مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
صنعت نفت
حوزه های تخصصی:
نقش و جایگاه کلیدی صنعت نفت در اقتصاد ایران موجب شده که تکانه های وارد بر این صنعت، بر کل اقتصاد اثرگذار باشد. از این رو، در این مطالعه سعی شده که با طراحی یک مدل تعادل عمومی پویای تصادفی (DSGE)، اثرات تکانه های قیمت نفت و ارتقای تکنولوژی تولید آن، بر متغیرهای کلان اقتصادی بررسی شود. دراین راستا، برای برآورد پارامترها از داده های سال های 1352-1396 استفاده شده است. طبق نتایج به دست آمده، هر دو تکانه ، اثر مثبت و معنی داری بر سرمایه گذاری نفتی، اشتغال، مخارج دولت، مصرف و اثر منفی بر سرمایه گذاری و GDP غیرنفتی دارد. تکانه مثبت قیمت نفت، بر تولید و صادرات نفت و GDP کل، اثر منفی دارد، اما اثر تکانه تکنولوژی بر این متغیرها مثبت است. با توجه به نقش مهم تکانه های تکنولوژی بر صنعت نفت و اقتصاد کلان، ارتقای تکنولوژی و توجه به جنبه های توسعه توان علمی و فنی این صنعت باید در دستور کار قرار گیرد. همچنین به دلیل اینکه هر دو تکانه، اثر منفی بر تولید و سرمایه گذاری بخش غیرنفتی دارند، می توان گفت که درآمدهای نفتی نه تنها در جهت تقویت بخش غیرنفتی نبوده، بلکه موجب تضعیف آن شده است. بنابراین بازنگری اساسی در مدیریت منابع صندوق و اختصاص سهم بیش تری از تسهیلات به بخش غیرنفتی، ضروری است.
بررسی نقش رویکردهای سیاسی بین المللی بر انگیزه ورود به اتحادهای راهبردی فناورانه بین المللی (مورد مطالعه: صنعت نفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکردهای سیاسی بین المللی همواره یکی از مقوله های مهم و قابل توجه در کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته می باشد. صنعت نفت از صنایع مهم در کشور ما می باشد که نقش رویکردهای سیاسی بین المللی در آن دارای اهمیت بسیار بوده است و در برنامه های مربوط به استخراج و تولید نفت و نیز صادرات آن به کشورهای مختلف جهان تأثیر زیادی دارد؛ بنابراین در این پژوهش تلاش شده است تا نقش رویکردهای سیاسی بین المللی را به عنوان انگیزه ای برای ورود به اتحاد استراتژیک فناورانه مورد بررسی قرار دهد. در این پژوهش، پس از مطالعه ی ادبیات مربوط و با استفاده از روش کتابخانه ای به بررسی اولیه ی موضوع مورد نظر پرداخته شده است؛ پس از آن با استفاده از رویکرد کیفی و مصاحبه با خبرگان، به استخراج مفاهیم و مقوله های اثرگذار بر رویکردهای سیاسی بین المللی به عنوان انگیزه ی ورود به اتحادها پرداخته شده است. یکی از مقوله های مهم در این رابطه، ساختارهای نهادهای سیاسی می باشد که از مفاهیم ثبات و نظم سیاسی و تنوع و انفکاک ساختاری منجر شده است. مقوله ی دیگر شناسایی شده، قوانین و مقررات می باشد که از مفاهیم کاهش موانع قانونی، حاکمیت قانون و ریسک سیاسی به دست آمده است. سومین مقوله ی شناسایی شده، وجود فضای سیاسی بین المللی مناسب است که دربرگیرنده ی مفاهیم تطابق با سیاست ها، امنیت و ثبات منطقه ای، همکاری های بین المللی و عضویت در سازمان های سیاسی، اقتصادی بین المللی می باشد.
طراحی الگوی انتقال فناوری های کارآفرینانه در کسب وکارهای حوزه ساخت وساز در صنعت نفت(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف از انجام این پژوهش، طراحی الگوی انتقال فناوری های کارآفرینانه در کسب وکارهای حوزه ساخت وساز در صنعت نفت است. این پژوهش از نوع پژوهش های آمیخته اکتشافی است که در گام اول با استفاده از روش داده بنیاد و با تمرکز بر مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته با 18 نفر از خبرگان، الگوی مفهومی تحقیق ارائه شد. در گام دوم برای آزمون مدل از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. اطلاعات از طریق پرسشنامه ساختاریافته از بین 380 نفر نمونه تصادفی از بین مدیران و کارشناسان معاونت مهندسی وزارت نفت گردآوری شد و با استفاده از نرم افزار AMOS تحلیل و آزمون شد. نتایج نشان می دهد، عوامل توجه و حمایت ذی نفعان، تجربه پیشین در انتقال فناوری و شناسایی و کشف فرصت های کارآفرینانه به ترتیب دارای بیشترین میانگین و بیشترین اثر در مدل پارادایم انتقال فناوری های کارآفرینانه از سمت راهبردها به سمت پیامدهای انتقال فناوری های کارآفرینانه بوده است.
شناسایی چالش ها و فرصت های توسعه سازمانی از طریق فناوری در صنعت نفت(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف پژوهش حاضر شناسایی چالش ها و فرصت های توسعه سازمانی از طریق فناوری در صنعت نفت بود. این پژوهش، بر اساس نوع هدف، توسعه ای و به لحاظ روش، کیفی بود. جامعه آماری پژوهش شامل مدیران و کارکنان در بخش صنعت نفت بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند با تعداد 13 نفر از مدیران و کارکنان مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام شد. متن مصاحبه ها با استفاده از تکنیک تحلیل مضمون تجزیه وتحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که چالش های توسعه سازمانی در 6 مقوله (مقاومت کارکنان؛ نادیده گرفتن روابط بین فردی؛ موانع ارتباطی و اطلاعاتی؛ نامشخص بودن شرایط احراز شغل؛ ساختار امنیتی ضعیف و عدم انطباق با باورها و ارزش ها) و فرصت ها در 12 مقوله (مدیریت زمان؛ تسهیل تصمیم گیری؛ صرفه جویی اقتصادی؛ قدرت رقابت پذیری؛ پویایی سیستم؛ شکل گیری سازمان یادگیرنده؛ ارتباطات شبکه ای؛ بین المللی کردن ارتباطات؛ شایسته سالاری؛ استاندارد کردن فعالیت ها و فرایندها؛ توسعه زیرساخت ها و اجتماعی شدن کارکنان) نمود پیدا کرده اند.
تأثیر مدیریت استراتژیک زنجیره تأمین بر عملکرد و جهت گیری زنجیره تأمین با تحلیل نقش میانجی تاب آوری (مورد مطالعه: بخش فراساحل صنعت نفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
به دلیل رقابت شدید جهانی و تأثیر منفی اختلالات بر عملکرد مالی، عملیاتی و بازار صنایع، توجه به مباحثی چون مدیریت استراتژیک زنجیره تأمین و تاب آوری آن گسترش یافته و صنعت نفت با داشتن ساختار و فرآیندهای پیچیده و تأثیر گذار بر اقتصاد جهانی و منطقه ای از این قاعده مستثنی نیست. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر مدیریت استراتژیک زنجیره تأمین بر عملکرد و جهت گیری زنجیره با تحلیل نقش میانجی تاب آوری (مؤلفه های چابکی و استحکام) در شرکت مهندسی و ساخت تاسیسات دریایی ایران فعال در حوزه فراساحل با بهره گیری از روش مدلسازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش را کلیه کارکنان شرکت تشکیل می دهند که به روش کلاین و قانون N:q تعداد افراد نمونه 270 نفر تعیین شد و با روش نمونه گیری هدفمند، افراد آشنا به ابعاد مختلف زنجیره تأمین صنعت فراساحل با سابقه کار بیش از پنج سال انتخاب شدند. داده های پیمایش پس از گردآوری با استفاده از نرم افزار SMART-PLS تجزیه- تحلیل شدند. نتایج نشان داد: 1- مدیریت استراتژیک زنجیره تأمین بر جهت گیری زنجیره تأمین اثر مستقیم معنی دار دارد، 2- مدیریت استراتژیک زنجیره تأمین بر جهت گیری زنجیره تأمین اثر غیرمستقیم معنی دار دارد (از طریق چابکی و استحکام زنجیره)، 3- مدیریت استراتژیک زنجیره تأمین بر عملکرد زنجیره تأمین اثر مستقیم معنی دار ندارد، 4- مدیریت استراتژیک زنجیره تأمین بر عملکرد زنجیره تأمین اثر غیر مستقیم معنی دار دارد (از طریق چابکی و استحکام زنجیره)، 5- چابکی زنجیره در رابطه بین مدیریت استراتژیک زنجیره تأمین با عملکرد و جهت گیری زنجیره نقش میانجی معنی دار دارد. 6- استحکام زنجیره در رابطه بین مدیریت استراتژیک زنجیره تأمین با عملکرد و جهت گیری زنجیره نقش میانجی معنی دار دارد.
برساخت گفتمانی خردمایه مداخله دولت در توسعه فناوری های راهبردی؛ مطالعه موردی صنعت بالادستی نفت ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
واکاوی خردمایه مداخله دولت در توسعه فناوری، نقشی مهم در فهم دلایل موفقیت و شکست سیاست های توسعه فناوری دارد. در این مقاله چارچوب تحلیلی برساخت گفتمانی خردمایه مداخله دولت فراتر از خردمایه های نظری ارائه شده است. با استفاده از این چارچوب تحلیلی و بررسی اسناد مهم با محوریت هشت برنامه وزرای نفت پس از انقلاب و همچنین مصاحبه های تکمّیلی، خردمایه مداخله دولت در توسعه فناوری بالادستی نفت در ایران با استفاده از روش های تحلیل مضمون و تحلیل گفتمان در پنج دوره پس از انقلاب و در دو محورخردمایه نظری و ایده سیاستی مورد بررسی قرار گرفته است. در محور خردمایه نظری، مداخلات بیشتر مبتنی بر دیدگاه های ساختارگرایی و در برخی دوره ها نیز ورود دیدگاه های نئوکلاسیکی و نهادگرایی بوده است. در این مقاله ایده سیاستی به دو بُعد ایده حکمرانی و ایده فنی تقسیم شده است. با توجه به غلبه گفتمان بهره برداری در صنعت نفت، ایده حکمرانی مبتنی بر تجمیع و هدایت خرید قطعات و تجهیزات به سمت ساخت داخل و انتقال فناوری از شرکت های خارجی در قالب قراردادهای نفتی شکل می گیرد و ایده فنی نیز از کپی سازی و مهندسی معکوس قطعات و تجهیزات آغاز و در یک سیر تکاملی - البته دیرهنگام - به کسب دانش و فناوری مطالعه و توسعه میادین و مدیریت طرح های توسعه منتهی می شود.
تبیین سازمان فضایی نظام سکونتگاهی با تأکید بر نقش صنعت نفت، مطالعه موردی: استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۱۰ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
171 - 191
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور تبیین سازمان فضایی نظام سکونتگاهی استان خوزستان با تأکید بر نقش نفت به نگارش در آمده است. نفت مکانیزم اولیه شکل دهی سازمان فضایی خوزستان در یک صد سال گذشته است و مکانیزم های دیگر فضا ساز را تحت تأثیر قرار داده است. و تبلور فضایی آن به صورت نخست شهری و قطبی شدن جمعیت و فعالیت دیده می شود. روش تحقیق به دو صورت توصیفی و تحلیلی است. استفاده از دیدگاه های نظری و مطالعات پیشین در این زمینه و اسناد وزارت نفت در حوزه مطالعات توصیفی است. و درزمینه تحلیلی نیز، ابتدا با استفاده از مدل های تحلیل سازمان فضایی مانند مدل حد اختلاف طبقه ای و مدل نزدیک ترین همسایگی و شاخص های نخست شهری به بررسی سازمان فضایی استان خوزستان پرداخته می شود، و سپس جهت سنجش تأثیر نفت بر سازمان فضایی نظام سکونتگاهی استان خوزستان شاخص هایی در قالب سه متغیر اقتصادی، اجتماعی و کالبدی انتخاب شده، نقشه های توزیع فضایی آن ها تهیه و مورد تحلیل قرار گرفتند. نظامی از جریان اطلاعات و مبادلات و ارتباطات و خدمات و حرکت های جمعیتی تحت تأثیر بوروکراسی دولتی (اقتصاد سیاسی) باعث تقسیم استان به دونیمه شرقی و غربی یا دو بخش نفتی و غیرنفتی شده است.. نمودهای عدم تعادل فضایی در نظام سکونتگاهی استان خوزستان تحت تأثیر نفت در شهرها به صورت نخست شهری شدید، عدم تعادل در سلسله مراتب شهری، نقش ضعیف شهرهای میانی و درنتیجه تمرکز خدمات متناسب با توزیع جمعیت محرومیت مناطق حاشیه ای و مهاجر فرستی شهرهای حاشیه ای و نمود عدم تعادل فضایی در روستاها خالی شدن روستاها در نیمه شرقی استان و تمرکز روستاهای بزرگ در نیمه غربی می باشد.
ارائه چارچوبی برای شناسایی پیشران های موثر روی آینده روش های تامین مالی در صنعت نفت ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های بازرگانی فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۲ شماره ۱۱۸
81 - 101
حوزه های تخصصی:
هدف: صنعت نفت یکی از حوزه های پیشران و کلیدی در اقتصاد ایران و جهان است. سالانه در این صنعت، پروژه های بسیاری، تعریف و اجرا می شوند. بدون تامین مالی مناسب و استفاده از روش های تامین مالی کارآمد، موفقیت این صنعت برای اکتشاف، تولید، سودآوری و توسعه زنجیره ارزش غیر ممکن است. آینده تامین مالی و روش های آن تحت تأثیر فناوری مالی و روندهای جدید به کلی در حال تغییر است. به همین خاطر پژوهش حاضر به دنبال شناسایی پیشران های اثرگذار روی آینده روش های تامین مالی در صنعت نفت است.روش: تحقیق حاضر از نظر جهت گیری، کاربردی و از منظر روش شناسی، کمی چندگانه است. در این پژوهش، دو روش کمی بهترین-بدترین و کپراس برای تحلیل داده ها مورد استفاده قرار گرفتند. جامعه نظری پژوهش، مدیران و کارشناسان ارشد حوزه تامین مالی در پروژه های نفتی بودند. حجم نمونه در این پژوهش، 10 نفر بود و نمونه گیری به صورت قضاوتی انجام شد. برای جمع آوری داده های پژوهش، سه پرسشنامه خبره سنجی، مقایسه زوجی و اولویت سنجی، مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: در ابتدا پیشران های پژوهش با به کارگیری مرور تحلیلی پیشینه، استخراج شد. 25 پیشران استخراج شده با استفاده از آزمون بینم، غربال گردید و هشت پیشران به خاطر ضریب معناداری کمتر از پنج درصد برای اولویت بندی نهایی انتخاب شدند. پیشران های باقیمانده با به کارگیری تکنیک کپراس و در نظر گرفتن سه شاخص شدت اهمیت، میزان قطعیت و میزان تخصص خبرگان، اولویت بندی شدند. برای وزن دهی به شاخص ها، روش بهترین-بدترین استفاده شد و شاخص میزان قطعیت (542/0)، بیشترین وزن را داشت. نهایتا خروجی کپراس نشان داد که پیشران های ریسک های سرمایه گذاری در کشور، وضعیت بازار سرمایه در ایران و محدودیت های قانونی و شرعی در حوزه تامین مالی و سرمایه گذاری، به ترتیب دارای بالاترین اولویت از نظر اثرگذاری روی آینده روش های تامین مالی صنعت نفت بودند.نتیجه گیری: پیشنهادهای پژوهش، با توجه به پیشران های اولویت دار ارائه شدند. مهم ترین پیشنهادهای این پژوهش عبارت بودند از: توجه به ماهیت ریسک های پروژه برای انتخاب روش تامین مالی مناسب، بهبود بازار سرمایه برای ورود سرمایه گذاران خارجی، رفع موانع قانونی و تعدیل محدودیت های شرعی برای تشویق سرمایه گذاری و تامین مالی پروژه ها، حمایت از فین تک ها توسط موسسات مالی سنتی و نهایتاً تلاش ذی نفعان دیپلماسی برای رفع تحریم ها و محدودیت های خارجی..
ارائه مدل توسعه صادرات فرآورده های نفتی در بازار بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های بازرگانی فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۲ شماره ۱۱۸
101 - 114
حوزه های تخصصی:
تحریم های اعمال شده بر صنعت نفت کشور در سال های اخیر و مشکلات پیش روی فروش نفت خام و فرآورده های آن و کاهش سهم بازار و درآمد حاصله از آن در سطح منطقه ای و بین المللی، توجه به توسعه صادرات فرآورده ها و مشتقات نفتی را افزایش داده است. هدف پژوهش حاضر ارائه مدل توسعه صادرات فرآورده های نفتی است. این پژوهش از نوع کیفی و با به کارگیری رویکرد داده بنیاد نظام مند و به کمک تاکتیک تحلیل محتوای پنهان انجام شده و جهت جمع آوری داده ها با چهارده نفر از خبرگان صنعت نفت کشور که با رویکرد غیراحتمالی و به صورت گلوله برفی با پروتکل مشخصی در این مطالعه شرکت نموده اند، مصاحبه عمیق انجام شد. تحلیل داده در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی به کمک نرم افزار MaxQDA20 انجام گرفت و سپس مدل کیفی پژوهش طراحی شد. بر اساس یافته های پژوهش مقوله محوری، توسعه صادرات فرآورده های نفتی است و شرایط علی در این پژوهش عوامل سیاسی، عوامل اقتصادی، جایگاه نامطلوب و توجه به اهمیت توسعه صادرات مشتقات نفتی شناسایی شدند. شرایط زمینه ای شامل عوامل زیرساختی تولید فرآورده، منابع مالی، محیط کسب وکار، عوامل سازمانی، کیفیت محصول می باشند. شرایط مداخله گر نیز شامل دولت، تحقیقات بازاریابی، رقبا، دانش مدیریت، نظام بازاریابی، عوامل فناوری، آموزش، تبلیغات و رویه های اداری است. راهبردها شامل کنار گذاشتن تفکر خام فروشی نفت، بازنگری در استراتژی های صنعت نفت، کاهش دخالت دولت در صادرات فرآورده های نفتی، چابک سازی ساختارهای تصمیم گیری توسعه صادرات، حمایت از بخش خصوصی، مدیریت مصرف سوخت در کشور، تسهیل گری دولت در تأمین مالی، توسعه پالایشگاه ها و پترو پالایشگاه ها از طریق سرمایه های مردمی، توجه به شیوه های نوین بازاریابی، پایین آوردن سود صادرات حاصل از فروش نفت خام می باشد و در نهایت پیامدها، شامل کاهش وابستگی به درآمدهای نفت خام، کاهش اثرات تحریم ها، کاهش وابستگی به اقتصادهای جهانی، افزایش درآمدهای ارزی، ایجاد ارزش افزوده بالاتر، کاهش امکان رصد معاملات، رشد فناوری در کشور، بهبود روابط تجاری با منطقه و افزایش اشتغال است.
راهبردهای بومی سازی و تقویت ساخت داخل تجهیزات کلیدی صنعت نفت
منبع:
امنیت اقتصادی دوره ۱۰ بهمن ۱۴۰۱ شماره ۱۱ (پیاپی ۱۰۶)
4 - 20
حوزه های تخصصی:
تقویت توان ساخت داخل تجهیزات صنایع، ضمن خلق ارزش افزوده و رشد اقتصادی، موجب افزایش اشتغال، ارزآوری، کاهش وابستگی به خارج و درنهایت، ارتقای امنیت اقتصادی کشور می شود. این مهم به ویژه در صنعت نفت که ازجمله صنایع کلیدی و پیشران کشور است، اهمیتیدوچندان دارد. از سال ها پیش، شرکت های متعددی در ایران شروع به فعالیت کرده اند و هم اکنون بالغ بر 800 شرکت در ایران در راستای بومی سازی قطعات و تجهیزات کلیدی فعالیت دارند. اگرچه به مدد این شرکت ها هم اکنون حدود 80 درصد تجهیزات مورد نیاز صنعت نفت قابلیت تولید در داخل را دارند، آسیب شناسی این حوزه نشان می دهد به دلایل مختلف از تمام ظرفیت این شرکت ها استفاده نشده است و برخی از آن ها با نیمی از ظرفیت خود فعالیت می کنند. برخی از مهم ترین دلایل عبارت از الف مشکلات مربوط به تأمین نقدینگی و سرمایه در گردش، ب مشکلات تأمین مواد اولیه، پ مشکلات حوزه ثبت سفارش و تخصیص ارز، ت مشکلات ترخیص کالا و امور گمرکی و ث مشکلات مربوط به انعقاد قرارداد و تبعیض بین شرکت های داخلی و خارجی است. با توجه به مزیت های تقویت ساخت داخل تجهیزات صنعت نفت، توجه به مواردی مانند توانمندسازی و باور به توان بخش خصوصی، اتخاذ سیاست های ارزی مناسب و تدابیری برای پرداخت به موقع مطالبات تولیدکنندگان، اتخاذ استراتژی های کارآمد در راستای ارائه تسهیلات و حمایت ها، حمایت تعرفه ای و تسریع در ترخیص کالاها از گمرک و تشکیل کارگروه های تخصصی برای نظارت بر حسن اجرای قوانین حامی تولید داخلی تجهیزات صنعت نفت، در این زمینه مؤثر است.
چالش های فرهنگی در بومی سازی صنعت نفت
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی سال ۸ بهار ۱۳۸۹ شماره ۱۳
49 - 58
حوزه های تخصصی:
با وجود گذشت بیش از یکصد سال از کشف و استخراج نفت به صورت صنعتی در کشورمان، هنوز ما به سطح قابل قبول از فناوری بومی این صنعت دست نیافته ایم. این مقاله در پی پاسخ به چرایی این پدیده دو عامل به هم پیوسته فقدان بستر فرهنگی و رویکرد مناسب در سیاست گذاری (کلان و بخشی) را به عنوان شرط لازم بومی سازی مورد بحث و کاوش قرار داده است و در پایان راهبردها و راهکارهایی برای ایجاد و تحقق این شرط ارائه کرده است. به دلیل تطویل مباحث، مقاله در دو قسمت جداگانه تدوین شده است. در قسمت اول ضمن بررسی مفاهیم فقدان بستر فرهنگی مناسب مورد بحث واقع شده است و در قسمت دوم، سیاست گذاری نامناسب مورد بررسی قرار خواهد گرفت و راهکارهایی برای تسهیل فرآیند بومی سازی ارائه می شود.
توسعه و انتقال فناوری تولید کاتالیست های تجاری- چالش ها و راهکارها
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی سال ۸ بهار ۱۳۸۹ شماره ۱۳
73 - 80
حوزه های تخصصی:
در این مقاله نقش همکاری های بین المللی در توسعه و انتقال دانش فنی تولید کاتالیست های تجاری مورد بررسی قرار گرفته است. روش شناسی مورد استفاده در الگوبرداری، تهیه و جمع آوری اطلاعات و تحلیل آنها با مدل اکتساب فناوری کیه زا می باشد. برای تعیین مورد الگوبرداری از ملاک هایی مانند میزان توسعه یافتگی، وضعیت منابع نفتی و جغرافیای سیاسی استفاده شده است. کشورهای مورد الگوبرداری برزیل، عربستان سعودی و کویت می باشند که همگی در دهه های اخیر از طریق همکاریهای بین المللی موفق به کسب فناوری های مربوط به تولید تجاری کاتالیست شده اند. بر اساس این بررسی بهترین روش برای انتقال فناوری کاتالیست ها، روش سرمایه گذاری مشترک است. همچنین تمرکز بر کاتالیست های در حال رشد با رویکرد توسعه صادرات پیشنهاد می گردد.
چالش ها و راهکارهای بومی سازی در صنعت نفت (2): سیاستگذاری نامناسب
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی سال ۸ تابستان ۱۳۸۹ شماره ۱۴
83 - 90
حوزه های تخصصی:
با وجود گذشت بیش از یکصد سال از کشف و استخراج نفت به صورت صنعتی در کشورمان، هنوز ما به سطح قابل قبول از فناوری بومی این صنعت دست نیافته ایم. این مقاله در پی پاسخ به چرایی این پدیده، دو عامل به هم پیوسته فقدان بستر فرهنگی و رویکرد مناسب در سیاستگذاری (کلان و بخشی) را به عنوان شرط لازم بومی سازی مورد بحث و کاوش قرار داده است و در پایان راهبردها و راهکارهایی برای ایجاد و تحقق این شرط ارائه کرده است. به دلیل تطویل مباحث، مقاله در دو قسمت جداگانه تدوین شده است که در قسمت اول پس از بررسی، مفاهیم فقدان بستر فرهنگی مناسب مورد بررسی قرار گرفته است و در این قسمت، سیاستگذاری نامناسب مورد بررسی قرار می گیرد و راهکارهایی برای تسهیل فرآیند بومی سازی ارائه می گردد.
شرکت های چند ملیتی و ارتقا تکنولوژی در صنعت نفت ایران
حوزه های تخصصی:
دغدغه تکنولوژی یکی از مهم ترین دغدغه های صنعت نفت در سه دهه اخیر است. به خصوص اینکه با افزایش تحریم ها نیاز به خود کفایی بیش از پیش احساس شد. حقوقدانان این صنعت نیز در راستای بررسی و حل مشکل تاکنون پژوهش های بسیاری به رشته تحریر درآورده اند. لیکن ملاحظات حقوقی در کنار ملاحظات فنی و با توجه کامل بدان ها باید صورت پذیرد. در این خصوص، دو راهکار برای توسعه و ارتقاء تکنولوژی صنعت نفت به ذهن متبادر می شود. اول حضور شرکت های چندملیتی در صنعت و انعقاد قراردادهای تجارت تکنولوژی با این شرکت ها و دوم عضویت شرکت های ایرانی در شرکت های چندملیتی. این در حالی است که هر یک از این راهکارها به لحاظ عملی با موانعی مواجه است و میزان کارایی هر یک از این دو راهکار نیز می بایست مورد تحلیل و بررسی واقع شود. در پژوهش حاضر با رویکردی میان رشته ای تلاش گردیده تا ضمن مرور پژوهش های سابق، این دو راهکار مورد تشریح قرار گرفته تا در نهایت بتوان دیدی جامع و نگاهی واقع بینانه نسبت به ظرفیت شرکت های چندملیتی در کمک به ارتقاء تکنولوژی صنعت نفت پیدا کرد.
ارائه مدلی فازی برای ارزیابی میزان معنویت سازمانی مورد مطالعه: پژوهشگاه صنعت نفت ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مهندسی مدیریت نوین سال ۴ پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۳ و ۴
63 - 77
حوزه های تخصصی:
معنویت سازمانی، از مفاهیم جدیدی است که در سالیان اخیر در ادبیات مدیریت ظهور کرده است و حتی از آن به عنوان یک پارادایم جدید نیز یاد می شود. در این پژوهش مدلی فازی برای ارزیابی میزان معنویت سازمانی براساس اصول سه گانه میلیمن (2003)، شامل کار با معنا، احساس همبستگی و همسویی ارزش ها طراحی گردیده است. مدل معرفی شده پنج مرحله دارد. ورودی های آن، سه بعد معنویت سازمانی و خروجی آن نمره معنویت سازمانی می باشد. نتیجه تست مدل نشان می دهد که مدل ارایه شده از اعتبار بالایی برخوردار می باشد. درنهایت با استفاده از مدل طراحی شده، میزان معنویت سازمانی پژوهشگاه صنعت نفت ایران محاسبه شده است. جامعه آماری شامل 531 نفر از کارکنان و اعضاء هیئت علمی پژوهشگاه می باشد و به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده شده است. به همین منظور پرسشنامه ای براساس اصول سه گانه میلیمن طراحی و روایی و پایایی آن مورد سنجش و تایید قرار گرفت. نتایج نشان می دهند نمره معنویت سازمانی پژوهشگاه با درجه عضویت 832/0 در حد زیاد می باشد.
طراحی مدل تاب آوری منابع انسانی در شرایط بحران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت دولتی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۵
61 - 87
حوزه های تخصصی:
هدف: طراحی مدل تاب آوری منابع انسانی در شرایط بحران کرونا در شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب. طراحی/ روش شناسی/ رویکرد: در این تحقیق بنیادی-کاربردی از نظر هدف و توصیفی-پیمایشی از لحاظ روش، ابتدا با مروری عمیق بر ادبیات تاب آوری منابع انسانی در قبل و بعد از دوره کرونا، با استفاده از روش فراترکیب، عوامل فردی، سازمانی و محیطی موثر بر تاب آوری منابع انسانی و ابعاد آن استخراج گردید. پس از انجام مصاحبه با خبرگان، نتایج مطالعات مرحله قبل، تعدیل و مدل مفهومی ارائه و سپس با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته، مدل استخراج شده در جامعه مورد پژوهش در شرایط کرونا آزمون شد. پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ و روایی محتوایی آن بر اساس نظرات متخصصان تایید گردید. جامعه آماری، شامل 10000 نفر از کارکنان شرکت بوده که از میان آن، مطابق جدول مورگان، حجم نمونه 370 نفر تعیین شد.یافته های پژوهش: بر مبنای نظرات خبرگان، هفده بُعد برای عوامل فردی، سازمانی، محیطی و هفت بُعد برای تاب آوری منابع انسانی در شرایط بحران کرونا در جامعه مورد پژوهش استخراج شد که مبنای مدل مفهومی گردید. با بهره گیری از شاخص های برازش، مدل های اندازه گیری، ساختاری و کلی مورد تایید قرار گرفت. ضمناً فرضیه ها با استفاده از تحلیل مسیر، مثبت و معنادار گزارش شد.محدودیت ها و پیامدها: فقدان پژوهش های مشابه در شرایط بحران کرونا، محدودیت های ناشی از بحران کرونا در جهت مشارکت مناسب نمونه آماری.پیامدهای عملی: طراحی مدل مناسب تاب آوری کارکنان شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب در شرایط بحران کرونا جهت ارتقای اقدامات پیشگیرانه به منظور مقابله با بیماری کرونا.ابتکار یا ارزش مقاله: طراحی مدلی برای تاب آوری منابع انسانی و شناسایی ابعاد آن در محیط کار به همراه ارائه شاخص های عملیاتی جهت پیاده سازی در شرایط بحران کرونانوع مقاله: مقاله پژوهشی
بررسی تطبیقی تحریم های بین المللی تأثیرگذار بر توسعه صنعت نفت با تئوری تحریم تجمیعی مارگارت داگسی
منبع:
دانش تفسیر سیاسی سال چهارم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۴
117-156
حوزه های تخصصی:
آمریکا همواره از تحریم در راستای تأثیرگذاری بر توسعه صنعت نفت استفاده نموده است. مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای و استفاده از چارچوب نظری تحریم مارگارت داکسی ، درصدد پاسخگویی به این سؤال بوده است که وضعیت تحریمهای اعمالشده علیه توسعه نفت ایران چه ارتباطی با تئوری تحریم تجمیعی مارگارت داکسی داشته و چه تأثیری در توسعهیافتگی صنعت نفت ایران است؟ یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که تحریمهای اعمالشده در حوزه نفت علیه ایران منطبق با نظریه تحریم مارگارت داکسی بهطور اعم و تحریم صنعت نفت ایران بهطور اخص از منظر اجرایی هدفمند و از نوع تحریمهای مدرن بوده و با طبقهبندی تحریمهای ارائهشده توسط داکسی تناسب داشته و باهدف کنترل رفتار ایران در حوزه نقشآفرینی در جامعه بینالملل در ابعاد مختلف سیاسی ، اقتصادی ، روانی و ایدئولوژیک اعمالشده و علیرغم انتظار تحریم کنندگان در خصوص تأثیرگذاری تحریمها بر شاخصهای اقتصادی، کاهش درآمد و فعالیت شرکتهای بینالمللی حوزه صنعت نفت ، تحریمها به دلایل مشکلات ساختاری کشورهای تحریم کننده از قبیل شکاف سیاسی عمیق بین کشورهای تحریم کننده ، وجود حق وتو و مصون بودن برخی کشورها از پیروی از تحریمهای اجباری از مشارکت لازم بینالمللی بهرهمند نبوده است و همین مهم موجب ناکارآمدی تحریمها از جنبه عملی و اجرایی گردیده است .
مهاجرت کارگران ایرانی به جنوب قفقاز و وضعیت زندگی آن ها در آستانه سده بیستم میلادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحولات اقتصادی جنوب منطقه ی قفقاز، زمینه ظهور صنایع جدیدی چون نفت، سیمان، استخراج معادن، ساختمان سازی، نساجی و غیره را فراهم آورد. استخراج و بهره برداری صنعتی از چاه های نفت باکو در مقیاس وسیع نیز یکی از جلوه های این تحول بود. این اقدامات نیاز به نیروی کار را به شدت افزایش داد، به طور که نیروی کار بومی پاسخگوی این نیاز نبود. از طرف دیگر بیکاری فصلی در جامعه کشاورزی ایران، به خصوص آذربایجان و هم جواری این ایالت با قفقاز، فرصت های شغلی جدیدی برای این کشاورزان و کارگران فراهم ساخت. پرسش اصلی پژوهش حاضر، ناظر به وضعیت زندگی و سطح رفاه کارگران ایرانی قفقاز است. یافته های این مقاله برپایه آمارها و اطلاعات مندرج در اسناد بایگانی های روسیه، گرجستان و آذربایجان نشان می دهد؛ باوجوداینکه کارگران ایرانی در این دوره، نقش مهمی در اقتصاد کشاورزی، صنایع نفتی و ارتباطی قفقاز داشتند، اما درآمد بسیار کمی داشته و در وضعیت رفاهی اسفناکی به سر می بردند. بیشتر این کارگران بی سواد و به صورت مجرد زندگی می کردند و به علت کار طاقت فرسا، میزان بیماری و مرگ و میر در میان آنها بسیار بالا بود.
شناسایی شکاف های دانشی در پروژه های تجدید ساختار سازمانی (مطالعه موردی: شرکت های پالایش نفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علی رغم سرمایه گذاری انبوه در حوزه تجدید ساختار سازمانی، نرخ شکست این پروژه ها بالاست. یکی از دلایل آن بی توجهی به شکاف دانشی موجود است. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر شناسایی شکاف های دانشی در پروژه های تجدید ساختار سازمانی است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و دارای رویکرد کیفی است. استراتژی پژوهش مطالعه موردی است. مشارکت کنندگان در پژوهش شرکت های پالایش نفت هستند که با منطق اشباع نظری با 12 نفر مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. شیوه تحلیل داده ها تحلیل تم است که با استفاده از نرم افزار مکس کیودا انجام شد. نتایج بیانگر این است که شکاف های دانشی شناسایی شده در پروژه های تجدید ساختار سازمانی در 2 مقوله اصلی: شکاف دانش درون سازمانی و شکاف دانش برون سازمانی قرار می گیرند. شکاف دانش درون سازمانی دربرگیرنده 6 مقوله فرعی: شکاف دانش مدیریتی، شکاف دانش فنی، شکاف دانش پرسنلی، شکاف دانش فکری، شکاف دانش فیزیکی، شکاف دانش سازمانی و شکاف دانش برون سازمانی دربرگیرنده 3 مقوله فرعی: شکاف دانش راهبردی، شکاف دانش قانونی و شکاف دانش دیپلماسی است.
مدل بلوغ حسابرسی داخلی در بخش عمومی (صنعت نفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در کشور ما با توجه به نوپا بودن حسابرسی داخلی و عدم وجود استانداردهای ملی در ارتباط با اجرای حسابرسی داخلی، عدم توافق قابل توجهی میان فعالان حرفه در خصوص بلوغ خدمات حسابرسی داخلی وجود دارد. در این راستا، مساله اصلی پژوهش حاضر، ارائه مدل بلوغ حسابرسی داخلی در بخش دولتی صنعت نفت می باشد.روش مورد استفاده در این تحقیق، میدانی و تحلیل عاملی وبه صورت ترکیبی می باشد . جامعه آماری شامل افراد فعال در حرفه حسابرسی و نمونه آماری با استفاده از فرمول کوکران 146 نفر بوده است. در ابتدا با استفاده از روش تئوری داده بنیاد چند وجهی با استفاده از مصاحبه و جستجو در تحقیقات انجام شده در گذشته به شناسایی متغیر های تحقیق پرداخته شد و با استفاده از شاخص لاوشه عوامل تاثیر گذار نهایی شدند و در نهایت با استفاده از تحلیل عاملی به تجزیه و تحلیل سوالات پرداخته و مدل نهایی بلوغ حسابرسی داخلی در صنعت نفت ارائه گردید.نتایج تحقیق نشان داد که خدمات مورد ارائه حسابرسان داخلی، عوامل مرتبط با مدیریت نیروی انسانی، عوامل مرتبط باضرورت وجود برنامه ها وسیاست های عملکرد حرفه ای حسابرسی، پاسخگویی ومدیریت عملکرد، فرهنگ و ارتباطات سازمانی، ساختار حاکمیتی، گزارشگری و موقعیت سازمانی حسابرسی داخلی، برون سپاری خدمات حسابرسی داخلی، شناسایی ذینفعان اصلی داخل و خارج سازمان، توصیف وتوسعه اثربخشی حسابرسی داخلی، پایش و گزارش نتایج بر بلوغ حسابرسی داخلی در صنعت نفت تاثیر گذار می باشند.