مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
اروپا
در تبیین علل و عوامل همگرایی اتحادیه اروپا نظریه های مختلفی مطرح شده است. بعضی از این نظریه ها معلول مستقیم تجربه همگرایی اروپا در دهه 1950 و 1960 بوده اند. هریک از این نظریه ها تحلیل متفاوتی و حتی متعارض از ماهیت ساختاری و نهادی همگرایی اروپا و شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی لازم و مساعد برای تثبیت، تداوم و توسعه این فرآیند ارائه می دهند. در این میان نظریه نوکارکردگرایی بیش از دیگر نظریه ها به فهم مسئله کمک می کند، چرا که بسیاری از مفروضات و فرضیه های خود را از تجربه مستقیم فرآیند همگرایی در اروپا اقتباس کرده است. حال در این پژوهش به بحث در ارتباط با عوامل موثر بر همگرایی اروپا و همچنین این سؤال که چرا کشورها به اراده خویش حاکمیت خود را محدود ساخته و آن را به یک مرکز فراملی واگذار می کنند، از طریق روش توصیفی- تحلیلی و با کمک گرفتن از منابع اسنادی – کتابخانه ای انجام شده، می پردازد. درنهایت نتایج پژوهش حاکی از آن است که از یک سو احزاب، نخبگان و گروه های ذینفع و از سوی دیگر فشارهای بیرونی و محیطی و همچنین سیاسی شدن و تسری گام به گام، از جمله عوامل مؤثر بر همگرایی اتحادیه اروپا می باشند.
جایگاه آذربایجان در امنیت انرژی اروپا
حوزههای تخصصی:
دستیابی به منابع باثبات نفت و گاز از دیرباز بهعنوان یکی از دغدغههای اصلی کشورهاي اروپایی بوده است. اروپا عمده واردات انرژی خود را از روسیه انجام میدهد اما با توجه به بروز اختلافات متعدد با روسیه ازجمله بر سر مسئله اوکراین تلاش دارد تا از میزان وابستگی خود به روسیه بکاهد. در این زمینه توجه به انتقال منابع انرژی از آذربایجان بسیار موردتوجه قرارگرفته است. حال این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی به دنبال پاسخ به این پرسش است که جایگاه آذربایجان در امنیت انرژی اروپا چیست؟ یافتهها نشان میدهد علیرغم اینکه آذربایجان دارای منابع انرژی قابلتوجهی است ولی به سبب آنکه ظرفیت انتقال انرژی را بهاندازهای که بتواند جایگزین روسیه شود را ندارد بنابراین جایگاه این کشور در امنیت انرژی اروپا نمیتواند بسیار قابلتوجه در نظر گرفته شود.
تاثیر ظهور بنیادگرایی اسلامی در غرب آسیا بر قدرت یابی احزاب راست افراطی در اروپا
منبع:
دانش تفسیر سیاسی سال ۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۵
38-52
حوزههای تخصصی:
بعد از بروزناامنی ها در غرب آسیا و پیدایش گروه افراطی تروریستی داعش شاهد استقبال مردم اروپا از احزاب راست افراطی دراروپا نیز هستیم. هرچندبه ظاهر این دو مسئله در دو منطقه جغرافیایی متفاوت شکل میگیرد اما از نظر این پژوهش رابطه ای بین رشد بینیادگرایی اسلامی در غرب آسیا و قدرت یابی راست افراطی دراروپا وجود دارد؛ بنابراین این پژوهش در پاسخ به این پرسش برآمده است که بنیادگرایی اسلامی در غرب آسیا چه تاثیری بر قدرت یابی احزاب راست افراطی اروپایی داشته است؟ یافته ها نشان میدهد که با بروز بنیادگرایی در غرب آسیا متغیر میانی مهاجرت مسلمانان به اروپا باعث شد تا احزاب راست افراطی از طریق امنیتی سازی مسلمانان مهاجر و پیوند زدن آنها به ناامنی های اروپا بتوانند نظر بخش قابل توجهی از رای دهندگان را در انتخابات به سوی خود جلب کنند؛ بنابراین پیدایش گفتمان های بیگانه هراسی و مهاجرستیزی در سپهر جوامع اروپایی به وسیله ی احزاب راست افراطی موجب گردید که این شعارها با استقبال قابل توجهی از مردم در انتخابات و پیروزی راست افراطی همراه باشد.
نقش زنان در سیاست گذاری و تصمیم گیری در پارلمان های ملی و منطقه ای اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
661 - 691
حوزههای تخصصی:
در جهان مدرن امروز، یکی از مهم ترین پیش شرط های توسعه و ثبات کشورها، استفاده بهینه از همه ظرفیت های نیروی انسانی، به ویژه درک موضوعیت نقش زنان در امور اجتماعی و سیاسی است. اگرچه مشارکت و رهبری برابر زنان در زندگی سیاسی و عمومی برای دستیابی به اهداف توسعه پایدار در جهان ضروری است، بااین حال، شواهد حاکی از آن است که زنان در تمام سطوح تصمیم گیری در سراسر جهان کمتر حضور دارند و دستیابی به برابری جنسیتی در زندگی سیاسی و اجتماعی را همچنان دور از دسترس می بینند. در این میان، اروپا تنها منطقه در عصر کنونی است که ظرف دو دهه گذشته و در پرتو سیاست گذاری های نسبتاً مناسب در حوزه زنان، از این فرصت نسبی برخوردار شده است تا ضمن تلاش برای افزایش مشارکت سیاسی زنان در سطوح ملی و منطقه ای، از شایستگی و اعتبار زن در مراتب عالی سیاسی، تقنینی و قضایی دفاع کند. نظر به این مهم، مقاله حاضر با کاربست نظریه فمینیسم و بهره مندی از مدل سیاست گذاری جونز در پاسخ به سؤال پژوهش به این نتیجه رسید که حضور زنان در مناصب سیاسی ریاست جمهوری، نخست وزیری و پست های وزارتی، در کنار تصویب قوانینی همچون قانون سقط جنین، همیاری خانواده و حمایت از کودکان، مرخصی زنان و مراقبت از کودکان، بهداشت و درمان و بودجه رفاه اجتماعی، از جمله عوامل تعیین کننده و اقدام های مؤثر تقنینی بوده است که به تدریج، بستر مناسب برای تثبیت جایگاه زنان در پذیرش مسئولیت های بالای سیاسی و پارلمانی را فراهم آورده است.
نگرشی نوین به مطالعه همگرایی منطقه ای: کردارگرایی و کاربست آن در مطالعات همگرایی اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همگرایی منطقه ای از مهم ترین پدیده های بین المللی در جهان محسوب می شود که همواره در روابط بین الملل و مطالعات منطقه ای از مجموعه ادبیات نظری خاص برخوردار بوده است. نظریاتی چون فدرالیسم،کارکردگرایی، نوکارکردگرایی، نظریه ارتباطات و ... از جمله مهم ترین نظریه هایی هستند که به صورت خاص در پی تشریح چگونگی همگرایی منطقه ای در یک منطقه خاص هستند.«چرخش کرداری» و یا «کردارگرایی» یکی از آخرین دستاوردهای نظری در روابط بین الملل محسوب می شود که بسیاری از محققان اقدام به کاربست آن در مطالعات همگرایی منطقه ای کرده اند. مطابق مبانی اصلی این رویکرد نظری، پدیده های بین المللی برحسب «کردارهای» روزمره بین المللی تحلیل می شوند. هستی شناسی،معرفت شناسی و روش شناسی خاص و تکثرگرای این رویکرد نظری موجب شده است تابسیاری از محققان مطالعات اروپا از آن جهت تحلیل و بررسی چگونگی همگرایی در اروپا بهره جویند. به همین منظور، در مقاله حاضر برآنیم تا با تشریح این رویکرد نظری به کاربست آن در مطالعات همگرایی اروپا و توسعه آن بپردازیم. براین اساس، پرسش اصلی مقاله حاضر این است که کردارگرایی چگونه بر توسعه مطالعات همگرایی در اروپا تأثیر گذاشته است؟یافته های نوشتار حاضر نشان می دهد که مطالعات مبتنی بر کردارگرایی درک سنتی تر و ادبیات نظری پیشینی از پویایی همگرایی اروپا را به چالش کشیده است. درحقیقت، کردارگرایی نسل جدید محققان مطالعات اروپا را وادار کرده است تا در رابطه با مفروضات اصلی اتحادیه اروپا تجدیدنظر کرده و فراتر از هستی شناسی و روش های وابسته به نظریه های موجود در روابط بین الملل به صورت عملی و با مطالعه میدانی از کردارها، عملکردها و فعالیت های اجتماعی روزمره در نهادهای وابسته به اتحادیه اروپا به مطالعه و تحقیق همگرایی در اروپا بپردازند.
راهبرد «موازنه از راه دور» و سیاست خارجی امریکا (با تأکید بر غرب آسیا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۱ بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۸
69 - 90
حوزههای تخصصی:
درس های آمریکا از جنگهای مستقیم به خصوص در خاورمیانه، به سیاست گذاران این کشور نشان داد که مداخله های مستقیم به غیر از هزینههای سنگین مالی و تلفات انسانی دستاوردی برای آنان ندارد. از اینرو، راهبرد سیاست خارجی آمریکا به راهبرد «موازنه از راه دور» تغییر کرده است. راهبرد موازنه از راه دور به عنوان یک راهبرد جهانی، بر این اصل تاکید دارد که ایالات متحده باید با روش های کم هزینه تر، تحولات سه منطقه مهم اروپا، شرق آسیا و خاورمیانه را مدیریت کند. راهکار پیشنهادی این راهبرد، استفاده از قدرت همپیمانان در مناطق برای موازنه با قدرت متخاصم هژمونی طلب است. مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی و مطالعات اسنادی، ضمن تشریح مفهومی راهبرد موازنه از راه دور و انگیزهها و مزایای احتمالی سیاستگذاران ایالات متحده برای استفاده از این راهبرد، به وضعیت فعلی هر یک از این سه منطقه به خصوص خاورمیانه و برنامههای آتی ایالات متحده منطقه در خاورمیانه میپردازد. یافته های مقاله نشان می دهد که گرایش ایالات متحده به راهبرد موازنه از راه دور، نه صرفاً نتیجه شکست سیاست گذشته خاورمیانهای این کشور و هزینه بالای راهبرد دخالت مستقیم، بلکه این راهبرد، نتیجه محاسبات سیاست شرق دور آمریکا نیز بوده است.
معرفی و نقد کتاب «صدر اسلام و زایش سرمایه داری»
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۴ مهر و آبان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۲۰۲)
173 - 183
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به معرفی و نقد کتاب «صدر اسلام و زایش سرمایه داری» اثر «بندیکت کهلر» می پردازد؛ نویسنده در این کتاب با شواهد فراوان تاریخی تلاش دارد تا نشان دهد انگیزه خلق ثروت، کارآفرینی، مناسبات بازار آزاد و تجارت جهانی، در آموزه های اسلام و فرهنگ قرون اولیه اسلامی ریشه دارد، از این حیث کار او نقد و تکمیل ایده «وبر» در کتاب معروف «اخلاق پروتستانی و روحیه سرمایه داری» محسوب می شود و می کوشد نشان دهد منشأ سرمایه داری، نه به دوران ظهور پروتستانتیسم در اروپا، بلکه به دوران صدر اسلام در شبه جزیره عربستان باز می گردد. با آنکه کتاب حاضر، تحقیقی میان رشته ای، قابل توجه و حائز انبوهی از نکات بدیع است، با این حال چند نقد جدی می توان به آن وارد دانست؛ از جمله: عدم رجوع به منابع دست اول، فائق نیامدن بر بر مجادلات و ابهامات نوپدید پیرامون تاریخ اسلام مبنی بر دردسترس نبودن شواهد کافی و شفاف از دو قرن اولیه اسلامی، میزان پایین استنادات نویسنده به متن قرآن، عدم توجه به تدقیق مفهوم سرمایه داری و رویکرد تقلیل گرایانه نسبت به دین در فروکاستن آن به ایدئولوژی.
تبیین قدرت یابی احزاب راست رادیکال اروپایی ( 2008- 2018) بر پایه رویکرد «عرضه و تقاضای» پوپولیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۸ (پیاپی ۷۸)
263 - 303
حوزههای تخصصی:
بسیاری از تحلیلگران، قدرت گیری جریانات پوپولیس تی در اروپا را نماد و مُسَ بِب ناپایداری و «گسست سیاست» اروپایی خوانده اند. ظهور سریع رهبران و احزاب پوپولیست در قدرت از میانه دهه 2000 تا سال های پایانی دهه 2010 نشان داد که شیوع و مقبولیت پوپولیسم به بالاترین حد خود در 30 سال گذشته رسیده است. به ویژه از سال 2016، به قدرت رسیدن احزاب و جنبش های پوپولیستی مخالف آموزه های لیبرالیس تی در اروپا و ایالات متحده به نگرانی ها در خصوص گسترش شیوه های اقتدارگرایی سیاست در این کشورها دامن زده است. پرسش اصلی پژوهش این است که علل و زمینه های قدرت یابی جریانات پوپولیستی و به ویژه احزاب راست رادیکال در طی دو دهه گذشته در اروپا چه بوده است؟ یافته های پژوهش با بهره گیری از رویکردی بدیع در قالب نظریه «عرضه و تقاضا» پوپولیستی نشان می دهد که مطالبات و نارضایتی های 1- اقتصادی و 2- اجتماعی- فرهنگی در سَمت تقاضا (رویکرد پایین به بالا) و در مقابل، استراتژی ها و سازوکارهای سیاسی- نهادی بکار گرفته از سوی دولتمردان و احزاب پوپولیستی در سَمت عرضهِ سیاست های پوپولیستی (رویکرد بالا به پایین)، موجب روی آوری رأی دهندگان اروپایی به رهبران و احزاب راست افراطی و فراهم شدن شرایط بسیج سیاسی شهروندان از سوی این احزاب شده است. روش پژوهش، کیفی از نوع تبیین علی و روش گردآوری داده ها کتابخانه ای است.
اقتصاد سیاسی روابط اروپا و آمریکا با چین (2016- 2001)
حوزههای تخصصی:
نفوذ سیاسی و اقتصادی اتّحادیه ی اُروپا و ایالات متحده ی آمریکا در مسائل جهانی، عملاً آنها را در زمره ی مهم ترین بازیگران نظام بین الملل قرار داده است، به گونه ای که شناخت کامل بسیاری از جریانات و فرآیندهای حاکم بر روابط بین-الملل در سطوح مختلف سیاسی و اقتصادی بدون توجّه به نقش و تأثیر آنها امکان پذیر نیست. همچنین این دو بازیگر به عنوان بزرگ ترین قطب اقتصادی دنیا با بیشترین روابط تجاری دوجانبه و نیز بالاترین رقم سرمایه گذاری بین یکدیگر شناخته می شوند و همواره در تلاش اند تا مسائل و جریانات مهم جهانی را مطابق با منافع و علائق خود هدایت نمایند. از سوی دیگر، ظهور چین و نفوذ فزاینده ی آن در عرصه ی جهانی، همواره یکی از مسائلی بوده که اتّحادیه ی اُروپا و ایالات متحده ی آمریکا به آن توجه ویژه ای داشته اند. همانگونه که انقلاب کمونیستی چین، دولتی مارکسیستی را جایگزین حکومتی ناسیونالیستی کرد، اصلاحات اقتصادی «شیائوپینگ» باعث ایجاد تغییر موازنه ی قدرت در اقتصاد جهانی شد. با توجّه به موارد فوق، این مقاله درصدد است تا به این پرسش بپردازد که روابط اقتصادی اُروپا و آمریکا در قبال چین چگونه و تحت تأثیر چه متغیرهایی بوده است؟ بدین منظور در این مقاله با بررسی دقیق روابط اقتصادی میان این سه بازیگر مهم بین المللی به این نتیجه دست یافته ایم که علی رغم تمامی تفاوت ها در زمینه های تاریخی و سطح توسعه ی سیستم سیاسی-اقتصادی و همچنین اختلافات و مقاومت های چین در برابر اُروپا و آمریکا در ابعاد گوناگون، اُروپا و چین طرفین را تهدیدی جدّی نمی دانند و شاهد تضاد استراتژیک عمیق و حادی نیز میان واشنگتن و پکن نیستیم.