مطالب
نمایش ۸۸۱ تا ۹۰۰ مورد از کل ۱٬۱۹۷ مورد.
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
117 - 133
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه احساس گناه جنسی، افسردگی، احساس تنهایی و جهت گیری مذهبی با شدت خودارضایی در دانشجویان مجرد «مؤسسه آموزش عالی شاندیز» انجام شده است. روش پژوهش از نوع «توصیفی همبستگی» است. جامعه آماری دانشجویان مجرد یکی از مؤسسات آموزش عالی شهرستان مشهد در سال تحصیلی 1399-1398 بودند. از بین این جامعه، نمونه ای به حجم 179 تن که دست کم یک بار اقدام به خودارضایی کرده بودند، به روش «نمونه گیری در دسترس» انتخاب شد. آزمودنی ها پرسشنامه های «احساس گناه جنسی» موشر (SGQM)، مقیاس «افسردگی» بک (BDI)، مقیاس «احساس تنهایی هیجانی و اجتماعی بزرگسالان» دیتوماسو و اسپینر (SELSA)، پرسشنامه «جهت گیری مذهبی» آلپورت (AROS) و پرسشنامه محقق ساخته «شدت خودارضایی» را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که افسردگی، مذهب بیرونی، و احساس تنهایی با شدت خودارضایی رابطه ای مثبت و معنادار و با احساس گناه جنسی با شدت خودارضایی در دانشجویان مجرد دارای رابطه ای منفی و معنادار است.
رابطه برنامه درسی پنهان و خشونت جنسی دانشجویان زن متأهل با توجه به نقش تعدیل گری هوش هیجانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۵
229-263
حوزههای تخصصی:
مقدمه: برنامه درسی، اصلی ترین عنصر نظام آموزش عالی و بنیادی ترین ابزار برای فراهم آوری دانش، تجربه و مهارت دانشجویان برای عرضه خدمات به جامعه است. به عنوان قلب این نظام، نقش مهمی در تحقق اهداف داشته و ترسیم کننده نقشه ها و اهداف دارند. از طرفی خشونت جنسی یکی از خشونتهایی است که می تواند سلامت زنان را دچار آسیب کند. نظام آموزشی به واسطه برنامه درسی با عناوین نوع دوستی و گرایشهای انسان دوستانه می تواند زمینه های بروز خشونت را کاهش دهد. هدف از انجام این تحقیق، بررسی رابطه برنامه درسی پنهان و خشونت جنسی دانشجویان زن متأهل شهرستان گرگان با توجه به نقش میانجی هوش هیجانی بود. روش: این پژوهش از طریق روش همبستگی انجام شد و جامعه آماری این پژوهش شامل همه دانشجویان متأهل مشغول به تحصیل در دانشگاههای سطح شهرستان گرگان در سال تحصیلی 2020-2019 بود. حجم نمونه این پژوهش برابر با 150 نفر بود که با روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گرداوری داده ها شامل: پرسشنامه برنامه درسی پنهان (HCQ) ایمانی (2012)، همسرآزاری (WAQ) قهاری و همکاران (2005) و مقیاس هوش هیجانی (MSEIS) شاته و همکاران (1998) بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها، از ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته: مدل رابطه بین برنامه درسی پنهان و خشونت جنسی با نقش میانجی هوش هیجانی دارای برازش مطلوب است؛ بنابراین مدل پژوهش وضعیت برازش مناسبی دارد و بین برنامه درسی پنهان و خشونت جنسی با نقش میانجی هوش هیجانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بحث: هرچقدر افراد از هوش هیجانی بیشتری برخوردار باشند بیشتر تحت تأثیر برنامه درسی پنهان قرار می گیرند؛ چراکه برنامه درسی پنهان بخشی مهم و تأثیرگذار از فرآیند آموزشی است که به سادگی قابل درک نیست، ولی بر جنبه های گوناگون آموزشی و تربیتی دانشجویان تأثیرگذار است.
مقایسه اثربخشی درمان ذهن آگاهی، پسخوراند زیستی و روش ترکیبی بر کیفیت زندگی جنسی مردان دارای انزال زودرس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (مهر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۹
1707 - 1722
حوزههای تخصصی:
زمینه: زود انزالی یا انزال سریع رایج ترین مشکل جنسی است که اثرات روانشناختی زیادی بر روی رابطه همسران دارد. ازاین رو شناسایی برنامه های مداخله ای هدفمند و مؤثر در این زمینه کمک کننده خواهد بود. تاکنون از روش های مختلفی برای افزایش کیفیت زندگی جنسی مردان دارای انزال زودرس استفاده شده است، اما در مورد مقایسه اثربخشی درمان ذهن آگاهی، پسخوراند زیستی و روش ترکیبی بر کیفیت زندگی جنسی شکاف پژوهشی وجود دارد.
هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان ذهن آگاهی، پسخوراند زیستی و روش ترکیبی بر کیفیت زندگی جنسی مردان دارای انزال زودرس بود.
روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی مردان دارای انزال زودرس در دامنه سنی 30-50 ساله بودند که در سال 1401 به کلینیک اختلالات جنسی نجات شهر تهران مراجعه کرده اند. از جامعه آماری مذکور تعداد 32 مرد مبتلا به انزال زودرس و دارای شرایط ورود به پژوهش با روش نمونه گیری هدفمند وارد مطالعه شدند. سپس به صورت تصادفی در سه گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 8 نفر) قرار گرفتند. از پرسشنامه کیفیت زندگی جنسی مردان (آبراهام و همکاران، 2008) جهت جمع آوری اطلاعات و به عنوان پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. گروه آزمایش یک، مداخله ذهن آگاهی را به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند و گروه آزمایش دوم پسخوراند زیستی را به مدت 8 جلسه 20 دقیقه ای دریافت کردند و گروه آزمایش سوم روش ترکیبی (ترکیب دو روش ذهن آگاهی و پسخوراند زیستی) را به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند؛ درحالی که گروه گواه آموزشی دریافت نکردند و در فهرست انتظار بودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی LSD در نرم افزار SPSS23 تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: گروه ها از نظر متغیرهای جمعیت شناختی تفاوت آماری معناداری نداشتند. نتایج نشان داد که بین گروه های آزمایش و گروه کنترل تفاوت معنی دار وجود داشت؛ و هر سه مداخله درمان ذهن آگاهی، پسخوراند زیستی و روش ترکیبی باعث افزایش کیفیت زندگی جنسی مردان دارای زود انزالی شد (05/0 P< و 37/193 =F). همچنین، یافته ها نشان داد که روش درمان ترکیبی در بهبود کیفیت زندگی جنسی (27/12 =IJ) مردان دارای زود انزالی به طور معنی داری اثربخشی بیشتری از مداخله ذهن آگاهی و پسخوراند زیستی دارد (05/0 P<).
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر مداخله ذهن آگاهی، برنامه پسخوراند زیستی و و روش ترکیبی می توانند برای بهبود کیفیت زندگی جنسی مردان دارای زودانزالی کارآمد باشند؛ و توصیه می گردد که درمانگران و مشاوران در راستای بهبود کیفیت زندگی جنسی مردان مبتلا به انزال زودرس در کنار سایر مداخلات درمانی از این درمان ها استفاده کنند.
مدل سازی معادلات ساختاری گرایش به طلاق براساس باورهای بدکارکردی جنسی، باورهای ارتباطی با میانجی گری دلزدگی زناشویی
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارائه مدلی برای پیش بینی میل به طلاق بر اساس باورهای بدکارکردی جنسی و باورهای ارتباطی با میانجی گری دلزدگی زناشویی در زنان و مردان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهراردبیل بود. روش: این پژوهش از نظر روش شناسی در زمره ی پژوهش های همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه مراجعان مراکز مشاوره شهر اردبیل بود که از این میان 290 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه پرسشنامه باورهای بد کارکردی جنسی نوبره، پنیتو وگویا (2007) ، پرسشنامه باورهای ارتباطی آیدلسون و اپشتاین (1981)، پرسشنامه دلزدگی زناشویی پاینز (1996) و پرسشنامه میل به طلاق روزبولت، زمبروت (1983) استفاده شد. تحلیل داده ها به روش مدل معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار AMOS-24 انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد با توجه به شاخص های برازش ارائه شده، مدل پژوهش پس از اصلاح از برازش مناسبی برخوردار است. همچنین، اثر مستقیم باورهای بدکارکردی جنسی و باورهای ارتباطی بر میل به طلاق معنادار بود و در رابطه بین باورهای بدکارکردی جنسی و باورهای ارتباطی با میل به طلاق، دلزدگی زناشویی نقش میانجی داشت. نتیجه گیری : نتایج پژوهش نشان داد که باورهای بدکارکردی جنسی و باورهای ارتباطی به صورت مستقیم تاثیر مثبت بر میل به طلاق دارد و باورهای بد کارکردی جنسی با میانجی گری دلزدگی زناشویی اثر غیرمستقیم و مثبت بر میل به طلاق دارد و باورهای ارتباطی با میانجی گری دلزدگی زناشویی اثرغیرمستقیم و مثبت بر میل به طلاق نشان می دهد. به تعبیری سرخوردگی و دلزدگی زناشویی، کاهش تدریجی دلبستگی عاطفی به همسر است که با احساس بیگانگی، بی علاقگی و بی تفاوتی به یکدیگر و جایگزینی عواطف منفی به جای عواطف مثبت همراه است بنابراین، با در نظر گرفتن پیامدهای ناشی از دلزدگی زناشویی زوجین می توان تا حد زیادی تمایل زوجین به طلاق را پیش بینی کرد.
مقایسه اثربخشی بسته درمان تلفیقی با درمان شناختی رفتاری بر خودپنداره جنسی مردان دارای اختلال روانی کودک خواهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۲
۳۶۰-۳۴۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: کودک خواهی ک انحراف جنسی و یک اختلال روانی است که شیوع آن در افغانستان گسترده است. روش های درمانی که تاکنون استفاده شده، فقط بر یکی از علل این اختلال متمرکز هستند و نیاز به درمان های یکپارچه تری برای این اختلال محسوس است. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی بسته درمان تلفیقی اختلال کودک خواهی با درمان شناختی رفتاری بر خودپنداره جنسی مردان افغانستان بود. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی پیش آزمون – پس آزمون - پیگیری سه ماهه با گروه گواه و دو گروه آزمایش است. جامعه آماری شامل کلیه مردان افغان ساکن افغانستان مبتلا به اختلال کودک خواهی بود که تعداد 30 نفر از آن ها به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه درمان تلفیقی (10 نفر)، گروه درمان شناختی رفتاری (10 نفر) و گروه گواه (10 نفر) قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه چندوجهی خودپنداره جنسی اسنل (1995) بود. شرکت کنندگان در گروه درمان تلفیقی تدوین شده توسط پژوهشگر (درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، درمان مبتنی بر ذهن آگاهی و طرحواره درمانی)، محتوای بسته درمانی اختلال کودک خواهی را در طی 20 جلسه به صورت فردی دریافت کردند. همچنین شرکت کنندگان در گروه شناختی رفتاری، آموزش های این درمان را در طی 8 جلسه و به صورت فردی دریافت نمودند. یافته ها: نتایج تحلیل اندازه های مکرر نشان داد که هر دو درمان تلفیقی و درمان شناختی رفتاری در افزایش نمرات خودپنداره جنسی مثبت آزمودنی ها مؤثر بودند ولی درمان تلفیقی اختلال کودک خواهی اثربخشی بالاتری داشته است (05/0 > P). در ضمن فقط درمان تلفیقی اختلال کودک خواهی در کاهش نمرات خودپنداره جنسی منفی آزمودنی ها مؤثر بود (05/0 >P). نتیجه گیری: مهم ترین وجه تمایز درمان تلفیقی اختلال کودک خواهی نسبت به درمان شناختی رفتاری این بود که در درمان تلفیقی، همزمان با رهاسازی تفکر از قید عادات منفی خودکار و پذیرش این افکار، بر نقاط قوت، توانمندی های فرد و ارزش های واقعی فرد تمرکز نموده و مشکلات ریشه ای مهارت های ارتباطی و جنسی را مورد بررسی و درمان قرار داد و از تأثیر بهتری در درمان این اختلال برخوردار بود. بنابراین از درمان تلفیقی اختلال کودک خواهی برای کمک به تغییر طرحواره های ناسازگار و کاهش نشانه های مجرمین مبتلا به اختلال کودک خواهی استفاده گردد.
نقش واسطه ای تنظیم هیجان، مدیریت تعارض و صمیمیت جنسی در رابطه سازگاری زناشویی و ویژگی های شخصیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۲۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
231 - 250
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش نقش واسطه ای تنظیم هیجان، مدیریت تعارض و صمیمیت جنسی در رابطه سازگاری زناشویی و ویژگی های شخصیتی انجام شد. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه ی معلمان متأهل شهر کرمانشاه در بازه زمانی سال1400-1399 بوده که از میان آن ها 300 معلم متأهل به روش نمونه گیری تصادفی مرحله ای انتخاب شدند. اطلاعات پژوهش با استفاده از پرسش نامه های مقیاس سازگاری زناشویی (اسپانیر، 1976)، پرسش نامه ویژگی های شخصیتی (کاستا و مک کری ، 1985)، مقیاس دشواری تنظیم هیجان (گرتز و رومر، 2004)، حل تعارض و صمیمیت جنسی از خرده مقیاس پرسش نامه رضایت زناشویی انریچ (اولسون، 1998)، جمع آوری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS-24 و AMOS-24 تجزیه وتحلیل شدند. نتایج مدل نهایی نشان داد ویژگی های شخصیتی و سازگاری زناشویی به طور مستقیم و نقش واسطه ای مدیریت تعارض، تنظیم هیجان و صمیمیت جنسی به طور غیر مستقیم در سطح معنی داری 05/0 همبسته هستند. یافته ها نشان داد که ویژگی های شخصیتی با مدیریت تعارض، دشواری تنظیم هیجان، صمیمیت جنسی و سازگاری زناشویی و دشواری تنظیم هیجان به سازگاری زناشویی، مدیریت تعارض به سازگاری زناشویی و صمیمیت جنسی به سازگاری زناشویی نیز رابطه مستقیم دارند. همچنین نتایج دیگر نشان داد که اثر غیرمستقیم ویژگی های شخصیتی بر سازگاری زناشویی از طریق دشواری تنظیم هیجان، مدریت تعارض و صمیمت جنسی از لحاظ آماری معنی دار بود. پبا توجه به نتایج پژوهش، پیشنهاد می شود در مشاوره پیش از ازدواج و درمان مشکلات زناشویی بر آموزش مولفه های اثرگذار بر سازگاری زناشویی، ویژگی های شخصیتی و متغیر-های میانجی به عنوان پیشگیری و درمان تاکید شود.
مقایسه اثربخشی روش های مداخله فراتشخصی یکپارچه نگر و راه حل - محور بر افکارخودکشی در قربانیان تجاوز جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
7 - 18
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی روش های مداخله فراتشخصی یکپارچه نگر و راه حل - محور بر افکار خودکشی در قربانیان تجاوز جنسی انجام شد. این پژوهش نیمه آزمایشی گسترش یافته با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه بود که با استفاده از روش پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری انجام شد . برهمین اساس سه گروه 12 نفری از بین زنان قربانی تجاوز مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اهواز به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه ها گمارده شدند. در ابتدا از شرکت کنندگان پیش آزمون به عمل آمد سپس متغیر مستقل مداخله فراتشخصی روی گروه آزمایش 1 و راه حل –محور روی گروه آزمایش 2بصورت فردی اجرا شد و بعد از خاتمه آموزش، پس آزمون با فاصله یک هفته اجرا شد. و پس از گذشت یک ماه از اجرای پس آزمون، آزمون پیگیری انجام گردید به منظور جمع آوری اطلاعات ازپرسشنامه افکار خودکشی بک استفاده شد و اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکررتحلیل گردید یافته ها نشان داد که هر دو روش افکار خودکشی را در مراجعان کاهش می دهد.و مداخله فراتشخیصی نسبت به راه حل محور تأثیر بیشتر و معنادارتری دارد.
اثربخشی طرح واره درمانی گروهی بر میزان پرخاشگری و امید به زندگی افراد اقلیت جنسی دچار اختلال دوقطبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
320 - 336
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش اثر بخشی طرح واره درمانی گروهی بر میزان پرخاشگری و امید به زندگی افراد اقلیت جنسی دچار اختلال دوقطبی بود. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با گروه آزمایش و گروه گواه، طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه و جامعه آماری 62 فرد مراجعه کننده به مرکز مشاوره اقلیت های جنسی در سال 1397 بود. از این جامعه 30 فرد به شیوه هدفمند انتخاب و به شکل تصادفی 15 نفر در هر یک از دو گروه آزمایش و گواه گمارش شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه پرخاشگری باس و پری (1992) و امید به زندگی اشنایدر (1991) و نیز برنامه مداخله طرحواره درمانی یانگ، کلوسکو و ویشار (2003) بود که در 8 جلسه 90 دقیقه ای گروهی به گروه آزمایش ارائه و داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی ازتأثیر مداخله طرحواره درمانی بر پرخاشگری (33/5 =F، 028/0 =P) و امید به زندگی (62/4 =F، 040/0 =P) و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش شواهدی را پیشنهاد می کند که مداخله طرحواره درمانی برای کاهش پرخاشگری و بهبود امید به زندگی روش مناسبی است؛ بنابراین می توان از آن در جهت بهبود وضعیت روانی افراد با اقلیت جنسی استفاده کرد.
اثربخشی مداخله ذهن آگاهی در سکس تراپی بر هیجان خواهی جنسی، روابط فرا زناشویی و سرخوردگی زناشویی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم زمستان (دی) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۶
۱۸۷۹-۱۸۶۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات مختلفی اثربخشی مداخله ذهن آگاهی در سکس تراپی را بر روی اختلالات جنسی (به خصوص در زنان) نشان داده اند، اما آیا این مداخله بر مشکلات زناشویی (جنسی و ارتباطی) نیز مؤثر است؟ هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی مداخله ذهن آگاهی در سکس تراپی بر هیجان خواهی جنسی، روابط فرا زناشویی و سرخوردگی زناشویی زوجین دارای روابط فرا زناشویی انجام شد. روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر، کلیه ی زوجین دارای روابط فرا زناشویی شهر تبریز در سال 1399 بودند که از این میان 20 زوج با روش نمونه گیری هدفمند با ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند و به طور تصادفی و برابر به گروه های آزمایش و گواه (هر کدام 20 زوج) تخصیص یافتند. شرکت کنندگان قبل و بعد از مداخله درمانی، مقیاس هیجان خواهی جنسی کالیچمن و رومپا (1995)، پرسشنامه نگرش به روابط فرا زناشویی واتلی (۲۰۱۲)، و پرسشنامه سرخوردگی زناشویی کایزر (1993) را تکمیل کردند. پروتکل بالینی ذهن آگاهی در سکس تراپی و روابط صمیمانه کوکسیس و نیوبری -هلپز (2016) در 8 جلسه 120 دقیقه ای طی 2 ماه برای گروه آزمایش به صورت اینترنتی اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط از طریق نرم افزار SPSS-25 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله ذهن آگاهی در سکس تراپی می تواند به طور معناداری موجب کاهش هیجان خواهی جنسی، روابط فرا زناشویی و سرخوردگی زناشویی زوجین گردد و این نتایج در مرحله پیگیری پایدار بود (0/01 p<). نتیجه گیری: با توجه به این یافته ها، استفاده از مداخله ذهن آگاهی در سکس تراپی برای کاهش هیجان خواهی جنسی، روابط فرازناشویی و سرخوردگی زناشویی در زوجین دارای روابط فرازناشویی توصیه می شود.
رابطه بین ویژگی های شخصیتی و باورهای ارتباطی غیرمنطقی با وضعیت جنسی در زنان با سابقه خیانت زناشویی
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیتی و باورهای ارتباطی غیرمنطقی با وضعیت جنسی در زنان با سابقه خیانت زناشویی بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه زنان با سابقه خیانت زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی شهر تهران در سال 1398-1397 بودند. حجم نمونه 130 نفر از این افراد بر اساس فرمول پلنت از تاپاکینگ، فیدل و اولمن (2007) و به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های وضعیت جنسی راست و گلومبرک (1986)، شخصیت پنج عاملی کاستا و مک کری (1992) و باورهای ارتباطی آیدلسون و اپستاین (1982) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره تحلیل شد. یافته ها نشان داد که بین ویژگی های شخصیتی و باورهای ارتباطی غیرمنطقی با وضعیت جنسی در زنان با سابقه خیانت زناشویی رابطه معنی داری وجود دارد (0/01>P). نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره نیز آشکار کرد که 40/7% درصد واریانس وضعیت جنسی به وسیله ویژگی های شخصیتی و 48/4% درصد به وسیله باورهای ارتباطی غیرمنطقی تبیین می شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که ویژگی های شخصیتی و باورهای ارتباطی غیرمنطقی سهم معنادار در پیش بینی وضعیت جنسی در زنان با سابقه خیانت زناشویی دارند.
واکاوی نسبت جهان بینی با مسائل جنسی و عفاف در سینما؛ مطالعه موردی انیمیشن مهمانی سوسیس ها (2016)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر اطلاعاتی امروز که زندگی فردی با رسانه ها عجین شده، یکی از جذاب ترین و سرگرم کننده ترین تفریحات، تماشای تولیدات انیمیشنی است. در دهه های اخیر انیمیشن های سه بعدی، به سبب ویژگی های تکنیکی منحصربه فرد و جذابیت های ظاهری و همچنین فراهم آوردن بستری مناسب برای انتقال محتواهای متنوع، منجر شده است که این فرم (قالب) رسانه ای به سرعت طیف گسترده ای از کودکان، نوجوانان و حتی رده سنی بزرگ سالان را به خود جذب نماید. آنچه در این میان حائز اهمیت است، اهتمام سازندگان انیمیشن، به جنبه های تربیتی و آموزشی در کنار ابعاد سرگرم کننده این نوع از رسانه است. از سوی دیگر، عجین شدن مضامین ناسالم و غیراخلاقی با این محتواها، و آموزش و انتقال آن ها به مخاطب، حوزه عفاف عمومی و اجتماعی را، با تهدیدهای جدی مواجه می کند. این پژوهش به دنبال آن است که برخی از پیام های موجود در انیمیشن سه بعدی مهمانی سوسیس ها، ساخت شرکت هالیوودی کلمبیا پیکچرز را استخراج نموده و محتوای موردنظر را با رویکرد تربیتی و استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، موردبررسی و واکاوی قرار دهد. در این روش مضامین موجود در این انیمیشن استخراج و مفاهیم مربوط به آن ها احصا شد؛ سپس مفاهیم به دست آمده، منجر به شکل گیری دوگانه ای در سه سطح «جهان بینی»، «باورها» و «رفتارها» شد. در پایان نیز مدلی ارائه گردید که نشان می دهد هر نوع جهان بینی، باورهای جنسی و به تبع، رفتار عفیفانه منحصر به خود را در حوزه مسائل جنسی تولید می کند.
تبیین جامعه شناختی مزاحمت جنسی (خیابانی) از دریچه عاملیت مزاحم (مطالعه پسران 18 تا 30 سال شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعات جامعه شناختی و انسان شناختی نشان می دهند که «روابط آنها» میان زنان و مردان بسیار پیچیده است، زیرا با ورود عنصر جنسیت به رابطه خود/دیگری شکلی از پیچیدگی در فهم یکدیگر حادث شود که تواند به مزاحمت و حتی خشونت علیه یکدیگر منجر شو د. اگرچه مزاحمت جنسی و پیامدهای آن، در سالیان اخیر در ایران و البته در بسیاری از کشورهای جهان به مسئله ای اجتماعی بدل شده است، اما پژوهش های چندانی در این زمینه انجام نپذیرفته است. مطالعه حاضر درباره بررسی وضعیت مزاحمت جنسی در شهر سنندج و زمینه های فرهنگی و ساختاری وقوع چنین پدیده ای و البته از زاویه ای متفاوت یعنی زمینه های اجتماعی فرهنگی عاملیت مزاحمت انجام پذیرفته است. تحقیق پیش رو به روش توصیفی از نوع پیمایش و با تکنیک پرسش نامه انجام شده است و جامعه آماری شامل کلیه افراد مذکر 18 تا 30 سال ساکن در شهر سنندج بوده است. نمونه گیری پژوهش به صورت سهمیه ای متناسب با حجم در مناطق مختلف شهر سنندج انجام پذیرفته و افراد منتخب از طریق پاسخگویی به پرسش نامه محقق ساخته، بررسی و تحلیل شده اند. براساس نتایج توصیفی به دست آمده از مزاحمت جنسی که شامل چهار نوع مزاحمت کلامی، بصری، تعقیبی و فیزیکی است، از مجموع 380 نفر تنها هیچ گونه مزاحمتی را مرتکب نشده اند. نتایج به دست آمده از تحلیل چندمتغیره (رگرسیون و تحلیل مسیر) نیز نشان می دهد که از میان متغیرهای موجود در تحلیل، متغیر های سن، میزان سنتی بودن، مذهبی بودن، میزان جنسیت زدگی و فقر فرهنگی بر ارتکاب عاملیت به مزاحمت جنسی تأثیرگذار بود ه اند. و در این میان، متغیر فقر فرهنگی در حوزه مصرف فرهنگی اثر بیشتری بر متغیر وابسته داشته است. بحث: چنین به نظر می رسد که فقر فرهنگی یا فقدان مصرف کالاهای فرهنگی دارای بیشترین تأثیر بر میزان مزاحمت است، بنابراین افزایش آگاهی و ارتقای مصرف فرهنگی جوانان با به کارگیری سیاست های یاری رسان در این حوزه می تواند در کاهش مزاحمت جنسی مؤثر باشد.
نقش زنان در بزه دیدگی خود در وقوع جرایم جنسی (مطالعه موردی شهرستان شاهرود از سال 1385- 1395)
منبع:
دانش انتظامی سمنان سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۰
51 - 70
حوزههای تخصصی:
در نظریه فعالیت روزانه، جرم در زندگی روزمره زنان ممکن است ارتکاب پیدا کند و آن ها بزه دیده اعمال مجرمانه شوند، اما آن چه از اهمیت وضرورت برخوردار است این است که چه موقع جرم جرایم جنسی علیه آنان ارتکاب می یابد و چگونه در زندگی روزمره آنان جای می گیرد. سؤال اصلی تحقیق این است که نقش زنان در بزه دیدگی خود در وقوع جرایم جنسی در ده سال اخیر چگونه بوده است؟ فرضیه اصلی در پاسخ به سوال فوق این است که زنان به عنوان آماج های جرم، نقش تعیین کننده ای در گذر از اندیشه به عمل مجرمانه و فعلیت یافتن اندیشه مجرمانه ایفاء می کنند. نتایج تحقیق نشان می دهد که زنان بزه دیده در وقوع جرایم جنسی در ده سال اخیر تأثیر داشته است و بین گسترش انحرافات و عوامل جنسی و ارتکاب جرایم جنسی و بین عوامل اجتماعی و اقتصادی و ارتکاب جرایم جنسی رابطه وجود دارد. همچنین بین عوامل فرهنگی و توسعه فرهنگ و ارتکاب جرایم جنسی علیه زنان و بین عدم حمایت و وضع مالی و ارتکاب جرایم جنسی علیه زنان رابطه وجود دارد. افزون بر آن رفتار و گفتار تحریک کننده و اغواءکننده و بی احتیاطی های زنان ممکن است زمینه مناسبی را برای ارتکاب جرایم جنسی علیه آنان فراهم آورد .
معاونت زنان خیابانی در جرایم جنسی و نسبت آن با قوادی، با محوریت قانون مجازات اسلامی مصوب 1392
منبع:
قضاوت سال ۱۷ بهار ۱۳۹۶ شماره ۸۹
153 - 178
حوزههای تخصصی:
جرم قوادی از جمله جرایمی است که علاوه بر ارتباط مستقیم با هتک عفت عمومی و از بین بردن اخلاق انسانی، زمینه ایجاد جرایم متعددی را فراهم می کند. بنابراین، شناخت زمینه های به وجود آمدن آن و فراهم نمودن مقدمات و از بین بردن این جرم حائز اهمیت فراوان است. از جمله زمینه های مهم و اساسی جرم قوادی، وجود زنان خیابانی می باشد که در این میان، شناخت پدیده زنان خیابانی و ارتباط آن با جرم قوادی که خود می تواند زمینه ساز جرایم متعددی به نحو تصاعدی باشد از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. از این رو، در پژوهش حاضر به بررسی وجود زنان خیابانی و فعالیت های آنها به عنوان زمینه ساز تحقق جرم قوادی و ناهنجاری های اجتماعی مرتبط با آن پرداخته شده است؛ چراکه شناخت چگونگی فعالیت های زنان خیابانی، پاسخ بدین پرسش خواهد بود که آیا رفتار آنها مشمول جرم قوادی می باشد یا خیر؟ همچنین، این که اساساً قوادی جرمی جدا از سایر جرایم جنسی مرتبط می باشد یا خیر، نیاز به کاوش و بررسی پژوهشی دارد و باید ابهامات آن را برطرف نمود.
مدل یابی معادلات ساختاری عملکرد جنسی زنان براساس ناگویی خلقی، سیستم بازداری – فعال سازی رفتاری و صفات شخصیت
منبع:
زن و فرهنگ سال هشتم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۲۹
31-46
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین مدل یابی معادلات ساختاری عملکرد جنسی بر اساس ناگویی خلقی،سیستم های اجتنابی- فعالسازی رفتاری و صفات شخصیت در زنان انجام گرفت. جامعه آماری زنان همسردارمراجعه کننده به فرهنگسراهای شهر اصفهان بودندکه226 نفر به روش در دسترسانتخاب شدند.پژوهش توصیفی از نوع معادلات ساختاری بود. جهت جمع آوری داده ها از فرم کوتاه پنج عاملی شخصیت نئومک کری و کاستا(1989)، پرس شنامه تج ارب جن سی آریزون ا(2008)، پرسشنامه ناگویی هیجانی تورنتو(1994) و مقیاس سیستم های بازداری– فعال سازی رفتاری کارورو وایت(1994) استفاده شد. داده ها با استفاده ازروش همبستگی پیرسون و روش تحلیل مسیرانجام شد.نتایج نشان داد که، بین ناگویی خلقی و بازداری رفتاری با عملکرد جنسی رابطه منفی معنی دار وجود دارد(001/0 P≤).بین فعال سازی رفتاری و عملکرد جنسی رابطه مثبت معنی دار وجود دارد و صفت روان نژندی به واسطه ناگویی هیجانی و بازداری رفتاری بر عملکرد جنسی تاثیر منفی دارد(001/0p≤).صفت برونگرایی و توافق پذیری به واسطه فعال سازی رفتاری بر عملکرد جنسی تاثیر مثبت دارد(001/0 p≤). برازش مدل مفهومی عملکردجنسی از طریق ناگویی خلقی، سیستم بازداری- فعال سازی رفتاری و صفات شخصیت مورد تایید قرار گرفت (97/0CFI=).
آگاهی و نگرش افراد مبتلا به اختلال هویت جنسی مراجعه کننده به انستیتو روانپزشکی تهران نسبت به ایدز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر، بررسی میزان آگاهی و نگرش بیماران مبتلا به اختلال هویت جنسی ( GID ) مراجعه کننده به انستیتو روانپزشکی تهران نسبت به ایدز بود. روش : 58 بیمار مبتلا به اختلال هویت جنسی (41 تبدل خواه زن به مرد و 17 تبدل خواه مرد به زن) به روش نمونه گیری دردسترس به پرسش نامه تنظیم شده با توجه به پرسش نامه پیشنهادی مؤسسه سلامت خانواده پاسخ دادند. داده ها به کمک آزمون های پارامتریک و ناپارامتریک متناسب برای مقایسه گروه ها (پس از تعیین نوع توزیع با روش های آماری) تحلیل شدند. یافته ها : حدود 70% آزمودنی ها بر این باور بودند که ممکن است یک فرد به ظاهر سالم نیز به ویروس نقص ایمنی انسانی ( HIV ) آلوده باشد. تنها پنج نفر (6/8%) خود را در معرض خطر آلودگی با HIV می دانستند و در مورد راه های انتقال ایدز 70% بر این باور بودند که شانس انتقال ایدز در تماس جنسی مقعدی کمتر از آمیزش واژینال است. نتیجه گیری : آزمودنی ها در مورد عفونت های آمیزشی، از سطح آگاهی پایینی برخوردار بودند. بنابراین باید به تمامی مبتلایان به GID اطلاعات کافی در مورد ایدز و عفونت های آمیزشی ارایه شود.
انطباق و ساختار عاملی پرسش نامه ذهن آگاهی جنسی در افراد متأهل ایرانی در سال 1401- 1402(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف این پژوهش با هدف بررسی روایی و پایایی نسخه فارسی پرسش نامه ذهن آگاهی جنسی در جمعیت ایرانی انجام شد. با وجود اهمیتی که ذهن آگاهی جنسی در رابطه رضایت بخش جنسی زوجین ایجاد می کند. ابزار مناسبی برای جهت سنجش این مؤلفه در جمعیت ایرانی وجود ندارد. ازاین رو برخورداری از مقیاسی روا و معتبر برای سنجش این سازه در پژوهش ها ضروری به نظر می رسد. مواد و روش ها این پژوهش از نوع مقطعی بود که در سال 1401-1402 و شامل 366 فرد متأهل بود. برای بررسی اهداف پژوهش از پرسش نامه ذهن آگاهی جنسی، ذهن آگاهی صفتی و پرسش نامه کارکرد جنسی استفاده شد. برای تحلیل داده ها از SPSS نسخه 25و نرم افزار AMOS استفاده شد. در بخش آمار توصیفی میانگین و انحراف استاندارد، فراوانی و همبستگی استفاده شد. همچنین در بخش آمار استنباطی از تحلیل رگرسیون تحلیل عاملی تأییدی گزارش شد. یافته ها نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد همسو با نسخه اصلی این پرسش نامه از دو عامل آگاهی و عدم قضاوت تشکیل شده است. یافته های بخش روایی همگرا نشان داد این پرسش نامه با کارکرد جنسی و ذهن آگاهی صفتی همبستگی مثبت و معنی دار داشت. میزان آلفای کرونباخ برای آگاهی جنسی برابر با 0/83 و برای عدم قضاوت برابر با 0/71 بود. نتیجه گیری نسخه فارسی پرسش نامه ذهن آگاهی جنسی از ویژگی های روانسنجی مناسبی برخوردار است. نسخه فارسی پرسش نامه ذهن آگاهی جنسی را می توان در زمینه های تحقیقاتی و بالینی مربوط به کارکرد جنسی و ذهن آگاهی به کار برد. همچنین، درمان گران برای بهبود کارکرد جنسی مراجعین بهتر است به ذهن آگاهی جنسی به عنوان یک عامل مهم توجه و برای اهداف درمانی می توانند از این ابزار استفاده کنند.
مدل سازی روابط علت و معلولی بین متغیرهای مؤثر بر بروز انقلاب جنسی بر اساس روش دیمتل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات انقلاب اسلامی سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۸
۲۶۰-۲۱۹
حوزههای تخصصی:
بی تردید از مهم ترین چالش های دیروز، امروز و فردای جوامع بشری انحطاط اخلاق جنسی است. ازاین رو بررسی و شناسایی عوامل مؤثر بر بروز انقلاب جنسی برای پیشگیری از این خیزش خزنده اجتماعی بسیار حیاتی است. بدین منظور مطالعه حاضر با هدف شناسایی، رتبه بندی و تعیین رابطه علّت و معلولی متغیّرهای اثرگذار بر بروز انقلاب جنسی با استفاده از روش های دلفی فازی و دیمتل تعریف شده است. متغیّرهای مورد مطالعه با مرور مطالعات گذشته در حوزه انقلاب جنسی در دنیا شناسایی و در قالب گروه کانونی مورد غربال قرار گرفت. نتایج مطالعه نشان می دهد که در میان متغیّرهای مورد مطالعه، متغیّر نوع نگرش فردی به مسائل جنسی به عنوان تأثیرگذارترین عامل دسته بندی می شود. متغیّر ابزار پیشگیری از بارداری، به عنوان تأثیرپذیرترین متغیّر معلول معرفی می شود. یافته های مطالعه می تواند برای انتخاب استراتژی مناسب سازمان های فرهنگی درجهتِ کنترل عوامل مؤثر بر بروز این پدیده، کمک شایانی به پیشگیری از تأثیرات این خیزش جنسیتی ناهنجار نماید.
واکاوی تحول در رویۀ دادگاه های بین المللی برای یوگسلاوی سابق و رواندا در مورد جرائم جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق عمومی دوره ۵۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
693 - 713
حوزههای تخصصی:
مفهوم جرائم جنسی در حقوق بین المللی کیفری در نیم قرن اخیر مجادلات و مباحثات بی شماری را در حقوق بین الملل برانگیخته است. توجه محاکم بین المللی کیفری یوگسلاوی سابق و رواندا به مفاهیمی چون نارضایتی قربانی و اجباری بودن عمل جنسی در شرایط جنگی، زمینه را برای تعاریف مترقیانه تری از اشکال مختلف تجاوز یا خشونت های جنسی در مخاصمات مسلحانه فراهم آورد. اما با وجود این رویکردهای مترقیانه، نبود رویکردی واحد و پراکندگی آرای شعب این دو دادگاه، ابهامات زیادی را در مورد مفهوم مورد بحث بر جای نهاده اند. هدف این مقاله پاسخگویی به این پرسش است که به مدد رویه قضایی این دادگاه ها چه تحولاتی در عرصه بین المللی در جهت توسعه حقوق مرتبط با جرائم جنسی رخ داده است؟ در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی پس از واکاوی تحولات رویه قضایی این دو دادگاه، می توان دریافت با وجود سکوت اساسنامه دو دادگاه، رویکرد برخی شعبات آنها با هدف احقاق حقوق قربانیان و توسعه حقوق بین الملل بسیار مترقیانه بوده و جرائم جنسی به عنوان بخشی از جنایت علیه بشر، جرائم جنگی و حتی نسل زدایی شناسایی شده است.
بررسی ادله فمینیسم رادیکال بر جواز سقط جنین در راستای تحقق آزادی جنسی به عنوان امر اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مطالعات اسلامی زنان و خانواده سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷
133 - 156
حوزههای تخصصی:
برخی از فمینیست های رادیکال نظیر آن اوکلی، کیت میلت، سیمون دوبوار و مری دیلی معتقدند، از منظر اخلاقی، زنان همانند مردان حق دارند از آزادی در همه عرصه ها برخوردار باشند. یکی از این عرصه ها، آزادی در روابط جنسی است. به ادعای چنین فمینیست هایی، مردان در برقراری روابط جنسی کاملا آزاد هستند؛ ازاین رو برای رفع تبعیض میان زنان و مردان، زنان نیز باید بتوانند همانند مردان، در روابط جنسی، محدود به خانواده و ازدواج نبوده و از روابط آزاد، به هر شکل که می پسندند، برخوردار باشند. آنان معتقدند زنان حق دارند از پیامدهای احتمالی و ناخواسته (بارداری) در چنین روابطی، به وسیله سقط جنین رهایی یابند. این دسته از فمینسیت های رادیکال برای اثبات اخلاقی بودن سقط جنین، به دلایل دیگری همچون حق خلوت و حق حفظ حریم خصوصی برای زنان متوسل شدند. از دیدگاه آنان، زنان حق دارند به وسیله سقط جنین، حریم خصوصی و فردی خود را مخفی نگه دارند تا مورد قضاوت دیگران قرار نگیرند. در این مقاله، به شیوه توصیفی- تحلیلی، ادله فمینیست های رادیکال درباره آزادی سقط جنین و در راستای تحقق آزادی جنسی به عنوان یک امر اخلاقی، بررسی و نقد می شود. مهم ترین محورهای نقد بر این استدلال شامل ناسازگاری آزادی جنسی با امر اخلاقی، تبیین ناسازگاری حق سقط جنین با مبانی اخلاقی اسلام و ردّ ادعای جواز سقط جنین به دلیل حفظ حریم خصوصی زنان است.