آموزش و ارزشیابی(علوم تربیتی)
آموزش و ارزشیابی سال پانزدهم زمستان 1401 شماره 60 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه وضعیت یاددهی- یادگیری معلمان دوره های تحصیلی سه گانه در شهر کلیبر بر اساس مدل آشور بود. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه معلمان دوره های سه گانه (ابتدایی، دوره اول و دوم متوسطه) شهر کلیبر به تعداد 575 نفر بود که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان 231 نفر با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار مورد استفاده، پرسشنامه ی 29 سؤالی بود. جهت تعیین روایی صوری و محتوایی پرسشنامه از نظر متخصصان و برای تعیین پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که پایایی کل پرسشنامه معادل با 913/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی (میانگین، انحراف استاندارد و...)، آزمون کروسکال والیس استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد تفاوت معناداری بین وضعیت یاددهی- یادگیری معلمان در دوره های تحصیلی سه گانه در شهر کلیبر در بعد تحلیل فراگیران و به کارگیری رسانه و ابزارها وجود ندارد؛ اما در بعد بیان اهداف، انتخاب روش، رسانه و ابزارها، مشارکت دهی فراگیران و ارزشیابی و بازنگری تفاوت وجود دارد. در نهایت می توان گفت که مؤلفه های الگوی آشور در دروس مختلف تا حدودی مورد توجه قرار گرفته است، اما در برخی مؤلفه های این الگو بین میانگین ها تفاوت معناداری وجود دارد و در اکثرا مؤلفه ها، معلمان ابتدایی وضعیت بهتری داشتند.
مدل یابی روابط ساختاری توانایی های شناختی با پیشرفت تحصیلی از طریق میانجی شایستگی ادراک شده در دانش آموزان متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، مدل یابی روابط ساختاری توانایی های شناختی با پیشرفت تحصیلی از طریق میانجی شایستگی ادراک شده در دانش آموزان متوسطه بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر معادلات ساختاری و جامعه آماری را 1361 دانش آموز پسر متوسطه اول پایه نهم مدارس دولتی شهر بابل در سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل دادند. برای تعیین حجم نمونه با توجه به تعداد متغیرهای مشاهده شده و تخصیص ضریب 15 برای هر متغیر (1۶ متغیر در مدل) و با احتساب احتمال وجود پرسشنامه های ناقص، ۲۵۰ نفر به عنوان حجم نمونه به روش خوشه ای دومرحله ای انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های پیشرفت تحصیلی فام و تیلور، توانایی های شناختی نجاتی، شایستگی ادراک شده هارتر و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از معادلات رگرسیونی ساختاری در نرم افزار SPSS-25 و Amos-23 استفاده شد. یافته ها نشان داد که متغیرهای توانایی های شناختی با پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان متوسطه رابطه مستقیم دارد. همچنین توانایی های شناختی با پیشرفت تحصیلی از طریق میانجی شایستگی ادراک شده در دانش آموزان متوسطه، رابطه غیرمستقیم و معنی داری دارد. در مجموع، توانایی های شناختی از طریق میانجی شایستگی ادراک شده ۴۶/۰ توان پیش بینی پیشرفت تحصیلی را دارد.
چالش های یادگیری معکوس: تحلیل محتوای کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طی دهه های اخیر، با پیشرفت سریع فناوری موبایل، ظهور سایت های وب 2.0 و گسترش شبکه های اجتماعی و از طرف دیگر همه گیری کووید-19، نظام های آموزشی را به سمت آموزش مجازی و مدل های ترکیبی مثل یادگیری معکوس هدایت کرده اند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و طبقه بندی چالش های اجرایی یادگیری معکوس انجام شده است. روش پژوهش، کیفی و از نوع تحلیل محتوای استقرایی بوده و از مصاحبه نیمه ساختاریافته و مرورنظام مندِ مقالات فارسی و انگلیسی مستخرج از بانک های اطلاعاتی داخلی(نور مگز، بانک اطلاعاتی نشریات ایران و پایگاه علمی جهاد دانشگاهی) و خارجی (SCOPUS, ProQuest, Wiley, PubMed, Springer, Elsevier, Google scholar) با استفاده از کلیدواژه های "یادگیری معکوس"، "آموزش معکوس "، "کلاس معکوس، "چالش" و "موانع" به همراه معادل انگلیسی آن ها در بازه زمانی 1401-1395 و 2022-2013 استفاده شد. نتیجه جست وجوی اولیه، در مجموع تعداد 1113 مقاله شد. پس از اعمال ملاک های ورود و خروج در مجموع 100 مقاله( 28 مقاله فارسی و 72 مقاله انگلیسی) برای تحلیل انتخاب شدند. نتایج نشان می دهند چالش های اجرایی یادگیری معکوس را می توان در 8 طبقه شناسایی کرد. چالش های مرتبط با: فرد یادگیرنده؛ معلم و مدرسه؛ محتو؛ آموزش؛ خانواده؛ مدیریتی و عملیاتی؛ اخلاقی و امنیتی؛ فنی و تکنولوژیکی. با توجه به علاقه معلمان و محققان به یادگیری معکوس و تأثیرات ناشی از ویروس کووید-19 ضروری بود شکاف ها و چالش های اجرایی یادگیری معکوس مورد بررسی، شناسایی و طبقه بندی گردد تا آگاهی و اطلاعات محققان و مربیان بیشتر؛ و زمینه ی ارایه راهکارهای بهبود و ارتقا این مدل؛ و از سوی دیگر راهنمای عمل، آمادگی و امکان برنامه ریزی بهتر برای اجرا و کاربرد اثربخش آن فراهم شود.
مقایسه مهارت های اجتماعی و اضطراب امتحان در نوجوانان تیزهوش، تیزهوش کاذب و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش با هدف مقایسه مهارت های اجتماعی و اضطراب امتحان در نوجوانان تیزهوش، تیزهوش کاذب و عادی انجام شد. طرح پژوهش توصیفی و از نوع علیّ-مقایسه ای بود. نمونه پژوهش شامل 147 دانش آموز (50 تیزهوش، 47 تیزهوش کاذب و 50 عادی) بود که از بین دانش آموزان مدارس تیزهوشان و عادی متوسطه اول استان اصفهان به صورت دردسترس و با توجه به ملاک های ورود انتخاب شدند. برای تفکیک دانش آموزان تیزهوش و تیزهوش کاذب از آزمون هوش ریون استفاده شد. افراد نمونه به صورت آنلاین به فرم دانش آموزان دبیرستانی نظام ارزیابی مهارت های اجتماعی و مقیاس اضطراب امتحان فریدمن پاسخ دادند. داده ها با آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری (MANOVA) و آزمون تعقیبی LSD تحلیل شد. نتایج آزمون های چندمتغیری تفاوت کلی و معنادار میانگین مهارت های اجتماعی و اضطراب امتحان در بین سه گروه را نشان داد. آزمون اثرات بین آزمودنی نشان داد که اثر خودکنترلی و همکاری از ابعاد مهارت های اجتماعی و خطای شناختی از ابعاد اضطراب امتحان معنادارند. نتایج LSD نشان داد میانگین خودکنترلی دانش آموزان تیزهوش به طور معناداری بزرگتر از سایرین است. میانگین همکاری دانش آموزان تیزهوش کاذب به طور معناداری کمتر از سایرین و میانگین خطای شناختی دانش آموزان تیزهوش کاذب به طور معناداری بیشتر از سایر گروه ها است. نتایج این پژوهش، لزوم تفکیک دانش آموزان تیزهوش کاذب از دانش آموزان تیزهوش در مدارس تیزهوشان ایران را نشان می دهد.
واکاوی ارتباط میان تورم نمرات با ارزشیابی دانشجویان از تدریس اساتید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش واکاوی ارتباط میان نمرات پیشرفت تحصیلی دانشجویان با ارزشیابی آنها از تدریس اساتید بود. طرح طولی تحقیق از نوع مطالعات پنلی است که در آن طی فواصل زمانی مشخص اندازه گیری های لازم انجام می شود. دانشجویان شاغل به تحصیل در سه نیمسال پیش از شرایط آموزش مجازی جامعه آماری این تحقیق بوده اند. حجم نمونه با نرم افزار جی پاور و بر اساس آزمون های آماری تعیین شد. پس از شرط گذاری و غربال بیش از یکصدهزار جفت «نمره دانشجو-ارزشیابی استاد»، تحلیل نهایی روی داده های مربوط به 1970 دانشجو انجام شد که در سه نیمسال متوالی با یک استاد درس گرفته بودند. ابزار گردآوری داده های ارزشیابی اساتید، فرم رسمی مؤسسه در نیمسال های مورد نظر بوده است. تحلیل ها نشان داد با افزایش نمره پایان ترم دانشجو، نمره ارزشیابی او از استاد در نیمسال بعد افزایش معناداری پیدا می کند. تحلیل تکمیلی مشخص ساخت که اثر نمره اولیه تا دو نیمسال بعد نیز پایدار می ماند، به نحوی که می توان گفت با یک واحد افزایش در نمره پایان ترم دانشجویان، پس از دو نیمسال افزایش معناداری بین 1 تا 4 درصد در نمره ارزشیابی آنها از استادان قابل مشاهده است. ضرایب رگرسیونی ارتباط معدل کل کلاس با ارزشیابی تدریس استادان نیز در حالت دو نیمسال متوالی معنادار بود. سرانجام، تحلیل ها بر روی نمرات دروس تخصصی و اصلی دانشجویان نشان داد، در مقایسه با گذشته، در گروه رشته های علوم انسانی، ادبیات و معماری و هنر تورم نمره وجود دارد. بر اساس این شواهد پیشنهاد شده است که پدیده تورم نمرات از منظر ارتباط احتمالی آن با نحوه بهره برداری از ارزشیابی های دانشجویی در تصمیم گیری های استخدامی و دانشگاهی اعضای هیات علمی مورد تأمل قرار گیرد.
تأثیر روش بارش مغزی بر کاهش اختلال یادگیری خواندن در دانش آموزان دوره ابتدائی شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر روش تدریس بارش مغزی بر کاهش اختلال یادگیری خواندن در دانش آموزان دوره ابتدائی شهر همدان انجام شد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از نظر زمان یک پژوهش مقطعی، از لحاظ نوع داده ها کمی و از نظر روش تحقیق، نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را همه دانش آموزان دارای اختلال یادگیری از نوع خواندن، مقطع ابتدایی که در سال تحصیلی ۱۴01- 1400 به مرکز اختلال یادگیری شهر همدان مراجعه کرده بودند، تشکیل داد. از جامعه آماری مذکور، تعداد ۳۰ نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند، آنگاه گروه آزمایش به مدت 8 جلسه آموزشی (دو جلسه در یک هفته) به مدت 45 دقیقه تحت جلسات آموزش بارش مغزی قرار گرفتند اما مداخله برای گروه کنترل اجرا نگردید. سپس از هر دو گروه به وسیله پرسشنامه مذکور پس آزمون به عمل آمد. ابزار پژوهش شامل برنامه بارش مغزی بر اساس پروتکل بارش مغزی لفرانکویس (1991) و آزمون اختلال خواندن شیرازی و نیلی پور (1383) می باشد، جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات و بررسی فرضیه های پژوهش از تحلیل کوواریانس چند متغیره و تک متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد اثرات تدریس به روش بارش مغزی بر درک مطلب معنادار می باشد و اثرات تدریس به روش بارش مغزی بر سرعت خواندن و صحت خواندن تأثیر ندارد. روش تدریس بارش مغزی نتوانسته در مؤلفه سرعت خواندن و صحت مطالب بین گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری ایجاد کند.
مروری نقادانه بر آزمون های سنجش حس عدد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حس عدد در دهه ی اخیر در آموزش ریاضی مورد توجه زیادی قرار گرفته و برای کسب مهارت های پیشرفته تر در ریاضی مورد نیاز است. با توجه به اهمیت حس عدد در آموزش ریاضی مدرسه ای و به خصوص در سال های پیش از دبستان و دبستان، شناخت شیوه های اندازه گیری و سنجش این مهارت مهم است. پژوهش حاضر با هدف معرفی آزمون های مورد استفاده ی پژوهشگران و شناسایی نقاط قوت و ضعف آزمون ها با روش مرور نقادانه نگاشته شده است. پس از جست وجو در پایگاه های اسکوپوس، وب آف ساینس و پایگاه های داخلی اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی و نورمگز در بازه زمانی 2012 تا 2022، 75 مطالعه با کلید واژه ی حس عدد بازیابی شد. از این تعداد 22 مطالعه طبق ملاک مرتبط بودن با سنجش حس عدد دانش آموزان پیش دبستانی و دبستانی انتخاب شدند. معیار خروج شامل مقاله های مروری، مقاله های مربوط به گروه سنی بالای 12 سال و گروه سنی کمتر از 5 سال و مقاله های تحلیل محتوای کتاب های درسی بود. با بررسی آزمون های مورد استفاده در مطالعات منتخب، 6 آزمون شناسایی و با استفاده از نشانگرهای تعیین شده، مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد همه ی آزمون های سنجش حس عدد به مؤلفه های شمارش، تشخیص اعداد، مقایسه اعداد و عملیات روی اعداد پرداخته اند. با توجه به نتایج، پیشنهادهایی در راستای طراحی یک آزمون بومی جهت سنجش حس عدد ارائه شد.
بررسی مقایسه ای مهارت های تفکر انتقادی دانشجویان رشته های مختلف دکتری تخصصی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفکر انتقادی به عنوان یکی از انواع تفکر انسان برای افراد در دوره های بالای تحصیلی ضرورت دارد. در مطالعات گذشته میزان تفکر انتقادی دانشجویان مقاطع مختلف دانشگاهی کم گزارش شده است. این پژوهش با هدف بررسی مقایسه ای تفکر انتقادی دانشجویان رشته های مختلف دکتری تخصصی اجرا گردید. روش پژوهش پس-رویدادی بود. جامعه آماری تمام دانشجویان دکتری رشته های مختلف دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز به تعداد 1210 نفر بود. حجم نمونه به روش کوکران به تعداد 212 نفر تعیین گردید. نمونه گیری به روش خوشه ای چندمرحله ای انجام گردید. داده ها از طریق فرم ب آزمون مهارت های تفکر انتقادی کالیفرنیا جمع آوری گردیده و با استفاده از آزمون های مقایسه میانگین t و تحلیل واریانس تحلیل گردید. براساس یافته ها میانگین تفکر انتقادی دانشجویان دکتری واحد تبریز، 36/5±81/18 می باشد. نمره تفکر انتقادی در دانشکده علوم انسانی، 54/5±81/19 بیشترین و در دانشکده فنی-مهندسی، 19/5±04/17 کمترین بود. میانگین نمره تفکر انتقادی در دانشکده کشاورزی از دانشکده علوم انسانی کمتر و از دانشکده فنی بیشتر بود (36/5±25/18). بین دانشجویان رشته های مختلف از نظر تفکر انتقادی، استنباط و قیاس تفاوت معنی داری وجود نداشت. ولی از نظر تحلیل، ارزیابی و استقرا تفاوت معنی دار وجود داشت. اگرچه دانشجویان با سنین کمتر قدرت تحلیل بیشتر و دانشجویان با سنین بالاتر قدرت استنباط بیشتری داشتند، اما بین تفکر انتقادی رده های سنی مختلف دانشجویان تفاوت معنی داری وجود نداشت. در این پژوهش بین تفکر انتقادی و مهارت های تحلیل، ارزیابی و قیاس مردان و زنان تفاوت معنی داری وجود داشت و تفکر انتقادی و مهارت های تحلیل، ارزیابی و قیاس خانم ها از آقایان بهتر بود. بهتر است کارگاه های آموزشی در زمینه مهارت های تفکر انتقادی برای دانشجویان (با اولویت دانشکده فنی-مهندسی) و روش های تقویت آن برای اساتید دانشگاه برگزار شود.