مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
بیان
حوزه های تخصصی:
یکی از مناقشات اصلی در بحث های زبان گذر (cross-linguistic)، بحث قابلیتِ ترجمه از زبانی به زبان دیگر است. در این پژوهش به بررسیِ ترجمه های صورت گرفته از واژه «بیان» ازسوی مترجمان و مفسران قرآن پرداخته شده است. نگاهی به این ترجمه ها و تفاسیر مؤید چندمعناییِ واژه «بیان» نزد این افراد است. هدف از انجامِ این تحقیق، تعیینِ معنای مرکزیِ واژه «بیان» در قرآن کریم است؛ زیرا اعتقادِ نگارندگان بر این است که دانستنِ معنای مرکزیِ این واژه ما را در تعیینِ ترجمه ای دقیق تر از این واژه یاری خواهد کرد. به منظورِ پاسخگویی به پرسشِ پژوهش درزمینه معنای مرکزیِ واژه «بیان»، تمامی مواردِ کاربردِ واژه «بیان» در قرآن استخراج شد و سپس واژه مذکور به عنوانِ نمونه ای از واژه های چندمعنا، در چارچوبِ چندمعناییِ نظام مندِ معرفی شده توسط تایلر و ایوانز در چارچوب معنی شناسیِ شناختی مورد تحلیل قرار گرفت. نتایجِ حاصل از تحلیل داده ها مؤید این واقعیت است که واژه «بیان» در قرآن به عنوانِ اصطلاحی پوششی برای اشاره به هرگونه آشکارساختنِ مافی الضمیر به کار رفته است. نگارندگان معتقدند اگرچه این آشکارساختن می تواند ازطریقِ زبان نیز صورت پذیرد، اما با توجه به این واقعیت که انسان از طرق دیگر نیز قادر به آشکارساختنِ مافی الضمیر است، برابردانستنِ «بیان» با زبان در ترجمه این واژه (آن گونه که در برخی از ترجمه ها و تفاسیر شاهد هستیم) ترجمه دقیقی نیست و بهترین برابرنهاد برای این واژه همانا پرده برداری از مافی الضمیر است.
تحلیل موضوع قاعده «قبح عقاب بلابیان»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های اصولی سال هفتم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۵
9 - 32
حوزه های تخصصی:
حکم عقل به قبح عقاب بلابیان، از احکام عقل عملی است که بیشتر اصولیان آن را پذیرفته اند و بدیهی می دانند؛ ولی این بداهت و وضوح نسبی است. در مفاد این قاعده، از جهات متعددی ابهام وجود دارد که دست کم همه این ابهامات، به صراحت در کلمات بزرگان علم اصول تبیین نشده است. نوشتار حاضر می کوشد تا دو ابهام از این ابهامات را که مربوط به موضوع این قاعده است، بزداید. احتمالات گوناگونی درباره «بیان»ی که عدم آن در موضوع این قاعده آمده، مطرح است و منشأ دو ابهام مورد بحث در این نوشتار، همین احتمالات گوناگون است. با رفع ابهام اول، مشخص می شود که موضوع قاعده، عدم وصول صغری و کبرای حکم شرعی یا حجت شرعی بر آن است و به عدم علم وجدانی اختصاص ندارد و با رفع ابهام دوم، روشن می شود که مراد از عدم بیان، عدم وصول حکم شرعی است اعم از اینکه برای حکم شرعی در عالم واقع ابرازی رخ داده و به ما واصل نشده باشد یا اینکه اصلاً ابرازی نباشد.
پی جویی ترجمه واژه «بیان» در آیه «عَلَّمَهُ الْبَیانَ» با بهره گیری از مربع معناشناسی گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از روزهای آغازین نزول قرآن تلاش های بسیاری برای درک آیات الهی صورت گرفته است. فهم فکورانه آیات با چگونگی ترجمه دقیق و نیز درک معنایی درست از آیات، ارتباط مستقیم دارد به همین جهت، ازجمله چالش های مهم در ترجمه قرآن کریم، شناسایی دقیق معنای واژگان است. یکی از واژگان قرآنی که مترجمان بسیاری در مورد آن سکوت کرده اند واژه «بیان» در آیه « عَلَّمَهُ الْبَیانَ » (الرحمن/4) است. به دیگر سخن، مترجمان معنای دقیقی برای این واژه ذکر نکرده اند. الگوی «مربع معناشناسی» یکی از الگوهای منتخب و روشی برای بازنمود ژرف ساخت معنایی متن، مبتنی بر روابط تقابلی است که توسط الگیرداس گریماس تبیین شده است. در این پژوهش سعی بر آن است تا با بهره گیری از این مربع، معنایی دقیق واژه «بیان» یافت شود. این پژوهش سعی دارد تا از طریق واکاوی دوگان تقابلی «سخن» و «سکوت» معنایی دقیق برای واژه «بیان» ارائه نماید. در این راستا لایه های معنایی متناسب با هریک از این دوگان مورد واکاوی قرارگرفته است. در نوشتار حاضر حد مشترک «گفتار انسان» در نظر گرفته شده بنابراین صداهای دیگری مثل «همس» که در برخی آیات به آن ها اشاره شده است موضوع این پژوهش نیست. بررسی های انجام شده در این پژوهش، نشان می دهد که معنای «بیان»، سخن گفتن فصیح و اعم از نطق است.
سنجش مولفه های مهارت ارتباطی در تدریس (مطالعه موردی: مدرسان تربیت بدنی)
منبع:
آموزش پژوهی دوره پنجم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
109 - 124
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، مهارت ارتباطی مدرسان تربیت بدنی مورد مطالعه قرار گرفت. ابتدا با مروری بر کارهای انجام شده مدل فرضی پژوهش انتخاب گردید. پس از ترجمه با توجه به نظر مشورتی گروه خبرگان پرسشنامه ی سنجش مهارت ارتباطی مدرسان تربیت بدنی را طراحی و پس از تطبیق با نسخه ی اصلی و تأیید گروه خبرگان، به صاحبان فرایند یعنی مدرسان تربیت بدنی ارائه شد سپس پاسخ های دریافتی را وارد نرم افزار SPSS ورژن 23 نموده و پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ ضریب 774/0 به دست آمد. بعد از آن با استفاده از آنالیز عاملی اکتشافی، مدل پیشنهادی مهارت ارتباطی مدرسان تربیت بدنی تعیین شد. سپس با وارد کردن داده ها در نرم افزار LISREL ورژن 8.80، آنالیز عاملی تأییدی پرسشنامه تبیین گردید. در نهایت، مهارت ارتباطی مدرسان تربیت بدنی با سه عامل بیان، مدیریت مکالمه و توجه معرفی گردید مشاهده می شود اولین مولفه ی تأثیرگذار در تدریس به زبان فارسی بیان است، لذا می توان این نتیجه را مد نظر قرار داد که در بافت تدریس به زبان فارسی، گفتار استاد می تواند اولین و مهم ترین تأثیر را در برقراری ارتباط با دانشجویان داشته باشد.
مبانی زیباشناختی رخسار و زلف یار، در صحبت نامه ی همام تبریزی
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۵ پاییز ۱۳۹۲ شماره ۱۷
101 - 116
حوزه های تخصصی:
همام یکی از شاعران بزرگ ادب فارسی است که با تمسک به تخیل هنری، و چنگ زنی به دامن پرنقش خیال، توانسته است چندین مصداق را با یک نشانه به منظر حضور و ظهور رسانده جهان تازه ی شاعرانه ای بیافریند، زیرا تصویر آفرینی و تصویرسازی یکی از راه های گریز از زبان کلیشه ای و بیرون رفت از زبان عادی و گذر به زبان ابهام آفرین ادبی است و بررسی ریشه ای این گونه موارد تصویرساز، ما را با بخشی از ارزش ها و زیبایی های هنری و بلاغی آشنا می کند. ما در این جستار کیفیت و کمیت تصویر آفرینی همام تبریزی را در مثنوی صحبت نامه - که با چهره ی معشوق نقش زده- در بوته ی «بیان» سنجیده، ابزارهای تصویر ساز او مورد تحلیل قرار گرفته است.
مطالعه برجسته ترین شگردهای بلاغی و بدیعی غزل عطار؛ بلاغت در خدمت انتقال مفاهیم عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
43 - 58
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، مطالعه و بررسی برجسته ترین فنون بلاغی غزلیات دیوان عطار است. جامعه آماری این مطالعه غزلیات عطار است و ابیاتی که عطار فراتر از بدیع لفظی به همسوسازی این آرایه ها با دیدگاه و دستگاه اندیشگانی و فکری خویش همت گماشته است. پرسش اصلی پژوهش این است که عطار در ساختار عناصر یک بیت چه شیوه و سبکی در به کارگیری علم بدیع و بیان را مدنظر دارد. عطار در سرودن غزل به آراستن زبان و به کار بستن آرایه ها و صنایع ادبی حوزه بدیع لطفی و معنوی و شیوه تشبیهاتش اهمیت بسیاری داده است. شناخت پربسامدترین شیوه های سخن آرایی غزلیات عطار و سبک و سیاق پیوندزدن آنها به اندیشه های بنیادین و عرفانی اش ضروری است. عطار به این مهم توجه دارد که سخن مؤثرتر سخنی است که آراسته تر باشد؛ بنابراین به انواع جناس، تشبیه، ایهام، ایهام تناسب و تبادر، تکرار، تلمیحات شخصیت محور، ناهم سازنمایی(پارادوکس )محوری و... با هدف تأکید بر مضامین عرفانی، جلوه و کارکردی دیگر بخشیده است که فراتر از صرفاً لفظ پردازی و آراستن بیت است؛ هدف عطار برجسته سازی و تأثیرگذاری افکار خویش به مدد این گونه صناعات ادبی و صورخیال است. این کارکرد در غزل عطار تاکنون بررسی و تحقیق نشده است. نتیجه این است که عطار با آگاهی و بینش و تسلط بر کارکردهای علم بیان و بدیع، غزلش را موسیقایی و تأثیرگذارتر ساخته است و حتی پیش پاافتاده ترین نکته بدیع لفظی نیز برای عطار دست آویزی برای القای مؤثر افکار وی قرار می گیرد. هدف این پژوهش، مطالعه و بررسی برجسته ترین فنون بلاغی غزلیات دیوان عطار است. جامعه آماری این مطالعه غزلیات عطار است و ابیاتی که عطار فراتر از بدیع لفظی به همسوسازی این آرایه ها با دیدگاه و دستگاه اندیشگانی و فکری خویش همت گماشته است. پرسش اصلی پژوهش این است که عطار در ساختار عناصر یک بیت چه شیوه و سبکی در به کارگیری علم بدیع و بیان را مدنظر دارد. عطار در سرودن غزل به آراستن زبان و به کار بستن آرایه ها و صنایع ادبی حوزه بدیع لطفی و معنوی و شیوه تشبیهاتش اهمیت بسیاری داده است. شناخت پربسامدترین شیوه های سخن آرایی غزلیات عطار و سبک و سیاق پیوندزدن آنها به اندیشه های بنیادین و عرفانی اش ضروری است. عطار به این مهم توجه دارد که سخن مؤثرتر سخنی است که آراسته تر باشد؛ بنابراین به انواع جناس، تشبیه، ایهام، ایهام تناسب و تبادر، تکرار، تلمیحات شخصیت محور، ناهم سازنمایی(پارادوکس )محوری و... با هدف تأکید بر مضامین عرفانی، جلوه و کارکردی دیگر بخشیده است که فراتر از صرفاً لفظ پردازی و آراستن بیت است؛ هدف عطار برجسته سازی و تأثیرگذاری افکار خویش به مدد این گونه صناعات ادبی و صورخیال است. این کارکرد در غزل عطار تاکنون بررسی و تحقیق نشده است. نتیجه این است که عطار با آگاهی و بینش و تسلط بر کارکردهای علم بیان و بدیع، غزلش را موسیقایی و تأثیرگذارتر ساخته است و حتی پیش پاافتاده ترین نکته بدیع لفظی نیز برای عطار دست آویزی برای القای مؤثر افکار وی قرار می گیرد.
نارسایی بیان سنتی در تحلیل تصویرهای شعر بیدل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و نهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۵(پیاپی ۹۰)
۲۶۹-۲۴۷
حوزه های تخصصی:
پیچیدگی هندسه برخی تصویرها، به ویژه تصویرهای سبک هندی، که در ساحت دانش بیان سنتی دیده نمی شود و دانشمندان این حوزه در سنت تاریخی به آن اشاره ای نکرده اند، به اندازه ای است که برای تجزیه و تحلیل آنها باید از ابزاری متناسب و درخور استفاده کرد. در مطالعه حاضر، که با روش کمی آماری انجام شده است، نخست با بسامدگیری به بررسی و مقایسه شمار شگردهای منفرد و آمیغی در 500 بیت از غزلیات بیدل (که به صورت تصادفی از سراسر دیوان او انتخاب شده) پرداخته شده و در ادامه، سه شگرد آمیغیِ «استعاره کنایه»، «استعاره ایهامی کنایه» و «استعاره ایهامی کنایه تشبیهی» در سازه تصویرهای بیدل بررسی شده است. نتایج این جستار نشان می دهد که در هر دو بیت از اشعار بیدل، تقریباً، یک صناعت آمیغی وجود دارد؛ نیز یک سوم تصویرهای بیدل به دست یاری همین شگردها خلق شده است و این یعنی با بسنده کردن به عناصر چهارگانه بیان سنتی (تشبیه، استعاره، کنایه و مجاز) و نادیده گرفتن ابزارهای ادبی آمیغی، تحلیل و تفسیر سازه های بیدل ناقص و نارسا خواهد بود.
تفاوت های هدایت بازیگر در تئاتر و سینما با تاکید بر روش های هدایت بیان و بدن بازیگر
کارگردانی و هدایت بازیگر در تصویر نسبت به نمایش، از اندازه کمتری برخوردار است و متفاوت است. در حقیقت به دلیل نوع برخورد با مخاطب که گستره ارائه آن هاست با یکدیگر اختلاف ایجاد می کنند. برای تحقیق در این گستره باید هر دو (نمایش، تصویر) جداگانه بررسی شده تا به تفاوت ها پی برده شود و این در بدن و بیان و کادر شکل می گیرد و هدایت آن ها در جاهایی یکسان و در بسیاری متفاوت است. آموزش و شناسایی جایگاه های برخورد این دو گستره نیازمند دانش و تجربه ی فراوان و تحلیل و چالش و کاوش است تا بتوان در این دو گستره به خطا نرفت.
زیبایی شناسی بیانی و نحوی واژه «ناصیه» در قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
از ویژگی های مهم بیانی قرآن کریم، گزینش مفردات پُر معنا و چینش عبارت های پُر محتوایی است که هرکدام در پیام رسانی مقاصد ومراد وحی نقش برجسته ای دارند. از میان این واژه گان، واژه «ناصیه» به معنای پیشانی، که در یک دایره معنایی حقیقی ونیز مجازی، به صورت مفرد وجمع مکسر در چهار آیه از قرآن کریم برای مقاصد متعدد، ذکر شده است، که جنبه زیبایی شناسی نحوی وبیانی دارد. این واژه برای بیان حالت ها و رفتارهای بدفرجام با قید صفت «کاذبه» یعنی «ناصیه کاذبه» همراه است. همچنین برای بیان عظمت رخداد رستاخیز ومجازات بدکاران عبارت «یُؤخَذ بالنواصِی والأقدامِ» آمده است. هر یک از عبارت های مذکور دارای مصادیق متعددی است که مفسران به تبیین وتفسیر آن پرداخته اند. این واژه ها، ضمن تبیین به ذلت کشاندن افراد متکبر در دنیا وسرای آخرت و یا کنترل مخلوقات از سوی خداوند از وجوه بیانی: مجاز، استعاره وکنایه ونیز جایگاه متعدد اعرابی با توجه به عبارت های پیشین و پسین، برخودار هستند که محور این جستار به شیوه توصیفی تحلیلی، قرار گرفته اند. اینگونه بنظر می آید که واژه «ناصیه» وجمع آن «نواصی» می تواند در معنای کنایه ای به ذلت کشاندن، مقهوریت، وحتی نشانه عزت باشد. نیز در سیاق مجاز مفرد و نیز مجاز عقلی می تواند ذکر جزء (ناصیه) واراده کل (انسان) باشد.
بررسی انتقادی کتاب بیان آقای دکتر سیروس شمیسا (ویراست چهارم)
منبع:
پژوهش های ادبی و بلاغی سال پنجم بهار ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
91 - 102
حوزه های تخصصی:
تخیّل در کنار عناصری همچون زبان، عاطفه، اندیشه و موسیقی از عناصر مهم و سازنده شعر و کلام شاعرانه محسوب می شود. فن بیان نیز محملی است که از دیرباز این عنصر مهم شعری در آن مورد بررسی قرار گرفته است و در این باب از گذشته های دور تا به امروز کتب متعددی به نگارش درآمده است. تأمّل در کتاب بیان آقای دکتر سیروس شمیسا گویای آن است که این کتاب نسبت به دیگر کتبی که در سالهای اخیر در موضوع بیان به نگارش درآمده حائز امتیازات ویژه ای است. توجه ایشان به بلاغت قدیم و مطالعات بلاغی جدید با تأکید بر اشعار سنتی و معاصر فارسی باعث شده است که در این اثر خواننده در عین رهایی از دشواری های بلاغت قدیم با یافته های نوینی در موضوع بیان مواجه شود. نظر به اهمیت این کتاب و از این جهت که جزء کتب درسی دانشگاهی است نگارنده لازم دانست در باب برخی موضوعات و نکاتِ این کتاب مطالبی را بیان کند. مطالبی که به منظور ارج نهادن بر مساعی استاد و تقویت این کتاب صورت گرفته است.
بررسی تأسی های بابافغانی از شگردهای تصویرساز شعر حافظ
حوزه های تخصصی:
بابافغانی به علت تأثیرپذیری فراوان از حافظ به «حافظ کوچک» مشهور می باشد. این تأثیرپذیری از جهات مختلف قابل پژوهش و تحقیق است. یکی از وجوه پژوهش، بررسی دقیق چگونگی و میزان تبعیت بابافغانی از حافظ در بحث تصویر است. تصویر به مجموعه ی تصرفات بیانی و مجازی اطلاق می شود که گوینده با کلمات تصویر می کند و نقشی را در ذهن خواننده یا شنونده به وجود می آورد. دو دانش بیان و بدیع، بایسته-ترین نقش را در بررسی تصویرهای شعری دارند. به عبارت دیگر، لازمه ی بررسی تصویرهای شعری یک شاعر عناصر بیانی و بدیعی اند. این پژوهش که به روش توصیفی تحلیل و با استفاده از ابزار کتابخانه ای نوشته شده است، می کوشد تا به بررسی شگردهای تصویرساز مشترک (تشبیه و استعاره های مصرّحه و مکنیه) دو شاعر و میزان تأثیرپذیری بابافغانی از حافظ در مبحث تصویر بپردازد. نتایج این مطالعه نشان می دهد که بسیاری از تصویرها و شگردهای ادبی که توسّط حافظ برای خلق تصویر به کار گرفته شده اند، در ساختمان تصویرهای بابافغانی مشاهده می شود و بابافغانی برای ساخت تصویرهایش به آنها نظر داشته است.
شیوه بیانی تکنیک متامورف در بازنمایی تخیل شاعرانه در انیمیشن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، متامورف فراتر از یک تکنیک انیمیشن، و به عنوان شیوه ای بیانی که ساختار استعاری دارد، مورد مطالعه قرار می گیرد. منظور از ساختار استعاری، ساختاری دو بخشی است که در آن دو شکلی که قرار است به هم تبدیل شوند، دارای شباهت های ظاهری و یا مفهومی با یکدیگرند. این شباهت، عامل جانشینی و معناسازی است. همچنین این تکنیک را می توان قابل مقایسه با شعر و رویا که مصادیق تخیل شاعرانه اند، دانست. هدف اصلی این پژوهش، تعیین شباهت های ساختاری میان تکنیک متامورف و تخیل شعرگونه است. درک شیوه بیانی متامورف، با توصیف انواع مورف در نمونه های انیمیشنی و مطالعه تطبیقی ساختار آنها با ساختار انواع شیوه های بیان در نظریات رومن یاکوبسن در زبان شناسی امکان پذیر می باشد. برای شناسایی ساختار تخیل شعرگونه، از نظریات زیگموند فروید در تحلیل رویا استفاده شده است. طی این پژوهش درخواهیم یافت که تکنیک متامورف، بستر مناسبی را جهت به تصویر کشیدن تخیل شاعرانه در اختیار فیلمساز انیمیشن قرار می دهد، که با استفاده از قواعدی که در مقاله مشخص شده است، می تواند مسائل خیال انگیز و رویاگونه را به کمک آنها به تصویر کشد.
فرآیند مشکلات پیرامون پدیده های بلاغی، آوایی و عملی در ترجمه قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
95 - 113
پدیده های بلاغی و آوایی از اینکه ساختارهای بنیادین در متن ادبی هستند، از مهم ترین ساز و کارهای زبانی، هنری منحصر به فرد و متمایز در قرآن کریم به شمار می روند. مترجم قرآن کریم هر چند که کار آزموده باشد، گاهی اوقات در بسیاری از موارد از انتقال تصویرهای بلاغی و آوایی درمانده خاطر می گردد. این در واقع برای سامان دادن به دلالت و مفهوم جمله می آید، به گونه ای که با توجه به حلقه اتصال بسیار محکم میان تصویر و مفهوم ناقص مانده است. در این پژوهش نویسندگان تلاش نموده اند تا با استعانتِ نمونه هایی از این پدیده های بلاغی و آوایی مجسم شده در بسیاری از آیات قرآنی، این مشکل را به عرصه نمایش بگذارند، مشکلی که با توجه به خصوصیت و ویژگی ترجمه، آن را تحت شعاع قرار نمی دهد. بنابراین برخی از راه حل هایی را که بدان دست یازیدیم ارائه می نماییم و نیز با آشنایی به برخی از جانشین های احتمالی در آن با استفاده از تجربه های صاحب نظران در زمینه ترجمه از آن ها استفاده نموده ایم.
زیبایی شناسی در جزء سی ام قرآن کریم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات قرآنی (فدک سبزواران) سال اول پاییز ۱۳۸۹ شماره ۳
31 - 55
حوزه های تخصصی:
استعاره تشبیهی است که یکی از ارکان آن حذف شده است و ذهن را از چیزی به چیزی شگفت انتقال می دهد. این تحقیق که با روش کتابخانه ای و از راه تبیین بلاغت استعاره در صدد شناخت مفاهیم آیات به کمک این آرایه بیانی است نشان می دهد که هشت نوع استعاره در جزء سی ام قرآن کریم به کار رفته است که عبارتند از: مصرحه، مکنیه، مرشحه، تمثیلیه، اصلیه، عنادیه و تخییلیه. همچنین از میان انواع استعاره، استعاره های مصرحه و تمثیلیه بیشترین تعداد آیه و استعاره عنادیه کمترین تعداد آیه را دارند. از مجموع 28 آیه دارای استعاره در این جزء یک آیه دارای چهار استعاره، یازده آیه دارای دو استعاره و شانزده آیه دارای یک استعارع اند.
سمنتیک اسامی داستانی؛ گذرگاه برگشت از انقلابِ کپرنیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روش جناب کریپکی در نمایشِ عدم انطباقِ متافیزیک و معرفت شناسی معرفی نمونه های نقض است؛ معرفی گزارهای ممکن پیشینی به موازات گزاره های ضروریِ تجربیِ. در بعضی از این نمونه ها مناقشه شده است. آنچه می آید تلاشی است در احیای متافیزیک از طریقِ سمنتیک در حاشیه ی پیشنهادِ کریپکی. در زمینه ی نوشته سعی می کنم ملازمت منطق وُ سمنتیکِ فرگه ایی را با انقلاب کپرنیکی نشان دهم؛ در گام اول از نمایشِ ناکارآمدی پیشنهاد فرگه ایی ها (وصف گرایان؛ فرگه،راسل، ویتگنشتاین و سرل) در سمنتیک اسامی خاص نتیجه می گیرم جز پیشنهاد «جان استوارت میل»(کریپکی، پاتنام، کاپلان، ون اینوِیگن و...) و اتصالِ بی واسطه ی نام وُ نامیده گریزی نیست. در گام دوم از این نتیجه وَ نمایشِ ناتوانیِ وصف گرایی در تفکیکِ اسامیِ بالفعل وُ داستانی غیریتِ وجود وُ تعیّن، و از آنجا غیریتِ متافیزیک وُ معرفت شناسی برمی آید. وقتی وصف گرایی چرخش کپرنیکی را در ضمن داشته باشد؛ پیامدِ تردید در سمنتیکِ وصف گرایانه تردید در چرخش کپرنیکی و الزاماتِ آن خواهد بود.
تمایز معنی و مدلول در پدیدارشناسی هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منطق پژوهی سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
117-141
حوزه های تخصصی:
نظریه ی معنا مسأله ی اصلی پدیدارشناسی هوسرل نیست، بلکه او بحث از معنا برای پشتیبانی از تلقی اش از منطق محض مطرح می کند. چون میان منطق و زبان پیوند وثیقی برقرار است، پژوهش های منطقی با بحث از زبان و معنا آغاز می گردد. هوسرل برای شناسایی ذات بیان، نشاندهندگی و مدلول را از آن طرد می کند و بر تمایز معنی و مدلول استدلال می ورزد. سپس وی این تمایز را در مورد اقسام مختلف بیان (نام خاص، نام عام و جمله) اِعمال می کند. این تمایز محور نظریه ی معنای هوسرل است و مطابق ادعای این مقاله در دوره ی دوم فکری او نیز تداوم می یابد. وی در دوره ی دوم تمایز معنی و مدلول را ذیل تمایز نوئما و ابژه مطرح می کند. در این مقاله، به شرح دیدگاه هوسرل درباره ی معنی و مدلولِ اقسام بیان و نیز ماهیت معنی خواهیم پرداخت. در بخش آخر مقاله، راه حل هوسرل برای اجتناب از افلاطونگرایی را مورد بحث قرار خواهیم داد.
تقارن تصاویر (قرینه سازی پنهان) در شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده هم زمان از چند عنصر زیبایی آفرین در سخن، پدیده ای است که در زبان فارسی سابقه ای طولانی دارد و در بحث های زیبایی شناسی با نام های «تزاحم تصاویر»، «تصویرهای مزاحم» و... از آن یاد شده است. این کار به دلیل آن که حجم ایماژهای متن را بیشتر از ظرفیت های زبانی آن می کند، ناپسند ارزیابی می شود و از اصالت شعر می کاهد، اما در شعر حافظ، بیت های بسیاری می توان یافت که در آن ها با وجود استفادة هم زمان از چند عنصر بدیعی بیانی در تصویرسازی، نه تنها تزاحم تصاویر پدید نیامده است، بلکه بر اثر هم گرایی تصاویر، معنای بیت چندلایه و زیبایی و خیال انگیزی آن افزون شده است. علاوه بر آن که درنهایت دو تصویر متقارن خلق شده که در نظر اول به چشم نمی آید. این هنرنمایی در شعر حافظ که ما آن را در مقابل اصطلاح تزاحم تصاویر، «تقارن تصاویر» نامیده ایم و از نگاه بلاغت پژوهان و شارحان حافظ دور مانده است، آنچنان مورد توجه حافظ قرار داشته که می تواند یکی از مشخصه های سبکی او به شمار آید. البته استخراج عناصرِ بدیعی بیانی یادشده، به شکل جدا از هم یا دوگانه در یک بیت، در شعر حافظ سابقه ای طولانی دارد، اما شکل تلفیقی آن ها به صورت منشوری که حداقل چهار وجه دارد و در نهایت دو تصویر موازی را شکل می دهد، برای نخستین بار است که معرفی می شود.
تمایز معناشناختی بیان و بیانگری در داللت موسیقایی
منبع:
مطالعات هنر و زیباشناسی دوره دوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴
103-106
حوزه های تخصصی:
نسبت بیان و موسیقی از دیرباز مورد توجه بسیاری از متفکرین بوده است. این مقاله بر آن است تا با دیدگاهی تبارشناختی به بررسی نسبت
میان داللتِ معنایی و موسیقی به عنوان هنری انتزاعی از هنرهای زیبا بپردازد. چنان که نشان داده خواهد شد، برخی از متفکرین این نسبت
را انکار کرده و در مقابل برخی از هنرمندان و متفکرین بر داللتِ موسیقی- حتی در شکل بیکالم آن صحه گذاشتهاند. علیرغم اهمیت و
توجه به جایگاه بیانگری، تعریفی روشن از واژه بیانگری و داللتهای معنایی آن در موسیقی وجود ندارد و همانطور که مالحظه خواهد شد،
دیدگاههای متفاوت و گاه متضادی در باب بیانگری و نسبت آن با هنر وجود دارد. به نظر میرسد منظور از بیانگری در دید اندیشمندان
مختلف متفاوت است. هنر همچون بیانگری احساسات و یا هنر همچون شکل نمادین زندگی، هنرِ ابهامآفرین در حکم معنای زندگی، تا
حتی هنر به مثابه روشی علمی در بیان زندگی، طیف وسیعی از دیدگاهها است که در میان این همه میتوان ردّپایی از بیانگری را مشاهده
نمود که اساساً برداشتهایی متفاوت از بیانگری در میان همه آنها قابل مشاهده است. در این میان ابزارهای بیانگری، مانند توصیف،
روایتگری، داستانسرایی، در مواردی به جای ذاتِ بیانگری به کار رفته است. این مقاله ضمن تبیین ابزارهای بیانگری و خودِ بیانگری در
موسیقی به طرح دیدگاههای مختلف در این زمینه میپردازد.
بررسی مطالعات درکی و بیانی در نظام آوایی زبان فارسی از منظر روان شناسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و زبان شناسی دوره ۱۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
167 - 210
حوزه های تخصصی:
روان شناسی زبان از میان رشته ای های جدید زبان شناسی است که یکی از پرسش های کلیدی مطرح در آن، چگونگی درک و بیان و اکتساب زبان است. به دلیل متفاوت بودن ویژگی های زبان ها، لازم است مطالعات روان شناسی زبان به صورت زبان ویژه بررسی شوند. هدف از این مطالعه بررسی جامع و نظام مند مطالعات روان شناسی زبان در سطح نظام آوایی زبان فارسی است، لذا مطالعات مرتبط با حوزه آواشناسی و واج شناسی زبان فارسی (درک، بیان و اکتساب آواها) مورد بررسی قرار می گیرند. با بررسی و تحلیل مطالعات انجام شده، می توان ضمن طبقه بندی و تحلیل یافته های حاصل از پژوهش ها، خلأهای پژوهشی را آشکار کرد.برای انجام این پژوهش، کلیه مقالات نمایه شده در پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، پرتال علوم انسانی، نورمگز و مگیران و مجموعه مقالات همایش های روان شناسی زبان با کلیدواژه های مرتبط جستجو و آن دسته از این مطالعات که نتایج آنها در تبیین سؤالات مطرح در روان شناسی زبان کاربرد داشت، مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتند.براساس مطالعه حاضر، شش حوزه اصلی پژوهش در حیطه آواشناسی زبان فارسی با رویکرد روان شناسی زبان عبارتند از واک داری، فضای واکه ای، نوای گفتار، هماهنگی آوایی، رشد آواهای زبان و خطاهای گفتاری. بیشترین پژوهش ها مربوط به ویژگی های زبرزنجیری (آهنگ و زیروبمی و تکیه)، هماهنگی میان آواها و تمایز میان واک داری و بی واکی است و کمترین پژوهش ها مربوط به حوزه رشد آواها و فضای واکه ای است. مطالعات انجام شده در موضوعاتی مانند رشد آواها و خطاهای گفتاری و هماهنگی میان آواها تنها در حوزه بیانی انجام شده است و در زبان فارسی هیچ مطالعه ای در حوزه های درکی مرتبط با آنها یافت نشد.در بررسی مطالعات واج شناختی از منظر روان شناسی زبان نتایج نشان داد پژوهش های مختلفی در ارتباط با رشد واج ها و فرایندهای واجی، واج آرایی زبان فارسی و درک ناخودآگاه آن توسط گویشوران زبان، ادراک مقوله ای و در نهایت آگاهی واج شناختی انجام شده که در بخش بحث آورده شده است؛ اما متأسفانه هیچ مطالعه ای درباره درک آواهای زبان (مادری یا سایر زبان ها) در بدو تولد یافت نشد. بیشتر مطالعات در حوزه فرایندهای واجی و کمترین مطالعه در حوزه ادراک مقوله ای بوده است. در اکثر مطالعات به ویژه مطالعات مربوط به فرایندهای واجی و رشد بیان واج در کودکان، از روش مشاهده ای استفاده شده است اما متأسفانه جزئیات لازم برای انجام این نوع پژوهش یا در نظر گرفته نشده یا ثبت نشده است. در متن مقاله به این جزئیات ضروری اشاره شده است.
راه های تبیین مجملات قرآنی از نگاه اصولیان و قرآن پژوهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۸
77 - 102
حوزه های تخصصی:
از مباحث مطرح در دانش اصول و علوم قرآن، «مجمل و مبیّن» است که نشان می دهد برخی از خطابات قرآنی نیازمند بیانی هستند تا مقصود الهی را با تمام ابعاد و جوانب بازگویند. از این رو، راه هایی جهت تبیین این مجملات بیان شده است. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی در پی بازکاوی و تحلیل راهکارهای تبیین مجملات قرآنی در دانش اصول و علوم قرآن است. بررسی کتاب های اصولی از گذشته تا حال نشان می دهد که دانش اصول نزد پیشینیان در این موضوع پربارتر عمل کرده و مبحثی با عنوان بیان در آثار اصولی حضور داشته که میان مبیّن با مجمل پیوند برقرار می ساخته و امروزه کم رنگ شده است. در آثار اصولی، توجه بر راه های بیان معطوف به نفس آیات و اقوال و افعال پیامبر(ص) بوده است؛ اما در آثار قرآن پژوهی، این دایره توسعه پیدا کرده و بر قرائن گوناگونی در تبیین مجملات قرآنی تکیه می شود و تطبیقات فراوان قرآنی در آن ها وجود دارد. تعامل مباحث علوم قرآن و علم اصول، موجب رشد و پختگی و کارایی هریک از آن دو می گردد. لازم است بحث مجمل و مبیّن بازطراحی جدیدی شود و به «اجمال و بیان» تغییر یابد و در محورهای اجمال مفهومی، اجمال مصداقی و اجمال در مقام عمل تنظیم شود.