مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
زروان
حوزه های تخصصی:
بشر، از دیرباز در جست و جویسرچشمه حیات خویش و مبدا آفرینش جهان بوده و با تعمق در عالم هستی، سعیدر گشودن راز دهر داشته است. پس از ظهور زرتشت در ایران و پیدایش آیین مزدایی، هم واره «اهورامزدا» و «اهریمن» به عنوان دو مبدا برایکاینات و آفریننده خیر و شر تلقیمیشدند. لیکن شواهد و مدارکیوجود دارد که نشان میدهد پیش از اعتقاد به ثنویت در میان ایرانیان، اندیشه یکتاپرستی(بر مبنایاصالت زمان) نیز ذهن ایرانیان وحدت طلب را مشغول داشته است. اعتقاد به «زروان» (خدایزمان) پیامدهاییبیشمار داشت که بیش از همه اعتقاد به سرنوشت، بخت و سهم از پیش تعیین شده، تا قرن ها اندیشه ایرانیرا تحت سلطه خود داشت. این تفکر در میان شاعران، اندیش مندان و نیز فلاسفه و متکلمان ایرانینفوذ کرد. از این میان، فردوسی، حماسه سرایبزرگ ایرانی، هم چون دیگران از این سرچشمه فکریمستثنینبوده است و فرض آن وجود دارد که جبرگراییدر شاه نامه فردوسیپیش از همه، ریشه در زروانیگریدارد. در این جستار ابتدا گذریخواهیم داشت بر اندیشه و فلسفه زروانیسم در ایران باستان و قبل و بعد از زرتشت، سپس با ذکر شواهدیاز اثر ماندگار حماسیایران - شاه نامه - به بن مایه هایفلسفه زروانیدر این اثر اشاره خواهیم کرد.
اژدهایی به نام آز
حوزه های تخصصی:
ضحاک همواره اسطوره ای شگفت در میان شخصیت های اساطیری در ادبیات پیش از اسلام بوده است، آیا می توان دوره مشخص تاریخی برای او جست و یا آنچنان که اوستا تصویر می کند او همچنان شخصیتی نیمه اهریمنی، نیمه انسانی است که هویت واقعی اش در غبار زمانهای دور دست ناپیداست? این مقاله سعی دارد پرتوی بر تندیس این اسطوره کهن بیفکند و از خلال یک مقایسه...
ریشه های عرفانی در اساطیر ایرانی
حوزه های تخصصی:
اسطوره ها گنجینه ای رمزی و قدسی برای بررسی سرچشمه معنویت گرایی و حافظه جمعی انسان ها هستند و ایران به عنوان یکی از تمدن های باستانی، زادگاه اسطوره های بزرگ و بی مانند است که در دیگر فرهنگ ها نیز رسوخ نموده و تا به امروز عناصر هویت بخشی و فرهنگ سازیِ خود را حفظ کرده است. یکی از بن های اساطیر ایرانی مبانیِ رمزی و عرفانی است. در اسطوره های مهر، زروان، امشاسپندان، ضحاک، سوشیانت و مانند آن عناصر عرفانی، حکمت اشراقی و طریقت باطنی به چشم می خورد و به ظهور مکتب ها و طریقت های مختلف معنوی انجامیده است. هنگامی که اندیشه ورزی بشر با اسطوره آغاز گردیده است، پس ریشه های جریان های معنوی و عرفانی نیز در همین اسطوره ها قابل جستجو هستند.
اهریمن پرستی زروانی و نمونه های بازمانده از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی بنیادهای طبیعی و آیینی اهریمن پرستی زروانی و نمونه های بازمانده ازآن در شاهنامه و فرقه ی شیطان پرست یزیدیه می پردازد. آیین زروانی به دلیل پیوند گسترده با نیروهای ویرانگر طبیعی، سرنوشت گریزناپذیر و برتری نیروهای شر بر خیر، زمینه ی ترس از اهریمن، قربانی برای او و نیز اهریمن پرستی را فراهم کرده است. برتری نیروهای شر بر خیر در پیکره های زروان به خوبی به تصویر کشیده شده و توصیف اهریمن در متون پارتی مانوی، الفهرست ابن ندیم و نمادپردازی های فرقه ی یزیدیه از مَلَک طاوس(شیطان)، انتساب پیکره های زروان را به اهریمن تاییدمی کند. نمونه هایی از قربانی برای اهریمن در داستان ضحاک ماردوش شاهنامه و تمثیل شیر و نخجیران کلیله و دمنه به جای مانده است. نشانه های اهریمن پرستی زروانی نیز در داستان دژ بهمن و متون یزیدیه نمودیافته است.
از تبار آب یا از دودمان آفتاب؟ «نگاهی به بازتاب اسطوره ها در شعر نیمایی»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
کیهان شگرف اسطوره ها چنان بشکوه، سترگ، پیچیده، رمزواره و رازآموز است که آدمی را نه تنها به همراه خویش به ژرفای تاریخ و یادمان های قومی می برد، بلکه او را چنان شگفت زده می سازد که گویی در پهنه پندارهای زرین خویشتن با خود واگویه می کند که آیا به راستی من که هستم، از تبار آبم، یا از دودمان آفتاب؟ آدمی که گفته می شود نیمی اهورایی و نیمی اهریمنی است، شگفتی اش آن گاه فزونی می یابد که درمی یابد یادمان های دودمان اش، آفتاب را پسر اهورا و آب را دختر اهورا انگاشته اند، و از آن شگرف تر آن که گاه گفته شده است از پیوند آب و آفتاب، اورمزد پدید آمده است. پس در این میان اهریمن در کجا خواهد ایستاد. بر رواق این ایوان نه تو کلک جادوی زمان چه نقشی برآورده است، آیا با درنگریستن به سروده های تنی چند از شاعران این روزگار برای این پرسش پاسخی درخور خواهیم یافت؟
بازتاب اسطوره آفرینش آیین زروانی در داستان اکوان دیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستانِ جنگ رستم با اکوان دیو، یکی از حماسه های بسیار رازناک و خِردآشوبِ شاهنامه است که فردوسی با آگاهی کامل از این امر، نخستین کسی است که کوشیده تا رمز و راز آن را بگشاید. پژوهندگان اساطیر شاهنامه، تمام همت خود را تنها بر شناخت اکوان و تطبیق آن با یکی از شخصیت های اساطیری مانند ایزد وای، ارزوشمنه (arezuşamana) و اکومنه (akumana) گمارده و به دیگر جنبه های این داستان نپرداخته اند. نگارنده بر این باور است که داستان رستم و اکوان از روی روایات دینی به ویژه اسطورة آفرینش زروانی، ساخته شده و بیشتر بازتاباننده و تکرارکنندة عمل خلقت است. کیخسرو و افراسیاب در نقش اهورامزدا و اهریمن ظاهر شده اند و رستم و اکوان نیز به ترتیب نماینده بهمن و اکومنه هستند. این داستان بیان کنندة سه هزاره سوم از زمان کرانمند است که دوران آمیزش خوبی و بدی، و جنگ نهایی میان نیروهای اهورامزدا با نیروهای اهریمن است. اکوان نمونة آشوب و نابسامانی جهانی است که رستم با کشتن آن، جهان را از آشفتگی و بدی می رهاند و کار خلقت را تکرار می کند.
ارنواز و شهرناز؛ پژوهشی در ریشه یابی دو نام در شاه نامة فردوسی
حوزه های تخصصی:
شخصیت ارنواز و شهرناز، خواهران رشک برانگیز جمشید در شاه نامة فردوسی ریشه هایی کهن و اساطیری در کتاب بزرگ دینی ایران باستان ـ اوستا ـ دارد. هر چند پنج نسک باقی مانده از بیست و یک نسک پیشین، اطلاعاتی اندک دربارة این دو شاه بانوی اصیل و نژاده عرضه می دارد اما با در کنار هم نهادن آن چه در اوستا و ترجمه های عربی از متون میانه در دست است و نیز اشارات کوتاه اما پر رمز و راز فردوسی حکیم می توان تصویری روشن تر از آنان و نقش مؤثر هر یک در بنیادگذاری نسل هایی متفاوت بدست داد. این مقاله تلاش دارد ضمن پرتوافکندن بر این تصویر، گذری نیز بر نقش کلیدی زن در شاه نامه حکیم توس داشته باشد.
تحلیل اسطورة کیومرث در شاهنامة فردوسی و اساطیر ایران بر مبنای رویکرد نقد اسطوره شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیومرث، یکی از شخصیت های بنیادین در تاریخ اساطیری ایران است که اگر چه در گاهان زرتشت و ریگ ودای هندی نمود ندارد، در فرهنگ زرتشتی عصر ساسانی به عنوان نخستین انسان اهمیت بسیاری پیدا کرده و در خدای نامه ها، شاهنامه و متون تاریخی عصر اسلامی به نخستین پادشاه تبدیل شده است. در این جستار، با رویکرد نقد اسطوره ای، ضمن تحلیل الگویی و تطبیق ساختاری خویشکاری های اساطیری شخصیت کیومرث در متونی که روایت اسطورة او را تشکیل داده اند و مقایسة این اسطوره با روایات هم ارز آن در فرهنگ های مختلف، به تبیین ژرف ساخت کهن الگویی اسطورة کیومرث پرداخته ایم. بر همین مبنا، خویشکاری های اساطیری شخصیت کیومرث در سه عنوان کهن الگوی انسان نخستین، زوج آغازین و قهرمان فرهنگی بررسی و طبقه بندی شده و از تحلیل الگویی خاستگاه های پیش تاریخی و فلسفی روایت او در ارتباط با پیش نمونة زروانی آن این نتیجه حاصل شده است که در نحلة زروانی- زرتشتی دورة ساسانی و فرقه هایی چون زروانیه و کیومرثیه که در جبرگرایی و اختربینی آن عصر تأثیر بسزایی داشتند، روایت کیومرث تکراری از الگوی کهن فروپاشی غول خدای نخستین در فرهنگ زروانی است؛ شخصیتی که می توان او را دربردارندة الگویی از""عالم صغیر"" در این جهان بینی قلمداد کرد که از تسلسل و تکرار پیش نمونة ""عالم کبیر"" (زروان ) حاصل شده است.
اسطورة زادنِ زروان؛ گذار از زن سروری به مردسالاری و انعکاسِ آن در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از آیین های باستانی که ظاهراً در اواخر دورة هخامنشی از بطن دین زردشتی منشعب شده، آیین زروانی است. در این عصر، گروهی از زردشتیان با تأمل در دو مینوی نخستین؛ یعنی اهورامزدا و اهریمن به این باور دست یافتند که باید این دو را پدری باشد؛ بنابراین به ایزد زروان به عنوانِ پدر دو مینو نگریستند و زروان را زایندة آن دو پنداشتند که این اسطوره می تواند گذارِ جامعة ایران از زن سروری به مردسالاری را در ذهن تداعی کند؛ چرا که امرِ زادن – البته در اسطوره- نیز از زنان سلب گشته و این هنرِ زنان، بی مقدار پنداشته و به مردان سپرده شده است؛ بنابراین می توان بر آن بود که با ظهور کیش زروانی در ایران، نظام زن سروری آهسته آهسته به زوال می رود و نقش زن در جامعه بسیار کم رنگ می شود و جایگزین عشقِ مادرسالارانه، قانون پدرمدارانه می گردد. در این قانون مداری که عشق نقش چندانی ندارد، زن کارکرد و خویشکاریِ دگرگونی می یابد؛ او از یک سو ابزار پیوند سیاسی می شود و از سوی دیگر، وسیله ای برای تداوم نسل، که این دو خویشکاریِ زن در شاهنامه انعکاسِ پررنگی دارد. البته این به معنیِ عدم وجود زنانِ بزرگ و تأثیرگذار در شاهنامه نیست؛ چرا که در برخی داستان ها زنان نقش اساسی دارند که این بزرگی و تأثیر می تواند بازمانده ای از دورانِ زن سروری باشد و فردوسی به عنوانِ راویِ حماسة ملیِ ایرانیان، همة این ویژگی های فرهنگی را در اثرِ خود منعکس کرده است.
جایگاه «زمان» در نزد دهریون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«دهر» معّرب کلمه زمان و معادل روزگار است. اصطلاح دهریون در اواخر دوره ی ساسانی، ازسوی اعراب مسلمان به پیروان آیین زروانیسم (Zorvanism)1 اطلاق شده است. این تفکر اعتقادی، کیشی انحرافی از دین زرتشتی بوده که با پیراستن عناصر اسطوره ای و ماورائی، به مبدأیی مطلق به نام زُروان (Zorvan)2 قائل شده است. دراین دیدگاه وحدت انگار، زروان همان زمان مطلق و ازلی است که به عنوان خالق همه ی پدیدارهای عالم به شمار می رود. براین اساس، تفکر دهری گری با نفی روز رستاخیز و سلب اختیار از انسان، تفکری جبرانگار و الحادی محسوب شده که از جهت طبیعت گرایی و انکار عوامل ماورایی، با تفکر مادّه باوری قابل مقایسه خواهد بود.
باورهای زروانی در داستان رستم و اسفندیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش در ابعاد دینی داستان رستم و اسفندیار ازجمله مواردی است که با وجود بررسی های بسیار همچنان مورد توجه محققان است. هدف نوشتار حاضر بررسی و تحلیل عناصر زروانی این داستان و میزان تأثیر آنها در وقوع نبرد بین دو پهلوان است که تاکنون در تحقیقات انجام یافته کمتر مورد توجه قرار گرفته است. از آنجا که این داستان ریشه در عهد باستان دارد، به مانند هر اثر دیگری تحت تأثیر اوضاع و شرایط دینی عصر خود قرار گرفته است. باورهای زروانی که براساس بررسی پژوهشگران گرایشی غالب در عصر باستان به خصوص در دوره ساسانی بوده این داستان را نیز متأثر ساخته و در بخش های مختلف آن در قالب واژه ها و اصطلاحات گوناگون به صورت پیوسته نمودار شده است. بررسی ها نشان می دهد حجم مطالب زروانی در این بخش از شاهنامه به مقداری است که به راحتی می توان گفت داستان مذکور تحت تأثیر باورهای زروانی است. نکته مهم و قابل توجه در این داستان نقش تقدیر و بخت شوم اسفندیار در وقوع نبرد است که عاقبت او را به سوی سرنوشتی که از قبل برایش تعیین شده بود سوق می دهد و بنابر پیش بینی جاماسب باعث مرگ او به دست رستم دستان شده است.
بررسی فلسفه زروان در تفکرّات دینی بر پایه اندرزنامه های پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زُروان نام یکی ازایزدان باستانی است که درنوشته های پهلوی خدای زمان بوده و در دوره میانه به عنوان خدای یگانه ظهور می یابد؛ به عبارتی در دوره میانه، زروان شخصیتی کاملاً مستقل یافته و در رأس اهورا مزدا و اهریمن، ثنویّت زردشتی را تحت تأثیر قرار می دهد. نمونه چنین تفکّری در اساطیر دیگر ملل نیز دیده می شود و همواره زمان در دیدگاه بشری به عنوان خدای خالق جهان مورد نظر بوده است. حضور و نقش نحلة زروانی و این ایزد زمان در ایران زمین و تفکّرات ایرانیان، به گونه ای است که حتّی شخصی چون مانی که برای جلب افکار عموم، نام خدایان هر منطقه را بر نام ایزد بزرگ خویش(پدرِ عظمت) می گذارد، نام زروان را برای پدر عظمت بر می گزیند. مسئله اصلی پژوهش این است که زروان چه تأثیری بر اندیشة ایرانی و دین مزدیسنی گذارده است و بازتاب این نقش را به چه صورت در متون ایرانی میانه می توان مشاهده نمود؟ گفتنی است که برای بررسی این ایزد و رّدپای زروان گرایی و تأثیرآموزه های آن بر دین مزدیسنان و افکار ایرانیان متون پهلوی و به ویژه اندرزنامه های پهلوی، از منابع مورد استناد و معتبر قابل ارجاع هستند که می توان آنها را به عنوان متونی که بیانگر شیوه تفکّر دینی در این دوره بوده اند، ملاک ارزیابی قرار داد و و باور به این خدا را در آنها پیگیری کرد و با رویکردی توصیفی-تحلیلی ملاحظه کرد که برخی آموزه ها و مؤلّفه های زروان باوری همچون تقدیرگرایی، زن ستیزی و باور به تأثیر نجوم و ستارگان در سرنوشت آدمی و همچنین توسّل به دعا و قربانی، در باورهای مزدیسنی نقش نمایان و پر رنگی دارند.
بنیانِ زروانی ناکُشتن و به بند کِشیدن ضحّاکِ شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطابق شاهنامه، آن گاه که فریدون بر ضحّاک چیره می شود، دو بار اراده ی کُشتنِ او می کند که هر دو بار سروشِ خجسته، فریدون را از کُشتن ضحّاک بازمی دارد و بند کردنِ او را بهتر می-داند. پیش از این، در توجیه و تحلیلِ نَکُشتن و به بند کِشیدنِ ضحّاک، گمان هایی زده شده است؛ امّا نگارنده بر این نظر احتمالی است که اگر ایزد سروش به فریدون اجازه ی کُشتنِ ضحّاک نمی دهد، این برایندِ باوری زروانی در شاهنامه است. بر بنیان متن های زروان گرا (وِزیدگی های زادسپرم، بندهش و مینوی خرد)، زروان از سویی فرمان روایی بر هستی را برای نُه هزار سال (زمان کرانه مند) به اهریمن سپرده است و از سوی دیگر، او برای آفرینش جهان مادّی، اب زاری از گوهر ت اریکیِ خود به اهریمن می دهد که آن گوهر آز است و بی آن گوهر، جهان شکل نمی گیرد. در باور زروانی، آفرینش مادّی دست آوردِ اهریمن و آز است و با شرّ، جهانِ مادّی جهان می شود. ضحّاک نیز در شاهنامه، نمادِ این جهانیِ اهریمن و تجسّم آز (آزمندِ قدرت، خورش، آمیزش جنسی و در تقابل با مهر، خرد و نظم) است که بی آن، هستی از هم ف روخواهد پاشید و ک رانه مند به بی کرانه خواهد پیوست؛ کُشته شدنِ ضحّاک، پایان هستی و لغوِ پیمان زروان با اهریمن است؛ از این روی، ایزدِ سروش (درهم شکننده ی دیو آز) که مطابق با سروش یشت، موظّف است نگاه بانِ پیمانِ میانِ دروند و اشون باشد، بر فریدون آشکار می شود تا پیمانِ زروان و اهریمن شکسته نشود و او را از کُشتنِ ضحّاک بازمی دارد.
جهان در باور خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دنیا و چگونگی آن در آثار خاقانی شروانی، سخنور بلند پایة ادب فارسی، بازتاب چشمگیری دارد. وی چون حکیمی ژرف اندیش، چهرة راستین دنیا را درسروده ها و نوشته های خود به تصویر کشیده است. خاقانی در بیان این دیدگاه، از باور آیین ایرانی و اندیشة مکتب عرفان و تصوّف و دیدگاهی نشأت گرفته از شریعت بهره جسته است. خاقانی با بهره جستن از چهرة اهریمنی زروان چگونگی سرای دنیا و طبیعت آن را با صفاتی چون: دنیای سنگدل ، دنیای آزمند، دنیای بی وفا، فلک عمرسای و افعی صفت و... وصف می کند . در باور زاهد خلوت نشین شروان، دنیا چنان بی ارزش است که سرای خاکی را به خاکی می بازد و دیگران را نیز پند و اندرز می دهد تا سیمای راستین دنیا را بشناسند و دل به او نبندند. سخنور دیندار شروانی می داند که چرخش روزگار، خود به فرمان خدای توانا است، نمی تواند خود کاره ای باشد و بر آن است که نباید چرخ را ستم پیشه دانست
چرا رستم از سوی مادر ضحّاک نژاد است؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارنده در این جستار می کوشد تا پاسخی درخور به این پرسش بیابد که به راستی چرا نیای مادری رستم را در ش اهنامه، ضحّاک خوانده اند؟ در پاسخ چهار توجیه را می توان ارائه داد: 1- می دانیم که نیای پدری رستم، گرشاسپ است و او ب ه ویژه در متن های پهلوی، از آن جاکه آتش را آزرده است، دوزخی می شود. شاید موبدان عهد ساسانی برای گرفتن انتقام از رستمِ سکایی پارتی (که از نظر تفکّر سیاسی و عقیدتی در تقابل با ساسانیان است)، او را از سوی مادر به کسی نسبت داده اند که کنشی همسان گرشاسپ دارد و او کسی نیست جز اژی دهاک که مطابق با اوستا، آذر را می آزرد؛ 2- از آن جاکه در کیش زروانی، حکومت را به اهریمن سپرده اند، ایرانیان پهلوانی نیاز دارند که بخشی از وجود او اهریمنی باشد تا بتواند چیرگی مطلق بر جهان شاهنامه بیابد؛ بدین سان رستم از سوی مادر با ضحّاک پیوند می یابد؛ 3- در برخی منابع، چهره ای مثبت از ضحّاک ارائه کرده اند. شاید نسبتِ رستم به ضحّاک در شاهنامه و نازشِ رستم به نیای مادری اش، بازتابِ علاقه توده عوام به ضحّاک در منابع دیگر باشد؛ 4- ضحّاک و رستم، نخستین شورندگان بر پدر پادشاه هستند و این نیز می تواند سبب پیوند رستم با ضحّاک باشد.
مقایسه آفرینش نخستین در باورهای ایران باستان و اندیشه های اسماعیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آفرینش انسان از منظر آموزه های زروانی به دو گونه آفرینش با واسطه و آفرینش بی واسطه تعریف می شود. این آموزه های اسطوره ای شباهت هایی با آموزه های اسماعیلی دارد و با آن قابل مقایسه است. پیدایش اسطوره ای اهورامزدا به دنبال شک و تردید زروانی و ویژگی های وی، تا حدودی در ادبیات اسماعیلیان نخستین در قالب کونی و قدر و پس از آن در قالب عقل و نفس انعکاس یافته است. ویژگی دیگر، دستیاران خداوند در خلق و تدبیر جهان هستی است. می توان گفت نقش و کارکردهای امشاسپندان در یاریگری آفریننده هستی با آنچه که در ادبیات اسماعیلی با عنوان هفت کروبی و گاه حدود سته یاد می شود، قابل مقایسه است. مسئله ای که در این نوشتار دنبال می شود بررسی تأثیر باورهای ایرانی بر آموزه های کلامی اسماعیلیان به روش تاریخی- تطبیقی است. درواقع، هدف نوشتار پاسخگویی به این دو سؤال است که: وجوه تشابه بین اندیشه های ایرانی درباره خلقت و تدبیر جهان و اعتقادات اسماعیلیان چیست؟ و چه عوامل و اسبابی زمینه ساز تأثیر باورهای ایرانی بر اعتقادات اسماعیلیان بوده است؟ بر همین اساس، در بخش نخست، زمینه ها و بسترهای تأثیرپذیری آموزه های اسماعیلیه از ادیان ایرانی بررسی شده و در گام دوم نمود برخی تشابهات اعتقادی ادیان ایرانی و آموزه های شیعیان اسماعیلی گزارش شده است که می تواند حاکی از احتمال تأثیرپذیری آموزه های اسماعیلی از باورهای ایران باستان باشد.
بازتاب باورهای زروانی در قصّه های عامیانه مکتوب ایرانی (مورد پژوهانه: داراب نامه و قصه حمزه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ عهد ساسانی یکی از مهم ترین ادوار تاریخی اجتماعی و سیاسی اعتقادی سرزمین ایران است. مطالعه جنبه های اعتقادی و باورداشتی مردم ایران در این برهه تاریخی، در بافت متون ادبی و عامیانه، پژوهشی در خور توجه است. زروانیسم یکی از مهم ترین و فلسفی ترین مکاتب اندیشگانی و اعتقادی ایران در برهه تاریخی ساسانیان است که تأثیر مستقیمی بر روایات و قصه های عامیانه داشته است. زروان، چنانکه از متون پهلوی برمی آید، خدایی مستقل بوده و در رأس اهورامزدا و اهریمن، دوگانه گرایی زرتشتی را تحت تأثیر قرار داده است. این جستار در قالب پژوهشی بینارشته ای و به شیوه توصیفی تحلیلی در پی خوانشی تاریخی اعتقادی از دوره ساسانی بر پایه متون عامه است. از میان امهات متون قصه های عامیانه مکتوب ایرانی دو قصه داراب نا مه طرسوسی و قصه حمزه گزینش شده است. دلیل گزینش این دو قصه همسانی یا تقریب بُن مایه، زبان و زمان آنها و نیز میزان بازتاب مؤلفه های زروانی در آنهاست. مسئله این پژوهش این است که زروانیسم چه تأثیری بر متون عامه داشته است، جلوه باورهای این آیین در این متون شامل چه مؤلفه هایی است و بسامد کدام باور بیش از دیگر باورهاست؟ به نظر می رسد متون عامه ای که دارای بُن مایه های حماسی اساطیری و مربوط به دوره تاریخی ساسانیان هستند، بیش از دیگر متون با این باورها درآمیخته اند. چنانکه میزان بازتاب این باورها در داراب نامه بیش از قصه حمزه است. مهم ترین باورهای زروانیِ بازتاب یافته در این دو قصه شامل این موارد است: فال گیری و اسطرلاب نگری، نگاه منفی به زن، سرنوشتِ محتوم، اعتقاد به جزا و پاداش این جهانی، نکوهش آز، بازتابِ معنادار اعداد رمزی هفت و دوازده، بخت و اقبال، حضور پربسامد حکیمان و خلقت های گوناگون و فراواقعی. اسطرلاب نگری با 48 مورد، عدد رمزی هفت با 36 مورد، محتوم بودنِ سرنوشت با 30 مورد، حضور حکیمان با 29 مورد، خلقت های گوناگون و فراواقعی با 29 مورد، عدد رمزی دوازده با 26 مورد، نگاه منفی به زنان با 25 مورد، جزا و پاداش این جهانی با 12 مورد، بخت و اقبال با 8 مورد و نکوهش آز با 7 مورد به ترتیب بیشترین بسامد را دارا هستند
مقدرات آسمانی در بهمن نامه
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی یکی از اندیشه های آیین زروانی در متن حماسی « بهمن نامه» اثر ایرانشان(ایرانشاه) بن ابوالخیر می پردازد. دین زروان، خدای زمان از آیین های رایج ایران باستان است که فلسفه و اندیشه های آن در متون فارسی به ویژه متن های حماسی، بازتاب گسترده ای داشته است. در این پژوهش، با استفاده از تحلیل محتوایی، بازتاب اندیشه ی مقدرات آسمانی و تأثیر آن بر سرنوشت وتقدیر مورد کنکاش قرار گرفته است. با بررسی محتوایی « بهمن نامه» این نتیجه حاصل می گردد که آسمان به عنوان جایگاه زروان، با چرخش و حرکت خود و ستارگان، اراده و خواست زروان را بر انسان جاری می سازد. نتیجه ی این حرکت آسمان، بخت و سرنوشتی است که از آن هیچ راه گریزی نیست و باید به اجبار آن را پذیرفت. بحث هایی چون قداست آسمان و ستارگان، سوگند یاد کردن به نامشان، ستاره شناسی و طالع بینی، از دیگر بحث های مرتبط با آسمان هستند که به خوبی در بهمن نامه منعکس شده است.
چهره ی زروان در«کوش نامه»
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی آیین زروانی در متن حماسی « کوش نامه » اثرایرانشان(ایرانشاه) بن ابوالخیر می پردازد. زروان، خدای زمان، از آیین های رایج ایران باستان است که فلسفه و اندیشه های آن در متون فارسی به خصوص متن های حماسی، بازتاب گسترده ای یافته است. در این پژوهش با استفاده از تحلیل محتوایی، ابتدا زروانیسم و فلسفه آن به صورت مختصر، معرفی شده؛سپس با بررسی متن « کوش نامه» چهره و اندیشه های این آیین از خلال بیت های آن نمایان شده است. بابررسی محتوای « کوش نامه » این نتیجه حاصل می گردد که چهره زروان در دو قالب زمان و سپهر به صورت گسترده ای در این متن بازتاب داشته است. زمان در قالب زمان کرانمند و بیکران شامل شب و روز، سرنوشت و تقدیر و چهره سیاه و گریز ناپذیر مرگ رخ می نماید. سپهر نیز چهره خود را به صورت ستارگان و تأثیر آنان در سرنوشت و بخت آدمی، طالع بینی، ستاره شناسی و تقدیر جبرگرایانه، نمودار ساخته است
بررسی تقابل دوگانه نمادها در اسطوره زروان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴
113 - 124
حوزه های تخصصی:
ساختارگرایان به اصطلاح تقابل دوگانه توجه بسیاری نشان داده اند. تقابل دوگانه به این معنا است که تضاد و تقابلی در میان بسیاری از عناصر و پدیده ها وجود دارد؛ بنابراین، ذهن انسان برای شناخت پدیده ها به نشانه های متضاد متوسل می شود. این مفهوم در شناخت اساطیر و پدیده های رمزآلود و نمادین مؤثر است. آثار باستانی لرستان با محوریت زروان، به سبب منشأ رازآلود مذهبی شان، سرشار از نشانه ها و نمادهای تقابلی است. در این مقاله، با روش توصیفی تحلیلی کوشش شده است تقابل های دوگانه در نقش مایه هایی از زروان لرستان بررسی شوند. آیین زروانی بر دوگانه پرستی تکیه دارد؛ بنابراین، زروان هم مرد و هم زن است و این می تواند به انیما و انیموس اشاره داشته باشد. اهورامزدا همراه با نیروهایش در سمت راست زروان و اهریمن نیز با نیروهایش در سمت چپ زروان قرار گرفته اند. نمادهای اهورایی به صورت جوانان، گل و روباه و نمادهای اهریمنی به صورت پیران، نوزادان و مار کبری وجود دارد. بیشتر این تقابل ها در پیشبرد اهداف مذهبی به کار گرفته شده اند.