مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
برنامه هسته ای ایران
منبع:
پژوهشهای حقوقی دوره ۳ بهار و تابستان ۱۳۸۳ شماره ۵
103 - 118
حوزه های تخصصی:
شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی پس از دو سال بررسی پرونده هسته ای ایران ، پنجمین قطعنامه خود را در 18 سپتامبر 2004 (28 شهریور 1383) تصویب نمود. این نوشتار به نقد عملکرد شورای حکام به عنوان رکن اجرائی یک سازمان بین المللی تخصصی پرداخته است . به نظر نویسنده ، قطعنامه مذکور به دلیل ارائه تفسیری عام از محدودیت حق توسعه صلح آمیز هسته ای متناسب با برداشت کشورهای توسعه یافته ، با گذار از اصل رضائی بودن پذیرش معاهدات بر الزام ایران به تصویب پروتکل الحاقی اصرار می ورزد، تفکیک تعهدات حقوقی از الزامات اختیاری را نادیده گرفته و مغایر اصول و موازین حقوق بین الملل است .
قطعنامه 1835 شورای امنیت: زمینه و دورنما در برداشتی حقوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای حقوقی دوره ۷ بهار و تابستان ۱۳۸۷ شماره ۱۳
49 - 74
حوزه های تخصصی:
برخوردهای ناعادلانه با ایران در قالب مسأله فعالیتهای هسته ای که متأثر از تمایلات سیاسی و نگاه ابزاری به حقوق بین الملل است، جلوه ای بارز از تهدید به گسست در نظم حقوقی معاصر است که عواقب و پیامدهای آن تا افقهای دور دست حیات بین المللی نیز ادامه خواهد یافت: اعمال فشار سیاسی و بویژه سیاسی کردن سازمانهای بین المللی فنی و کارشناسی (آژانس بین المللی انرژی اتمی) یا پیروی این سازمانها از رابطه قدرت، اساسی ترین نماد از گسست و تلاشی (fragmentation) هنجارهای عام و مسلم ناظر بر تنظیم روابط بین المللی است که قدرتهای سیاسی در سایه آن در صدد دستیابی به هژمونی هستند؛ وضعیتی که حقوق موجود آن را بر نمی تابد. اما واقعیت این است که آنها سهم اصلی بن بست کنونی در حل قطعی و نهایی جدال هسته ای که پیش از این قرار بود از طریق مدالیته محقق شود، را بر عهده دارند. این نوشتار، به تحلیل حقوقی زمینه های صدور قطعنامه 1835 مورخ 27 سپتامبر 2008 (6 مهرماه 1387) شورای امنیت و دورنمای آن در پرتو رفتار منفعل آژانس بویژه عدول از مدالیته و تأثیر آن بر به بن بست رسیدن روند حل قطعی و قاطع مسائل باقیمانده راجع به فعالیتهای هسته ای کشورمان، که تا پیش از این، رو به اتمام تصور می شد، می پردازد.
تنگنای امنیتی؛ رفتارشناسی شورای همکاری خلیج فارس در قبال برنامه هسته ای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
شورای همکاری خلیج فارس با هدف مقابله با آن چه خطر انقلاب اسلامی نامیده می شد، تشکیل شد. اگرچه کشورهای شورای همکاری خلیج فارس غیر از ایران نگرانی های امنیتی دیگری مانند هراس از بی ثباتی های داخلی و خیزش های مردمی دارند، اما از نظر آنها ج. ا. ایران مهم ترین و جدی ترین تهدید خارجی به شمار می رود که این دیدگاه پس از انقلاب های عربی تشدید شده است. دیدگاه های کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در رابطه با ایران در بسیاری موارد مشابه است و در برخی موارد تفاوت جزئی با یکدیگر دارد. کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به تنهایی قادر به نقش آفرینی عمده امنیتی نیستند. به همین دلیل امنیت خارجی این کشورها در ائتلاف با کشورهای منطقه و یا قدرت های بزرگ تعریف می شود و عربستان سعودی محور اصلی شورای همکاری خلیج فارس به شمار می رود. پس از پایان جنگ تحمیلی با حرکت ج. ا. ایران به سوی ساخت و گسترش فناوری موشک های بالستیک و گسترش برنامه هسته ای، احساس تهدید کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس تشدید شد. آنها به طور مشترک در پی متوقف کردن برنامه هسته ای ج. ا. ایران بوده اند. همچنین سیاست این کشورها در مقابل ایران به شدت تحت تاثیر سیاست های امریکا در منطقه و به ویژه در قبال ج. ا. ایران بوده است. این مقاله درصدد است ضمن بررسی نگرانی های امنیتی شورای همکاری خلیج فارس و راهبردهای این شورا برای موازنه قوا و دنباله روی در سامانه امنیتی خلیج فارس، رفتارشناسی شورای همکاری خلیج فارس در قبال برنامه هسته ای ایران را مورد تحلیل و واکاوی قرار دهد.
هویت گرایی در سیاست خارجی آمریکا و تاثیر آن بر برنامه هسته ای ایران (2008- 2001)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره اول زمستان ۱۳۹۱ شماره ۲
197 - 232
رویداد یازده سپتامبر سر آغاز عصر جدیدی در تاریخ روابط بین الملل است. این رویداد مفاهیمی متشکل از هویت، تروریسم، تسلیحات کشتار جمعی و «دولت های یاغی» را در صدر موضوعات بین المللی قرار داد و بین امنیت آمریکا و هویت آن دولتها، نوعی رابطه خصمانه ایجاد کرد. بعد از یازده سپتامبر خطر اصلی از دید آمریکا، هویت «دولت های یاغی» است که
ارزش ها و منافع این کشور را نشانه رفته اند. در صورت دستیابی این دولت ها به فناوری حساس به ویژه هسته ای، تهدید هویتیامنیتی محسوب می شوند که باید به فوریت و با حمله پیشگیرانه، خطرشان را دفع کرد. با نگرش فوق فرضیه این مقاله شکل می گیرد که هویت گرایی در سیاست خارجی آمریکا پس از یازده سپتامبر مهم ترین عامل مخالفت آمریکا با برنامه هسته ای ایران بوده است.
برسازی امنیتی فعالیت هسته ای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره سوم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۰)
121 - 149
برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران از سال 2002 تاکنون از مهم ترین مباحث مطرح در سطح بین المللی است. از زمان مطرح شدن این برنامه، کشورهای غربی و در راس آنها ایالات متحده، واکنش شدیدی علیه این برنامه ابراز و به تبع آن رسانه های غربی و آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز سعی در بزرگنمایی و تهدید جلوه دادن آن دارند. لذا نوشتار حاضر به تببین و بررسی کنش کلامی رسانه های غربی و آژانس بین المللی انرژی اتمی در امنیتی ساختن و بزرگنمایی برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران در طی ده سال گذشته پرداخته است. این پژوهش در پی پاسخگویی به این پرسش ها می باشد: رویکرد رسانه های غربی و آژانس بین المللی انرژی اتمی در امنیتی ساختن فعالیت هسته ای ایران چگونه است؟ چرا روزنامه های پر مخاطب غرب و آژانس بین المللی انرژی اتمی از واژگان و عباراتی حاوی بار منفی برای بزرگنمایی برنامه هسته ای ایران استفاده می کنند؟ فرضیه نوشتار بیان می کند که رسانه های غربی و آژانس در برساختگی بار امنیتی برنامه هسته ای ایران نقش موثری داشته اند. این رسانه ها و آژانس با انتخاب واژگان و عبارات حاوی بار منفی، به عنوان ابزاری برای امنیتی ساختن برنامه هسته ای ایران، در تلاش ا ند که فضای ذهنی مخاطبان و بازیگران منطقه ای و جهانی را از برنامه هسته ای ایران منفی نمایند. در این پژوهش به روش تحلیل محتوا، تعدادی از سرمقاله های چهار روزنامه پرمخاطب واشنگتن پست، گاردین ، وال استریت ژورنال، دیلی تلگراف و اسناد صادره توسط آژانس بین المللی انرژی هسته ای مورد بررسی قرار گرفته و همچنین در این پژوهش از مکتب کپنهاگ به عنوان چارچوب تئوریک استفاده شده است.
رویکردی شناختی به درک پاسخ تهران به خروج آمریکا از توافق هسته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۲۸)
177 - 206
پاسخ فوری ایران به خروج آمریکا از برجام، نه از سرگیری کامل برنامه هسته ای بلکه تلاش برای نجات برجام بود. این رفتار با سیاست هسته ای ایران در فاصله زمانی 1384 تا 1392 مبتنی بر پیشبرد حداکثری برنامه هسته ای علیرغم تحریم ها متفاوت است. در این مقاله، این پرسش مطرح شده است که «چرا در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، ایران بر پیشبرد حداکثری برنامه هسته ای خود اصرار داشت، اما در دوران ریاست جمهوری حسن روحانی به صورت جدی در پی مصالحه برآمد و با خروج آمریکا از برجام سعی کرد این توافق را زنده نگاه دارد؟» برای پاسخ دادن به این پرسش، با استفاده از روش تحلیلی-تبیینی از مجموعه ای از نظریه های شناختی بهره گرفته شده است. نگاه شناختی نشان می دهد ادراک سیاستگذاران ایران در دوران احمدی نژاد، به ویژه چهار سال نخست، نسبت به قرار داشتن در دامنه برد، موجب می شد کوتاه آمدن از اهداف هسته ای را خسارتی تلقی کنند که امتیازهای دریافتی قادر به جبران آن نیست. تغییر ادراک سیاستگذاران ایران مبتنی بر قرار گرفتن کشور در دامنه خسارت، به آمادگی برای توافق و تلاش برای حفظ برجام منجر شد. به همین ترتیب، عدالت طلبی حاکم بر شناخت محمود احمدی نژاد از محیط بین المللی از یک سو و ناعادلانه بودن طرح های پیشنهادی قدرت های بزرگ از سوی دیگر، رد پیشنهادها برای مصالحه را به همراه داشت و در مقابل، تعامل گرایی حسن روحانی در کنار آمادگی قدرت های بزرگ برای رعایت میزانی از انصاف در تأمین حقوق ایران، به تلاش دولت وی برای رسیدن به توافق هسته ای و حفظ آن منجر شد.
رویکرد روسیه نسبت به برنامه هسته ای ج. ا. ایران از منظر نظریه های سازه انگاری و ژئوپلتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۱ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۱۲۱)
141 - 156
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مسائلی که به روابط میان جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه مربوط می گردد، برنامه هسته ای ج.ا.ایران است. درک چگونگی رفتار روسیه در قبال پرونده هسته ای ایران می تواند نقش مهمی در تصمیم گیری در این زمینه از جانب ایران ایفا کند. به نظر می رسد روسیه در روابط خود با ایران در زمینه برنامه هسته ای همواره مواضع دوگانه ای در پیش گرفته است؛ بدین صورت که در مواقعی با برنامه هسته ای ایران همکاری کرده و در مواقعی نیز همگام با غرب در این مسیر کارشکنی هایی به عمل آورده است. هدف پژوهش تبیین این دوگانگی در رفتار روسیه است. نویسندگان این مقاله بر این نظرند که یک عامل مهم در همراهی روسیه با ایران، تکاپوهای هویتی روسیه و تلاش این کشور برای احیای غرور روسی است که در نتیجه سیاست های غرب خدشه دار شده بود و در قالب نظریه سازه انگاری قابل درک است. همچنین کارشکنی های این کشور در این مسیر نیز به دلیل رقابت های ژئوپلتیک میان ایران و روسیه و هراس روسیه از تبدیل شدن ایران به یک رقیب جدی در مرزهای جنوبی خود است که در قالب نظریه ژئوپلتیک می گنجد. روش پژوهش در این مقاله توصیفی- تحلیلی است.
نقش گروه اتحاد علیه ایران هسته ای در سیاست خارجی آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۴ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۳۳)
5 - 36
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با هدف بررسی نقش گروه اتحاد علیه ایران هسته ای، به عنوان یک اتاق فکر و لابی سیاسی، در سیاست خارجی آمریکا به نگارش درآمده است. اتاق های فکر و لابی های سیاسی به عنوان یکی از بازیگران غیررسمی، همواره از زمان ظهور خود، به نحوی در سیاست خارجی آمریکا مداخله کرده اند. گروه اتحاد علیه ایران هسته ای، تمرکز خود را بر برنامه هسته ای ایران قرار داده است. این مرکز فکری که در سال 2008 توسط "مارک والاس" سفیر سابق ایالات متحده در سازمان ملل متحد در زمان ریاست جمهورى جرج دبلیو بوش، "ریچارد هالبروک" فرستاده ویژه آمریکا به افغانستان و سفیر این کشور در سازمان ملل متحد در زمان ریاست جمهورى بیل کلینتون، "جیم وولزى" رئیس سابق سیا و "دنیس راس" کارشناس مسایل خاورمیانه تاسیس شده ، فعالیت داخلی و بین المللی ویژه ای را علیه جمهوری اسلامی ایران به راه انداخته است. این مقاله با بهره گیری از تئوری سیستمی در نظریه تصمیم گیری، به دنبال پاسخ گویی به این سوال است که گروه اتحاد علیه ایران هسته ای از چه ابزارهایی برای تاثیرگذاری بر سیاست خارجی آمریکا بهره می گیرد و نقش این گروه فکری و سیاسی در سیاست خارجی آمریکا، در قبال پرونده هسته ای ایران چیست؟ پیوند گروه مذکور با مراکز اصلی قدرت و بازیگرانِ رسمیِ تاثیرگذار در فرآیندِ تصمیم سازیِ سیاست خارجی آمریکا، تعامل با افراد بلند پایهِ فعال در سیاست خارجی آمریکا و ارتباط با لابی های اصلی در آمریکا نمونه فعالیت های گروه اتحاد علیه ایران هسته ای است که نمایانگر نقش فعال این گروه در عرصه سیاست خارجی آمریکا است.
برنامه هسته ای و امکان گفت وگوی استراتژیک میان ایران و امریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۳ بهار ۱۳۸۹ شماره ۶
31-50
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی زمینه های تئوریک و عملی امکان برقراری گفتگوهای مستقیم و استراتژیک بین ایران و آمریکا و همچنین آثار سیاسی – امنیتی آن بر منافع و امنیت ملی ایران می پردازد. دیدگاه غالب نزد نخبگان سیاسی حاکم در ایران و آمریکا اینست که با وجود تضادهای عمیق ایدئولوژیک، سیاسی و استراتژیک بین دو کشور در مسائل منطقه ای و جهانی و همچنین عدم وجود اجماع داخلی هرگونه گفتگوی مستقیم و استراتژیک بین دو طرف در شرایط فعلی ممکن نیست. نویسنده ضمن پذیرش بحث فوق، معتقد است که اکنون تضاد های ایدئولوژیک و استراتژیک همزمان بین دو کشور وجود دارند با این تفاوت که در حال حاضر نقش تعارضات استراتژیک پر رنگ تر شده و بطور عملی میان دو کشور جاری است. این تعارضات ضمن اینکه چاش های زیادی را در روابط دو کشور به همراه داشت، ظرفیت های نزدیکی دو طرف را نیز دارد. بطوریکه برای اولین بار زمینه های گفتگوی مستقیم میان طرفین بعد عملی تری به خود گرفته است. مثلا نوع و ماهیت برنامه هسته ای جمهوری اسلامی به گونه ای هست که تهران و واشنگتن را نهایتا در شرایط تقابل و جنگ و یا تعامل و گفتگو قرار میدهد. از نظر نویسنده شرایط منطقه ای و وجود نیازهای متقابل استراتژیک سبب می شوند که دو طرف به سوی گزینه دوم یعنی تعامل رقابتی و استراتژیک پیش میروند. این پژوهش ضمن شناسایی زمینه های تاریخی و موضوعی امکان گفتگوی استراتژیک به بررسی زمینه های لازم و همچنین بایست ها و نبایست های ورود به گفتگوی استراتژیک در حوزه منافع و امنیت ملی ایران می پردازد. نویسنده نتیجه می گیرد که تاکید بر منابع مستقل ملی و ایدئولوژیک در راهبرد سیاست خارجی ایران، آمریکا را سرانجام مجبور به پذیرش نقش منطقه ای ایران و ورود به گفتگوهای استراتژیک با جمهوری اسلامی ایران خواهد کرد.
رفتار تصمیم گیران ایران و آمریکا در مناقشه هسته ای ایران (ترکیب قدرت سخت و نرم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
55 - 79
حوزه های تخصصی:
براساس معاهده منع گسترش تسلیحات هسته ای، بهره مندی از انرژی هسته ای برای اهداف صلح آمیز حق تمامی کشورهای مستقل است. لیکن تلاش و پیگیری جمهوری اسلامی ایران برای دستیابی به این حق تبدیل به بزرگترین چالش در سیاست خارجی این کشور و بطور روشن به تقابل با ایالات متحده آمریکا تبدیل شده است و تا آینده نامعلوم ادامه خواهد داشت. سؤال اصلی که در این پژوهش مطرح می شود این است که چه رابطه ای بین مقامات سیاسی ایران و آمریکا با شکل گیری سیاست خارجی تقابلی دو کشور در برنامه هسته ای ایران وجود دارد؟ یافته های علمی این پژوهش نشان می دهد، درحالی که رقابت اصلی روئسای جمهور آمریکا در نحوه مهار برنامه هسته ای ایران بوده، تأکید رهبر ایران بر ارتقای دانش هسته ای و سیاست روئسای جمهور ایران در چگونگی ارتقای آن می باشد. بدین ترتیب سیاست خارجی ایران- آمریکا در برنامه هسته ای از نقش مقامات متأثر بوده است. به نظر نویسندگان این مقاله، نظریه ملی- بین المللی جیمز روزنا که به هر دو سطح تحلیل خرد و کلان همزمان اهمیت می دهد، رویکرد مناسبی برای پرداختن به این موضوع می باشد. همچنین با بهره گیری از روش تبیینی و با استفاده از اسناد و منابع کتابخانه ای و برخی منابع آماری این موضوع بررسی شده است.
راهبرد اسرائیل در مواجهه با برنامه هسته ای ایران در دوران ترامپ و بایدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در «رهنامه بگین»، به هیچ رقیب اسرائیل در خاورمیانه نباید اجازه داده شود که به سلاح اتمی دست یابد. از این رو اسرائیل راهبردهای متنوعی از ابتدای مواجه با پرونده هسته ای ایران به کار گرفته است که توقف برنامه هسته ای و ممانعت از دستیابی به سلاح اتمی، فصل مشترک آن هاست. پژوهش حاضر پاسخگوی این سؤال بوده است که: راهبرد اسرائیل در مواجه با برنامه هسته ای ایران، در دوران ترامپ و بایدن چه بوده است؟ فرضیه پژوهش در چارچوب بازدارندگی هسته ای و با تأکید بر دکترین بگین، چنین می نماید که: راهبرد اسرائیل در مواجه با برنامه هسته ای ایران در دوره ترامپ، فشار به آمریکا در جهت خروج از برجام و در دوره بایدن تلاش در جهت ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت، ذیل فصل 7 منشور ملل متحد بوده است. از این منظر، اسرائیل که برجام را ناکارآمد در مهار برنامه هسته ای ایران می دانست؛ در هم نوایی با ترامپ به هدف اصلی خود یعنی، خروج آمریکا از برجام رسید. در دوره بایدن اسرائیل ضمن رایزنی با طرف های مذاکره غربی مبنی بر اقناع آن ها جهت عدم احیای برجام، با تکرار ادعاهایی مبنی بر فعالیت سایت های مخفی هسته ای و دامن زدن به اختلافات پادمانی ایران و آژانس، به دنبال ارجاع پرونده هسته ای از شورای حکام به شورای امنیت می باشد. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و ابزار گردآوری داده ها، منابع معتبر کتابخانه ایِ داخلی و خارجی می باشد.