مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
تمرین هوازی
منبع:
فیزیولوژی ورزشی تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۸
181 - 196
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین تأثیر هشت هفته تمرین هوازی به همراه مصرف مکمل کلرلا بر فعالیت کاتالاز و سوپراکسید دیسموتاز در قلب موش های صحرایی نر دیابتی بود. تعداد 50 سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار 14-12 هفته ای، با میانگین وزن 10 ± 220 گرم در قفس های پلی کربنات با شرایط دمایی 22-20 درجه سانتی گراد و رطوبت نسبی 10 ± 45 چرخه روشنایی/ تاریکی 12:12 ساعت، با دسترسی آزاد به آب و غذای ویژه موش های آزمایشگاهی نگهداری شده بودند. این موش ها پس از یک هفته آشناسازی با محیط آزمایشگاه به طور تصادفی به پنج گروه تقسیم شدند (چهار گروه دیابتی و یک گروه غیردیابتی): تمرین، مکمل، تمرین + مکمل، کنترل دیابتی و کنترل غیردیابتی. برنامه تمرینی در هشت هفته که با سرعت 21-10 متر در دقیقه و مدت زمان 50-10 دقیقه بود، اجرا شد. القای دیابت با یک بار تزریق درون صفاقی محلول استروپتوزوسین (STZ) حل شده در بافر سیترات 1/0 مولار و به میزان 55 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن انجام شد. آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز و کاتالاز به روش الایزا اندازه گیری شدند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس عاملی (2×2) استفاده شد . تمامی مداخلات (کلرلا، تمرین و تمرین مکمل) منجر به کاهش مقدار گلوکز خون در موش های دیابتی شدند. نتایج پژوهش نشان داد که بعد از دوره مداخله، مقدار فعالیت آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز و کاتالاز در همه گروه های دیابتی به طور معنا داری کمتر از موش های سالم غیردیابتی بود و همچنین، هر سه نوع مداخله مانع کاهش فعالیت آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز و کاتالاز ناشی از دیابت شده بود. هرچند تفاوتی بین مقدار تأثیر تمرین با مکمل وجود نداشت، اثر تجمعی مصرف مکمل همراه با تمرین سبب می شود که اثرگذاری گروه توأم در جلوگیری از کاهش مقدار فعالیت آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز و کاتالاز، بهتر از هر دو مداخله تمرین و مکمل به تنهایی باشد؛ بنابراین، می توان نتیجه گرفت که هشت هفته مکمل سازی کلرلا، تمرین هوازی و مکمل سازی کلرلا همراه با تمرین هوازی، مانع کاهش فعالیت آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز و کاتالاز ناشی از دیابت در بافت قلبی موش های صحرایی نر است.
پاسخ حاد و سازگاری شاخص های فیزیولوژیک و انتزاعی اشتها و وزن بدن به فعالیت هوازی در زنان میان سال و سالمند چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۹
87 - 106
حوزه های تخصصی:
در مداخلات کنترل وزن با خنثی شدن هزینه انرژی ورزش توسط افزایش اشتها، کاهش وزن کمتر از حد انتظار است؛ بنابراین، در این پژوهش، پاسخ حاد و سازگاری مزمن شاخص های فیزیولوژیک و انتزاعی اشتها و وزن بدن را به فعالیت هوازی در زنان چاق میان سال و سالمند بررسی کردیم. در ابتدا و پس از هشت هفته تمرین هوازی(سه جلسه دویدن در هفته برای صرف 500 کالری با 50 درصد ضربان قلب لحظه واماندگی در GXT) وزن، اشتها، گلوکز، انسولین و گرلین پلاسمایی 26 زن میان سال و سالمند چاق غیرفعال (وزن: 9/36 ± 58/92 کیلوگرم، سن: 3/7 ± 19/56 سال، حداکثر اکسیژن مصرفی: 78/3 ± 07/32 لیتر در دقیقه) در دو گروه تجربی و کنترل، قبل و پس از صرف صبحانه و یک جلسه فعالیت هوازی، اندازه گیری (چهار سنجش) شدند. از آزمون های تی مستقل، تی همبسته و تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر برای تحلیل داده ها استفاده شد.با اینکه تمرین هوازی وزن گروه تجربی را کاهش داد(001.0 =P )؛ ولی وزن هر دو گروه دربین سنجش های اول با دوم و سوم با چهارم به دنبال صبحانه و یک جلسه ورزش افزایش یافت (P < 0.05). قبل از دوره تمرین، گرلین گروه تجربی پس از صبحانه و فعالیت حاد افزایش یافت (P = 0.023) و در گروه کنترل (فقط صبحانه) کاهش یافت (P = 0.001). همچنین در هر دو گروه تجربی و کنترل، انسولین (P = 0.001) و گلوکز خون (P = 0.003) افزایش یافتند؛ درحالی که احساس گرسنگی (P = 0.001) کاهش یافت. پس از دوره تمرین، بهره سیری صبحانه فقط در گروه تجربی افزایش معنا داری یافت (P = 0.018). پاسخ حاد گلوکز افزایش یافت (P < 0.05) و پاسخ حاد گرلین، انسولین و احساس گرسنگی در گروه تجربی کاهش یافت (P < 0.05)؛ اما در گروه کنترل، پاسخ حاد گلوکز و انسولین افزایش یافتند (P < 0.05)؛ اما گرلین و گرسنگی کاهش (P < 0.05) یافتند. افزایش گرسنگی ناشتایی ناشی از تمرین سبب دست نیافتن به کاهش وزن موردانتظار از تمرین می شود که پیشنهاد می شود حداقل در صبحانه، غذاهای کم کالری تر مصرف شود. همچنین، با توجه به اثر یک جلسه ورزش در افزایش بهره سیری غذا، پیشنهاد می شود که صبحانه به بعد از جلسه ورزش موکول شود.
آثار یک دوره تمرین هوازی و مصرف خوراکی استویا بر شاخص های گلیسمیک، مقاومت به انسولین و عملکرد سلول های بتای موش های صحرایی دیابتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۹
127 - 142
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش، بررسی اثر تمرین هوازی و مصرف عصاره استویا بر شاخص های گلیسمیک، مقاومت به انسولین و عملکرد سلول های بتای موش های صحرایی دیابتی بود. در این مطالعه، 28 ﺳﺮ موش صحرایی ﻧﺮ ﻧﮋاد ویﺴﺘﺎر ﺑﺎ میانگین وزنی 8/15 ± 86/188 ﮔﺮم به ﻃﻮر ﺗﺼﺎدﻓی به چهار گروه (کﻨﺘﺮل دیﺎﺑﺘی، دیﺎﺑﺘی ﺗﻤﺮیﻦ، دیابتی عصاره و دیابتی تمرین همراه با مصرف استویا) تقسیم شدند. ﺗﻤﺮینات هوازی ﺷﺎﻣﻞ دویدن روی نوار گردان، پنج روز در ﻫﻔﺘﻪ به مدت شش ﻫﻔﺘﻪ بود و دریافت عصاره نیز برای همین مدت ادامه یافت. در پایان مداخله ﺳﻄﻮح ﮔﻠﻮکﺰ، اﻧﺴﻮﻟیﻦ سرم برای سنجش شاخص HOMA-IR و HOMA-β اﻧﺪازه ﮔیﺮی شد. نتایج نشان داد که برنامه تمرینی هوازی و دریافت عصاره استویا سبب کاهش معنادار سطوح گلوکز و افزایش معنادار HOMA-β درگروه های تجربی نسبت به گروه کنترل دیابتی شد ( 0.05 P < ). سطوح مقاومت به انسولین، در گروه های تجربی پایین تر از گروه دیابتی بود؛ اما این تفاوت به لحاظ آماری معنادار نبود( P >0.05 )؛ بنابراین، می توان نتیجه گرفت ﮐﻪ تمرین هوازی و ﻣﺼﺮف ﻋﺼﺎره استویا، هرکدام ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ و ترکیبی می توانند ﺑﻪ ﺑﻬﺒﻮد ﻣﻌﻨادار گلوکز و ﻋﻤﻠﮑﺮد ﺳﻠﻮل ﻫﺎی ﺑﺘﺎی ﭘﺎﻧﮑﺮاس موش ﻫﺎی صحرایی دﯾﺎﺑﺘﯽ منجر شوند. افزون براین، ﻣﺼﺮف عصاره ﻫﻤﺮاه ﺑﺎ ﺗﻤﺮﯾﻦ در ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺑﺎ ﻣﺼﺮف عصاره استویا و تمرین هوازی، ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎیی می توانند تأثیر مضاعفی داشته باشند.
تأثیر تمرین استقامتی بر برخی پارامترهای متابولیکی موش های صحرایی دیابتی نوع دو ناشی از نیکوتین آمید و استروپتوتوزوسین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال نهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۳۵)
457 - 471
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، تعیین تأثیر تمرین استقامتی بر برخی پارامترهای متابولیکی موش های صحرایی دیابتی نوع دو ناشی از نیکوتین آمید و استروپتوتوزوسین بود. بدین منظور، 24 سر موش نر بالغ غیرچاق پس از القای دیابت (تجویز نیکوتین آمید و استروپتوتوزوسین) به سه گروه هشت تایی شامل غیردیابتی، دیابتی تمرین و دیابتی کنترل تقسیم شدند. چهار هفته پس از پیشرفت دیابت، گروه دیابتی تمرین چهار هفته روی نوار گردان دویدند. در پایان تمرین، تست تحمل گلوکز درون صفاقی برای تعیین حساسیت به انسولین انجام گرفت، سطوح گلوکز و انسولین پلاسما اندازه گیری و شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR) محاسبه شد. از آزمون آماری تی- مستقل و آنالیز واریانس دوطرفه برای تحلیل داده ها استفاده شد. براساس یافته های تحقیق، در طول چهار هفته القای دیابت، بین وزن بدن، میزان غذای دریافتی و سطح انسولین پلاسمای ناشتای دو گروه دیابتی و غیردیابتی تفاوت غیرمعنا داری مشاهده شد، ولی سطح گلوکز خون ناشتا و غیرناشتای گروه دیابتی نسبت به گروه غیردیابتی افزایش معنا داری یافت. همچنین، پس از چهار هفته تمرین، بین وزن بدن و میزان غذای دریافتی سه گروه غیردیابتی، دیابتی تمرین و دیابتی کنترل تفاوت غیر معنا داری مشاهده شد، ولی تمرین موجب کاهش معنا دار سطح گلوکز پلاسمای ناشتا و HOMA-IR و افزایش معنا دار انسولین پلاسمای ناشتا و تحمل گلوکز گروه دیابتی تمرین نسبت به گروه دیابتی کنترل شد. بنابراین، به نظر می رسد چهار هفته تمرین استقامتی تأثیر مفیدی بر برخی پارامترهای متابولیکی موش های صحرایی دیابتی نوع دو دارد.
مقایسه میزان سروتونین سرمی و برخی از فاکتورهای آمادگی جسمانی سالمندان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال نهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۳۵)
473 - 487
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر مقایسه میزان سروتونین سرمی و برخی از فاکتورهای آمادگی جسمانی سالمندان فعال شهر قم بود. نمونه آماری را مردان سالمند بالای 60 سال شهر قم تشکیل می دادند که در گروه های تمرین هوازی (15 نفر)، کار با وزنه (15 نفر)، ورزش زورخانه ای (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. برای سنجش آمادگی جسمانی چهار عامل تعادل (تست تعادل تک پا)، استقامت عضلانی (شنا روی دست)، انعطاف پذیری (آزمون انعطاف ولز) و توان (پرش سارجنت) بررسی شد. سطح سروتونین خون به روش الایزا در آزمودنی ها اندازه گیری و از آزمون آماری آنالیز واریانس یکطرفه در سطح معناداری 05/0P< استفاده شد. نتایج حاکی از آن بود که سطوح سروتونین خون در گروه های فعال نسبت به گروه کنترل بالاتر بود (05/0P). میزان آمادگی جسمانی در افراد فعال در مقایسه با افراد گروه کنترل بهتر بود. علاوه بر این، گروه کار با وزنه در آزمون های تعادل و استقامت عضلانی سطح بهتری از آمادگی را نشان دادند (05/0P
اثر تمرین هوازی و محدودیت کالری بر سطوح پروتئین ناقل گلوکز و دی آسیل گلسیرول درون عضلانی موش های صحرایی نر چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال نهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۳۵)
501 - 514
حوزه های تخصصی:
مقاومت به انسولین ناشی از مصرف مواد غذایی پرچرب، با متابولیت های چربی درون عضلانی ارتباط دارد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر تمرین هوازی، محدودیت رژیم غذایی و ترکیب آنها بر مقاومت به انسولین از طریق تغییرات دی آسیل گلسیرول درون عضلانی در موش های صحرایی نر چاق بود. از 56 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با میانگین وزن 6/12±5/194 گرم به عنوان نمونه استفاده شد. 48 سر موش به مدت 18 هفته رژیم غذایی پرچرب مصرف کردند و به 8 سر موش غذای نرمال داده شد. سپس، موش های تحت رژیم غذایی پرچرب، به گروه های کنترل، تمرین هوازی، محدودیت رژیم غذایی و ترکیبی (تمرین هوازی و محدودیت رژیم غذایی) تقسیم شدند. گروه تمرین هوازی به مدت 10 هفته و با شدت 28 متر بر دقیقه دویدند. گروه محدودیت رژیم غذایی 25 درصد از غذای مصرفی شان کاسته شد و گروه ترکیبی، به صورت یک روز در میان تحت تمرین هوازی و محدودیت رژیم غذایی قرار گرفتند. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که وزن موش ها پس از 18 هفته مصرف رژیم غذایی پرچرب افزایش یافت (05/0>P). همچنین، تفاوت معنا داری بین سطوح دی آسیل گلیسرول عضله و سطوح سرمی انسولین، گلوکز و شاخص مقاومت به انسولین گروه های تمرین هوازی، محدودیت کالری و ترکیبی با گروه غذای پرچرب وجود دارد (05/0>P). سطوح PKC-θ در گروه های تعادل منفی انرژی کاهش یافت (05/0>P) و تفاوت معنا داری بین سطوح GLUT4 گروه های تمرین هوازی و ترکیبی در مقایسه با گروه غذای پرچرب، مشاهده شد (05/0>P). نتایج این مطالعه نشان داد که روش های تعادل منفی انرژی حتی همراه با مصرف غذای پرچرب می تواند سبب کاهش دی آسیل گلیسرول عضله اسکلتی شود که تا حد زیادی با بهبود مقاومت به انسولین همسوست.
تأثیر تمرین هوازی و هوای آلوده به ذرات کربن سیاه بر بیان ژن IL-6 در بافت های هیپوکمپ و قشر قدامی مغز موش های صحرایی نر ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۶
109 - 128
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرین هوازی و هوای آلوده به ذرات کربن سیاه بر بیان ژن اینترلوکین-شش در هیپوکمپ و قشر قدامی مغز موش های صحرایی نر بود. 24 سر موش نر نژاد ویستار هشت تا ده هفته ای به طور تصادفی در چهار گروه الف) کنترل، ب) آلودگی، ج) تمرین و د) تمرین- آلودگی قرار گرفتند. از دستگاه تزریق ذرات و اتاقک (فالونک) به منظور قرارگیری حیوانات در معرض ذرات کربن سیاه با قطر کمتر از ده میکرون استفاده شد. موش های گروه های آلودگی و تمرین- آلودگی به مدت چهار هفته (پنج روز در هفته، دو ساعت در روز) در معرض هوای آلوده به ذرات کربن سیاه قرار گرفتند. پس از هر جلسه آلودگی، گروه تمرین – آلودگی به همراه گروه تمرین به اجرای برنامه تمرین هوازی با 50 درصد سرعت بیشینه خود (60 دقیقه در هر جلسه) پرداخته و 24 ساعت پس از آخرین جلسه حیوانات قربانی شدند. با استفاده از روش ریل تایم- Pcr ، بیان ژن اینترلوکین-شش بافت های هیپوکمپ و قشر قدامی مغز موش ها مورد ارزیابی قرار گرفت. جهت تعیین معنادار بودن تأثیر تمرین و آلودگی از تحلیل واریانس دوطرفه استفاده گردید. هوای آلوده به ذرات کربن سیاه منجر به افزایش معنی داری در بیان ژن اینترلوکین-شش بافت های هیپوکمپ ( 0.007 = P ) و قشر قدامی مغز ( 0.010 = P ) گردید، بااین وجود تمرین هوازی تأثیر معنی داری بر بیان این ژن نداشت. باوجود عدم معنی داری تأثیر تمرین هوازی بر بیان ژن اینترلوکین-شش نتایج این تحقیق نشان داد که میزان بیان این ژن در گروه های تمرین و آلودگی- تمرین کمتر از گروه آلودگی بود. بنابراین به نظر می رسد تمرین می تواند با کاهش اینترلوکین-شش در مغز اثرات التهاب عصبی ناشی از آلودگی را تعدیل کند.
اثر هشت هفته تمرین هوازی همراه با مصرف ژل رویال بر برخی شاخص های قلبی عروقی طی پرفشار خونی مزمن ناشی از القای ال- نیم در موش های نر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۶
143 - 158
حوزه های تخصصی:
پرفشار خونی یکی از شایع ترین علت های ابتلا به بیماری های قلبی عروقی است که می توان با استفاده از راهبرد های غیر دارویی همچون ورزش و مکمل های آنتی اکسیدانی آن را کنترل کرد. هدف پژوهش بررسی اثر تمرین هوازی همراه با مصرف ژل رویال بر مهارکننده آنزیم مبدل آنژیوتانسین ( ACE-I ) و نیتریک اکساید ( NO ) پلاسما و VEGF بافت قلب موش های مبتلا به پرفشار خونی بود.42 موش صحرایی نر به صورت تصادفی به شش گروه: کنترل، شم، ال- نیم، ال- نیم+ مکمل، ال- نیم+ تمرین، ال- نیم+ مکمل+ تمرین تقسیم شدند. به جز گروه کنترل و شم سایر گروه ها به مدت هشت هفته و شش جلسه در هفته محلول ال- نیم (10 میلی گرم/کیلوگرم)، برای ایجاد پرفشارخونی، به صورت زیر صفاقی دریافت کردند. تمرین نوارگردان با سرعت 15 تا 22 متر در دقیقه به مدت 25 تا 64 دقیقه پنج جلسه در هفته به مدت هشت هفته در گروه های تمرینی اجرا شد. گروه های مکمل، ژل رویال را با دوز 100 میلی گرم/کیلوگرم به مدت هشت هفته و پنج بار در هفته به صورت گاواژ دریافت کردند. سنجش شاخص ها با استفاده از کیت مورد نظر و به روش الایزا انجام شد. یافته ها نشان داد تمرین هوازی و مصرف ژل در گروه ترکیبی سبب افزایش معنی دار NO و ACE-I پلاسما نسبت به گروه ال- نیم و نیز افزایش معنی دار مقادیر VEGF بافت قلب گروه تمرین و گروه ترکیبی نسبت به گروه ال- نیم ( P<0.05 ) می شود. بر اساس نتایج، با وجود اثر مثبت تمرین و مصرف ژل بر شاخص های پژوهش، این تغییرات در گروه ترکیبی معنی دار بود که نشانگر اثر هم افزایی آنها می باشد. لذا به نظر می رسد هشت هفته تمرین به همراه مصرف ژل رویال بتواند استرس اکسیداتیو ناشی از القای ال- نیم را کاهش دهد.
تأثیر تمرینات هوازی بر توانایی های شناختی و فراشناختی مردان سالمند غیر فعال(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر هشت هفته تمرینات هوازی بر توانایی های شناختی و فراشناختی مردان سالمند غیر فعال انجام شد. مواد و روش ها: این مطالعه از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و همراه با گروه شاهد بود که در آن 40 داوطلب مرد غیر فعال با سن بالاتر از 60 سال، به صورت تصادفی به دو گروه تجربی و شاهد تقسیم شدند. به منظور ارزیابی توانایی های شناختی و فراشناختی به ترتیب از مقیاس معاینه مختصر وضعیت شناختی و پرسش نامه فراشناخت-30 استفاده گردید. پروتکل آزمایشی شامل انجام فعالیت های هوازی به مدت هشت هفته، هر هفته سه جلسه و هر جلسه 60 دقیقه با شدت 50 تا 70 درصد حداکثر ضربان قلب بود. داده های به دست آمده از سنجش های پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از تحلیل کواریانس در سطح اطمینان 95 درصد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: تفاوت معنی داری بین گروه های تجربی و شاهد در پس آزمون از نظر حافظه، تصمیم گیری، شناخت اجتماعی، باورهای مثبت درباره نگرانی، باورهای منفی درباره کنترل پذیری افکار و خطرات، نیاز به کنترل افکار و سطح کلی توانایی های فراشناختی وجود نداشت (050/0 < P)، اما اختلاف معنی داری بین دو گروه از نظر کنترل مهاری و توجه انتخابی، برنامه ریزی، توجه پایدار، انعطاف پذیری شناختی، سطح کلی توانایی های شناختی، عدم اطمینان شناختی و خودآگاهی شناختی مشاهده شد (050/0 > P). نتیجه گیری: مداخلات تمرینی هوازی به مدت هشت هفته می تواند جهت بهبود سطوح کنترل مهاری و توجه انتخابی، برنامه ریزی، توجه پایدار، انعطاف پذیری شناختی، سطح کلی توانایی های شناختی، عدم اطمینان شناختی و خودآگاهی شناختی مردان سالمند مؤثر باشد.
مقایسه تأثیر هشت هفته تمرین هوازی و مقاومتی بر عوامل آنژیوژنیکی( VEGF ) و آنژیوستاتیکی ( ES ) در زنان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنژیوژنز فرایندی حیاتی در رشد و توسعه بافتی به ویژه بافت عضلانی محسوب می شود که تحت تأثیر انقباض عضلانی قرار می گیرد. مدالیته های تمرینی مختلف می توانند بر تعادل عوامل آنژیوژنیکی و آنژیوستاتیکی تأثیر داشته باشند. ازاین رو هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر 8 هفته تمرین هوازی و مقاومتی بر فاکتور رشد اندوتلیال عروقی (VEGF) و اندوستانین (ES) در زنان غیرفعال بود. 30 زن غیرفعال به طور تصادفی در سه گروه تمرین هوازی، مقاومتی و کنترل قرار گرفتند. تمرین مقاومتی به مدت 8 هفته، سه جلسه در هفته و با 3 ست 10 تکراری با شدت 60 تا 70 درصد 1RM برای نه حرکت، تمرین هوازی به مدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 30 دقیقه با شدت 65 تا 70 درصد ضربان قلب بیشینه انجام گرفت. 48 ساعت قبل و بعد از آخرین جلسه تمرینی در شرایط ناشتا، خون گیری از گروه های پژوهش انجام شد. مقادیر VEGF و ES با استفاده از کیت به روش ELISA اندازه گیری شد. داده های پژوهش با استفاده از آزمون آماری t همبسته و ANOVA در سطح معناداری (05/0>P) تجزیه وتحلیل شدند. نتایج درون گروهی پژوهش حاضر نشان داد برنامه تمرین هوازی و مقاومتی به طور معناداری مقادیر سرمی VEGF را افزایش و ES را کاهش داد. همچنین، نتایج آزمون ANOVA و آزمون تعقیبی توکی نیز نشان داد بین تمرین هوازی و مقاومتی در مقادیر VEGF و ES تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0
اثر 4 هفته تمرین هوازی بر سطوح سرمی و کبدی نئورگولین-4 موش های صحرایی دیابتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۴۰)
113 - 129
حوزه های تخصصی:
دیابت با افزایش لیپوژنز و بیان ژن های آن در کبد و فعالیت نئورگولین-4 با تضعیف لیپوژنز کبدی همراه است. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر 4 هفته تمرین هوازی بر تغییرات سطوح سرمی و کبدی نئورگولین-4 و نیمرخ لیپیدی موش های دیابتی بود. 32 سر موش صحرایی نر بالغ، به صورت تصادفی به گروه های هشت تایی کنترل سالم، کنترل دیابتی، تمرین و دیابتی تمرین تقسیم شدند. القای دیابت با تزریق درون صفاقی محلول استرپتوزوتوسین (mg/kg 55) انجام گرفت. فرایند تمرین به مدت 4 هفته (5 جلسه در هفته) با سرعت 15 تا 18 متر در دقیقه و برای 25 تا 44 دقیقه اجرا شد. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، خون گیری و بافت برداری انجام گرفت و سطوح نئورگولین-4 اندازه گیری شد. تفاوتی در سطوح سرمی و کبدی نئورگولین-4 بین گروه های دیابتی و غیردیابتی مشاهده نشد (05/0
تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی و هوازی بر نیم رخ لیپیدی و سطح سرمی هپتوکاین HFREP1 در مردان چاق مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۰
85 - 98
حوزه های تخصصی:
شیوع فزاینده اضافه وزن و چاقی ابتلا به دیابت را درسراسر جهان افزایش داده است. پژوهش های قبلی آثار فعالیت بدنی و ورزش منظم را در افزایش حساسیت انسولین و بهبود متابولیسم گلوکز تأیید کرده اند؛ اما آثار آن بر هپتوکاین ها به عنوان القاکننده مقاومت به انسولین روشن نشده است؛ بنابراین، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی و هوازی بر نیم رخ لیپیدی و سطح سرمی هپتوکاین- پروتئین وابسته به فیبرینوژن مشتق شده از هپاتوسیت (HFREP1 ) در مردان چاق مبتلا به دیابت نوع دو بود. تعداد 34 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو به صورت تصادفی در سه گروه تمرین هوازی (سن83/1 ± 41/52 سال و BMI 33/3± 40/32 کیلوگرم/ مترمربع)، مقاومتی (سن 5/1± 45/52 سال و BMI 20/1± 20/31 کیلوگرم/ مترمربع) و کنترل (سن 13/1± 09/53 سال و BMI 88/2 ± 60/32 کیلوگرم/ مترمربع) قرار گرفتند. گروه های تجربی هشت هفته تمرین مقاومتی و هوازی انجام دادند. در این پژوهش، متغیرهای HFREP1، قند خون ناشتا، هموگلوبین گلیکوزیله، مقاومت انسولینی، تری گلیسیرید، کلسترول تام، لیپوپروتئین کم چگال و لیپوپروتئین پرچگال، قبل و بعد از دوره تمرینی به ترتیب با روش های آزمایشگاهی الایزا، HPLC و فتومتریک آنزیماتیک اندازه گیری شدند. پس از تعیین نرمال بودن داددها توسط آزمون شاپیرو- ویلک، از آزمونآنالیز کو واریانس و آزمون تعقیبی بانفرونی برای مقایسه داده های سه گروه استفاده شد. همچنین، سطح معناداری برای تمام تحلیل های آماری P < 0.05 درنظر گرفته شد. تمرینات مقاومتی و هوازی، هر دو بر فاکتورهای مقاومت انسولینی و نیم رخ لیپیدی مؤثر بودند و سبب کاهش HFREP1، قند خون ناشتا، هموگلوبین گلیکوزیله، مقاومت انسولینی، تری گلیسیرید، کلسترول تام و لیپوپروتئین کم چگال شدند؛ در حالی که لیپوپروتئین پر چگال افزایش یافت. همچنین، در تمام فاکتورها به جز مقاومت انسولینی، لیپوپروتئین پر چگال و لیپوپروتئین کم چگال در گروه مقاومتی تغییرات بیشتری در مقایسه با گروه استقامتی مشاهده شد (P > 0.05). هر دو تمرین مقاومتی و هوازی می توانند بر مقاومت انسولینی و نیم رخ لیپیدی مؤثر باشند؛ اما به نظر می رسد تأثیرگذاری تمرینات مقاومتی بر هپتوکاین های موثر بر مقاومت انسولین و نیمرخ لیپیدی بیشتر است.
تأثیر دو شیوه تمرین هوازی بر تعادل ایستا و پویای زنان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر، تعیین تأثیر دو شیوه تمرین هوازى بر تعادل ایستا و پویاى زنان سالمند است. برای دستیابی به این هدف 36 زن سالمند 75-60 سال به صورت تصادفی در سه گروه قرار گرفتند: 1. گروه تمرین پیاده روی یا دویدن (12 نفر)، 2. گروه تمرین در آب (12 نفر)، 3. گروه کنترل (12 نفر). سپس دو گروه 1و2 به مدت 8 هفته و هفته ای سه جلسه در برنامه تمرینی پیاده روی (دویدن نرم) و تمرین در آب شرکت کردند. گروه کنترل در طول اجرای طرح، به فعالیت های روزمره خود می پرداختند و در فعالیت ورزشی خاصی شرکت نمی کردند. برای اندازه گیری تعادل ایستا و پویا از آزمون های شارپند رومبرگ و چوب موازنه استفاده شد. برای بررسی فرضیه های پژوهش و همچنین تعیین تفاوت بین گروه ها، از آزمون تحلیل کوواریانس (SPSS21) بهره گرفته شد. نتایج آزمون های آماری تفاوت معناداری را در نمرات پس آزمون مابین گروه های آزمایش و کنترل نشان داد (05/0P˂). همچنین نتایج نشان داد که گروه اول (پیاده روی و دویدن) در تعادل ایستا و پویا امتیازهای بیشتری نسبت به گروه دوم (تمرین در آب) کسب کرده است. از نتایج به دست آمده چنین برداشت می شود که هردو برنامه تمرینی به ویژه تمرین پیاده روی و دویدن نرم به منظور کاهش مشکلات این گروه از افراد مناسب است و مراکز مربوطه می توانند از آن به عنوان برنامه تمرینی استفاده کنند.
تأثیر 12 هفته تمرین هوازی با و بدون مصرف مولتی ویتامین– مینرال در هوای آلوده بر برخی عوامل ایمونولوژیک مردان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۲
133 - 154
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این مطالعه، بررسی تأثیر 12 هفته تمرین هوازی با و بدون مصرف مولتی ویتامین- مینرال در هوای آلوده بر برخی عوامل ایمونولوژیک مردان سالم بود. تعداد 46 مرد سالم (سن: 1/2 ± 25 سال؛ شاخص توده بدنی: 98/0 ± 83/23 کیلوگرم بر مترمربع) به طور تصادفی در چهار گروه تمرین هوازی همراه با مکمل (11 نفر)، تمرین هوازی به تنهایی (11 نفر)، مکمل به تنهایی (12 نفر) و کنترل (12 نفر) در هوای آلوده با میانگین شاخص هوای ناسالم قرار گرفتند. برنامه تمرین شامل 90 دقیقه تمرین هوازی، سه جلسه در هفته با شدت 85-60 درصد ضربان قلب ذخیره بیشینه به مدت 12 هفته بود. علاوه براین، از شرکت کنندگان گروه تمرین همراه با مکمل خواسته شد که 500 میلی گرم مولتی ویتامین- مینرال به مدت 12 هفته مصرف کنند. تعداد گلبول های سفید، نوتروفیل ها، لنفوسیت ها، مونوسیت ها، ائوزینوفیل ها و بازوفیل ها، سطوح کوتیزول و ایمونوگلوبین A بزاقی به ترتیب با روش های سل کانتر، الیزا و ایمونودیفیوزیون در حالت پایه و در پایان 12 هفته مداخله اندازه گیری شدند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری تجزیه وتحلیل شدند. پس از مداخله، افزایش معناداری در سلول های ایمنی و س طوح ک ورتیزول ( P = 0.047 ) در گروه تمرین ( P = 0.01 )، و کاهش معناداری در لنفوسیت ها ( P = 0.001 )، مونوسیت ها ( P = 0.01 ) و بازوفیل ها ( P = 0.041 ) در گروه مکمل وجود داشت. همچنین، سطوح ایمونوگلوبین بزاقی آ در گروه تمرین همراه با مصرف مکمل، به طور معناداری افزایش یافتند ( P = 0.01 )؛ درحالی که در دیگر گروه ها بدون تغییر ماندند. نتایج نشان داد که تمرین هوازی همراه با مصرف مکمل موجب بهبودی در برخی عوامل ایمنی در هوای آلوده می شود؛ بااین حال، برای دستیابی به نتایج قطعی تر به بررسی های بیشتری نیاز است.
تأثیر مصرف عصاره استویا و تمرین هوازی بر میزان امنتین -1 سرمی و نیمرخ لیپیدی در رت های دیابتی شده با STZ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۴۱)
179 - 194
حوزه های تخصصی:
امنتین-1، آدیپوکین مترشح از بافت چربی احشایی، در توسعه اختلالات مرتبط با دیابت (همچون مقاومت انسولینی و دیس لیپیدمی) نقش دارد. ضمن استفاده از تمرینات هوازی به دلیل تأثیرات مثبت آنها، ﺗﺤﻘﯿﻘﺎت ﺟﺪﯾﺪ ﺑﻬﺮهﻣﻨﺪی از ﮔﯿﺎﻫﺎن داروﯾﯽ را در ﺑﻬﺒﻮد ﺳﻄﺢ ﺳﻼﻣﺖ، ﭘﯿﺸﮕﯿﺮی و ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ درﻣﺎن ﺑﯿﻤﺎری دﯾﺎﺑﺖ ﻣﺆﺛﺮ ﻣﯽداﻧﻨﺪ. یکی از اﯾﻦ ﮔﯿﺎﻫﺎن، ﮔﯿﺎه اﺳﺘﻮﯾﺎست. هدف این پژوهش، بررسی اثر تمرین هوازی و مصرف عصاره استویا، بر میزان امنتین-1 سرمی و نیمرخ لیپیدی در رت های دیابتی بود. 35 ﺳﺮ رت ﻧﺮ در محدوده وزنی180تا220 ﮔﺮم به طور ﺗﺼﺎدﻓی به گروه های کﻨﺘﺮل ﻏیﺮدیﺎﺑﺘی، کﻨﺘﺮل دیﺎﺑﺘی، دیﺎﺑﺘی ﺗﻤﺮیﻦ، دیابتی عصاره و دیابتی تمرین همراه با استویا تقسیم شدند. ﺗﻤﺮینات هوازی ﺷﺎﻣﻞ دویدن بر روی تردمیل (5 روز در ﻫﻔﺘﻪ، ﺑه مدت 6 ﻫﻔﺘﻪ) بود، دریافت عصاره نیز در همین مدت ادامه یافت. در پایان مداخله نمونه های خونی به منظور سنجش مقادیر امنتین-1 و نیمرخ لیپیدی به دست آمد. داده ها ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از آزﻣﻮن آنوآ یکسویه و آزمون توکی ﺗﺤﻠﯿﻞ شد. نتایج نشان داد ﺳﻄﻮح ﺳﺮﻣﯽ اﻣﻨﺘﯿﻦ- 1 در ﮔﺮوه ﮐﻨﺘﺮل دﯾﺎﺑﺘﯽ در ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺑﺎ ﮔﺮوه ﮐﻨﺘﺮل ﻏﯿﺮدﯾﺎﺑﺘﯽ ﭘﺎﯾﯿﻦﺗﺮ ﺑﻮد (001/0= P). برنامه تمرینی هوازی و دریافت استویا به افزایش معنادار امنتین-1 و HDL و کاهش معنادار TG ، TC، LDLو VLDLدر گروه های تجربی نسبت به گروه کنترل دیابتی منجر شد (05/0P<). ایﻦ ﻧﺘﺎیﺞ ﺣﺎکی از افزایش اﻣﻨﺘیﻦ-1 و بهبود ﭘﺮوﻓﺎیﻞ ﻟیﭙیﺪی پس از انجام تمرین هوازی و مصرف استویا بود. این تأثیرات هنگام استفاده همزمان از تمرین و استویا بیشتر بود.
تاثیر شش هفته تمرین هوازی در شرایط هایپوکسی بر سطوح استراحتی نسفاتین-1 و مقاومت به انسولین زنان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۴۳)
463 - 475
حوزه های تخصصی:
با توجه به نقش نسفاتین-1 به عنوان پپتید کاهنده اشتها و همچنین کاهش انرژی دریافتی هنگام قرار گرفتن در معرض ارتفاع بالا تحقیق حاضر با هدف بررسی تأثیر 6 هفته تمرین هوازی در شرایط هایپوکسی بر سطوح استراحتی نسفاتین-1 و مقاومت به انسولین زنان دارای اضافه وزن طراحی شد. تعداد 24 زن جوان دارای اضافه وزن (سن 7/3±25/28 سال، قد 01/3±8/161 سانتی متر، وزن 18/7±64/78 کیلوگرم) انتخاب و به دو گروه (تعداد: 12 نفر، فعالیت 60 درصد ضربان قلب بیشینه در شرایط هایپوکسی 3000 متر) و نورموکسی (تعداد: 12 نفر، فعالیت 60 درصد ضربان قلب بیشینه در شرایط نورموکسی) تقسیم شدند. دوره تمرین 6 هفته و به صورت 3 جلسه در هفته بود. ویژگی های آنتروپومتریک، گلوکز، انسولین، مقاومت به انسولین و نسفاتین-ا آزمودنی های قبل و بعد از دوره تمرینی اندازه گیری شد از تی-مستقل و وابسته برای تحلیل آماری استفاده شد... بر اساس نتایج تحلیل آماری تفاوت های بین گروهی وزن (16/0=P)، شاخص توده بدن (19/0=P) و گلوکز (23/0=P) معنی دار نبود، اما تغییرات درصد چربی (02/0=P) و دور کمر (03/0=P) انسولین (001/0=P)، مقاومت به انسولین (001/0=P) و نسفاتین-1 (002/0=P) معنی دار بود. نتایج تحقیق نشان داد که تمرین هوازی با شدت متوسط در شرایط هایپوکسی منجر به تغییرات بیشتری در نسفاتین-1 نسبت به فعالیت در شرایط نورموکسی می شود. احتمال می رود بهبود ترکیب بدن و شاخص مقاومت به انسولین با تغییرات نسفاتین-1 و کاهش اشتها و غذای دریافتی ناشی از آن مرتبط باشد.
تأثیر تمرین هوازی بر استرس شغلی و فرسودگی شغلی کارمندان مرد دانشگاه آزاد اسلامی واحد قروه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت ورزشی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۴۵)
359 - 377
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر هشت هفته تمرینات هوازی بر استرس شغلی و فرسودگی شغلی کارمندان مرد دانشگاه آزاد اسلامی واحد قروه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه کارمندان مرد دانشگاه بود. تعداد 22 نفر از کارمندانی که آمادگی خود را برای شرکت در پژوهش اعلام کرده بودند، به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان آزمودنی های پژوهش انتخاب شدند. آزمودنی ها به دو گروه تجربی (12 نفر) و کنترل (10 نفر) پس از همسان سازی براساس متغیرهای تأثیرگذار بر استرس و فرسودگی شغلی تقسیم شدند. طرح این پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون در یک گروه تجربی و یک گروه کنترل بود. ابزار پژوهش، پرسشنامه استرس شغلی اویانگ (2009) و فرسودگی شغلی ماسلاچ (2001) بود. پایایی و روایی این پرسشنامه ها در مطالعات قبلی تأیید شده بود. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از آماره توصیفی و استنباطی شامل آزمون کولموگروف اسمیرنوف و تی مستقل استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین تغییرات استرس شغلی و فرسودگی شغلی دو گروه تجربی و کنترل به ترتیب با آماره تی 53/3 و 69/9 تفاوت معناداری در سطح معناداری 01/0 وجود دارد. با توجه به تأثیر تمرین هوازی بر استرس و فرسودگی شغلی کارمندان و نیاز بسیار کم این نوع تمرینات به امکانات و تجهیزات خاص و همچنین سادگی و عدم پیچیدگی این نوع تمرینات به ریاست دانشگاه آزاد اسلامی قروه و همچنین دیگر سازمان های مشابه، پیشنهاد می شود تمرینات هوازی را در برنامه کاری کارمندان خود برنامه ریزی کنند.
تأثیر تمرین هوازی در شرایط هایپوکسی نورموباریک بر سطوح سرمی آپلین و مقاومت به انسولین در مردان سالم دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۴
73-88
حوزه های تخصصی:
با توجه به تأثیر اپلین بر متابولیسم گلوکز، انسولین و تغییر آن در شرایط هایپوکسیک، هدف از انجام این پژوهش، بررسی تمرین هوازی در شرایط هایپوکسی نورموباریک بر آپلین و مقاومت به انسولین بود. بیست نفر مرد سالم دارای اضافه وزن (میانگین ± انحراف معیار: سن: 7/6 ± 1/23 سال، BMI = 2.9 ± 28.1 کیلوگرم بر مترمربع) از طریق اطلاعیه و به صورت داوطلبانه در مطالعه حاضر شرکت کردند و به صورت تصادفی به دو گروه تمرین هایپوکسی و نورموکسی تقسیم شدند . تمرین هشت هفته ای گروه هایپوکسی در ارتفاع شبیه سازی شده 2700 متری در داخل چادر هایپوکسی و تمرین گروه نورموکسی در شرایط نورموکسیا با شدت 60 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی انجام شد. نمونه گیری خون از دو گروه، قبل از تمرین و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی گرفته شد و برای اندازه گیری اپلین، انسولین و سطح گلوکز استفاده شد. برای مقایسه متغیرها بین دو گروه، از آزمون تحلیل واریانس آمیخته در سطح معناداری ( P < 0.05 ) استفاده شد. در مقایسه تغییرات متغیرهای پژوهش در دو شرایط تمرینی، نتایج نشان داد که هشت هفته تمرین در شرایط هایپوکسی در مقایسه با تمرین در شرایط نورموکسی بر شاخص های ترکیب بدنی و Vo2max تأثیر نداشت ( P > 0.05 ) ، اما باعث افزایش معنادار آپلین و کاهش معنادار مقاومت به انسولین و انسولین در مقایسه با گروه نورموکسی شد ( P < 0.05 ). این پژوهش برای نخستین بار نشان داد که هشت هفته تمرین در شرایط هایپوکسی نورموباریک موجب افزایش سطح سرمی اپلین مردان دارای اضافه وزن می شود و تمرین در شرایط هایپوکسی نسبت به تمرین در شرایط نورموکسی باعث کاهش بیشتر مقاومت به انسولین می شود.
تأثیر تمرین هوازی و مکمل اسپیرولینا بر برخی عوامل خطرزایی قلبی عروقی در زنان مبتلا به دیابت نوع دو دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۴۵)
207 - 222
حوزه های تخصصی:
عوامل خطرزایی قلبی عروقی مکانیسم مهمی در بروز دیابت نوع دو و بیماری های قلبی-عروقی است، ازاین رو هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرین هوازی و مکمل اسپیرولینا بر برخی عوامل خطرزایی قلبی عروقی در زنان مبتلا به دیابت نوع دو دارای اضافه وزن بود. در این مطالعه نیمه تجربی تعداد 28 نفر از زنان دیابتی نوع دو و دارای اضافه وزن با میانگین سن 7/7±5/49 سال به صورت تصادفی در گروه های هوازی+اسپیرولینا، هوازی+دارونما، اسپیرولینا و دارونما قرار گرفتند. برنامه تمرین هوازی شامل 6 هفته (هر هفته 3 جلسه) با شدت 60 تا 70 درصد ضربان قلب بیشینه انجام گرفت. گروه های دریافت کننده مکمل، روزانه سه کپسول 500 میلی گرمی اسپیرولینا قبل از هر وعده غذایی به مدت 6 هفته دریافت کردند. نمونه های خونی طی شرایط ناشتایی در مراحل پیش و پس آزمون جمع آوری شدند. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس عاملی (4×2) و آزمون تی وابسته با سطح معناداری (05/0P ≤) با استفاده از نرم افزار SPSS صورت گرفت. نتایج پژوهش کاهش کلسترول، LDL و VLDL در گروه های تمرین-اسپیرولینا، اسپیرولینا از مرحله پیش آزمون به پس آزمون نشان داد و کاهش LDL/HDLو CHOLS/HDL صرفاً در گروه تمرین-اسپیرولینا مشاهده شد(به ترتیب (009/0p=) و(007/0p=))، همچنین HDL صرفاً در گروه تمرین-اسپیرولینا افزایش معنا داری نشان داد (007/0P=). همچنین تفاوت معنادار بین گروهی در هیچ یک از متغیر ها بین گروه های تحقیق مشاهده نشد. در مجموع یافته های پژوهش حاضر نشان داد که تمرین هوازی و مکمل اسپیرولینا تا حدودی می تواند سبب بهبود فاکتورهای نیم رخ لیپیدی شود. به عبارتی تمرین به عنوان عامل اصلی به همراه مکمل دهی اسپیرولینا توانسته است تأثیر بهتری بر بهبود عوامل خطرزایی قلبی عروقی در افراد دیابتی داشته باشد.
تأثیر شش هفته تمرین هوازی و مصرف عصاره آبی دانه زیره سیاه بر سطح سرمی آدیپولین و تغییرات پروفایل لیپیدی موش های صحرایی نر چاق عنوان کوتاه: تمرین هوازی و مصرف زیره سیاه بر سطح سرمی آدیپولین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۶)
362 - 374
حوزه های تخصصی:
آدیپولین، آدیپوسایتوکاین ضدالتهابی مترشحه از بافت چربی است. با توجه به نقش گیاهان دارویی در کنترل چاقی، این مطالعه با هدف تعیین تأثیر 6 هفته تمرین هوازی و مصرف عصاره آبی دانه زیره سیاه بر سطح سرمی آدیپولین و تغییرات پروفایل لیپیدی موش های صحرایی نر چاق انجام گرفت. در این مطالعه تجربی، از 24 سر موش صحرایی نر چاق شده، در پی 12 هفته رژیم غذایی پرچرب استفاده شد، که به طور تصادفی به چهار گروه 1. کنترل، 2. تمرین، 3. عصاره زیره سیاه و 4. تمرین + عصاره زیره سیاه تقسیم شدند. گروه های تمرین 5 روز در هفته به مدت 6 هفته تمرین هوازی (معادل 55% VO2max) انجام دادند. سطح سرمی آدیپولین و تغییرات پروفایل لیپیدی و وزن بدن اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی Tukey تحلیل شدند. نتایج کاهش معنا دار وزن بدن، LDL-C، TG، TC (05/0>P) و افزایش معنا دار سطح سرمی آدیپولین و HDL-C (05/0> P) در گروه تمرین + عصاره زیره سیاه نسبت به سایر گروه ها را نشان داد. با توجه به نتایج، به نظر می رسد ترکیب همزمان تمرین هوازی با شدت متوسط و مصرف عصاره آبی زیره سیاه می تواند با افزایش سطح سرمی آدیپولین، HDL-C و کاهش LDL-C ، TG و TC به کاهش وزن منجر شود.