مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
تمرین هوازی
حوزه های تخصصی:
مقدمه : در پژوهش های اخیر تعادل و ناپایداری وضعیتی به عنوان یک اختلال حرکتی رایج در بیماران پارکینسونی گزارش شده است که موجب افتادن های مکرر، کاهش کیفیت زندگی و مرگ ومیر در این بیماران می شود. از سوی دیگر بر اساس شواهد ورزش در درمان علائم حرکتی و شناختی بیماران نورودژنراتیو مؤثر است. روش پژوهش: بدین منظور 24 موش صحرایی نر نژاد ویستار به طور تصادفی به سه گروه هشت تایی کنترل سالم، کنترل پارکینسونی و تمرین پارکینسونی تقسیم شدند. حیوانات گروه تمرین به مدت چهار هفته، روی دستگاه نوار گردان قرار گرفتند. در انتهای دوره، اختلالات حرکتی (تعادل و رفتار حرکتی) با استفاده از آزمون های روتارود و اوپن فیلد و فاکتورهای بیوشیمیایی به روش الایزا ارزیابی شدند. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری (0/05<P)، به وسیله نرم افزار اس پی اس اس نسخه 19 انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که هرچند گروه پارکینسون بدون تمرین از نظر عملکرد حرکتی، به طور معناداری در سطح پایین تری نسبت به سایر گروه ها بود (0/05<P)، اما چهار هفته تمرین هوازی با شدت متوسط، موجب افزایش تعادل (0/05<P) و بهبود اختلالات حرکتی در رت های پارکینسونی شد (0/05<P)، همچنین تمرین به طور معناداری موجب افزایش میزان سروتونین (0/05<P) و تیروزین هیدروکسیلاز (0/05<P)، شد. نتیجه گیری: به طور کلی یافته های این پژوهش نشان داد تمرین هوازی با شدت متوسط می تواند اختلالات بیوشیمیایی و حرکتی ناشی از تزریق 6 -هیدروکسی دوپامین را در رت های مدل پارکینسونی کاهش دهد.
فرصت طلایی دوران بلوغ برای کاهش درصد چربی بدن پسران چاق در اثر تمرین هوازی و رژیم غذایی کم کالری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۷
87 - 112
حوزه های تخصصی:
اهداف: هدف تحقیق حاضر بررسی اثر تمرین هوازی و رژیم غذایی کم کالری بر سطوح هورمون های رشد، تستوسترون و ترکیب بدن پسران چاق در دوران بلوغ بود. مواد و روش ها: در این تحقیق نیمه تجربی 53 آزمودنی(17-12سال) براساس بلوغ در دو گروه TS2,3 (kg/m27/4+61/29=,BMI28=n) و TS4,5 (kg/m27/3+54/30=,BMI25=n) قرارگرفتند. سپس هرگروه به طور تصادفی به سه زیرگروه تمرین هوازی، رژیم غذایی و شاهد تقسیم شدند. گروه تمرین هوازی به مدت 3 ماه، 3 جلسه در هفته برای 40-20 دقیقه با شدت 85-60 درصد حداکثر ضربان قلب دویدند. برای گروه رژیم غذایی، برنامه غذایی کم کالری (500 تا 1000 کیلوکالری کمتر از نیاز روزانه) توسط متخصص تغذیه تجویز شد. بلوغ توسط مقیاس تانر، ترکیب بدن با دستگاه Inbody3.0 و هورمون های رشد و تستوسترون به روش ELISA اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل داده ها توسط آزمونهای شاپیرو-ویلک، tوابسته، tمستقل، تحلیل واریانس دوطرفه و یا معادل ناپارامتریک آنها در نرم افزار SPSS نسخه 24 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد تغییرات هورمون رشد معنی دار نبود. اثر تعاملی گروه و بلوغ در افزایش تستوسترون فقط در گروه تمرین هوازی دیده شد(01/0=p)؛ کاهش درصد چربی بدن در دو گروه مداخله دیده شد؛ اما در گروه رژیم غذایی بیشتر بود(001/0=p). همچنین کاهش شاخص توده بدن هر دو گروه تمرین هوازی و رژیم غذایی در گروه TS4,5 بیشتر بود(04/0=p). نتیجه گیری: پیامد مثبت مداخله تمرین هوازی و رژیم غذایی کم کالری، کاهش درصد چربی بدن بود که دلالت بر پویایی دوران بلوغ با تغییرات سریع آن دارد. بنابراین بهتر است پسران چاق فرصت طلایی بلوغ، خصوصاً انتهای آن را برای دستیابی به وزن مطلوب غنیمت شمارند.
تمرینات تناوبی شدید نسبت به تمرینات هوازی با شدت متوسط از طریق افزایش اسپکسین تأثیر بیشتری بر مقاومت به انسولین دارند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۷
113 - 130
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: چاقی با کاهش آدیپوکاین های درگیر در مقاومت انسولینی از قبیل اسپکسین با مقاومت انسولینی همراه می باشد. هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر دو نوع تمرین هوازی و تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر سطح سرمی اسپکسین و مقاومت به انسولین در زنان دارای اضافه وزن بود. روش کار: 30 زن دارای اضافه وزن به صورت داوطلبانه در این تحقیق شرکت نمودند. آزمودنی ها به سه گروه تمرین HIIT، تمرین هوازی و گروه کنترل تقسیم شدند. تمرین HIIT شامل 4 وهله 4 دقیقه با شدت 95-85 درصد حداکثر ضربان قلب با تناوب های ریکاوری فعال 3 دقیقه ای بود. تمرین هوازی با شدت متوسط به مدت 37 دقیقه بود. هر دو پروتکل تمرینی از نظر کیلوکالری مصرفی یکسان سازی شد. نمونه های خونی قبل و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی اندازه گیری شد. انسولین، گلوکز، شاخص مقاومت انسولینی و سطح سرمی اسپکسین اندازه گیری شد. برای مقایسه تغییرات از آزمون آنالیز کوواریانس و تی زوجی استفاده شد. نتایج: نتایج نشان داد که تمرین HIIT با افزایش معنی دار غلظت سرمی اسپکسین در مقایسه با گروه کنترل همراه بود (001/=P). علاوه بر این هر دو نوع تمرین موجب کاهش معنی دار غلظت انسولین، گلوکز و شاخص مقاومت انسولینی در مقایسه با گروه کنترل شدند (0001/=P)؛ اما تفاوت معنی داری بین دو گروه تمرینی در غلظت سرمی اسپکسین، انسولین و گلوکز و همچنین شاخص مقاومت به انسولین وجود نداشت (05/0<P). نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاضر پیشنهاد می نماید که تمرین HIIT با افزایش سطح سرمی اسپکسین احتمالاً موجب بهبود مقاومت انسولینی در زنان دارای اضافه وزن می شود.
اثر نوروپروتکتیو ترکیب تمرین هوازی و آدنوزین بر بیان ژن گیرنده A2a و عوارض ناشی از سکته مغزی در هیپوکامپ موش صحرایی نر بالغ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
125 - 148
حوزه های تخصصی:
هدف: سکته مغزی نوعی اختلال نورولوژیک و دومین عامل مرگ و میر در جهان است. اخیرا مطالعه درباره درمان نوروپروتکتیو سکته به یک بحث داغ در جهان تبدیل شده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر نوروپروتکتیو ترکیب تمرین هوازی و آدنوزین بر بیان ژن گیرنده A2a و عوارض ناشی از سکته مغزی در هیپوکامپ موش نر صحرایی انجام شد. مواد و روش ها: 50 سر موش نر بالغ نژاد ویستار (سن 10-8 هفته، وزن270-240 گرم) به صورت تصادفی در ۵ گروه (شم، کنترل+ایسکمی، ایسکمی+تمرین، ایسکمی+آدنوزین و ایسکمی+آدنوزین+تمرین) تقسیم شدند. پس از القای ایسکمی، موش های گروه های تمرین، 5 روز در هفته و بمدت 8 هفته روی تردمیل دویدند. آدنوزین بصورت همزمان روزانه به گروه های تحت درمان آدنوزین تزریق شد. 48 ساعت پس از اتمام پروتکل تمرینی، موش ها کشته و بافت هیپوکامپ جهت بررسی مرگ سلولی و بیان ژن A2a به روش RT_PCR برداشته شد. داده ها با آزمون تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی بونفرونی تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: تعداد سلول های مرده در گروه ایسکمی نسبت به شم افزایش و در گروه ایسکمی+تمرین+آدنوزین و ایسکمی+تمرین نسبت به ایسکمی کاهش یافته بود. بیان ژن A2a در گروه های ایسکمی+آدنوزین+تمرین، ایسکمی+تمرین و ایسکمی+آدنوزین به ترتیب بیشترین افزایش را داشت به گونه ای که در مقایسه با گروه شم (P<0/001) و کنترل+ایسکمی(P<0/001) معنادار بود. نتیجه گیری: تمرین هوازی و آدنوزین بصورت مستقل و تعاملی به صورت یک ترکیب نوروپروتکتیو می تواند با افزایش بیان ژن گیرنده A2a و تحریک سیگنالینگ و مکانیسم های مرتبط با کاهش مرگ سلولی، اثر درمانی و محافظتی را بر عوارض ناشی از سکته داشته باشد.
اثر یک دوره تمرین هوازی بر فعالیت فاکتور رونویسی Mondo A و ژن های هدف آن در عضله اسکلتی موش های پیش دیابت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
149 - 180
حوزه های تخصصی:
اهداف: عضلات اسکلتی نقش مهمی در هومئوستاز کل بدن دارند.هر گونه اختلال در عملکرد عضلات اسکلتی می تواند زمینه ساز بروز مشکلات متابولیکی از جمله پیش دیابت و دیابت نوع 2 شود. MondoA یک فاکتور رونویسی است که در شرایط طبیعی با افزایش میزان گلوکز داخل سلول فعال شده و ژن های TXNIPو ARRDC4 را رونویسی می کند.هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر تمرین هوازی بر میزان فعالیت فاکتور رونویسی MondoA و بیان ژن های هدف آن در عضله اسکلتی موش های مدل پیش دیابت می باشد.مواد و روش ها: 15 موش نر(C57BL/6)4 هفته ای با وزن تقریبی 12-14 گرم به منظور القای پیش دیابت به مدت 12 هفته با رژیم غذایی پرچرب تغذیه شدند.پس از القای پیش دیابت، موش ها به دو گروه رژیم غذایی پرچرب(5 موش/ بدون تمرین) و گروه تمرین هوازی(5 موش/ 10 هفته تمرین هوازی)تقسیم شدند.پروتکل تمرین هوازی به صورت دویدن بر تردمیل 5 روز در هفته و 45 دقیقه در روز با سرعت فزاینده از 15 الی 23 متر بر دقیقه با شدت متوسط انجام شد.نتایج: یافته ها نشان داد، تمرین ورزشی می تواند گلوکز خون و مقاومت انسولینی را کاهش دهد( p < 0:001).همچنین تمرین ورزشی سطح نسبی بیان ژن هایTXNIP( p < 0: 01)،ARRDC4( p < 0:05) و حضور فاکتور رونویسی MondoA در هسته را کاهش داد (p < 0.01. همچنین بیان پروتئین Glut4 در غشای سلول افزایش یافت( p < 0:01).نتیجه گیری: به طور کلی نتایج نشان می دهد که تمرین هوازی می تواند از طریق کاهش فعالیت MondoA در هسته و افزایش حضور Glut4 در غشای سلول در کاهش قند خون موثر باشد.
اثر تمرین مقاومتی – هوازی بر بیان ژن های FNDC5، میوستاتین و هایپرتروفی یا هایپرپلازی در عضله دوقلو موش های نابالغ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف : رشد عضلانی، تحت تاثیر عوامل مختلف از جمله مایوکاین ها و میوستاتین قرار می گیرد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر تمرین مقاومتی – هوازی بر بیان ژن های فیبرونکتین نوع سه حاوی پروتئین 5 (FNDC5)، میوستاتین و هایپرتروفی یا هایپرپلازی در عضله دوقلو موش های نابالغ بود. روش تحقیق : تعداد 10 سر موش صحرایی نر ویستار با سن دو هفته ای به طور تصادفی در دو گروه کنترل (پنج سر) و تمرین (پنج سر) قرار گرفتند. برنامه تمرین مقاومتی شش هفته با سه نوبت و هر نوبت چهار بار بالا رفتن از نردبان یک متری (با 26 پله) با حمل وزنه بود. برنامه تمرین هوازی شش هفته در روزهای متناوب شامل دویدن روی نوارگردان با شدت 25 تا 50 درصد حداکثر سرعت موش به اجرا درآمد. مدت 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی و پس از هشت ساعت ناشتایی، موش ها تشریح شدند و عضله دوقلو جدا گردید. بیان ژن FNDC5 و میوستاتین با استفاده از روش Real time PCR، و هایپرتروفی و هایپرپلازی توسط میکروسکوپ نوری سنجش شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t مستقل در سطح معنی داری 0/05≥ pبا استفاده از نرم افزارPRISM انجام پذیرفت. یافته ها : پس از شش هفته تمرین مقاومتی - هوازی، بیان ژن FNDC5 (0/04=p) و هایپرتروفی (0/004=p) در عضله دوقلوی گروه تمرین بالاتر؛ اما بیان ژن میوستاتین (0/01=p) در این گروه کمتر بود. با این حال، تفاوت معنی داری بین هایپرپلازی تارهای عضله دوقلوی موش های نابالغ دو گروه مشاهده نشد (0/22=p). نتیجه گیری : به نظر می رسد اجرای تمرینات مقاومتی - هوازی با بیان بیشتر ژن های FNDC5 و بیان کمتر ژن های میوستاتین، به هایپرتروفی بیشتر تارهای تند انقباض منجر می شود. این فرآیند فارغ از رشد طبیعی، به تمرین پذیری بافت عضلانی در نمونه های حیوانی قبل از سن بلوغ دلالت دارد.
تأثیر تمرینات استقامتی و داروی آدنوزین پس از آسیب ایسکمی رپرفیوژن مغزی بر بیان برخی ژن های آنژیوژنیک در هیپوکامپ رت های نر ویستار
حوزه های تخصصی:
مقدمه: درمان های افزاینده آنژیوژنز در کاهش آسیب عضوی ناشی از سکته مؤثر هستند. هدف از انجام این تحقیق بررسی تأثیر یک دوره تمرین استقامتی با و بدون مصرف آدنوزین بر بیان برخی ژن های آنژیوژنیک در هیپوکامپ رت های مبتلا به آسیب ایسکمی رپرفیوژن بود. روش ها: پس از القای آسیب ایسکمی رپرفیوژن به 3گروه ایسکمی (گروه1)، ایسکمی با تمرین (گروه2) و ایسکمی با تمرین ودارو (گروه3) تقسیم شدند. گروه های تمرینی به مدت 8هفته (5جلسه در هفته) با شدت 30 متر بر دقیقه به تمرینات استقامتی روی تردمیل پرداختند. دوز آدنوزین در گروه3 معادل 4/0 میلی گرم بر کیلوگرم بود. پس از تمرینات هیپوکامپ رت ها برای آنالیز بیان ژن جدا گردید. یافته ها: بین گروه های 1با3 و 2با3 تفاوت معنی داری در بیان ژن HIF1α وجود داشت (P=0/000)؛ در مورد بیان ژن HIF2α، بین همه گروه ها تفاوت معنی داری وجود داشت (P=0/000)؛ بیان ژن R4 بین گروه های 1با2 و 1با3 متفاوت بود (P=0/004)؛ بیان ژن S2 بین همه گروه ها متفاوت بود (P=0/000)؛ بیان ژن HMGB1 بین گروه های 1با2 (P=0/011)، 1با3 (P=0/000) و 2با3 (P=0/000) متفاوت بود و نیز تفاوت معنی داری بین همه گروه ها در بیان ژن AP1 مشاهده شد (P=0/000). نتیجه گیری: پس از آسیب ایسکمی رپرفیوژن، هشت هفته تمرین استقامتی از طریق افزایش بیان ژن های آنژیوژنیک HIF1α، HIF2α، S2، R4، HMGB1 و AP1 می تواند در توسعه روند آنژیوژنز مؤثر باشد و این اثر با مصرف آدنوزین تقویت می گردد.
اثر حاد برنامه های تمرینی مختلف بر عملکرد تیر اندازی و کنترل پاسچر افراد نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: تیراندازی یکی از ارکان اصلی نظامی گری می باشد. در حال حاضر در خصوص تأثیر برنامه های تمرینی کوتاه مدت بر عملکرد تیراندازی نتایج روشنی وجود ندارد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر حاد فعالیت هوازی، کشش ایستا و تمرینات ثبات مرکزی بر عملکرد تیراندازی و کنترل پاسچر افراد نظامی بود.مواد و روش ها: در پژوهش حاضر 36 مرد تازه کار نظامی در دامنه سنی 25 - 18 سال مشارکت داشتند. آزمودنی ها به صورت تصادفی به چهار گروه مساوی 9 نفری فعالیت هوازی، کشش ایستا، ثبات مرکزی و کنترل تقسیم شدند. شرکت کنندگان در هر یک از مراحل پیش و پس آزمون 20 شلیک با تپانچه بادی انجام دادند. عملکرد تیراندازان با استفاده از دستگاه اسکت ارزیابی شد و همزمان اطلاعات مرکز فشار آزمودنی ها با استفاده از سیستم اندازه گیری توزیع فشار کف پایی ثبت گردید. به منظور تحلیل آماری از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در سطح معناداری 0.05 استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد، میانگین نوسانات قدامی- خلفی (AP) و داخلی- خارجی (ML) مرکز فشار در گروه تمرین ثبات مرکزی به طور معناداری کمتر از تمرین هوازی،کشش ایستا و حالت کنترل بود (0.05<P). در بررسی متغیرهای مربوط به عملکرد تیراندازی نتایج نشان داد میانگین امتیاز رکورد تیر در گروه تمرین هوازی به طور معناداری از گروه های دیگر بالاتر بود (0.05<P)، با این حال، میانگین امتیاز رکورد بعد از کشش ایستا به طور معناداری از حالت کنترل پایین تر بود (0.05<P). همچنین نوسانات افقی، عمودی و میانگین نوسانات نقطه نشانه روی در تمرین هوازی به طور معناداری از برنامه های دیگر کمتر بود (0.05<P).بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد که فعالیت هوازی کوتاه مدت با شدت متوسط در بهبود عملکرد تیراندازی تأثیرگذار است. تمرین ثبات مرکزی با وجود بهبود تعادل، تاثیر مثبتی بر عملکرد تیراندازی ندارد.
تاثیر تمرینات هوازی بر سطوح پروتئین سیرتوئین-1 و شاخص مقاومت به انسولین در مردان چاق مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: چاقی با اختلال در عملکرد انسولین موجب افزایش گلوکز ناشتا در بیماران دیابتی می شود. بنابراین هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین هوازی بر سیرتوئین-1 و مقاومت به انسولین (HOMA-IR) در مردان دارای اضافه وزن و چاق مبتلا به دیابت نوع دو بود.
مواد و روش ها: 22 مرد چاق مبتلا به دیابت نوع دو (سن: 4.9±35.7 سال؛ شاخص توده بدن (BMI): 30.45± 2.35 کیلوگرم/متر مربع) به طور داوطلبانه در این تحقیق شرکت نمودند و بر اساس سطح گلوکز خون به دو گروه تمرین و کنترل تقسیم شدند. آزمودنی ها در گروه تمرین در هشت هفته تمرینات هوازی با شدت 70 درصد ضربان قلب بیشینه، سه جلسه در هفته و 50-45 دقیقه در هر جلسه شرکت کردند. خون گیری جهت ارزیابی فاکتورهای خون (سیرتوئین-1، انسولین، گلوکز و شاخص مقاومت به انسولین) قبل از تمرین و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین انجام شد. داده ها با استفاده از SPSS و روش آماری آنوا (2×2) برای بررسی تفاوت بین گروهی و تی وابسته برای تغییرات درون گروهی مورد آنالیز قرار گرفت.
یافته ها: یافته ها نشان داد که هشت هفته تمرین هوازی با افزایش معنی دار در سطح سرمی سیرتوئین-1، کاهش معنی دار انسولین، HOMA-IR، گلوکز، وزن بدن و BMI در پس آزمون در مقایسه با پیش آزمون همراه بود (0.05>P). همچنین، در مقایسه با گروه کنترل، هشت هفته تمرین هوازی موجب افزایش معنی دار در سطح سرمی سیرتوئین-1 و کاهش معنی دار در سطح انسولین، HOMA-IR، گلوکز، وزن بدن و BMI شد (0.05>P). همچنین ارتباط معنی داری بین تغییرات غلظت سیرتوئین-1 با گلوکز ناشتا، وزن بدن و BMI مشاهده شد (0.05>P).
بحث ونتیجه گیری: در کل نتایج تحقیق حاضر پیشنهاد می نماید که تمرین هوازی احتمالاً از طریق افزایش در سطح پروتئین سیرتوئین-1 موجب بهبود در مقاومت به انسولین در مردان چاق با دیابت نوع دو می شود.
تاثیر تمرین هوازی با مداخله دست بندهای هوشمند ورزشی بر حداکثر اکسیژن مصرفی در زنان میانسال دارای اضافه وزن و چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: کم تحرکی یکی از عوامل بیماری های قلبی عروقی بوده و اصلاح سبک زندگی و افزایش توان هوازی می تواند باعث ارتقا سلامت شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی با مداخله دست بندهای هوشمند ورزشی بر حداکثر اکسیژن مصرفی در زنان میانسال دارای اضافه وزن بود.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر به صورت نیمه تجربی انجام پذیرفت. تعداد 30 نفر از زنان میانسال دارای اضافه وزن شهر تهران به عنوان آزمودنی در دسترس، انتخاب و با آرایش تصادفی ساده به سه گروه، تجربی تمرین هوازی با مداخله دست بند ورزشی (10=n)، گروه تجربی تمرین هوازی بدون مداخله دست بند ورزشی (10=n) و کنترل (10=n) تقسیم شدند. گروه های تمرین به مدت هشت هفته و هر هفته سه جلسه 60 دقیقه ای تمرین کردند. شدت تمرین 50 تا 70 درصد ضربان قلب ذخیره بود. اندازه گیری حداکثر اکسیژن مصرفی توسط آزمون راکپورت انجام گرفت. طبیعی بودن توزیع داده ها با آزمون شاپیروویلک و جهت تحلیل داده ها از آزمون آماری تی وابسته و تحلیل واریانس یک طرفه ANOVA و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معناداری 0.05> Pاستفاده گردید.
یافته ها: نتایج نشان داد، هشت هفته تمرین هوازی با دست بند ورزشی نسبت به تمرین بدون مداخله دست بند ورزشی باعث افزایش معنی داری در حداکثر اکسیژن مصرفی شد (0.001=P). همچنین تغییرات هر دو گروه تجربی نسبت به گروه کنترل نیز معناداری را نشان داد (0.001=P).
بحث و نتیجه گیری: هشت هفته تمرین هوازی همراه با دست بندهای ورزشی می تواند در بهبود حداکثر اکسیژن مصرفی در زنان میانسال دارای اضافه وزن نقش موثرتری داشته باشد.
تاثیر 8 هفته تمرین هوازی بر تغییرات AST ، ALT و شاخص های متابولیکی زنان یائسه مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: آنزیم های کبد جزء پارامترهای بیوشیمیایی کلینیکی عملکرد کبد در تمرینات عضلانی بوده و آنزیم های آسپارتات آمینو ترانسفراز(AST) و آلانین آمینو ترانسفراز (ALT) شاخص صدمه کبد در فعالیت های ورزشی می باشند. از این رو هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی بر تغییرات آسپارتات آمینو ترانسفراز، آلانین آمینو ترانسفراز و شاخص های متابولیکی زنان یائسه مبتلا به دیابت نوع 2 بود.مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی بوده و با طرح پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد. 40 نفر از زنان یائسه مبتلا به دیابت نوع 2 با میانگین سنی 60-55 سال به طور تصادفی ساده در دو گروه تمرین هوازی (20 نفر) و کنترل (20 نفر) قرار گرفتند. برنامه تمرین هوازی به مدت 8 هفته، پنج جلسه در هفته به مدت 60 دقیقه با شدت 50 الی 75 درصد ضربان قلب ذخیره اجرا شد. در پیش آزمون و پس آزمون سطح ALT و AST و همچنین فاکتورهای نیمرخ چربی اندازه گیری شد. داده ها توسط آزمون تحلیل کوواریانس و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 تحلیل گردید.یافته ها: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که در گروه تمرین هوازی در مقایسه با گروه کنترل، میزان ALT و AST به طور معنی داری کاهش داشت (0.05>P). در گروه تمرین هوازی میزان HDL نسبت به گروه کنترل افزایش معنی داری نشان داد (0.05>P). همچنین میزان تری گلیسیرید، کلسترول و LDL در گروه تمرین هوازی نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری داشت (0.05>P). بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد انجام تمرینات هوازی نقش به سزایی در بهبود و یا کاهش بیماری های کبد در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2دارد ؛ اما تا رسیدن به یک استراتژی درمان واحد و موثرترین راه نیاز به مطالعات بیشتری است.
تاثیر تمرین هوازی بر نیمرخ لیپیدی بیماران آرتریت روماتوئید تحت درمان دارویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: مرگ و میر ناشی از بیماری های قلبی- عروقی در بیماران آرتریت روماتوئید در مقایسه با دیگر اقشار جامعه شایع تر است. ممکن است دارو درمانی و کم تحرکی این بیماران نقش مهمی در بروز این بیماری ها داشته باشد. هایپرلیپیدمی، فاکتور اصلی خطرساز قلبی- عروقی است و خطرات بالقوه بیماری های قلبی- عروقی را می توان با اندازه گیری نیمرخ لیپیدی پیش بینی کرد. بنابراین، هدف این تحقیق، بررسی آثار 8 هفته تمرین هوازی بر نیمرخ لیپیدی بیماران آرتریت روماتوئید بود. مواد و روش ها: در تحقیقی نیمه تجربی، 23 داوطلب زن مبتلا به بیماری آرتریت روماتوئید (میانگین سن 7.73± 51.96 سال، میانگین وزن 10± 72.37 کیلوگرم و میانگین شاخص توده بدنی 2.95± 28.46 کیلوگرم بر مترمربع) که بیش از 3 سال از شروع بیماری آن ها می گذشت و داروهای یکسانی مصرف می کردند (متوتروکسات و پردنیزولون) به طور هدفمند به عنوان آزمودنی انتخاب شده و سپس به صورت تصادفی به دو گروه کنترل (12 نفر) و تجربی (11 نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی، هفته ای 3 جلسه در برنامه ی تمرین هوازی 8 هفته ای بر روی دوچرخه ثابت، با شدت 60 تا 70 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره، شرکت کردند. پیش و پس از 8 هفته تمرین هوازی، نمونه ی خون آزمودنی ها گرفته شد. برای بررسی تفاوت های درون گروهی از آزمون t همبسته و برای تعیین تفاوت های بین گروهی از آزمون t مستقل استفاده گردید. یافته ها: پس از 8 هفته تمرین هوازی، سطوح TG، TC، C-LDL، C-HDL/TC، C-HDL/C-LDL و BMI در گروه تجربی به طور معنی داری کاهش و C-HDL آن ها افزایش یافت (0.01 >P). در بررسی تفاوت های درون گروهی در گروه کنترل، TC، TG و C-LDL افزایش معنی دار (0.05>P)، C-HDL/TC و C-HDL/C-LDL افزایش معنی دار (0.01 >P) و C-HDL کاهشمعنی دار داشت (0.05>P)، اما تغییرات BMI معنی دار نبود. بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته های تحقیق حاضر می توان نتیجه گرفت که تمرین هوازی با بهبود نیمرخ لیپیدی ممکن است در پیش گیری و کاهش بروز بیماری های قلبی- عروقی در بیماران آرتریت روماتوئید نقش موثری داشته باشد. با شرکت در تمرین هوازی می توان عوارض جانبی دارو درمانی و کم تحرکی بر نیمرخ لیپیدی را خنثی کرد. علاوه بر این، معلوم شد که بیماران آرتریت روماتوئید نیز مانند سایر افراد جامعه می توانند با اجرای تمرین هوازی، سلامت قلبی- عروقی خود را بهبود بخشند.
تاثیر تمرینات مقاومتی و هوازی بر مولکول محلول چسبان بین سلولی و نیمرخ لیپیدی سرم زنان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: شواهد نشان داده اند گسترش بیماری های قلبی عروقی زمینه ای التهابی دارد و التهاب عمومی (سیستمیک)،نقش محوری در پیشرفت آترواسکلروز ایفا می کند و این عوامل بویژه در افراد دارای اضافه وزن و چاق ممکن است خطر وقوع بیماری های قلبی عروقی را افزایش دهد. هدف تحقیق بررسی تاثیر تمرینات هوازی و مقاومتی بر مولکول محلول چسبان بین سلولی (1 -sICAM) و نیمرخ لیپیدی خون در زنان دارای اضافه وزن است. مواد و روش ها: 38 زن سالم غیریائسه در تحقیق شرکت کردند و بطور تصادفی در دو گروه تمرینی شامل تمرینات مقاومتی (تعداد 14 نفر، میانگین سنی 5.82±34.14 سال و شاخص توده بدن 4.29±30.48 کیلوگرم/مترمربع) و گروه تمرین هوازی (تعداد 14 نفر، میانگین سنی 5.77±35.42 سال و شاخص توده بدن 3.28±28.49 کیلوگرم/مترمربع) و یک گروه کنترل (تعداد 10 نفر، میانگین سنی 94/5 ± 35 سال و شاخص توده بدن 2.17±26.98 کیلوگرم/مترمربع) تقسیم شدند. برنامه تمرین هوازی 8 هفته با شدت 65 تا 80 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره بود که به مدت 16 دقیقه در هفته اول اجرا گشت و در هفته هشتم به 30 دقیقه رسید. برنامه تمرینات مقاومتی نیز با شدت 50 تا 65 درصد یک تکرار بیشینه به مدت 8 هفته اجرا گردید. این تمرینات 4 جلسه در هر هفته و هر جلسه به مدت 50 دقیقه اجرا شدند. سطح سرمی 1 -sICAM، نیمرخ لیپیدی خون شامل لیپوپروتئین با چگالی پایین (C-LDL)، لیپوپروتئین با چگالی بالا (C-HDL) ، کلسترول تام و تری گلیسرید و شاخص های ترکیب بدنی قبل و 48 ساعت پس از پایان تمرینات اندازه گیری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها ، با استفاده از آزمون ANOVA و آزمون تعقیبی LSD در سطح معنی داری 0.05 >P انجام گرفت. یافته ها: وزن (0.001=p) و شاخص توده بدن (0.001=p) بعد از 8 هفته، در هر دو گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل کاهش معنادار، و حداکثر اکسیژن مصرفی (0.001= p) افزایش معنی داری پیدا کرد. در حالی که در شاخص های 1-sICAM، تری گلیسرید، کلسترول تام، C - HDL و C- LDL سرم تغییر معناداری (50.05<p) مشاهده نشد. بحث و نتیجه گیری: اگر چه 8 هفته فعالیت ورزشی از دو نوع مقاومتی و هوازی، برای بهبود نیمرخ لیپیدی و 1-sICAM زنان غیر یائسه دارای اضافه وزن موثر نبود، اما موجب کاهش BMI و بهبود Vo2max هر دو گروه تمرینی شد .
اثر فعالیت هوازی بر شاخص های خطر متابولیک و BDNF در مردان میان سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: عامل رشد عصبی مشتق شده از مغز ( BDNF ) علاوه بر نقش نروتروفیکی، دارای آثار متابولیکی ویژه ای است. هدف از این مطالعه تعیین تاثیر تمرین هوازی بر شاخص های خطر متابولیک و BDNF بود. روش شناسی: 21 مرد میان سال داوطلب دارای سندروم متابولیک به طور تصادفی در دو گروه شامل تمرین ( ME ) و کنترل ( MC ) تقسیم شدند. ابتدا مقادیر متوسط مصرف قند، چربی، پروتئین وکالری رژیم غذایی در زمان قبل از شروع تحقیق استخراج شدند. گروه ME در شش هفته تمرین هوازی با شدت متوسط شرکت کردند و در پیش آزمون و پایان دوره تمرین، خون گیری انجام شد. مقایسه بین گروهی داده ها در پیش آزمون با استفاده ازآزمون های تی مستقل وتحلیل کوواریانس چند متغیره (برای کنترل ثاثیر تفاوتهای تغذیه ای اولیه) و مقایسه درون گروهی در طول زمان با آزمون های Q کوکران و تی همبسته انجام شد. یافته ها: تمرین هوازی سبب کاهش امتیاز z کل سندروم متابولیک (001/0= P )، BDNF پایه سرم (004/0= P )، حساسیت به انسولین (038/0= P )، فشار خون میانگین سرخرگی (024/0= P )، دور کمر (02/0= P )، قند خون ناشتا (018/0= P ) و تری گلیسرید (001/0= P ) شد. تمرین هوازی همچنین باعث افزایش لیپوپروتئین پرچگال (003/0= P ) شد، با این حال تغییری در مقدار انسولین وجود نداشت(05/0 < P ). بحث و نتیجه گیری: تمرین هوازی در افراد سندروم متابولیک دارای فواید چندجانبه ای است، ولی در این افراد پاسخ BDNF به برنامه تمرین مشابه آزمودنی های سالم نیست که بیان می کند افزایش آن همیشه نمایانگر سلامتی نمی باشد.
بررسی تغییرات ویسفاتین پلاسمایی و برخی شاخص های متابولیکی به دنبال یک دوره تمرین هوازی در زنان مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ویسفاتین پروتین مترشحه از بافت چربی است، مطالعات ارتباط مستقیم بین سطوح ویسفاتین پلاسما و دیابت نوع 2 را نشان داده اند، اما تاثیر تمرینات ورزشی بر سطوح این هورمون نامشخص است. هدف تحقیق حاضر، بررسی تغییرات ویسفاتین پلاسما و شاخص های متابولیکی به دنبال تمرین هوازی در زنان مبتلا به دیابت نوع 2 بود.
مواد و روش ها:40 نفر زن مبتلا به دیابت نوع 2 (میانگین سنی 26/5±88/58 سال و شاخص توده بدنی 69/3±25/32 کیلوگرم/مترمربع)، به شیوه ی در دسترس و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به 2 گروه تقسیم شدند.20 آزمودنی در گروه هوازی(12 هفته، 3 جلسه/هفته، 50-20 دقیقه و با شدت 60 تا 80 درصد ضربان قلب بیشینه) و 20 نفر در گروه کنترل (فاقد هر گونه فعالیت بدنی) قرارگرفتند. نمونه های خونی قبل و بعد از 12 هفته مداخله جمع آوری و جهت بررسی سطوح پلاسمایی ویسفاتین، انسولین، هموگلوبین گلیکوزیله(HbA1c)،گلوکز، تری گلیسیرید(TG)، کلسترول(CHOL)، لیپوپروتین با دانسیته بالا(HDL-c) و لیپوپروتین با دانسیته پایین(LDL-c) مورد استفاده قرار گرفت. داده های بدست آمده با از نرم افزار SPSS نسخه 21 و با سطح معنی داری 05/0> α تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که 12 هفته تمرین هوازی موجب کاهش معنی دار ویسفاتین،گلوکز، HbA1c، CHOL،TG و LDL-c شد. هم چنین شاخص های وزن، درصد چربی، شاخص توده بدنی و نسبت محیط کمر به لگن در گروه هوازی نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری داشت.
نتیجه گیری: کاهش معنی دار ویسفاتین پلاسما به دنبال تمرین هوازی احتمالا ناشی از کاهش مقادیر شاخص های تن سنجی و بهبود شاخص های گلیسمی و نیمرخ لیپیدی است.
بررسی تغییرات سطوح پلاسمایی FABP5 پس از یک دوره تمرینات هوازی با شدت فزاینده در زنان دارای وزن طبیعی و اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: اختلال در سوخت و ساز سلول های چربی در چاقی ممکن است با افزایش غلظت اسیدهای چرب در گردش همراه باشد. متابولیسم اسیدهای چرب توسط پروتئین متصل به اسید چرب اپیدرمال (FABP5) تحت تاثیر قرار می گیرد. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی بر سطوح FABP5 پلاسمایی زنان با شاخص توده بدنی متفاوت بود.
روش شناسی: 13 زن سالم دارای وزن طبیعی (9/24≥ BMI کیلوگرم/متر مربع و میانگین سنی 8/1±08/31 سال) و 12 زن دارای اضافه وزن (25< BMI کیلوگرم/متر مربع و میانگین سنی 8/1±3/32 سال) در این پژوهش شرکت کردند. برنامه تمرین هوازی 8 هفته و هر هفته 3 جلسه با شدت 40 تا 80% حداکثر ضربان قلب ذخیره بود که به مدت 25 دقیقه در هفته اول اجرا شد و در هفته هشتم به 45 دقیقه رسید. سطوح پلاسمایی FABP5، نیم رخ لیپیدی خون شامل HDL، LDL، کلسترول، تری گلیسیرید و شاخص های ترکیب بدنی قبل و 48 ساعت پس از پایان تمرینات اندازه گیری شدند.
یافته ها: نتایج حاصل از آزمون t نشان داد که هشت هفته تمرین هوازی بر سطوح پلاسمایی FABP5، وزن و شاخص توده بدن اثر معناداری نداشته است. سطوح کلسترول در هر دو گروه و LDL نیز در گروه وزن طبیعی به طور معناداری افزایش پیدا کرد (05/0>P). در حالی که تغییرات HDL و تری گلیسیرید در دو گروه نسبت به قبل از تمرین معنادار نبود.
بحث و نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاضر نشان داد، 8 هفته فعالیت ورزشی هوازی با شدت فزاینده بر تغییرات FABP5 پلاسمایی زنان دارای وزن طبیعی و یا دارای اضافه وزن اثر بخش نیست.
واژه های کلیدی: FABP5، تمرین هوازی، زنان، وزن طبیعی، اضافه وزن
تاثیر تمرین هوازی بر فاکتور انعقادی خون و شاخص مقاومت به انسولین در زنان مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: خطر بیماری های قلبی عروقی به ویژه آترواسکلروزیس در افراد دیابتی دو برابر افراد غیر دیابتی است. فاکتور فون ویلبراند یکی از فاکتورهای انعقاد خون است که به همراه افزایش قند خون و مقاومت انسولینی به عنوان علت اصلی اختلال عملکرد آندوتلیال و پیشرفت آترواسکلروزیس در نظر گرفته شده است. هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر 8 هفته تمرین هوازی بر فاکتور فون ویلبراند در زنان مبتلا به دیابت نوع 2 است. مواد و روش ها: 16نفر زن مبتلا به دیابت نوع 2 به طور تصادفی در دو گروه هوازی (11 نفر) و گروه کنترل (5 نفر) قرار گرفتند . گروه تمرین هوازی به مدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته و هر جلسه 60-45 دقیقه با شدت به فعالیت هوازی پرداختند. نمونه های خون جهت اندازه گیری سطوح سرمی VWF و انسولین در 2 مرحله ، پیش آزمون و پس آزمون پس از 12-10 ساعت ناشتایی تهیه شد. برای بررسی نتایج از آزمون های t مستقل و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.یافته ها: با بهبود حساسیت انسولینی در گروه هوازی کاهش معنی داری در سطوح سرمی (VWF (P =0.02 مشاهده شد. همچنین بین تغیرات VWF و مقاومت انسولینی بدنبال تمرینات هوازی ارتباط وجود دارد(r=0.8 ). بحث و نتیجه گیری: در راستای بهبود حساسیت انسولینی بدنبال هشت هفته تمرین هوازی در پاسخ به فعالیت ورزشی سطوح پلاسمایی VWF در افراد دیابتی نوع 2 کاهش پیدا کرد.
تأثیر تمرین هوازی و هایپوکسی بر میزان بیان عوامل آنژیوژنز بافت قلبی موش های نر نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: علی رغم مشاهدات بالینی فراوان مبنی بر اثرات مفید هیپوکسی متناوب، تا به حال مکانیسم اثر آن بر روی آنژیوژنز بافت قلب بررسی نشده است. بنابراین، هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر تمرین هوازی و هیپوکسی متناوب بر بیان پروتئین های مرتبط با آنژیوژنز در بافت قلبی موش های نر نژاد ویستار بود.
روش شناسی: تعداد 40 رأس موش صحرایی در محدوده وزنی 20±220 گرم، به طور تصادفی در 4 گروه 10تایی: کنترل سالم، هیپوکسی، تمرین هوازی، تمرین هوازی توام با هیپوکسی تقسیم بندی شدند. شرایط هیپوکسی، متناوب و ایزوباریک و شرایط تمرین هوازی سرعت 26-22 متر در دقیقه با شیب 6 درجه نوارگردان به مدت 8 هفته و 5 جلسه در هفته طراحی شد. غلظت پروتئین های آنژیوژنز شامل عامل القاشده هیپوکسی (HIF1-a)، عامل رشد اندوتلیال عروقی (VEGF) و فسفاتیدیل اینوزیتول تری کیناز PI3K/Akt با روش وسترن بلات اندازه گیری شد و از روش آماری آنووا یکراهه با آزمون تعقیبی توکی استفاده شد.
یافت ه ها: بیان پروتئین های HIF1-a ، VEGFو PI3K/Akt در هر سه گروه تمرین (01/0p<)، هیپوکسی (01/0p<) و تمرین توام با هیپوکسی نسبت به گروه کنترل افزایش معنی داری داشت (01/0p<). ولی بیانHIF بین گروه های تمرین با هایپوکسی (95/0p<) تمرین با ترکیب تمرین با هیپوکسی (09/0p<)، هیپوکسی با ترکیب تمرین با هیپوکسی تفاوت معنی داری نداشت (09/0P<). هم چنین غلظت پروتئینVEGF بین گروه های تمرین با هایپوکسی (56/0P<)، تمرین با ترکیب تمرین با هیپوکسی (31/0p<)، تفاوت معنی داری نداشت، ولی بین هیپوکسی با ترکیب تمرین با هیپوکسی افزایش بیشتری نشان داد (03/0p<). بالعکس سطح بیان PI3K/Akt در گروه تمرین (01/0p<) و تمرین توام با هیپوکسی نسبت به گروه هیپوکسی بیشتر بود (001/0P<). ولی مقایسه بیان PI3K/Akt بین گروه هیپوکسی و تمرین توام با هیپوکسی تفاوت معنی داری دیده نشد (08/0p<).
بحث و نتیجه گیری: احتمال دارد هیپوکسی برای القا آنژیوژنز و تمرین هوازی برای فعالیت مسیر پیام رسانی PI3K/Akt محرک بهتری می باشند.
تأثیر یک دوره تمرین هوازی بر برخی شاخص های متابولیک، کیفیت زندگی و سلامت عمومی زنان بهبودیافته از بیماری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: عوارض ناشی از ابتلا به بیماری کرونا شامل طیف گسترده ای از مشکلات جسمانی و روانی می باشد که این عوارض در برخی موارد ممکن است هفته ها یا ماه ها پس از بهبودی ادامه داشته باشد. بنابراین تحقیق حاضر با هدف تعیین تأثیر یک دوره تمرین هوازی بر برخی شاخص های متابولیک، کیفیت زندگی و سلامت عمومی زنان بهبودیافته از بیماری کرونا انجام گرفت.مواد و روش ها: جامعه آماری تحقیق حاضر را زنان 30 الی 45 ساله شهرستان بناب تشکیل دادند که از میان آن ها به روش نمونه گیری هدفمند، نمونه ای به حجم 30 نفر انتخاب شد که 15 نفر آن ها در گروه کنترل و 15 نفر در گروه آزمایش قرار گرفتند. پروتکل تمرینی گروه آزمایش به مدت 12 هفته شامل 15 دقیقه گرم کردن، 30 دقیقه تمرین روی تردمیل و 15 دقیقه تمرینات تنفسی به صورت کششی انجام گرفت. شاخص های چاقی، فشارخون، حداکثر توان هوازی، پرسشنامه کیفیت زندگی، شاخص های متابولیک و سلامت عمومی مورد ارزیابی قرار گرفتند.یافته ها: تمرینات هوازی در بهبود شاخص های متابولیک، کیفیت زندگی و سلامت عمومی گروه آزمایش نقش چشمگیری دارند. شاخص های کلسترول تام، LDL، گلوکز ناشتا، مقاومت انسولین، سلامت عمومی، کیفیت زندگی، توده چربی بدن، توده بدون چربی، توده بدنی، توان هوازی و سطح اشباع اکسیژن شریانی با گروه کنترل تفاوت معنی دار وجود دارد (0.05>P < span lang="FA">). همچنین بر اساس نتایج بین شاخص های HDL، درصد چربی، فشارخون استراحتی، ضربان قلب استراحتی در مرحله پس آزمون با گروه کنترل تفاوت معنی دار مشاهده نشد (0.05
). بحث و نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که اجرای تمرینات هوازی در زنان بهبود یافته از کرونا، باعث بهبود شاخص های متابولیکی، سلامت عمومی و کیفیت زندگی می گردد.
اثر تمرین هوازی همراه با رژیم غذایی کتوژنیک بر سطوح سرمی استئوکلسین و لپتین در مردان میان سال مبتلا به سندروم متابولیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: متابولیسم استخوان توسط بافت چربی از طریق ترشح آدیپوسایتوکین ها تنظیم می شود. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر تمرین هوازی همراه با رژیم غذایی کتوژنیک بر سطوح سرمی استئوکلسین و لپتین در مردان میانسال مبتلا به سندروم متابولیک بود.مواد و روش ها: تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی می باشد. تعداد 40 نفر از مردان با ابتلا به سندروم متابولیک به عنوان آزمودنی های پژوهش انتخاب شدند. سپس آزمودنی ها به صورت تصادفی در چهار گروه کنترل (10 نفر)، تمرین هوازی (10 نفر)، کنترل رژیم غذایی کتوژنیک (10 نفر) و تمرین هوازی توام با کنترل رژیم غذایی کتوژنیک (10 نفر) تقسیم شدند. پروتکل تمرین هوازی با دوره 45 دقیقه ای فعالیت ورزشی هوازی برای مردان میانسال مبتلا به سندروم متابولیک با شدت 70-60 درصد ضربان قلب بیشینه از فعالیت ورزشی هوازی با توالی 3 جلسه در هفته به مدت 12 هفته متوالی انتخاب گردید. هم چنین رژیم های غذایی تجویزی با تمرکز بر مصرف کربوهیدرات (با محدود کردن میزان مصرف کربوهیدرات تا 40-30 گرم در روز) بود و محدودیتی در کالری دریافتی روزانه و نوع چربی مصرفی یا غلظت کلسترول موجود در رژیم غذایی ایجاد نشد. خون گیری پس آزمون آزمودنی ها در هر سه گروه، سه روز پس از آخرین جلسه تمرینی به عمل آمد. یافته ها: نتایج تغییر معنی داری در سطوح استئوکلسین در گروه تمرین (0.019=P < span lang="FA">) و تمرین توام با رژیم غذایی (0.004=P < span lang="FA">) و هم چنین تغییر معنی داری در سطوح لپتین در گروه تمرین (0.01=P < span lang="FA">) و گروه تمرین توام با رژیم غذایی (0.01=P < span lang="FA">) نسبت به گروه کنترل نشان داد. بحث و نتیجه گیری: مشارکت بیماران مبتلا به سندروم متابولیک در برنامه تمرین هوازی توام با کنترل رژیم غذایی کتوژنیک می تواند در بهبود اختلال متابولیکی و متابولیسم استخوان نقش به مراتب بهتری نسبت به تنها استفاده از این مداخله ها داشته باشد.