مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
جبر
حوزه های تخصصی:
این مقاله دیدگاه ابن سینا و فخر رازی را در مسئله قضا و قدر و جبر و اختیار می کاود. دیدگاه این دو، علی رغم اختلافات اساسی در این مسئله، در برخی بخش ها به هم نزدیک می شود. ابن سینا قضا و قدر را از مراتب علم فعلی الهی تلقی می کند. تعاریف متعدد و دیدگاه های او برخلاف تعاریف رازی منسجم، و حاصل دو رویکرد است که باید از هم تفکیک شود؛ گاه با رویکردی فلسفی و طرح علم الهی قضا و قدر را تبیین می کند و گاه با طرح مسئله کلامی فعل انسانی، مسئله اختیار و جبر را می کاود. وی به رغم اینکه قضا و قدر را علم الهی می داند، از آن جهت که منشأ حتمیت اشیا باشد، مسئله قضا و قدر را مرادف با جبر نمی داند. وی قائل به امر بین الامرین است، و در تبیین اختیار، آن را از قدر می داند و به عنوان جزء العله می پذیرد و از اختیار رقیق شده سخن می گوید. تعاریف فخر رازی در قضا و قدر، مشوش و گاه متناقض است؛ تعریف او گاه مرادف با جبر و گاه مرادف با اختیار است، اما آنچه از غالب تعاریف وی فهمیده می شود، جبر رقیق شده است.
بررسی زمینه های جبرباوری و اختیارگرایی در مثل های فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و ششم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۹ (پیاپی ۸۴)
219-241
حوزه های تخصصی:
ضرب المثل ها، به منزله نوعی ادب محاوره ای، همواره از آبشخورهای دین، فرهنگ، آداب ورسوم و باورهای فلسفی و کلامی جامعه مایه می گیرند و باورهای عوام را نیز آینگی می کنند. تکرار و بسامد ضرب المثلی با اندیشه خاص باعث می شود که آن نوع اندیشه به الگوی رفتاری تبدیل شود و کنش ها و رفتارهای مردم جامعه را تحت تأثیر قرار دهد. در جامعه ایرانی، همواره دو جریان کلامی اختیارگرایی معتزله و جبرباوری اشاعره حاکم بوده است، اما ازآنجاکه همواره حکومت ها جریان جبرباور اشاعره را به شیوه های مختلف تقویت کرده اند، این باورها در ذهن و زبان عامه مردم و به تبع آن امثال فارسی راه یافته اند، تاجایی که بیشتر امثال فارسی با ذهنیتی جبرگرا ساخته شده اند. همین جبرگرایی در ایران باستان در اندیشه زروانی باعنوان "بخت" مطرح است که حجم گسترده ای از امثال را شامل می شود. باورهایی مثل اعتقاد به جبر محض، اعتقاد به قضا و قدر و اراده حتمی خداوند و عدم استقلال انسان در سرنوشت خود، کژفهمی مسایلی مثل توکل و تفویض، رضا و تسلیم دربرابر قضای حتمی و توفیق و خذلان، در طی اعصار عواقب ناگواری برای فرهنگ ایرانی به همراه داشته است.
تقدیرگرایی و تعامل آن با قدرت در ابومسلم نامه طرسوسی با رویکرد تاریخ گرایی نو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حماسه ابومسلم نامه ، روایتی منثور بر اساس شخصیت تاریخی ابومسلم خراسانی است که در کوی و برزن ها بر سر زبان قصه پردازان افتاد. بدین سبب، بسیاری از جلوه ها و باورهای عامیانه در آن راه یافته است. از جمله این اعتقادات، سرنوشت باوری و تقدیرگرایی است. تاریخ گرایی نو بر اثر پذیری متن (روایت) از بافت جامعه تأکید دارد و مهم ترین بافت هر متن را روابط مربوط به قدرت، تلاش برای انتقال قدرت و دستیابی به آن می داند. این رویکرد بر آن است که مؤلّف یا هنرمند از نظرها، واژگان و باورهای فرهنگ خود برای تولید اثری بهره می جوید که برای مخاطبی از همان فرهنگ قابل درک و فهم باشد. بدین سبب متن ادبی ضرورتاً با یک گفتمان یا یک ایدئولوژی پیوند می یابد و می تواند وسیله انتقال قدرت هم باشد. جستار پیش رو، در پی آن است با استناد به ابومسلم نامه ابوطاهر طرسوسی، گفتمان تقدیرگرایی و نشانه های آن را با توجه به واقعیت های فرهنگی و اجتماعی عصر به روش توصیفی تحلیلی تبیین کند. در پایان مشخص شد اعتقاد به تقدیر و سرنوشت و نشانه های آن متأثر از میدان گفتمانی حاکم و آبشخور آن گفتمان دینی عصر (جبرگرایی) است. در کشاکش گفتمانی داستان، راوی، بسیاری از امور و رخدادها و حتی کنش های اجتماعی را به تقدیر نسبت می دهد. بدین ترتیب، ابومسلم نامه در منازعه گفتمانی در راستای هژمونی شدن گفتمان تقدیرگرایی و توجیه و تحکیم قدرت عمل می کند.
رابطه ی قضا وقدرباافعال اختیاری انسان
منبع:
تأمل سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
103 - 113
حوزه های تخصصی:
چکیده : بیشتر انسان ها، از قسمت و قضا و قدر و شانس، فهم اشتباهی دارند.برای مثال وقتی ماشین شان تصادف می کند، بدون اینکه عدم رعایت قوانین ترافیکی را در نظر بگیرند و به اشتباهاتش پی ببرد و در پی اصلاح آن باشند،آن را به گردن «قسمت» و «سرنوشت» می اندازند. بنابراین تلقی درست از قضا و قدر و فهم آن می تواند در حل چنین اشتباهاتی راه گشا باشد. قضا به معنای حتمی بودن واقعه ای که از ناحیه علل و اسباب است و قدر به معنای حدود و مشخصات و ویژگی های آن واقعه می باشد. قضا و قدر الهی در واقع عبارتست از برانگیخته شدن همه علل و اسباب که از اراده و علم حق تعالی نشأت می گیرد.در بین وقایعی که در عالم رخ می دهد اعمال و افعال انسان از آن سلسله وقایعی است که، سرنوشت آن علاوه بر علت های گوناگون به اراده و اختیار انسان نیز بستگی دارد.یعنی آنچه انسان با اختیار و اراده خود انتخاب می کند و انجام می دهد نیز، مشمول قضا و قدر الهی می شود. این مقاله به بررسی رابطه این دو، یعنی قضا و قدر و افعال اختیاری انسان می پردازد.
تحلیل محتوای مثنویی مولوی بر اساس شاخص های جبر و اختیار در تربیت و آموزش انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۰ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۳۵
118 - 149
حوزه های تخصصی:
مولوی یکی از شخصیت های برجسته تاریخ و تمدن ایران اسلامی است که به لحاظ جامعیت فکر و آرا و اندیشه های بدیعش همواره مورد توجه پژوهشگران بوده است. مولانا علاوه بر آن که شاعری چیره دست و تواناست دیدگاه های ارزشمندی در زمینه عرفان، اخلاق و کلام و غیره نیز دارد. بنابراین هدف پژوهش حاضر نیز بررسی داستان های مثنوی مولوی بر اساس شاخص های جبر و اختیار در دیدگاه تربیتی، کلامی و عرفانی مولاناست. روش پژوهش حاضر تحلیل محتوای کیفی با رویکرد توصیفی تفسیری می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه حکایات، اشارات و تمثیلات دفاتر شش گانه مثنوی مولوی تشکیل می داد که با توجه به امکان بررسی کلیه حکایات، اشارات و تمثیلات، بجای نمونه گیری، بررسی به صورت سرشماری انجام شد. در نهایت تعداد 66 درون مایه و مضمون مرتبط با مسئله جبر و اختیار از موارد مورد بررسی استخراج شد. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که ذوق و اندیشه عرفانی مولوی از یک سو و نگرش او به مسئله تربیت پذیری انسان از سوی دیگر موجب شده است که مولوی در مثنوی خود نسبت به جبر و اختیار نظری متفاوت داشته باشد. از دیدگاه تربیتی و اخلاقی مولوی، با توجه به دو سوی حیوانی و فرشتگی انسان و انتخاب گریزناپذیر ذاتی و دائمی که هویت اخلاقی انسان را می سازد، با جبرگرایی به شدت مخالفت می کند و جبریان را فریبکار می نامند. از دیدگاه کلامی نیز جبر متکلمان را جبر عامه نامیده، معتقدان به آن را بی اعتبار می داند. دیدگاه عرفانی مولوی نیز درباره جبر و اختیار بیان کننده آن است که وجود مطلق فقط از آن خداوند است و هر خیر و شری از جانب اوست و این جبر عامه نیست بلکه اثر معیت با حق و حاصل فنا در ذات خداوندی است.
واکاوی رابطه مشیت الهی و اراده انسان در تفسیر آیات 23 و 24 سوره کهف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیفیت ارتباط اراده انسان با مشیت الهی از مسائل پیچیده ای است که همواره ذهن بشر را به خود مشغول داشته است. آیات بسیاری از قرآن کریم بر حاکمیت اراده خداوند بر عالم- حتی بر اعمال اختیاری انسان- تأکید نموده است. این آیات گروهی از مفسران را به این باور رسانیده که انسان در اعمال - و حتی در کفر و ایمان- خود نقشی نداشته و اراده وی مقهور اراده خداوند است. در مقابل گروهی دیگر از مفسران از اختیار انسان جانب داری نموده اند. در این میان سؤالی مهم بی پاسخ رها گشته و آن، چرایی تأکید قرآن کریم بر حاکمیت مشیت الهی در سراسر جهان می باشد. پژوهش حاضر- در جست و جوی پاسخی برای این سؤال- می کوشد با سنجش آراء تفسیری درباره آیات ﴿وَ لا تَقُولَنَ لِشَیْ ءٍ إِنِّی فاعِلٌ ذلِکَ غَدا * إِلاَّ أَن یَشاءَ اللَهُ﴾ از منظری متفاوت به این آیات نگریسته، پاسخ را بیابد. در این راستا نگارنده پس از بحث مفهوم شناسی، نخست تفسیری را که - با نادیده گرفتن اراده انسان- بر تسلط اراده خداوند در جهان پای فشرده، مورد واکاوی قرار می دهد؛ سپس به مداقه در تفاسیری می پردازد که آیات را در تضاد با اراده انسان ندیده اند؛ و در پایان به نتیجه گیری پرداخته، تبیین می نماید که باور به مفهوم این آیات با تقویت اراده انسان وی را به انجام اعمال نیک راغب تر می سازد.
بررسی و نقد اخلاق رواقی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق دوره جدید سال دوم پاییز ۱۳۹۱ شماره ۷ (پیاپی ۲۹)
103 - 130
حوزه های تخصصی:
بحث از اخلاق یکی از مهمترین و کاربردی ترین مباحث در طول تاریخ اندیشه بوده و از دیرباز ذهن متفکران را به خود مشغول کرده است. رواقیان در مقامِ یکی از پردوام ترین نحله ها در تاریخ فلسفه وجهه ی همّت و نظر خویش را بر حوزه ی اخلاق متمرکز کردند و تأثیرشان در این حوزه مرز مکان و زمان را درنوردید. این دیدگاه در باب اخلاق همانند دیدگاه های اخلاقی دیگر متأثر از شرایط اجتماعی و همچنین دیدگاه فلسفی است. در این نوشتار بر آنیم تا با بررسی شرایط اجتماعی و جهان بینیِ رواقیان، تبیین واضح و روشنی از اخلاق رواقی بدست دهیم و سپس به نقد این دیدگاه اخلاقی خواهیم پرداخت. حاصل مقاله آنکه اخلاق رواقی که تحت تأثیر دیدگاه مابعدالطبیعی آنان قرار دارد به جبرگرایی منتهی می شود اما با این حال به نوعی اختیار را می پذیرد و آن را به حالات درونی انسان محدود کرده و در حوزه ی همین اختیار محدود دعوت به رضایت از تقدیر کرده و شعار انطباق با طبیعت را سر می دهد و با دیدگاه در پی آرامش بخشیدن به بشریت است. بر این اخلاق انتقادهای بنیادینی وارد است به گونه ای این نظرگاه اخلاقی تاب مقاومت در برابر این انتقادات و چالش ها را ندارد.
بررسی سیر تطور مفهوم آزادی و اختیار در اندیشه ی غرب و اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره نوزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷۲
61 - 84
حوزه های تخصصی:
آزادی و اختیار از نیازهای اولیه و فطری بشر است. این دو مفهوم از جمله مفاهیم اساسی، پیچیده و در عین حال مهم در تاریخ ادیان هستند، که همواره بین اندیشمندان در معنا و مفهوم آن اختلاف فراوان بوده است. مقاله حاضر در مقام پاسخ به این مسأله اصلی است که آیا این دو مفهوم به لحاظ فلسفی و معرفتی و سیر تطورات تاریخی دارای معنایی مترادف اند؛ یعنی انسان موجودی مختار و آزاد است یا اینکه در عین اختیار مکلف است و تکلیف وی با اختیارش منافات ندارد. روش تحقیق در این مقاله کتابخانه ای و تحلیلی توصیفی است. نوآوری تحقیق در این مقاله، نقدی بر قرائت رایج از این دو مفهوم مبنی بر ترادف فلسفی آزادی و اختیار و تبیین مرز این دو مفهوم است که موجب مغالطات فراوانی در بین اندیشمندان به ویژه در کلام جدید شده است. دستاورد اصلی مقاله آن است که آزادی در برابر تکلیف از ساحت وجودی انسان بحث می کند و اختیار از ساحت افعال انسانی است که بالطبع دو زمینه متفاوت در بحث از انسان است.
کارکرد جبر در گفتمان فکری حافظ (تحلیلی مبتنی بر نظریه لاکلو و موف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۹
109-136
حوزه های تخصصی:
اندیشمندان موضوع جبر در شعر حافظ را بسیار مورد بررسی قرار داده و آرای مختلفی را در این زمینه مطرح کرده اند. برخی این اصطلاح را، مانند بسیاری از اصطلاحات موجود در شعر او، وسیله ای برای آفرینش ادبی پنداشته اند؛ بعضی آن را ابزاری برای توجیه گفتارهای رندانه تلقی کرده اند؛ بسیاری دیگر نیز آن را معلول جبرگرا بودن حافظ دانسته اند. با توجه به شیوه آفرینش ادبی، جهان بینی و روح حاکم بر شعر حافظ که نشان از نوعی آزاد اندیشی دارد و همچنین تناقضی که میان اصلاح طلبی و باور به جبر حاکم است، اگرچه قائل شدن به دو مورد نخست به خصوص استفاده از این اصطلاحات برای آفرینش ادبی صحیح به نظر می رسد، برقراری رابطه میان جبر گرایی و جهان بینی حافظ بسیار دشوار است. یکی از شیوه هایی که می تواند ضمن به رسمیت شناختن تفاوت برداشت ها، از گزاره های جبرگرایانه فهمی نزدیک به جهان بینی حافظ ارائه دهد، خودداری از مبنا قرار دادن مفاهیم برآمده از ظاهر تک بیت ها و سعی در به دست آوردن فهمی عمیق تر از شعر حافظ براساس روشی علمی است. از این رو در مقاله حاضر سعی شده است با استفاده از رویکرد ارنستو لاکلو و شانتال موف، لایه های زیرین گزاره های جبرگرایانه شعر حافظ بررسی شود و طبق پیش فرض های تحلیل انتقادی گفتمان، مبنی بر غیرشفاف بودن زبان در انتقال مفاهیم و تأثیر زبان در فهم واقعیت ها، نشان داده شود که هدف غایی حافظ از به کار بردن مفاهیم جبرگرایانه، نه بیان باور به جبر، بلکه ایجاد فضای لازم برای بسط ایدئولوژی گفتمان رندی و سست کردن هژمونی گفتمان زاهدانه است که از قرن ها قبل، بر فضای فرهنگی ایران تسلط داشته است.
مضامین عشق و جبر در داستانهای ناتورالیستی صادق چوبک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال دهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
105-126
حوزه های تخصصی:
عشق وجبر از برجسته ترین مضامین ادبیات فارسی است.جبر دربرابرواژه پربسامد اختیارقرار می گیرد وعشق در بعد معنوی وروحانی خود یادآور عرفان وحب ذات اقدس الهی می باشدودربعد جسمانی وباسر منشأ غریزه اش، عشق زمینی وجنسیتی نام می گیرد.نگارنده دراین پژوهش برآن است که بابررسی، توصیف وتحلیل آثار داستانی ناتورالیستی صادق چوبک دیدگاه وی را از نظر عشق زمینی وبعد جسمانی آن وسرنوشت انسان محکوم به تقدیررابیان کند. حیوانی بودن طبع انسان در این داستان ها واین که انسان بنا به سرشت حیوانی اش به صورت موجودی زیاده طلب ، شهوت ران تصویر می شود نگاهی ناتورالیستی است وعشق به صورت خواست جسمانی و جنسیتی به عنوان یک تجربه مشروع مطرح می شودوبه سبب جبر زیست شناختی؛ یعنی انسان، ناگزیر از تن دادن به الزام های زیستی است. وناکامی در اِعمال کردن اراده فردی مقهور بودن انسان در برابر سرنوشت محتوم است. چوبک در داستان هایش متکی بر تأثیرعناصرناتورالیستی سرنوشت، جبر محیط و وراثت بر شخصیت های داستان های خود می باشد
تبیین مساله دعا از نظر فخر رازی با توجه به اهم مبانی انسان شناسی او(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۰
31-42
حوزه های تخصصی:
در تبیین مساله دعا از نظر فخررازی، نباید مبانی انسان شناسی وی را نادیده گرفت. جبر و اختیار ، تجرد نفس و کمال انسان اهم مبانی انسان شناسی هستند که تبیین مساله دعا را تحت تأثیر قرار می دهند. بنا بر اینکه فخر را در این مسائل مهم انسان شناسی صاحب چه اندیشه ای بدانیم، تحلیل مساله دعا متفاوت خواهد شد. این پژوهش با روش تحلیلی و استنادی در پی تبیین مساله دعا از نظر فخررازی مبتنی بر اهم مبانی انسان شناسی ایشان است. یافته های تحقیق نشان می دهد؛ علی رغم تشتت آراء فخر در این مسائل، قول به اختیار و تجرد نفس ارجح است و می بایست بر اساس آن مساله دعا تبیین گردد. هم چنین نگرش جامع فخر به کمال انسان و بررسی از زوایای مختلف نیز تاثیر بسزایی در تفسیر دعا دارد. در این نوشتار با توجه به این مبانی انسان شناسی فخر رازی، مسأله دعا تبیین شده است.
بررسی تطبیقی جبر و اختیار از دیدگاه لایب نیتس و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هفدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۴۳)
317 - 342
حوزه های تخصصی:
بحث از مسئله جبر و اختیار یکی از مهم ترین مسائل تاریخ تفکر بشریت و همواره محل مواجهه طیف گسترده ای از آرای اندیشمندان بوده است. سؤال اصلی این خواهد بود که آیا اعتقاد به اصل هماهنگی پیشین، بنیاد نوعی نفی اختیار و حاکمیت ضرورت نیست؟ چگونه اراده ازلی الهی با اختیار آدمی سازگار است؟ لایب نیتس به عنوان یکی از فلاسفه بزرگ قبل از کانت، در صدد است که با تمایز میان ضرورت مطلق و ضرورت شرطی و نظریه جهان های ممکن، به تثبیت اختیار انسان بپردازد. علامه طباطبایی هم اختیار را امری فطری دانسته و بیان کرده است که قاعده «ضرورت سابق الشی ما لم یجب لم یوجد» هیچ منافاتی با اختیار انسان ندارد. در این پژوهش ضمن بیان مبانی لایب نیتس و علامه طباطبایی، دیدگاه لایب نیتس نقد می شود. آنچه در اینجا مهم بوده، بیان دیدگاه این دو اندیشمند و تطبیق، تحلیل و بررسی آن است.
نظریه الاستطاعه وتطبیقاتها عند الإمام علی الهادی (ع) (رؤیه فی نظریه الجبر و التفویض)(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر موضوع نظریه استطاعت و کاربردهای آن را در گفتار امام هادی (ع) در بر می گیرد که از دیدگاه ما پایه و اساس نظریه جبر و اختیار ائمه اسلام علیهم السلام است. در این پژوهش سعی داریم -با تکیه بر معلومات محدود خود- ایده های امام (ع) را در این نظریه که تا به حال کسی به آن نپرداخته است شفاف سازی کنیم. از این رو مفهوم استطاعت را در لغت و اصطلاح بیان کرده و مبانی قرآنی آن را به ایجاز و تا جایی که فضای این تحقیق اجازه داده است، بررسی می نمائیم. باشد که فرصتی برای پژوهش در این نظریه و کشف مبانی آن در قرآن و حدیث و احادیث ماثور ائمه اهل بیت علیهم السلام در این باب، فراهم آید.
هدایت و ضلالت قرآنی و رابطهآن با اختیار انسان از منظر علامه طباطبایی، فخر رازی و زمخشری
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات مهم قرآنی مسئله هدایت و ضلالت است؛ در این رابطه، قرآن در مواردی هدایت و ضلالت را به خدا نسبت میدهد و درآیاتی نیز بر اراده و اختیار انسان در هدایت و ضلالتش تأکید دارد. چه رابطهای بین هدایت و ضلالت الهی و نقش افعال اختیاری و ارادهانسان از منظر قرآن وجود دارد؟ این تحقیق با روش توصیفی، تحلیلی و تطبیقی به بررسی آیات هدایت و ضلالت در قرآن از دیدگاه علّامه طباطبایی در تفسیر« المیزان» ، فخررازی در تفسیر مفاتیحالغیب و زمخشری در تفسیر کشاف میپردازد. هدف این پژوهش، یافتن رابطهای معنادار بین هدایت و ضلالت الهی است که از ظاهر برخی ازآیات قرآن فهمیده میشود و نیز نقش اختیار و اراده انسان در این موضوع که از بعضی آیات دیگر استنباط میشود. علّامه طباطبایی هدایت ابتدایی و توفیقی را به اراده الهی و ضلالت ابتدایی را به اراده انسانی و ضلالت کیفری را نوعی مجازات الهی میداند؛ فخر رازی با پذیرش مسلک جبرگرایانه، خداوند را خالق همهچیز از جمله هدایت و ضلالت بیان کرده است و زمخشری، براساس مکتب اعتزال، استناد هدایت و ضلالت در آیات قرآن به خداوند را نوعی مجاز میداند و بر نقش اراده و اختیار انسان تأکید دارد.
نگاهی به محتویات و منابع و مآخذ دست نویس 3447 کتابخانه ملی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۵)
207 - 242
دست نویس شماره 3447 کتابخانه ملی تبریز، دربردارنده اثری فارسی در حساب، هندسه، جبر و نیز مطالبی پراکنده در هیئت و ابعاد و اجرام است که نگارش آن در 670 قمری به پایان رسیده، اما نام نویسنده و عنوان کتاب معلوم نیست. این نگارنده ناشناس در نگارش دو مقاله نخست از مقاله ها چهارگانه کتاب، از کتاب التکمله فی الحساب عبدالقاهر بغدادی(د 429ق) بهره بسیار برده است و در مقاله سوم (هندسه) نیز توجهی خاص به کتاب المنازل السبع بوزجانی داشته است. مقاله چهارم اثری بسیار معمولی در جبر و مقابله است که به رغم پژوهش های انجام گرفته تا آن روزگار، از حل معادلات درجه دوم فراتر نمی رود. و «خاتمه» اثر نیز به برخی «نوادر فراخور هر مقاله» اختصاص دارد. این اثر اگرچه از لحاظ محتوا نکته تازه چندانی ندارد، امّا از منظر تاریخ نگارش آثار علمی فارسی و با توجه به مفصل بودن و روزگار تألیف، اثری در خور توجه به شمار می آید.
جبر و اختیار از دیدگاه تقابل های دوگانه سبک خاص سعدی در گلستان
حوزه های تخصصی:
چهره ی زروان در«کوش نامه»
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی آیین زروانی در متن حماسی « کوش نامه » اثرایرانشان(ایرانشاه) بن ابوالخیر می پردازد. زروان، خدای زمان، از آیین های رایج ایران باستان است که فلسفه و اندیشه های آن در متون فارسی به خصوص متن های حماسی، بازتاب گسترده ای یافته است. در این پژوهش با استفاده از تحلیل محتوایی، ابتدا زروانیسم و فلسفه آن به صورت مختصر، معرفی شده؛سپس با بررسی متن « کوش نامه» چهره و اندیشه های این آیین از خلال بیت های آن نمایان شده است. بابررسی محتوای « کوش نامه » این نتیجه حاصل می گردد که چهره زروان در دو قالب زمان و سپهر به صورت گسترده ای در این متن بازتاب داشته است. زمان در قالب زمان کرانمند و بیکران شامل شب و روز، سرنوشت و تقدیر و چهره سیاه و گریز ناپذیر مرگ رخ می نماید. سپهر نیز چهره خود را به صورت ستارگان و تأثیر آنان در سرنوشت و بخت آدمی، طالع بینی، ستاره شناسی و تقدیر جبرگرایانه، نمودار ساخته است
نحوه معرفی جبر در کتاب های درسی ریاضی در دوره های مختلف تاریخی در ایران و ارتباط آن با چگونگی سازماندهی مبحث جبر در کتاب ریاضی پایه هفتم توسط معلمان ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«هدف از این مقاله، بررسی ارتباط بین مبحث جبر در کتاب های درسی گذشته با چگونگی سازماندهی این موضوع توسط معلمان ریاضی در زمان حال است. با این هدف، دو محور مورد مطالعه قرار گرفته است که یکی نحوه آغاز و ارائه مبحث جبر در تاریخ ریاضی ایران و در کتاب های درسی ریاضی در دوره های گذشته در ایران و دیگری، نقش محتوای کتاب های گذشته در شکل گیریِ سازماندهی و تدریس جبر توسط معلمان ریاضی است. روش تحقیق، تحلیل محتوا و تحلیل تاریخی و اسنادی بوده است. این مطالعه نشان داد دانش و روش های آموزشی معلمان منطبق بر محتوای جبر کتاب فعلی ریاضی هفتم نیست و حدود 3/1 دانش آنان، مبتنی بر تجربه های حاصل از محتوای کتاب های درسی گذشته است.»
چهره زروان در «کوش نامه» با رویکرد تمثیلی
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۸ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۸
103 - 123
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی آیین زروانی در متن حماسی «کوش نامه» اثر ایرانشان (ایرانشاه) بن ابوالخیر می پردازد. زروان، خدای زمان، از آیین های رایج ایران باستان است که فلسفه و اندیشه های آن در متون فارسی به خصوص متن های حماسی، بازتاب گسترده ای یافته است. در این پژوهش با استفاده از تحلیل محتوایی، ابتدا زروانیسم و فلسفه آن به صورت مختصر، معرفی شده؛ سپس با بررسی متن «کوش نامه» چهره و اندیشه های این آیین از خلال بیت های آن نمایان شده است. با بررسی محتوای «کوش نامه» این نتیجه حاصل می گردد که چهره زروان در دو قالب زمان و سپهر به صورت گسترده ای در این متن بازتاب داشته است. زمان در قالب زمان کرانمند و بیکران شامل شب و روز، سرنوشت و تقدیر و چهره سیاه و گریز ناپذیر مرگ رخ می نماید. سپهر نیز چهره خود را به صورت ستارگان و تأثیر آنان در سرنوشت و بخت آدمی، طالع بینی، ستاره شناسی و تقدیر جبرگرایانه، نمودار ساخته است.
تبیین سازگاری علم پیشین الهی و اختیار انسان در بستر نظریه نسبیت اینشتین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مسئله علم پیشین الهی و تعارض آن با اختیار انسان از قدیمی ترین موضوعات مطرح در ادیان ابراهیمی است. پاسخ هایی که تا کنون به این شبهه داده شده، از رویکرد مطلق بینی مفاهیم استفاده کرده اند. هدف این پژوهش پاسخ به این شبهه قدیمی با کمک علوم روز خصوصاً نتایج حاصل از نظریه نسبیت اینشتین با رویکرد نسبی بینی است. این پژوهش با روش تحلیلی - انتقادی پس از گردآوری داده ها از منابع موجود صورت گرفته است. در نظریه نسبیت، حادثه ای که از دید ناظر زمانمند در آینده رخ می دهد، برای ناظری بی زمان در لحظه حال رخ می دهد. باتوجه به این نکته، این پژوهش نتیجه می گیرد که آنچه علم پیشین نامیده می شود، در واقع از منظر ناظر انسانی علم پیشین است، ولی از منظر ناظری بی زمان علم به زمان حال محسوب می شود؛ چه این ناظر موجودی مادی و ذاتاً زمانمند باشد که سبباً و بر اساس نظریه نسبیت بی زمان شده باشد و چه موجودی همانند خدا غیرمادی و ذاتاً بی زمان. درنتیجه علمِ موجود بی زمان به این دلیل که همواره علم به زمان حال است، هرگز با اختیار انسان در تعارض قرار نمی گیرد.