مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
جبر
منبع:
حکمت و فلسفه سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
1 - 22
مثنوی را چنان خوانده اند که گویی مولوی قائل به جبر یا اختیار بوده یا میان این دو تردّد داشته است. اینجا با تفسیری تازه آشکار می سازیم که وی چگونه از هر دوی این ها دوری می جوید. سخنانِ وی در این باره آنجا استوار و ایجابی است که خواسته باشد بر رخنه های یک طرف (گاه جبر و گاه اختیار) انگشت بگذارد و آن طرف را پس بزند؛ و این به معنای تأیید یا استوار ساختنِ طرفِ مقابل نیست. مولوی جبریون و اختیاریون را کارگرانِ مناقشه ای بی پایان می داند، مناقشه ای که مقدّرِ عزتِ حق تعالی است تا رازی مگوی را پوشیده بدارد. ما تا توانستیم کوشیدیم که سراسر مثنوی را بکاویم و همه ابیات متناسب را در یک بافتارِ پیوسته معنا کنیم، نه آنکه بیت یا ابیاتی را برگزیده و آن را بیرون و گسسته از جریانِ کلیِ متن تفسیر کرده باشیم. پس اساس کار ما متن خود مثنوی بوده، گرچه به آثار شارحان نیز اشاراتی داشته ایم تا بلکه تازگی و تفاوتِ خوانش ما با دیگر خوانش ها معلوم تر شود؛ خوانشی که مولوی را به راستی - و نه به تعارف - بر راهی می داند که جدای از راه متکلمان و فیلسوفان بوده است.
مفهوم شناسی استکبار و واژه های مرتبط با آن
حوزه های تخصصی:
واژه استکبار و مشتقّات آن به طور مکرّر در قرآن کریم آمده است. برای اجرای هر پژوهشی درباره «استکبار»، مفهوم شناسی و بررسی واژه های مرتبط با آن ضروری است. این نوشتار به تحلیل معنای لغوی و اصطلاحی و بررسی الفاظی که از نظر معنایی مشابه یا ضدّ استکبار هستند می پردازد. بیان مشابهات و متضادهای استکبار در یک تحقیق، از نوآوری های این مقاله به حساب می آید. تسهیل پژوهش در موضوع استکبار و پربار شدن تحقیقات در این موضوع از فواید مقاله کنونی است. محتوای این اثر در دو بخش «مفهوم شناسی» و «مشابهات و متضادها» ارائه می گردد.
جلوه های جبر و اختیار در لزومیات معرّی و مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال نهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳۴
69 - 89
حوزه های تخصصی:
جبر و اختیار از دیرپاترین و مناقشه انگیزترین مسائلی است که همواره مورد بحث و جدال متکلمان و اندیشمندان اسلامی بوده است. از جمله این متفکران در ادب عربی ابوالعلاء معرّی شاعر و فیلسوف بنام سده چهارم و پنجم هجری است که اندیشه های خود را پیرامون قضا و قدر و سرنوشت آدمی در دیوان «لزومیات» که حاصل نزدیک به نیم قرن عزلت شاعر است گرد آورده است. در ادب فارسی نیز مولوی شاعر و عارف نام آور سده هفتم هجری در «مثنوی» از جبر و اختیار و مسائل مربوط به آن سخن گفته است. نوشتار حاضر بر آن است که در چشم اندازی تطبیقی به بررسی هم گونی ها و ناهمگونی های دیدگاه این دو شاعر نامی به مسأله جبر و اختیار در دیوان های «لزومیات» و «مثنوی» بپردازد. روش پژوهش کتابخانه ای است و داده ها با روش تحلیل محتوا بررسی و تحلیل شده است.
رد جبرگرائی براساس مکانیک کوانتومی: بررسی استدالل الهیاتی راسل و پوالرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله جبر و اختیار در چارچوب فیزیک مدرن بیش از همه بر اساس مبانی مکانیک کوانتومی مورد بحث قرار می گیرد. در این میان ویلیام پوالرد و رابرت جان راسل، که هر دو فیزیکدانانی برجسته و در عین حال کشیش های مسیحی هستند، با تکیه بر استدلال های الهیاتی به رد جبرگرائی بر اساس یافته های مکانیک کوانتومی پرداخته اند که در آن با قبول عدم تعیّن به عنوان ویژگی ذاتی فرآیندهای اتمی و دفاع از نقش و قیومیت الهی در خلق این عدم تعیّن و کنترل آن، ادعای جبرگرایان در خصوص تناقض میان قبول اختیار برای انسان و ایمان به خدای عالم و قادر را رد نموده اند. در نوشتار حاضر پس از بررسی دیدگاه های ایشان نشان می دهیم که رویکرد حاضر گام مؤثری در ارائه یک دیدگاه سازگارگرایانه رضایت بخش و جامع، بخصوص در چارچوب استدلال های الهیاتی، است. البته برای رفع کاستی های این دیدگاه، مشکل تبیین کنندگی و تحویل گراییِ مفروض در این رویکرد باید مورد نقد و بررسی قرار گیرد.
پیامدهای سیاسیِ فهم عین القضات همدانی از مقوله «جبر و اختیار»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۲
51 - 76
حوزه های تخصصی:
بحث از «جبر و اختیار» و دلالت های معرفتی آن، همواره یکی از مباحث موردِ مناقشه در تاریخ اندیشه ایران و اسلام بوده است. در این میان، عمده پژوهش های موجود، بر غلبه اندیشه تقدیر گرا در تاریخ تفکر سیاسی و عرفانی ایران تأکید داشته اند. عین القضات همدانی یکی از برجسته ترین متفکران سنت عرفانی در دوران میانه اسلام و نیز از جسورترین منتقدان حکومت سلجوقی است که به موضوع جبر و اختیار توجه داشته است. یکی از بنیان های مهم معرفتی که می توان با اتکاء به آن اندیشه سیاسی متفکران را بررسی کرد، درک هر اندیشمند از مقوله جبر و اختیار به عنوان وجه مهمی از انسان شناسی است؛ از این رو در پژوهش حاضر تلاش شده در چهارچوب رهیافت دلالتی، انسان شناسیِ عین القضات همدانی با هدف فهم دلالت های سیاسیِ درک وی از مقوله جبر و اختیار مورد واکاوی قرار گیرد. پرسش اصلی پژوهش این است که پیامدهای سیاسی فهم عین القضات همدانی از مقوله جبر و اختیار کدام اند؟ یافته ها حاکی از آن است که عین القضات پس از تعیین خصلت جبری برای عالم الهیّت و تفکیک ماهیتیِ عالم آدمیّت از آن؛ با تأکید بر ذاتی بودن اختیار در وجود آدمی، دیدگاه غالب و فضای تک اندیش و جبرگرای زمانه اش را مورد نقد و نکوهش قرار داده است. یافته های پژوهش، درعین حال، می توانند نمونه نقضی باشند بر روایت هایی که کلیّت تاریخ تفکر و فرهنگ سیاسی ایران را باورمند به تقدیرگرایی ارزیابی کرده اند.
تقدیرگرایی در قصه های ایرانی با تأکید بر قصه های هرمزگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ مهر و آبان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
۱۶۳-۱۳۱
حوزه های تخصصی:
اندیشه جبر و اختیار و نقش داشتن یا نداشتن تقدیر در حوادث زندگی همواره در ذهن و اندیشه متفکران وجود داشته و به گونه های مختلف و در آثار گوناگون منعکس شده است. عوام نیز در گیرودار میان این دو بُعد بوده اند و جلوه هایی از آن در ادبیات عامه و بومی هر سرزمین و ناحیه وارد شده است. هدف این مقاله بررسی بینش جبرگرایانه در قصه های عامیانه استان هرمزگان است که از منظرهایی چون ریشه ها و دلایل رواج این اندیشه، نزاع کنندگان با تقدیر، میزان تناسب میان تقدیر و شایستگی فرد و موضوعات مورد حمایت تقدیر و غیره بررسی شده است. دلایلی چون ناتوانی طبقه عامه از ایجاد تغییرات و دست یابی به مطلوب خود، ریشه های مذهبی، تاریخی و جلوه هایی بازمانده از برخی عقاید آیین زروانیسم از عوامل گرایش به این تفکر است. تأکید بر نقش تقدیر، از عوامل ضعف پی رنگ در این قصه ها و کم رنگ شدن کنش های منطقی است. از حیث تناسب قدرت تقدیر و توانایی فرد، در بسیاری موارد، ارتباط منطقی دیده نمی شود. در این قصه ها تقدیر در جایگاه یک شخصیت داستانی فعال و قدرتمند یا در مقام یک قاضی حضور دارد که کنش ها و نتایج آن ها را تنظیم می کند تا درنهایت، شخصیت مورد حمایت در برابر نزاع کنندگان قدرتمندی چون پادشاه غلبه یابد. از منظر موضوعی نیز پربسامدترین موضوع مورد حمایت تقدیر، ازدواج دو شخصیت است.
مستندیابی و کارکردشناسی معنای کثرت برای واژه «امر» در آیه ۱۶ سوره اسراء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترجمه دستوردادن برای واژه امر، ترجمه ای است که در بادی امر به ذهن مترجم خطور می کند. در آیه 16 سوره اسراء از آنجا که متعلق امر، فسق و مخاطب امر، مترفان هستند، مفهومی که ایفاد می شود آن است که خداوند به مترفان دستور به فسق می دهد و نهایتاً پس از عمل به فسق، آنان را نابود می سازد. پژوهش حاضر معنای کثرت را به جای دستور دادن برای واژه امر پیشنهاد می کند و با استفاده از منابع کتابخانه ای و روش توصیفی تحلیلی، مستندات این معنا را احصا و مورد بحث قرار می دهد. شواهد لغوی وجود دارد که اثبات می کند، این معنا مسبوق به سابقه بوده است. هم چنین قرائاتی به جز قرائت حفص که گاه در قالب روایت از امامان شیعه نیز نقل شده، تأییدی دیگر بر این معناست. علاوه بر آن شواهدی در قرآن وجود دارد که کثرت مترفان و کثرت اموال آن ها ارتباط مستقیمی با عذابشان دارد. روایاتی نیز در همین راستا نقل شده است. از طرفی دیگر، اتخاذ این معنا تا اندازه زیادی شبهاتی که پیرامون این آیه مطرح است از جمله شبهه جبر را دفع می کند. بررسی مهم ترین ترجمه های فارسی نشان می دهد این معنا مغفول واقع شده و تعداد اندکی از مترجمین به آن توجه داشته اند. بیش از نیمی از ترجمه ها معنای دستور دادن را برگزیده اند. معانی دیگری از جمله وادارکردن، میدان دادن، امارت دادن نیز توسط مترجمین فارسی مورد استفاده قرار گرفته است.
گونه شناسی آرای مفسران در خوانش عبارت «کُن فَیَکون»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ تفسیر، عبارت «کُن فَیَکون» مورد عنایت مفسران و اندیشمندان مسلمان بوده و بررسی تطور آرای آنان، حاکی از تلاش مستمرشان برای ارائه تفسیری مطابق با ظاهر آیه و روایات می باشد. آرای متنوع مفسران، «کُن فَیَکون» را بر سبیل مجاز و حقیقی تفسیر کرده اند. خوانش مفسران در این دو گونه نیز یکسان نیست. در گونه مجازی، از کلماتی که بر غیرحقیقی و نمادین بودن «کُن فَیَکون» دلالت دارد، مثل تمثیل، کنایه، تعبیر و تشبیه استفاده کرده اند، و در گونه حقیقی نیز عده ای آن را به مثابه کلام خدا و برخی به مثابه فعل خدا دانسته اند. بعضی از مفسران در گونه اخیر، نوعی معرفت و اختیار در تکوین برای انسان تفسیر کرده اند. نوآوری این جستار، تطور آرای مفسران و شناخت گونه های تفسیری عبارت «کُن فَیَکون»، و برجسته کردن آرای مفسران در مورد اختیار و قابلیت در تکوین برای مخلوقات است. پیامد این فرضیه می تواند پاسخگوی پرسش های بشر درباره شقاوت و سعادت و طینت انسان باشد که ره آورد آن، رشد ایمان و تفکرات انسان، میل و رغبت او در قبول اوامر و نواهی حق تعالی، مسؤولیت پذیری او در عرصه عمل، فعل و اطاعت مشتاقانه اش از پروردگار در انجام تکالیف و اجتناب از معاصی است. روش تحقیق، کتابخانه ای و توصیفی- تحلیلی است.
مقایسه عرفانی و کلامی دیدگاه مولوی و سعدی در جبر و اختیار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۷
309 - 330
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با عنوان « مقایسه عرفانی و کلامی دیدگاه مولوی و سعدی در جبر و اختیار» سعی دارد با شیوه تحلیلی _توصیفی موضوع یادشده را در آثار منثور و منظوم مولانا و سعدی واکاوی کرده و معانی این دو مقوله را به منظور کشف شاخص های برخی ابیات و نوشته های این دو شاعر به خواننده ارائه نماید. جبر و اختیار از نکات کلیدی و کاربردی اشعار مولانا و سعدی است، که اصطلاحاتی از قبیل: تقدیر و سرنوشت ، خیر و شرو جبر و تفویض... را نیز دربرمی گیرد. اختیار در اندیشه مولانا تا اندازه ای فراتر از اختیار در باور سعدی است .جبری هم که مولانا از آن سخن می گوید با جبری که سعدی در آثار خود بیان می نماید تا حدی متفاوت است .مولانا در مثنوی گاه از منظرعرفان و گاه از دیدگاه کلامی به این دو موضوع پرداخته است؛ مثلاً درباره جبرو اختیارسالک معتقد است زمانی که وی در آغاز سیر و سلوک قراردارد در حالت اختیار است؛ اما وقتی به مقام فناءفی الله و معیت حق می رسد دیگر اختیاری از خود ندارد بلکه وجود او در جبر مطلق است. نگرش سعدی بیشتر به جبر گرایش دارد و کمتر از اختیار سخن می گوید جبر در اندیشه او طبق نظریه اشعری ، حاکمیت مطلق قضا و قدری است که بر کل جهان حاکم است و انسان در چارچوب یک جبر از پیش تعیین شده در این جهان حرکت می کند. در نهایت در طرح مسئله اختیار، مولوی و سعدی با توجه به اینکه انسان راجع به امور نفسانی و روحانی خویش صاحب اختیار است، به مجاهدت نفسانی و تربیت نفس پرداخته اند .
بررسی تطبیقی دو مفهوم جبر و اختیار با تأکید بر مثنوی معنوی مولانا و اشعار عطار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۵
239 - 271
حوزه های تخصصی:
دو مفهوم جبر و اختیار یکی از مهم ترین مفاهیم مطرح شده در فقه، فلسفه و ادبیات عرفانی است که گذشته از فلاسفه، شاعران بزرگی همچون: مولوی، سنایی، عطار، حافظ و سعدی و... در آثار نظم و نثر خود بدان پرداخته اند. این مسئله زمانی از اهمّیت والاتری برخوردار می گردد که در تاریخ اسلام دو مکتب معتزله و اشاعره برای دفاع از جبر و اختیار بنا نهاده و استدلالات متعدّدی برای پذیرش یا رد آنان مطرح کرده اند. بنابراین، این مقاله با هدف بررسی تطبیقی دو مفهوم جبر و اختیار با تأکید بر اشعار مولوی و عطار نگاشته شده است. فرضیه نویسندگان دلالت بر این موضوع دارد که مفهوم جبر و اختیار در اشعار مولوی عطار برجستگی خاصی دارد، یعنی هر دو شاعر به این دو مفهوم پرداخته و با دلایل خود به تحلیل آن ها مبادرت نموده اند. یافته های مقاله با استفاده از روش تطبیقی (روش تحقیق) نشان داد که بسامدسنجی مفهوم اختیار در آثار مولوی بسیار بالاتر از مفهوم جبر است در حالی که، بسامدسنجی جبرگرایی در آثار عطار بسیار وسیعتر از مفهوم اختیار است. بنابراین در سیر و سلوک عرفانی، اشعار مولوی نماینده اختیارگرایی و اشعار عطار نماینده جبرگرایی است.
علم پیشین خداوند و اختیار آدمی (با تأکید بر دیدگاه مکتب اهل بیت(علیهم السلام) و نقد دیدگاه های رقیب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۶)
29 - 52
حوزه های تخصصی:
تبیین چگونگی علم پیشین خداوند و حدود فاعلیت آدمی در کنار یکدیگر، دغدغه ای دیرینه است که ادیان آسمانی بدان روی کرده اند. آن گونه که میان فاعلیت آزاد آدمی که لازمه نظام ثواب و عقاب است با نظام علم، تقدیر و حاکمیت اراده خداوند، پیوندی منطقی را به گفت آورد. از دیگر سوی، تلاش برخی رهبران مذاهب اسلامی برای پردازش مسئله فاعلیت آدمی، پیامدی جز دو نظریه جبر یا نفویض نداشته است. که یا اراده آزاد آدمی را کنار می نهد یا قدرت خداوند را محدود می سازد. که در این میان، دیدگاه اهل بیت تبیینی دگرسان از فاعلیت و اختیار آدمی به دست می دهد. این مقاله با رویکرد توصیفی- تحلیلی به بازخوانی اندیشه اهل بیت به همراه نقد دیدگاه های رقیب پرداخته است، بدین شیوه که در آغاز، ویژگی های علم خداوند همچون اطلاق، تعلق به جزئیات و خطاپذیری را آورده و سپ س م فهوم اخ تیار در اس لام و ن یز نقد ادله جبریان و طرفداران اختیار پرداخته است. و در پ ایان، ب ا حف ظ م عنای عل م خ داوند ب ر س ازگ اری آن با اختیار آدمی ت لاش نموده و نگاه اهل بیت را که اندیشه ای میانی است آشکار ساخته است.
اختیار باوری در کلام شیعی امامیه و نقش تربیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۶)
79 - 106
حوزه های تخصصی:
مسئله جبر و اختیار از مسائلی است که از دیرباز اذهان بسیاری از اندیشمندان را به خود مشغول ساخته است. از سویی آیاتی از قرآن کریم به اموری همچون هدایت و اضلال اشاره کرده و آن را به خداوند نسبت داده اند و از سویی دیگر آیاتی، اختیار و اراده انسان را بیان داشته است. جستار حاضر با هدف اهمیت مسئله جبر و اختیار در کلام شیعی امامیه شکل گرفت و درصدد پاسخ به این پرسش اصلی است که در کلام شیعی امامیه آیا انسان موجودی مختار است یا مجبور؟ و این مطلب چه آثار تربیتی بر وی دارد؟ روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است. به این معنا که سعی می شود با تبیین برخی تناقضات مربوط به اختیارباوری، مانند اختیار و شقاوت ذاتی کفار، اختیار و عمومیت خلقت، اختیار و نظام علیّت، اختیار و مشیت الهی و اختیار و قضا و قدر پرسش مذکور پاسخ یابد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مذهب تشیع با جبر سازگار نیست و با تفویض هم نمی سازد بلکه معتقد به امری میان این دو است. طوری که در نظام علّی و قضا و قدر الهی، انجام یا عدم انجام فعل، امری ممکن است و نه واجب. همچنین مشیت الهی، مشیّتی تکوینی تشریعی است یعنی خداوند با مشیت تکوینی خود، اراده کرده که انسان مختار باشد و علت نهایی تحقق اعمال، اراده انسانی است و اراده نقشی محوری در تربیت انسان دارد و بنابراین کلید تهذیب نفس، تقویت اراده است.
تجلّی در کتاب العروه سمنانی و ارتباط آن با آرای ابن عربی و عقاید اشعری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
439 - 462
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مطرح در جهان بینی عرفانی، بحث تجلی و ظهور حق تعالی در جهان است. شیخ علاءالدوله سمنانی، یکی از عرفای برجسته قرن هشتم هجری است که ایده تجلی در مهم ترین کتابش، العروه، جایگاه ویژه ای دارد. در این جستار به شیوه توصیفی-تحلیلی و با بیان انواع تجلی و اصطلاحات و تمثیل های خاص آن نزد ابن عربی کوشیده ایم تا به استناد شواهدی از العروه نشان دهیم که سمنانی انواع تجلی و اصطلاحات مربوط به آن را از ابن عربی وام گرفته است. این پژوهش، معلوم می دارد که منبع اصلی سخنان علاءالدوله در باب تجلی، افکار ابن عربی است و از این رو باید دیدگاه رایج را درباره رابطه علاءالدوله با ابن عربی تصحیح کرد. شیخ سمنانی با وجود مخالفت مشهورش با ابن عربی در مسأله وحدت وجود، در اندیشه تجلی به راه او رفته است. در عین حال، ایده تجلی در کتاب العروه، متأثر از عقاید اشعری و در ارتباط وثیق با آموزه های مربوط به علم و اراده الهی تشریح شده است؛ نکته ای که توجه به آن، برخی از ادعاها درباره شیعه بودن سمنانی را به چالش می کشد.
بازنگاهی به تفویض معتزله از منظر متکلمان امامیه و اشاعره
حوزه های تخصصی:
میزان تأثیر و دخالت انسان در افعال صادره از او، یکی از مباحث مهمی است که همواره در طول تاریخ کلام اسلامی مورد توجه اندیشمندان فرقه های مختلف کلامی اسلامی قرار گرفته است. بر این اساس، نظریه های جبر گرایی، نظریه کسب، تفویض و امرٌ بین الأمرین مطرح شده است. برخی که از علوم الهی ائمه (ع) برخوردار نبوده اند، به سبب دفاع از اختیار و آزادی انسان، به تفویض، به معنای استقلال انسان در افعال خود و عدم تأثیر خداوند در افعال انسان اعتقاد داشته اند. متکلمان اشاعره و امامیه، اعتقاد مذکور را به معتزله نسبت می دهند. این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی پس از تبیین ادعای مذکور، با مراجعه به آثار باقی مانده از متکلمان معتزله و سایر متکلمان هم عصر ایشان، صحت این نسبت و ادعا را بررسی می کند و مشخص می نماید که معتزله فقط درصدد نفی جبرگرایی و اثبات مختار بودن انسان بوده، نظری به اثبات تفویض ندارند.
بررسی تطبیقی رابطه علم الهی و ابتلا از دیدگاه علامه طباطبایی و فخررازی
منبع:
مطالعات قرآنی نامه جامعه سال ۱۷ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۳۲
59 - 78
حوزه های تخصصی:
مسئله علم، از صفات واجب تعالی و یکی از مهمترین مسائل فلسفی و کلامی است که در آثار فلاسفه و متکلمان جایگاه ویژه ای دارد و نظرات مختلفی درباره آن ارائه شده است. فخر رازی و علامه طباطبایی نیز در آثار خود به صورت تفصیلی به مساله علم الهی و رابطه آن با سنت ابتلاء پرداخته اند. این دو اندیشمند از جهت مبنا و نوع نگاه، با هم تفاوت دارند. فخر رازی با مبنای جبرگرایانه و علامه طباطبایی با تأکید بر مسأله اختیار انسان به موضوع امتحان الهی می نگرند. علامه، با پذیرش علم پیشین الهی، معتقد است علم الهی عین ذات بوده و از ازل تا ابد به صورت اجمال در عین تفصیل، تمام معلومات و مخفیات موجودات را دربرگرفته است و ابتلا بشر با وجود اختیار انسان در حیطه ی علم الهی بوده در صورتی که فخر رازی علم الهی را اضافه بر ذات دانسته ومعتقد است علم الهی از ازل تا ابد نسبت به موجودات تفصیلی بوده و ابتلا بشر را به دلیل اینکه موجب جهل در ساحت الهی می شود نپذیرفته است. وی، پذیرش علم پیشین الهی را مستمسک جبر گرایی می داند. علامه این امر را مخدوش می داند و معتقد است اشتباه فخررازی این است که گمان کرده علم خداوند، حصولی است. علامه درباره رابطه بین علم الهی و ابتلائات بشر، برای خدای سبحان نوعی علم به اشیا (علم فعلی) به معنای خلق و ایجاد آنها قائل است به این معنا که با ایجاد اشیاء، آنها نزد خدا حاضر و مشمول علم حضوری خدا هستند.
تحلیل محتوای کتاب درسی ریاضی پایه هفتم، از منظر فرآیند ساخت مفهوم متغیر و عبارت های جبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۳
58 - 79
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی نحوه ساخت مفهوم متغیر و عبارت های جبری، در کتاب درسی ریاضی پایه هفتم، بر اساس نظریه های ساخت مفهوم Sfard (1991) و Tall and Gray (1994) است. این تحقیق، با رویکرد تفسیری از نوع کیفی است. روش مورداستفاده، روش تحلیل محتوا است. ازنظر هدف در گروه تحقیقات کاربردی و ازنظر جمع آوری و کنترل متغیرها در گروه تحقیقات غیرآزمایشی قرار دارد. فصل سوم کتاب ریاضی پایه هفتم، شامل 4 بخش الگوهای عددی، عبارت های جبری، مقدار عددی یک عبارت جبری و معادله است که این پژوهش به بررسی روند ساخت مفاهیم جبری در دو بخش متغیر و عبارت های جبری، می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد که آموزش این دو مفهوم به گونه ای است که فرصت آموزشی لازم برای مرحله فشرده سازی (مرحله دوم ساخت مفهوم) پیش بینی نشده است و این مرحله، اغلب حذف شده است. همچنین در روند آموزشی، فرصت عبور از مرحله فشرده سازی به مرحله شی انگاری (مرحله سوم) فراهم نشده است. بنا بر نظریه گری و تال، ساخت مفهوم در مرحله رویه مانده و به مرحله آخر یعنی درک مفهوم نرسیده است؛ بنابراین با توجه به نظریه های ساخت مفهوم، مراحل درک ساختاری و مفهومی برای متغیر و عبارت های جبری در نگارش کتاب درسی پیش بینی نشده است.
ارزیابی آرای مفسّران در نسبت «اغواگری» به خدا از سوی ابلیس و نتایج کلامی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۳)
87 - 102
حوزه های تخصصی:
در قرآن آمده که ابلیس پس از رانده شدن از درگاه الهی، با تعبیر «بِمَا أَغْوَیتَنِی»، گمراهی خود را به خدا نسبت داده است. برخی مفسران سخن ابلیس را صادق و گروهی آن را کاذب دانسته و این تصدیق یا تکذیب را زمینه طرح موضوع جبر و تفویض قرار داده اند. این پژوهش با بررسی آرای مفسران به نتایج زیر رسیده است: 1- برخی مفسران به دلیل عدم اهتمام به موضوع، سکوت کرده اند. 2- معتقدان به جبر، اغوا را به معنای اضلال دانسته و از آن جبر فهمیده اند. 3- برخی معتقدان به عدل الهی، با اینکه ادعای ابلیس را صادق شمرده اند، «اغوا» را به گونه ای معنا کرده اند که باعث بی عدالتی خدا و جبر موجودات بر گناه نشود. 4- برخی دیگر از مفسران به دلیل استشمام معنای جبر از واژه اغوا، ابلیس را در این ادّعا، کاذب و بدخواه دانسته اند. 5- علامه طباطبایی با اینکه سخن ابلیس را صادق شمرده، اما برای پرهیز از جبر، «اغوا» را اغوای ثانوی و نتیجه سوء انتخاب خود ابلیس دانسته است.
نگاهی بر اندیشه های اعتقادی نو معتزله در مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تقریبی مذاهب اسلامی سال ۱۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۹
169 - 180
حوزه های تخصصی:
نومعتزله به دسته ای از اصلاح طلبان، احیاگران و نواندیشان مسلمان اطلاق می گردد که در دو سده اخیر با رویکرد عقل گرایانه خود نسبت به آموزه های دینی، از روشها و معتقدات معتزله قدیم الهام گرفته اند؛ اما سؤال اساسی این است که نومعتزله متقدم و نومتأخر مصر، در مواجهه با هیمنه دنیای غرب، چه روشهایی را برای توانمندسازی جهان اسلام به کار گرفتند؟ و چه رویکردی به آموزه های دینی، عقل و علم، سیاست، جبر و اختیار برای جبران عقب افتادگی مسلمانان در قبال تمدن غرب در پیش گرفتند؟ در نگاه کلی به مجموعه جریانهای نومعتزله در مصر، دو گرایش و رویکرد متمایز در نیم قرن اخیر دیده می شود؛ رویکرد اول دنباله رو نومعتزله متقدم (به سردمداری سید جمال و عبده) است. آنان سعی در بازسازی اصول و اندیشه های معتزله قدیم برای توانمندسازی اسلام در مقابل تهاجمات غرب داشته اند. ولی در رویکرد دوم (بعد از رشیدرضا) در سیر حرکت خود در مبانی معرفت شناسی، به شکل ملموسی از عقل استدلالی به عقل عرفی تجربی گرایش پیدا کرده اند. این تفکر نومعتزله متأخر، با الهام از روش فلسفی عقلی، رویکردی خودبنیاد و تجربی در مواجهه با مدرنیته داشته است. این مکتب با تفسیر تجربی، علمی و همچنین ضرورت آمیختن ایمان دینی با آگاهی عقلی، رشد قابل توجهی در میان مجامع علمی و دانشگاهی مصر داشته است. این پژوهش با جمع آوری کتابخانه ای اطلاعات به روش توصیفی تحلیلی سعی دارد، اهم اندیشه های اعتقادی نومعتزله مصر را، در نگاه به دین، علم و عقل، سیاست، جبر و اراده مورد بررسی و تحلیل قرار دهد.
مطالعه مقایسه ای مفهوم جبر و اختیار در مانویت و عرفان اسلامی-ایرانی
منبع:
مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
185 - 208
حوزه های تخصصی:
ادبیات عرفانی پیش از اسلام در حوزه نجد ایران، ادبیاتی آمیخته به رمز و کنایه و سرشار از گفت و گو با عالم بالاست. تلاش برای شناختن حقیقت انسان و رسیدن به درک خدایی، جنبه ای از عرفان ایران پیش از اسلام است که افرادی چون مانی، با تأثیر پذیری از آیین گنوسی آن را به ادبیات ایران وارد کردند. نوشته های مانی و شاگردانش تا قرن ها در مناطق ایرانی سرزمین های شرق، آموخته و آموزانده می شد. با توجه به اینکه جبر و اختیار از مسائل مهم فلسفی درباره افعال انسان در همه ادیان و آیین هاست، این پژوهش برآن است تا به شیوه تطبیقی و با بررسی برخی نوشته های بجای مانده مانوی، نخست به بررسی یکی از این جنبه های باور های مانویان یعنی جبر و اختیار انسان و خویش کاری انسان در رهایی نور و رسیدن به عالم ملکوت بپردازد و سپس با بررسی عقیده عرفانی اسلام در موضوع جبر و اختیار، با استفاده از متون شاخص عرفانی، این دو دیدگاه را با یکدیگر مقایسه کند. طبق بررسی انجام گرفته می توان گفت که از دیدگاه این دو آیین، مفهوم جبر و اختیار در واقع تضادی میان دو جنبه مختلف از وجود بشر ایجاد نمی کنند، بلکه به تکمیل یکدیگر می انجامند. به این ترتیب، اراده انسان جزئی از اراده الهی در نظام عالم است و انسان از آزادی عمل برخوردار است.
نقش عوامل انسان شناختی بر هدایت و ضلالت در پاسخ به شبهه جبر الاهی از منظر قرآن
منبع:
الاهیات قرآنی سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۹
101 - 116
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل و شبهاتی که به طور معمول در مورد هدایت و ضلالت انسان مطرح می شود، این است که انسان در هدایت و سرنوشت خود هیچ گونه اختیار و نقشی ندارد و خداوند متعال هرکس را بخواهد هدایت یا گمراه می کند. این شبهه که از ظاهر آیاتی از قرآن استفاده شده است، با قرائنی در خود این آیات و نیز آیات دیگری که از زاویه عوامل انسان شناختی به مفهوم هدایت و ضلالت توجه کرده اند، قابل دفع است. بر این اساس، هدف مقاله حاضر، تبیین عوامل انسان شناختی هدایت و ضلالت به منظور پاسخ به این شبهه که خداوند انسان را در مسیر هدایت و گمراهی مجبور کرده، خواهد بود. روش پژوهش حاضر، توصیفی- تحلیلی بر پایه آثار مرتبط با هدف مقاله است. طبق آیات قرآن، ایمان، رضایت خداوند، جهاد و توبه از عوامل انسان شناختی هدایت و کفر، ظلم، فسق و دروغ به عنوان عوامل انسان شناختی ضلالتند. بر اساس این نوع آیات، با آن که عوامل دیگری نظیر اراده خداوند در هدایت و ضلالت انسان دخالت دارند، ولی تحقق نهایی این دو امر، در گرو اراده خود اوست. بر این اساس، انسان از ابتدا با اختیار خودش، یکی از عوامل هدایت یا گمراهی مثل ایمان یا کفر را برمی گزیند و آن گاه، بقیه مراتب هدایت و گمراهی اش، متأثر از همان عوامل، تحقق می یابد. بنابراین، هدایت و ضلالت نهایی انسان، متأثر از اراده خود اوست و نقش عوامل دیگر مثل اراده خداوند، به معنای زمینه چینی برای هدایت و ضلالت انسان است.