مطالب مرتبط با کلیدواژه

حب نفس


۱.

مطالعه تطبیقی دو نظام اخلاقی رازی و غزالی در عُجب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اخلاق غزالی عجب حب نفس زکریای رازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۹۴ تعداد دانلود : ۶۷۹
عُجب به منزله یک رذیلت در رفتار ارتباطی درون شخصی در غالب آثار اخلاقی مورد بحث قرار میگیرد. رازی بر مبنای طب انگاری اخلاق و با رهیافت سلامت محور به تحلیل این نفس میپردازد. غزالی با نظام اخلاق تلفیقی، عُجب را بر مبنای دیدگاه کلامی خود تحلیل میکند. غزالی مفهوم سازی دینی از عُجب ارائه میکند. علاوه بر مفهوم سازی عُجب، تحلیل منشأ آن، شیوه پیشگیری و درمان و نیز روش شناسی رازی و غزالی در مواجهه با عُجب مسائل این مقاله است. رازی عُجب را حاصل حب نفس و مداخله آن در پردازش اطلاعات عقل سنجشگر میداند که ارزیابی فرد را از رفتارش وهم آلود میسازد؛ ولی غزالی عُجب را ناشی از جهل به انتساب نعمت ها به خدا میداند. بر این اساس شیوه پیشگیری و درمان عُجب در این دو دیدگاه اخلاقی متمایز میشود.
۲.

بررسی نظریة فلسفة اخلاق آیت الله مصباح یزدی و نسبت آن با «توحید»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کمال نهایی ضرورت بالقیاس الی الغیر حب نفس پرستش و توحید طاعت و عصیان

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه‌ اخلاق
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
تعداد بازدید : ۳۰۶۴ تعداد دانلود : ۷۹۴
نظریه استاد مصباح را می بایست در دو مبحث «تحلیل فعل اخلاقی» و «تحلیل گزاره های اخلاقی» بیان کرد. در بخش اول، استاد مصباح معتقد است که میل محوری و اصلی در انسان، «حب نفس» است؛ و آن کمال و مطلوبیتی که بیش تر از همه، منافع نفس را تأمین می کند، دوست داشتنی تر و علاقه انسان به آن افزون تر است. چنین مطلوبی را «کمال نهایی» می خوانند که مصداق آن، «قرب به خداوند» است. بنابراین افعالی که نسبت به این کمال نهایی جنبه مقدمیت دارند و موجب تقرب می شوند، فعل اخلاقی و ارزشی اند؛ و افعالی که جنبه مانعیت دارند، افعال ضداخلاقی هستند. مقصود ایشان از «مقدمیت»، ضرورت بالقیاس میان فعل اخلاقی و آن کمال نهایی است. در مبحث دوم (تحلیل گزاره های اخلاقی)، ایشان «موضوع گزاره های اخلاقی» را از سنخ مفاهیم ثانی فلسفی می داند که از روابط علیتی موجود بین فعل اختیاری و نتیجه آن، انتزاع می شود. بخش دوم مقاله به بررسی این نظریه و نسبت آن با «توحید» اختصاص دارد. آیا طبق این نظریه، «پرستش و عبودیت» به تبع «حب نفس» تعریف نمی شود؟ آیا شدت و ضعف در «حب نفس» می تواند توجیه کننده «طاعت و عصیان» الاهی شود؟ آیا این نظریه، برای طرح نظام افعال اخلاقی موفق است؟ سؤالات سه گانه فوق، محورهای بخش دوم مقاله است.