تحقیقات سیاسی و بین المللی
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره دهم تابستان 1397 شماره 35 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
بیان مسأله: این مقاله فرهنگ راهبردی ایران را در یکی از مهم ترین نقاط عطف خود؛ یعنی دهه نخست پس از انقلاب اسلامی به کاوش گذاشته است. نویسندگان، با مبنا قرار دادن نقشه ادراکی امام خمینی (ره) به عنوان مهم ترین تصمیم گیرنده امنیتی و راهبردی کشور در این مقطع، تصویری فراگیر و مبتنی بر روش شناسی علمی از فرهنگ راهبردی کشور طی دوران مذکور ارائه کرده اند.
طرح سؤال: این مقاله درپی پاسخ دادن به این سؤال است که مؤلفه ها و ویژگی های فرهنگ راهبردی ایران پس از انقلاب چه بوده است؟
یافته های تحقیق: این مقاله نشان می دهد که به رغم وجود عناصری چون: قدرت ملی، توان نظامی، روحیه ملی و حمایت مردمی، مؤلفه هایی چون: عاملیت الهی، شهادت طلبی، عدالت و... ویژگی های خاصی به فرهنگ راهبردی این دوره می بخشند. در نتیجه، مؤلفه ها و ویژگی های فرهنگ راهبردی ایران در این دوران، نشان دهنده وجود یک شیوه متفاوت با روش های مألوف برای پاسخ دادن به تهدید و دفاع از کشور است و تفاوت این شیوه ملی با سبک ها و فرهنگ های راهبردی موجود، می تواند زمینه شکل گرفتن یک «نظریه امنیتی ایرانی» در حوزه روابط بین الملل و مطالعات امنیتی باشد.
روش و ابزار تحقیق: نویسندگان مقاله با استفاده از روش نقشه برداری ادراکی و تحلیل محتوای ۳۲ سخنرانی امام خمینی(ره)، نقشه ادراکی نگرش راهبردی امام خمینی را به عنوان مبنای تحلیل فرهنگ راهبردی ایران پس از انقلاب ترسیم کرده اند.
عوامل مؤثر در رویکرد روسیه به برنامه هسته ای ایران؛ از نیروگاه بوشهر تا برجام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روسیه یکی از بازیگران مؤثر در روند فنی و سیاسی برنامه هسته ای ایران بوده است؛ اما دیدگاه های یکسانی نسبت به رویکرد آن وجود ندارد. به منظور ارزیابی این دیدگاه ها، پرسش این پژوهش این است که عامل یا عوامل مؤثر در شکل دهی به رویکرد و رفتارهای فنی و سیاسی روسیه به برنامه هسته ای کشورمان چیست؟ در پاسخ به پرسش فوق، این فرضیه مطرح است که رویکرد مسکو را باید در قالب کلان سیاست خارجی آن و در رابطه با نقش های جهانی، منطقه ای و هسته ای سیاست خارجی روسیه، متأثر از گفتمان های هویتی این کشور ارزیابی کرد. در این زمینه، کوشش مسکو برای ایفای نقش های جهانی و منطقه ای و آیین هسته ای این کشور، در کنار عوامل اقتصادی و بین المللی در دوره های زمانی مختلف در کنار هم، تأثیرگذاری متفاوتی در چارچوب گفتمان های هویتی در گذر زمان، در شکل دهی به رویکرد روسیه به برنامه هسته ای ایران و سطح همکاری یا همسویی فنی و سیاسی با آن داشته اند. لذا تاکید صرف بر عوامل اقتصادی یا بین المللی، نه تنها به تقلیل گرایی منجر می شود؛ بلکه تغییر در مواضع و رفتارهای روسیه را نیز تبیین نمی کند. این پژوهش برای بررسی فرضیه خود از روش توصیفی- تحلیلی و نیز استفاده از منابع کتابخانه ای و مصاحبه بهره برده است.
بررسی نقش دیپلماسی نظامی در سیاست خارجی روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از آنکه اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 م. فروپاشید، به دلیل تنزل شدید از جایگاه ابرقدرت جهانی به یک قدرت متوسط منطقه ای، دولتمردان روسی دست کم برای یک دهه تا به قدرت رسیدن پوتین، سیاست های منفعلانه ای را در عرصه خارجی درپیش گرفتند. روی کار آمدن دولت پوتین، با تغییرات عمده ای در سیاست های داخلی و خارجی این کشور همراه شد که از آن جمله، معطوف شدن نگاه ها به سمت توسعه زیرساخت های اقتصادی در کنار تحولات اساسی در ساختار نظامی این کشور بود. این تحولات عمدتاً در چارچوب یکی از مهم ترین اهداف سیاستمداران کرملین؛ یعنی ارتقای جایگاه و افزایش سهم این کشور در معادلات جهانی صورت پذیرفته است. در همین راستا، نوسازی ارتش، تسلیحات و تجهیزات نظامی متناسب با دانش و فناوری روز دنیا در دستورکار قرار گرفت. پژوهش حاضر می کوشد با بهره گیری از روش تحلیلی- توصیفی، به بررسی سیاست های نظامی اتخاذشده از سوی روسیه در قالب شکل نوینی از دیپلماسی به نام «دیپلماسی نظامی» و تأثیر آن بر سیاست خارجی این کشور بپردازد. بنابراین، پرسش اصلی آن است که «دیپلماسی نظامی چه تأثیری بر سیاست خارجی این کشور داشته است؟» با توجه به اینکه دیپلماسی نظامی، شیوه نوین ارائه توان نظامی برای پرهیز از درگیری، افزایش بازدارندگی و ابزاری در دست کارگزاران سیاست خارجی دولت ها به منظور افزایش قدرت چانه زنی و توانمندسازی آن است، بررسی های انجام شده نشان می دهد که اتخاذ چنین رویکردی از سوی روسیه، سبب افزایش توانمندی این کشور در پیگیری اهداف سیاست خارجی و پیرو آن، افزایش قدرت و نقش آن در عرصه تحولات بین المللی بوده است.
تجزیه و تحلیل نقش بازی های رایانه ای در ارتقای قدرت نرم آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دنیای بازی های رایانه ای، جهانی بسیار زیبا و جذاب است که میلیون ها انسان را در سرتاسر جهان مجذوب خود کرده، هرروز نیز بر مخاطبان آن افزوده می شود. با وجود این، یک پرسش اساسی در ذهن برخی کاربران این بازی ها وجود داشته که هدف اصلی ساخت این بازی ها چیست؟ آیا تنها برای سرگرم کردن انسان ها تولید می شوند یا اهداف دیگری در پس آن وجود دارد؟ موقعیت مکانی، داستان و شخصیت پردازی برخی از بازی ها باعث شده که برخی از مخاطبان درباره هدف ساخت این بازی ها دچار تردید شوند. این مقاله برای پاسخ به همین سؤال نوشته شده و در دو بخش به بررسی این بازی ها می پردازد: بخش اول، نبرد در کشورهای اسلامی که مربوط به بازی هایی است که داستان آن در کشورهای اسلامی اتفاق می افتد. بخش دوم به نبردهای آینده می پردازد؛ یعنی بازی هایی که داستان آن درباره جنگ هایی است که در آینده نزدیک اتفاق می افتد. در این مقاله، از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده و مهم ترین نتیجه آن، این است که این بازی ها به ارتقای قدرت نرم آمریکا کمک کرده و توانسته اند مخاطبان را تحت تأثیر قرار داده و باورهای آنان را تغییر دهند. همچنین، این بازی ها برای سیاست های غرب و به خصوص آمریکا زمینه سازی می کنند و آنها را مشروع جلوه می دهند.
موانع پیش روی روند دولت سازی در عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از سقوط صدام، با مشارکت فعال شیعیان و کردها و مشارکت حداقلی و منفعلانه اهل سنت، ساختار جدیدی مبتنی بر اصول دموکراتیک در عراق شکل گرفت. در دورانی که تصور می شد با حذف یکی از بزرگ ترین دیکتاتورهای تاریخ، عراق به ساحل آرامش خواهد رسید، بحران های سیاسی امنیتی، یکی پس از دیگری در این کشور به وجود آمد و ضمن ایجاد اختلال در روند دولت سازی دموکراتیک، دولت عراق را به ورطه فروماندگی کشاند. این مقاله با استفاده از روش اکتشافی و استفاده از ابزار کتابخانه ای و مصاحبه، به دنبال پاسخ به این سؤال است که «موانع پیش روی روند دولت سازی در عراق کدامند؟» برای پاسخ به سؤال تحقیق، این فرضیه بررسی شده است که «شکاف های اجتماعی در عراق که به دلیل توزیع طایفه ای جمعیت در جغرافیا فعال شده است، به همراه فقدان زیرساخت های مورد نیاز برای دموکراسی سازی، ساختار قبایلی و عشایری و مداخلات خارجی، در روند دولت سازی اختلال ایجاد کرده است». یافته های تحقیق علاوه بر اثبات فرضیه فوق نشان می دهد دموکراسی توافقی به عنوان الگوی حاکم بر نظام سیاسی از یک سو باعث تشدید شکاف های اجتماعی و از سوی دیگر، باعث ناکارآمد شدن حاکمیت سیاسی در عراق شده است و از موانع دولت سازی در عراق به شمار می رود.
تغییرات آب وهوایی، حقوق بشر و لزوم تأسیس دیوان بین المللی محیط زیست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر، پدیده تغییرات آب وهوایی، یکی از عوامل عمده نگرانی های جامعه جهانی بوده و در این راستا اقداماتی صورت گرفته است. از جمله مهم ترین این اقدامات، تصویب کنوانسیون تغییرات آب وهوایی در 9 می 1992 و در پی آن، پروتکل کیوتو در 1997 و همچنین، توافقنامه 2014 پاریس است. هدف و ایده اصلی از نگارش این مقاله، بررسی مصائب و مشکلات، در نتیجه تغییرات آب وهوایی و لزوم تأسیس یک دیوان بین المللی محیط زیستی است. سؤالی که مطرح است؛ با توجه به این که بسیاری از کنوانسیون ها و معاهدات محیط زیستی دارای نهاد الزام آور نیستند، در صورت بروز اختلاف میان طرف های کنوانسیون و همچنین، برای جلوگیری از تخریب هرچه بیش تر محیط زیست، یک دیوان بین المللی محیط زیستی تا چه اندازه می تواند مفید و کارآمد باشد؟ فرض مقاله بر این است که تأسیس این دیوان اختصاصی همانند دیوان بین المللی دادگستری، می تواند برای رفع مسالمت آمیز اختلافات در زمینه محیط زیست کمک کننده باشد. این مطالعه به روش کتابخانه ای و همچنین، با بررسی اسناد حقوقی محیط زیستی بین المللی؛ از جمله اسناد یونپ صورت گرفته و درنهایت، به این نتیجه رسیده است که تأسیس دیوان بین المللی محیط زیست می تواند در آینده نقش مؤثری در حفظ محیط زیست ایفا نماید.
تأثیر ویژگی های آیین ارزیابی ادواری شورای حقوق بشر، بر ارتقای احترام به حقوق بشر توسط دولت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با تأسیس شورای حقوق بشر، مکانیسم های جدیدی به منظور افزایش احترام به حقوق بشر در درون شورا شکل گرفت. یکی از این مکانیسم ها، آیین «ارزیابی ادواری جهانی» موسوم به یو. پی. آر است که وضعیت حقوق بشر همه کشورها را در یک بازه زمانی 4 تا 4.5 ساله بررسی می کند. سازوکار مزبور، یک چارچوب نظارتی و ارتقایی مبتنی بر تعامل، گفتگو و همکاری کشورها بوده که هدف از آن، تقویت احترام به حقوق بشر در سراسر دنیاست. مقاله حاضر با رویکرد توصیفی تحلیلی، به بررسی تأثیر سازوکار ارزیابی ادواری جهانی شورای حقوق بشر سازمان ملل بر تقویت مسأله حقوق بشر در بین دولت ها می پردازد و به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که آیین ارزیابی ادواری جهانی شورای حقوق بشر، چه تأثیری بر مسائل حقوق بشری دولت ها داشته است و این فرضیه را مطرح می کند که مکانیسم ارزیابی ادواری جهانی شورای حقوق بشر، افزایش احترام به حقوق بشر توسط دولت ها را به دنبال داشته است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که ویژگی های منحصربه فرد سازوکار ارزیابی ادواری جهانی که در سایر سازوکارهای حقوق بشری سازمان ملل وجود ندارد؛ از جمله افزایش همکاری دولت ها و مشارکت سازمان های مردم نهاد، ارزیابی ابعاد مختلف حقوق بشری، افزایش تعاملات بین المللی، برابری کشورها در بررسی های حقوق بشری و ارزیابی حقوق بشری مبتنی بر همکاری و تعامل، توانسته است پاسخگویی دولت ها در قبال مسائل حقوق بشری را به همراه داشته باشد.