تعبیرات در دو زبان مورد بررسی، نقش بسزایی داشته اند.
هدف این پژوهش، دریافت معانی مشترکی است که از طریق ضرب المثل ها القا می شود و نیز درک عناصر مهم زبانی که بخشی از فرهنگ مشترک را تشکیل می دهند و دریافتن اینکه آیا معانی مشترک و احیاناً کاربرد الفاظ و ابزارها و مصالح و مواد زبانی، برای بیان معانی مشترک در این دسته از اصطلاحات، مثل ها و ضرب المثل ها مصداق دارد یا نه؟