مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
تجربه دینی
منبع:
نقد و نظر سال بیست و ششم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۴)
97 - 126
حوزه های تخصصی:
تجربه دینی یکی از مسائل مهم در فلسفه غرب پس از رنسانس است که تحولاتی را در اندیشه معرفتی برخی از نواندیشان مسلمان ایجاد نمود. محمد مجتهدشبستری نیز متأثر از همین تحولات، تجربه دینی را به عنوان هسته اصلی همه ادیان قرار می دهد و معتقد است عقاید، اعمال و احکام دینی تابعی از تجربه های دینی هستند. تجربه دینی از نگاه او دارای معقولیت و معرفت بخشی است و آیات قرآن نیز باید با رویکرد تجربه دینی فهمیده شود. از آنجا که این رویکرد تأثیر قابل توجهی در برداشت از قرآن کریم دارد، بررسی دیدگاه مجتهدشبستری ضروری به نظر می رسد. این پژوهش با هدف تحلیل و ارزیابی تجربه دینی از دیدگاه مجتهدشبستری و با روش تحلیلی انتقادی ضمن بررسی ادعای او به این نتیجه دست یافت که تجربه دینی محصول فلسفه مسیحیت است و تطبیق آن بر اسلام نادرست است. وحی نبوی بر خلاف تجربه دینی امری اختصاصی است و با آن تفاوت ماهوی دارد. داده های احساسی به دلیل خطاپذیری، حجیت و معرفت بخشی ندارند. تجربه های دینی مقید به سنت ها هستند و خود نمی تواند مبنایی برای معقولیت باورهای دینی باشد. تجربه های دینی به دلیل ماهیت احساسی در قالب مفاهیم قرار نمی گیرد و نمی تواند معیاری برای فهم قرآن باشد.
تبیین خاتمیت از دیدگاه متفکران مسلمان
منبع:
کلام حکمت سال چهارم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷
11 - 26
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر، دیدگاه متفکران مسلمان در تبیین خاتمیت را بررسی می کند و هدف از آن دست یافتن به تبیینی صحیح از خاتمیت به دلیل بحث های دامنه دار در بین متفکران معاصر است. ازبین دیدگاه های موجود، دیدگاه شهید مطهری، اقبال لاهوری و دکتر سروش بررسی شده است. نوع منابع استفاده شده در مقاله حاضر کتب و آثار این متفکران و برخی منابع مربوط به دیدگاه آنها به روش توصیفی است. از بررسی دیدگاه ها در تبیین خاتمیت روشن می شود که متفکران مسلمان دیدگاه های متفاوتی در تبیین خاتمیت ارائه کرده اند. شهید مطهری با منتفی دانستن علل تجدید نبوت ها، خاتمیت را تبیین می کند و به نظر می رسد صحیح ترین دیدگاه در این مورد باشد که براساس آن، راز خاتمیت در جاودانگی و تکامل اسلام است و ارکان آن مبتنی بر وضع خاص قانون گذاری اسلام، استعداد پایان ناپذیر کتاب و سنت و به ویژه عنصر اجتهاد در اسلام است. اقبال لاهوری معتقد است که در دوره جدید به دلیل به کمال رسیدن عقل استقرایی بشر، نیازی به دستورات بیرونی وحی نیست. این استدلال، تام نیست. دکتر سروش با ارائه سه تفسیر متفاوت از خاتمیت، گاهی راز خاتمیت را تجربه تفسیرنشده پیامبر (ص) می داند. به همین دلیل وحی را زنده و انسان ها را هر لحظه از آن بهره مند می داند. گاهی خاتمیت را به معنای استغنا از وحی و گاه به معنای برداشتن عنصر مأموریت و ولایت از تجارب دینی و بسط تجربه های پیامبرانه عنوان می کند که همه این تفاسیر، اشکال دارد و متناقض است.
جایگاه نگرش الهیاتی و نظریه تکاملی در اندیشه جان دیویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۷
302 - 325
حوزه های تخصصی:
جان دیویی قصد داشت تا بر اساس نظریه تکاملی داروین، نحوه نگرش ما را نسبت به جهان پیرامونمان متحول سازد. او در روزهای پیشامدرن برای رسیدن به وعده مدرنیته که همانا ترقی و پیشرفت در تمام زمینه ها بود تلاش می کرد. دیویی نه تنها چنین مرحله و گذاری را پیش بینی نمود بلکه راه و روش عبور از آن را نیز مورد مطالعه قرار داد. در این مقاله از سال هایی که دیویی یک مسیحی پر شور بود آغاز کرده ایم و به زمانی که او مجذوب علوم تکاملی گشت و با رویکردی عقل گرایانه به بسط نظریه «تجربه» خود رسید، پرداخته ایم. طبق رویکرد طبیعت گرایانه دیویی به انسان، ما با تجربه های دینی روبرو هستیم که در فرایند تکاملی، پاسخی به نیازهای اولیه انسان بوده و در بستر فرهنگ های مختلف در قالب ادیان متفاوتی ظاهر شده اند. تجربهدینی مدنظر دیویی، همان آرزوها و رؤیاهای شخصی انسان است. خدا، آخرت، دین و امور فراطبیعی از این جنس بوده و زاده تبادل و سازگاری-های انسان با محیط زیست او می باشند. پس سخنی از عوالم دیگر و جهان هایی با سطح های مختلف و یا جهان هایی موازی که جدیداً بر اساس فرضیه های علمی مطرح شده نیست. معنویت، دین و اخلاق، همگی طبیعی، تجربی، واقعی و البته با ارزش هستند. دیویی انسان را به عنوان یک ارگانیزم در بین میلیون ها جاندار دیگر و در پیوند و پیوستگی با آن ها در نظر می گیرد و به کاربرد و کارکرد تجربه های دینی در زندگی روزمره می پردازد.
بررسی حقیقت «ایمان» از نگاه مجتهد شبستری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲
5 - 20
حوزه های تخصصی:
در این مقاله آرای محمد مجتهد شبستری در باب حقیقت ایمان مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. از دیدگاه ایشان، «ایمان» حقیقتی از سنخ تجربه های دینی است و نه تنها با مقوله نظر و استدلال میانه ای ندارد، بلکه اصلاً با علم و معرفت به صورت عموم و با اعتقاد و باور به صورت خاص رابطه ندارد. وی ایمان را با شک قابل جمع می داند، ولی با یأس قابل جمع نمی داند. ایشان بر اساس روش پدیدار شناختی تاریخی معتقد است که مسلمانان بیشتر باید متکی بر تجارب دینی شان باشند تا معارف دینی، زیرا احیای دین وابسته به احیای تجارب دینی مسلمانان است نه احیای تفکر و معارف دینی؛ چرا که معارف دینی بر گرفته از تجارب دینی است که عمیق ترین لایه دین است. در باب حقیقت ایمان، شبستری در ابتدا می خواهد تجربه های همه مؤمنان را به صورت کلی ملاک و معیار ایمان قرار دهد تا شامل هر مدعی ایمان بشود، اما در مقام تبیین حقیقت تجربه های اصیل دینی به گونه ای پیش می رود که بسیار از سطح های زندگی انسان را شامل نمی شود، لذا در بررسی و تحلیل نظریات ایشان می توان به این نتیجه رسید که انسجام درونی گفته های وی در مورد حقیقت ایمان زیر سئوال می رود.
بررسی عملکرد قوه خیال در تجربه های دینی و کشف و شهودهای غیرمبتنی بر احساس
منبع:
فرهنگ پژوهش پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۷ ویژه فلسفه و کلام
81 - 110
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله پژوهشی تبیین و بررسی عملکرد قوه خیال در تجربه های دینی و مکاشفه های غیر مبتنی بر احساس می باشد. قوه خیال از قوای اداراکی انسان است. اکثر فعالیت های این قوه و همچنین متخیله در اثر ارتباط با محسوسات ایجاد می شود. به همین خاطر بیشتر انواع تجربه های دینی و کشف و شهود های مرتبط با عملکرد قوه خیال، در حیطه محسوسات و درون خیال متصل به وقوع می پیوندند. بعضی از تجربه های دینی و مکاشفات از جمله کشف معنوی اگرچه غیر مبتنی بر احساسات هستند اما قوه خیال در قالب خیال منفصل و همچنین خیال متصل در بعضی از جهات با آنها در ارتباط است. به همین جهت در این مقاله چگونگی عملکرد قوه خیال در قالب خیال متصل و منفصل در تجربه های دینی و مکاشفات معنوی غیر مبتنی بر احساس مورد بررسی قرار گرفته است. تجربه های دینی و مکاشفه های مرتبط با عملکرد قوه خیال به دو ساحت قابل تقسیم هستند: الف تجربه های دینی و مکاشفه های مرتبط با عملکرد قوه خیال و مبتنی بر محسوسات. ب تجربه های دینی و مکاشفه های معنوی مرتبط با عملکرد قوه خیال و غیر مبتنی بر محسوسات. قوه خیال علاوه بر اینکه در تجربه های دینی و مکاشفه ها در حیطه محسوسات نقش مهمی را ایفا می کند، در بعضی از مراحل شکل گیری و توصیف تجربه های دینی غیر مبتنی بر احساس نیز ایفای نقش می کند. از همین رو در این نوشتار سعی بر آن شده که نقش قوه خیال را در شکل گیری و تفسیر این نوع از تجربه های دینی و مکاشفه های معنوی غیر مبتنی بر احساس، تبیین نماییم.
ملاحظاتی در مبانی فلسفی کثرت گرایی دینی جان هیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۱ شهریور ۱۴۰۱ شماره ۲۹۷
47-56
حوزه های تخصصی:
نظریه کثرت گرایی دینی با جان هیک، فیسلوف دین مشهور انگلیسی معاصر شناخته می شود، بنا بر دیدگاه او حقیقت، نجات و رستگاری اختصاص به دین و مکتب خاصی ندارد و پیروی از هر دینی در نهایت، منجر به فوز و فلاح انسان ها خواهد شد. او با مطالعه و بررسی اوضاع متدینین در ادیان گوناگون، از ضرورت پذیرش کثرت گرایی سخن می گوید و معتقد است ادیان گوناگون از مناظر متفاوتی با حقیقت متعالی نسبت یافته اند، به همین جهت همه ادیان به یک اندازه معتبر هستند. در این مجالِ مختصر این سنخ از رهیافت به دین و مبانی و لوازم فلسفی آن، به روش توصیفی تحلیلی مورد مطالعه قرار گرفته و از طریق نقد این مبانی نشان داده شده است که کثرت گرایی دینی پرسش های جدی در مورد درک ما از حقیقت، تلقی ما از جهان بینی دینی و ماهیت تعهد و التزام مؤمنانه ایجاد می کند. ازجمله اینکه با پذیرش رهیافت کثرت گرایانه به دین، دعاوی متضادی که در ادیان وجود دارد و نیز اذعان به درستی همزمان آنها قابل توجیه نخواهد بود؛ اینکه چگونه سنت های مختلف دینی با پذیرش کثرت گرایی به تعهدات معرفت شناختی و هستی شناختی برخاسته از دینِ خود می توانند همچنان وفادار بمانند؛ افزون بر اینکه تلقی نسبی انگارانه از حقیقت یا تحلیل غیرشناختی از گزاره های دینی و اعتقادی با نصوص دینی و دعاوی دین و در یک کلام با هویت هر دینی در تعارض قرار می گیرد.
بررسی روش شناسی دیدگاه های کتز و فیلیپس در باب تجربه دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
546 - 560
حوزه های تخصصی:
بحث از دامنه تجربه دینی یکی از مباحث بسیار مهم از قرن هجدهم به بعد بوده است و از آن دوره تاکنون اندیشمندان عرصه های مختلفِ مطالعاتی چون فلسفه دین ، کلام جدید ، علم الادیان و روانشناسی دین و... را در باب چیستی و ماهیت آن ، گستره مطالعاتی آن ، کارکردش در زندگی انسان و گوهری بودن دین یا صدق و کذب آن بنحو ثبوتی یا سلبی ، اظهار نظرهای مختلفی را در این بازه های زمانی ترسیم کرده است. از جمله این که ، پدیدارشناسان و فیلسوفان دین برای دین ابعاد و ویژگی هایی ترسیم کرده اند که یکی از آنها بُعد تجربی دین است. ممکن است دستورات اخلاقی ، حقوقی و عقیدتی ، به پیدایش احساسات خاصی مانند حیرت یا خشیت و خضوع کمک کنند و زمینه ساز تجربه ای شگرف و شورانگیز مانند احساس حضور در پیشگاه خداوند یا موجود متعالی و غایی ، یا شنیدن تسبیح موجودات و تجارب عرفانی و درونی دیگری شوند ، که کاملاً متمایز از تجارب بیرونی باشند. از آنجا که مردم در سنّت های دینیِ متعدد و متنوع ، مدعی تجربه خداوند ، نیروانا یا برهمن هستند و احساس می کنند که این قبیل تجربه ها به زندگیشان معنا و جهت می بخشد. می توان اذعان کرد که تجربه دینی یکی از مهمترین مسائلی است که در روانشناسی دین و فلسفه دین مورد توجه و بررسی قرار می گیرد. در اندیشه ساختگراهایی مثل پرادفوت و کتز که بیشتر در تبیین تجربه دینی به بعد عرفانی آن تأکید دارند ، بر این باورند که ماهیت تجربه دینی متأثر از شبکه باورها و مفاهیم ذهنی فاعل شناساست و تجارب خالی از باورها و مفاهیم وجود ندارد و از سویی در رویکرد فیلیپس هم مدعیات دینی هرچند که جنبه شناختاری و حکایت گری ندارند ، ولی برای تبیین اظهاراتی می توان به کاربرد آنها در زندگی اجتماعی فرد نگریست؛ بعبارتی برای فهم مدعیات دینی باید حیطه های اشکال زندگی را بشناسیم و به قواعد بازی دین توجه کنیم که یک باور درست به نحوه زندگی فرد مربوط است. در پژوهش حاضر سعی شده ضمن بررسی روش شناسی دیدگاه های مزبور به تبیین و بررسی دیدگاه های کتز و فیلیپس در باب تجربه دینی پرداخته شود.
عینیت «امر متعالی» بر پایه دو مؤلفه «نیاز درونی» و «تجربه بیرونی» در اندیشه نورمن گیسلر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مورد مناقشه در بحث تجربه دینی پرسش از واقعی بودن «امر متعالی» است. امر متعالی از مهم ترین ویژگی های اثباتی تجربه دینی است که ساخت گرایان آن را زاده درون ذهن و یا در زمره ضمیر ناخودآگاه بشری می پندارند. نورمن ال. گیسلر، به عنوان یک ذات گرا، حکم به واقعی بودن متعلَّق تجربه دینی می کند. او در کتاب فلسفه دین ، در اثبات و احراز واقعی بودن امر متعالی، استدلالی را مطرح کرده است که به تعبیر خودش بر اساس «روش تجربتی» شکل گرفته است، روشی که آن را بر پایه ترکیب دو مؤلفه «نیاز درونی» و «تجربه بیرونی» پایه ریزی کرده است. در این مقاله، به تبیین و تحلیل استدلال گیسلر پرداخته می شود، و همچنین مبانی عقلی و تجربتی او ارائه خواهد شد. این مبانی بدین قرارند: روش تجربتی، اصل فراگیری، لزوم تحقیق پذیری وجود امر متعالی، رجحان باورپذیری تجربی بر امکان منطقی فریب، تجربه برآورده شدن نیازهای واقعی انسان، باورپذیر نبودن انکار واقعیت امر متعالی، عمومیت و واقعیت تجربه دینی، بداهت نیاز به امر متعالی (احساس حدوث و وابستگی)، امکان برآوردن نیاز به امر متعالی و احتیاج وجودی به «امر متعالی». سپس با ارزیابی پیشفرض های استدلال (طبیعت مشترک انسان، تشابه نیاز جسمانی و روانی، مشکل تعالی در ملحدین، ابتناء بر استقراء، از عام به خاص رسیدن و نسبی شدن رویکرد به دین) نهایتاً به این نتیجه می رسیم که چنین باوری نزد او موجه است، زیرا این باور از نیازی درونی سرچشمه گرفته است. به علاوه این باور برای شخص تجربه کننده باوری «صادق» نیز هست، چرا که عینیت امر متعالی در بیرون از ذهن احراز شده است.
چیستی باور از منظر ویلیام آلستون
منبع:
فرهنگ پژوهش تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰ ویژه فلسفه و کلام
139 - 160
حوزه های تخصصی:
باورهای دینی و تجربه های دینی یکی از مهمترین مباحث فلسفه دین در زمان معاصر است. در این میان رویکردهای متعدد و متفاوتی به بررسی این مسائل پرداخته اند. نظریه تجربه باورساز ویلیام آلستون که از مهمترین فیلسوفان دین معاصر است یکی از این رویکردها است که به بررسی باورهای دینی و خصوصا باورهایی که منشاء آن ها تجربه های دینی و عرفانی از ادراک خداوند هستند پرداخته است. بر همین اساس و اهمیتی که دیدگاه او دارد، توجه بسیار مهمی به مقوله ی باور داشته است. مقاله حاضر به ابعاد سه گانه ی هستی، معرفتی و زبان شناختی باور از منظر آلستون پرداخته است.
ارزیابی تجربه زیبایی در افلاطون به مثابه تجربه ای مینوی با تکیه بر دیدگاه رودلف اتو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیستم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۳
77 - 100
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با تکیه بر دیدگاه رودلف اتو درباره تجربه مینوی از دیدگاه افلاطون درباره تجربه زیبایی و عشق خوانشی جدید ارائه شده است که طبق آن می توان تجربه زیبایی و عشق در افلاطون را تجربه ای مینوی شمرد. تجربه های دینی دارای گونه های متنوعی هستند و نمی توان آنها را در یک گونه جای داد. با توجه به این پیش فرض، این مقاله درصدد است تا نشان دهد که تجربه زیبایی و عشق در افلاطون در مقایسه با انواع دیگر تجربه های دینی به تجربه مینوی نزدیک تر است زیرا با تکیه بر دیدگاه رودلف اتو درباره تجربه های مینوی اولاً تجربه زیبایی و عشق نوعی آگاهی از موجودی "کاملاً دیگر" است که تمام ویژگی های آگاهی نومینوس یا دست کم، مهم ترین ویژگی های آن را دارد ثانیاً زیبایی محض به عنوان متعلَّق این آگاهی تمام ویژگی ها یا دست کم مهم ترین ویژگی های امر مینوی را دارا است. بنابراین، می توان مواجهه با زیبایی را مواجهه با امرمینوی و در نتیجه، تجربه زیبایی و عشق در افلاطون را تجربه ای مینوی شمرد. با این خوانش نشان داده شده است که تجربه مینوی گستره وسیعی دارد و می تواند تجربه زیبایی و عشق در افلاطون را هم دربرگیرد.
کارکرد تجربه دینی در معنادهی به زندگی از دیدگاه ویلیام جیمز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیستم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۵
91 - 110
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی کارکرد تجربه دینی در معنادهی به زندگی از دیدگاه ویلیام جیمز به همراه توصیف و تحلیل نقدهای طرح شده است. وی باگوهر انگاری تجربه دینی آن را شرط لازم و کافی کشف معنا می داند. او دین را امری فردی و احساسی می داند که با شواهد ذهنی بودن احساسات و خصوصی بودن امر ذهنی، به مطابقت نظر جیمز با علم جدید و اختصاصی شدن تجربه دینی و معنادهی آن پی می بریم. همچنین تبیین های تجربی جیمز فاقد قطعیت است و ضرورتی در اثبات عقلی آن نمی بیند. شواهدی همچون تلاش برای جستجوی معنا توسط همه انسان ها و جعل معنا و تقلیل معناداری به هدفمندی نشان می دهد که جستجوی معنا اساسی ترین نیروی محرکه در زندگی و وجود حس دینی در همه افراد است. نگاه جیمز بیشتر در احساس معنا است تا خود معنا. دیدگاه جیمز به تجربه دینی و معنا تحت تأثیر تفکرات پراگماتیستی ناظر به سودمندی است.
حقیقت و ضرورت وحی از منظر ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۴)
133-143
حوزه های تخصصی:
وحی از ارکان نبوت و تنها راه معصوم در انتقال دین به بشریت است. اما گروهی در پی نفی این موضوعِ درون دینی یا تنزل آن به تجربه ای درونی و الهام عام بوده اند. سخنان ملاصدرا این نکته را اثبات می کند که بشر به تنهایی، از رشد عقل نظری و عملی و اجرای عدالت فردی و اجتماعی و مدیریت در بُعد معنوی و حیات دنیوی عاجز است؛ از این رو باید خدای متعال دستگیری داشته باشد تا بتواند در علوم و معارف و حقایق و مدیریتِ تعلّق، به نتیجه برسد و این با وحی میسر است. علاوه بر این، تبیین حقیقت وحی از نظر ملاصدرا نشان می دهد که وحی و جبرئیل به حقیقتی عقلی منحصر نیست که نتواند تنزل یابد، بلکه جبرئیل با حفظ مرتبه عقلی اش تنزل مثالی پیدا می کند و حضرت رسول نیز با چشم و گوش ظاهری فرشته وحی را می بیند و وحی را می شنود. این تبیین از وحی راهگشای فهم بسیاری از آیات و روایات است.
تجربۀ دینی از منظر الهیات اعصاب؛ پیامدها و نقدها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۱ آبان ۱۴۰۱ شماره ۲۹۹
21-32
امروزه همبستگی تجربه دینی با فعالیت بخش هایی از مغز در حوزه ای از دانش با عنوان الهیات اعصاب بررسی می شود. به باور برخی از طرفداران تجربه دینی هدف الهیات اعصاب، فهم بهتر دین، دین داری بهتر و برقراری تعامل بین علم و دین است. اما مبانی فلسفی و روشی حاکم بر عصب شناسی تا حدودی نتایج تحقیقات عصب شناختی پیرامون تجربه دینی را به سمت تحویل گرایی سوق داده و با ایجاد چالش هایی برای دین و اعتبار باورهای دینی، الهیات عصب را از هدف خود دور ساخته است. همچنین برخی ملحدان از این یافته های علمی علیه اعتبار ادیان و تجارب دینی انبیاء استفاده کرده اند ازاین رو، این تحقیقات پیامدهایی را برای باورهای دینی و دین داری ایجاد کرده است و در برخی موارد نتیجه گیری های مادی انگارانه درباره تجربه دینی و انکار حقانیت دین را به دنبال داشته است. بنابراین نخست در این پژوهش این رویکرد را تبیین کرده، و در ادامه اشکالات مبنایی و روشی ای را بررسی می کنیم. ازجمله مهم ترین اشکالات تحقیقات عصب شناسی بی توجهی به واقعیت ورای مغز و برقراری رابطه استلزامی بین تحویل گرایی روش شناختی و تحویل گرایی هستی شناختی است.
تحلیل انتقادی مبنای وحی شناختی دیدگاه حیرت آفرینی زبان قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۴ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰۸
185 - 198
از بنیادی ترین ملاکات جدی در اعتبارسنجی یک دیدگاه، مطالعه انتقادی نمودهای معرفتی بیرونی و بازکاوی مبانی و زیرساخت های بنیادین فکری آن است. مبنای وحی شناختی، یکی از مبانی مهم و سزامند کاوش در حوزه حیرت آفرین انگاری زبان قرآن است. این نوشتار می کوشد با کاربست ملاحضات دقیق عقلی، مبنای یادشده را تحلیل انتقادی کند و بدین طریق، سستی دیدگاه حیرت آفرینی زبان قرآن را به اثبات برساند. روش پژوهش این مقاله اسنادی و تحلیلی است و یافته های تحقیق حاکی از این است که مبنای وحی شناختی دیدگاه حیرت آفرینی زبان قرآن دچار چالش های جدی بسیاری است؛ برای نمونه، نخست، از حیث تبارشناسی، هم آوا با نگرش شلایر ماخر است. دوم دیگر، از لحاظ هویت، وحی و تجربه دینی دو حقیقت متمایزند. سوم دیگر، از نظر تأثیرپذیری از فرهنگ زمانه، مدعایی مطرود است. چهارم دیگر، از جهت تغییرناپذیری مفاهیم، امری غیرتاریخمند و جاودان است. بدین سان، دیدگاه حیرت آفرینی زبان قرآن مبتنی بر مبنایی مخدوش و مردود پدید آمده است.
واکاوی سوگیری های شناختی در تفاسیر تجربه دینی مدرن بر اساس تئوری صورت حیات ویتگنشتاین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال بیستم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۴)
43 - 53
مسئله پژوهش حاضر این است که راهکار حلّ مشکل سوگیری های شناختی در تجربه دینی مدرن چیست؟ با روش توصیفی تحلیلی و با تحلیل اندیشه های نظریه پردازان حوزه های مرتبط با مسئله، به ویژه ویتگنشتاین، برای پاسخ به این سؤال از یک سو باید دانست که بین باور کلّی برآمده از متافیزیک دینی و باور شخصی ناشی از تجربه دینی رابطه تعاملی برقرار است و از سوی دیگر میان متافیزیک دینی و صورت حیات دینی رابطه تعاملی در کار است. در نتیجه، اگر تجربه دینی بر اساس صورت حیات خاص شخصِ تجربه گر و شخصِ مفسّر واکاوی نشود، می تواند موجب سوگیری های شناختی شود. بنابراین تفاسیر تجربه دینی مغایر صورت حیات می تواند برای خود تجربه گر از نظر اول شخص غیرشفاف و بی معنا باشد. همچنین، برای شخص مفسّر از نظر سوم شخص به نحوی بدعت آمیز شناخته شود.
تحلیل مکاشفات روزبهان با استفاده از الگوی تحلیل ویلیام جیمز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۵
121 - 148
حوزه های تخصصی:
در عرفان اسلامی- مکاشفه مسئله مهم و مورد توجه خاص و ویژه ای بوده و هست. زمانی که عارف بر اثر تهذیب نفس و ریاضتی که از سوی مرشد و پیر به او القامی شود و به حالات و مقاماتی دست یافت درواقع واجد مکاشفاتی شده است. روزبهان بقلی از عارفان بزرگ قرن6 هجری می باشد که از دو گرایش بارز در تصوف اسلامی که به سکر و صحو (یا به قول حافظ مستی و مستوری) شهرت دارد، روزبهان بی شک در خط گرایش اول است. نگاه جدید به دین و باورهای دینی و طرح عناوین و پرسش های نو در این ارتباط مدت زمانی است که اذهان متفکران دینی را به خود معطوف کرده است، از جمله این عناوین جدید بحث تجربه دینی است. ویلیام جیمز دین را تاثیرات، احساسات و رویدادهایی می داند که برای هر انسانی در عالم تنهایی رخ می دهد و احساسات را مفهوم ذاتی دین می داند. از دیدگاه او تجربه دینی گوهر دین است، به این معنا که حقیقت دین احساسات و عواطفی است که در انسان هنگام رویارویی با حقیقت غائی پدید می آید و امور دیگر مانند عقاید اعمال و مناسک مؤخر از این تجربه اند. این تحقیق پس از پرداختن به مکاشفات روزبهان این موضوع را مورد بررسی قرارخواهدداد که آیا مکاشفات روزبهان براساس الگوی ویلیام جیمز قابل تحلیل است یا خیر؟
روش تحقیق: روش این مطالعه توصیفی تحلیلی است و روش گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای است و از کتاب، مقاله، نرم افزار استفاده شده و ابزار گردآوری اطلاعات فیش برداری است.
درآمدی بر انواع تجارب دینی، معنوی و عرفانی
حوزه های تخصصی:
آگاهی نسبت به حقیقیت برتر و همه جانبه اغلب در نتیجه ی تجربه ایست که نمی توان آن را فقط با رجوع به زندگی روز مره توضیح داد. معمولا این گونه تجربیات در بطن سنت های دینی هستند و رد پای بسیاری از آنها را می توان در لحظاتی خاص و در مکاشفات و القائات روحانی دید. گزارش هایی که حاکی از چنین رویدادهایی هستند، احتمالاً ژرف ترین و شناخته شده ترین گزارش هایی باشند که از همه دوره ها وفرهنگ ها به دست ما رسیده اند. پیروان تمام ادیان کما بیش از چنین تجاربی برخوردار بوده اند که ضمن اثربخش و تحول آفرین دانستن این تجربیات، از بیان ناپذیری آنها نیز سخن گفته اند. گرچه تحقیقات گسترده ای در مورد هستی و چیستی این نوع تجربیات صورت گرفته اما هنوز می توان زوایای دیگر آن را بررسی کرد و درباره نوع آگاهی و تجربه ای که در دین، معنویت و عرفان نهفته است و از مهمترین ثمره تجربه عرفانی که آنرا تجربه وحدت می نامند، کنکاش کرد. این مقصود در این نوشتار بوسیله بیان شباهت ها و تفاوت های ظریف میان تجربه عرفانی، دینی و معنوی قابل دستیابی است. مقاله حاضر با استفاده از منابع مکتوب و با روش تحلیلی و تطبیقی به این موضوع پرداخته است.
نقد رویکرد بروس رایشنباخ به سرنوشت انسان و معنویت در آرمان شهر هوش مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیشرفت های تکنولوژی در عرصه هوش مصنوعی و ورود به عصر پیوند دستاوردهای بیولوژیکی و دیجیتالی، دورنمایی از آرمان شهر هوش مصنوعی را به تصویر می کشد که در پی انتقال ساختار مغز بیولوژیکی به ماشین های مصنوعی است، تا جایی که عملکرد آن ها بتواند از عملکرد انسان کنونی پیش افتد. اما تحقق چنین آرمانی، از منظر بروس رایشنباخ با چالش های الهیاتی و فلسفی همراه است. در این مقاله با روش تحلیل محتوا سعی در تبیین و ارزیابی این چالش های ادعایی از دو منظر حکمت صدرائی و متخصصان هوش مصنوعی در حیطه های هویت انسانی، معنویت، پرستش خداوند، اراده آزاد و تصمیمات اخلاقی شده است. هر چند دغدغه های رایشنباخ قابل توجه هستند ولی به نظر می رسد با استناد به نظرات متخصصان با اشکالاتی از جمله عدم توجه به بقای الگوهای اولیه و بقای حق انتخاب و آگاهی، امکان انتقال احساسات مذهبی در تجربیات دینی، امکان فرض خدای واقعی به عنوان متعلق تجربه دینی، امکان تحقق مدل هایی از اراده آزاد و امکان گذار به آگاهی اخلاقی در هوش مصنوعی قوی مواجه است.
عرفان مولانا در ساحت تجارب دینی و عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
123 - 155
حوزه های تخصصی:
دین که یکی از مهم ترین عرصه های معرفتی است، ساحت های مختلفی ازجمله ساحت انفُسی و درونی دارد. در مطالعات عرفانی جدید، از ساحت انفُسی یا همان تجارب شخصی از خداوند به «تجربه دینی و عرفانی» تعبیر می شود. در این پژوهش، دیدگاه مولوی را برمبنای نظریه های جدیدی که در عرصه مطالعات عرفانی مطرح هستند، بازکاوی خواهیم کرد و مسئله اصلی، جست وجو و تحلیل تجارب عرفانی مولوی و انعکاس ادیبانه آن ها در بیان او خواهد بود. به نظر می رسد از آنجاکه مولانا در عرفان خانقاهی، عرفان ذوقی و عرفان نظری صاحبِ سبک و نظر است، خود نیز تجارب عرفانی وسیعی را از سر گذرانیده، و به بازسازیِ هنری این تجارب ناب، پیچیده و حیرت انگیز در قالب زبان و بیان ادبی پرداخته است. تجارب عرفانی و شهودی مولانا در غزل هایش بیشتر به صورت بی واسطه و در لابه لای تمثیلات عرفانی مثنوی، با واسطه و در موقعیت هایی که استمرار کلام، او را به عرصه های ناخودآگاه کشانیده، بروز پیدا کرده است. برخی از تجربه های عرفانیِ مولانا از حیث شکل و ساختارِ بازنمایی در چارچوب تحلیل هایی که ویلیام جیمز از تجارب عرفانی عرضه می کند، قابل تحلیل هستند و ما در این پژوهش، ضمن تبیین اصل تجربه مندیِ آثار مولانا، از جمله داستان پادشاه و کنیزک، تجربه عرفانی مندرج در آن را بر مبنای چارچوب نظریِ جیمز بررسی کرده و شباهت های ساختاری آن را با موضوعاتی که جیمز مطرح کرده است، نشان داده ایم.
معرفت شناسی اختلاف نظر: تقارن معرفتی، تجربه دینی و تببین بدیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره ۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
۹۹-۸۹
حوزه های تخصصی:
مطابق استدلال مصالحه گرایان (تقلیل گرایان) در معرفت شناسی اختلاف نظر، اختلاف نظر با همتای معرفتی، به دلیل بروز تقارن معرفتی، منجر به کاهش (تقلیل) سطح اطمینان و توجیه باور مورد اختلاف می گردد. با این حال بسیاری از افراد مذهبی، منکر همتایی طرفین هستند. آنها به شواهد خصوصی و تجارب دینی ای ارجاع می دهند که به صورت شخصی در اختیار دارند و فرد مخالف شان آنها را در اختیار ندارد. بدین ترتیب، دینداران با اشاره به این شواهد و تجارب خصوصی، بروز تقارن معرفتی را انکار می کنند و چالشی را پیش روی مصالحه گرایان قرار می دهند. در این مقاله سعی می شود با اضافه کردن شرط ارایه «تبیین بدیل» به شروط متعارف همتای معرفتی، به این چالش پاسخ داده شود. ما ضمن اشاره به برخی از مزیت های پاسخ فوق، نشان خواهیم داد که تبیین بدیلِ مطلوبی که مورد انتظار مصالحه گرایان است، در اختلاف نظرهای دینی به راحتی قابل ارایه نیست.