مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
هیأت علمی
حوزه های تخصصی:
همه ساله منابع انسانی و مادی زیادی در دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی صرف ارزشیابی از عملکرد اعضای هیات علمی توسط دانشجویان می شود. در این میان متغیرهای مداخله گر زیادی وجود دارد که ممکن است بر نتایج ارزشیابی اثر بگذارد. این پژوهش با هدف بررسی یکی از متغیرهای احتمالی تاثیر هم سویی یا غیر هم سویی جنسیبت دانشجو به منزله ارزشیابی کننده را با مدرس به عنوان ارزشیابی شونده مورد نظر قرار می دهد پژوهش به روش پیمایشی انجام شد و نتایج بر اساس داده های به دست آمده از پرسشنامه هایی که 371 تن از دانشجویان چهار گروه آموزشی دانشگاه فردوسی تکمیل کرده بودند مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان می دهد که موافق یا مخالف بودن جنسیت تاثیری در ارزشیابی دانشجویان از اعضای هیات علمی ندارد.
رضایت شغلی اعضای هیأت علمی دانش آموخته خارج از کشور در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"این تحقیق عوامل مرتبط با رضایت شغلی را در میان اعضای هیأت علمی دانشگاههای دولتی در ایران مورد بررسی قرار میدهد.در این تحقیق، 481 نفر از اعضای هیأت علمی مشارکت داشتند.برای تعیین عوامل و متغیرهای رضایت شغلی از تحلیل عاملی استفاده شد.نتایج نشان دادند که رضایت شغلی با عوامل اقتصادی، آموزشی، تفریحی و رفاهی، لوازم و تجهیزات، انگیزشی ارتباط دارد.برای ارزیابی تأثیر این عوامل بر متغیر تابع(رضایت شغلی)نیز از رگرسیون گام به گام استفاده گردید.در نتیجه این تحلیل، عوامل اقتصادی و انگیزشی در الگو باقی ماندند؛و لذا آشکار گردید که این دو عامل نقش بزرگتری را در رضایت شغلی هیأت علمی دانش آموخته خارج از کشور ایفا میکنند.در این مقاله پیشنهاد شده است که بهبود رضایت شغلی در میان این دسته از اعضای هیأت علمی به تغییرات بنیادی نیاز دارد.برخی از مصادیق این تغییرات به مثابه پیش شرطهایی برای بهبود رضایت شغلی اعضای هیأت علمی از این قرارند:توسعه اقتصادی، حمایت مالی از دانشگاهها، تغییر ساختار، استقلال دانشگاهها، مشارکت هیأت علمی، تقویت گروههای آموزشی و حاکمیت فرهنگ علمی.
"
بررسی وضعیت بهسازی اعضای هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بهسازی هیأت علمی به عنوان یکی از مهمترین برنامه های دانشگاهی در دهه های اخیر مورد توجه بسیاری از صاحب نظران و علاقمندان به تحقیق در حوزه آموزش عالی قرار گرفته است. هدف مقاله حاضر بررسی وضعیت برنامه های بهسازی هیأت علمی در دانشگاه آزاد اسلامی میباشد. آزمودنیها 211 نفر از اعضای هیأت علمی منطقه 8 دانشگاه آزاد اسلامی میباشند که با روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته بوده است. برای تحلیل داده ها از آزمون t تک نمونه ای، فریدمن، t برای گروه های مستقل و تحلیل واریانس یکراهه استفاده شد. نتایج نشان داد که وضعیت برنامه های بهسازی از دیدگاه اعضای هیأت علمی مطلوب نیست. از 5 بعد بهسازی هیأت علمی، تنها میانگین نمرات بهسازی آموزشی بالاتر از حد متوسط بوده و 4 بعد دیگر (پژوهشی، فردی، سازمانی و اخلاقی) پایین تر از حد متوسط بوده است. بررسی متغیرهای جمعیت شناختی نیز نشان داد که بین نمرات بهسازی هیأت علمی با متغیرهای سن، جنسیت، سابقه و درجه علمی ارتباط معنیداری وجود نداشته و با رشتة تحصیلی و دانشگاه محل خدمت ارتباط معنیداری وجود داشت؛ به طوری که مقایسه میانگین ها نشان داد که از نظر رشتة تحصیلی، نمرات بهسازی گروه علوم پایه بالاتر از سایر گروه ها بوده و از نظر واحدهای دانشگاهی نیز عملکرد واحدهای تهران مرکز و اسلامشهر بهتر از سایر واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی بوده است. در پایان مقاله با استفاده از نتایج حاصله پیشنهادهایی در جهت اثربخشی بیشتر برنامه های بهسازی هیأت علمی در ابعاد مختلف ارائه شد.
رابطة بین کیفیت زندگی کاری و تعهد سازمانی اعضای هیأت علمی دانشکده ها و گروه های آموزشی تربیت بدنی دانشگاه های کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی رابطة کیفیت زندگی کاری و تعهد سازمانی و ابعاد آنها در بین اعضای هیأت علمی دانشکده ها و گروه های آموزشی تربیت بدنی دانشگاه های دولتی بود و 217 نفر از اعضای هیأت علمی تربیت بدنی دانشگاه های دولتی کشور
به عنوان نمونه های آماری انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامة کیفیت زندگی کاری براساس الگوی والتون (1973) و پرسشنامة تعهد سازمانی مییر و آلن (1990) استفاده شد. این پژوهش از نوع توصیفی – همبستگی است و داده ها
به صورت میدانی جمع آوری شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج
به دست آمده نشان داد که میانگین کفیت زندگی کاری در دانشکده های تربیت بدنی 78 /51 درصد و در گروه های آموزشی برابر 46 /49 درصد بود. میانگین تعهد سازمانی در دانشکده های تربیت بدنی 18 /60 درصد و در گروه های آموزشی مستقل تربیت بدنی 08 /59 درصد بود. بین کیفیت زندگی کاری و تعهد سازمانی و همچنین بین مؤلفه های آنها رابطة معناداری به دست آمد. همبستگی بین کیفیت زندگی کاری و تعهد سازمانی در گروه های آموزشی مستقل تربیت بدنی بیشتر از دانشکده ها بود. براساس یافته های این تحقیق به منظور ارتقای سطح کیفیت زندگی کاری و بهره مندی از مزایای آن و همچنین باتوجه به رابطة بین کیفیت زندگی کاری و تعهد سازمانی توصیه میشود برنامه هایی در راستای بهبود کیفیت زندگی کاری و افزایش میزان تعهد سازمانی اعضای هیأت علمی در دانشکده ها و گروه های تربیت بدنی به اجرا درآید.
نیازهای پژوهشی استادان هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش یکی از شاخص های مهم موفقیت جوامع در حوزه های مختلف علمی، تکنولوژی، اقتصادی و ... است. استادان و دانشگاهیان هم از جمله مهم ترین گروه های دارای رسالت علمی و اجرایی در این زمینه هستند. در این راستا در مقاله ی حاضر، تعیین نیازهای پژوهشی استادان هدف پژوهش بوده است.
روش بررسی: پژوهش توصیفی تحلیلی، مقطعی و گذشته نگر است که بر روی 119 نفر از استادان هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان با به کارگیری پرسش نامه ی محقق ساخته (95/0 = α) در سال 1386 انجام شده است. نمونه ها به نسبت جمعیت انتخاب شده به صورت انفرادی و حضوری دعوت به همکاری شدند. اطلاعات با استفاده از نرم افزار SPSSنسخه 15 در سطح آمار توصیفی گزارش گردید.
یافته ها: عمده ترین یافته های پژوهش عبارتند از: میانگین نمرات به دست آمده در زمینه ی نیازهای اجتماعی 91/3، نیازهای سازمانی 9/3، نیازهای آموزشی 81/3 و نیازهای حمایتی پشتیبانی 93/3 بوده است. بیشترین گزارش از نیاز استادان نیز مربوط به تعریف بودجه ی مناسب و آزاد کردن زمان کافی برای پژوهش بوده است.
نتیجه گیری: استادان در حوزه ی پژوهش نیازهای مختلفی داشته اند ولی بیش از همه حمایت های اقتصادی را اذعان نمودند. در مجموع لازم است تا دانشگاه برنامه های منظم و هدفمندی برای حضور علمی و فعال استادان در حوزه ی پژوهش داشته باشد.
ارزیابی عملکرد اعضای هیأت علمی دانشگاه خوارزمی با توجه به مقالات منتشر شده در پایگاه (Web of Science) از سال 2000 تا 2010 بر اساس معیارهای علم سنجی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، ارزیابی عملکرد علمی اعضای هیأت علمی دانشگاه خوارزمی با توجه به مقالات منتشرشده در پایگاه Web of Science از سال 2000 تا 2010 بر اساس معیارهای علم سنجی است. در این پژوهش از روش علم سنجی که یکی از روش های کمی است، استفاده شده است. داده های مورد نیاز این پژوهش از پایگاه WoS استخراج شد. ابتدا، سیاهه ای از اعضای هیأت علمی دانشکده ها و مشخصات فردی و دانشگاهی آنان تهیه شد، از جمله: گونه های مختلف نگارش اسم آنان به زبان انگلیسی، سپس، به منظور خاص کردن اطلاعات موجود در پایگاه WoS مقالات اعضای هیأت علمی دانشگاه خوارزمی در این پایگاه جست وجو شد که در مجموع 1699 مقاله یافت شد. جامعه آماری مورد نظر تمامی اعضای هیأت علمی دانشگاه خوارزمی در نیمسال دوم سال 1391 است که شامل 303 عضو هیأت علمی است. نتایج به دست آمده، نشان داد که بیشتر اعضای هیأت علمی دانشگاه خوارزمی دارای مرتبه علمی استادیاری هستند. دانشکده ادبیات و علوم انسانی دارای بیشترین اعضای هیأت علمی است. بیشترین میزان تولیدات علمی و استنادات دریافتی به اعضای هیأت علمی دانشکده شیمی اختصاص دارد. بین تولیدات علمی اعضای هیأت علمی و رتبه علمی آنان، هم چنین، بین تولیدات علمی اعضای هیأت علمی و استنادات دریافتی شان، رابطه مثبت متوسطی وجود دارد. هم چنین، بالاترین میانگین شاخص هرش به دانشکده تربیت بدنی اختصاص دارد. در کل نتایج نشان داد روند رشد تولید مدارک علمی اعضای هیأت علمی دانشگاه خوارزمی در سال های 2003 و 2009 سیر نزولی داشته است. اما، در سال های دیگر میزان افزایش تولیدات علمی دانشگاه خوارزمی، فرآیند نسبتاً یک نواختی داشته است.
عوامل فردی مؤثر بر اشتراک دانش میان اعضای هیأت علمی دانشگاه ها و مراکز پژوهشی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اشتراک دانش به عنوان یکی از موضوعات جالب و چالش برانگیز علم مدیریت در هزاره ی جدید است. این مقاله با هدف عوامل فردی مؤثر بر اشتراک دانش میان اعضای هیأت علمی دانشگاه ها و مراکز پژوهشی کشور انجام شد.
روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع کاربردی بود. جامعه ی آماری شامل3430 نفر هیأت علمی شاغل در مراکز پژوهشی و 12428 نفر هیأت علمی شاغل در دانشگاه های علوم پزشکی کشور در سال 1391 بود که با توجه به نمونه گیری تصادفی طبقه ای با تخصیص متناسب حداقل حجم نمونه برابر 423 نفر به دست آمد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه بود که روایی صوری و محتوایی آن توسط اساتید مجرب تایید گردید، با توجه به اینکه ضریب Cronbach`s alpha بزرگتر از 6/0 بود، پایایی ابزار نیز مورد تایید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ی 15 و آزمون ضریب همبستگی Pearson انجام شد.
یافته ها: یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که حدود 49 درصد اساتید نسبت به اشتراک دانش دید مثبتی داشتند. حدود 53 درصد آنها نیز تمایل زیادی به اشتراک دانش با سایر اعضای هیأت علمی داشتند. 35 درصد اساتید با انگیزه های مختلف به اشتراک دانش با دیگر اساتید پرداختند. حدود 52 درصد نیز نقش اعتماد و تعهد را در به اشتراک گذاری دانش بسیار زیاد دانستند.
نتیجه گیری: دستاوردهای این پژوهش مبنای تجربی مناسبی برای برنامه ریزی و اجرای ساز و کارهای اشتراک دانش را فراهم خواهد آورد.
بررسی میزان خوداستنادی استادان تربیت بدنی در نشریه های «المپیک» و «حرکت» طی سال های 1382 تا 1388(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی میزان خوداستنادی استادان تربیت بدنی در نشریه های «المپیک» و «حرکت» طی سال های 1382 تا 1388 بود. بر این اساس، تعداد و میزان مقاله های دارای خوداستنادی، نسبت نویسندگان خوداستنادگر به کل نویسندگان، تعداد خوداستنادی و میزان آن، توزیع خوداستنادی به ترتیب سال انتشار و نسبت خوداستنادی به تفکیک نوع مدرک در دو نشریه «المپیک» و «حرکت» بررسی شد. روش تحقیق این پژوهش توصیفی بود. یافته های پژوهش نشان داد، میزان مقاله های خوداستنادی برای دو نشریه «حرکت» و «المپیک» به ترتیب 2/24 و 7/31 درصد است. میانگین خوداستنادی هر مقاله به ترتیب برای این دو نشریه 36/0 و 48/0 درصد است. در هر دو نشریه میزان خوداستنادی از رشد صعودی یا نزولی منظمی طی این سال ها برخوردار نبوده است. در هر دو نشریه بالاترین درصد مدرک مورد استفاده در خوداستنادی های نویسندگان نشریات چاپ شده قبلی است. امروزه کمیته های ترفیع دانشگاهی به منظور ارزیابی بازدهی اعضای هیأت علمی خود و شایستگی علمی کار آنها از شمارش تعداد استنادها و تعیین ضریب تأثیرگذاری نشریات استفاده می کنند، بنابراین پرداختن به این موضوع اهمیت ویژه ای دارد.
بررسی وضعیت تولیدات علمی اعضای هیأت علمی دانشکده تربیت بدنی دانشگاه تهران طی سال های 1383 تا نیمه اول 1389(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش تولیدات علمی 30 عضو هیأت علمی دانشکده تربیت بدنی دانشگاه تهران، تولیدشده بین سال های 1383 تا نیمه اول 1389، بررسی شده است. برای گردآوری داده های مورد نیاز، تولیدات علمی اعضای هیأت علمی دانشکده در سال های مورد پژوهش، از طریق گردآوری سوابق فعالیت های پژوهشی اعضا و در برخی موارد نیز به دلیل دسترسی نداشتن به سوابق علمی فرد، از طریق جست وجو در پایگاه های اطلاعاتی مختلف استخراج و در چک لیست های مجزا ثبت شد. پس از آن مجموعه اطلاعات به دست آمده هر بار به تناسب یکی از پرسش های طرح شده در پژوهش، مرتب و با استفاده از نرم افزار اکسل تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد که مقالات علمی چاپ شده در نشریات داخلی در هر چهار گرایش از وضعیت مطلوبی برخوردارند، درحالی که در نشریات خارجی با توجه به تعداد اعضای هیأت علمی، گروه آموزشی طب ورزشی و گروه فیزیولوژی ورزشی وضعیت مطلوب تری نسبت به گروه های مدیریت ورزشی و رفتار حرکتی دارند. از لحاظ تعداد مقالات همایش های داخلی و خارجی هر چهار گروه از وضعیت مطلوبی برخوردارند و گروه طب ورزشی با دو عضو هیأت علمی در همایش های بین المللی وضعیت مطلوب تری نسبت به گروه های آموزشی دیگر دارد. با توجه به تعداد مقالات چاپ شده در نشریات ISI نیز گروه طب ورزشی با دو عضو هیأت علمی نسبت به دیگر گروه های آموزشی از وضعیت مطلوب تری برخوردار است.
ارائه الگوی مطلوب برای انتخاب اعضای هیأت علمی در دانشگاه های ایران (در راستای بهره وری منابع انسانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف «ارائه مدل مطلوب برای معیارهای انتخاب اعضای هیأت علمی در دانشگاه های ایران» اجرا شده است. در این پژوهش از دو رویکرد کیفی و کمی و در سه مرحله متوالی به صورت تلفیقی استفاده گردید. از بعد هدف یک پژوهش اکتشافی به شیوه استقرایی، از بعد زمان، مقطعی و از بعد مخاطب استفاده از پژوهش، توسعه ای محسوب می شود. در این پژوهش برای گردآوری داده ها از روش غیرتعاملی و پیمایشی استفاده شده است که در روش غیرتعاملی از شیوه های کتابخانه ای و تحلیل محتوا و در روش پیمایشی از سه نوع پرسشنامه (پرسشنامه باز، پرسشنامه نیمه باز و پرسشنامه بسته) به عنوان ابزار گردآوری داده ها، بهره گرفته شده است. جامعه آماری پژوهش اعضای هیأت علمی دانشگاه های ایران (به استثنای دانشگاه های علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی) بوده اند. برای انجام تحلیل محتوا، انتخاب متون بر مبنای نمونه برداری تئوریک که در استراتژی تئوری داده بنیاد معمول می باشد، صورت گرفته است. تعداد 21 نفر از خبرگان به روش گلوله برفی در مصاحبه نیمه ساختارمند مشارکت داشتند و حجم نمونه آماری در مرحله تحلیل عاملی تأییدی 360 نفر و تعداد خبرگان مشارکت کننده برای تکمیل پرسشنامه ANP، 20 نفر بودند. در بخش اول، داده های کیفی در فرایند اجرای نظریه داده بنیادی تحلیل شد و منجر به طراحی مدل اولیه پژوهش گردید. سپس با رویکرد کمّی، بااستفاده ازتحلیل عاملی تأییدی به کمک نرم افزار SPSS، نسبت به اعتبارسنجی مدل مفهومی و تعیین معیارهای نهایی برای انتخاب اعضای هیأت علمی اقدام شد. در ادامه با استفاده از فرایند تحلیل شبکه ای خوشه ای، با استفاده از نرم افزار Super decision، اهمیت هریک از ابعاد، ملاک ها و شاخص های مدل تعیین گردید؛بعنوان الگوی نهایی پژوهش ارائه شد؛که الگوی ارائه شده می تواند در دانشگاه های ایران برای انتخاب اعضای هیأت علمی ونیز برای آسیب شناسی آن،مورداستفاده قرارگیرد.
رابطه مهارت های ارتباطی با اثربخشی اعضای هیأت علمی تربیت بدنی دانشگاه پیام نور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رایطه مهارت های ارتباطی با اثربخشی هیأت علمی تربیت بدنی دانشگاه پیام نور بود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بوده که به روش پیمایشی انجام شد. نمونه آماری برابر با جامعه آماری (80 عضو هیأت علمی) بود. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه های استاندارد مهارت های ارتباطی بارتون جی(1990) و اثربخشی سازمانی حمیدی(1382)، بودند که ضمن تأیید روایی(صوری و منطقی)، پایایی از روش ضریب آلفای کرونباخ برای هر کدام از پرسشنامه ها به ترتیب(84/0، 82/0) محاسبه شد. از آمار استنباطی(کولموگروف –اسمیرنوف، تحلیل همبستگی، تحلیل رگرسیون چندگانه، آزمون t تک نمونه ای، t مستقل و فریدمن) به منظور بررسی فرضیه تحقیق استفاده شد. نتایج نشان می دهد که ارتباط بین مهارت های ارتباطی و اثربخشی در سطح معناداری 05/0p< معنادار به دست آمده است (241/0r= و 048/0P=). همچنین نتایج آزمون همبستگی حاکی از ارتباط معنادار بین مهارت های ارتباطی و مؤلفه های اثربخشی در سطح معناداری 05/0p< دارد: انگیزش کاری(249/0r= و 041/0P=)، تعهدسازمانی(257/0r= و 035/0P=)، میزان مقاومت منفی در برابر تغییرات(254/0r=- و 037/0P=) و بهبود کیفیت(242/0r= و 047/0P=). با توجه به نتایج، مسئولان دانشگاه باید مهارت های ارتباطی هیأت علمی را به عنوان یک متغیر میانجی مؤثر در بالا بردن اثربخشی مورد توجه قرار دهند، چرا که هیأت علمی دانشگاه ها از سویی مسئولین تولید و گسترش دانش و فن آوری بوده، و نیز در جایگاه مدرس، تربیت و آموزش نیروهای متخصص جامعه را بر عهده دارند و به طور کلی به عنوان جهت دهندگان توسعه در ابعاد مختلف آن، از پایگاه و منزلت ویژه ای برخوردارهستند لذا این توجه می تواند منجر به دستیابی بهتر و بیشتر دانشگاه و بالاخص گروه تربیت بدنی به بخشی از اهداف از قبل تعیین شده اش شود.
ادراک دانشجویان از شایستگی های تدریس اعضای هیات علمی (مطالعه ی موردی: دانشگاه فردوسی مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هفتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
131 - 107
حوزه های تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف تعیین مهم ترین شایستگی های تدریس اساتید از دیدگاه دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد انجام شده است. روش: رویکرد پژوهش کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی در سال 1397-1398 در دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد. برای جمع آوری داده ها، از مصاحبه نیمه ساختار یافته و اکتشافی با رعایت اصول اجرای مصاحبه و با تأکید بر اصول اخلاقی استفاده شده است. مشارکت کنندگان پژوهش، دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد بودند که 22 نفر از آن ها بر مبنای اشباع نظری و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. تحلیل مصاحبه ها با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. با استفاده از تطابق همگونی یافته ها و روش بازخورد مشارکت کنندگان و خبرگان غیر مشارکت کننده از اعتبار تحلیل ها اطمینان حاصل شد. یافته ها: نتایج نشان داد از نظر دانشجویان شایستگی های تدریس اساتید شامل 31 مقوله فرعی و 6 مقوله اصلی شامل: مهارت آموزشی، مهارت پژوهشی، مهارت ارتباطی، اخلاق حرفه ای، ویژگی شخصیتی و مهارت مدیریت کلاس است. کابردهای متصور بر یافته های تحقیق حاضر از جهت آن است که؛ تعیین شایستگی های تدریس مورد نیاز اعضای هیأت علمی می تواند خطوط راهنمایی برای تعیین مسیر و استراتژی برنامه های بالندگی اعضای هیأت علمی باشد.
بررسی رابطه سرمایه انسانی اعضای هیأت علمی با پیشرفت تحصیلی دانشجویان تربیت بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت ورزشی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۵۳)
357 - 371
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی رابطه سرمایه انسانی اعضای هیأت علمی و پیشرفت تحصیلی دانشجویان تربیت بدنی بود. روش تحقیق، از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها توصیفی بود. جامعه آماری دانشجویان کارشناسی تربیت بدنی دانشگاه تهران (310=n) و نمونه آماری طبق فرمول کوکران، 175 نفر بود. نمونه گیری به صورت تصادفی انجام گرفت. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه سرمایه انسانی نادری (1390) بود. روایی پرسشنامه توسط متخصصان تأیید شد و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ 978/0 به دست آمد. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار و درصد فراوانی) و آمار استنباطی (آزمون k-s، تی تک نمونه ای، ضریب همبستگی تفکیکی و رگرسیون چندگانه گام به گام) استفاده شد. یافته ها نشان داد بین سرمایه انسانی و پیشرفت تحصیلی با وجود متغیر کنترل رابطه مثبت و معناداری وجود داشت (452 /0=r). بین مؤلفه های توانایی شناختی (512 /0=r)، شایستگی فراشناختی (396 /0=r) و مهارت های ارتباطی-عاطفی (488 /0=r) با پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت و معناداری وجود داشت. نتایج رگرسیون چندگانه گام به گام نشان داد توانایی شناختی با ضریب همبستگی چندگانه (812/0 (R=، شایستگی فراشناختی )578/0 (R=و مهارت های ارتباطی-عاطفی )645/0 (R=توانایی پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانشجویان را دارند. پس هر اندازه سرمایه انسانی اعضای هیأت علمی بیشتر باشد، شاهد پیشرفت تحصیلی دانشجویان تربیت بدنی خواهیم بود.
سنجش میزان هوش فرهنگی اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم انتظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی میزان هوش فرهنگی اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم انتظامی، به روش توصیفی و ازنوع پیمایشی بود. جامعه آماری را کلیه اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم انتطامی به تعداد 370 نفر تشکیل دادند. با بهره گیری ازروش نمونه گیری تصادفی ساده و جدول برآورد حجم نمونه کرجسی و مورگان، تعداد 191 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. در پژوهش حاضر، ابزار اندازه گیری پرسشنامه استاندارد سنجش هوش فرهنگی انگ، وان داین وکوه (2004) بود. برای سنجش روایی از روش سنجش محتوایی CVR و برای سنجش پایایی از روش آلفای کرونباخ استفاده گردید و میزان روایی و پایایی به ترتیب 84/0و 821/0 محاسبه شد. با بهره گیری از شاخص های آمار توصیفی و آزمون t تک نمونه ای به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، مشخص شد که میزان هوش فرهنگی اعضای هیأت علمی به تفکیک در بعد فراشناختی (18/3)، در بعد شناختی (45/3)، در بعد انگیزشی (92/3)، در بعد رفتاری (57/3) و درمجموع (53/3) به دست آمد که بالاتر ازحد متوسط بود.
آموزش مجازی و چالش های آن در دوران کرونا از منظر بانوان هیأت علمی دانشگاه مازندران: یک مطالعه پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تربیتی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
۱۶۱-۱۴۱
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه چالش های آموزش مجازی در دوران کرونا از منظر تجربه زیسته بانوان هیأت علمی دانشگاه مازندران بوده است. طرح پژوهش حاضر کیفی و روش مورد استفاده پدیدار شناسی بود. جامعه آماری شامل بانوان هیأت علمی دانشگاه مازندران در سال تحصیلی 1400-1399 که روی هم 71 عضو بود. داده های کیفی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته از 20 نفر جمع آوری و اعتبار و روایی پژوهش بر اساس اعتبار، انتقال پذیری، قابلیت اطمینان و قابلیت تأیید بررسی و تأیید گردید. روش تجزیه و تحلیل داده ها در پژوهش حاضر، تحلیل مضمون(فراگیر، سازمان دهنده و فراگیر) بود. نتایج نشان داد بانوان با چالش های مختلفی در آموزش مجازی مواجه شدند که در قالب 1 مضمون فراگیر، 3 مضمون سازمان دهنده و 9 مضمون پایه دسته بندی شدند. تغییر در سبک تدریس، زیر ساخت ها و امکانات و عدم همکاری دانشجویان از مضامین سازمان دهنده ی بدست آمده می باشد. هر مضمون سازمان دهنده نیز از چند مضمون پایه تشکیل می شود که شامل تغییر در سبک آموزش و تدریس و زمان بر بودن؛ چالش های زیرساخت های دانشگاه، امکانات استاد، امکانات دانشجو و زیرساخت های بنیادی؛ جدی نگرفتن آموزش های مجازی، بی توجهی به کلاس درس و انتظارات نامعقول دانشجویان از جمله مضامین پایه بوده که مشارکت کنندگان به عنوان چالش آموزش های مجازی در دوران کرونا بدان اشاره نمودند. در نهایت، آموزش مجازی و کلاس الکترونیکی که تا حال در دانشگاه های ایران مورد توجه قرار نگرفته بود، با ورود این ویروس مرکز توجه قرار گرفت که به دلیل همین مسأله با چالش های بسیاری مواجه شد. شناسایی چالش ها، اولین گام جهت برطرف نمودن آن می باشد تا سازمان های وابسته به آن در این راستا گام بردارند.
پذیرش و استفاده از پایگاه های اطلاعاتی پیوسته لاتین توسط اعضای هیأت علمی دانشگاه های شهر کرمانشاه بر اساس نظریه یکپارچه پذیرش و استفاده از فناوری UTAUT (Unified Theory of Acceptance and use of Technology)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
دانش شناسی سال هفتم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲۷
43 - 54
هدف: هدف پژوهش حاضر، تعیین میزان پذیرش و استفاده از پایگاه های اطلاعاتی پیوسته لاتین در بین اعضای هیأت علمی دانشگاه های شهر کرمانشاه بر اساس نظریه یک پارچه پذیرش و استفاده از فناوری است.
روش پژوهش: روش پژوهش، پیمایشی – تحلیلی و ابزار جمع آوری اطلاعات پرسش نامه است. جامعه آماری شامل 752 عضو هیأت علمی تمام وقت دانشگاه های بزرگ شهر کرمانشاه (شامل رازی، علوم پزشکی و آزاد اسلامی) است، که 254 نفر از آنها به روش نمونه گیری طبقه ای – تصادفی و بر اساس جدول مورگان به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که، از نظر جنسیت 8/20 درصد از کل نمونه زن و 2/79 درصد مرد هستند، و 232 نفر معادل 7/94 درصد از پایگاه های اطلاعاتی پیوسته لاتین استفاده می کنند. هم چنین مشخص گردید که جامعه آماری تا حد زیادی پایگاه های اطلاعاتی پیوسته لاتین را پذیرفته و استفاده می کنند. بین انتظار اجرا یا عملکرد، نفوذ اجتماعی، شرایط تسهیل گر، اراده فرد، اضطراب و قصد رفتار و متغیر وابسته پذیرش و استفاده رابطه معنی داری وجود دارد. ولی بین انتظار تلاش و پذیرش و استفاده با توجه به ضریب هم بستگی پیرسون از نظر آماری رابطه معنی داری وجود ندارد.
نتیجه گیری: به طور کلی نتایج پژوهش نشان می دهد که جهت گنجاندن فعالیت های پذیرش و استفاده از فناوری اطلاعاتی و ارتباطی بالاخص پایگاه های اطلاعاتی پیوسته لاتین در برنامه ریزی های راهبردی و عملیاتی کدام مؤلفه ها باید مورد توجه قرار گیرند و میزان تأثیرگذاری هر یک از مؤلفه های مورد بررسی در این نظریه به چه میزان است تا به توان بر مبنای آن دست به برنامه ریزی های راهبردی لازم زد.
ارائه الگوی پیشنهادی اشتراک دانش درون سازمانی میان اعضای هیأت علمی بر مبنای عوامل فردی، سازمانی و فنی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۱۶ زمستان ۱۳۹۲ شماره ۵۴
۷۰-۵۶
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه اشتراک دانش، به منشأ دستیابی به مزیت رقابتی تبدیل شده است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تأیید عوامل مؤثر بر اشتراک دانش درون سازمانی و ارائه الگوی پیشنهادی اشتراک دانش میان اعضای هیأت علمی دانشگاه ها و مراکز پژوهشی در رشته پزشکی صورت گرفته است. روش کار: پژوهش حاضر روش پژوهش ترکیبی و کاربردی است که در سال 1391 انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل اعضای هیأت علمی شاغل در دانشگاه های علوم پزشکی و مراکز پژوهشی رشته پزشکی بود که از روش «نمونه گیری تصادفی طبقه ای» استفاده شد و حداقل حجم نمونه لازم برابر 423 نفر به دست آمد. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و از نرم افزار 15 SPSS و Amos Graphics و روش مدل سازی معادله ساختاری برای ارائه الگو استفاده شد. یافته ها: با توجه به نتایج آماری و تحلیل عاملی از بین سه عامل مورد بررسی، تنها تأثیر عامل سازمانی بر میزان اشتراک دانش درون سازمانی معنادار تشخیص داده شد و دو عامل فردی و فنی تأثیر معناداری را بر میزان اشتراک دانش نشان ندادند. نتیجه گیری: الگوی پیشنهادی ارائه شده در حوزه اشتراک دانش درون سازمانی بر اساس نتایج به دست آمده از بخش کمی و پیشنهادهایی که برای بهبود اشتراک دانش در سازمان های مختلف آموزشی و پژوهشی ارائه شد، الگویی برای پژوهش های آینده خواهد بود. دستاوردهای این پژوهش مبنای تجربی مناسبی برای برنامه ریزی و اجرای سازوکارهای اشتراک دانش را فراهم خواهد آورد.
بررسی عوامل سازمانی مؤثر بر اشتراک دانش از دیدگاه اعضای هیأت علمی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۱۷ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۵۶
۷۹-۶۵
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اشتراک گذاری مؤثر دانش میان اعضای هیأت علمی رشته پزشکی، یکی از پیش نیازهای مهم برای کسب شایستگی های علمی و پژوهشی است. این مقاله با هدف بررسی عوامل سازمانی مؤثر بر اشتراک دانش (شامل فرهنگ، ساختار، رهبری و راهبرد) میان اعضای هیأت علمی دانشگاه ها و مراکز پژوهشی علوم پزشکی ایران انجام شده است. روش کار: پژوهش حاضر به روش پژوهش ترکیبی و کاربردی در سال 1391 انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل اعضای هیأت علمی شاغل در دانشگاه های علوم پزشکی و مراکز پژوهشی رشته پزشکی (بالینی و بیومدیکال) بود که از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شد و تعداد حجم نمونه 423 نفر می باشد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 15 و آزمون ضریب همبستگی Pearson انجام شد. یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که حدود 13 درصد اعضای هیأت علمی وضعیت فرهنگ سازمانی، و تنها شش درصد وضعیت ساختار سازمانی را مناسب ارزیابی نمودند. 16 درصد آنها حمایت مدیریت سازمان و حدود 12 درصد راهبردهای سازمان را در به اشتراک گذاری دانش، مناسب ارزیابی نمودند. عوامل سازمانی با اشتراک دانش درون سازمانی (000/0=P value) و برون سازمانی (000/0=P value) رابطه معناداری داشت. نتیجه گیری: با توجه به نقش و اهمیت عوامل سازمانی در سازمان های آموزشی و پژوهشی توصیه می شود در استقرار مدیریت دانش به شکل عام و اشتراک دانش به شکل خاص به ابعاد مختلف این عوامل در سازمان ها توجه همه جانبه ای صورت گیرد.
بررسی و مقایسه عوامل مؤثر بر فعالیت های پژوهشی اعضای هیأت علمی علوم پایه و علوم انسانی دانشگاه پیام نور استان فارس
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۳ زمستان ۱۳۸۹ شماره ۱۲
53 - 70
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی و مقایسه عوامل مؤثر بر فعالیت های پژوهش اعضای هیأت علمی گروه آموزشی علوم پایه و علوم انسانی دانشگاه پیام نور استان فارس بود. این تحقیق، تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری (120-N) و نمونه آماری به روش سرشماری انجام شده است. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. اعتبار محتوایی پرسشنامه بر اساس نظر متخصصان حوزه تحقیق و پژوهش و پایایی پرسشنامه با محاسبه ضریب آلفای کرانباخ برابر 84% بدست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون دو متغیره، آزمون یومان ویتنی و آزمون تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که متغیرهای مرتبه علمی، وضعیت استخدامی، میزان فعالیت اشتراکی، مسئولیت اجرایی، دسترسی به پایگاه ها و منابع اطلاعاتی، میزان تسلط بر روش تحقیق، مهارت های رایانه ای، تسلط بر زبان انگلیسی و زمان اختصاص داده شده به فعالیت های غیرعلمی رابطه معنی دارى با میزان فعالیت های علمی – پژوهشی دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که به ترتیب وضعیت استخدامی، مرتبه علمی، میزان تسط بر روش تحقیق، مهارت های رایانه ای، زبان انگلیسی، زمان اختصاص داده شده به فعالیت های غیرعلمی، میزان فعالیت اشتراکی و میزان دسترسی به پایگاه و منابع اطلاعاتی بیشترین تا کمترین ضرایب بتا را با میزان فعالیت های علمی پژوهشی اعضای هیأت علمی دارند.
مؤلفه های اخلاق حرفه ای آموزشی اعضای هیأت علمی و اولویت بندی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۶ تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲۲
41 - 62
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، به دنبال بررسی شناسایی مؤلفه های اخلاق حرفه ای آموزش و اولویت بندی آنهاست. روش پژوهش توصیفی و جامعه آماری شامل کلیه اعضای هیأت علمی دانشگاه شاهد می باشند که نیمی از آنها به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته است که اعتبارش از دید متخصصان مورد تأیید قرار گرفته و پایایی آزمون با ضریب آلفای کرونباخ علمی87/0 تعیین شد. در تحلیل داده های حاصل از ابزار پژوهش طی برنامه SPSS از انواع آزمون های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است. که نهایتاً 24 مؤلفه اخلاق حرفه ای آموزش توسط اعضای هیأت علمی مورد شناسایی قرار گرفت که مهمترین مؤلفه، مسؤولیت پذیری اساتید در قبال آموزش صحیح به دانشجویان بیان شده است. بهترین راهکار برای بهبود این امر، تلاش در جهت تهیه و تدوین منشور اخلاقی با عنوان منشور اخلاق حرفه ای آموزش در دانشگاه است