مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
یقین
منبع:
جستارهای فقهی و اصولی سال چهارم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱۲
7 - 30
حوزه های تخصصی:
استصحاب یکی از ادلّه پرکاربرد در استنباط احکام شرعی است که یکی از اقسام چهارگانه آن بر اساس زمان متیقن و مشکوک، استصحاب استقبالی می باشد. استصحاب استقبالی به این معناست که اگر زمان یقین، شک و متیقّن، هر سه در نزد مکلف، فعلی باشد؛ امّا زمان مشکوک در آینده فرض شود، از ادامه آن تا آینده، ابقا شود. این استصحاب همانند استصحاب حالی متداول، دارای کاربردهایی مهم در فقه و استنباط احکام آن است. ادلّه ای نیز برای اثبات اعتبار آن وجود دارد، امّا متأسفانه مورد غفلت بیشتر علمای دانش اصول واقع شده و بحثی جدّی پیرامون این نوع استصحاب در کتب اصولی صورت نگرفته است. بهره گیری از اطلاق روایات استصحاب و تطبیق ارکان استصحاب بر استصحاب استقبالی، اعتبار استصحاب استقبالی را ثابت می کند و به اشکالات مطرح پاسخ می دهد. همچنین مروری بر کاربردهای آن در فقه همانند جواز بدار، عدم بازگشت دیه، لزوم معامله سلف، عدالت امین، تغییر فتوا و ... اهمیّت آن را در اثبات مسائل فقهی نشان می دهد.
جستاری در ایمان و یقین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جلسة قبل، نخستین نشانه های شیعیان واقعی را بررسی کردیم، که عبارت اند از: توانمندی و نیرومندی در دین، و دوراندیشی و نرم خویی در روابط با مردم. اکنون نشانه ای دیگر را بررسی می کنیم. به فرمودة امیرمؤمنان علی علیه السلام، نشانة دیگر شیعیان «إیَماناً فِی یَقِینٍ»؛ «ایمان و اعتقادشان در مرحلة یقین و منزه از شک و تردید است» می باشد. ایمان، درجاتی دارد که نخستین درجة آن، در همة شیعیان و پیروان اهل بیت علیهم السلام وجود دارد؛ اما هرچه درجات ایمان بالا می رود، شمار شیعیانی که در آن درجات قرار دارند، کاهش می یابد. یکی از درجات عالی ایمان، یقین است که به مؤمنان ممتاز و شیعیان واقعی اختصاص دارد. آنچه در پی می آید بحث پیرامون حقیقت ایمان، حقیقت یقین، نشانه های یقین، عوامل پیدایش یقین، عوامل کاهندة یقین و ارتباط ایمان با یقین می باشد که به اجمال مطالبی در این عرصه بیان شده است.
تحلیل شناخت از نظر ویتگنشتاین متأخر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
41 - 60
حوزه های تخصصی:
ویتگنشتاین در آخرین اثر خود با عنوان در باب یقین به تحلیل شناخت می پردازد. او با این ادعای مور مخالفت می کند که «من می دانم این یک دست است». به اعتقاد ویتگنشتاین، کاربرد واژه شناخت، شرایطی دارد و اگر قضیه ای فاقد این شرایط باشد، نمی توان درباره آن ادعای شناخت کرد. قضایای مور نیز شرایط شناخت را ندارند. بنابراین، نمی توان واژه شناخت را برای آن ها به کار برد و کاربردش در این موارد نادرست و بی معنا است. اما عدم شناخت این قضایا به معنای راه یافتن شک، اشتباه و جهل در آن ها نیست؛ بلکه به معنای یقینی بودن آن هاست. آن ها همراه با قضایای تجربی بسیاری جهان تصویر ما را تشکیل می دهد. جهان تصویر مبنا و پایه یقینی تمام شناخت های ما است که اساساً از سنخ شناخت نیست؛ بلکه بیش تر با عمل پیوند دارد. بدین ترتیب، نه تنها شک به هیچ وجه در جهان تصویر راه ندارد، بلکه تنها شک بر اساس این مبانی یقینی، معنادار است
نگاهی به مبناگرایی سنتی در فلسفه غرب؛از یقین دکارت تا خطاناپذیری بونجور(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال هجدهم بهار ۱۳۹۲ شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
82 - 101
حوزه های تخصصی:
دکارت، به عنوان یکی از نمایندگان برجسته مبناگرایی سنتی، برای دستیابی به یقین، شک عام دستوری را نقطه آغاز قرار می دهد و بر اساس آن، در نخستین گام به وجود خود یقین می کند و از این طریق، معرفت به خدا و جهان را تبیین می کند. او در مسیر فکری خود تلاش می کند از اعتبار حواس که احتمال خطا دارند، بکاهد و ارزش بیشتری به شهود ذهنی دهد. دکارت وضوح و تمایز را ملاک حقیقت می داند و مصونیت از هر شک ممکن را معیاری برای یقین به شمار می آورد. بونجور که از معرفت شناسان معاصر است، در دفاع از مبناگرایی سنتی، با بیان انتقاداتی بر دکارت، می کوشد تا نظریه یقین دکارت را از نقدها بپیراید و به معیاری جدید برای خطاناپذیری باورها برسد. نظریه «آگاهی سازنده» بونجور راهی در تبیین باور خطاناپذیر می باشد. آگاهی سازنده یک مرحله هوشیاری غیر مفهومی است که با فرایند توصیفی می توان آن را به باور مفهومی تبدیل کرد. از این منظر، دیدگاه بونجور با اندیشه علم حضوری در فلسفه اسلامی قابل مقایسه است، با این تفاوت که از دیدگاه بونجور، در باورهای برآمده از آگاهی غیر مفهومی احتمال خطا وجود دارد، ولی توجه به آن معقول نمی نماید.
واکاوی معنای ظن در قرآن کریم بر پایه تحلیل روابط معنایی با واژگان همنشین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
واژه «ظن» از واژگان پرکاربرد قرآن کریم است و با توجه به جایگاه مهم آن در آیات فقهی، اعتقادی و اخلاقی، پژوهش برای کشف معنای دقیق آن ضرورت دارد. این پژوهش تلاش دارد تا مفهوم این واژه قرآنی را بر پایه تحلیل روابط معنایی آن با واژگانی که در آیات مختلف قرآن کریم با این واژه همنشین شده اند، تبیین نماید. بر این اساس، رابطه معنایی ظن با واژه های «یتبعون»، «کاذبین»، «یخرصون»، «شک»، «علم»، «حق»، «یقین»، «سلطان» و «نری» تحلیل و بررسی گردید. مفهوم واژه ظن با توجه به روابط معنایی آن با واژگان همنشین عبارت است از «اندیشه ای غالب بر نفس انسان، که هنوز به مرتبه علم نرسیده است؛ اما نفس را به خود مشغول ساخته است. لازم به ذکر است غلبه این اندیشه بر نفس به معنای قوت شواهد و دلایل آن نیست؛ بلکه در بسیاری اوقات مبتنی بر شواهد و قرائن ضعیف و نامعتبر است».
از کوگیتو تا یقین (بررسی مقایسه ای یقین در حکمت صدرایی و فلسفه دکارتی با تأکید بر جنبه الاهیاتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یقین، از نگاه ملاصدرا تصدیق همراه با اعتقاد جازم و مطابق با واقع است که صرفاً با دستیابی به مبادی و اسباب به مدد اتصال نفس قدسی با ملائکه و دریافت علوم از آن ها فراهم می آید. یقین از نگاه دکارت، وضوح و تمایز ی که در حوزه روابط اعداد ریاضی و هندسی وجود دارد، در زندگی عینی و واقعی هم جاری است و همان معیار یقین است که با یقین عقلی به وجود نفس شروع شده سپس جسم اثبات می شود و نهایتاً به اثبات جهان خارج می انجامد . در اندیشه الهیاتی هر دو، خدا معیار و پشتوانه یقین است. ملاصدرا با نگرش وجودی به مسأله یقین ، یقین دکارتی را از بن بست عقل گرایی محض خارج نموده و با اعتقاد به اشتداد وجودی نفس و فعالیت و خلاقیت آن، مدعیِ تعامل حداکثری میان معرفت عقلی و شهودی است و نهایت مراتب یقین را به ساحت علم حضوری و شهودی می رساند. مقاله حاضر با تبیین مسأله یقین در گذر اندیشه این دو فیلسوف به وجوه تشابه و تمایز این دو اندیشمند در مبانی و اصول این بحث اشاره دارد.
ابعاد شناختی «قلب» در منظومه معرفتی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآن و حدیث سال ۵۳ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
239 - 257
حوزه های تخصصی:
مفهوم قلب در منظومه معرفت دینی، از منزلتی والا برخوردار بوده است. نصوص اسلامی، علاوه بر به کارگیری معانی و مصادیق قلب، در دو ساحت جسمانی و روحانی، از نقش آفرینی آن، در جهت اعتلای ابعادِ انسانی، سخن گفته اند. به رغم آنکه بازتاب نور در سایر ابعاد وجودی انسان از جایگاهی ویژه می نماید، این مطلب در مورد ساحت شناختیِ«قلب» نیز، مغفول مانده است. با این همه، این پژوهش با اتخاذ رویکرد پسینی، از رهگذر استنطاق در کاربست های قرآنیِ قلب، ابعادِ شناختی آن را به دو ساحت «منبع شناختی» و «ابزار شناختی»، قابل ارجاع می داند. از جانبی دیگر، کارکرد و بازتابِ بارقه ربانی بر ساحت قلبِ انسانی را می توان در مؤلفه هایی چون «گشودگی سینه و آرزوی تجافی از دار دنیا»، «نیل به مقام یقین و شهود عالم فراماده»، «بینش جامع گزینی و وارستگی از تنعمات دنیوی»، قلمداد نمود.
نقد، بررسی و تحلیل تقابل حیرت و یقین در غزلیات عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دنیای عرفان، مملو از تقابل هاست؛ این عناصر متقابل که برگرفته از ویژگیِ کلِ هستی و جلوه های متفاوت آن و نیز حالات و تجربیات روحانی شدید و متفاوت عرفا در شرایط روحی مختلف می باشد، زبان عرفان را برای بیان این حالت متناقض، به سوی تقابل سوق داده است. حیرت و یقین، از جمله تقابل های عرفانی و یکی از مراحل سیر و سلوک عارفانه است که در آثار شعرا و عرفا به گونه های مختلف تجلّی یافته است. عطار نیز به عنوان شاعری عارف، با کوله باری سرشار از تجارب عرفانی این دو موضوع مهم را به گونه ای صریح و روشن در آثارش منعکس کرده است. این مقاله کوشیده است تقابل حیرت و یقین را در انواع غزلیات عطار به تصویر بکشد. حاصل جستجو این است که نزد عطار، حیرت و یقین دارای حرکتی دایره وار است که در سیر از یقین به حیرت، یقین حاصل شده برای عارف، در نهایت او را به حیرت می کشاند. زیرا، آخرین مرتبه یقین الهی، اعتراف به حیرت در برابر آن هستی مطلق و بی بدیل می باشد. داده های پژوهش به شیوه کتابخانه ای گرد آمده و با روش تحلیلی و توصیفی پردازش شده است.
نقد و بررسی آموزه نجات مسیحی از منظر حد نصاب ایمان توحیدی با تأکید بر آراء علامه طباطبائی و آیت الله مصباح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال بیست و نهم آذر ۱۳۹۹ شماره ۲۷۶
55-66
حوزه های تخصصی:
نجات به معنای رستگاری اخروی، مورد توجه ادیان الهی بوده است. نجات مسیحی به عنوان آموزه ای بنیادین، بر آموزه تثلیث؛ یعنی فیض و رحمت الهی، فدا و قربانی شدن و به صلیب کشیده شدن عیسی مسیح به عنوان خدای مجسم و منجی و روح القدس به عنوان تداوم بخش نجات و معطی حیات جدید استوار است و انسان با اعمال صالح خویش هیچ نقشی در ایجاد و اعدام آن ندارد. براساس روش توصیفی تحلیلی دریافتیم اعتقاد به توحید در الوهیت خداوند، حد نصاب توحید است که هر موحدی باید بدان معتقد باشد؛ پذیرش این مرتبه از توحید مستلزم پذیرش سایر مراتب اعتقادی توحید نیز می باشد. اعتقاد به این مراتب به صورت عام مجموعی حد نصاب توحید را تشکیل داده و عدم قبول برخی از مراتب، مستلزم عدم رستگاری و نجات بوده، بلکه اگر اعتقاد به سایر مراتب به توحید در الوهیت منتهی نشود، هیچ ارزشی نخواهد داشت. سایر مراتب توحید جزء کمال توحید و خارج از حد نصاب بوده و مستلزم عمل صالح نیز می باشد.
جایگاه یقین در صناعات خمس نزد فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فارابی یقین را در همه صناعات پنجگانه منطق بنحوی مورد توجه قرار داده است. یقین در برهان، مقصود بالذات یا مستقیم است در حالیکه در صناعات دیگر هدف بالعرض یا غیرمستقیم است. در صناعت جدل، گزاره های مشهور برای ارائه تصدیقات جدلی در راستای نیل به معرفت یقینی بکار گرفته میشوند. در صناعت خطابه، یقین در فرم تصدیق اقناعی به تناسب سطح درک مخاطب و بعنوان چارچوب فعالیتهای خطابی و ملاک کیفیت آنها مورد تأکید است. در صناعت شعر، مخیلات از دو وجه تصوری و تصدیقی با یقین در ارتباط هستند. مغالطه نیز با استفاده از شبه گزاره ها، از جمله شبه یقینیات در دو بعد مثبت و منفی با یقین رابطه دارد. بنابرین، جایگاه یقین در هر یک از ساختارهای جدلی، خطابی، شعری و مغالطی قابل توجه است و میتوان نوعی نسبت ابزاری را میان این صناعات چهارگانه با برهان رصد کرد.
بررسی دیدگاه ویتگنشتاین متأخر درباره گزاره های پایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۰
181 - 198
حوزه های تخصصی:
ویتگنشتاین متأخر گزاره های پایه را مبتنی بر نظریه خویش در بازی های زبانی و چارچوب ذهنی، تفسیر می کند. وی با شکاکیت مقابله کرده وآن را خودمتناقض می داند و گزاره های بدیهی را از ساختار بشر حذف ناشدنی شمرده است. با اینحال از نظر او میان گزاره های پایه تجربی و ریاضی، مرز روشنی نیست. گزاره های پایه ریاضی نیز متأثر از بازی زبانی و مبتنی بر حافظه هستند و به همین دلیل، ممکن است مورد فراموشی، غفلت یا اشتباه واقع شوند. از نظر وی گزاره های پایه تنها تصدیق ضروری دارند ولی خطاناپذیر نیستند. در نظریه ویتگنشتاین، میان مفهوم و زبان خلط شده است. بازی زبانی، فرهنگ و تاریخ بر ساحت زبان اثر می گذارند، در حالیکه صدق گزاره های بدیهی منطق و ریاضی در ساحت مفهوم سنجیده می شود. همچنین تفاوت میان یقین روانشناختی و یقین منطقی را می توان با روش تحلیل آنها و نیز امکان یا عدم امکان ناسازگاری مفهومی بررسی کرد. صدق گزاره های بدیهی نیز با ارجاع آنها به علم حضوری اثبات پذیر است.
بررسی تحلیلی- انتقادی مهمترین زمینه ای گرایش فلاسفه غربی به برهان انباشتی بر اثبات وجود خدا
منبع:
فرهنگ پژوهش تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۴ ویژه فلسفه و کلام
55 - 74
حوزه های تخصصی:
برهان انباشتی یکی از مهم ترین براهینی است که برخی از فلاسفه معاصر غربی برای اثبات وجود خدا به آن روی آورده اند به طوری که برخی از آن ها همچون ریچارد سوئین برن، این برهان را تنها دلیل موجه قلمداد می کنند و بقیه ادله را شاهد و موید مدعا می خوانند. قبل از کانت فلاسفه غربی و فلاسفه اسلامی معتقد بودند که مسایل فلسفی باید با روش قیاسی بطور یقینی اثبات شود اما بعد از اینکه کانت میزان توانایی شناخت یقینی عقل را به چالش کشید، فلاسفه غربی مغلوب این چالش شدند و از اثبات یقینی با روش قیاسی، به محتمل ساختن مدعا با روش علمی و استقرایی روی آوردند؛ اما براساس مبانی فلسفه اسلامی نظریه کانت قابل قبول نمی باشد و فلاسفه اسلامی روش برهانی و اثبات یقینی را در پیش گرفته اند. در این مقاله ابتداء، بنا داریم که بصورت مختصر تعریفی از برهان انباشتی ارایه بدهیم و سپس به تبیین نظریه شناخت کانت که مهمترین زمینه ای گرایش اندیشمندان غربی به برهان انباشتی براثبات وجود خدا است بپردازیم و سرانجام با مبانی فلسفه اسلامی نظریه کانت را به نقد بگذاریم.
نقش معرفت یقینی در تربیت دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خداوند در آیات بسیاری عوامل و موانع معرفت را معرفی کرده و نتایج به کارگیری یا فروگذاری آن را در قلمرو تربیت به انسان ها یادآوری کرده است. به کارگیری عوامل ادراکی، نفسانی و عملی در حوزه معرفت، انسان را به سعادت رهنمون می کند و به کارگیری موانع و آفت های معرفتی به بروز بحران در عرصه معرفت منجر می شود. در عصر حاضر با ظهور مکاتب فکری مختلف، علاوه بر تردید در اصل فایده مندی دین، شناخت در معنای کلی آن نیز دچار بحران شده است. نتیجه بروز بحران، سردرگمی انسان معاصر و از دست رفتن معنای زندگی است. این مقاله با روش تحلیلی، بحران معرفت را از منظر رابطه آن با دین بررسی می کند و با دلایل متقن و مستخرج از قرآن نشان می دهد که «یقین» مفهومی کلیدی برای رفع بحران معرفت است و تنها در سایه برخورداری از آن می توان راهکارها و استلزامات تربیتی متناسب با تربیت دینی را ارائه داد.
کارآیی تمثیل در حوزه توحید
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۳
101 - 112
حوزه های تخصصی:
یکی از اهداف به کار بردن تمثیل در کلام القای اندیشه های دینی، صوفیانه و اخلاقی است. بنابراین متون صوفیه مشحون از انواع تمثیل هاست. صوفیّه اگرچه برای بیان مفاهیم و موضوعات دینی از تمثیل بهره گرفته اند؛ امّا بنا بر برخی تعاریف که از برخی از اصطلاحات دینی به دست داده اند از این عنصر زبانی کارآمد بهره نبرده اند. یکی از این اصطلاحات که تقریباً در هر متن عرفانی از آن صحبت به میان آمده، توحید است. چون صوفیّه توحید را در عدم تشبیه و تمثیل خداوند به چیزی تعریف کرده اند، هیچ گاه برای تعریف و تبیین این اصطلاح از تمثیل بهره نبرده اند. مؤلّفان گفتار حاضر در پی آن بوده اند که نظرات متصوّفه را درباره تمثیل به روش تحلیلی و توصیفی بیان کنیم. از اینرو به سراغ آثار بزرگان این طریقت یعنی قشیری، محمّد غزالی، عین القضات همدانی، سهروردی و روزبهان بقلی رفته اند تا بدانند آنها تا چه اندازه با به کار گرفتن تمثیل موافق بوده اند. آنها گاه تمثیل را ضروری و گاه مخالف یقین دانسته اند.
واکاوی قطع و حجیت آن در آیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه و اصول سال پنجاه و سوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۲۶
127-107
حوزه های تخصصی:
حجیت قطع از مباحثی است که به نظر می رسد جوانب گوناگون آن به قدر کافی در قرآن کریم و سخنان اهل بیت جستجو نشده است. تعریف قطع روشن به نظر می رسد و منجزیت و معذریت مطلق آن در میان صاحب نظران، با وجود اختلافاتی در رویکردها، کم تر معارضی دارد؛ اما در این مقاله طرح پرسش هایی درباره قطعِی که قرآن از آن سخن گفته، نشان می دهد تطبیق این مقوله بر علم و یقین مطرح شده در آیات و روایات ممکن نیست و راهی برای اثبات حجیت مطلق آن در منابع نقلی وجود ندارد؛ بلکه مجموعه ای از آیات و روایات میزان نبودن باورهای آدمی و حجیت نداشتن پاره ای از آن ها را حکایت می کند.
بررسی آراء مفسران در فلسفه به کارگیری «گمان به رستاخیز»به جای «یقین به آخرت» در تفسیر آیه 46 بقره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۷
۹۹-۱۱۲
حوزه های تخصصی:
در آیه 46 بقره ظنّ به ملاقات خدا و گمان به رستاخیز، یکی از اوصاف مثبت نمازگزارانِ خاشع معرفی شده است، در حالی که چهارمین آیه این سوره، یقین به آخرت را از اوصاف مؤمنان دانسته است. از آنجا که میان گمان به رستاخیز و یقین به آن، نوعی تقابل و ناهم سازی وجود دارد، میان دو آیه نوعی تعارض به نظر رسیده است. مفسّران، تلاش کرده اند تا تعارض ظاهری و ابتدایی میان دو آیه را از میان بردارند و فلسفه به کار رفتن تعبیر گمان به جای یقین را تبیین کنند. این پژوهش پس از بررسی حدود صد منبع تفسیری، به ده بیان تفسیری دست یافته و آنها را در سه دیدگاه عمده گنجانده است: ظنّ به معنای یقین که اکثر مفسّران بدان معتقدند ؛ ظنّ متمایل به یقین و تمایز معنای ظنّ و یقین و تلاش برای رفع تعارض از طریق استعمال مجازی یا متعلِّق ظنّ، که از نظر این پژوهش، دیدگاه سوم با معیارها و موازین تفسیری سازگارتر است.
بررسی تطبیقی آرای مولوی و ابن عربی در باب احوال مشاهده و یقین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«مشاهده و یقین» از احوال عرفانی است. عارفان، شهودِ تجلی ذات را مشاهده، و طمأنینه دل بر حقیقت اشیاء را، بدون هیچ شک و ظنی، یقین می نامند. نگارندگان در این پژوهش، به بررسی نوعِ تلقی ابن عربی و مولانا از احوال عرفانیِ مشاهده و یقین پرداخته اند؛ نیز اندیشه ها، باورها و تجربه های مشترک و متفاوتِ این دو اندیشمندِ حوزه تصوف و عرفان اسلامی را در این باب بازنموده اند. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، مبتنی بر تبیین وجوه اشتراک و اختلاف ساختاری و کلی است. براساس یافته های پژوهش، ابن عربی و مولوی مشاهده را در ارتباط با تجلّی به کار می برند و بر آن اند که منظور از مشاهده، مشاهده تجلّیات حق است، نه خود حق؛ ولی ابن عربی بحثی متفاوت از مکاشفه نیز ارائه می دهد و عقیده دارد مکاشفه از مشاهده بالاتر است. مولوی در توصیف مراتب اول و دوم یقین، دو وجهِ دانش و بینش را مطرح می کند. هر دو اندیشمند بر آن اند که یقین چیزی است که انسان در آن بر بصیرت و بینش باشد و حق الیقین زمانی پدید می آید که خداوند، عارف را در نفس الأمر و واقعِ حکمی واجب بر او و یا در خطاب به خود قرار دهد. ابن عربی می کوشد در تبیین یقین شناسی، خارج از دایره شریعت قدم برندارد؛ به همین علت است که یقین در نظر او ارزشی دینی و عرفانی دارد که شرط دستیابی به آن در گرو عبادت است.
اوصاف شیعیان واقعی؛ ایمان در کلام امیرمؤمنان علی (ع) (22)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال سی ام آذر۱۴۰۰ شماره ۲۸۸
5-7
حوزه های تخصصی:
این مقاله شرحی است بر اوصاف شیعیان واقعی در کلام امیرمؤمنان علی. یکی از این اوصاف، یقین است که بر چهار گونه است: بیناشدن در زیرکی، دسترسی به حکمت، عبرت گرفتن از دیگران و بهره گیری از روش پیشینیان. یقین عامل شناختی حفط ایمان فرد است؛ زیرا ایمان با چهار عامل صبر، یقین، عدل و جهاد تقویت می شود. در روایات، یقین علمی است که دارای منشأ اثر عملی است. یقین یا از تجربه های شخصی فرد حاصل می شود و یا از شنیدن داستان های گذشتگان. برای کسب یقین، هوشمندی، تیزبینی، درک، تفسیر و تحلیل عمیق و درست از واقعیت ها و پندگرفتن از تجربیات دیگران لازم است. از جمله اوصاف شیعیان واقعی، کسب یقین است که عامل مهمی برای حفظ ایمان فرد است.
اوصاف شیعیان واقعی؛ ایمان در کلام امیرمؤمنان علی (ع) (23)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال سی ام دی ۱۴۰۰ شماره ۲۸۹
5-9
حوزه های تخصصی:
این بحث شرحی است بر کلام امیرمؤمنان علی(ع) در باب اوصاف شیعیان واقعی. آن حضرت می فرمایند: «وَالْعَدْلُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ: عَلَى غَائِصِ الْفَهْمِ وَغَوْرِ الْعِلْمِ وَزُهْرَهِ الْحُکْمِ وَرَسَاخَهِ الْحِلْمِ. فَمَنْ فَهِمَ عَلِمَ غَوْرَ الْعِلْمِ، وَمَنْ عَلِمَ غَوْرَ الْعِلْمِ صَدَرَ عَنْ شَرَائِعِ الْحُکْمِ، وَمَنْ حَلُمَ لَمْ یُفَرِّطْ فِی أَمْرِهِ وَعَاشَ فِی النَّاسِ حَمِیداً»؛ و عدل از میان آنها چهار گونه است: دقت در درست فهمیدن، رسیدن به حقیقت دانایی، حکم نیکو، استوار داشتن بردباری؛ پس هرکس دقت کرد و درست فهمید، حقیقت دانایی را دریافت و هر کس حقیقت دانایی را یافت، از روی قواعد دین حکم نیکو صادر کرد و هر کس بردبار بود، در کار خود کوتاهی نکرد و در بین مردم خوش نام زندگی کرد. براساس فرمایش امیرمؤمنان علی(ع) ایمان را چهار عامل پشتیبانی و تقویت می نند: صبر، یقین، عدل و جهاد. دو عاملِ نخست صبر و یقین در رفتار فردی انسان و دو عاملِ عدل و جهاد، در رفتار اجتماعی وی ظهور می یابند. عدل و جهاد به این دلیل انتخاب شده اند که انسانْ اجتماعی زندگی می کند و این مسئله از این رو برای او مطرح است که اولاً، خودش باید در اجتماع چگونه باشد. ثانیاً، در برابر دیگران چه وظیفه ای دارد و چه کارهایی باید انجام دهد؟
ارزیابی جایگاه معرفت شناختی یقین در اندیشه ویتگنشتاین، از منظر عقلانیت نقاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۸
670 - 705
حوزه های تخصصی:
ویتگنشتاین در معرفت شناسی خود به «یقین» معتقد است ولی آن را نه از جنس معرفت بلکه فقط زیربنای آن می داند. در اندیشه او معرفت در بازی های زبانی عمومی خلاصه می شود، و بازی های زبانی بر یقینیاتی تردیدناپذیر بنا می شوند. به نظر ویتگنشتاین شکاکیت بی معناست و اگر یقینی وجود نداشته باشد حتی شک کردن هم معنایی ندارد. از دید او شک [نسبی] و شناخت مقوله های معرفتی و شک مطلق و یقین مقوله های غیرمعرفتی اند. دسته اول معنادار و صدق و کذب پذیر و دسته دوم بی معنا و صدق و کذب ناپذیرند. در این نوشتار به طور عمده به دو موضوع پرداخته شده است: 1- تبیین جایگاه یقین از نظر ویتگنشتاین در مقایسه با مقولاتی مانند شک و شناخت 2- ارزیابی نقادانه رویکرد ویتگنشتاین در حوزه یقین از منظر عقلانیت نقاد. استدلال اصلی مقاله آن است که: 1-ویتگنشتاین گرچه یقین را بی معنا می داند و از نظام معرفتی خود خارج می کند ولی در عوض جایگاه ویژه تری برای آن قائل می شود و آن را عینی و به عنوان زیربنا و بستر شکل گیری کل معارف بشر معرفی می کند 2- تلاش ویتگنشتاین در نشان دادن عینیت یقین مورد نظرش به دلیل برتر نشاندن معنا از حقیقت در تکاپوهای معرفتی و تکیه به شماری تعاریف که کفایت شان محل تامل است، قرین توفیق نبوده است.