مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
کنترل وزن
حوزههای تخصصی:
" مقدمه: این مطالعه با هدف بررسی ویژگیهای روانسنجی پرسشنامه سبک زندگی مبتنی بر خودکارآمدی وزن انجام شد.
روش: این بررسی از نوع مقطعی است و در آن 118 نفر که با نمایه توده بدنی بیش از 25 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند به کمک پرسشنامه سبک زندگی مبتنی بر خودکارآمدی وزن مورد بررسی قرار گرفتند. برای بررسی اعتبار از روش بازآزمایی و برای تعیین روایی از روشهای مختلف از جمله روش تحلیل عاملی با مولفههای اصلی، همبستگی سئوالات با نمره کل و با پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر و روایی بیرونی بهره گرفته شد. دادهها با استفاده از آمار توصیفی، آزمونهای آماری ضریب همبستگی، تحلیل عاملی و آزمون T تحلیل شدند.
یافتهها : ضریب اعتبار این ابزار به شیوه بازآزمایی برای کل پرسشنامه 91/0 بهدست آمد. به کمک تحلیل عاملی، 5 عامل ""هیجانهای منفی""، ""در دسترس بودن مواد غذایی""، ""فشارهای اجتماعی""، ""ناراحتیهای جسمانی"" و ""فعالیتهای مثبت و سرگرمکننده"" از پرسشنامه اصلی استخراج و تایید شد. همچنین، همبستگی 5 عامل با نمره کل پرسشنامه، همبستگی معنیدار با نمره پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر (62/0=r؛001/0>p) و افزایش نمره کل پرسشنامه طی آموزش تغذیه، همه نشاندهنده کفایت و کارآیی این پرسشنامه بود.
نتیجهگیری: پرسشنامه سبک زندگی مبتنی بر خودکارآمدی وزن را میتوان بهعنوان ابزاری معتبر و مناسب برای استفاده در محیطهای آموزشی، بالینی و پژوهشی به کار برد."
پاسخ حاد و سازگاری شاخص های فیزیولوژیک و انتزاعی اشتها و وزن بدن به فعالیت هوازی در زنان میان سال و سالمند چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۹
87 - 106
حوزههای تخصصی:
در مداخلات کنترل وزن با خنثی شدن هزینه انرژی ورزش توسط افزایش اشتها، کاهش وزن کمتر از حد انتظار است؛ بنابراین، در این پژوهش، پاسخ حاد و سازگاری مزمن شاخص های فیزیولوژیک و انتزاعی اشتها و وزن بدن را به فعالیت هوازی در زنان چاق میان سال و سالمند بررسی کردیم. در ابتدا و پس از هشت هفته تمرین هوازی(سه جلسه دویدن در هفته برای صرف 500 کالری با 50 درصد ضربان قلب لحظه واماندگی در GXT) وزن، اشتها، گلوکز، انسولین و گرلین پلاسمایی 26 زن میان سال و سالمند چاق غیرفعال (وزن: 9/36 ± 58/92 کیلوگرم، سن: 3/7 ± 19/56 سال، حداکثر اکسیژن مصرفی: 78/3 ± 07/32 لیتر در دقیقه) در دو گروه تجربی و کنترل، قبل و پس از صرف صبحانه و یک جلسه فعالیت هوازی، اندازه گیری (چهار سنجش) شدند. از آزمون های تی مستقل، تی همبسته و تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر برای تحلیل داده ها استفاده شد.با اینکه تمرین هوازی وزن گروه تجربی را کاهش داد(001.0 =P )؛ ولی وزن هر دو گروه دربین سنجش های اول با دوم و سوم با چهارم به دنبال صبحانه و یک جلسه ورزش افزایش یافت (P < 0.05). قبل از دوره تمرین، گرلین گروه تجربی پس از صبحانه و فعالیت حاد افزایش یافت (P = 0.023) و در گروه کنترل (فقط صبحانه) کاهش یافت (P = 0.001). همچنین در هر دو گروه تجربی و کنترل، انسولین (P = 0.001) و گلوکز خون (P = 0.003) افزایش یافتند؛ درحالی که احساس گرسنگی (P = 0.001) کاهش یافت. پس از دوره تمرین، بهره سیری صبحانه فقط در گروه تجربی افزایش معنا داری یافت (P = 0.018). پاسخ حاد گلوکز افزایش یافت (P < 0.05) و پاسخ حاد گرلین، انسولین و احساس گرسنگی در گروه تجربی کاهش یافت (P < 0.05)؛ اما در گروه کنترل، پاسخ حاد گلوکز و انسولین افزایش یافتند (P < 0.05)؛ اما گرلین و گرسنگی کاهش (P < 0.05) یافتند. افزایش گرسنگی ناشتایی ناشی از تمرین سبب دست نیافتن به کاهش وزن موردانتظار از تمرین می شود که پیشنهاد می شود حداقل در صبحانه، غذاهای کم کالری تر مصرف شود. همچنین، با توجه به اثر یک جلسه ورزش در افزایش بهره سیری غذا، پیشنهاد می شود که صبحانه به بعد از جلسه ورزش موکول شود.
اثر توپیرامات بر کنترل وزن مبتلایان به اختلال دوقطبی نوع یک تحت درمان با لیتیوم و داروهای ضد روان پریشی در دوره شیدایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر تعیین اثر توپیرامات بر کنترل وزن بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی نوع I تحت درمان با لیتیوم و داروهای ضد روان پریشی در دوره شیدایی بود. روش : در کارآزمایی بالینی شاهددار تصادفی و دوسوکور حاضر، 46 آزمودنی مبتلا به اختلال دوقطبی نوع I در دوره شیدایی، به طور تصادفی به دو گروه مداخله و گواه تقسیم شدند. هر دو گروه تحت درمان با لیتیوم و داروهای ضد روان پریشی قرار گرفتند. علاوه بر این، بیماران گروه مداخله توپیرامات و بیماران گروه گواه دارونما دریافت کردند. بیشینه دوز توپیرامات 200 میلی گرم در روز بود. وزن آزمودنی ها در شروع بررسی و سپس به طور هفتگی، به مدت هشت هفته، اندازه گیری شد. برای گردآوری داده ها مقیاس ارزیابی شیدایی یانگ ( YMRS ) به کار رفت و داده ها با استفاده از آزمون های مجذور خی و آنالیز واریانس اندازه های مکرر تحلیل شدند. یافته ها : میانگین وزن دو گروه در ابتدا و انتهای بررسی تفاوت آماری معناداری نداشت (به ترتیب، 948/0= p و 254/0= p ) و در هر دو گروه وزن آزمودنی ها در مدت هشت هفته، در مقایسه با ابتدای بررسی، تغییر نکرد. نتیجه گیری : درمان کمکی با توپیرامات، با دوز 200 میلی گرم در روز، بر کنترل وزن بیماران مبتلا به شیدایی تحت درمان با لیتیوم و داروهای ضد روان پریشی بی اثر بود.
تأثیر مداخله های درمانی بر مشکلات رفتاری کودکان آزاردیده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر مداخله های درمانی بر مشکلات روانپزشکی کودکان آزاردیده بود. روش : در پژوهش نیمه مداخله ای حاضر 73 کودک (43 پسر و 30 دختر) که به علل روانپزشکی به درمانگاه روانپزشکی کودک و نوجوان و یا به علل جسمی به اورژانس، درمانگاه و بخش کودکان بیمارستان امام حسین (ع) ارجاع شده بودند، بررسی شدند و مداخله ها و درمان های غیردارویی (بازی درمانی، رفتاردرمانی، شناخت درمانی، آموزش مهارت های زندگی، کاردرمانی، اقدامات مددکاری و مشاوره با مدرسه، آموزش مدیریت خشم و فرزندپروری)، بسته به نیاز کودک و خانواده انجام شد. آموزش مهارت فرزندپروری در هشت جلسه گروهی 90 دقیقه ای، به صورت هفتگی، بر پایه تربیت سازنده، برگزار شد؛ اما دو جلسه از هشت جلسه، به توضیح در مورد کودک آزاری و تنبیه فیزیکی و آثار منفی آن بر کودک و روش های کنترل خشم اختصاص یافت. پرسش نامه کودک آزاری توسط روانشناس، با اخذ اطلاعات از پدر و مادر و مشاهده کودک پیش از انجام مداخله درمانی تکمیل شد. سیاهه رفتاری کودک ( CBCL ) نیز پیش از مداخله و در ماه های سوم و ششم پس از مداخله توسط پدر و مادر تکمیل شد. مدت مداخله درمانی برای هر فرد سه ماه بود. در نهایت، در 40 مورد مداخله به پایان رسید. داده ها به روش تحلیل واریانس با اندازه های تکراری تحلیل شد. یافته ها : یافته ها نشان دهنده بهبود قابل توجه آزمودنی ها در خرده مقیاس های مشکل توجه، مشکلات اضطرابی/افسردگی، مشکلات اجتماعی، رفتار بزهکارانه، پرخاشگری، درونی سازی، برونی سازی و مشکلات کلی، در نتیجه مداخله های درمانی بود (در تمام موارد 001/0> p ). نتیجه گیری : شناسایی و انجام مداخله های به موقع و مستمر برای کاهش پیامدهای کودک آزاری مفید است.
بررسی رابطه خود پنداره، عزت نفس و عوامل دموگرافیک با بعد کنترل وزن مدیریت بدن در پرتو دیدگاه های مبتنی بر آموزش الگوهای فرهنگ مصرف (مورد مطالعه: دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۱
133 - 161
حوزههای تخصصی:
امروزه در نتیجه آموزش الگو های فرهنگ مصرف همزمان با ارزش یافتن بدن و استانداردهای مربوط به آن، خودپنداره افراد بیش از پیش با بدن گره خورده و پرستیژ اجتماعی، هویت و کیستی افراد از روی ویژگی های ظاهری آنها تعریف می شود. لذا بنابه اهمیت بررسی رابطه مذکور، این تحقیق در مورد رابطه ابعادی از خودپنداره با بعد کنترل وزن مدیریت بدن در بین دانشجویان دختر دانشگاه آزاد تبریز مشغول به تحصیل در سال 98 97 با شیوه پیمایش صورت گرفته است. بررسی حاضر از نوع کمی، مقطعی و با ابزار پرسشنامه انجام یافته، نمونه گیری به روش طبقه ای صورت گرفته و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر تعیین شده است. نتایج تحقیق نشانگر آن است که تعداد زیادی از افراد جمعیت نمونه (3/63 درصد) تمایل زیادی به کنترل وزن خود جهت جلوگیری از اضافه وزن نشان می دهند. رابطه همبستگی معکوس معنی داری بین رضایت از بدن و BMI دیده می شود. به این معنی که همراه با افزایش شاخص توده بدنی، رضایت از بدن کاهش می یابد. همچنین عزت نفس دانشجویان با فرض چاق شدن پایین می آید و رابطه همبستگی معکوس معنی داری بین عزت نفس متأثر از چاقی مفروض و میزان فعالیت های معطوف به کنترل وزن دیده می شود و دانشجویان ضرورت بالایی برای رسیدگی های زیباشناختی به بدن زن (با میانگین 8/74 درصد) قائلند.
طرح کنترل وزن و چاقی دانش آموزان: چالش های اجرایی درک شده از دیدگاه مجریان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در ورزش تربیتی (دانشگاهی) پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۸
247 - 284
حوزههای تخصصی:
طرح کنترل وزن و چاقی دانش آموزان در راستای عمل به سند تحول بنیادین وزارت آموزش و پرورش و با رویکرد بهبود نگرش و ایجاد سبک زندگی سالم و فعال در دانش آموزان، علی رغم موفقیت در دستیابی به بخشی از اهداف، در مراحل اجرا با چالش هایی همراه بود. از این رو، هدف مطالعه حاضر شناسایی چالش های اجرای طرح کوچ از منظر مجریان بود که با رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوای کیفی از نوع عرفی انجام شد. مشارکت کنندگان پژوهش، دست اندرکاران و مجریان طرح کوچ در شهر تبریز بودند که با رویکرد هدفمند ملاک مدار، 19 نفر از آن ها انتخاب شده و در پژوهش شرکت نمودند. داده های حاصل از مصاحبه های نیمه ساختاریافته، با استفاده از کدگذاری باز و محوری تجزیه و تحلیل شدند. اعتبار کدگذاری ها نیز با بازبینی و کنترل صحت کدهای استخراج شده و کدگذاری مجدد مصاحبه ها توسط دو نفر متخصص همکار مورد تأیید قرار گرفت. پس از تحلیل یافته ها، پنج مقوله اصلیِ عدم همراهی اولیا، بی رغبتی دانش آموز، نگرش منفی مجریان، زیر ساختارهای نامتناسب و ضعف برنامه ریزی و مدیریت همراه با ۱۷ زیرمقوله متناظر با آن ها به عنوان چالش های طرح کوچ شناسایی شدند. عمده مشکلات طرح ناشی از مشکلات آموزش مجازی و دریافت اطلاعات نادرست از دانش آموزان، فقر اقتصادی خانواده ها، کمبود نیروی انسانی متخصص، هماهنگی ضعیف بین سازمان ها و نهاد های مرتبط و همچنین اجرای سریع و کوتاه مدت طرح می باشد. به منظور پیشبرد اهداف طرح، نیاز به بازبینی اساسی در مسائل زیر ساختی و مدیریتی می باشد تا هم مجریان و هم دانش آموزان، طرح را با انگیزه دنبال کنند.
نقش شبکه های اجتماعی مجازی در مدیریت بدن بانوان (با تأکید بر تلگرام و اینستاگرام)
منبع:
مطالعات راهبردی بسیج سال شانزدهم بهار ۱۳۹۲ شماره ۵۸
39 - 71
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش شبکه های اجتماعی مجازی در مدیریت بدن بانوان با تأکید بر تلگرام و اینستاگرام است. این پژوهش با استفاده از روش پیمایش و تکینکِ جمع آوری پرسشنامه محقق ساخته انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش، بانوان بین 15 تا 45 ساله شهر کرج است که تعداد آن ها براساس آخرین سرشماری 297347 نفر برآورد شده است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر برآورد شد که ما برای معرف کردن نمونه آن را به 400 نفر افزایش داده ایم. روش نمونه گیری احتمالی از نوع خوشه ای چندمرحله ای است. نتایج این پژوهش نشان می دهد بین متغیر شبکه های اجتماعی مجازی و ابعاد سه گانه مدیریت بدن (کنترل وزن، جراحی زیبایی، پوشش ظاهری)، با سطح اطمینان 99 درصد، رابطه معناداری وجود دارد. شدت رابطه نقش شبکه های اجتماعی مجازی با بُعد کنترل وزن از همه بیشتر و با بُعد پوشش ظاهری از همه کمتر است. شدت رابطه میزان استفاده از شبکه های اجتماعی با بُعد جراحی زیبایی از همه بیشتر و با بُعد پوشش ظاهری از همه کمتر است. همچنین شدت رابطه مدت زمان عضویت در شبکه های اجتماعی با بُعد کنترل وزن از همه بیشتر و با بُعد جراحی زیبایی از همه کمتر است. از دیگر یافته های تحقیق می توان گفت بین متغیرهای میزان استفاده از شبکه های اجتماعی، زمان عضویت در شبکه های اجتماعی، سن، قومیت، وضعیت تأهل، تحصیلات و مدیریت بدن، با سطح اطمینان 99 درصد رابطه معناداری وجود دارد، جهت رابطه مثبت و شدت رابطه نیز متوسط است. یافته های دیگر تحقیق نشان می دهد بین پایگاه اجتماعی اقتصادی و مدیریت بدن بانوان با سطح اطمینان 95 درصد رابطه معناداری وجود ندارد.