مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
۱۵۲.
۱۵۳.
تمرین هوازی
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: پاسخ قلبی به تغییرات دمای مرکزی بدن با استفاده از پارامتر امواج با فرکانس خیلی پایین سنجیده می شود.هدف از پژوهش حاضر، بررسی تغییرپذیری امواج با فرکانس خیلی پایین ضربان قلب در اثر دمای متفاوت تمرین ورزشی هوازی در آب و خشکی می باشد.مواد و روش ها: 40 مرد فعال دانشگاهی به عنوان آزمودنی های پژوهش انتخاب شدند. سپس تمامی آزمودنی ها به صورت تصادفی در گروه های مختلف پژوهش (کنترل = 10 نفر؛ تمرین هوازی بر روی تردمیل = 10 نفر؛ تمرین هوازی در آب با دمای معمولی = 10 نفر و تمرین هوازی در آب با دمای گرم = 10 نفر) تقسیم بندی گردیدند. در دوره پیش آزمون و بعد از مداخله تمرینی، پارامتر امواج با فرکانس خیلی پایین با استفاده از هولتر مانیتور قلبی اندازه گیری گردید. به منظور مقایسه تفاوت ها از تحلیل واریانس در اندازه های تکراری در سطح معنی داری 0.05 استفاده گردید. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که در مقایسه با گروه های پژوهش، اجرای تمرین هوازی به مدت 21 روز متوالی در محیط خشکی با دمای معمولی 20 درجه سانتی گراد سبب افزایش معنی دار در مقادیر ارزشی امواج با فرکانس پایین (0.02=P < span lang="FA">) و فرکانس خیلی پایین (0.04=P < span lang="FA">) می گردد. اجرای تمرین هوازی در آب با دمای 29 درجه سانتی گراد در مقادیر ارزشی امواج با فرکانس پایین (0.21=P < span lang="FA">) و خیلی پایین (0.35=P < span lang="FA">) و آب با دمای 39 درجه سانتی گراد در مقادیر ارزشی امواج با فرکانس پایین (0.18=P < span lang="FA">) و خیلی پایین (0.41=P < span lang="FA">) سبب تغییر معنی دار نمی گردد.بحث و نتیجه گیری: در شرایط اجرای تمرین هوازی در خشکی به دلیل تعریق، دمای سطحی و مرکزی بدن کاهش یافته و باعث افزایش تغییرپذیری ضربان قلب می گردد. شرایط محیط آبی و دماهای متفاوت آب اثر معنی داری بر تغییرپذیری ضربان قلب ندارد.
تأثیر تمرین هوازی بر بیان ژن آسپروزین بافت پانکراس رت های نر مبتلا به دیابت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: آسپروزین یک هورمون پروتئینی ضدتنظیمی انسولین است و با بیماری های مزمن همچون چاقی و دیابت مرتبط است. از این رو هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرین هوازی بر بیان ژن آسپروزین بافت پانکراس رت های نر مبتلا به دیابت است.مواد و روش ها: 32 سر رت نر ویستار، پس از القا دیابت با STZ به صورت تصادفی به 4 گروه کنترل (n=8)، تمرین (n=8)، دیابت (n=8) و دیابت + تمرین (n=8) تقسیم شدند. رت های گروه تمرین پس از آشنایی با پروتکل تمرین، 5 جلسه در هفته، به مدت هشت هفته، پروتکل تمرین هوازی را اجرا کردند. پس از اتمام پروتکل، بافت پانکراس استخراج و از روش RT- PCR برای اندازه گیری RNA و از روش الایزا برای سنجش بیان پروتئین آسپروزین استفاده شد. از آزمون تحلیل واریانس جهت تجزیه وتحلیل داده ها، در سطح معناداری (0.05>P < span lang="FA">) استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد القاء دیابت سطح بیان ژن و پروتئین آسپروزین در بافت پانکراس را به طور معنی داری افزایش داد (0.001>P < span lang="FA">). هشت هفته تمرین هوازی بیان پروتئین آسپروزین را در گروه تمرین به طور معنی داری کاهش داد (0.019=P < span lang="FA">) ولی کاهش در سطح بیان ژن و پروتئین آسپروزین در گروه دیابت +ت مرین نسبت به گروه دیابت معنی دار نبود. بحث و نتیجه گیری: تمرین هوازی سطح آسپروزین بافت پانکراس را که در اثر دیابت افزایش یافته بود کاهش داد ولی قادر نبود آن را به سطح اولیه خود برگرداند. به نظر می رسد مسیر تأثیرگذاری ورزش مستقل از مسیرهای سلولی و مولکولی در بافت پانکراس است و بیشتر از طریق مسیرهای پیام رسانی سلولی در عضله نقش ایفا می کند و در رابطه با آسپروزین در سلول های تخریب شده بافت پانکراس در اثر ابتلا به دیابت علاوه بر ورزش نیاز به روش های کمک درمانی دیگر نیز وجود دارد.
تأثیر هشت هفته تمرین هوازی و مصرف مکمل کوئرستین بر فشارخون، پروتئین واگنشگر- C، و اینترلوکین-6 زنان غیر فعال دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: یکی از عوارض اضافه وزن و چاقی التهاب و افزایش فشارخون است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین هوازی همراه با مصرف مکمل کوئرستین بر فشارخون، CRP < span lang="FA"> و IL-6 زنان غیرفعال دارای اضافه وزن بود. مواد و روش ها: 40 زن سالم غیرفعال دارای اضافه وزن (سن 6.1 ± 33.25 سال، درصد چربی 2.78 ± 36.65 و شاخص توده بدن 2.31 ± 28 کیلوگرم بر مترمربع) به 4 گروه مساوی تمرین + مکمل، تمرین + دارونما، مکمل و کنترل تقسیم شدند. برنامه تمرین هوازی شامل هشت هفته تمرین به صورت سه جلسه در هفته دویدن روی نوارگردان با شدت 80-65 درصد ضربان قلب بیشینه بود. برنامه مصرف مکمل کوئرستین یا دارونما روزانه 500 میلی گرم در روز بود. قبل و بعد از مداخله، شاخص های فشارخون سیستولیک (SBP < span lang="FA">)، دیاستولیک (DBP < span lang="FA">)، پروتئین واکنشگر-C و(CRP) و اینترلوکین-6 (IL-6) اندازه گیری شدند. داده ها با استفاده از آزمون کروسکال-والیس و ویلکاکسون در سطح معنی داری (0.05>P < span lang="FA">) تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد در مقایسه بین گروهی تفاوت معنی داری بین گروه ها وجود ندارد (0.05
). اما در مقایسه درون گروهی، مشخص شد شاخص های SBP < span lang="FA"> در تمامی گروه ها به غیر از گروه کنترل، DBP < span lang="FA"> در گروه تمرین + مکمل و تمرین + دارونما، IL-6 در گروه مکمل، تمرین+ مکمل و تمرین + دارونما کاهش معنی داری داشتند (0.05>P < span lang="FA">). با وجود این، تفاوت معنی داری در مقادیر CRP گروه ها در مقایسه بین گروهی و درون گروهی مشاهده نشد (0.05).بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد تمرین هوازی با و بدون مصرف کوئرستین تا حدی می تواند برخی عوامل خطر بیماری های قلبی- عروقی زنان غیرفعال دارای اضافه وزن را کاهش دهد.
تاثیر هشت هفته تمرین ترکیبی (هوازی-TRX) و مصرف مکمل دارچین بر سطوح سرمی آپلین و IL6 زنان غیر فعال دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: امروزه متخصصان عقیده دارند که رژیم غذایی و داروها در درمان و کنترل قند و متابولیسم چربی های خون بیماران به تنهایی کافی نیستند، بلکه انجام فعالیت های بدنی و ورزشی نیز باید به برنامه روزانه اضافه شود. بنابراین هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر یک دوره تمرین ترکیبی و مصرف مکمل دارچین بر سطوح سرمی آپلین و IL-6 زنان غیرفعال دارای اضافه وزن بود.مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون می باشد. 40 نفر از زنان دارای اضافه وزن به صورت تصادفی در چهار گروه تمرین ترکیبی (10 نفر)، تمرین ترکیبی- مکمل دارچین (10 نفر)، مکمل دارچین (10 نفر) و کنترل (10 نفر) قرار گرفتند. تمرین هوازی با 75-50 درصد ضربان قلب بیشینه و تمرین TRX در دامنه درک فشار 12 تا 17 در مقیاس بورگ انجام شد. 24 ساعت قبل از شروع دوره تمرینی و 48 ساعت پس از اتمام آخرین جلسه جهت اندازه گیری آپلین و IL-6 خونگیری انجام شد. سپس با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تغییرات بین گروهی و از آزمون تی زوجی جهت مقایسه درون گروهی استفاده شد. تحلیل داده ها توسط نرم افزار SPSS5 در سطح معناداری 0.05>P صورت گرفت.یافته ها: نتایج بین گروهی تفاوت معنی دار در غلظت سرمی IL-6 و آپلین نشان داد (0.001=P). نتایج آزمون تی زوجی کاهش معنادار را برای هر سه گروه در مقادیر IL-6 و آپلین نشان داد (0.05>P).بحث و نتیجه گیری: کاهش التهاب ناشی از فعالیت ورزشی یکی از عوامل مؤثرکاهش سطح آپلین در مطالعه حاضر می باشد. با توجه به نتایج تحقیق حاضر و از انجایی که تمرین ترکیبی تأثیر سودمندی بر آپلین و IL-6 داشته است. مصرف مکمل دارچین به همراه تمرین ترکیبی بطور موثر بافت چربی را کاهش می دهد، با این حال، هر دو مداخله ممکن است با هم به عنوان یک روش کاهش وزن و التهاب استفاده شوند
تغییرات مقادیر سرمی اینترلوکین 15 و نیمرخ لیپیدی، متعاقب مداخله تمرین هوازی با شدت متوسط در مردان میان سال مبتلا به سندروم متابولیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: تقویت جذب گلوکز در بدن توسط اینترلوکین 15 و اختلالات متابولیکی مرتبط با آن در بیماران مبتلا به سندروم متابولیک احتمالا با مداخله فعالیت ورزشی هوازی دستخوش تغییراتی گردد. هدف این مطالعه بررسی تاثیر یک دوره تمرین هوازی بر سطوح IL-15 و شاخص های خطر متابولیک می باشد.مواد و روش ها: تعداد 20 مرد مبتلا به سندروم متابولیک بصورت داوطلبانه انتخاب و بطور تصادفی در دو گروه 10 نفری کنترل و تمرین قرار گرفتند. برنامه تمرین شامل 12 هفته تمرین هوازی با 3 جلسه در هفته و هرجلسه شامل 45 دقیقه تمرین با شدت 70-60 درصد ضربان قلب اوج بود. خون گیری در مراحل قبل و بعد از مداخله تمرین جهت اندازه گیری متغیرهای خونی شامل IL-15، HDL، LDL، تری گلیسرید، کلسترول تام و گلوکز خون انجام شد. داده ها بوسیله آزمون های آماری تی وابسته و مستقل در سطح معنی داری 0.05 تحلیل شد.یافته ها: در همه متغیرها بین دو گروه تفاوت معناداری وجود داشت. در گروه تمرین مقادیر IL-15، HDL، حداکثر اکسیژن بیشینه در پس آزمون نسبت به پیش آزمون افزایش معنادار داشت (0.05>P). در وزن بدن، شاخص توده بودنی، دور کمر، فشار خون میانگین، کلسترول تام، تری گلیسرید، LDL، قند خون و شاخص مقاومت به انسولین کاهش معنادار مشاهده شد (0.05>P).بحث و نتیجه گیری: 12 هفته برنامه تمرین هوازی با شدت متوسط را می توان برای کنترل عوامل خطر متابولیک در بیماران دارای سندروم متابولیک بعنوان یک روش غیرداروئی پیشنهاد نمود.
تاثیر 6 هفته تمرین پیشرونده هوازی برعملکرد ریوی ورابطه آن با BMI در دانشجویان غیر فعال پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف کلی تحقیق حاضر، بررسی تأثیر 6 هفته تمرین فزاینده هوازی بر عملکرد ریوی با توجه به شاخص BMI بالا و پایین در دانشجویان غیرفعال است که از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها، نیمه تجربی می باشد. برای این منظور، 33 دانشجوی پسر سالم با دامنه سنی 5±25 سال به عنوان نمونه آماری انتخاب و به دو گروه BMI پایین (25 BMI <) و BMI بالا (25<BMI) تقسیم شدند. از هر دو گروه، شاخص های اسپیرومتری و BMI به عمل آمد. سپس همگی در یک برنامه تمرینی هوازی پیشرونده، هفته ای سه جلسه قرار گرفتند. بعد از شش هفته، دوباره تست اسپیرومتری (شاخص های FVC، FEV1) و BMI انجام شد. به منظور بررسی تعیین تأثیر تمرین بر عملکرد ریوی در هر یک از شاخص های ریوی از تی تست همبسته و نیز به جهت بررسی تغییرات عملکرد ریوی در اثر تمرین در افراد با BMI بالا و پایین از آزمون تی مستقل استفاده شد. تحلیل داده ها نشان داد بعد از 6 هفته تمرین هوازی پیشرونده، FVC و FEV1 در هر دو گروه با BMI بالا و پایین تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P). بطور کلی می توان نتیجه گرفت تمرینات هوازی پیشرونده می تواند بر شاخص های عملکردی ریوی تأثیر مثبتی داشته باشد.
اثر همزمان تمرین هوازی و مصرف عصاره سبوس برنج بر بیان ژن های التهابی بافت چربی سفید در رت های ماده چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: چاقی و التهاب یک ریسک فاکتور مهم بیماری هاست. تمرینات هوازی (AE) و گیاهان دارویی می توانند التهاب ناشی از چاقی را کاهش دهند. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر AE و سبوس برنج (RBE) بر بیان ژن های التهابی در بافت چربی سفید موش های صحرایی ماده چاق بود.روش پژوهش: 30 موش صحرایی ماده ویستار به طور تصادفی به پنج گروه کنترل تغذیه شده با رژیم غذایی طبیعی، کنترل رژیم غذایی پرچرب (HFD)، HFD+(AE)، HFD+(RBE) و HFD (AE)+(RBE) تقسیم شدند. موش ها به مدت چهار هفته روی تردمیل دویدند و (RBE) دریافت کردند. به منظور القای چاقی از روغن سرخ کردنی پالم استفاده شد (0.5 ml/g). پس از قربانی سازی، بافت چربی سفید برای اندازه گیری بیان ژن های IL6، TNF-α و TLR4 استخراج شد. یافته ها: HFD سبب افزایش معنا داری در بیان ژن IL-6، TNF-α و TLR4 شد (P=0.001). تم)رین هوازی بیان ژن های IL-6(P=0.001)، TNF-a(P=0.041) و TLR-4(P=0.032) را به طور معنا داری کاهش داد. عصاره سبوس برنج بیان ژن های IL-6(P=0.001)،TNF-α (P=0.003) وTLR-4 (P=0.011) را به طور معناداری کاهش داد. بیان ژن IL-6(P=0.002)، TNF-α (P=0.005) وTLR4 (P=0.011) در گروهAE + RBE نسبت به گروه کنترل HFD به طور معنا داری کمتر بود. تعامل AE و RBE بر بیان این ژن ها معنادار نبود.نتیجه گیری: (AE) و (RBE) بیان ژن واسطه های التهابی ناشی از HFD را در بافت چربی سفید کاهش می دهند. استفاده از مصرف AE و RBE به عنوان یک راه حل پیشگیرانه و درمانی در شرایط چاقی توصیه می شود.
تأثیر دو شیوه تمرین هوازی (تداومی و تناوبی) و مکمل یاری با کمپلکس وانادیم- روی بر بیان ژن های آنتی اکسیدانی در بافت بیضه رت های تغذیه شده با محلول فروکتوز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۹)
21 - 38
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مصرف زیاد فروکتوز به ایجاد مقاومت به انسولین و افزایش استرس اکسایشی در بافت های مختلف بدن از جمله بافت بیضه منجر می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرینات هوازی (تداومی و تناوبی) و مکمل یاری با وانادیم-روی بر بیان ژن های آنتی اکسیدانی بافت بیضه در رت های تغذیه شده با شربت فروکتوز بود.روش پژوهش: 56 سر رت نر در هفت گروه شامل کنترل نرمال (NC)، کنترل فروکتوز (FC)، تمرین تداومی با شدت متوسط (FCT)، تمرین تناوبی با شدت بالا (FIT)، مکمل وانادیم-روی (FS)، تمرین تداومی با شدت متوسط + مکمل وانادیم-روی (FSCT) و تمرین تناوبی با شدت بالا + مکمل وانادیم-روی (FSIT) قرار گرفتند. بیان ژن های GPX، SOD و CAT در بافت بیضه و سطوح سرمی TAC، TOC، گلوکز، انسولین و HOMA-IR ارزیابی شد. تحلیل آماری توسط آزمون های آنووای یکسویه و تعقیبی بنفرونی در سطح معناداری ( P≤0.05) تجزیه وتحلیل شد.یافته ها: مصرف 16 هفته شربت فروکتوز به افزایش معنادار سطوح سرمی گلوکز، HOMA-IR و TOC و کاهش معنادار TAC سرم و بیان ژن های GPX، SOD و CAT در بافت بیضه گروه FC در مقایسه با گروه NC منجر شد (P<0.05). هشت هفته مصرف مکمل وانادیم-روی و تمرینات هوازی (تداومی و تناوبی) موجب کاهش سطوح سرمی گلوکز، HOMA-IR و TOC و افزایش TAC سرم و بیان ژن های GPX، SOD و CAT در مقایسه با گروه FC شد (P<0.05).نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان می دهد تمرینات هوازی (تداومی و تناوبی) و مصرف مکمل وانادیم-روی موجب بهبود وضعیت متابولیکی و متعاقب آن بهبود وضعیت اکسایشی در آزمودنی های مبتلا به مقاومت انسولینی می شود.
اثر تعاملی شش هفته مکمل دهی بربرین به همراه تمرین هوازی بر برخی از شاخص های اکسایشی و ضداکسایشی و بیان ژن کاسپاز-3 در عضله چهارسرران موش های صحرایی نر دیابتی شده با استرپتوزوسین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۹)
85 - 100
حوزه های تخصصی:
مقدمه: دیابت نوع1 با ضعف دفاع آنتی اکسیدانی بدن همراه بوده و بر عضلات اسکلتی نیز تاثیر دارد. هدف از انجام این پژوهش، بررسی تعامل مکمل دهی بربرین به همراه تمرین هوازی بر مالون دی آلدئید، سوپراکسیددیسموتاز، گلوتاتیون پراکسیداز و همچنین بیان ژن Caspase-3 در بافت عضله چهارسر ران موش های صحرایی دیابتی نوع1 بود. روش پژوهش: 35 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار، بصورت تصادفی در پنج گروه 1.کنترل سالم، 2.کنترل دیابتی، 3.مکمل بربرین، 4.تمرین هوازی و 5.تمرین هوازی+مکمل بربرین قرار گرفتند. پس از اطمینان از القای دیابت توسط STZ در گروه های تیمار، تمرین هوازی با شدت متوسط به مدت شش هفته با تواتر پنج جلسه در هفته طبق برنامه انجام شد. مکمل دهی بربرین با دوز 50 mg/kg در تمام روزهای هفته و نیم ساعت قبل از تمرین به صورت گاواژ انجام شد.یافته ها: سطح MDA و SOD در گروه مکمل بربرین+تمرین هوازی نسبت به سایر گروه ها به ترتیب کاهش(0019/0p<) و افزایش معنی دار(0063/0p<) داشت. سطح GPXدر گروه مکمل بربرین+تمرین هوازی نسبت به گروه های کنترل دیابت و تمرین هوازی(به ترتیب 0005/0p< و001/0p<) دارای افزایش معنی داری بود. همچنین در گروه مکمل بربرین نسبت به گروه کنترل دیابت(0017/0p<) افزایش معنی دار بود. با این حال تفاوت معنی داری بین گروه مکمل بربرین+تمرین هوازی و مکمل بربرین دیده نشد(132/0p=). بیان ژن Caspase-3 در گروه مکمل-بربرین+تمرین هوازی نسبت به گروه های کنترل دیابت و تمرین هوازی(به ترتیب0001/0p< و001/0p<) کاهش معنی داری داشت. این متغیر نیز در گروه مکمل بربرین نسبت به گروه کنترل دیابت کاهش معنی داری داشت(0005/0p<).نتیجه گیری: به نظر می رسد، مداخله همزمان مکمل دهی بربرین و تمرین هوازی دارای اثرات هم افزایی مثبت بوده و نقش مهمی در کاهش MDA و بیان ژن کاسپاز-3 و افزایش SOD و GPX در عضله چهارسرران موش های دیابتی نوع 1 دارد.
تاثیر هشت هفته مصرف عصاره سیر و استویا به همراه تمرین هوازی بر تغییرات ساختاری بافت چربی موش های صحرایی نر چاق نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: فعالیت بدنی و مکمل های گیاهی در سلامت، پیشگیری و کاهش عوارض بیماری های ناشی از چاقی نقش دارند. مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر هشت هفته مصرف عصاره سیر و استویا به همراه تمرین هوازی، بر تغییرات ساختاری بافت چربی موش های چاق انجام شد. روش تحقیق: تعداد 35 موش نر چاق نژاد ویستار به صورت تصادفی به هفت گروه پنج تایی شامل کنترل سالم، کنترل چاق، چاق + سیر، چاق + استویا، چاق + تمرین هوازی، چاق + سیر + تمرین هوازی، و چاق + استویا + تمرین هوازی؛ تقسیم شدند. پروتکل القای چاقی به مدت 12 هفته انجام شد. سپس مداخله تمرین هوازی روی نوارگردان و مصرف عصاره سیر و استویا با دوز 250 میلی گرم/کیلوگرم وزن به صورت محلول در آب آشامیدنی؛ به مدت هشت هفته صورت گرفت. تغییرات ساختاری در بافت چربی به صورت کیفی توسط میکروسکوپ نوری مورد بررسی قرار گرفت و تحلیل داده ها در متغیر وزن، با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک راهه در سطح معنی داری 05/0>p انجام شد. یافته ها: چاقی باعث تغییرات پاتولوژیک در چربی سفید همچون بزرگ شدگی سلولی، از هم گسیختگی غشا، هسته های کوچک و نامشخص؛ و تغییرات پاتولوژیک خفیف در چربی قهوه ای، همچون ایجاد قطرات چربی متعدد شد. با مصرف سیر در گروه چاق، تغییرات در چربی سفید به حداقل خود و در چربی قهوه ای، به صفر رسید؛ اما اندکی التهاب و پرخونی در بافت چربی دیده شد. با مصرف استویا نیز تغییرات در سلول های چربی سفید به حداقل خود رسید، اما تغییر در چربی قهوه ای مشاهده نشد. با انجام تمرین هوازی، و تمرین هوازی + عصاره سیر، تمامی تغییرات حاصله از چاقی از بین رفت؛ اما با انجام تمرین هوازی + استویا، تغییرات اندکی در چربی سفید قابل مشاهده بود. نتیجه گیری: تمرین هوازی به تنهایی و همراه با عصاره سیر، بهبود تغییرات ساختاری بافت چربی موش های صحرایی چاق را، مستقل از کاهش وزن، به دنبال دارد.
اثر ورزش هوازی و محدودیت کالری بر میزان FATPs میتوکندریایی عضله اسکلتی و میزان چربی احشایی در رت های نر دیابتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: سندرم متابولیک مجموعه ای از نقایص سوخت و سازی مرتبط با چاقی است که تحت تاثیر فعالیت های ورزشی و محدودیت کالری قرار دارد و با دریافت و هزینه انرژی، مقدار چربی و افزایش اکسیداسیون مرتبط است. هدف پژوهش حاضر تعیین اثر ورزش هوازی و کسر کالری بر پروتئین های انتقال دهنده اسید چرب سلولی (FATPs) و مقدار چربی احشایی است.مواد و روش: تعداد 36 سر رت نر نژاد ویستار (سن 4 هفته، وزن 4.9± 139.8 گرم) به صورت تصادفی در 4 گروه زیر (هر گروه 9 سر) تقسیم شدند: کنترل: رت طبیعی و غذای استاندارد؛ کنترل دیابتی: رت دیابتی و غذای استاندارد و بدون تمرین؛ محدودیت کالری: رت دیابتی و غذای کم کالری و بدون تمرین؛ ورزش هوازی: رت دیابتی و غذای استاندارد و ورزش هوازی تداومی. برنامه ورزش هوازی شامل 8 هفته، پنج بار در هفته با سرعت 28 متر/دقیقه و به مدت 60 دقیقه دویدن روی تردمیل بود. میزان کسر کالری معادل کاهش 25 درصدی از وزن غذای روزانه بود.یافته ها: تفاوت معنی داری در افزایش بیان ژن FATP4 و کاهش FATP1 بین گروه ورزش هوازی دیابتی و گروه محدودیت کالری دیابتی نسبت به گروه های کنترل دیابتی و سالم مشاهده شد (0.05>P). وزن چربی احشایی در گروه ورزش هوازی دیابتی بیشترین کاهش را داشت و در گروه محدودیت کالری با گروه های کنترل دیابتی و سالم تفاوت معنی دار بود (0.05>P). بحث و نتیجه گیری: ورزش هوازی و محدودیت کالری بر بیان ژن های FATP4 و FATP1 اثرگذار است. این وضعیت احتمالاً تحت تاثیر کاهش چربی احشایی قرار دارد.
تاثیر تمرین هوازی بر MDA, TAC, GPX, SOD در بافت قلب موش های صحرایی نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: بیماری قلبی عروقی یکی از عوامل اصلی مرگ و میر در جهان است. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر هشت هفته تمرین هوازی بر سطوح MDA، TAC، GPX و SOD در بافت قلب موش های صحرایی نر سالم انجام شد.مواد و روش ها: برای اجرای این مطالعه تعداد 12 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (وزن 21±253 گرم، سن: هشت هفته ) به طور تصادفی به دو گروه 1-کنترل سالم، 2- تمرین هوازی تقسیم شدند. پروتکل تمرین دویدن روی تردمیل با محرک صوتی با سرعت 5-24 متر در دقیقه برای 10-60 دقیقه، پنج روز در هفته برای هشت هفته بود. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، تمام موش ها با محلول کتامین و زایلازین بیهوش شدند و نمونه بافت قلبی از موش ها گرفته شد. سطح MDA ,TAC ,GPX SOD در نمونه های بافت قلب اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون آماری تی مستقل در سطح معنی داری 0.05>P تجزیه و تحلیل شدند.یافته ها: نتایج نشان داد که پس از هشت هفته مداخله در گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل سطوح SOD و GPX افزایش و TAC و MDA کاهش یافت، اما این تغییرات معنی دار نبود (0.05<P).بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده احتمالا می توان گفت تمرینات هوازی منظم می تواند تاثیرات مثبتی بر کارایی سیستم آنتی اکسایشی بدن گذاشته و اثرات مضر رادیکال های آزاد را خنثی نماید. همچنین تمرینات هوازی منظم در موش های صحرایی منجر به استرس اکسیداتیو نمی شود.
تاثیر تمرین هوازی به همراه محدودیت کالری بر برخی شاخص های التهاب عروقی و اینترلوکین-1 رت های نر چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: افزایش التهاب ناشی از چاقی با سلامت عروقی مرتبط است. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر تمرین هوازی و محدودیت کالری بر برخی شاخص های التهاب عروقی و اینترلوکین -1 رت های نر چاق انجام شد.مواد و روش ها: تعداد 24 سر رت نر به طور تصادفی در چهار گروه کنترل، تمرین، محدودیت کالری و تمرین+ محدودیت کالری تقسیم شدند. برنامه تمرین هوازی به مدت هشت هفته و شدت 24 تا 33 متر در دقیقه با شیب 15 درصد حفظ شد و مدت زمان تمرین از 10 دقیقه در روز اول تمرین تا 60 دقیقه در روز، در هفته پنجم تمرین افزایش و تا انتهای برنامه با همین شرایط حفظ شد. گروه های دارای محدودیت، 50 درصد مقدار غذای مصرفی سایر گروه ها را دریافت کردند. غلظت ای سلکتین، ICAM و اینترلوکین -1 به روش الایزا اندازه گیری شد. از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری P<0.05 استفاده شد.یافته ها: یافته ها نشان داد که تمرین هوازی، محدودیت کالری و تمرین هوازی به همراه محدودیت کالری منجر به کاهش معنی دار ای سلکتین (P=0.001)، ICAM (P=0.002) و اینترلوکین -1 (P=0.001) گردید.بحث و نتیجه گیری: هشت هفته تمرین هوازی چه به تنهایی و چه همراه با محدودیت کالری، منجر به بهبود سطوح برخی از فاکتورهای التهاب عروقی می شود.