مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
مهارت
منبع:
معرفت سال ۳۱ اسفند ۱۴۰۱ شماره ۳۰
81-88
از موضوعاتی که در متون اسلامی مورد تأکید قرار گرفته، آداب دوستی است؛ این موضوع در بسیاری از منابع اسلامی در ضمن عناوینی همچون آداب معاشرت، معیارهای دوستی، فضایل اخلاقی مطرح شده است. یکی از ابعاد مربوط به این موضوع، چگونگی آموزش این آداب به کودکان است، که به صورت مستقل مورد توجه قرار نگرفته است. مقاله حاضر کوشیده تا گامی هرچند کوچک در این جهت برداشته و با استفاده از متون اصیل اسلامی راه کارهایی را برای آموزش آداب دوستی به کودکان معرفی کند. مقاله با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به بررسی، دسته بندی و تحلیل آموزه های اسلامی آداب دوستی پرداخته و یافته های خود را به صورت ذیل به عنوان راه کارهای آموزش آداب دوستی به کودکان معرفی کرده است: الف. آموزش عملی؛ یعنی الگوبودن والدین در قالب دوستی: 1. با خودِ کودکان و 2. رفتار دوستانه با دوستان؛ ب. آموزش زبانی مشتمل بر راه کارهای توصیه های عام، مصداقی و معرفی الگو؛ ج. ترکیب آموزش زبانی و عملی؛ د. تلاش والدین در جهت گزینش دوستان خوب.
ارائه الگوی هوش استراتژیک با تاکید بر نقش مهارت های اشتغال زا در مراکز آموزش عالی به روش نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
این پژوهش کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد می باشد. مشارکت کنندگان در پژوهش شامل خبرگان دانشگاهی بودند که به روش هدفمند انتخاب گردیدند. داده های پژوهش از طریق مصاحبه عمیق جمع آوری گردید که در مصاحبه 10ام اشباع نظری حاصل گردید. متن مصاحبه ها طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد شرایط علّی شامل هدف گذاری و تحلیل محیطی، وجود زیرساخت تسهیل ارتباطات و استراتژی های مدیریت منابع انسانی، ایﺠﺎد زیﺮﺳﺎﺧﺖﻫﺎی ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪ ﺳﺨﺖاﻓﺰاری و ﻧﺮم ا ﻓﺰاری تدوین، بازنگری، اصلاح و ارزیابی استراتژی ها و توسعه زیرساخت های اطلاعاتی و ارتباطی؛ شرایط مداخله گر شامل قابلیت های استراتژیک رقبا، جایگاه، اجرا و اهداف مرتبط با آن ها و شناسایی نقاط ضعف و قوت رقبا ؛ شرایط زمینه ای شامل نقش مدیران، کارمندان و سایر ذینفعان در هوش استراتژیک، ارتقاء فرهنگ، توانایی و دانش کارکنان دانشگاهی، توان مدیریتی سازمان در پیاده سازی هوش استراتژیک و تاکید بر شایسته سالاری می باشد. راهبردها شامل کسب مزیت رقابتی، رقابت، فناوری، نوآوری، ترجیحات و الگوی رفتاری افراد، ﺗﺄﺛﯿﺮﮔﺬاری ﻫﻮش اﺳﺘﺮاﺗﮋیﮏ ﺑﺮ ایﺠﺎد، ﻧﮕﻬﺪاری، ﺗﺒﺎدل و ﺑﻪﮐﺎرﮔﯿﺮی داﻧﺶ، ایجاد ارزش افزوده دانش و اطلاعات، ﺷﻨﺎﺳﺎیﯽ ﻣﻨﺎﺑﻊ و ﭘﺎیﮕﺎهﻫﺎی داﻧﺶ، هوشمندی مرتبط با رقبا، هوشمندی مدیران و کارکنان، هوشمندی منابع انسانی، هوشمندی منابع مالی و هوشمندی منابع اطلاعاتی منجر به پیامدها شامل هوشمندی فرآیندهای سازمانی رشد سودآوری در مراکز آموزش عالی، توسعه دانش و مهارت کارکنان، انعطاف پذیری و نوآوری و بهبود سطح رضایت و تعلق کارکنان می شود پیشنهاد می گردد برنامه های تدوین شده لزوما باید کسب شایستگی های محوری را مد نظر قرار دهند.
مدلسازی پیشران های مهارتی هوشمندی رقابتی دانشگاه با رویکرد ترکیبی DISM(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهارت آموزی دوره ۱۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۴۲)
۱۰۰-۸۳
هوشمندی رقابتی ابزاری کلیدی برای ایجاد تمایز و موفقیت در عرصه رقابت دانشگاهی کشور است. این مطالعه با هدف مدلسازی پیشران های مهارتی هوشمندی رقابتی دانشگاه انجام شده است. مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی است که به شیوه پیمایش مقطعی انجام شد. 23 نفر از اساتید دانشگاه های صنعتی تهران در این مطالعه مشارکت کردند. برای طراحی مدل از روش ترکیبی دیمتل و مدلسازی ساختاری-تفسیری استفاده شد. براساس نتایج این تحلیل مدیریت و رهبری هوشمند بر تعاملات و ارتباطات دانشگاه تاثیر دارد. این تعاملات نیز بر فرایندها، ساختار و قوانین دانشگاه اثر می گذارند. فرایندهای دانشگاهی نیز به نوبه خود بر فرهنگ سازمانی، سرمایه انسانی و برندسازی دانشگاه اثر می گذارند و در نهایت نیز به برنامه های آموزشی، سیستم ها و زیرساخت ها منجر می شوند. همچنین براساس نمودار قدرت نفوذ-وابستگی مشخص گردید، متغیر مدیریت و رهبری هوشمند قدرت نفوذ بالایی داشته و تاثیرپذیری کمی دارند و در ناحیه متغیرهای مستقل قرار گرفته است. متغیرهای برنامه های آموزشی و پژوهشی و سیستم ها و زیرساخت ها نیز از وابستگی بالا اما نفوذ اندکی برخوردار هستند، بنابراین متغیرهای وابسته محسوب می شوند. متغیرهای برنامه ریزی توسعه مستمر و برندسازی دانشگاه ، سرمایه انسانی ، فرایندها، ساختار و قوانین دانشگاه و تعاملات و ارتباطات دانشگاه قدرت نفوذ و میزان وابستگی مشابهی دارند بنابراین متغیرهای پیوندی هستند. هیچ متغیری نیز در ربع اول یعنی ناحیه خودمختار قرار نگرفته است.
مطالعه چالش های نوجوانان کم توان ذهنی در کسب مهارت های خودتوانمندی
زمینه و هدف: ناتوانی پدیده ایست جهانی که در طول تاریخ و در همه جوامع مطرح بوده و است به گونه ای که بر طبق برآورد سازمان بهداشت جهانی 10 درصد از جمعیت جهان را ناتوانان جسمی، ذهنی، روانی و اجتماعی تشکیل می دهند؛ بنابراین بر متولیان و سیاستگزاران کلان حیطه کم توانی افراد ناتوان است که با اتخاذ تدابیر لازم بسترهای مناسبی را جهت ارتقاء سلامت روحی و روانی خانواده های دارای فرزندان با کم توانایی های ویژه را فراهم آورند. از این رو هدف پژوهش شناسایی چالش های نوجوانان کم توان ذهنی در کسب مهارت های خودتوانمندی بود. روش پژوهش: این پژوهش بر اساس ماهیت داده ها کیفی و از نوع نظریه مبنا است. شرکت کنندگان در این پژوهش، متخصصان و دست اندرکاران شاغل در مراکز آموزشی و نگهداری نوجوانان کم توان ذهنی، مادران و مراقبین که به صورت هدفمند در سال 1398 از شهر تهران انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات پژوهش از طریق مصاحبه 35 تا 45 دقیقه ای نیمه ساختاریافته انجام شد و با 15 متخصص و کارشناس و 10 مادر و مراقب به اشباع رسید. اطلاعات پژوهش با روش استرواس و کوربین تحلیل شدند. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که چالش های موجود در کسب مهارت های خودتوانمندی در نوجوانان کم توان ذهنی را می توان در قالب موضوعات ناآگاهی والدین، عدم پذیرش، محدودیت های اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی – سوء رفتار/ آزاردیدگی، احساس بی کفایتی، ناخودکارآمدی، حمایت های ناکافی تخصصی و رفاهی، نابرابری اجتماعی، عدم ضمانت اجرایی قوانین، نبودن مشاغل مرتبط با ناتوانی، کژ کارکردی های آموزشی و کمبود مربیان خبره دسته بندی کرد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، عدم آگاهی و اطلاعات بسیار کم در خصوص شناخت توانایی ها و پتانسیل های بالقوه این عزیزان در کسب مهارت های خودتوانمندی باعث ایجاد چالش های موجود بر سر راه این عزیزان برای رسیدن به این هدف شده است؛ از این رو توجه ویژه به نوجوانان کم توان ذهنی و بررسی دقیق چالش های پیش رو در جهت توانمند شدن و کسب مهارت، حائز اهمیت است که می تواند منجر به راهکارهایی برای افزایش مهارت های اجتماعی، مهارت های زندگی و در کل خودتوانمندی آنان شود.
ارزیابی اثر بخشی آموزش های دانشگاهی با تاکید بر مهارتهای ورود به جامعه(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی اثربخشی آموزش های دانشگاهی با تاکید بر مهارت های ورود به جامعه انجام شده است. روش: طرح پژوهش از نوع طرح توصیفی -تحلیلی است و گروه نمونه 200 نفر از دانشجویان دانشگاه دولتی ایلام؛ در سال تحصیلی (1400-1401) که به روش سهمیه ای با انتساب متناسب انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شاخص های ارزیابی «کرک پاتریک» در سطح یک بود. یافته ها: نتایج با استفاده از روش تحلیل عاملی و روایی همگرا و واگرا نشان دادند که ضریب معناداری تاثیر آموزش های دانشگاهی بر مهارت های تخصصی (0.95) بر مهارت های فنی (0.96) بر مهارت های عمومی (0.96) و بر مهارت های فردی (0.94) است. نتیجه گیری: بنابراین با توجه به تاثیر آموزش های دانشگاهی بر مهارت های ورود به جامعه براساس ارزیابی دانشجویان، آموزش های دانشگاهی با ارایه آموزش های لازم منطبق با هرکدام از مهارت های مورد نیاز ورود به جامعه برای دانشجویان، بر آمادگی آنها برای ورود به جامعه تاثیر معناداری دارد.
تاریخ آموزش محیط زیست در ایران: محیط زیست در کتاب های درسی دهه 1360(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به تأثیری که آموزش محیط زیستی، به ویژه آموزشِ رسمیِ پایه های ابتدایی و متوسطه بر جامعه پذیری افراد دارد و با عطف نظر به این واقعیت که محتوای کتاب های درسی آینه تمام نما و تعیّن اصلی سیاست گذاری دولتی در عرصه آموزش هستند، این پژوهش از طریق تحلیل محتوای کمّی کتاب های درسی پایه پنجم ابتدایی و سوم راهنمایی دهه 1360 (سال های 1361 و 1365 و 1369) در تلاش است تا نشان دهد که سهم محیط زیست و حفاظت از آن در کتاب های درسی و متعاقباً در آموزش رسمی به چه میزان بوده است و اصولاً نگاه به محیط زیست در اندیشه برنامه ریزان درسی و مؤلفان کتاب های درسی چگونه و تحت تأثیر چه عواملی قرار داشته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که از مجموع محتوای متنی کتاب های بررسی شده تنها دو درصد به حفاظت محیط زیست پرداخته است و در سطوح سه گانه دانش و نگرش و مهارت، از مجموع محتوای متنیِ محیط زیستیِ کتاب های بررسی شده، 78درصد به سطح دانش (آگاهی)، 1درصد به سطح نگرش و 9درصد به سطح مهارت اختصاص یافته است و افزون بر این بیشترین میزان داده های محیط زیستی را می توان در کتاب هایی چون جغرافیا، علوم تجربی و حرفه وفن یافت. این امر می تواند نشانگر غلبه تفکر تجربی بر نگاه برنامه ریزان درسی در زمینه آموزش محیط زیست باشد.
تحلیل نقش مهارت کارتیمی بر توانمندی شغلی جوانان روستایی دهستان سنجابی در شهرستان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعاون و کشاورزی سال یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۳
165 - 179
حوزه های تخصصی:
توانمندی و توسعه ی مهارت های شغلی جوانان روستایی به عنوان یکی از راهبردهای کلیدی توسعه ی فعالیت های کارآفرینی در مناطق روستایی مطرح شده است که توسعه آن بستگی به عوامل مختلفی دارد. در این بین مهارت کارتیمی از جایگاه ویژه ای در توانمندی و توسعه مهارت های شغلی برخوردار است. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف تحلیل نقش مهارت کارتیمی بر توانمندی جوانان روستایی دهستان سنجابی شهرستان کرمانشاه به صورت توصیفی-تحلیلی انجام شد. ابزار پژوهش پرسش نامه محقق ساخته بود. پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ مقدار قابل قبولی به دست آمد و روایی ابزار پژوهش توسط پانل متخصصان تأیید شد. جامعه آماری پژوهش را جوانان روستایی (35-15 سال) تشکیل دادند (4288 نفر) که تعداد 351 نفر به صورت نمونه گیری چندمرحله ای طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب شدند. براساس نتایج، پاسخگویان از سطح مهارت کار تیمی متوسط و سطح بالای توانایی و مهارت شغلی برخوردار بودند، میانگین مؤلفه ارتباطات درون فردی در جوانان روستایی مورد مطالعه بیشتر از سایر ابعاد مهارت کارتیمی بود. همچنین جوانان روستایی در زمینه روابط و تشریک مساعی از توانمندی بیشتری برخوردار بودند. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که بین مهارت های کارتیمی و مؤلفه های توانمندی شغلی رابطه مستقیم و معنی داری وجود دارد. نتایج رگرسیون چندگانه نیز بیانگر آن بود که متغیرهای سازگاری، تصمیم گیری، ارتباطات درون فردی، رهبری و هماهنگی در مجموع 5/52 درصد از تغییرات توانمندی شغلی جوانان روستایی را تبیین می کنند.
بررسی مقایسه ای مهارت های تفکر انتقادی دانشجویان رشته های مختلف دکتری تخصصی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۰
195 - 208
حوزه های تخصصی:
تفکر انتقادی به عنوان یکی از انواع تفکر انسان برای افراد در دوره های بالای تحصیلی ضرورت دارد. در مطالعات گذشته میزان تفکر انتقادی دانشجویان مقاطع مختلف دانشگاهی کم گزارش شده است. این پژوهش با هدف بررسی مقایسه ای تفکر انتقادی دانشجویان رشته های مختلف دکتری تخصصی اجرا گردید. روش پژوهش پس-رویدادی بود. جامعه آماری تمام دانشجویان دکتری رشته های مختلف دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز به تعداد 1210 نفر بود. حجم نمونه به روش کوکران به تعداد 212 نفر تعیین گردید. نمونه گیری به روش خوشه ای چندمرحله ای انجام گردید. داده ها از طریق فرم ب آزمون مهارت های تفکر انتقادی کالیفرنیا جمع آوری گردیده و با استفاده از آزمون های مقایسه میانگین t و تحلیل واریانس تحلیل گردید. براساس یافته ها میانگین تفکر انتقادی دانشجویان دکتری واحد تبریز، 36/5±81/18 می باشد. نمره تفکر انتقادی در دانشکده علوم انسانی، 54/5±81/19 بیشترین و در دانشکده فنی-مهندسی، 19/5±04/17 کمترین بود. میانگین نمره تفکر انتقادی در دانشکده کشاورزی از دانشکده علوم انسانی کمتر و از دانشکده فنی بیشتر بود (36/5±25/18). بین دانشجویان رشته های مختلف از نظر تفکر انتقادی، استنباط و قیاس تفاوت معنی داری وجود نداشت. ولی از نظر تحلیل، ارزیابی و استقرا تفاوت معنی دار وجود داشت. اگرچه دانشجویان با سنین کمتر قدرت تحلیل بیشتر و دانشجویان با سنین بالاتر قدرت استنباط بیشتری داشتند، اما بین تفکر انتقادی رده های سنی مختلف دانشجویان تفاوت معنی داری وجود نداشت. در این پژوهش بین تفکر انتقادی و مهارت های تحلیل، ارزیابی و قیاس مردان و زنان تفاوت معنی داری وجود داشت و تفکر انتقادی و مهارت های تحلیل، ارزیابی و قیاس خانم ها از آقایان بهتر بود. بهتر است کارگاه های آموزشی در زمینه مهارت های تفکر انتقادی برای دانشجویان (با اولویت دانشکده فنی-مهندسی) و روش های تقویت آن برای اساتید دانشگاه برگزار شود.
مدل ارزیابی کارایی بیرونی مدیریت رشته های زمینه صنعت در شاخه فنی و حرفه ای آموزش و پرورش استان فارس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۴
85-110
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، ارائه مدلی برای ارزیابی کارایی بیرونی مدیریت رشته های زمینه صنعت در شاخه فنی و حرفه ای آموزش و پرورش استان فارس بود. این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد انجام شد. جامعه آماری شامل کارشناسان آموزش و پروش درحوزه فنی و حرفه ای، مدیران هنرستان ها و معاونین و هنرآموزان استان فارس در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹ که تعدا آن ها ۶۵۰ نفر می باشد. مراحل کار به روش گراندد تئوری که مشتمل بر پارادایم کدگذاری )باز، محوری و گزینشی (بود، از داده های این تحقیق از مجموع، 628 کد اولیه و در نهایت پس از دهمین بار تقلیل و ادغام جهت رسیدن به تراکم مفهومی، 350 کد اولیه از مصاحبه با مشارکت کنندگان به دست آمد که تا مرحله اشباع ادامه داشت. و در مراحل بعدی تجزیه و تحلیل، پدیده یا مقوله اصلی به نام کارایی بیرونی رشته های زمینه صنعت در شاخه فنی و حرفه ای، به دست آمد. نتایج نشان داد مجموعه ای از عوامل اعم از شرایط علی، شرایط مداخله گر، زمینه، راهبردها و پیامدهای حاصل از این عوامل بر کم و کیف پدیده و مقوله اصلی یا همان کارایی بیرونی رشته های زمینه صنعت در شاخه فنی و حرفه ای تأثیرگذار است.
تحلیل وضعیت مهارت های زندگی شهروندان تهرانی با تأکید بر جنسیت (مقایسه مهارت های زنان و مردان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل وضعیت مهارت های زندگی شهروندان تهرانی به تفکیک مهارت های 18گانه زندگی و با تأکید بر مقایسه مهارت های زنان و مردان، طراحی و اجرا شده است .پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی- پیمایشی و ابزار اندازه گیری آن پرسشنامه است. جامعه آماری شامل کلیه شهروندان ساکن شهر تهران است. پرسشنامه های پژوهش از طریقgoogle form بین یک نمونه 396 نفری توزیع شد. یافته های پژوهش نشان داد، به ترتیب بهترین وضعیت مهارت در شهروندان تهرانی، در روابط بین فردی (سطح جمعی) ، نحوه گردآوری اطلاعات ، مهارت مشارکت همگانی (با میانگین های 71/3، 61/3 و 60/3) بوده، در صورتی که مهارت درک اصول آزادی، عدالت و تساوی، مهارت های مربوط به ارتباط های انسانی، مهارت تفکر خلاق (با میانگین های 26/3، 04/3 و 49/2) در وضعیت پایین تری قرار داشته و در مجموع، وضعیت کلی مهارت های زندگی شهروندان تهرانی با میانگین 33/3 کمی بیش از حد متوسط است. در زمینه مقایسه و بررسی تفاوت مهارت های شهروندان زن و مرد، نتایج آزمونT نشان می دهد، در مهارت حل مسئله، مهارت مشارکت همگانی، تفکر انتقادی، درک اصول آزادی، عدالت و تساوی، شرکت در فعالیت هایی که منافع را بهبود می بخشند، مهارت های مربوط به رعایت و به کارگیری نکات ایمنی، وضعیت زنان و مردان متفاوت است (05/0 sig < ). زنان در مهارت حل مسئله و مهارت مشارکت همگانی، وضعیت بهتری داشته ولی در درک اصول آزادی، عدالت و تساوی، شرکت در فعالیت هایی که منافع را بهبود می بخشند و مهارت های مربوط به رعایت و به کارگیری نکات ایمنی، مردان نسبت به زنان در موقعیت بالاتری قرار دارند.
نگاهی به رویکردهای اخیر در معرفت شناسیِ فضیلتِ اعتمادگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
211 - 234
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ابتدا منطقِ حاکم بر برخی از مهم ترین تحولات در شاخه اعتمادگرا از معرفت شناسیِ فضیلت به تصویر درمی آید. برای تحققِ این هدف در بخش 2 تحلیلِ سه گانه سوزا از معرفت به مثابه دستآوردی معرفتی و باوری شایسته شرح داده می شود. در بخش 3 بر پایه نقدهای منتقدان دو دسته معضل برای این تحلیل معرفی می گردد. دسته نخست معضلِ معرفت هایی است که دستآورد و باورِ شایسته نیستند و نشان می دهند تحلیلِ سوزا شرطِ لازمِ معرفت نیست. دسته دوم معضلِ باورهای صادق موجه در مثال های گتیه ایِ غیرکلاسیک است که دستآورد و باورِ شایسته هستند ولی معرفت نیستند و نشان می دهند تحلیلِ سوزا شرطِ کافیِ معرفت نیست. پس از آن چهار رویکرد اخیر در معرفت شناسیِ فضیلتِ اعتمادگرا (یعنی معرفت شناسی فضیلتِ ضدشانس، شرحِ قابلیتی، شرحِ وابسته به محیط از توانایی و نهایتا معرفت شناسی فضیلتِ معرفت-اول) معرفی می گردند و نشان داده می شود چگونه هر یک از آن ها کم و بیش در پاسخ به آن دو دسته معضل شکل گرفته اند. من علاوه بر روایتِ نقدهای استاندارد به هر یک از این رویکردها نقدهای جدیدی را نیز به برخی از آن ها وارد می کنم. نهایتاً در بخش 5 چارچوبِ کلیِ یک نسخه جدید از معرفت شناسی فضیلت را عرضه می نمایم. ایده اصلیِ این رویکرد که معرفت شناسیِ فضیلتِ بلد-بودن-اول نام دارد آن است که بلد بودن نه تنها در ساحتِ عملی بلکه در ساحتِ نظری و در توضیحِ معرفتِ گزاره ای در ترازِ تبیینی نخست می آید. من می کوشم با دلایلی مستقل از این شرحِ جایگزین دفاع کنم و نشان دهم این شرح پاسخ هایی تازه برای دو معضلِ مذکور دارد.
بررسی مفهوم «پراکسیس» در کاهش شکاف میان نظریه و عمل: ضرورت توسعه مهارت های «نرم/سیاسی» در کنار مهارت های «سخت/تکنیکی» بر پایه آموزش های نوین برنامه ریزی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۱
27 - 48
حوزه های تخصصی:
شکاف میان تئوری و عمل، به یکی از چالش های اساسی نظام آموزش برنامه ریزی شهری در دو دهه اخیر جهان تبدیل شده است. تحقیقات دونالد شون[1]، جان فارستر[2]، بنت فلوبرگ[3]، جین هیلیر[4]، هاو و لنگدون[5] و دیگران به واکاوی این شکاف از منظرگاه سیاسی پرداخته و ریشه اصلی آن را نادیده گرفتن زمینه های سیاسی و روابط قدرت از سوی برنامه ریزان تکنیکی می داند. در این مقاله کوشیدیم در ابتدا به الزامات مهارتی مورد توجه نظریه های فوق در برنامه ریزی پرداخته و سپس با رویکردی توصیفی-تحلیلی رهیافت های جدید آموزش برنامه ریزی در دانشگاه های مطرح جهان را مورد بررسی قرار دهیم و در مرحله نهایی راهکارهای توسعه مهارت های جدید در سرفصل های آموزش کارشناسی ارشد کشورمان ارائه گردد. به منظور دستیابی به این اهداف داده های مورد نیاز با استفاده از «مطالعات کتابخانه ای»، «پرسشنامه» و «مصاحبه ساختاریافته» با حرفه مندان و اساتید دانشگاهی جمع آوری شده و تحلیل داده ها با روش کمی و با استفاده از آزمون کروسکال ولیس[6] صورت گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد آموختن «مهارت های نرم» چون مذاکره، میانجی گری، مدیریت تعارضات و تسهیل گری علاوه بر «مهارت های سخت» یا تکنیک های برنامه ریزی می تواند به کاهش این شکاف کمک نماید. 1John Forester2 Bent Flyvbjerg3 Jean Hillier4 Howe and Langdon5 Kruskal Wallis test
طراحی مدل شایستگی معماران از دیدگاه خبرگان: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهارت آموزی دوره ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۴)
۱۹۲-۱۶۳
پژوهش حاضر با هدف تبیین مدل شایستگی فارغ التحصیلان معماری به روش کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد، در سه مرحله ی کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش را 21 نفر از اساتید دانشگاه و کارشناسان مطرح معماری در بخش های دولتی و خصوصی به روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی تشکیل داده اند. براساس یافته ها،تعداد130کد مفهومی و40مقوله فرعی در قالب6 مقوله اصلی در مدل پارادایمی شامل پرورش معماران توانمند و شایسته به عنوان مقوله محوری، عوامل علی(مهارت طراحی و ایده پردازی، دانش و آگاهی تخصصی، پژوهشگری، مربیگری و توسعه دیگران، شایستگی های اداری، مهارت کارآفرینانه، شایستگی های ارتباطی-اجتماعی، شایستگی های کسب و کار و رهبری، توانایی ذهنی، اخلاق حرفه ای معماری و شایستگی های فردی)، عوامل زمینه ای(منابع وامکانات، الگو های انگیزشی و آموزش آکادمیک)، شرایط مداخله گر(فرایند و نوع آموزش، تعاملات و الگو های ارتباطی، امکانات و تجهیزات ساختاری، زیرساخت های قانونی و حمایتی)، استراتژی ها( الگو های آموزش ویادگیری، ایجاد شبکه های ارتباطی گسترده، فرهنگ سازی و نیازسنجی اجتماعی)، پیامد ها( پاسخگویی حرفه ای، پاسخگویی آموزشی، پاسخگویی فردی) قرار گرفته است. ابعاد، مولفه ها و شاخصه های احصا شده از پژوهش حاضر می تواند به عنوان چارچوبی برای ایجاد تغییرات در برنامه های آموزشی معماران بوده و هدایتگر نظام آموزشی معماری در جهت بهبود قابلیت های حرفه ای فارغ التحصیلان معماری باشد. همچنین می تواند به عنوان چارچوب قابل استناد جهت ارزیابی و جذب معماران در دنیای حرفه ای مورد استفاده قرار گیرد.
تحلیل شایستگی های مدیران در بهداشت و درمان 4/0(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: فناوری های نسل 4.0 با کاربردها و مزایای گسترده ای که دارند در حوزه های مختلف به کار گرفته شده اند. این توسعه در بخش بهداشت و درمان نیز رخ داده است. توسعه بهداشت و درمان 4.0 نیازمند وجود شایستگی های برجسته در مدیران است که تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته است. این پژوهش به منظور شناسایی شایستگی های مدیران و مدلسازی آن ها انجام شده است. طرح پژوهش/ روش شناسی/ رویکرد: این پژوهش در دو مرحله کیفی و کمّی انجام شده است. جامعه آماری خبرگان دانشگاهی و بخش بهداشت و درمان هستند. شیوه نمونه گیری به صورت قضاوتی و گلوله برفی و حجم آن در مرحله اول 18 نفر و در مرحله دوم 10 نفر است. ابزار گردآوری داده ها به ترتیب مصاحبه های نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته و شیوه تجزیه وتحلیل داده ها به ترتیب تحلیل تماتیک و مدلسازی ساختاری تفسیری فراگیر فازی است. یافته ها: نتایج مرحله اول بیانگر 36 شایستگی است که در قالب 10 شایستگی اصلی دسته بندی شدند. نتایج مرحله دوم نشان داد که شایستگی های «مهارت فناورانه»، «دانش عمومی به روز»، «ویژگی های شخصیتی» و «مهارت فنی» بنیادی ترین شایستگی ها هستند. ارزش/ اصالت پژوهش: در این پژوهش برای اولین بار شایستگی های مدیران بهداشت و درمان 4.0 بررسی گردید. از میان 36 شایستگی شناسایی شده ۱۵ مورد برای اولین بار ارائه شده است. همچنین، مدل ساختاری تفسیری شایستگی های مدیران بهداشت و درمان 4.0 نیز برای اولین بار ارائه گردید. پیشنهادهای اجرایی/ پژوهشی: به منظور ارتقای شایستگی های مدیران وجود آموزش های ضمن خدمت، وجود سیستم مدیریت دانش به منظور جذب و نشر دانش، برگزاری بازدیدهای علمی از بیمارستان های برتر دنیا، برگزاری دوره های حل مسئله و تصمیم گیری برای مدیران و ارتقای سیستم مدیریت منابع انسانی به منظور بهبود فرایندهای جذب، و جانشین پروری توصیه می گردد.
بررسی تأثیر دوره های آموزشی مدیریت استرس بر توسعه مهارت مدیریت استرس کارکنان یک مرکز صنایع نظامی
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۷ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۸
15 - 28
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش برای بررسی تأثیر دوره های آموزش مهارت های مدیریت بر توسعه مهارت مدیریت استرس کارکنان یک مرکز صنایع نظامی صورت گرفته است. روش: این پژوهش به لحاظ روش، تجربی و با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل انجام گرفته است. بدین منظور، جامعه آماری شامل کلیه مدیران و کارشناسان این مرکز تعیین شد و تعداد 132 نفر از کارشناسان و مدیران به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی ساده در قالب یک گروه آزمون و یک گروه کنترل هرکدام به تعداد 66 نفر گمارش شده و با استفاده از روش پیش آزمون پس آزمون و با پرسشنامه استاندارد وتن و کمرون (1381) مورد بررسی قرار گرفتند. گروه آزمایش در 6 جلسه آموزش 90 دقیقه ای مهارت های مدیریت استرس، شرکت داده شد و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. داده های جمع آوری شده آزمون دو گروه پس از تحلیل توصیفی بااستفاده از روش تحلیل کوواریانس (ANCOVA) مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج: نتایج این پژوهش نشان داد که دوره های آموزشی مدیریت استرس بر تقویت مهارت مدیریت استرس کارکنان تأثیر معنا دار نداشته و از بین مؤلفه های مهارت، تنها موجب توسعه معنا دار مؤلفه حذف عوامل استرس زا شده و بر دو مؤلفه توسعه راهبرد های پیش فعالانه باهدف انعطاف پذیری و توسعه راهبرد های واکنشی باهدف غلبه بر استرس کوتاه مدت، تأثیر معنا داری نشان نداد. بحث: عواملی همچون: ویژگی های خاص بستر تحقیق، خصوصاً محیط شبه نظامی و ملاحظات امنیتی، عدم نیازسنجی اصولی و علمی آموزشی کارکنان و مدیران و عدم به کارگیری فناوری ها و الگوهای نوین آموزش ضمن خدمت، موجب شد تا آموزش های ارائه شده از اثربخشی کافی برخوردار نشوند.
بررسی مهارت های مورد نیاز مدیران درحوزه فرهنگ ازدیدگاه فرماندهان و فرهیختگان ناجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظارت و بازرسی سال ۷ پاییز ۱۳۹۲ شماره ۲۵
97 - 126
این مقاله مهارت های مورد نیاز مدیران را درحوزه فرهنگ مورد بررسی قرار داده است. هدف این پژوهش تبیین مولفه ها و شاخص های مهارت های مدیریتی است. روش تحقیق از نوع توصیفی- پیمایشی می باشد. جامعه آماری این تحقیق شامل فرماندهان و فرهیختگان ناجا است. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه ای محقق ساخته بصورت سازمان یافته طیف لیکرت بود که به منظور سنجش مؤلفه ها و شاخص های مهارت های مورد نیاز مدیران در حوزه فرهنگ مورد استفاده قرار گرفته است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تی و خی دو انجام گرفت.
شناسایی الگوی شایستگی های مهارتی فرماندهان یگان های ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظارت و بازرسی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۴
133 - 160
زمینه و هدف: نقش مهم شایستگی ها در بهبود فعالیت های شغلی مشخص و واضح است. نیروی انسانی ماهر و شایسته می تواند سازمان را به سوی اهداف عالی هدایت نماید؛ بنابراین، هدف از تحقیق حاضر شناسایی الگوی شایستگی های مهارتی فرماندهان یگان های ویژه مرتبط با مأموریت های محوله است.روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی؛ به لحاظ ماهیت، اکتشافی و از نوع توصیفی تحلیلی با روش تحلیل محتوی اسناد است. جامعه تحقیق عبارت بود از: مجموعه تمام اسناد و دستورالعمل ها و کتاب هایی که در حوزه های آموزشی و مهارتی موردنیاز کارکنان یگان های ویژه انتظامی جمهوری اسلامی ایران از سال 1391 الی 1401 تدوین و ابلاغ شده است. جهت اطمینان از روایی درونی و بیرونی نتایج پژوهش، چهار ملاک توصیه شده توسط گوبا و لینکلین مورد ارزشیابی قرار گرفت و تأیید شد.یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل یافته ها نشان داد شایستگی های مهارتی فرماندهان یگان های ویژه فراجا در 5 بُعد، 16 مؤلفه و 102 شاخص قابل دسته بندی می باشد. ابعاد به دست آمده عبارت بودند از: مهارت های عمومی؛ مهارت های تخصصی حرفه ای؛ مهارت های فردی؛ مهارت های مدیریتی و مهارت های علمی، دانشی و بصیرتی.نتیجه گیری: برای فرماندهی در یک یگان واکنش سریع انتظامی که مأموریت های متنوع و مهمی را انجام می دهد، ترکیبی از مهارت های متنوع لازم است؛ لذا برنامه ریزی در راستای آموزش و گزینش فرماندهان و حتی توانمندسازی ایشان در ضمن خدمت نیازمند توجه به همه انواع شایستگی های مهارتی می باشد. بعضی از این مهارت ها به صورت عمومی در حوزه های نظامی و انتظامی بوده، اما بسیاری از آنها مختص یگان های ویژه و حوزه های تخصصی آن است.
شایستگی های رهبری رؤسای دانشگاه ها در نظام آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱۰ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۸
146 - 165
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: موفقیت در محیط های پویا، پیچیده و در حال تغییر دانشگاه های امروزی نیازمند برخورداری از رهبرانی شایسته برای پیشبرد مأموریت و اهداف داننشگاه است. این پژوهش با هدف شناسایی و رتبه بندی شایستگی های رهبری مورد نیاز رؤسای دانشگاه ها در نظام آموزش عالی ایران انجام شده است. روش: این پژوهش کاربردی، توصیفی و پیمایشی است. شایستگی های مورد نظر با مرور پژوهش های پیشین، شناسایی شدند و در سه گروه دانشی، نگرشی و مهارتی قرار گرفتند. برای اعتبارسنجی این یافته ها، از اعضای هیئت علمی دانشگاه های تهران، علامه طباطبائی و خوارزمی که حداقل 3 سال عضو هیئت علمی بودند، نظرسنجی به عمل آمد. داده های لازم با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته گردآوری شد و برای تجزیه وتحلیل داده ها نیز، از آزمون های بارتلت و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. یافته ها: شایستگی های دانشی، نگرشی و مهارتی، به ترتیب بیشترین اهمیت را دارند و در هر یک از این طبقات نیز، به ترتیب اهمیت «صلاحیت علمی و اعتبار دانشگاهی»، «انتصابات به دور از جناح بندی های سیاسی»، و «متنوع سازی منابع مالی» برای رؤسای دانشگاه ها در نظام آموزش عالی ایران بیشتر است. نتیجه گیری: دستیابی به اهداف آموزش عالی در دانشگاه ها تا اندازه زیادی به توانمندی و شایستگی های رهبران دانشگاهی بستگی دارد. ماهیت ویژه مأموریت، اهداف و عملکرد دانشگاه ها در محیط های پیچیده امروزین ایجاب می کند که در انتخاب رؤسای دانشگاه ها به شایستگی های رهبری آنان توجه ویژه ای شود.
بررسی تأثیرات مؤلفه های کیفی بر شاخصهای دستمزد و بهره وری نیروی کار معادن کشور
منبع:
آموزش مهندسی ایران سال ۱۰ زمستان ۱۳۸۷ شماره ۴۰
127 - 149
معادن به عنوان یکی از بخشهای زیربنایی اقتصاد نقش اساسی در تأمین نیاز بسیاری از صنایع و بخشهای دیگر اقتصادی کشور دارد و شناخت ویژگیهای کمّی وکیفی نیروی انسانی از جمله ملزومات مدیریت کارآمد بر این بخش است. در این مقاله به بررسی و تحلیل ارتباط بین مؤلفه های کیفی نیروی انسانی شاغل در معادن فعال کشور و شاخصهای دستمزد و بهره وری پرداخته شده است. بر این اساس، ابتدا وضعیت نیروی انسانی شاغل در معادن کشور بر مبنای میزان مهارت، سطح تحصیلات نیروهای به کارگرفته در بخش تولید، تحقیق و توسعه، میزان آموزشهای مهندسی و کاربردی صورت گرفته و تجربه کاری کارکنان بخش تولید طی سالهای 1375 تا 1384 بررسی شده است. سپس، با تعریف شاخصهای جدید برای تعریف پارامترهای کیفی، تأثیرات و ارتباط متقابل هر یک از این شاخصها با سطح دستمزد و شاخص بهره وری نیروی انسانی بر اساس تحلیل داده های 8 استان معدنی کشور و با استفاده از نرم افزار Eviews مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل، بیانگر عدم تأثیر پذیری سطح حقوق و مزایای نیروی کار معادن کشور از سطح مهارت آنان و تأثیر مثبت مؤلفه های سطح حقوق و مزایا و سطح دانش نیروی کار بر ارتقای بهره وری در معادن کشور است. بر اساس یافته های تحقیق، ارتقای سطح مهارت نیروی کار بدون در نظر گرفتن عوامل انگیزشی دیگر از قبیل افزایش حقوق و دستمزد، تاثیر مثبتی بر ارتقای بهره وری نیروی کار ندارد.
آموزش معماری منظر: دانش و مهارتهای اساسی
منبع:
آموزش مهندسی ایران سال ۱۱ زمستان ۱۳۸۸ شماره ۴۴
115 - 129
با افتتاح پی در پی دوره های جدید دانشگاهی، رشته معماری منظر در سطح جهانی به سرعت در حال رشد است. همزمان با توسعه کمّی آموزش معماری منظر طی حدود یک قرن گذشته، در سالهای اخیر روند بازنگری در محتوای برنامه درسی این رشته نیز شتاب فزاینده ای یافته است. در بازنگری برنامه آموزشی تعیین دانش و مهارتهای اساسی که لازم است تا معماران منظر برای ایفای مسئولیت حرفه ای خود بیاموزند، نقش حیاتی دارد. در این مقاله تلاش شده است تا با مرور تحلیلی متون تخصصی تعلیم و تربیت معماری منظر، بررسی تجربه های دانشگاههای گوناگون جهان و مرور تقاضای بازارکار، چارچوبی به عنوان «چارچوب دانش و مهارتهای اساسی مورد نیاز معماران منظر» تدوین شود. یافته های این نوشتار نشان می دهد که بر مبنای تبیین ابعاد ماهوی و رویه ای معماری منظر و مؤلفه های مورد نیاز در هر یک از آنها می توان به چارچوب مذکور دست یافت. در این خصوص، رویکرد کل گرایی انسانی محیطی به عنوان بعد ماهوی و مؤلفه های اقتصادی، اجتماعی، حقوقی، تکنولوژیکی، ارتباطی و مدیریتی در زیر مجموعه ابعاد رویه ای معماری منظر مطرح اند. این چارچوب در شرایط ایران و جهان از طریق دسته بندی محتوا و برنامه های درسی مورد نیاز شامل هریک از مؤلفه های مذکور قابل اجراست.