مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
بدیع
حوزه های تخصصی:
نوع و جایگاه مفردات و جملات قرآن دارای اهمیت است و هر کدام مطلبی را به مخاطب القا می کند که تبیین آن بر عهده مفسّر است. مقاله حاضر به یکی از مراحل فرایند تفسیر پرداخته است که با استفاده از علوم گوناگون در ذهن مفسّر شکل می گیرد و حلقه مفقوده ای را که بین مباحث نظری بلاغت و تفسیر است، با تفحص از میان استفاده های تفسیری علّامه طباطبائی از علوم گوناگون، کشف کرده و ارائه داده است. نکاتی را که ایشان با مهارت از علم بلاغت استخراج نموده، اصطیاد شده است تا در کنار تبیینِ روش ایشان در استفاده از این علم، شواهد قرآنی متعددی برای اعجاز بیانی قرآن به شمار آید. با توجه به اینکه منشأ بسیاری از انحرافات مکتب های فکری بی دقتی در ادبیات بوده است، اهمیت جایگاه بلاغت در تفسیر تبیین می گردد. مرحوم علّامه در بسیاری جاها، با استفاده از همین علم، جواب شبهات غامضی را داده است؛ مانند اثبات عصمت برای پیامبر با استفاده از صنعت «اطلاق».
بررسی آراء بلاغی احمد هاشمی (مطالعة موردی: قسمت بدیع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب جواهر البلاغة اثر احمد هاشمی مصری، از کتاب های برجسته در علوم بلاغت است. حجم مناسب، دسته بندی وعنوان گذاری مباحث، تطبیق ها، تمرین ها وتقریظ های متعدّدی که بر این کتاب نوشته شده است، آن را از بدو نگارش تاکنون، مورد توجّه علاقمندان این علم، وهمچنین کتاب درسی دانشگاهی قرار داده است، این کتاب نیز به فارسی برگردانده شده و شرح ه ا وتوضیح های گوناگونی بر آن نگاشته اند. با همة ای ن تفاصیل، گ اهی در لابه لای این کتاب – و البتّه ترجمه های آن- مطالب سستی ره پیدا کرده که ممکن است موجب اخلال در امر آموزش شود. در این مقاله، به بیان برخی از این امور- در قسمت بدیع- که به نظر صحیح نمی آیند و سپس دلیل خطا بودن و وجه صحیح آن را بیان نیز ذکر کرده ایم.
بدیع و جلوه های معنایی آن در سوره مریم از دیدگاه فریقین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بدیع یکی از مهم ترین آرایه های بلاغی در علم بلاغت است و یکی از سه قسم اصلی علم بلاغت به شمار می رود، اما متأسفانه همواره به عنوان پیرایه ای لفظی برای ایجاد زیبایی و تنوع و یا آهنگین کردن سخن معرفی شده است. در این مقاله به مسائل بلاغی سوره مریم با رویکرد آرایه های بدیعی پرداخته می شود که در مورد بدیع، بر طباق، التفات و تکرار تأکید شده است. همچنین به تکرارهای موجود در این سوره پرداخته شده است. این بررسی بدون شک تنها به برخی از قضایای معنوی این سوره اشاره کرده است و باید اذعان کرد که قرآن اعجازی زاید الوصف دارد که عجز انسان مانع از درک آن می شود؛ زیرا هرگاه پژوهشگر بخواهد بخشی از این دریا را شناسایی کند، از قسمتی دیگر بازمی ماند و با دریایی مواجه می شود که پایانی ندارد و این امر بیانگر معجزه جاوید بودن قرآن کریم است. در این تحقیق از کتابهای اعراب، تفسیر و بلاغت به منظور پرده برداشتن از این حقایق ژرف بهره گرفته شده است. در این بررسی مشخص گردید استفاده از طباق و جناس، نه تنها از باب آرایه ای لفظی، بلکه موضوعی مؤثر بر معنای محوری سوره است. همچنین میزان تکرار افعال در صیغه های ماضی، مضارع و امر دارای معنایی قابل تأمل است. تکرار واژه های الله، الرحمن و رب نیز به ترتیب آماری متناسب با فضای رحمت و تدبیر امور، از جانب خداوند در موضوعات مطرح شده در آیات است.
تطبیق اصطلاحاتی از ادبیات و زبان شناسی
حوزه های تخصصی:
مطالعه زبان از سده های نخستین هجری در بین پژوهشگران حوزه ادبیات و فلسفه درکانون توجه قرار گرفته و آثار چشمگیری در این حوزه به زبان فارسی و عربی تألیف شده است. از رهگذر این تحقیقات، علم مطالعه زبان دربین فارسی زبانان نهادینه و برای بیشتر شاخه های مطالعه زبان ازقبیل دستور، سبک شناسی، معانی، بیان و آواشناسی و... اصطلاحات لازم وضع شد. ازطرف دیگر، زبان پژوهان در سده جاری، از علم مطالعه زبان به روش نوین استقبال کردند و ضمن این مطالعات، انبوه کتاب ها و مقالات از زبان های غربی ترجمه شد و بدون توجه به مطالعات بومی واژه های جدیدی ساخته شد. این پژوهش به دنبال آن است تا با بررسی اصطلاحات و زیرشاخه های نوین زبان شناسی و مطالعات بومی و اصطلاحات رایج آن، مقایسه و پیوندی بین دستاوردهای کهن و نو ایجاد کند.
جناس های قرآنی در شعر شاعران سبک آذربایجانی( نظامی، خاقانی، قطران تبریزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی تردید قرآن در خلق، تحوّل و تطوّر علوم بلاغی نقش عمده و اساسی داشته است؛ چنانچه با بررسی متون ادبی هر دوره ی ادب فارسی، به خوبی جلوه های لفظی و معنایی قرآن در ایجاد تصویرهای بلاغی و آرایه های بدیعی، آشکار می شود. این مقاله به منظور نمایان ساختن نقش قرآن در تحول و تطوّر آرایه های بدیعی و یافتن شواهد قرآنی در این زمینه، همچنین با هدف کاوشی نو درباره ی جناس، و آشنایی بیشتر با شعر شاعران بزرگ سبک آذربایجان و میزان تأثیر پذیری شعر آن ها از قرآن، ، جناس های قرآنی را در شعرسه تن از شاعران بزرگ این سبک(خاقانی، نظامی، قطران تبریزی)، مورد بررسی قرار داده است. در این زمینه به 20 قسم جناس قرآنی در شعر این شاعران، دست یافته ایم.
آسیب شناسی کاربرد نظریه های مدرن در تدوین درسنامه های بلاغی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله ی حاضر، در صدد است نشان دهد که آسیب شناسیِ درسنامه های بلاغی(اعم از معانی، بیان و بدیع)، با آسیب شناسیِ دیگر درسنامه ها، تفاوت های عمده ای دارد. از جمله ی این تفاوت ها، یکی سابقه ی طولانیِ آگاهیِ محققان و صاحبنظران از کاستی ها و آشفتگی های بلاغت سنتی است، و دیگری، کوشش هایی که در جهت رفع این کاستی ها بر مبنای معیارها و نظریه های امروزی (اعم از ادبی و زبان شناختی) به عمل آمده است. در مقاله ی حاضر استدلال خواهد شد که کاربرد این معیارها و نظریه ها، نه تنها نتوانسته کاستی های درسنامه های بلاغی را برطرف سازد که حتی آن ها را تشدید کرده و خود، آسیب ها و کاستی های تازه ای را نیز به بار آورده است. این کاستی ها، که عمدتاً از شیوه ی نادرستِ کاربرد نظریه های جدید ناشی شده اند، عبارت اند از 1- غفلت از کارکرد صناعات بلاغی در طبقه بندیِ صناعات بر مبنای معیارهای مدرن 2- در نظر گرفتن ادبیات به مثابه ای حوزه ای مستقل از دیگر حوزه های زبانی براساس نظریه های مدرن 3- استفاده از نظریه های مدرن بر مبنای شباهت های ظاهری با برخی مباحث قدمایی 4- عدم توجه به مسائل خاص ادبیات و متون ادبی در کاربرد نظریه های مدرن. پس از بررسیِ این چهار کاستی، در برخی موارد پیشنهادهایی نیز برای تدوین درسنامه ها ی بلاغی و شیوه ی کاربرد نظریه های مدرن در آن ها، ارائه شده است.
بررسی و نقد کتاب جلوه های بلاغت درنهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
نگارش اثر آموزشی درباره ی سخنان امیر مومنان (ع) که به حق بعد از قرآن کریم و احادیث رسول اکرم (ص) امری ضروری و ثمربخش می باشد، سخنانی است که گاه هر جمله آن رهرو را به سر منزل مقصد رهنمون می گردد، ولی عظمت کلمات امام همام چنان است که هرکس را یارای نوشتن درآن باره نیست، بنابراین استاد فرزانه جناب آقای دکتر محمد خاقانی به سبب حسن انتخاب موضوع، بررسی و واکاوی مباحث گوناگون علم بیان وعلم بدیع در نهج البلاغه، سپس به جهت تلاش در خور ستایش درگردآوری مثالها و شواهد زیبا درباره ی مباحث این دو علم و آرایه برخی نظرات شخصی قابل تحسین میباشند و تلاششان درخور قدردانی است. از آنجاییکه کتابهای آموزشی نقش بسیار مهمی دریادگیری دارند، نقد و ارزیابی مستمر آنها و تلاش برای از بین بردن کاستی های آنها امری اجتناب ناپذیر است، از این رو نگارنده ی این مقاله، کتاب ارزشمند جلوه های بلاغت درنهج البلاغه را نخست به دقت مطالعه نموده، سپس ضمن احترام به مؤلف اثر واحترام به زحمات فراوان و منزلت والای علمی ایشان علاوه بر ذکر نقاط قوت، چند نکته را به منظور بهبود و بالابردن کیفیت اثر متذکر می گردد .
بررسی دگرگونی معنا در صنعت بدیعیِ ایهام از منظر زبان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظام نشانه ای زبان، یک ی از نظ ام ه ای نش انه ای ارتب اطی است و در هر واقعة ارتباطی، مجموعه ای از ن ظام ه ای نشانه ای، از رمزگ ان ه ای م ختل ف م نطق ی، اجتماعی و زیبایی شناختی، با میزان برجستگی متفاوت با هم در تعامل هستند. واحدهای زب انی نیز ممکن است یکی از عناصر نشانه ای دخیل در ارتباط باشد و بسته به رمزگان فراخ وانی ش ده و هدف واقعة ارتباطی، در یک ی از س طوح لفظی، مورد استفاده قرار گی رد. یکی از این واحدهای رمزگانیِ زبان در قالب صنعت بدیعی به نام ایهام ظاهر می شود. ایهام از دیرباز محل اختلاف صاحب نظران حوزة زبان شناسی و بلاغت ادبی بوده است و نظریه های گوناگونی در این باره وجود دارد؛ با وجود این، آن گونه که شایسته و بایسته است، گامی درخور جهت آشکارگریِ شیوة دلالت در این مقولة بدیعی و بازنماییِ شیوه های به کارگیریِ آن براساس ناخودآگاه بشری، برداشته نشده است و بیشتر به یادکرد تعریفی یگانه و سطحی، به همراه ذکر شاهدمثال هایی، بسنده کرده اند. در این مقاله جایگاه صنعت ایهام به عنوان یکی از نظام های نشانه ای با رمزگان زیبایی شناختی بررسی می گردد و در ادامه به چیستیِ شیوة برقراری ارتباط و نیز چگونگیِ دلالت لفظ بر معنا، در حوزة علم نشانه شناسی، پرداخته می شود.
ملاحظات ویرایش متون کهن با توجه به «هنرسازه»ای بدیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۲۴)
97 - 114
حوزه های تخصصی:
درباره رسم الخط قدیم نسخه های خطی در بیشتر کتب تصحیحی و کتبی که درباره نسخه شناسی و تصحیح متون نوشته شده است بحث هایی به چشم می خورد؛ اما درباره استفاده هنری شعرا از ویژگی های رسم الخط کهن کمتر سخن به میان آمده است. در کتب بلاغی نیز درباره انواع ترفندهای بدیعی سخن رفته است؛ اما سخنی از ترفندهای بدیعی وابسته به رسم الخط نیست. هنرسازه ای که در این جستار بررسی می شود، در شکل ظاهری و نوشتاری یک اثر ادبی جلوه گر می شود و وابسته به رسم الخط خاص زبان فارسی است و از هر دو حیث صورت و معنا زیبایی آفرین است. در واقع، مبنای هنرسازه بدیعی مورد بحث، یکی عوامل صوری خط و زبان و دیگر مبحث تقارن و قرینه پردازی است که از کهن ترین عوامل نظم و زیبایی بخشی در اقسام هنر است. تتبع در اشعار شاعران و بسامد استفاده از این هنرسازه نشان می دهد شاعران در استفاده از آن خلاق و آگاه بوده اند. جست وجو در متون منظوم و منثور فارسی و گاه مقابله چند تصحیح از یک اثر برای یافتن مواردی از هنرسازه بدیعی مدنظر، روش این پژوهش است.
بازکاوی آرایه مشاکله و نقش شناخت آن در تفسیر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فن "مشاکله" از آرایه های معنویِ بدیع و بر پایه همگونی است که بسیاری از نمونه های برجسته آن در میان کاوش های قرآنی، ناشناخته یا کم شناخته مانده است. این پژوهش پس از بازخوانی تاریخچه و بازشناخت جایگاه مشاکله در علوم بلاغت و بازتعریف گونه های آن، به شیوه توصیفی-تحلیلی، با نو خوانی آیات در پی یافتن نمونه های تازه و نغز این آرایه در قرآن رفته است. از آنجا که برخی قرآن پژوهان، دانش بدیع را تنها در زیبایی شناسی متن کارا دانسته و در تفسیر سودمند ندیده اند، هدف بنیادین این جستار، پاسخ بدین پرسش است که شناخت آرایه مشاکله در فرایند برداشت معنای متن قرآن چه کارکردهایی دارد؟ این پژوهش نشان می دهد مفسّر آشنا با این شیوه ادبی، به مدلول ظاهریِ واژگان بسنده نکرده، در دام خطای در تفسیر نیفتاده و در پی آشکارسازی انگیزه گزینش واژگان خواهد رفت. افزون بر این چند سودمندی، نشان داده می شود نمایان سازی لحن تهکمی متن و پیش آوری برداشتی رسا و گیرا بر پایه همگونی، از دیگر کارکردهای شناخت آرایه مشاکله است.
نقد و تحلیل تعاریف«حُسن طلب» همراه با دریافتی تازه از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۴۰)
53 - 76
حوزه های تخصصی:
حُسن طلب، از آرایه های ادبی است که نیاز و خواسته ای را با شیوه ی نیکو و اثرگذار برای شنونده ی خویش بیان می نماید؛ این آرایه ادبی به عنوان یک متغیّر در بدیع معنوی، بر پایه ی نیاز، نوع تقاضا و جایگاهِ مخاطب، به گونه های متفاوتی در قالب های شعری پدیدار می گردد و در مرکز آن طلب به عنوان یک سخن هدفمند نمود دارد. اجزای سازنده ی بافت شعر، همچون واژگان و زبان، تصویر،آهنگ کلام، عاطفه، لحن و جایگاه سخن که موجب حُسن آن می شوند، با تأثیرپذیری از عواملی مانند شخصیّت شاعر، سبک شعری، نوع مخاطب، مطلوب یا خواسته ی شاعر، شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی حاکم برجامعه ای که شاعر درآن زندگی می کند، سبب بیان طلب می شوند؛ این نکته در تعاریف کتاب های پیشین بدیع و بلاغت نیامده است. این مقاله با بررسی، نقد و تحلیل تعاریف موجود درمنابع بلاغی، بر پایه ی شیوه های استفاده ی شاعران ازحسن طلب، تعریفی نوین با دیدگاهی تازه، از این آرایه، ارائه کرده است.
بررسی و نقد تعاریف حُسن تعلیل ارائه کارکردها و تقسیم بندی های تازه و پیوند آن با دیگر آرایه های ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۹
73-108
حوزه های تخصصی:
حُسن تعلیل، یکی از آرایه های بدیع معنوی، همواره مورد توجه اهل بلاغت قرار گرفته و اغلب آنان در آثار خویش، به تعریفی کوتاه و ذکر چند شاهد مثال از آن بسنده کرده اند. در این پژوهش، ضمن تحلیل و نقد تعاریف مذکور و اشاره به برخی از نارسایی های آن ها ، دو تقسیم بندی تازه از این آرایه ارائه شده که برمبنای آن، این ظرفیت هنری شامل دو رکن اساسی و یک رکن غیراساسی است. در تقسیم بندی معنوی، این ارکان ممکن است به چهار حالت مختلف ظاهر شود. در تقسیم بندی لفظی، براساس وجود چند رکن در هر سوی حُسن تعلیل، به سه حالت پدیدار می شود که البته هریک از این ها ارزش بلاغی و هنری متفاوتی دارد. در این پژوهش، آشکار می شود که برخلاف نظر بلاغیان، حُسن تعلیل پیوندی خاص با علم معانی دارد؛ زیرا ساخت آن برمبنای جملات پرسشی و خبری است که هدف گوینده معانی ثانو ی نهفته در آن جملات است. به علاوه به مهم ترین اهداف به کارگیری حُسن تعلیل با ذکر شواهد پرداخته شده که شامل کارکردهایی همچون «مدح، توصیف، صحنه آرایی، حُسن تعلیل برای حُسن طلب و...» است. در بخش پایانی نیز، به پیوند حُسن تعلیل با دیگر آرایه های بلاغی اشاره و تأکید شده که این آرایه بدون حضور عناصر بلاغی دیگر موجودیت ندارد و درواقع کاربرد این آرایه ها در قالب جملات پرسشی و خبری به شکل گیری حُسن تعلیل می انجامد.
بازکاوی آرایه «تأکید الشیء بما یُشبه نقیضَه» و نقش شناخت آن در تفسیر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
203 - 230
حوزه های تخصصی:
از آرایه های دانش بدیع که با هنجارگریزی دستوری و فریب آرایی، سخن را زیبا و گیرا می کند، فنّ «تأکید الشیء بما یُشبه نقیضَه» است. این پژوهش پس از مطالعه کاوش های ادب سنجان در گستره تاریخ دانش بلاغت، در پی پرده برداری از سازوکار این صنعت ادبی و دلالت های معنایی گونه های آن رفته است. با کندوکاو نظری در فرایند این آرایه به دست می آید که کارکرد این فنّ در گزاره های هنری، می تواند همچون تأکید، مبالغه، و گاهی تعلیق به محال و شبه برهان ادبی باشد. با این دستاوردها آشکار می شود که اگر مفسّری در نمونه های برجسته این آرایه در قرآن، تنها به برایند تلاش برخی نحوپژوهان بسنده کند، دلالت های معنایی و نمودهای زیبایی آیه ها را آشکار نکرده و گاه در برداشت از متن دچار لغزش می شود. آشنایی با این شیوه بلاغی، گاه از حمل بی دلیل واژگان بر معانی غیر ظاهر پیشگیری کرده و در تفسیر یکپارچه آیاتِ با این فنّ ادبی نیز یاریگر است.
معانی نحو، اساس بلاغت در سیرالملوک نظام المک (تبیین غلبه معانی نحو بر بیان و بدیع در شکل گیری نظام بلاغی سیرالملوک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی آثار بلاغی ادب فارسی و پژوهش های پیرامون آن نشان می دهد که پژوهشگران، به نظام زیبایی شناختی مستقل و معینی در حوزه پژوهشی نثر فارسی قائل نیستند. حال آن که بررسی های موردی متون نثر نشان می دهد که نه تنها این آثار، نظام زیبایی شناختی مستقل و مؤثری دارد، این نظام زیبایی شناختی همسویی کارآمدی با رسالت متون نثر-که انتقال معنا از مؤلف به خواننده است- دارد. معانی نحو، به عنوان یک شیوه بلاغی مستقل، تبیین کننده بسیاری از شگردهای بلاغی مورد استفاده مؤلفان آثار منثور ادبی است. نظامی که به دلیل اولویت نداشتن در نظام بلاغی نظم فارسی، به اندازه دو حوزه دیگر بلاغت یعنی بیان و بدیع در معرض توجه نبوده و نیست. نگارنده در پژوهش حاضر سعی کرده است تا با بررسی دقیق فصل های سی و نهم و چهلم سیرالملوک نظام الملک از منظر علم معانی، نظام زیبایی شناختی یکی از مهمترین متون منثور ادبیات فارسی را برجسته کند و نشان دهد که این نظام، هم کاملاً مؤثر و کارآمد و هم کاملاً منطبق با رسالت مؤلف از تولید این متن است. از سوی دیگر با تحلیل این متن از منظر بیان و بدیع نشان داده است که هنرسازه های این دو حوزه بلاغی سهم ناچیزی در زیبایی این متن دارد.
فرآیندشناسی شگرد ادبی "تهکم" و نقش شناخت آن در تفسیر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیوه ادبی "تهکم"، شگردی بر پایه وارون گویی و با بسامد بالا در قرآن است. این پژوهش با بازخوانی انتقادی تاریخچه این شیوه زبانی در دانش بلاغت و نمایان سازی ناهمسانی آن با استعاره و سایر مجازها، افزون بر جایگاه شناسی شیوه زبانی تهکم در دانش بدیع، از فرآیند و رمز و راز کارایی و گیرایی این فن ادبی پرده برداری می کند. از آنجا که برخی قرآن پژوهان، شناخت دانش بدیع را تنها در زیبایی شناسی قرآن کارا دیده و آن را در فهم و تفسیر سودمند ندیده اند، این جستار با بازتعریف کاربردی از شگرد تهکّم و با نوخوانی آیات، به شیوه توصیفی-تحلیلی در پی پاسخ بدین پرسش برآمده که شناخت این آرایه، چه کارکردهای فراگیری در فهم و تفسیر قرآن دارد؟ نتیجه پژوهش آن است که پرده برداری از معنایِ معنا و تحلیل ناسازواری درون متنی یا برون متنی آیات، آشکارسازی انگیزه گزینش واژگان در محور جانشینی، پیش آوری برداشتی پویا و اثرگذار با فعلیت بخشی و بازسازیِ نشانه های متن، و پیشگیری از حمل واژگان بر معانی و مصادیق غیرظاهر، از کارکردهای شناخت این شیوه زبانی در فرآیند برداشت معنای متن قرآن است.
تحلیل رویکردهای شارحان مفتاح العلوم دربارۀ رابطه فن بدیع با فصاحت، بلاغت، معانی و بیان (قرن هفتم و هشتم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۲
61-86
حوزه های تخصصی:
بسیاری از پژوهشگران معاصر بلاغت بر این باور هستند که شرح هایی که بر کتاب های مشهور بلاغت مانند مفتاح العلوم، تلخیص المفتاح و... به نگارش درآمده است، اغلب در بردارنده مباحث تکراری و غیر خلاقانه است. هرچند نمی توان این رأی را به کلی رد کرد، بررسی دقیق این شرح ها نشان می دهد که شارحان، گاه مسائلی تازه نیز در نوشته های خود بیان کرده اند. این مسائل تازه از دیدگاه تاریخ اندیشۀ بلاغی حائز اهمیت است. یکی از این مباحث، پیوند میان «بدیع» و بخش های دیگر علم بلاغت است. امروز برای ما طبیعی می نماید که بلاغت اسلامی را دارای سه قلمرو مجزّا به نام های «معانی»، «بیان» و «بدیع» بدانیم، لیکن در قرن های هفتم و هشتم، این استقلال به هیچ وجه امری مسلم نبوده است. در این مقاله آرای شارحان سکاکی دربارۀ جایگاه بدیع و نسبت آن با سایر قسمت های علم بلاغت تحلیل می شود. در میان این شارحان، چهار طبقه را می توان مشخص کرد که هر یک از آنها رأیی جداگانه دارند. این آرا بدین ترتیب است: 1. بدیع، بخشی از فصاحت است. 2. بدیع، بخشی از فصاحت و بلاغت است. 3. بدیع، بخشی از علم معانی و بیان است. 4. بدیع مستقل است و با هیچ کدام از بخش های دیگر ارتباط ندارد. در این مقاله به توصیف آرای این چهار طبقه و واکاوی دلایل این گونه گونی پرداخته شده است.
بازکاوی آرایه «جدّ هزل وار» و نقش شناخت آن در تفسیر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فن «الهزل الذی یراد به الجدّ» یا «جدّ هزل وار»، یکی از آرایه های دانش بدیع است که هرچند بلاغت پژوهان سنتی زبان عربی گواه های گوناگونی برای این شیوه ادبی برشمرده اند، ولی به نمونه های قرآنی این آرایه نپرداخته اند. از آنجا که برخی تفسیرپژوهان، شناخت آرایه های بدیع را در فرآیند تفسیر کارساز ندانسته و تنها در زیبایی شناسی متن کارا دیده اند، این نوشتار برای نخستین بار در کاوش های تفسیری- زبانی، افزون بر یافتن نمونه های نغز و برجسته از این شیوه ادبی در قرآن، در پی پاسخ بدین پرسش است که شناخت این آرایه، چه کارکردهایی در تفسیر قرآن دارد؟ برای پاسخ بدین مسئله، این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی، با بازبینی تلاش ادب پژوهان و با یاری از دستاوردهای برخی زبان شناسان معاصر، در پی بازکاوی سازوکار این صنعت ادبی رفته است تا با فرآیندشناسی این آرایه، کارایی شناخت این شیوه را در تفسیر روشن سازد. با برآیند کاوش در سازوکار این آرایه، به دست می آید که مفسر آشنا با فرآیند شگرد ادبی جدّ هزل وار، به مدلول ظاهری آیات بسنده نکرده و در پی دریافت پیام جدی سخن می رود؛ و افزون بر این، پرده برداری از انگیزه گزینش واژگان جایگزین، هویداسازی نقش عاطفی «مشبه به» و پیش آوری تفسیری پیوسته نیز پیامد شناخت عملکرد این فن ادبی است.
بررسی جامع تضاد فعلی در غزل های سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۳۹۹شماره ۸۳
137 - 174
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های سعدی، شناخت دقیق وی از زبان فارسی و کارآمدی های آن و استفاده حداکثری از ظرفیت های این زبان است. این بهره گیری چنان هنرمندانه است که خواننده در نگاه نخست، مسحور روانی و فصاحت سخن می شود و چینش هنری کلام را درنمی یابد. یکی از این هنرنمایی ها به کارگیری افعال متضاد است؛ نکته ای که تاکنون به طور دقیق و همه جانبه واکاوی نشده است و توجه به آن لذت حاصل از زیبایی های کلام سعدی را دوچندان می کند. مقاله حاضر چندوچون تضاد فعلی در تمام غزل های سعدی را بررسی و علاوه بر شناسایی و دسته بندی انواع آن و زیرمجموعه های هرکدام، ریزه کاری های ظریف سعدی در به کارگیری این آرایه مانند آوردن متضاد یک فعل از چند فعل که از جهت معنایی به هم نزدیکند، سلبی به کار بردن مترادف فعل و... را به همراه بسامد تمام زوج فعل هایی که به صورت متقابل در غزل های سعدی به کار رفته، همراه با بسامد آن ها ارائه می کند.
تحلیل و بررسی آرایه ی «تقابل فعل» در سروده های سعدی و حافظ
حوزه های تخصصی:
یکی از آرایه های هنری در ادبیات فارسی «تقابل یا تنافی فعل» است که در ساحت زبان رخ می نماید و صنعتی بدیعی به شمار می آید. آرایه ی تقابل فعل اگر هنرمندانه و به صورت پیوسته همراه با آرایه هایی همچون لفّ و نشر و جناس، شکل بگیرد بر بلاغت و زیبایی سخن می افزاید. این آرایه از نظر بسامد و فراوانی که بتواند ویژگی سبکی محسوب شود یعنی از فراوانی برخوردار باشد فقط در شعر و نثر جناب سعدی و حضرت حافظ، دیده می شود و منحصر به این دو قلّه شعر و ادب فارسی دری است. نگارنده در این گفتار می کوشد با نیم نگاهی به هنر شعر و ساحت زبان به ضرورت آرایه ی بدیعی «تقابل فعل» به بررسی و تحلیل آن در شعر سعدی و حافظ بپردازد.
واکاوی کاربرد آرایه های «علم بدیع» در زبان های فارسی و انگلیسی با رویکرد تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به رغم تمام مشابهاتی که بین دو حوزه بلاغت ایرانی‑اسلامی و بلاغت انگلیسی‑اروپایی وجود دارد، توجّه بیشتر حوزه بلاغت ایرانی‑اسلامی به مباحث سه علم بیان، بدیع و معانی و درعین حال، گاه دقّت ورزی بیشتر در بلاغت انگلیسی‑اروپایی و توجّه بیشتر به بلاغت نوشتاری در گستره جغرافیایی ایران و بلاغت گفتاری در اروپا، از وجوهی است که این حوزه های بلاغی را از یکدیگر متمایز می کند. رویکرد تطبیقی به بلاغت در دو زبان فارسی و انگلیسی، به ویژه در طبقه بندی صِناعات مطرح بدیع که موضوعی اصلی این پژوهش است، به پژوهشگر در تحلیل جنبه های زیبایی شناسی سخن کمک می کند و موجب غنای بلاغت در هر دو حوزه زبانی می شود. ازاین رو، طرح پرسش هایی مانند چگونگی روش شناسی طبقه بندی بلاغت در زبان های فارسی و انگلیسی، میزان شباهت ها و تفاوت ها در چارچوب طبقه بندی بلاغت و چگونگی زیبایی شناسی بلاغت در این دو زبان، از پرسش های اساسی در چنین پژوهشی است که می کوشیم با روش تحلیل کیفی‑کمّی گرایانه و روش گردآوری کتابخانه ای اطّلاعات، به این پرسش ها پاسخ دهیم. دستاورد این پژوهش این است که در زبان های فارسی و انگلیسی، بیشتر می توان به بررسی تطبیقی علم بدیع در مقایسه با دو علم معانی و بیان پرداخت. علم بدیع، در بلاغت فارسی به عنوان یک دانش مستقل شناخته می شود، بسیار گسترده تر از بلاغت انگلیسی است که به عنوان علم خاصّی مطرح نیست و اصطلاحات و مفاهیم بدیعی در زبان انگلیسی، گاه با صِناعات علم معانی و بیان درهم آمیخته است و نیز مرزهای آرایه های لفظی و معنوی برخلاف زبان فارسی در زبان انگلیسی از یکدیگر چندان تفکیک نشده است.