مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
آموزش وپرورش
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه شناسایی استلزام های برنامه درسی موسیقی در نظام آموزش وپرورش جمهوری اسلامی ایران با اتکا به اسناد فرادست آموزش وپرورش و مبانی دینی و فلسفی، جامعه شناختی و روان شناختی است. روش پژوهش به اقتضاء مطالعه، چندگانه است. از روش های تحلیل سند برای واکاوی اسناد بالادستی، مطالعه تطبیقی کشورهای پیشرو در آموزش وپرورش، مصاحبه پدیدارشناسانه با متخصصان موضوعی و تحلیل محتوای آثار مراجع تقلید و مجتهدین در این پژوهش استفاده شده است. تحلیل داده ها به روش تحلیل سند کیفی آلسیده، الگوی تطبیقی بردی و کدگذاری های باز و محوری انجام شد. برای اعتباربخشی به یافته ها از ضریب توافق در کدگذاری، توصیف غنی، کفایت ارجاعی، وارسی دوباره توسط مصاحبه شوندگان و اعتباریابی اجماعی استفاده شد. یافته های پژوهش در قالب امکان ورود به عرصه برنامه درسی موسیقی؛ استلزام هایی را در ابعاد دینی و فلسفی، روان شناختی و زیستی، جامعه شناختی و سیاسی و مدیریت و اجرای برنامه درسی حاصل کرد. توجه به این استلزام ها، چارچوب و پیش زمینه ای را برای طراحی برنامه درسی موسیقی در عرصه آموزش وپرورش عمومی کشور ایران فراهم می آورد که در سایه ارزش های دینی و ملی، برنامه درسی موسیقی را از عرصه ای مغفول خارج می سازد.
کاربست نظریه انتقادی در چرخه سیاست گذاری آموزش وپرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیاست گذاری عمومی به معنای دولت در اجرا است؛ یعنی در موضوعات عمومی، دولت چه تصمیماتی برای چه گروه هایی با چه ابزارهایی می گیرد و چه نتایجی از این تصمیمات حاصل می کند. سیاست گذاری آموزش به معنای طراحی و اجرای سیاست هایی است که دولت در زمینه آموزش به کار می گیرد. آموزش، نهاد جامعه پذیری برای دولت است و به همین علت دولت ها از آموزش به عنوان کالایی عمومی در راستای بازتولید مشروعیت استفاده می کنند. بررسی سیاست گذاری آموزش فراتر از رویکردهای پوزیتیویستی مرسوم در علم سیاست گذاری عمومی، با بهره گیری از نظریات انتقادی در علم نظری سیاست، هدف این مقاله است. بدین منظور با استفاده از روش انتقادی سعی شده است چرخه سیستمی سیاست گذاری آموزش بر اساس نظریه انتقادی نظم بخشی شود. چرخه سیستمی سیاست گذاری مراحلی از قبیل ورودی سیستم، طراحی، اجرا، خروجی، ارزیابی و بازخورد دارد که در این مقاله سعی شده است با بهره گیری از نظریه های انتقادی یورگن هابرماس، پی یر بوردیو و لوئی آلتوسر چرخه سیستمی سیاست گذاری آموزش از منظر انتقادی بررسی شود. یافته های مقاله نشان می دهد نظریه انتقادی، رویکردی است در پاسخ به ناکارآمدی های نظریه مرسوم پوزیتیویستی و سعی می کند با اصطلاحات حوزه عمومی، خرد ارتباطی، میدان های قدرت و سازوبرگ ایدئولوژیک حکومت، فضایی جدید برای سیاست های آموزشی سامان دهد.
ارائه مدل سازمان یادگیرنده در آموزش وپرورش استان کرمانشاه با رویکرد نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
99 - 120
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر درصدد ارائه مدل سازمان یادگیرنده در آموزش وپرورش، با استفاده از روش کیفی داده بنیاد و با بهره گیری از ابزار مصاحبه بوده است. جامعه هدف تحقیق خبرگان، متخصصان، اساتید و مطلعین دانشگاهی در حوزه مدیریت و نیز مدیران آموزش وپرورش استان کرمانشاه بوده اند که پس از انجام مصاحبه با 20 نفر (10 نفر از مدیران و کارکنان آموزش وپرورش استان و 10 نفر از خبرگان و صاحب نظران علمی و دانشگاهی) که با استفاده از روش «نمونه گیری گلوله برفی» انتخاب گردیدند، اشباع نظری صورت پذیرفت. یافته های این مطالعه مبیّن آن بود که «سازمان یادگیرنده» به مثابه سازمانی مبتنی بر پویایی و تحول و برآمده از کنشگری فردی، گروهی و سازمانی، موجودیتی پویا و متغیر است که عواملی علّی «فردی و سازمانی» (مشتمل بر ویژگی های شخصیتی، باورها و نیازهای مربیان و متربیان، انگیزش های شغلی و نیز برنامه ریزی سازمانی)، عوامل زمینه ای مبتنی بر «روزآمدی و تحول بنیادین» (مشتمل بر تحول در نظام تعلیم و تربیت، تحول سازمان، تحول فردی، تحول فرهنگی و دگرگونی در تعاملات اجتماعی)، عوامل مداخله گر «درون سازمانی» (مشتمل بر امکانات و ظرفیت های سازمانی، ساختار، مدیریت و فرهنگ) در بروز و ظهور این پدیده در آموزش وپرورش استان کرمانشاه اثرگذارند. بر این مبنا، در مدلی که به منظور تحقق سازمان یادگیرنده در آموزش وپرورش این استان ارائه می گردد باید به «عواملی در دو سطح فردی و سازمانی» اهتمام نمود و در راستای عوامل اثرگذار مذکور، راهبردهای کلان مدیریتی در جهت تغییر پارادایم مدیریتی ازجمله دگرگونی در ساختار، توانمندسازی کارکنان، تقویت فرهنگ سازمانی و ... را اعمال نمود تا شاهد پیامدها و دستاوردهایی سازمانی و فرا سازمانی مشتمل بر رشد و تعالی فردی (مربیان و متربیان)، تعالی سازمانی، رضایتمندی و در نهایت، ارتقاء سطح علمی کشور بود.
نشانگان ارزیابی عملکرد معلمان متوسطه دوم مدارس دولتی استان خراسان جنوبی : سنتزپژوهی براساس مدل روبرتس (یک مطالعه کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نشانگان ارزیابی عملکرد معلمان است. رویکرد پژوهش حاضر تحلیل محتوای اسنادی و روش آن سنتز پژوهی است. جامعه پژوهش کلیه مقالاتی هستند (137 سند و مطالعه)که در مورد نشانگان ارزیابی عملکرد معلمان در پایگاه های تخصصی و علمی ارائه شده اند. نمونه پژوهش 23 سند و مطالعه است که این تعداد بر اساس پایش موضوعی، اشباع نظری داده ها و به صورت هدفمند انتخاب شده اند. داده های پژوهش از تحلیل کیفی اسناد موردمطالعه، گردآوری شده اند. با تجزیه وتحلیل داده ها، نشانگان ارزیابی عملکرد معلمان در 4 بُعد، 15 محور طبقه بندی شدند. این ابعاد شامل بعد فردی (مشتمل بر محورهای؛ شخصیتی، مهارت های ادراکی و آراستگی ظاهری)، بُعد سازمانی (مشتمل بر عوامل؛ تعهد، توسعه حرفه ای، مشارکت سازمانی، انگیزش حرفه ای، ارتباطات و رضایت)، بُعد اجتماعی (مشتمل بر عوامل؛ ارزش های اجتماعی و مناسبات اجتماعی) و بعد فرآیند یاددهی و یادگیری (مشتمل بر عوامل؛ رعایت قوانین آموزشی، تدریس، ارزشیابی و پژوهش و تألیف) هست.
تحلیل انتقادی سیاست های توانمندسازی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
104 - 135
حوزههای تخصصی:
توانمندسازی معلمان فرایندی پیچیده و چندبعدی است که نیازمند سیاست گذاری پویا در ابعاد متعددی است. در پژوهش حاضر تلاش شد عوامل مؤثر بر پدیده توانمندسازی معلمان موردبحث و بررسی قرار گیرد. پژوهش با اعمال رویکرد ترکیبی و در دو گام مطالعه تطبیقی و تحلیل انتقادی انجام شد. در بخش نخست داده های مربوط به آموزش معلمان در کشورهای فنلاند، سنگاپور، ژاپن، اتریش، فرانسه و ایران در محورهای مشخص جمع آوری گردید و در گام دوم با (14) نفر از متخصصین تعلیم و تربیت، مدیران و اعضاء هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. یافته های پژوهش مبین آن است که توانمندسازی معلمان از دو بعد کلان و خرد با موانع متعددی مواجه است. ضعف جایگاه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی معلمان از منظر کلان و ضعف آموزش های بدو خدمت، ضمن خدمت، حمایت از توسعه مستمر حرفه ای و فقدان سیاست جذب فراگیر مناسب از منظر خرد مانع توانمندسازی معلمان شده است؛ بنابراین توصیه می شود به منظور ارتقاء جامعه و حرکت در مسیر توسعه پایدار، دیدگاه مسئولین به آموزش وپرورش و این حرفه در ابعاد مختلف و به صورت عملی تغییر کرده و سیاست هایی متناسب با نیازهای جامعه معلمان و سطح بین المللی اتخاذشده و از ورود افرادی که استعداد، علاقه و شایستگی لازم را ندارند، جلوگیری شود.
اصلاح ساختاری رفتار ریاکارانه با تمرکز بر کنشگران مرزی در آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوگانه عاملیت-ساختار در مورد رفتارهای ریاکارانه جمعی در میان ایرانیان مدت هاست موضوع بحث و مناقشه بوده است. در این میان برخی عاملیت و برخی دیگر عامل اصلی این رفتار نادرست را ساختار موجود در جامعه دانسته اند. هدف پژوهش حاضر بررسی عمیق علل رفتار ریاکارانه و ارائه الگویی برای اصلاح آن با تمرکز بر نهاد آموزش وپرورش است. رویکرد پژوهش کیفی و میان رشته ای با استفاده از داده های جامعه شناسی، روانشناسی، حقوق، ادبیات، علوم سیاسی، روابط بین الملل و ... بوده است. کدگذاری داده ها تا اشباع نظری با استفاده از روش تحلیل موضوعی ادامه یافت. مقوله های اصلی در بخش علت رفتار ریاکارانه تحت تسلط فرا نظریه ساختار-عمل گیدنز شناسایی می شوند. این نظریه هنجار اجتماعی را نتیجه کنش عاملیتی-ساختاری می داند. به این ترتیب در بخش عاملیت، ساده انگاری بیش ازحد رفتار ریاکارانه، نفی فردیت و جبر تاریخی و برای مقوله ساختار، انحصار (سازمانی) دولتی، استبداد، استفاده ابزاری از دین و خودکامگی برخی مدیران، قرار دادن سنت در برابر مدرنیته و احساس ناامیدی اجتماعی در برابر بی عدالتی های موجود برای مقوله ساختار پدید آمد. بر اساس الزامات و محدودیت های آموزش وپرورش، ضمن رعایت نظریه کاملاً ایرانی کنشگران مرزی مقصود فراستخواه، مقوله های اجرای اصل شایسته سالاری و تخصیص منابع شایسته ، قرار دادن دروس فلسفه اخلاق و حقوق بشر در سرفصل ها، ایجاد فضا برای روانشناسان، تلاش برای احیای سرمایه اجتماعی، استفاده از هر فرصتی برای ایجاد بستری برای مدرنیته، اجرای مدیریت دانش و اجماع در انجام کنش های مدنی کارآمد نیز به عنوان راهکار پیشنهاد شد.
بررسی تأثیر عوامل محرک و انگیزه ساز اجتماعی، فرهنگی و ورزشی در جذب بازماندگان از تحصیل (متوسطه اول) استان سیستان و بلوچستان
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر عوامل محرک و انگیزه ساز اجتماعی، فرهنگی و ورزشی در جذب بازماندگان از تحصیل (متوسطه اول) استان سیستان و بلوچستان انجام شده است. روش این پژوهش از نوع توصیفی و از نظر هدف کاربردی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه مدیران، معاونین و دبیران تربیت بدنی و پرورشی آموزش وپرورش استان سیستان و بلوچستان بود. نمونه آماری تحقیق 384 نفر بر اساس جدول مورگان بوده است که محقق برای دست یابی به نتایج کامل تر تعداد بیشتری پرسشنامه را به صورت خوشه ای دومرحله ای در میان جامعه توزیع نموده است که 420 پرسشنامه به محقق بازگردانده شده است. ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته بر اساس مبانی نظری تحقیق بوده است که روایی و پایایی آن مورد بررسی و تائید قرار گرفته است. برای تجزیه و تحلیل آماری از نرم افزار Spss نسخه 22 استفاده گردید. یافته های تحقیق بیانگر وجود رابطه معنادار (001/0= P) بین عوامل شناسایی شده به عنوان جذب بازماندگان از تحصیل شامل عوامل فردی، اجماعی، فرهنگی، اقتصادی، روان شناختی و ورزشی و میانگین فرضی هر کدام از عوامل بوده است. نتایج تحقیق نشان داد که از نظر جامعه آماری تحقیق عوامل اقتصادی و ورزشی می تواند به صورت مثبت تری در جذب بازماندگان از تحصیل نقش ایفا کند.
ارائه الگوی توسعه کارافرینی درآموزش و پرورش بارویکرد مهارت آموزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهارت آموزی دوره ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
65 - 98
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف ارائه الگوی توسعه کارآفرینی درآموزش وپرورش با رویکرد مهارت آموزی می باشد. تحقیق حاضر از نظر هدف بنیادی و رویکرد کاربردی دارد و روش تحقیق کیفی و از روش تحلیل محتوا می باشد. جامعه آماری شامل اساتید و خبرگان در حوزه توسعه کارآفرینی می باشند و روش نمونه گیری در این تحقیق از نوع روش نمونه گیری گلوله برفی می باشد. روش و ابزار گردآوری اطلاعات دربخش کیفی بصورت مصاحبه نیمه ساختار می باشد. برای شناسایی مؤلفه های توسعه کارآفرینی با رویکرد مهارت آموزی از روش تحلیل محتوا استفاده شده است؛ برای رتبه بندی مؤلفه های توسعه کارآفرینی با رویکرد نهادی از روش دلفی استفاده شده است؛ برای سطح بندی عوامل مؤثر بر توسعه کارآفرینی با رویکرد مهارت آموزی از روش معادلات ساختاری و تفسیری(ISM) استفاده شد. جامعه آماری شامل 950 نفردربخش کمی شامل کارکنان ومدیران آموزش وپرورش ناحیه2مشهدمیباشندکه تعدادحجم نمونه براساس جدول مورگان 274محاسبه شده است روش های آماری برای تجزیه وتحلیل اطلاعات موجود استفاده ارنرم افزارSMART PLSو SPSS20 است.نتایج تحقیق بیانگران است که سازه های ارایه الگوی مهارت آموزی عبارتندازنگرش کارآفرینی وزیرساخت های کارآفرینی وپشتیبانی حاکمیت میباشند وسازه ای مرتبط باتوسعه کارافرینی شامل عملکردکارآفرینی چشم اندازکارآفرینی مدیریت کارآفرینی وتفکراستراتژیک کارافرینی فرهنگ کارآفرینی می باشند.نتایج مدل ساختاری نشاندهنده ارتباط مثبت وقوی پشتیبانی حاکمیت ومهارت آموزی باضریب 231/0وآزمونt365/2وارتباط مثبت ومعناداری مدیریت کارآفرینی وفرهنگ کارافرینی بامهارت آموزی دارد.همچنین ارتباط متوسط بین عملکردکارآفرینی ومهارت آموزی وجوددارد.
بررسی تأثیر اخلاق حرفه ای بر تعهد سازمانی معلمان و مدیران ناحیه ۳ استان قم
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
59 - 70
حوزههای تخصصی:
اخلاق حرفه ای یکی از مسائل اساسی همه جوامع بشرى است. در حال حاضر، متأسفانه در جامعه ما، در محیط کار، کمتر به اخلاق حرفه ای توجه می شود. درحالی که در غرب سکولار، در دانش های مربوط به مدیریت و سازمان، شاخه ای با عنوان اخلاق کار و حرفه وجود دارد، ولی در جامعه دینی ما در مدیریت، به اخلاق توجه کافی نشده است. بر همین اساس، هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی قدرت اخلاق حرفه ای بر رفتار سبز معلمان در ناحیه 3 استان قم است. به لحاظ ماهیت و اهداف، این پژوهش کاربردى توصیفی- پیمایشی است؛ جامعه آمارى این پژوهش شامل ۸۵۲ نفر از معلمان و مدیران ناحیه 3 استان قم در سال 1399 بود که بر اساس فرمول کوکران، ۱۱۹ نفر به عنوان نمونه پژوهش برآورد گردید. براى گرداورى داده ها از پرسشنامه اخلاق کار گریگورى و ابراهیمی و حسن پور جهت رفتار سبز معلمان و مدیران استفاده شد. اطلاعات از طریق پرسشنامه ای که در بین ۱۱۹ نفر از معلمان و مدیران آموزش وپرورش ناحیه 3 استان قم در سال 1399 توزیع شد، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. جهت تجزیه وتحلیل فرضیه های پژوهش از روش مدل سازی معادلات ساختارى با استفاده از نرم افزارهای Smart PLS استفاده شد. بر اساس یافته های این پژوهش و افزایش قدرت اخلاق کاری به منظور دسترسی به رفتار سبز معلمان و مدیران، پیشنهاد می گردد:1: بر اساس روش های الگوبرداری و اسوه سازی اسلامی، مدیران رده بالای سازمان خود متعهد به رعایت اخلاق حسنه کاری در سازمان باشند تا بهبود اخلاق کاری صرفاً یک شعار قلمداد نگردد 2: معیارها و عملکردهای عینی اخلاق حرفه ای و اخلاق کاری مطلوب برای سازمان طراحی و در دسترس کارکنان قرار گیرد 3: در مراحل ابتدایی اجرای طرح، مزایا و تشویقات مادی و معنوی برانگیزاننده و مناسبی برای افرادی در سازمان که تعهد بالای کاری و اخلاقی دارند در نظر گرفته شود تا زمینه درونی سازی رفتار سبز معلمان و مدیران فراهم گردد.
طراحی الگوی توسعه حرفه ای مدیران با رویکرد داده بنیاد: پژوهشی کیفی در آموزش وپرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و توسعه منابع انسانی سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۹
39 - 78
حوزههای تخصصی:
نظام آموزشی زمینه ساز رشد و توسعه فکری و زمینه ساز بلوغ و تحقق ظرفیت های انسانی است و مدیران آموزش وپرورش باید از لحاظ حرفه ای برای انجام موفقیت آمیز این رسالت توسعه یابند زیرا بخش عظیمی از پیچیدگی و حساسیت نظام آموزشی به رفتار مدیران برمی گردد و موفقیت سازمان در رسیدن به اهداف و مأموریت های سازمانی منوط به وجود مدیران کاردان و لایق است؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف تدوین الگوی توسعه حرفه ای مدیران آموزش وپرورش طراحی شد. برای انجام پژوهش از رویکرد کیفی با روش گرانددتئوری استفاده گردید. جامعه پژوهش، کلیه صاحب نظران، اساتید و مدیران ارشد حوزه منابع انسانی در آموزش و پرورش بود که با استفاده از نمونه گیری هدفمند با 21 نفر از صاحب نظران مصاحبه شد. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. برای تجزیه و تحلیل یافته های کیفی از روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد "توسعه مهارت های شناختی-رهبری- مدیریتی و توسعه اخلاق حرفه ای" به عنوان مقوله های محوری، "برنامه ریزی توسعه حرفه ای، استعداد سازمان، فرصت های آموزشی و یادگیری و خودتوسعه ای" به عنوان شرایط علی، " شبکه سازی، ارشادگری، امکانات و منابع و مدیریت مسیر شغلی" به عنوان راهبردها، مقوله های " ارزش ها و فرهنگ سازمانی، گروه مدیران و شرایط کاری" به عنوان بستر، " عوامل سازمانی، جو یادگیری- بهسازی- توسعه و موانع و درگیری مدیران" به عنوان شرایط مداخله گر مطرح شدند و جانشین پروری می تواند پیامدهایی برای توسعه فردی و سازمانی در آموزش و پرورش و اثرات مثبت فراسازمانی برای جامعه داشته باشد. این مدل می تواند در راستای توسعه حرفه ای و بهبود کیفیت آموزش و مدیریت منابع انسانی و شایسته سالاری در آموزش وپرورش بسیار موثر و سودمند باشد.
طراحی الگوی شایستگی مدیران دوره دوم آموزش متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۲
139 - 168
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، طراحی الگوی شایستگی مدیران دوره دوم آموزش متوسطه بود. این پژوهش با استفاده از روش کیفی و از نوع اکتشافی انجام شد. جامعه ی آماری، 22 نفر شامل خبرگان علمی (4 نفر)، مدیران مناطق آموزش وپرورش (6 نفر)، مدیران دوره دوم آموزش متوسطه (6 نفر) و دبیران دوره دوم آموزش متوسطه شهر تهران (6 نفر) بود. نمونه آماری به شیوه هدفمند انتخاب شد که به علت محدود بودن آن ها برابر با جامعه آماری، 24 نفر انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها از روش تئوری داده بنیاد استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها، فیش برداری و مصاحبه عمیق بود. یافته های پژوهش نشان داد که الگوی شایستگی مدیران دوره دوم آموزش متوسطه، دارای 71 مؤلفه در قالب هشت بُعد به ترتیب اهمیت شامل ویژگی های اخلاقی (16 مؤلفه)، دانش (2 مؤلفه)، مهارت (6 مؤلفه)، بینش (3 مؤلفه)، ویژگی های شخصیتی (9 مؤلفه)، توانایی (8 مؤلفه)، اعتبار (5 مؤلفه) و نگرش (22 مؤلفه) است. نتایج، نشان از اهمیت بُعد اخلاقی به منظور جذب و به کارگیری مدیران مدارس دارد. در این زمینه، باید ابزارهایی برای سنجش مؤلفه های موجود در بُعد اخلاقی طراحی شود تا جذب هدفمند صورت گیرد. مدیران مدارس، آینده سازان کشور را تربیت می کنند؛ لذا در خصوص انتخاب مدیر شایسته، باید نهایت دقت و سخت گیری در قرابت مدیر با این مؤلفه ها را به عمل آورد تا تعلیم و تربیت، به هدف تعیین شده دست یابد.
سیاست گذاری های ناکارآمد در حوزه مسجد و مدرسه؛ تأملی بر شکاف میان کارکردهای تربیتی دو نهاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال ۲۵ پاییز ۱۴۰۳شماره ۶۷
103 - 140
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش پیش رو، تأملی بر سیاست گذاری های ناکارآمد حوزه کارکردهای تربیتی دو نهاد مسجد و مدرسه در ایران پس از انقلاب اسلامی است. برای دستیابی به این هدف، داده های پژوهش به روش اسنادی جمع آوری شده و مورد تحلیل محتوای کیفی قرار گرفته اند. جامعه آماری پژوهش شامل برنامه های توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اول تا هفتم پس از انقلاب و نقشه مهندسی فرهنگی کشور به عنوان اسناد عمومی و قوانین و اسناد بالادستی هر یک از دو نهاد مسجد و مدرسه به عنوان اسناد اختصاصی می شود. این داده ها به روش تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که برنامه های توسعه، قوانین و اسناد بالادستی اختصاصی این دو نهاد پس از انقلاب اسلامی ایران، از نقشه جامعی برای تربیت که کارکردهای تربیتی کلیه بازیگران رسمی و غیررسمی را مورد نظر قرار داده باشد و از تمامیت خواهی و بخشی نگری هر نهاد جلوگیری نماید، برخوردار نیستند. در نتیجه، برخی از سیاست ها منجر به تقویت یک جانبه یکی از دو نهاد مسجد و مدرسه و به تبع آن تضعیف دیگری می شود. همچنین با توجه به عدم التفات کافی به کارکردهای هر دو نهاد در کنار یکدیگر در ایفای نقش، تلاش های صورت گرفته به منظور اتحاد میاد این دو نهاد، به شکست انجامیده و روز به روز بر عمق شکاف میان آن ها افزوده شده است.
تبیین علل اثرگذار بر مراجعه دانش آموزان به آموزشگاه های آزاد کنکور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تبیین علل اثرگذار بر مراجعه دانش آموزان به آموزشگاه های آزاد کنکور است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی، با رویکرد تلفیقی (کیفی - کمی) و با استفاده از روش تحقیق آمیخته از نوع اکتشافی انجام شده است. جامعه مورد مطالعه در بخش کیفی شامل مسئولان آموزشگاه ها است که با نمونه ای به تعداد 15 نفر به شیوه گلوله برفی انجام شد. در بخش کمی 170 نفر به شیوه نمونه گیری انتساب متناسب از دانش آموزان آموزشگاه های آزاد کنکور شهر تهران انتخاب شده است. در بخش کیفی، محقق با مصاحبه های نیمه ساختاریافته به گرد آوری داده ها اقدام کرد. سپس با تحلیل محتوای مصاحبه های انجام شده، مهم ترین مفاهیم (با توجه به اهداف) شناسایی و در قالب پرسشنامه محقق ساخته اقدام به سنجش این مفاهیم شد. روایی پرسشنامه به تأیید استادان و صاحب نظران حیطه مورد بررسی رسید و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ در تمامی مقوله ها به تفکیک، بیش از 0.7 محاسبه شد. در بخش کیفی از نرم افزار تجزیه وتحلیل داده ها (Nvivo) استفاده شد و در بخش کمی همه تحلیل های آماری با استفاده از نرم افزار spss انجام شد. بر اساس یافته ها، مهم ترین علل مراجعه داوطلبان به آموزشگاه های آزاد کنکور به ترتیب برای کسب موفقیت در کنکور، رضایت نداشتن از رتبه سال قبل، پیشرفت تحصیلی و ساختن آینده خود، اثربخش و کافی نبودن آموزش های رسمی در مدرسه شناسایی شدند.
شناسایی مؤلفه های انسجام ملی برای کاربست در کتاب های درسی دوره آموزش ابتدایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۱
165 - 210
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه های انسجام ملی برای کاربست در محتوای کتاب های درسی است. پارادایم پژوهش تفسیری، رویکرد کیفی، استراتژی پژوهش تحلیل محتوای کیفی (استقرایی) و میدان مطالعه مشتمل بر معلمان اقوام و صاحب نظران است. از مصاحبه نیمه ساختارمند برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. روش نمونه گیری، هدفمند و تا مرحله اشباع نظری ادامه یافت و از 14 صاحب نظر و 18 معلم مصاحبه به عمل آمد. فرمت داده ها نیز مبتنی بر صوت و برای تحلیل داده ها از دو مرحله کدگذاری باز و محوری استفاده شد. در مرحله اول کدگذاری 451 کد اولیه و 87 مقوله فرعی حاصل شد، در مرحله دوم کدگذاری 16 مقوله اصلی پس از دسته بندی استحصال شد که عبارت اند از: همایی زبانی؛ تنوع بخشی به معرفی مشاهیر؛ نمادهای سرزمینی؛ مشروعیت بخشی به تکثرگرایی فرهنگی؛ بازاندیشی و به متن آورزی زنان؛ تحکیم اعتماد؛ عدالت توزیعی؛ شایسته محوری؛ تقویت هویت ملی؛ توجه به اقتصاد چندفرهنگی؛ معرفی آثار باستانی؛ تحکیم مشروعیت سیاسی؛ بازتعریف سیاست آموزشی؛ تقویت سازگاری ملی- فراملی؛ ایجاد امنیت اجتماعی و اصلاح سیاست رسانه ای. بر اساس یافته ها، ضرورت بازنگری و نگاهی جامع تر نسبت به مؤلفه های انسجام ملی احساس می شود.
نقد و بررسی جایگاه سعدی در کتب فارسی متوسطه دوم؛ تحلیل محتوای کیفی و ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۶)
103 - 122
حوزههای تخصصی:
کتب ادبیات فارسی آموزش وپرورش نقش و جایگاه بسیار مهمی در ترویج زبان و ادب فارسی و پیوند دانش آموزان با اخلاق و هویت ایرانی و اسلامی دارد. از مقدمه کتاب ها برمی آید، این کتب، حافظ میراث فرهنگی و همچنین مؤثرترین ابزار انتقال ارزش های اعتقادی، فرهنگی و ملی به نسل های نوجوان و جوان است. در این درس ها هدف آموزش وپرورش علاوه بر آموزش مهارت خواندن و جنبه های زبانی و بلاغی، جهت دهی به افکار، اندیشه ها و اعتقادات دانش آموزان بوده است. به همین دلیل محتوای این کتاب ها بارها تغییر یافته است. این جستار به توصیف و تحلیل محتوای کیفی و ادبی آثار سعدی در کتب درسی نظام های قدیم و جدید آموزشی ایران (از ۱۳۷۶ش. تاکنون) پرداخته است. روش پژوهش در این جستار، مطالعه دقیق کتابخانه ای و تحلیل و واکاوی از نظرگاه محتوایی و ادبی است و به این نتیجه دست یافته است که گزینش آثار سعدی برای کتاب های درسی به شایستگی انجام نشده است؛ زیرا این متن ها نه تنها معرف واقعی سبک نویسندگی و شاعری سعدی نیست، تنوع محتوایی و موضوعی را که در آثار سعدی وجود دارد نیز به دانش آموزان نشان نمی دهد و اغلب مطالبی را در این کتب قرار داده اند که نگاه دیندارانه سعدی را نشان می دهد. در آن سوی دیگر، آنچه از آثار سعدی در کتب نظام قدیم آورده اند ازنظر محتوایی و ادبی ژرفا و گستره بیشتری نسبت به کتب نظام جدید دارد و تمام جنبه های هنر و سبک نویسندگی و شاعری سعدی را بر خواننده روشن می کند.
طراحی مدل افزایش عدالت سازمانی با رویکرد ارزش های فرهنگی اخلاقی در کارکنان آموزش وپرورش مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
174 - 184
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف طراحی مدل افزایش عدالت سازمانی با رویکرد ارزش های فرهنگی اخلاقی در کارکنان آموزش وپرورش انجام شد.روش شناسی: این مطالعه ازنظر هدف کاربردی و ازنظر شیوه اجرا آمیخته (کیفی و کمی) بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی خبرگان مدیران و معاونان نواحی هفت گانه آموزش و پرورش شهرمشهد و دربخش کمی کارکنان آموزش و پرورش نواحی هفت گانه شهر مشهد درسال تحصیلی 99-1398 بودند. نمونه پژوهش در بخش کیفی 30نفر بودند که طبق اصل اشباع نظری باروش نمونه گیری دردسترس انتخاب و دربخش کمی 257نفر بودند که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. داده ها با روش های فیش برداری، مصاحبه و پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شدند که روایی صوری و سازه تائید و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ برای همه ابعاد بالاتراز 80/0بدست آمد. داده های بخش کیفی با روش دلفی و داده های بخش کمی با شاخص های آمار توصیفی و معادلات ساختاری درنرم افزارهای SPSS-26تحلیل شدند.یافته ها: یافته های بخش کیفی نشان داد که عدالت سازمانی دارای 4 مؤلفه توزیعی (4زیرمقیاس)، رویه ای (3زیرمقیاس)، تعاملی (2زیرمقیاس) و زبانی (2زیرمقیاس) و ارزش های فرهنگی اخلاقی دارای چهار مؤلفه ارزش های فرهنگی (3زیرمقیاس)، رهبری اخلاقی (4زیرمقیاس)، اخلاق حرفه ای (3زیرمقیاس) و جو اخلاقی (2زیرمقیاس) بود. یافته های بخش کمی نشان داد که مؤلفه های هردو عامل تائید شد، زیرمقیاس ها و مؤلفه ها بر مدل افزایش عدالت سازمانی با رویکرد ارزش های فرهنگی اخلاقی اثر معناداری داشتند و مدل دارای شاخص های برازندگی مناسبی بود.بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، مدل نهایی افزایش عدالت سازمانی بارویکرد ارزش های فرهنگی اخلاقی در کارکنان آموزش و پرورش طراحی شد که این مدل می تواند برای متخصصان آموزش و پرورش تلویحات کاربردی داشته باشد و ازآن جهت بهبود سازمان آموزش و پرورش بهره ببرند.
طراحی الگوی اصطکاک سازمانی در آموزش وپرورش استان گلستان با رویکرد نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
266 - 276
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش طراحی الگوی اصطکاک سازمانی در آموزش وپرورش استان گلستان با رویکرد نظریه داده بنیاد بود.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی از نوع اکتشافی و با رویکرد نظریه داده بنیاد بود. جامعه پژوهش خبرگان رشته های مدیریت آموزشی، مدیریت منابع انسانی و رفتار سازمانی آموزش وپرورش استان گلستان در سال تحصیلی 1399 بودند. حجم نمونه طبق اصل اشباع نظری 20 نفر برآورد که با توجه به ملاک های ورود به مطالعه با روش های نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. داده ها با مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی مبتنی بر نظریه استراوس و کوربین (1998) در نرم افزار NVivo تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که اصطکاک سازمانی در آموزش وپرورش دارای 87 مفهوم و 20 مقوله فرعی در 6 مقوله اصلی شامل راهبردهای ضعیف سازمان (شرایط علی)، اصطکاک سازمانی (پدیده محوری)، فشارهای روانی در محیط کار (شرایط مداخله گر)، عوامل درون سازمانی (شرایط زمینه ای)، رفتارهای ضدشهروندی سازمانی (کنش ها) و تنبلی سازمانی (پیامدها) بود. راهبردهای ضعیف سازمان به عنوان شرایط علی شامل ساختار سازمانی معیوب، ضعف در مدیریت منابع انسانی و ضعف در مدیریت استراتژیک، اصطکاک سازمانی به عنوان پدیده محوری شامل بی خیالی کاری، وقت کشی کاری، نبود حس مسئولیت، حماقت عملکردی و ناهمگونی مدیریت نیروی کار، فشارهای روانی در محیط کار به عنوان شرایط مداخله گر شامل تمرکز کنترل و قدرت، فشار عصبی در محیط کار و بی اعتمادی در سازمان، عوامل درون سازمانی به عنوان شرایط زمینه ای شامل ضعف در ارزشیابی عملکرد، ناکارآمدی سیستم اداری، بی توجهی به پیشرفت کاری کارکنان و نابرابری مالی و مادی، رفتارهای ضدشهروندی سازمانی به عنوان کنش ها شامل رفتارهای ضدارزشی و سیاست زدگی و تنبلی سازمانی به عنوان پیامدها شامل کاهش بهره وری سازمانی، ناکارآمدی مدیریت سازمان و تمایل به ترک شغل بودند. در نهایت، الگوی اصطکاک سازمانی در آموزش وپرورش طراحی شد.بحث و نتیجه گیری: الگوی اصطکاک سازمانی پژوهش حاضر می تواند برای متخصصان و برنامه ریزان آموزش وپروش به عنوان الگویی مناسب جهت کاهش اصطکاک سازمانی از طریق مقوله های شناسایی شده مورد بهره برداری قرار گیرد.
شناسایی عوامل موثر بر تعالی منابع انسانی در آموزش وپرورش (معلمان مقطع ابتدایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
332 - 341
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر بر تعالی منابع انسانی در آموزش وپرورش انجام شد.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش شامل اسناد و مدارک تعالی منابع انسانی و خبرگان آموزش وپرورش استان البرز در سال تحصیلی 99-1398 بودند. نمونه طبق اصل اشباع نظری 15 نفر در نظر گرفته شد که با روش های نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. داده ها با مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری که روایی آن را روش مثلث سازی تایید و پایایی آن از طریق ضریب توافق بین دو کدگذار 84/0 محاسبه شد. در نهایت، داده ها با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که تعالی منابع انسانی در معلمان مقطع ابتدایی دارای 79 کد باز، 41 کد محوری و 19 کد انتخابی بود. کدهای انتخابی شامل مدیریت و رهبری پشتیبان، تأمین امکانات و نیازهای دوره ابتدایی، ارتباط موثر و روابط انسانی معلم، فرهنگی بالنده مدرسه، انگیزه شغلی، باور و نگاه به نقش معلم، رضایت شغلی، حقوق و رفاه، دانش و مهارت فناورانه، ویژگی های فردی، فضای مجازی، دانش تخصصی و مهارت های فردی دوره ابتدایی، استراتژی های آموزشی و بالندگی، نقش ذینفعان (دانش آموزان و اولیا)، جذب و تربیت افراد شایسته، ارتقای کیفیت ارزشیابی، سیاست های سازمانی تسهیل کننده، شایستگی های شغلی معلم و مهارت پژوهشی معلم بودند.بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش عوامل موثر شناسایی شده تعالی منابع انسانی در معلمان مقطع ابتدایی برای متخصصان آموزش و پرورش تلویحات کاربردی دارد و آنان می توانند جهت بهبود عملکرد و اثربخشی سازمان عوامل شناسایی شده را ارتقاء ببخشند.
شناسایی ابعاد و مولفه های الگوی پیوند مدرسه و جامعه بر اساس نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
395 - 405
حوزههای تخصصی:
هدف: پیوند مدرسه و جامعه می تواند نقش مهمی در آماده سازی دانش آموزان برای زندگی در جامعه داشته باشد. بنابراین، هدف این مطالعه شناسایی ابعاد و مولفه های الگوی پیوند مدرسه و جامعه بر اساس نظریه داده بنیاد بود.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، کیفی بود. جامعه پژوهش اساتید و خبرگان، سیاست گذاران وزارت آموزش وپرورش، مدیران ادارات کل آموزش وپرورش و مدیران مدارس در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. حجم نمونه بر اساس اصل اشباع نظری 18 نفر تعیین که این تعداد با روش های نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. داده ها با فرم اطلاعات جمعیت شناختی و مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری که روایی مصاحبه ها با روش های مثلث سازی و بررسی همکار تایید و پایایی آن با ضریب کاپای کوهن 79/0 محاسبه شد. داده ها با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی بر مبنای نظریه داده بنیاد در نرم افزار MAXQDA نسخه 2021 تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که برای الگوی پیوند مدرسه و جامعه 42 زیرمقوله در 15 مقوله اصلی شناسایی شد؛ به طوری که در پدیده محوری یک مقوله اصلی پیوند مدرسه و جامعه در ایران، در شرایط علّی دو مقوله اصلی عوامل ساختاری و عوامل محتوایی، در شرایط زمینه ای چهار مقوله اصلی تمرکز ساختاری غالب، فرهنگ سازمانی حاکم، تغییرات شتاب زده و نابهنگام مدیریتی و عوامل فکری و نگرشی، در شرایط مداخله گر سه مقوله اصلی نقش فضای مجازی و شبکه های اجتماعی، نقش شوراها در نظام تعلیم وتربیت و نقش خانواده، در راهبردها سه مقوله اصلی سیاست گذاری در حوزه جلب مشارکت مدنی، حکمرانی مناسب نظام آموزشی و مهندسی مجدد و پالایش ساختار نظام آموزشی و در پیامدهای دو مقوله اصلی پیامدهای فردی و پیامدهای اجتماعی وجود داشت. با توجه به ابعاد و مولفه های شناسایی شده برای الگوی پیوند مدرسه و جامعه، الگوی بر اساس نظریه داده بنیاد آن ترسیم شد.نتیجه گیری: ابعاد و مولفه های شناسایی شده در این پژوهش برای الگوی پیوند مدرسه و جامعه برای مسئولان، مدیران و برنامه ریزان وزارت آموزش وپرورش تلویحات کاربردی بسیاری دارد. آنان برای تقویت و ارتقای پیوند مدرسه و جامعه می توانند زمینه را برای بروز و تحقق ابعاد و مولفه های شناسایی شده در این پژوهش فراهم آورند.
تدوین الگوی رهبری مبتنی بر ارزش بر اساس سند تحول بنیادین آموزش وپرورش وبرنامه درسی ملی در آموزش و پرورش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
166 - 177
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت سندهای تحول بنیادین و برنامه درسی ملی در برنامه های آموزش وپرورش، پژوهش حاضر با هدف تدوین الگوی رهبری مبتنی بر ارزش بر اساس سند تحول بنیادین و سند برنامه درسی ملی در آموزش وپرورش ایران انجام شد.روش شناسی: این مطالعه کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش دو سند تحول بنیادین و برنامه درسی ملی در آموزش وپرورش ایران بودند که تمام جمله ها و پاراگراف ها آنها به روش سرشماری به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مرور کامل هر دو سند مذکور و ثبت جمله ها و پاراگراف های مرتبط با رهبری مبتنی بر ارزش استفاده شد که روایی محتوایی با نظر 15 نفر از خبرگان و متخصصان تایید و پایایی آنها از طریق ضریب توافق بین دو کدگذار 77/0 بدست آمد. داده ها با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که سند تحول بنیادین دارای 227 شاخص در دو مقوله فرایندها و رسالت ها بود؛ به طوری که مقوله فرایندها شامل دو زیرمقوله فرایندهای ساختاری رهبری (با سه مفهوم راهبردهای سازمان محور، راهبردهای خانواده محور و راهبردهای مدرسه محور) و فرایندهای محتوایی رهبری (با یک مفهوم راهبردهای تربیت محور) و مقوله رسالت ها شامل چهار زیرمقوله رسالت هایی درباره معلمان، دانش آموزان و فرهنگیان، فضاهای تربیتی، ساحت های ارزشی- تربیتی و ساحت های فرهنگ و تمدن اسلامی- ایرانی بودند. دیگر یافته ها نشان داد که سند برنامه درسی ملی دارای 322 شاخص در چهار مقوله اصول، راهبردها، عناصر و شاخص ها بود؛ به طوری که مقوله اصول شامل سه زیرمقوله ارزش های حاکم بر ارزشیابی پیشرفت تحصیلی و تربیتی، ارزش های حاکم بر انتخاب راهبردهای یاددهی و یادگیری و ارزش های ناظر بر برنامه های درسی و تربیتی، مقوله راهبردها شامل دو زیرمقوله راهبردهای تولید و اجرای برنامه ها و راهبرد مرکزی فطرت گرایی توحیدی، مقوله عناصر شامل پنج زیرمقوله تعقل، ایمان، علم، عمل و اخلاق و مقوله شاخص ها شامل شش زیرمقوله ارزش های دینی و ملی تربیت نسل، ارزش های اخلاقی تربیت نسل، برنامه های ارزشی تربیت نسل، الگوی هدف گذاری در تربیت نسل، اهداف کلی برنامه های درسی و تربیتی در تربیت نسل ارزشی و تحقق اهداف برنامه درسی و تربیتی در تربیت نسل ارزشی بودند. در نهایت، الگوی رهبری مبتنی بر ارزش بر اساس هر دو سند سند تحول بنیادین و برنامه درسی ملی ترسیم شد.بحث و نتیجه گیری: با توجه به دو الگوی رهبری مبتنی بر ارزش طبق سندهای تحول بنیادین و برنامه درسی ملی، متخصصان و برنامه ریزان آموزش وپرورش می توانند از آنها بهره برداری کنند که برای این منظور بهبود مقوله ها و زیرمقوله ها ضروری است.