مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
رنگ
حوزه های تخصصی:
انسان در محیط به دنبال یافتن پاسخ برای نیازهای خود میباشد، در صورت تأمین این نیازها از مکان، احساس عاطفی مثبتی بین فرد و مکان به وجود از مهمترین ابعاد نیاز انسان برای ارضای نیازهای روحی- روانی و مادی او محسوب » دلبستگی به مکان « خواهد آمد. پیوند و تعامل بین انسان و مکان و یا میشود.کیفیت فضا و توجه به نیازهای انسان در طراحی در ایجاد حس دلبستگی به مکان موثر است. هرچه سطوح تأمین این نیازها به سطح فوقانی نیازهای مازلو نزدیکتر باشد، مقدار حس رضایتمندی در انسان بیشتر و به همان نسبت ارتباط عمیقی میان فرد با مکان شکل میگیرد. این پژوهش به بررسی قابلیتهای رنگ و نور و حس دلبستگی به مکان در خانههای سالمندان میپردازد. در این راستا پژوهش حاضر به بررسی نظریههای موجود در زمینه دلبستگی به مکان و بازشناسی نقش رنگ و نور مؤثر در جسم و روان انسان و تأثیر آن بر ایجاد حس دلبستگی ساکنان خانههای سالمندان مورد بررسی قرار گرفت. یافتههای تحقیق نشان میدهد که اگر رنگ و نور مکان با توجه به تأثیرات زیست شناختی و روانشناختی که دارند، متناسب با نیازهای ساکنین هر مکان انتخاب شوند به شکل مستقیم در رضایتمندی افراد و غیرمستقیم بر دلبستگی به مکان تأثیر می گذارند.
بررسی چگونگی ترویج پاگانیسم در فیلم های ابرقهرمانی بوسیله استریوتایپ سازی از رنگ ها (طی سال های 1989 تا 2012، با تاکید بر سری فیلم های بتمن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۲)
55 - 62
حوزه های تخصصی:
هالیوود همواره، نماینده تفکر غربی بوده است و سعی نموده، تا برای اشاعه فلسفه ماده گرایانه اش، از ترویج پاگانیسم استفاده نماید. در این میان، فیلم های ابرقهرمانی یکی از بهترین ابزارها، می باشند؛ زیرا محبوبیت گسترده آن ها، سبب انتقال راحت تر پیام ها می گردد. یکی از تکنیک های مورد استفاده در این راه، استریوتایپ سازی از رنگ ها می باشد. با دقت در ظاهر ابرقهرمانان هالیوودی مشاهده می نماییم که این شخصیت ها، اغلب با لباس هایی به رنگ قرمز، آبی و زرد معرفی می شوند. ابرقهرمانانی که ادعای دفاع از آزادی های اجتماعی را دارند و در برابر دشمنانی می ایستند که تفکراتی مذهبی دارند و با ظاهری به رنگ های سبز، قهوه ای و بنفش به نمایش در می آیند. بدین شکل، مخاطب با دیدن رنگ هایی خاص و مراجعه به ضمیر ناخودآگاهش، به نوعی پیش داوری دست زده و هر آن که را به عنوان مثال با لباس سبز ببیند، دشمن پنداشته و شنل و یونیفورم قرمز را نماد یک نجات دهنده می پندارد. این تحقیق نیز با هدف شفاف سازی برای فعالان عرصه سینما، ابتدا، به روش توصیفی، پاگانیسم و تاریخچه ابرقهرمانان را بررسی می نماید و سپس به تحلیل و اثبات چگونگی استریوتایپ سازی رنگ ها می پردازد.
بررسی شاخصه های بصری در آثار کمال الدین بهزاد مطالعه موردی: اثر (سماع درویشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۲)
73 - 86
حوزه های تخصصی:
هنرمندان ایرانی در طی دوره های متمادی، با ذوق مهذب و پالوده خود هنرهایی آفریده اند که در آن واحد هم حسی و هم معنوی است. در نگاره (سماع درویشان) از آثار کمال الدین بهزاد، لایه های مجهولی وجود دارد که تحلیل و تفسیر این لایه های پنهان و مجهول هدف این پژوهش است. فرض براین است که با دیدگاه مبانی هنرهای تجسمی و طراحی لباس می توانیم بین مفاهیم فرم، مضمون، ترکیب بندی و رنگ در نگاره (سماع درویشان) رابطه معناداری بیابیم. پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این سؤالات است که: آیا عناصر و المان های بکار گرفته در اثر مورد نظر در جهت منظور و مقصد خاصی بوده است؟ نقاشان هنرمند مسلمان در معرفی اندیشه خود از چه تکنیک هایی استفاده کرده اند؟<br /> روش این پژوهش توصیفی - تحلیلی است و با استفاده از داده های اسنادی و کتابخانه ای انجام شده است. بررسی پیکره و پوشش نگاره ها در (سماع درویشان) بهزاد و تحلیل شاخصه های بصری فرم، ترکیب بندی، رنگ، نور و تاریکی نشان داده که در طراحی لباس درویشان از نماد لباس های گشاد و بلند با آستین های بلندتر از اندازه، نشان از احترام در برابر مقام والای محبوب الهی و حالت سرسپردگی و ولایت پذیری دارد و شال های رها در دور گردن و حتی رهاشده در متن نگاره، هرکدام حاوی مضامین خاصی هستند. ارائه حالات انسانی و روحانی در ترکیب بندی و ترسیم لباس ها هم راستا با نمادگرایی نوآورانه جهت القای حسی به مخاطب صورت گرفته است.
خلق جهان مشترک هنری در فرارفتن هنرمند از خود نتیجه ای بر مبنای بررسی تطبیقی آثار دیوید هاکنی و کمال الدین بهزاد
منبع:
پیکره دوره ششم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۱
47 - 61
حوزه های تخصصی:
هنرمند برای پویایی و متمایز ساختن خود همواره به روش های گوناگونی دست می زند؛ روش هایی که در صورت موفقیت می تواند شیوه هایی جدید و سبک هایی تازه را در هنر به وجود آورد. این رویک رد را اگر "فرا رفتن " هنرمن د از خود بنامیم، می توان هنرمن دان بسیاری را جست وجو کرد که اقدام به آن کرده اند و شیوه های بدیعی را به وجود آورده اند. فرا رفتن هنرمند از خود می تواند از دو نظام مشخص تأثیر پذیری از سایر هنرمن دان و کنش ضد سبک ی تثبیت شده در خود هنرمن د تبعیت کن د. در راستای این فرایند تحولی، برخی هنرمندان فارغ از اندیشه یا حوزه جغرافیایی خود به یکدیگر نزدیک شده و محدوده کار آن ها دارای فضاهای مشترک با یکدیگر شده اند؛ در این فرآیند شباهت های متعددی میان آثارشان به وجود آمده و تأثیر پذیری هریک از دیگری باعث خلق شیوه ها و سبک های تازه در هنر شده است. دو تن از این هنرمندان کمال الدین بهزاد1و دیوید هاکن ی2 هستند که اولی در فرایند ضدیت با سبک خود و دیگری با تأثیر پذیری از نگارگری شرق، از خود و شیوه های نقاشی رایج فراتر رفتند. این مقاله با استفاده از روش کتابخانه ای به بررسی تطبیقی برخی آثار بهزاد و هاکنی پرداخته و با ارزیابی و تحلیل شباهت های موجود در میان آثار این دو هنرمند ایرانی و انگلیسی، روند فرا رفتن از خود توسط هنرمند را بررسی کرده است. این پژوهش بر آن است تا تأکید کند در کنش فرا رفتن از خود توسط هنرمندان، جهان های سبکی با یک دیگر تداخل می یابد و همین تداخل شکلی و محتوایی است که باعث ایجاد جریان های تازه و بدیع هنری می شود.
اثر بخشی غیر دارویی رنگ، شدت نور، نوع و بافت مصالح محیط بر مبتلایان به دمانس از نوع آلزهایمر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در این مطالعه، تاثیرات سه مولفه رنگ، شدت نور، نوع و بافت مصالح بر مبتلایان به دمانس از نوع آلزهایمر با رویکرد عصب روان شناختی، بررسی شد. هدف، پاسخگویی به نیازهای محیطی مبتلایان به آلزهایمر، کاهش اختلالات شناختی، رفتاری و بهبود عملکرد های روزمره است. بررسی رنگ، شدت نور، نوع و بافت مصالح در یکپارچه سازی یا ادغام تفسیر ها در محیط درمانی بر اساس پیشینه ذهنی و اطلاعات شناختی این بیماران ، اهمیت بسیار دارد روش : تحلیل محتوای کیفی بر مبنای مرور ادبیات پژوهش های مرتبط با متدولوژی مداخله ای و با چک لیست ارزیابی ( Down and Black) و واجد شرایط شناخته شده، انجام شده است. یافته ها : تحلیل محتوای رنگ و نور هرکدام در 4 طبقه، نوع و بافت مصالح در دو طبقه دسته بندی شده است. نتایج: تحلیل یکپارچه بر تاثیر نوع و دمای رنگ، تاثیر نور طبیعی و مصنوعی به عنوان مولفه های غیر دارویی بهبودی بخش، دلالت می کند. بافت مصالح بیش از آنکه بر وضعیت فیزیولوژی مبتلایان تاثیر داشته باشد، نقش مهمی در ادراک مطلوب یا نامطلوب ذهنی و بصری دارد. تاثیر هم افزایی رنگ، شدت نور و بافت مصالح، می تواند ادراک معنایی محیط برای مبتلایان به دمانس و آلزهایمر را افزایش دهد.
پیشنهادی درباره تصحیح و قرائت دو واژه از کارنامه اردشیر بابکان بر پایه قرینه ای در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از نمودهای عینی و تظاهر مادی فرّه شاهی در کارنامه اردشیر بابکان، تجلّی آن در قالب حیوانی فربه و نیکو است که لفظ دال بر آن در متن کارنامه (فصل 3 بندهای 11، 15-16 و 22-23) به صورت جی ضبط شده است. درباره معنی واژه محققان تقریباً اتفاق نظر دارند و آن را «قوچ» معنی می کنند؛ اما در قرائت آن هم داستان نیستند. اغلب پژوهشگران به پیروی از آنتیا آن را به صورت +اجی تصحیح کرده و warrag خوانده اند؛ اما این لفظ در متون پهلوی و در متن های فارسی در معنی «قوچ» استعمال نشده است. در شاهنامه فردوسی به هنگام ذکر اخبار اردشیر بابکان در برابر آن لفظ فارسی «غرم» آمده است که به معنی «قوچ کوهی» است؛ بنابراین به نظر می رسد املای مذکور پهلوی نیز باید لفظی به همین معنی باشد. با توجه به معادل واژه مورد بحث در شاهنامه و بر اساس شواهد و قراینی که در متن مقاله ارائه خواهد شد، احتمال می رود که واژه مذکور با اسقاط حرف ا که امری معمول در خط پهلوی است، تصحیفی از +جای باشد. املای پیشنهادی اخیر را می توان rang خواند و «بز کوهی، میش کوهی» معنی کرد. واژه «رنگ» به همین معنی در متون نظم و نثر فارسی، به ویژه در متون قرن های چهارم و پنجم هجری فراوان به کار رفته است. املای پهلوی غجاغ را که در کارنامه (فصل 9 بند 11) در بیان تجلی آذر فرنبغ به شکل پرنده، استعمال شده است، مصححان و گزارندگان کارنامه و اخیراً فرانتس گرنه در متن ویراسته خود xrōs خوانده اند. این قرائت گر چه غیر ممکن نیست، اما چندان متناسب با املای واژه به نظر نمی رسد. واژه را به سهولت می توان ʾlwh حرف نویسی کرد و āluh خواند که به معنی «عقاب» است و در فارسی نیز به صورت «آلُه» باقی مانده و از ایرانی باستان * ardifya- راست پرواز»، (اوستایی ərəzifiia-، سنسکریت ṛjipyá- ) مشتق شده است.
الگوی رنگ در معابد و مساجد هند
منبع:
هنر و تمدن شرق سال اول زمستان ۱۳۹۲ شماره ۲
18 - 25
حوزه های تخصصی:
رنگ، عنصر شاخص و کلیدی در فرهنگ و آیین هندویی است. مردم هند در زندگی روزمره از پوشش ظاهری تا لوازم و مبلمان خانگی، اثاثیه شهری، تزئینات مختلف در آرایش سر و صورت، دست و پا، رنگ آمیزی و استفاده از گل های رنگارنگ طبیعی و مجسمه ها و نقاشی های رنگین بر در و دیوار خانه ها، نماهای شهری، وسایل نقلیه (چون دوچرخه، موتور، ریگشا، تاکسی و اتوبوس)، فضاهای داخلی و خارجی ساختمان معابد و هم چنین معابد کوچک خصوصی حتی در شکاف درختان از رنگ استفاده می کنند. رنگ های سفید، قرمز، نارنجی، زرد، سبز، آبی و سیاه به صورت نمادین با زندگی آیینی – مذهبی آنان که به فرهنگ تبدیل شده عجین است. زندگی سنتی- مذهبی که رنگ در آن جایگاه ویژه ای دارد چنان در سرزمین پهناور هند و جمعیت عظیم آن ریشه گسترده که بر جامعه مدرن امروزی و اقشار تحصیل کرده و روشنفکران نیز تأثیر گذاشته است. بعضی از رنگ ها منسوب به خدایان است و برخی دیگر که در رنگ آمیزی معابد به کار رفته ابتدا ریشه در طبیعت داشته و به تدریج و بر اثر تکرار به نماد تبدیل شده و به عنوان رنگ های مقدس جاویدان شده اند. ریشه یابی این رنگ ها و تأثیرپذیری از اقلیم و آیین در معبد و مسجد نشان می دهد که در تفکر مذهبی- آیینی هندوان برخی از رنگ ها به خدایان نسبت داده شده که گاه این ها منشأ طبیعی دارند. آیین هندو با توجه به نمادگرایی ویژه خود، برای بسیاری از رنگ ها ارزش های نمادین قائل است که حضور این رنگ ها در معابد و بعضاً تأثیر آن در مساجد هند آشکار است. رنگ در مساجد و معابد اولیه بیشتر تابع رنگ طبیعی مصالح بومی و اقلیمی است؛ اما به تدریج معابد با رنگ های نمادین تزئین می شود. برخی از این رنگ ها از جمله سفید، سبز، آبی و گاه صورتی در مساجد نیز به چشم می خورند.
نماد رنگ در برند گردشگری خلاق شهرهای ایران
منبع:
هنر و تمدن شرق سال چهارم بهار ۱۳۹۵ شماره ۱۱
21 - 28
حوزه های تخصصی:
امروزه سفر از اسباب تفریح و سرگرمی صرف به ابزار شناخت و آگاهی، تفاهم با دیگران، درک جهان پیرامون، حقایق آن و غنای بینش و نگرش آدمیان تبدیل شده است. این گردشگری می تواند در بستر شهرهای خلاق تجلی یابد. شهر خلاق شهری است که در آن بیش از توجه به میراث ملموس به میراث ناملموس توجه شده و فرهنگ و خلاقیت در آن در هم می آمیزند که خود موجب تمایز مقصد و خلق ارزش و مزیت رقابتی برای آن می شود. برند گردشگری شهرهای خلاق ایران باید از دل فرهنگ، تاریخ و صنایع خلاق آن استخراج شود، متمایز، پایدار و قابل باور بوده و برای ذی نفعان جذاب باشد و بتواند در ارتباطات و تعاملات جای خود را باز کند. از دیگر سو رنگ در زندگی انسان ها مفهومی نمادین دارد و پدیده ای عینی- ذهنی است که می تواند محرک و جالب توجه باشد، بار معنایی و مفهومی عمیقی را بر دوش کشد و پیام اصلی خود را به مخاطب برساند. همچنین پژوهش ها نشان می دهد در تمدن و میراث ملموس و ناملموس ایرانیان، از دیرباز تاکنون، رنگ ها حامل بار معنایی و مفهومی عمیقی بوده و تنها جنبه تزیینی نداشته است. بنابراین در برند گردشگری شهرهای خلاق ایران، شهرهایی که در صنایع خلاق سرآمدند، کاربرد یک نماد رنگین ضروری است.
عوامل مؤثر بر کاربرد رنگ در فرش یزد
منبع:
پیکره دوره دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۴
25 - 42
حوزه های تخصصی:
منطقه ی یزد محل شکل گیری هنرهای متفاوتی بوده که با تأثیرپذیری از اوضاع خاص حاکم بر منطقه، شکل گرفته است. هنر فرش بافی در این استان به عنوان یک پدیده ی فرهنگی هویت خاص خود را مرهون محیط و بستر فرهنگی جامعه است. با توجه به این که رنگ در بین عوامل نقش، بافت و عوامل فرعی اندازه و ماده ی اولیه، اصلی ترین و مهم ترین نقش را در جذب بیننده دارد، این فرضیه که ترکیب بندی رنگی منطقه با هویت اقلیمی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی آن ها ارتباط مستقیم دارد مطرح می شود. هدف از این پژوهش، شناخت تفصیلی ویژگی های رنگ در فرش استان یزد است تا به توان به این مسأله پاسخ داد که عوامل مؤثر بر کاربرد رنگ در فرش یزد چیست. بدین منظور عواملی نظیر رنگ در فرش یزد و عوامل تأثیرگذار در رنگ فرش یزد که به اوضاع اقلیمی و جغرافیایی، اوضاع اجتماعی و سیاسی و عوامل فرهنگی طبقه بندی شد، مورد بررسی قرار گرفته است. در نهایت، ویژگی های اقلیمی آن، که منطقه ای است گرم و کویری، کم باران و خشک با انواع گیاهان رنگ زا و کیفیت آب های این استان که از عوامل تأثیرگذار در رنگ فرش این استان می باشند مورد بررسی قرار گرفته است. ویژگی های فرهنگی نیز که شامل تأثیر از فرهنگ پیشین و شهرهای هم جوار، حفظ ساختار سنتی، نوع معماری، تأثیرات حسی و عوامل تحمیل شونده است و همچنین ویژگی های اقتصادی و صنعتی، وجود صنایع گوناگون، نساجی استان، عبور جاده ابریشم از منطقه، رویکردهای معیشتی و ویژگی های اجتماعی نظیر درون گرایی، تولید در راستای فرهنگ بومی، تناسب با طبقه اجتماعی، ویژگی های رنگی فرش یزد به شمار می آیند که بر هنر و صنعت و رنگ فرش آن تأثیر گذاشته و عوامل مؤثر بر کاربرد رنگ در فرش این استان می باشند. پژوهش حاضر از نوع مطالعات کیفی است که با روش توصیفی- تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای و مصاحبه به انجام رسیده است.
بررسی جایگاه رنگ در فضای شهری
منبع:
پیکره دوره چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۷
45 - 59
حوزه های تخصصی:
از میانِ عناصرِ بصری، رنگ، در زندگی معاصر شهری جایگاهی ویژه دارد. با این هم ه، قابلی ت هایِ تعامل یِ آن چنانکه بایسته بوده، مورد توجه ق رار نگرفته است. اجزای مؤثر در سیم ای شهر اعم از نما، فضای سبز، ویترین ها، تابلوها، مبلمانِ شهری، دیوارنگاره ها و مانند آنها همواره با پوششی از رنگ نمایانده شده است. امروزه با رشد فناوری و تنوع مصالح، ضرورت کاربرد متناسب رنگ با توجه به هویت فرهنگی شهرها بیش از پیش احساس می گردد.افزون براین، بررسی جلوه هایِ بصریِ رنگ و کاربرد بجای آن در نمایِ شهری، می تواند از نابسامانی های بصری در شهرها پیش گیری کند. تأثیر رنگ بر کیفیت فضای شهری از دو منظر بصری و بیانی قابل بررس ی است. هدف این مقاله، بهبود کیفیت فض ای شه ری با تأکی د بر نقش رنگ است. این پژوهش کیفیتِ تعاملی رنگ در فض ای شهری را از جنبه هایِ کاربردی، جامعه شناختی، روان شناختی، هویتی، زیباشناختی و نمادین بررسی کرده است و به نقشِ آن به عنوان عاملی مؤثر در سیمای شهر پرداخته است. پژوهش به صورتِ توصیفی- تحلیلی صورت گرفته و داده ها بر اساس مطالعاتِ کتابخانه ای و برداشت هایِ میدانی از فضای شهری جمع آوری گردیده است.
هستی شناسی رنگ بر مبنای سنت تفکر فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های هستی شناختی سال هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۵
137 - 161
حوزه های تخصصی:
اکثر فلاسفه اسلامی، وجود عینی رنگ راحتمی فرض کرده اند و نسبت به اصلِ هستیِ رنگ و مسائل پیرامون آن، فلسفه ورزی نکرده اند. بنابراین، لازم به نظر می رسد که «هستی شناسیِ رنگ» فیلسوفان گذشته دوباره موردبازنگری قرار گیرد. پژوهش حاضر، از برخی جهات می تواند شباهت هایی به آثار دیگر داشته باشد، امّا تفاوت اساسی کار در سبکِ توجه و ساختار بررسی هستی شناسی رنگ با توجه به دیدگاه مهم ترین فیلسوفان اسلامی است در اینکه آیا رنگ موجود است؟ و در صورت وجود، خارجی است یا ذهنی و اینکه آیا رنگ می تواند هم وجود ذهنی داشته باشد و هم خارجی؟ نظرات فیلسوفان اسلامی را می توان در دو گروه جای داد: گروه اول؛ خارج گریان. گروه دوم؛ غیر خارج گرایان. در ارزیابی این دو نظر قدر مسلم آن است که انسانِ درک کننده رنگ، حداقل نمی تواند وجود درک خود از رنگ را منکر شود؛ بنابراین، سؤال از اینکه آیا رنگ موجود است؟ برای کسانی که درک رنگی دارند، بی معنی خواهد بود پس تنها کسانی که هیچ نوع درکی از رنگ نداشته باشند، شاید بتوانند سؤال کند که؛ آیا رنگ موجود است؟ با این مقدمات نتیجه می گیریم که وجود رنگ (چه عینی و خارجی یا ذهنی و درونی)، پیش فرض بدیهی بررسی آن خواهد بود و ما تنها می توانیم از حالات و نوعِ وجودی آن، گفتگو کنیم. از طرف دیگر قایل شدن به خارجی بودن رنگ و یا ذهنی بودن آن یا هر دوی آنها، دارای لوازمی است که لازمه آن لوازم، ایجاد سؤالات جدید است که خود می تواند نوآوری پژوهش لحاظ شود.
واکاوی شخصیت احمد شاملو و محمد ماغوط بر پایه آزمون ماکس لوشر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۳۹۸ شماره ۸۱
197 - 226
حوزه های تخصصی:
رنگ از عناصر مهم زیبایی شناسی در شعر است. در روان شناسی نوین، رنگ یکی از معیارهای سنجش شخصیت به شمار می آید. آزمون رنگ لوشر یکی از مشهورترین نظریه ها در این زمینه است که بر پایه آن می توان با خوانش رنگ های دلخواه افراد، به ویژگی های شخصیتی آنان دست یافت. احمد شاملو (1304_ 1379) و محمد ماغوط (2006-1934) - از سردمداران شعر سپید و قصیده نثر- از جمله شاعرانی هستند که رنگ های بسیاری را در شعر خود به کاربرده اند. این مقاله قصد دارد بر پایه آزمون رنگ لوشر به واکاوی شخصیت این دو شاعر بپردازد و از این رهگذر تصویر دقیق تری از شخصیت آن ها را در اختیار خواننده قرار دهد. با اجرای آزمون لوشر و مشاهده تفسیرِ زوج های به دست آمده از آزمون به نتایجی می رسیم که نشان می دهد این دو شاعر، شعر را پناهگاهی برای تجربه های تلخ خود قرار داده اند و رنگ ها به خدمت آن ها درآمده اند تا دنیای مطلوب آن ها را به تصویر بکشند.
بررسی تطبیقی کارکرد رنگ ها در داستان های «ویس و رامین» و «تریستان و ایزوت»
حوزه های تخصصی:
پس از آنکه در دهه های اخیر، شماری از روان شناسان به حضور برجسته رنگ ها در زندگی نوع بشر توجّه کردند، استفاده هدفمند از این عنصر در ادبیّات فزونی گرفت. البتّه، به دلیل حضور اثرگذار رنگ در زندگی روزمره آدمی، شاهد بازتاب آن در متون کلاسیک ادبی نیز، هستیم. در مقاله حاضر، کارکرد رنگ ها در منظومه ویس و رامین گرگانی و داستان تریستان و ایزوت از ژوزف بدیه با رویکرد تطبیقی و روش توصیفی- تحلیلی مقایسه شده است. پربسامدترین رنگ در سروده فخرالدّین، سیاه و در اثر بدیه، سیاه و سرخ بوده است. کارکرد مشترکی که در همه رنگ ها دیده می-شود، جنبه توصیفی است. همچنین، تشریح شرایط زیستی و روانی شخصیّت ها، القاء عواطف درونی و عینیّت بخشی به مفاهیم انتزاعی به کمک رنگ ها صورت گرفته است. با وجود کارکردهای مشترک رنگ ها در دو اثر، نقاط افتراق نیز، وجود دارد. در منظومه فخرالدّین اسعد، رنگ سرخ نشان دهنده سرزندگی و شادکامی و شرم و حیا است. در تریستان و ایزوت، تشریح مفهوم اراده و در ویس و رامین، بیان شادابی و سرزندگی شخصیت ها از کارکردهای متفاوت رنگ سبز بوده است. در ویس و رامین، بیان وضعیّت نامناسب جسمی و در تریستان و ایزوت، القای حسّ آرامش و اطمینان، به کمک متعلقات رنگ آبی تشریح شده است. در مجموع، رنگ های به کار رفته در دو داستان، غیرنمادین، صریح و مستقیم و فاقد لایه های متعدّد معنایی هستند که این موضوع بیانگر نگرش واقع گرا و عینیّت طلب دو ادیب است.
تاثیر نور(طبیعی و مصنوعی) بر خلق و خو و روان انسان در معماری داخلی
حوزه های تخصصی:
نورپردازی همانند دیگر مؤلفه های طراحی داخلی همانند رنگ، شکل، بافت و غیره بر حالات انسان از جمله عملکرد فرد، خلق وخوی و همچنین رفتار های اجتماعی مؤثر است. بینایی که مهم ترین حس انتقالی در میان دیگر حواس انسان می باشد در منتقل کردن احساسات مختلف و ادراک گوناگون به مغز انسان نقش بسزایی دارد. در این نقل و انتقال عناصر و عوامل بسیاری از جمله محیط و فضا های پیرامون انسان و به ویژه نقش نور از اهمیت خاص برخوردار است. هدف از این تحقیق، اهمیت و تاثیر نور در فضاهای داخلی با توجه به تاثیر پذیری جسم و روان انسان از نور می باشد. انسان در طول تاریخ همواره به محیط پیرامون خود توجه داشته است و آن را با نیازهای خود متناسب ساخته است. در دوران معاصر بیرون و درون ساختمان را به تفکیک، معماری و معماری داخلی نامیده اند. بخش درونی معماری نزدیک ترین وجه فضا به انسان است و به طور مستقیم بر اساس رفتارهای انسانی شکل می گیرد، مقاله ارائه شده رویکردی به وجه درونی فضا داشته و عوامل تاثیرگذار آن را بررسی می کند. روش تحقیق این مقاله به صورت کیفی می باشد زیرا عنوان مقاله در ارتباط با انسان و رفتار آن است. نتیجه ی پژوهش بر این است که با توجه به مطالعه تحقیقات انجام شده نور به طور عمده، طبیعی یا انسان ساز، مستقیم یا غیرمستقیم در محیط حضور دارد و بر دو جنبه ی روانشناختی محیطی یعنی ادراک محیط و رفتار محیطی موثر است.
تحلیل رنگ های یک مقبره پوش دوره صفوی با تکیه بر آراء علاءالدوله سمنانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۷
241 - 272
حوزه های تخصصی:
گذر از پدیدار رنگ به معنا، فرایندی است که از دیرباز تاکنون نزد متفکران متعدد با سویه های فکری متفاوت مطرح بوده است. این مقاله در پی پاسخ به این پرسش شکل گرفت که صرف نظر از قصد مؤلف و وجه بیانگری اثر، اگر مخاطبی به آراء علاءالدوله سمنانی در مورد تجلیات انوار رنگی آگاه باشد، در مواجهه با یک اثر هنری چگونه آن اثر را خوانش می کند؟ از این رو با بهره گیری از روش پدیدارشناسی هرمنوتیک هانری کربن به تحلیل آراء علاءالدوله سمنانی در این باره می پردازد و با ماحصل این بررسی و با روش توصیفی تحلیلی، رنگ های یک اثر هنری را مورد نقد یا خوانش مخاطب محور قرار می دهد و در نهایت به این نتیجه رهنمون می شود که هنگامی که یک اثر هنری بر مبنای آراء سمنانی مورد قضاوت قرار می گیرد، می توان از مشاهده محض گذشت و به نوعی شهود شخصی دست یافت که در مورد نمونه مطالعاتی این نوشتار، نتیجه شهود بدین قرار است که مقبره پوشی که با این نظام و رنگ ها طراحی و تولید شده، به طور تمثیلی نمایانگر بخشی از سفر روحانی انسان به سوی پروردگار است که از پیش در جریان بوده و گویی مدتی با حیات جسمانی انسان به وقفه افتاده و با گذشتن از جسم دوباره آغاز می شود.
بازتاب چگونگی پیوند رنگ، رنگ واژه ها و صور خیال، در دیوان قاآنی شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۴۲)
185 - 210
حوزه های تخصصی:
عنصر رنگ که از نظر علمی، بازتاب نور بر پدیده های طبیعی است، از قدیم مورد توجه بشر بوده است. کاربرد رنگ در جشن ها، آیین ها، سوگواری ها، نهضت ها، نشان سپاهیان و پرچم کشورها، آشکار و نمادین بوده است. عنصر رنگ، در انواع هنرهای تجسمی و در شعر و ادب فارسی نیز کاربرد و جایگاه ویژه ای، داشته است. در شعر فارسی، شاعران آفاق گرا که پیوندی ژرف با طبیعت دارند، همواره کوشیده اند با بهره گیری از انواع رنگ ها و به کارگیری آن در شعر، تجربه های خویش را به خواننده، منتقل کنند. قاآنی شیرازی، از شاعران نامدار سبک بازگشت، با بسامد کاربرد 1190 بار عنصر رنگ، رنگ واژه ها و تداعی کننده ی رنگ ها، در قصاید، ترکیب بندها، ترجیع بندها، مسمط ها، قطعه ها و غزل هایش، تابلو هایی رنگین ساخته و کوشیده تا همه ی حواس خواننده را با مظاهر طبیعت و تابلو هایی که آفریده، مشغول دارد. از این نظر، دیوان قاآنی به تابلویی می ماند که رنگارنگی آن چشمگیر است. در این پژوهش، بسامد رنگ و چگونگی کاربرد آن در دیوان قاآنی، بررسی و تحلیل شده و چگونگی تصویرآفرینی شاعر برمبنای عنصر رنگ، به صورت توصیفی-تحلیلی، آمده است. قاآنی، با استفاده از استعاره، تشبیه، کنایه و آفرینش تصاویری متراکم که بسامد فراوان رنگ و بو در آن ها آشکار است، حواس مخاطب را با گونا گونی تصاویر شعرهایش، درگیر می کند. رنگ های آمیغی، تشبیه مرکّب و انبوهی تصاویر رنگی در توصیف مناظر بزم، رزم، معشوق و بهارستایی، از شیوه های پردازش و ترازش شعر قاآنی است. گل ها، کانی ها، نام های جغرافیایی، داستان های شاهنامه و اشارات دینی نیز در کارگاه خیال تصویرآفرین قاآنی، نقش برجسته ای دارند.
کارکرد و بسامد رنگ در شعر کودک سلیمان عیسی و مصطفی رحماندوست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عنصر رنگ از مهم ترین عناصر آفرینش تصاویر هنری در شعر است. شاعران کودک با استفاده از معانی نمادین رنگ ها، از چشم انداز خود، دنیا را برای کودکان ترسیم و به رشد فکری، روحی و اجتماعی آن ها کمک می کنند؛ ازاین رو پژوهش حاضر با تبیین اهمّیّت رنگ در تصویرگری شعر کودک، بسامد و کارکرد عنصر رنگ را در شعر کودک سلیمان عیسی و مصطفی رحماندوست را بررسی کرده است؛ نتایج نشان داد رنگ سبز پربسامدترین رنگ در اشعار دو شاعر است که با بهره گیری از طراوت آن، نگرش مثبت القاکننده رویش، باروری و برکت را برای کودکانِ آینده ساز به نمایش می گذارند. هردو شاعر با آگاهی از تأثیر تنوّع رنگ ها بر روح شاد کودکان، از ترکیب رنگ ها استفاده کرده اند که در شعر رحماندوست از بسامد بالاتری برخوردار است؛ استفاده درست و مناسب هردو شاعر از رنگ ها، متناسب با تحلیل روان شناختی و دلالت های مشابه در بهره گیری از رنگ ، نشان از آگاهی دو شاعر از اهمّیّت و اهداف شعر کودک و توجّه ویژه آنان به آشناساختن کودکان با ارزش های دینی، اخلاقی و ملّی - میهنی دارد.
پژوهشی در طرح و نقش قالی ساروق، مُشک آباد و مَحَل
یکی از مهمترین قطب های بافندگی در ایران، استان مرکزی و به طورخاص منطقه سلطان آباد قدیم یا اراک امروزی است. مکتب قالی بافی اراک، منظومه ای وسیع است که هر منطقه از آن دارای روستاهای کثیری است و در بافندگی و تولید قالی های متنوع از منظر فن شناختی(شیوه بافت) و زیباشناختی(طرح و نقش، رنگ بندی و ابعاد)، قصه ای مجزا دارد. از منظر پژوهش و در بُعد معرفی، قالی بافی اراک با داشتن پیشینه ای غنی در تولید و صادرات قالی، مورد غفلت واقع شده است. در این مقاله سعی بر آن است تا ضمن معرفی مکتب قالی بافی اراک، سه کانون بافندگی از این مکتب یعنی ساروق(کانون قالی های افسانه ای و صحاب برند جهانی)، مشک آباد و محل معرفی و نمونه های برجسته ای از طرح ها و نقشه های این مناطق که رواج و معروفیت بیش تری دارد، معرفی، بررسی و تحلیل شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد، مهم ترین و برجسته ترین طرح ها و نقشه های قالی ساروق، طرح لچک و ترنج است که در انواع بی شماری از شکل ها و رنگ بندی های گونه گون طراحی، تولید و صادر شده است. هم چنین طرح های رایج در منطقه مشک آباد شامل طرح قدیمی و اصیل گل حنا و نیز طرح های تَرَمِذ و بازوبندی است و از طرح های برجسته محل(قالی های محلی و درشت بافت)، به طرح و نقش های افشان و ترنج لوزی اشاره کرد. مهم ترین یافته این که، مکان و منطقه ای به نام "محل" وجود ندارد و این نام درواقع به قالی های محلی و درشت بافتی گفته می شود که غالباً تا پیش از استقرار شرکت های داخلی و خارجی، جهت تولید قالی های نفیس و صادراتی و بعد از آن بافته می شد، گفته می شود. این تحقیق از نوع بنیادین و روش تحقیق از نوع توصیفی - تحلیلی است. شیوه گردآوری داده ها غالباً میدانی و در بخشی محدود، کتابخانه ای است.
تبیین رنگ های متناسب با ریزفضاهای مسکونی برپایه آموزه های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هفتم بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
37-48
حوزه های تخصصی:
موضوعات مرتبط با روان شناسی رنگ ها در فضاهای معماری از مسائل مهم و تأثیرگذار در دانش معماری است. در میان فضاهای مختلف معماری، ابنیه مسکونی از مهمترین فضاهایی هستند که بخش غالب عمر انسان ها در آنها سپری می شود و لذا در این پژوهش سعی شده است تا بر اساس آموزه های اسلامی نتایجی کاربردی برای کاربست در این فضاها استنتاج شود. این پژوهش مبتنی بر این پیش فرض است که میان یافته های دانش روانشناسی معاصر در حوزه رنگ از سویی و آموزه های اسلامی (شامل آیات و روایات) از سوی دیگر، تطبیق وجود دارد. در این مقاله در ابتدا به خلاصه ای از پژوهش های انجام شده در حوزه روانشناسی رنگ اشاره شده و سپس به آن دسته از مؤلفه های مسکن مطلوب اسلامی (اعم از مؤلفه های کلان و خُرد) که با مقوله رنگ ارتباط می یابد اشاره شده است. سپس، ضمن جستجو در گزاره های اسلامی (شامل آیات و روایات) که حاوی کلید واژه های رنگ های مختلف بوده اند به تحلیل این گزاره ها پرداخته شده است تا نتایجی کاربردی برای استفاده در ریزفضاهای مختلف مسکونی استنباط شود. با توجه به اقتضائات این پژوهش و منابع اسنادیِ مورد استفاده، از گونه پژوهش کیفی برای انجام این تحقیق استفاده شده است که از میان روش های مختلفی که در این گونه دسته بندی می شوند در این مقاله از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. بر اساس نتایج بدست آمده از این پژوهش و با استناد به آموزه های اسلامی، در ریزفضاهای مختلف مسکونی، رنگ آبی مناسب برای ریزفضاهایی نظیر اتاق خواب و کتابخانه، رنگ زرد متناسب با اتاق کار و نشیمن، رنگ سبز مناسب برای نشیمن و اتاق خواب مخصوصاً اتاق خواب کودکان و رنگ قرمز مناسب ناهارخوری است. رنگ سفید نیز مناسب برای اغلب ریزفضاها به ویژه ریزفضاهای بهداشتی است.
تحلیل «نقاشی به منزله تصویر» براساس شرح دلوز از انواع تصویر و شروط ظهور آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم شهریور ۱۳۹۹ شماره ۸۷
61 - 72
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: درباره چیستی انواع تصویر و شروط همبسته ظهورِ سنخ های مختلف آنها نزد دلوز است. هدف پژوهش: مقاله مشتمل بر دو مؤلفه یعنی روشن کردن انواع تصویر، شرایط ظهور آنها با تأکید بر زمان و نیز تعیین نوع تصویر یک اثر نقاشی با توجه به شرایط ظهور آن است. فرض مقاله این است که تعیین شرایط ظهور تصاویر به تشخیص نوع آن کمک می کند. برای روشن شدن سنخ تصویر، شرایط ظهور آن تصویر مطالعه می شود. برای سهولت رسیدن به اهداف تحقیق، یک اثر نقاشی از هنرمند معاصر ایران مورد واکاوی گرفته است. روش پژوهش: تحلیل محتوای کیفی است. نتیجه گیری: از نظر دلوز، دو سنخ تصویر یعنی تصویر-حرکت و تصویر-زمان وجود دارد. تصویر-حرکت مشتمل بر تصویر-ادارک، تصویر-عمل و تصویر-حال است. تصویر-زمان هم متشکل از تصویر-خاطره، تصویر-رؤیا و نیز تصویر-اندیشه و تصویر-بلور است. سنخ اول تصویر با محوریتِ حرکت، با کنترل، منعکس و جذب کردنِ اثرگذاری چیزها، وابسته به کنش خاصی است. در دوره مدرن تصویر-زمان مبتنی بر تکوین زمان ناب است. تصویر-زمان، سنخی از تصویر با ترکیبی از تصاویر برای نمونه مجازی و واقعی است. این تصویر با محوریت زمان بر بنیانِ روابط اصیل نیروها و تأثر آنها، بر مبنای فعلِ خودانگیخته و آزادنمودار از بطن ناامکان شکل گرفته است. همبسته با این فعل، یعنی بیرون کشیدنِ نمودار به منزله امری اثرگذار و تعیّن بخش، تصویری با گسست از انواع بازنمایی ظهور می کند. براساس مسیر پژوهش، بررسی شرایط ظهور یک اثر نقاشی به منزله تصویر، مانند «بدون عنوان» وابستگی به رنگ-نیرو، رنگ-مکان و فضا، رنگ-نور و زمان را نشان می دهد. این شرایط حاکی از پیوندِ تصویر واقعی انسان های اطراف هنرمند و تصویر مجازی معراج برای تأکید بر وضعیت انسان معاصر است. تصویر نهایی به منزله تصویر-زمان امکان اندیشیدن به معنای تازه ای از مفهوم انسان را فراهم می کند.