مطالب مرتبط با کلیدواژه

بسط تجربه نبوی


۱.

تبیین خاتمیت از دیدگاه متفکران مسلمان

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: خاتمیت تحریف نقص اجتهاد وحی عقل استقرایی تجربه دینی بسط تجربه نبوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۰ تعداد دانلود : ۱۷۳
مقاله حاضر، دیدگاه متفکران مسلمان در تبیین خاتمیت را بررسی می کند و هدف از آن دست یافتن به تبیینی صحیح از خاتمیت به دلیل بحث های دامنه دار در بین متفکران معاصر است. ازبین دیدگاه های موجود، دیدگاه شهید مطهری، اقبال لاهوری و دکتر سروش بررسی شده است. نوع منابع استفاده شده در مقاله حاضر کتب و آثار این متفکران و برخی منابع مربوط به دیدگاه آنها به روش توصیفی است. از بررسی دیدگاه ها در تبیین خاتمیت روشن می شود که متفکران مسلمان دیدگاه های متفاوتی در تبیین خاتمیت ارائه کرده اند. شهید مطهری با منتفی دانستن علل تجدید نبوت ها، خاتمیت را تبیین می کند و به نظر می رسد صحیح ترین دیدگاه در این مورد باشد که براساس آن، راز خاتمیت در جاودانگی و تکامل اسلام است و ارکان آن مبتنی بر وضع خاص قانون گذاری اسلام، استعداد پایان ناپذیر کتاب و سنت و به ویژه عنصر اجتهاد در اسلام است. اقبال لاهوری معتقد است که در دوره جدید به دلیل به کمال رسیدن عقل استقرایی بشر، نیازی به دستورات بیرونی وحی نیست. این استدلال، تام نیست. دکتر سروش با ارائه سه تفسیر متفاوت از خاتمیت، گاهی راز خاتمیت را تجربه تفسیرنشده پیامبر (ص) می داند. به همین دلیل وحی را زنده و انسان ها را هر لحظه از آن بهره مند می داند. گاهی خاتمیت را به معنای استغنا از وحی و گاه به معنای برداشتن عنصر مأموریت و ولایت از تجارب دینی و بسط تجربه های پیامبرانه عنوان می کند که همه این تفاسیر، اشکال دارد و متناقض است.
۲.

آسیب شناسی گفتمان معرفت شناسانه روشنفکری دینی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ابطال پذیری بسط تجربه نبوی قبض و بسط تئوریک شریعت معرفت دینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۸ تعداد دانلود : ۱۴۰
واقعیت آن است که هندسه معرفتی سروش ملغمه ای از مکاتب و فلسفه های غربی و شرقی است و همین امر کار را برای ارزیابی کارنامه فکری او دشوار می کند. سروش در دوره اول فکری خویش به جنگ مارکسیزم می رود و در ادامه حیات فکری خویش متأثر از اندیشه های فیلسوفان علم تئوری قبض و بسط تئوریک شریعت را صورتبندی می کند و دست آخر با ارائه نظریه «بسط تجربه نبوی» و «صراط های مستقیم»، گسست کامل خویش را از کتاب و سنت به مثابه دورکن رکین منابع دینی اعلام می کند و با توشه گیری از آراء غزالی و دیدگاههای متفکران هرمنوتیک و فلسفه علم به جنگ تز ایدئولوژیک کردن دین و اسلام فقاهتی می رود که ما حصل این تتبعات، رویکرد همدلانه او به سکولاریزم است. فرضیه مقاله بیان می دارد که نحله روشنفکری دینی به پیش قراولی سروش با دل کندن از متن مقدس و بهره گیری از منابع برون دینی دچار نوعی گسست از منابع درون دینی شده و به ظن قوی می توان گفت که روشنفکری دینی در دهه دوم و سوم انقلاب اسلامی، رویکردی سکولار داشته و هویت خویش را در تقابل با دین و سنت شکل بخشیده است.