مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
مضمون
حوزه های تخصصی:
رودکی نخستین شاعر بزرگ و کثیرالشعر فارسی دری است. او را استاد شاعران و مقدم شعرای عجم خوانده اند. تنوع مضامین، تاثیر کلام، انسجام، لطافت و متانت سخنان رودکی باعث شد تا اشعار وی از همان آغاز مورد توجه بسیاری از شعرا و سرایندگان واقع شود و بسیاری از اشعار او را تضمین کرده، یا مضامین وی را در اشعار خویش بیاورند. قدیمترین جایی که از رودکی یاد شده است، دیوان اشعار فرخی سیستانی و امیر معزی نیشابوری است. نگارنده در این مقاله بر آن است تا نگرش معزی درباره رودکی، تضمین اشعار و برخی از مضامین مشترک بین اشعار رودکی و امیر معزی را تبیین نماید.
ویژگی زبانی شعر نیما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی هیچ شکی، نیما از برجستگان شعر معاصر فارسی است که امروزه نام او بر پیشانی شعر مدرن فارسی می درخشد. شعر معاصر فارسی در سه حوزه شعر نیمایی، سپید و موج نو همچون جویباری به جریان خود در حوزه ادب معاصر ادامه می دهد اما راه و رسم نیما طرفداران بیشتری دارد و به نظر می رسد به اوج هنری خود نزدیک می شود. اما چرا و چگونه این سنت ادبی مدرن راه خود را گشود و علی رغم تمامی ناملایمات به راه خود ادامه داد. در مقاله حاضر به راز جاودانگی و تعمیم روش نیمایی در شعر پرداخته و به محسنات، ابتکارات و خلاقیت های هنری نیما اشاره شده است. آنچه مسلم است نوآوری نیما صرفا در کوتاه و بلند کردن مصراع ها و حذف تکراری قافیه نبوده و نیست، ابتکار نیما که شیوه او را ماندگار و پر طرفدار کرده همانا در مضامین و محتوای شعری اوست. در شعر نیمایی فرم و مضمون با هم حرکت می کنند و از آغاز تا پایان تصور ذهنی روشنی به خواننده منتقل می کنند. مقاله حاضر به بررسی مضامین نو و ابتکاری شعر نیما اشاراتی کلی دارد.
حباب خانه به دوش (طرحی نو در طبقه بندی عناصر مضمون ساز دیوان صائب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صائب با هنر بی نظیر خویش، پیکره شعر را با تار و پود مضمون و ایهام و تشبیه و استعاره و مراعات النظیر چنان درهم می بافد و می تند که هوش هر خواننده ای را از سر می برد، چنان که بی اختیار به ایجاز و اعجاز کلامی و مضمون پردازی شاعر اقرار می کند. در ذهن صائب، همه چیز و همه حالات و همه موجودات، دست مایه مضمون آفرینی است. او بر این باور از هر آنچه دیده و شنیده، مضمون تراشیده و آن را در هاله و طیفی از مضامین گوناگون و بکر و نامکرر بازسازی و بازپروری کرده و به خواننده خود ارایه داده است. اشعار و ابیات صائب تنها در حیطه جفت های گردان سرگردان نیست، بلکه در دامنه و افقی وسیع پا از مرز دوتا بودن بیرون می نهد و تا افق پنج و شش عنصری هم پیش می رود. هدف در این مقاله، ارایه یک الگوی منظم و مرتب و منسجم و جامع، در مجموعه اشعار صائب به عنوان شاعر تمام عیارِ سبک هندی و نمونه بارز و شناخته شده مضمون آفرینی است تا با سرمشق قراردادن این الگو، بتوان یک طرح و معیار کاملا علمی برای طبقه بندی عناصرِ مضمون سازِ اشعار شاعران دیگر ارایه نمود.
مضامین در حوزهء آهنگ و موسیقى شعر فرخى سیستانى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غرض از برانگیختن این بحث بررسى مضامین شعر فرخى است در حوزهء آهنگ و موسیقى و نیز بسامد بحور و اوزان عروضى در دیوان وى. اوزانى راکه شاعر بدانها دلبستگى داشته و در مطاوى دیوان براى مضامین گوناگون از آنها سود جسته است و نیز تحلیل پیوند مضامین با اوزان و موسیقى کلام وى و نشان دادن اوزان به کار رفته در سخن سهل ممتنع این شاعر توانا، سخنورى که در سال 429 هجرى قمرى به روزگارکهولت نارسیده از سراى فانى به دارباقى شتافته است.
پیوند شعر و موسیقى و چگونگی همخوانى اوزان با مضامین در دیوان عنصرى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این گفتار نگارنده بر آن است که پیوند شعرو موسیقى رادر چشم انداز علم عروض و موسیقى کلام بررسى کند و اوزان منتخب عنصرى را در ترازوى مضامین شعرش بسنجد و پیامهاى شاعرانه او راکه بیانگر دقیقى براى تعیین سبک سخنورى اوست در طیف جاذبه اوزان در مطالعه آورد و نقش بهگزینى الفاظ را در ترکیب کلام وى مورر تحلیل قرار رهد.
کاربرد تحلیل محتوی در علوم اجتماعی
حوزه های تخصصی:
تحلیل محتوی روشی است برای جمع آوری اطلاعات و تحلیل آن. در تحلیل محتوی به جای مشاهده مستقیم رفتار مردم یا پرسش در مورد آن به ارتباطاتی که آنان به وجود آورده و پیامهایی که رد و بدل کرده اند توجه و در مورد آن سؤال و تحلیل می شود. تحلیل محتوی‘ متون نامه ها‘ دفاتر خاطرات‘ سخنرانیها‘ مقالات‘ صورت جلسات‘ کتب‘ اشعار‘ نقاشیها‘ قوانین و هر سند دیگری را مطالعه و ارزیابی می کند. تحلیل محتوی روشی ‹‹ غیرواکنشی ›› و ‹‹غیرمداخله ای›› است و چون اسناد مورد مطالعه و متون مورد تحلیل قبلاً ثبت و ضبط شده‘ بنابراین صاحبان اسناد و مؤلفان آثار را به کار تحلیل‘ واکنشی و تحلیلگران و محققان را در کار تألیف و تدوین و ایجاد اسناد و مدارک‘ مداخله نیست. در این مقاله‘ ویژگیهای روش تحلیل محتوی‘ اختلاف نظرهایی که در مورد آن وجود دارد‘ چگونگی مقوله بندی و ضوابط آن‘ واحدهای تجزیه و تحلیل و مهمترین محاسن و معایب این روش و نحوه استفاده از آن در یک مورد خاص نیز‘ مطرح می شود.
پژوهشی در مضامین اشعار و دیدگاه های لئوپولد سدار سنگور (2001-1906)
حوزه های تخصصی:
لئوپولد سدار سینگور شاعر پراو ازهء سیاهپوست سنگالى، در سال1906 در سنگال دیده به جهان گشود، تحصیلاتش را در مدرسهء مذهبى کاتولیک در داکار و کالج لیبرمان به پایان رساند، در سال 1928 براى تحصیلات عالى به پاریس رفت.و ى در دبیرستان لوئى لوگران، دانشگاه سوربون به فراگیرى فلسفه و ادبیات پرداخت و در سال 1935 به درجهء استادى دستور زبان دانشگاه فرانسه رسید. وى در این دوره با نام آوران و افراد سرشناس چون ژرژ پمپیدو آشنا شد که این دوستى ها، سرآغازى براى رسیدن به موفقیت هاى آیندهء شاعر جوان محسوب مى شود. او علاقهء زیادى به فراگیرى، خواندن کتابهاى نویسندگان و شعراى بزرگى چون مارسل پرو ست، ژان پل سارتر، پل کلودل، سن ژرژ پرس، آندره برو تن،و پل الوار داشت. او شاعرى سوررآلیست بود که با استفاده از فضاهاى خاص فرانسوى- آفریقایى موسیقارى، سنتى، اسطوره اى باعث خلق آثارى نو و سخت پیچیده گردید. به همین روى در نظر داریم که در این مقاله با رو ش "خرده خوانش" که ژان پى یر ریشار بنیانگذار ان بودو با تشریح بخشى از اشعار مجموعهء اتیوپیک (حبشى ها) شاعر سنگالى، مضمون هاى مورد نظرو ى را نشان دهیم. در این رهگذر، نکات مبهم، تاریک شعر این شاعر، و زوایاى اندیشه و آرمان هاى او از خلال تکرارها، تشبیهات، استعاره ها ارائه مى شوند.
نقد اسطورهای و جایگاه آن در ادبیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گستردگی دامنه بررسی اسطورهها و مضامین در نقد، تحلیلگران متون ادبی را در برابر تلی از واژگان همسان قرار داده که گاهی تشخیص آنها از یکدیگر دشوار است، چرا که در متون فراوان، منتقدان، اسطوره، مضمون، نماد و بنمایه را در یک چارچوب قرار میدهند و آنچه را برای یکی مضمون محسوب میشود، برای دیگری اسطوره به حساب میآید، در صورتی که تفاوت بسیاری میان این واژههاست. درباره این تفاوت نیز بین منتقدان اتفاق نظر وجود ندارد، همچنانکه گاهی مرز بین اسطورههای باستانی و اسطورههای تاریخی و ادبی مشخص نیست. ولی چگونه یک چهره تاریخی به یک اسطوره تبدیل میشود؟ چه زمانی یک اسطوره در متن ادبی ظاهر میشود؟ آیا درنقد اسطورهای، ریشهیابی اساطیر و در مقایسه بین آنها روش در زمانی راه گشاست یا بررسی هم زمانی؟ در این مقاله سعی بر این است که بارجوع به دیدگاه نظریهپردازان نقد اسطورهای، پاسخی برای این پرسشها ارائه شود
موضوعیت موضوع در آثار ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«موضوع» یکی از واژگانی است که همراه با برخی از اصطلاحات ادبی در حوزه «معنا» ی آثار ادبی به کار می رود. تعریف موضوع در منابع مختلف یکسان نیست، بلکه در مواردی متناقض است و معمولا مترادف با اصطلاحاتی به کار می رود که اغلب آن ها تعریف و کاربرد ویژه خود را دارند. درونمایه، مضمون، محتوا و بن مایه از آن جمله اند. موضوع در علوم مختلف به معانی مختلف به کار رفته است. معنایی که در این نوشته مورد نظر است، همان چیزی است که درباره آن بحث و گفتگو می شود و در آثار ادبی قلمرو خلاقیتهای ادبی است. اصولا نفس «موضوع» مقوله ای ادبی نیست و آثار ادبی منحصر به موضوعات خاص نیستند. عدم تاثیر موضوع بر کهنه بودن یا تازه بودن اثر یا ارزش ادبی آن و دستاویز بودن آن برای آفرینش آثار ادبی حاکی از آن است که نفس «موضوع» در آثار ادبی موضوعیت ندارد و اعتبار و ارزش ادبی این آثار به مقوله هایی چون زبان، بیان، درونمایه و... بستگی دارد. بنابراین طرح آن در کنار دیگر «اصطلاحات ادبی» موجب اشتباه است.
مطلب و مضمون
حوزه های تخصصی:
طبقه بندی قصه/داستانهای سنتی فارسی(نقد و بررسی، شکل شناسی و گونه شناسی داستانهای فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گونه شناسی موجب شناخت بهتر، کامل تر و دقیق تر هر موضوعی است و یکی از روشهای علمی به شمار می آید. داستانهای فارسی با تمام وسعت، اهمیت و گذشته آن، تاکنون طبقه بندی جامعی نشده است. ایراد اساسی طبقه بندیهای موجود، به رغم تعدد و فراوانی، آمیختگی و دقیق نبودن آنهاست. اغلب طبقه بندیهای انجام شده چون از یک دیدگاه یا اعتبار خاص صورت نگرفته اند، موجب درهم ریختگی و آمیختگی انواع داستانها شده است. این مقاله، صرفاً طبقه بندی، نقد و بررسی، شکل شناسی و گونه شناسی داستانهای سنتی فارسی است. در اینجا پس از تبیین مساله و پیشینه آن، آرای مهم ترین قصه شناسان و قصه پردازان ایرانی را گزارش و نقد و بررسی می کنیم، سپس آرای قصه شناسان غیر ایرانی را بررسی و ارزیابی می کنیم تا وضعیت حال را توصیف و تشریح کرده باشیم. آن گاه بر اساس همین طبقه بندیها و با دادن نظم و سامان مناسب و برخی ملاحظات و توضیحات، طبقه بندی جامعی را به یازده اعتبار ارائه می دهیم. این طبقه بندی نقد، تحلیل و تطبیق را در پژوهشهای داستانی کلاسیک ، سهولت می بخشد. یازده اعتبار پیشنهادی عبارتند از: 1.قالب، 2. ساختار روایت، 3. مضمون و درون مایه، 4. حوادث، 5. هدف، 6. منشا، 7. پایان، 8. سطح ادبی، 9. قهرمانان، 10. نحوه ارائه، 11حجم.
طبقه بندی مضمونی رباعی های ابن یمین
حوزه های تخصصی:
رباعی از جمله قالب های مورد توجه شاعران فارسی زبان بوده و هست و در این میان، ابن یمین فریومدی شاعر مشهور و قطعه سرای چیره دست قرن هشتم نیز به این قالب، دل بستگی های خاصی داشته است . رباعی های ابن یمین از تنوع مضمونی خاصی برخوردار است و به همین سبب رباعی های او را باید از جمله رنگین ترین رباعی های فارسی به شمار آورد . این تنوع تا آنجاست که رباعی های ابن یمین را می توان در یک طبقه بندی موضوعی، به هشت گونه تقسیم کرد که هر کدام از آنها نشان دهنده جبنه هایی از خلاقیت های شعری و جهان بینی این شاعر است . از آنجا که قالب رباعی از قرن هفتم اندک اندک می رفت تا رونق و رواج خود از دست بدهد، تنوع مضمونی و لطافت های تعبیری ابن یمین موجب توجه دوباره ای به این قالب شد. رباعی های ابن یمین، مجال آن را فراهم کرده تا بسیاری از مضامینی را که شاعر در قطعات خود با تفصیل آورده است، باردیگر به صورت موجزتری در رباعی های او نیز بخوانیم .
صادق چوبک ، فراسوی ناتورالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طبقه بندی نویسنده ای ایرانی در یک مکتب ادبی امری رایج نزد منتقدین است. صادق چوبک اغلب با برچسب ناتورالیست معرفی می شود، زیرا بین آثار او و آثارنویسندگان ناتورالیست شباهت هایی وجود دارد . این شباهت ها عبارتند از : به کارگیری شخصیتهایی از طبقات پست جامعه ، موضوعاتی چون فقر و فساد و زبان گفتاری. حال این سؤال مطرح می شود که آیا هر نویسنده ای با داشتن چنین ویژگیهایی ناتورالیست می باشد . در ضمن گروه کوچکتری از منتقدین چوبک را نویسنده ای نوآور می پندارند . هدف این مقاله انجام مطالعه ای است تطبیقی میان امیل زولا به عنوان نظریه پرداز و بنیانگزار ناتورالیسم و صادق چوبک در چارچوبی کاملا محدود با انتخاب رمانهای لاسوموآر، نانا و ژرمینال از رمان نویس فرانسوی و رمانهای تنگسیر و سنگ صبور و داستان کوتاه انتری که لوطیش مرده بود از نویسنده ایرانی . این تحقیق به دنبال یافتن شباهت ها و تفاوت ها ی دو نویسنده در آثار گزیده شده و در زمینه های شخصیت ها ، مضامین و سبک می باشد و به ما نشان می دهد که چوبک به ظاهر ناتورالیست به سبب دارا بودن برخی از ویژگیها نوآور باقی می ماند و استفاده از بر چسب ناتورالیست برای معرفی وی کافی نیست. او از ناتورالیسم فراتر می رود.
درآمدی بر هنر شاعری صائب، شاعری مضمون ساز و هنرمند(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بی شک صائب تبریزی یکی از پرکارترین، پر اثرترین، بلند اندیشه ترین و موشکاف ترین و مضمون آفرین ترین شاعران ادب پارسی و یکی از معروفترین شاعران سبک هندی است. صائب به پشتوانه فکر دقیق، ذهن روشن و خلاق و اندیشه نکته سنج، از بهترین های ادبی ایران است. صائب شبکه های به هم تنیده مضامین ذهنی خویش را با الهام از ایهام ظاهری و درونی عبارات و دور نمای تلمیحی واژه ها، در بوم نقاشی کلام خود به تصویر می کشد و آیینه تمام نمای ظرافتها، ریزه کاریها، نکته سنجیها، و باریک اندیشی های شیوه نوین می گردد. او از کنار طبیعت عالم وجود، به راحتی و آسانی نمی گذرد بلکه می ایستد، از آن الهام می گیرد، مضمون و موضوع و خمیرمایه کار خود قرار می دهد و جامه هنری بر آن می پوشاند و در ساختار دو کفه ای عینی و ذهنی، معادله ای برای آن ترسیم می کند تا به همین دستاویز، رنگ تمثیل و تعلیل هنری را در اشعار خود پررنگتر و خواننده را مسحور ظرافت کلام و سخن خود نماید. ویژگی مهم عدم ارتباط بین بیت ها سبب شده تا بنای شعرهای این سبک بر تک بیت ها استوار شود و در نتیجه، رواج بیت های آن بین مردم بیشتر از سبکهای دیگر باشد، بطوری که اکثر بیت هایی که در بین مردم به عنوان شاهد یا ضرب المثل به کار می رود از شاعران سبک هندی است. مصراع برجسته از موتیوهای رایج در شعر صائب است. شعر های سبک هندی که عمدتا غزل هستند مبتنی بر بیت است و ارزش هر شعر در بیت های آن است. بسامد به کارگیری اسلوب معادله در اشعار صائب بسیار بالاست. هرچند تناقض گویی در بین شاعران پرکار اجتناب ناپذیر است، ولی تناقض گویی صائب در بین این نوع از شاعران، از شهرت خاصی برخوردار است. در تمثیلهای صائب ارتباط معمولا دو جزیی است، یعنی دو جزء در مصراع اول با دو جزء در مصراع دوم با یکدیگر مرتبط می شوند و معادله شعری را برقرار می کنند. گاهی ارتباط بین اجزای دو مصراع سه جزیی می شود و گاهی ارتباط ها از این هم بیشتر می شود. یکی از مختصات چشمگیر شعر صائب در حوزه ترکیب ها، بسامد بالای ترکیب های استعاری است که از رهگذر شخصیت بخشیدن به اشیا حاصل می شود. از ویژگیهای منحصر به فرد صائب و دیگر شاعران این سبک، نحوه به کارگیری از ساختی خاص از ایهام در بسامدی بسیار بالاست که در آن ترکیبات اسمی و فعلی، به دو یا چند معنی بیان می شوند. صائب همانند شاعران سبک هندی در استعمال ترکیبات خاص که از ویژگیهای سبکی این دوره محسوب می شود، فروگذاری نکرده است.
پژوهشی در مضامین داستان کوتاه در آثار عبد السلام عجیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عبد السلام عُجیلی پزشک، ادیب و داستان نویس معاصر سوری با سبک خاص و شیوه شخصی اش در توصیف و بیان، حلقه اتصال بین نویسندگان پیشگام دهه های سی و چهل قرن بیستم از سویی و نوپردازان دهه های پنجاه و شصت از سوی دیگر است. آفرینشهای هنری او آمیخته ای از تواناییهای این دو نسل است. او سبکی آسان، شیوا و غیر متصنع دارد. از پدیده های بارز شیوه بیان او تکیه بر فصاحت زبان و به کارگیری واژه های علمی در داستان است. شخصیتهای داستانی او شامل همه سطوح و طبقات اجتماع می شوند. مهمترین مضامین داستانهای او که پیوندی نزدیک با مسائل و مشکلات مردمش دارد، از تجربیات زندگی شخصی و اجتماعی و رویدادهای مختلف سرچشمه گرفته یا حاصل اطلاعاتی است که از رهگذر سفرهای بی شمار به کشورهای مختلف به دست آورده است.
تکرار در معانی عاطفی و زبان هنری غزلیات سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توالی و نظم منطقی بین اشیا و رویدادها در عرصه های مختلف و به خصوص حوزه ی خیال، زیبایی و گیرایی خاصی را به دنبال دارد. وجود تکرار در ساخت و فرم شعر، ارزش زیباشناختی شعر را دو چندان می سازد به ویژه اگر تکرار در شعر شاعری خلاق و نو آفرین همچون سعدی رخ داده باشد. این مقاله با روش تحلیل بسامدی به بررسی تکرار در معانی عاطفی، تصاویر، کنایات و همچنین موسیقی غزلیات سعدی می پردازد. هدف از نگارش این مقاله نشان دادن موارد تکرار در غزلیات شاعر و همچنین بیان این مطلب است که تکرار در اشعار وی نه تنها باعث ایستایی و رکود شعری نشده است بلکه این تکرار نمایش معنایی و عینیت عاطفی کلام او را بالا برده است.
تحلیل مضمون و شبکه مضامین: روشی ساده و کارآمد برای تبیین الگوهای موجود در داده های کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از فنون تحلیلی مناسب در تحقیقات کیفی، تحلیل مضمون است که به طور گسترده ای استفاده می شود، اما به ندرت معرفی شده است. از تحلیل مضمون می توان به خوبی برای شناخت الگوهای موجود در داده های کیفی استفاده کرد. تحلیل قالب مضامین و تحلیل شبکه مضامین نیز از ابزارهایی هستند که معمولاً در تحلیل مضمون به کار می روند. قالب مضامین، فهرستی از مضامین را به صورت سلسله مراتبی نشان می دهد. شبکه مضامین نیز ارتباط میان مضامین را در نگاره هایی شبیه تارنما نشان می دهد.
هدف این مقاله، معرفی تحلیل مضمون و فنون مرتبط با آن به صورت خلاصه و کاربردی است. از این رو، نخست، جایگاه تحلیل مضمون در تحقیقات کیفی بررسی می شود. سپس برخی مفاهیم، فنون و تصمیم های مهم در تحلیل مضمون، به طور خلاصه، توضیح داده می شود. در ادامه، با جمع بندی روش های مختلف تحلیل مضمون، فرایند گام به گامی جهت اجرای تحلیل مضمون، معرفی و به برخی دام های بالقوه این فرایند، اشاره می شود.
در بخش پایانی مقاله، معیارهای ارزیابی روایی و پایایی تحلیل مضمون توضیح داده می شود و با ذکر مزایا و معایب این روش، پیشنهاداتی برای تحقیقات آتی، عرضه می شود. همچنین، در بخش هایی از مقاله، برای درک بهتر مطالب، مثال هایی از تحقیقی که با استفاده از این روش و به کمک نرم افزار رایانه ایِ تحقیق کیفی انجام شده است عرضه می شود.
متنبّی و شاعران پارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پهنه ی بی پایان شعر و ادب مشرق زمین، بی گمان یکی از اثرگذارترین شاعران، در طول قرون و اعصار، «متنبّی» بوده است. چرا که «ابوطیّب متنبی» - این شاعر کوفیِ قرن چهارم هجری- نه تنها سخنور صاحب سبکِ بسیار اثرگذاری در طول تاریخ ادب عربی بوده است، بلکه در سخنوران بزرگ پارسی همچون مولوی و سعدی نیز تأثیر نموده است. از این رو به نظر نگارنده - به عنوان مترجم دیوان متنبّی- وی را باید «سرسلسله ی شعرای مشرق زمین» نامید؛ زیرا هیچ شاعر دیگری در هر دو ادب پارسی و عربی بدین حدّ اثرگذار نبوده است و نام و سخن هیچ شاعر عربی به اندازه ی متنبّی در مطاوی متون ادب پارسی نیامده است. در این مقال، به طور اجمال، به تأثیر سبک و سخن متنبی در شعرای بزرگ پارسی- از آغاز تا اکنون- پرداخته شده است.
نقش و کارکرد بن مایه های توصیفی در منظومة ویس و رامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم نقد ادبی پرداختن به بن مایه های ادبیات داستانی است. بن مایه ها را از جهت اهمّیت و نقشی که در داستآن ها اعم از منظوم یا منثور دارند می توان به دو دستة بن مایه های ایستا و بن مایه های پویا تقسیم بندی کرد. توصیف ها در عین حال که انواع مختلفی را در بر می گیرند (توصیف بیانی از داستان است که راوی با نظرگاه خود به ترسیم محیط، اشیاء، سیمای ظاهری و باطنی شخصیّت ها می پردازد)، از بن مایه های ایستا به حساب می آیند و از این جهت که کنش و رویداد محسوب نمی شوند، در برابر بن مایه های روایی که در سیر علّی و معلولی قرار می گیرند، قابل حذف اند. امّا این بدین معنا نیست که بتوان اهمّیت درجة دومی را برای این نوع از بن مایه ها در برابر بن مایه های پویا قائل شد و از کارکردهای گوناگون آن ها (بیان حقیقت واقع، توضیح، تفخیم، جداسازی بخش های روایی، القاء گذر زمان، تزئین، تأثیر عاطفی، تمهید ساز، تعلیق، آگاهی دهندگی و ...) غافل ماند. مطالعه در حیطة روابطِ بن مایه های پویا و ایستا، روایت و توصیف، نقش و کارکردهای توصیف را در ادبیات داستانی بهتر تبیین می نماید، خصوصاً این که در بادی امر ظاهراً توصیف از ارزش ثانویه برخوردار است. در این مقال با توجه به منظومة عاشقانة ویس و رامین ِفخرالدین اسعد گرگانی، به مهم ترین کارکردهای توصیف پرداخته شده است.
گونه ای کنایه آمیغی در غزل صائب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صناعات شعری از جمله عواملی هستند که برجستگی آنها در شعر هر شاعر، سبک منحصر و مختص به خود او را می سازند. یکی از انواع صناعات و شگردهای شعری، صنایع کنایه محور یا کنایه های آمیغی است. این صورت های ادبی همانطور که از نامشان پیداست صناعاتی آمیغی اند که در آنها کنایه به عنوان محور و مرکز با صناعاتی دیگر می آمیزد و این آمیختگی، صناعات پیچیده ی تازه ای را فراهم می آورد. یکی از انواع این صنایع کنایه محور، کنایه ای است که با استعاره و ایهام و، گاه افزون بر این دو، با تشبیه می آمیزد؛ سابقه ی این صناعت – که اخیراً نام «استعاره ی ایهامی کنایه» برای آن پیشنهاد شده است- در ادب فارسی به حکیمِ باژ، باز می رود و در شعر حافظ نمود قابل توجهی دارد ولی برجستگی چشمگیر آن در سبک هندی است، به گونه ای که نادیده انگاشتن آن به ویژه در غزل صائب، انکار یکی از برجسته ترین ویژگی های سبکی آن است. این شگرد آمیغی از این طریق پدید می آید که شاعرکنایه ای را به پدیده ای عاریت دهد که در عالم واقع، صورتی همانند آن، ولی با مفهومی دیگر، در خود پدیده باشد. این صناعت شاید مهم ترین ابزاری باشد که صائب را در آشکار کردن ویژگی ممتاز شاعرانه ی خود، یعنی توان بی نهایت وارِ خلق مضمون های رنگین، یاری کرده باشد. این جستار به تحلیل دوباره و تکمیلی صناعت «استعاره ی ایهامی کنایه» و انواع آن و بررسی آن در غزل های صائب می پردازد.