مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۵۲۴٬۵۹۵ مورد.
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ بهار (خرداد) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۷
۱۳۴-۱۱۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: خودکشی به عنوان یک معضل اجتماعی در حال گسترش است. اقدام به خودکشی حتی اگر موفقیت آمیز هم نباشد پیامدهای روان شناختی زیادی به همراه دارد. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش بر نارسایی هیجانی و شاخص های سلامت در اقدام کنندگان به خودکشی بود. روش: این پژوهش از نظر روش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی زنان با سابقه اقدام به خودکشی مراجعه شده به مراکز خدمات جامع سلامت و بیمارستان شهید راثی شاهین دژ در 4 ماه اول سال 1399 که در یک سال گذشته سابقه اقدام به خودکشی را داشته اند، شامل شد. تعداد 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و به پرسشنامه های نارسایی هیجانی تورنتو بگبی و همکاران (1994) و پرسشنامه سلامت روان SCL—90 دروگاتیس و همکاران (1973) در پیش آزمون و پس آزمون پاسخ دادند. گروه آزمایش در 8 جلسه (هر جلسه 90 دقیقه و هر هفته یک بار) تحت درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش قرار گرفتند. داده ها از طریق نرم افزار 19 Spss و با آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره و چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش نارسایی هیجانی (01/0 >p) و شاخص های سلامت روانی شامل شکایات جسمانی، اضطراب و حساسیت (01/0 >p)، افسردگی، روان پریشی، فوبیا و خصومت (05/0 >p) اثربخش بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد منجر به کاهش نارسایی هیجانی و ارتقاء سلامت روان گردید، پیشنهاد می گردد انجام مداخلات روانشناختی مانند درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد جهت بهبود وضعیت روانی و هیجانی افراد اقدام کننده به خودکشی مورد توجه قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر طرحواره و آموزش تیپ شناسی شخصیت مایرز/بریگز بر سازگاری تحصیلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ بهار (خرداد) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۷
۱۷۴-۱۵۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: سازگاری تحصیلی یکی از مؤثرترین عوامل در عملکرد تحصیلی است و تعیین تأثیر مداخله های متعددی بر سازگاری تحصیلی دانشجویان موضوع پژوهش های مختلفی بوده و نتایج متفاوتی از آن گزارش شده است؛ به این صورت که در برخی موارد بهبود سازگاری تحصیلی با آموزش مبتنی بر طرحواره و در برخی دیگر آموزش تیپ شناسی شخصیت مایرز/بریگز گزارش شده است؛ ولی مطالعه ای به بررسی مقایسه ای این دو رویکرد و نتیجه آن بر سازگاری تحصیلی نپرداخته است. هدف: هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش تیپ شناسی شخصیت مایرز/بریگز و آموزش مبتنی بر طرحواره بر سازگاری تحصیلی دانشجویان بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه به همراه پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاه امام جواد شهر یزد در سال 1402 بود که از میان آن ها 60 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند 20 نفر آن ها در گروه گواه و در هر گروه آزمایش 20 نفر قرار گرفتند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه سازگاری تحصیلی (بیکر و سریاک، 1984) استفاده شد. برای مداخلات آموزشی گروه های آزمایش نیز از بسته های آموزشی تیپ شناسی شخیصتی کاترین مایرز و لیندا کربی ترجمه آرسام هورداد (1400) و بسته آموزش مبتنی بر طرحواره (یانگ و همکاران، 1950) استفاده شد. اعضای گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. برای تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و همچنین تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS نسخه 26 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش مبتنی بر طرحواره و آموزش تیپ شناسی شخصیت مایرز/بریگز منتج به افزایش سازگاری تحصیلی میان دانشجویان می شود (05/0 >p). همچنین نتایج نشان داد که بین اثربخشی آموزش تیپ شناسی شخصیت مایرز/بریگز و آموزش مبتنی بر طرحواره بر سازگاری تحصیلی تفاوت معنادار وجود دارد (05/0 >p) و اثرگذاری گروه آموزش مبتنی بر طرحواره بیشتر از آموزش تیپ شناسی شخصیت مایرز/بریگز است. نتیجه گیری: مهم ترین کاربرد
Identifying and Prioritizing the Factors Affecting Enterprise Risk Management Implementation(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Finance, Volume ۹, Issue ۱, Winter ۲۰۲۵
134 - 161
حوزههای تخصصی:
Enterprise risk management (ERM) represents a new paradigm that supports organizations in identifying, evaluating, and managing risks. Several factors encourage different organizations, especially banks, to design and apply ERM; among them, the possibility of financial problems and related costs, financial performance decline, growth opportunities, and independence of the board of directors can be pointed out. In addition, applying a suitable risk management strategy is a competitive advantage for supporting companies. Following the previous comprehensive studies, the present study was done by integrating a meta-composition approach and multivariate fuzzy network analysis. In this research, to identify effective factors on ERM based on empirical evidence and selection of studies, description and classification of selected articles, analysis of the content of selected research articles, and finally, the importance and refinement of the identified factors based on the Delphi expert opinion polling technique, and multivariate fuzzy network analysis was discussed. The study aimed to identify and rank the factors affecting the effectiveness of ERM of the firms accepted in selected banks in Iran. While reviewing studies, a semi-structured interview was conducted using an Exploratory-Descriptive Qualitative (EDQ) research design to determine the factors that affect ERM effectiveness. The interviewed experts were comprised of 20 university professors, CEOs, financial analysts of investment and brokerage companies, and senior auditors with accounting and management education. The literature review and the results of the interviews indicate five main themes that classify the factors affecting ERM effectiveness in firms. In this study, key factors were identified, and then the fuzzy Delphi technique was employed to rank and find the weight of the factors. The results showed that corporate governance, financial indicators, environmental indicators, company characteristics, and management indicators effectively enhance ERM's effectiveness. Accordingly, capital market analysts and investment companies should take a broader perspective and make decisions based on companies' financial risks instead of paying attention to companies' profitability and stock price changes. The results demonstrated that five factors determine ERM effectiveness: 1. corporate governance indicators (monitoring the board of directors and ownership structure), 2. Financial indicators (return on assets (ROA), earnings volatility, merger and acquisition (M&A) activities, financial deficiency, and capital opacity), 3. Environmental indicators (performance excellence, industry competition, audit firm credibility, environmental uncertainty, and industry), 4. Firm characteristics (financial leverage, firm size, and growth opportunities), and 5. Management indicators (management career and business diversity).
دارائی امن در شرایط نا اطمینانی: بررسی انتقال ریسک بین بیت کوین، طلا، دلار و صندوق های درآمد ثابت در ایران در حضور ریسک ژئوپلیتیک-رهیافتی از الگوی TVP-VAR(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد مدیریت مالی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۴۸)
49 - 74
حوزههای تخصصی:
بروز ریسک های متعدد در سطح داخلی و بین المللی موجب می شود که از سویی نیاز به سیاست گذاری جهت مقابله با این ریسک ها برای سیاستگذار و از سوی دیگر، تغییر در پورتفوی بهینه برای سرمایه گذار بیشتر احساس شود. به علاوه در طی این شرایط، یافتن دارایی امن اهمیت زیادی پیدا می کند. هدف از مطالعه حاضر یافتن دارایی های امن و بررسی انتقال ریسک میان دارایی ها در حضور ریسک ژئوپلیتیک است. از این رو، در این مطالعه انتقال ریسک بین دارایی های طلا، دلار، بیت کوین و شاخص کل در حضور ریسک ژئوپلیتیک در دوره زمانی ۲۰۲۱/۸/۲ لغایت ۲۰۲۳/۱۰/۲۱ و با استفاده از رهیافت TVP-VAR به منظور شناسایی دارایی امن پرداخته شده است. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که دارایی طلا به عنوان امن ترین دارایی پورتفوی بوده و توانسته است بر کل شبکه و دیگر دارایی های پورتفوی اثرگذار باشد.
تحلیل استعاری گفتمان خانواده (مطالعه موردی داستان های ایدئولوژیک نوجوان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای زبانی دوره ۱۶ خرداد و تیر ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۸۶)
141 - 175
حوزههای تخصصی:
خانواده به عنوان یکی از مهم ترین نهادهای قدرت، به ویژه در ارتباط با کودک و نوجوان شناخته می شود و مفهوم آن در دل گفتمان ها و در دوره های مختلف، دستخوش تغییرات فراوانی بوده است. در این میان، آثار هنری و ادبی، می توانند بازتاب دهنده بخشی از این تغییرات باشند. به ویژه آثار داستانی کودک و نوجوان که در اکثر آن ها هم روابط خانوادگی به عنوان درون مایه ای حتمی وجود دارد و هم در بیشتر دوره ها متأثر از ایدئولوژی های همان دوران بوده است. این پژوهش موردی، از پژوهشی کلان تر بر روی آثار داستانی نوجوان از دهه 1350 تاکنون برآمده است و برای بیان دیدگاه خود، به دو نمونه داستانی از دو دوره پیش و پس از انقلاب بسنده کرده است: اولدوز و کلاغ ها از صمد بهرنگی و کودک و طوفان از حسین فتاحی که به دو گفتمان اصلی مارکسیستی (پیش از انقلاب)، گفتمان انقلاب اسلامی تعلق دارند. هدف اصلی این پژوهش، کشف و واسازی گفتمان های اصلی حاکم بر بازنمایی خانواده در ادبیات داستانی نوجوان، باتوجه به ایدئولوژی های دو دهه 1350 و 1360 است. این پژوهش با این هدف شکل گرفته است که تغییر معنایی خانواده را در آثار ایدئولوژیک در دو دوره تاریخی بررسی کند؛ چراکه گفتمان خانواده در این آثار، فارغ از نوع ایدئولوژی، دچار استحاله معنایی شده و در راستای اهداف ایدئولوژیک ترسیم شده است. رویکرد اصلی این پژوهش، باتوجه به ساختار استعاری گفتمان خانواده در این دوره ها، بهره بردن از رویکرد انتقادی به استعاره است و برای این منظور، از روش تحلیل گفتمانی استعاره بهره گرفته ایم. بررسی ها نشان می دهد که ساختار اصلی این داستان ها براساس استعاره کلان «خانواده، جامعه است» شکل گرفته است و خانواده در دل ساختار ایدئولوژیک این آثار، نماینده جامعه و نمودی عینی برای بیان ایدئولوژی های انتزاعی در جامعه است. خانواده ای که اقتدار آن محکوم به نابودی است و فرزندان علیه آن شورش می کنند. این ساختار، به صورت الگویی در این نوع آثار تکرار می شود که نشان دهنده ساختارهای مسلط فکری است.
واکاوی رویکردهای حاکم بر ورزش زنان با تأکید بر تحلیل جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و توسعه ورزش دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
71 - 94
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، واکاوی رویکرد های حاکم بر ورزش زنان با تأکید بر تحلیل جنسیتی بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع پژوهش کیفی و با استفاده از روش تحلیل تماتیک (تحلیل مضمون) انجام شد. براین اساس، 150 مقاله پژوهشی معتبر به صورت نمونه گیری هدفمند و بر اساس اشتراک مفهومی- یعنی رویکرد جنسیتی در ورزش- انتخاب و سپس مورد تحلیل و کدگذاری قرار گرفت. روش اعتبارسنجی پژوهش نیز بر اساس ارائه و بازخورد نتایج پژوهش به صاحب نظران برای تائید نهایی آن اعمال شد.یافته ها: در تحلیل مضمون داده های پژوهش، از 11 مضمون پایه، سه مضمون اصلی شامل سیطره هنجارهای جنسیتی در ورزش، بازنمایی رسانه ای ورزش زنان و شکاف جنسیتی در ورزش، به عنوان مضمون های اصلی در رویکردهای جنسیتی حاکم بر ورزش زنان شناسایی شدند.نتیجه گیری: بر اساس سه مضمون پایه، تغییر در نقش ها، نگرش ها و باورهای جامعه به ورزش زنان می تواند به تغییر هنجارهای جنسیتی در ورزش؛ بازنمایی کمی و کیفی مناسب ورزش زنان در رسانه ها و شبکه های اجتماعی به نمایش بهینه مشارکت زنان؛ و در نهایت استقرار برابری جنسیتی در حقوق و مزایا، منابع، آموزش و مدیریت می تواند موجب درک بهتر ورزش زنان و در نتیجه، ایجاد سیاست ها و برنامه ریزی های راهبردی در این زمینه راهگشا باشد.
آسیب شناسی تنیس روی میز ایران با استفاده از روش شناسی کیو و ارائه راه حل ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و توسعه ورزش دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
1 - 26
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف آسیب شناسی تنیس روی میز ایران با استفاده از روش شناسی کیو و ارائه راهکارهای برون رفت انجام شد.روش شناسی: مطالعه ی حاضر بر اساس هدف، از نوع پژوهش های کاربردی؛ به لحاظ ماهیت از نوع پژوهش های اکتشافی، از نظر گردآوری داده ها، از نوع پژوهش های توصیفی- پیمایشی، از نوع پژوهش های آمیخته (کمی-کیفی) بود که در دو فاز انجام شد. ابتدا توسط روش شناسی کیو به آسیب شناسی تنیس روی میز پرداخته شد و سپس از طریق روش تحلیل مضمون به ارائه راهکارهای برون رفت از آسیب ها پرداخته شد. جامعه آماری پژوهش شامل مربیان فعال در لیگ برتر، پیشکسوتان و نخبگان در تنیس روی میز بودند. این انتخاب به کمک تلفیقی نمونه گیری گلوله برفی در بخش مصاحبه با خبرگان و نمونه گیری هدفمند و غیراحتمالی در بخش تکمیل پرسشنامه کیو انجام شد (21=n). روش تجزیه و تحلیل داده ها، تحلیل عاملی اکتشافی و چرخش واریماکس بود.یافته ها: یافته ها نشان داد الگوهای ذهنی خبرگان شامل عدالت خواهان ورزش، آینده نگران آموزش، 2 پی مهم در کل تاریخ (پول و پارتی)، نابرده رنج گنج میسر نمی شود، آهسته ولی پیوسته به پیش، به روز رسانی فقط مخصوص نرم افزارها نیست، فشار اقتصادی از همه جهت، راهبردگرایان برنامه ریزی، 3ت اساسی = تخصص، تعهد و تداوم می باشد.نتیجه گیری: در کل می توان گفت آسیب های زیادی در ورزش تنیس روی میز وجود دارد که هر کدام اثر منفی زیادی بر توسعه این رشته می گذارد و برای برون رفت از این وضعیت ابتدا باید مسأله حمایت را مد نظر قرار داد و سپس راهکارهای کلان سازمانی و قانونی را پیاده سازی کرد.
بررسی اثر تغییرات قیمت گاز طبیعی، نفت و ارز بر بازدهی شاخص های منتخب بازار سهام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
58 - 84
حوزههای تخصصی:
هدف: در سال های اخیر با افزایش تقاضای انرژی، اهمیت بسیار زیاد انرژی در بحث تولید نمایان شده است. گاز طبیعی به عنوان یک منبع انرژی استراتژیک، از اجزای مهم فرایند تولید کالاها و خدمات به شمار می آید. از طرفی، بازارهای مالی یکی از بازارهای بسیار مهم هر کشور است و بورس های اوراق بهادار، اصلی ترین اجزای بازارهای مالی محسوب می شود. شاخص های متفاوتی که در بورس ها محاسبه می شوند، بازدهی و روند کلی قیمت سهام در کل بازار و صنایع خاص را نشان می دهند. تغییرات هر یک از شاخص ها، از نوسان های قیمت سهام شرکت هایی تأثیر می پذیرد که در محاسبه آن شاخص خاص لحاظ می شود. عوامل زیادی در نوسان های قیمت سهام شرکت ها تأثیر دارند که از آن جمله می توان به قیمت گاز طبیعی اشاره کرد که صنایع مختلف از آن در فرایند تولید بهره می گیرند. تغییرات قیمت گاز، در حاشیه سود شرکت ها تأثیر می گذارد و در نتیجه، قیمت سهام آن ها نیز دستخوش تغییرات می شود و در نهایت، این تغییرات قیمت سهام بر بازدهی کلی بازار سرمایه تأثیرگذار خواهد بود. از این رو با توجه به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر به بررسی تأثیر کوتاه مدت و بلندمدت تغییرات قیمت گاز طبیعی بر بازده بازار سهام ایران پرداخته است.
روش: این پژوهش از نظر نوع تحقیق، کاربردی محسوب می شود و از نظر فرایند تحقیق، کمّی است. در این پژوهش از روش خودتوضیح برداری و آزمون هم انباشتگی یوهانسن، برای تحلیل داده های ماهانه طی دوره فروردین سال ۱۳۸۸ تا اسفند سال ۱۴۰۱ استفاده شده است.
یافته ها: نتایج به دست آمده وجود رابطه بلندمدت بین تغییرات قیمت گاز طبیعی و شاخص های منتخب بازار سرمایه را تأیید می کند. نتایج آزمون هم انباشتگی یوهانسن نشان می دهد که تغییرات قیمت گاز طبیعی در کوتاه مدت و بلندمدت، روی شاخص های بورس، فرابورس و صنایع شیمیایی، صنعت سیمان و فراورده های نفتی تأثیر منفی دارد. همچنین بر اساس سایر نتایج، تغییرات قیمت ارز در کوتاه مدت و بلندمدت، بر شاخص های بازار سرمایه اثر مثبت و معناداری دارد. در نهایت، نتایج آزمون ها نشان می دهد که تغییرات قیمت نفت در کوتاه مدت تأثیر منفی دارد؛ اما در بلندمدت تغییرات شاخص ها، هم جهت با تغییرات قیمت نفت خواهد بود.
نتیجه گیری: با توجه به اهمیت قیمت گاز و نقش تعیین کننده آن در نوسان های بازار سرمایه، توصیه می شود که دولت به نحوی قیمت گاز را تنظیم کند که تأثیرهای منفیِ افزایش قیمت بر شاخص های بازار سرمایه کاهش یابد. در این خصوص، می بایست از اخذ تصمیم های ناگهانی در خصوص قیمت گاز پرهیز شود. به جای تصمیم گیری در بودجه سالانه، به طراحی فرمول قیمت گذاری گاز اقدام شود و با توجه به نوسان قیمتهای جهانی گاز، قیمت گاز ارائه شده به صنایع شناور باشد؛ زیرا سرمایهگذار به وضعیت اقتصادی ثابت و بلندمدت نیاز دارد. در بحث تنوع بخشی به مصرف انرژی، دولت می تواند با افزایش سرمایه گذاری در بخش انرژی های تجدیدپذیر و نو، سیاست هایی را اجرا کند تا شرکت ها به استفاده از انرژی های دیگر روی آورند. این امر از وابستگی صنایع به گاز می کاهد و تأثیر تغییرات قیمت گاز بر بورس را کاهش می دهد.
Presenting an Export Market-Oriented Model On Competitive Intelligence in the Age of Digital Economy:A Grounded Theory Study(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
International Journal of Digital Content Management, Vol. ۶, No. ۱۰, Winter & Spring ۲۰۲۵
49 - 68
حوزههای تخصصی:
Purpose: The purpose of this research is to develop a model of export market orientation based on competitive intelligence in the era of the digital economy.
Method: This study employed a qualitative approach, utilizing grounded theory as the research method. Sampling was conducted purposefully and continued until theoretical saturation was achieved, involving a total of 15 managers and experts from selected exporting companies. The systematic research process comprised open coding, axial coding, and selective coding, facilitated by strategies such as analysis, questioning, comparison, reminders, schemas, and paradigms. During the coding process, revisions were made, and classifications were validated through feedback from the participants.
Findings: The findings revealed the paradigmatic pattern of export market orientation based on competitive intelligence in the era of digital economy including six main categories of causal conditions, context, phenomenon or central category, intervening conditions, strategies and the consequences. Causal conditions have three sub-categories of learning abilities promotion of customer-oriented culture, knowledge of export technology and R&D processes and identification of export market needs; background conditions include three sub-categories of competitive thinking, competitive export processes (technical evaluation) and competitive governance; intervening conditions include three sub-categories of market technical structure (new technologies), environmental uncertainty and global markets (export risks); the central phenomenon has three sub-categories of value chain (reward strategy), human resource empowerment and employee training (export intelligence); The strategies include three sub-categories of competitive value creation, development of export competitiveness and strategic evaluation of resources and competitive agility and strategic entrepreneurship; The results include three sub-categories of developing entrepreneurial activities, competitive advantage and promoting innovation and dynamic export capabilities.
Conclusion: Based on the results, successful implementation of the export market orientation model, grounded in competitive intelligence, requires managers of exporting companies to develop a deeper understanding of the export market. This can be achieved by allocating greater effort to market-oriented activities. Furthermore, by emphasizing competitive intelligence, these companies can improve the perception of their services and create a positive association with their brand in the minds of international customers.
مصیبت توسعه
منبع:
منظر دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۰
3 - 3
حوزههای تخصصی:
قرن ۱۹ میلادی دوران اوج استعمار ملت های شرقی و افریقایی از سوی غربی ها بود که تحت عنوان توسعه و آبادی آن را ترویج می کردند. استعمار در لغت به معنای «مطالبه آبادی و عمران» است و ذاتاً دارای بار معنایی مثبت است، اما پس از آن که ملت های مستعمره نتایج عمران ادعایی استعمارگران را تجربه کردند، استعمار به واژه ای با معنای منفی تبدیل شد. آبادانی استعمارگران طوری بود که عوارض آن نصیب جامعه محلی می شد و سود آن را استعمارگران می بردند. واژه توسعه نیز همین سرنوشت را پیدا کرده است. پس از خاتمه روش کلاسیک استعمار، قدرتمندان در قالب شرکت های توسعه گر همان هدف را دنبال کردند. در قرن بیستم برنامه های توسعه به منظور آماده سازی کشورهای ضعیف برای مصرف کالاهای غربی در دستور قرار گرفت. میل فزاینده به سودجویی از منابع خام به تولید انواع آلودگی و مصرف بی رویه منابع بین نسلی انجامید. دنیای غرب که خود مولد توسعه نامتوازن و بروز خسارت های پی درپی به جامعه و محیط بود، از نیمه قرن بیستم با تبیین شروط دقیق تر برای توسعه تلاش کرد از آسیب های زیست محیطی برنامه های توسعه بکاهد و تدریجاً با تعریف جدید از توسعه نابسامانی های اجتماعی و فرهنگی آن را نیز مورد توجه قرار دهد. یک قرن پیش، ایران با کودتای رضاخان دچار دولت مدرنی شد که دستور کار آن توسعه بود. این اتفاق با کشف نفت و اهمیت ویژه موقعیت ژئوپولیتیک ایران در رقابت های دو قطب امریکا و شوروی مقارن شد. فارغ از جزئیات، برنامه های توسعه ایران در چهار دوره پهلوی اول، حکومت ملی (سال های 1320 تا 1332 شمسی)، پهلوی دوم و جمهوری اسلامی با خصوصیات مشابه دنبال شدند. علت این امر را علی رغم تفاوت بارز نگرش سیاسی در دوره های مذکور می توان در ابهام مفهوم توسعه دانست. توسعه امری مطلق تلقی می شود که پرداختن به آن با هر شیوه موجه است. طی دوران مذکور برنامه های مختلف توسعه عمرانی و اقتصادی آمرانه با مستشاری غربی ها یا در قالب برنامه های توسعه اقتصادی-اجتماعی تهیه و اجرا شد. اینک که یک قرن از شیوع این نگاه به توسعه می گذرد، مصائب آن آن قدر آشکار شده که افکار عمومی را به مطالبه تغییر در توسعه وا داشته است.از دهه ۶۰ میلادی توسعه پایدار پرچمدار گونه مطلوب توسعه به مثابه گونه ای نویافته گردید. روند اصلاح مفهوم توسعه با تمرکز بر ویژگی های حیات و بقای مادی انسان و محیط دستاوردهای مطلوبی داشته است. در دو دهه اخیر نیز با طرح رویکردهای اجتماعی و فرهنگی به توسعه تلاش شده تا تفسیر جامع تری از مفهوم توسعه پایدار ایجاد شود. شیوه دستیابی به هدف در این مسیر، تولید اسناد الحاقی و انضمامی است. یعنی کمبودهای متدولوژی توسعه را از طریق پیوست های جداگانه تأمین می کنند. این شیوه ای است که در مقررات فعلی ایران نیز برای طرح های عمرانی تحت عنوان پیوست های زیست محیطی، اجتماعی و فرهنگی انجام می شود. این تلاش تأثیر اندکی در کم کردن آسیب های توسعه در ایران داشته و مصائب توسعه در مقیاس های مغفول همچنان برقرار است، زیرا جهت گیری پیوست های مذکور تنها ناظر به مؤلفه هایی است که مستقیماً موضوعات بخشی پیوست ها را مد نظر قرار می دهد و همچنان از کل نگری دور مانده است. توسعه بخشی، سرزمین را که بستر آن است، دارای پاره هایی مستقل و فاقد کلیت می شناسد. از این روست که محیط زیست در این رویکرد معادل عرصه بیولوژیک، وجه اجتماعی معادل شاخص های منتخب و بُعد فرهنگی مساوی نمادهای تمدنی است.این که در سراسر کشور می توان طرح های توسعه ای را یافت که در بُعد اقتصادی پروژه موفقی شناخته شود اما آثار پیرامونی آن بر سرزمین و جامعه انسانی پروژه را زیان ده بسازد، حاکی از تداوم گونه اولیه توسعه در ایران است. این ها طرح های زیان دهی هستند که در پناه ناشناخته ماندن ارتباط مصائب جامعه محلی با برنامه توسعه می توانند به حیات خود ادامه دهند. کمپ B در بندر امام خمینی(ره)، محله ای بازمانده از زمان تأسیس پتروشیمی ماهشهر در پنجاه سال قبل است که محل اسکان کارگران ژاپنی بوده و طی چند مرحله با اسکان جنگ زدگان و مهاجرانی از دیگر شهرها قلب تاریخی سربندر (بخش مسکونی بندر امام) را شکل داده است. این ناحیه در زمانی که سربندر جز زمین بایر چیزی نبود، محل زندگی بود. امروزه درحالی که بقیه نواحی استانداردهای متوسطی از حیث سکونت دارند، سربندر به دلیل بلاتکلیفی تحمیلی در موضوع مالکیت زمین، در عداد عقب مانده ترین مناطق مسکونی کشور شمرده می شود؛ بدون هر گونه زیرساخت متعارف که تأمین آن بر عهده حاکمیت است، با خیابان هایی عریض و خارج از مقیاس که مناسب تردد ماشین های سنگین پتروشیمی است. تفسیر رفتار پنجاه ساله با کمپ B حاکی از آن است که این محله نه برای زندگی انسان که برای استقرار (و نه اسکان) خدمه پتروشیمی ساخته شده؛ ساکنان در حکم کالایی هستند که متناسب با منافع ارباب (پتروشیمی) با آن ها رفتار می شود؛ مشابه رفتاری که با سایر ملزومات و اجناس این پروژه عظیم می شود. در این رویکرد مصلحت کالا (در اینجا، ساکنان) موضوعیت ندارد، بلکه منافع مالکانه است که تعیین کننده میزان خدمات قابل ارائه به آن هاست. می توان گفت که ساکنان و بخش های بزرگی از دیگر ذی نفعان در روند شکل گیری و فعالیت پروژه توسعه نقش منفعل و تبعی (ابژکتیو) دارند و حقوق و استقلال آن ها که نقش فعال و سوژه گی آن ها را تبیین می کند در رده دوم است.اخیراً و طی یک برنامه دیگر توسعه، در لوای حمایت از محرومان ساکن کمپ B، بنیاد مسکن در فرایندی یکسویه، مرکزنشینانه و بی دغدغه ذی نفعان دست به ابتکاری برای نوسازی محله زده که زحمت مضاعف بر ساکنان تحمیل کرده است. کپرهای گروهی را تحت عنوان درجاسازی و گروهی دیگر را در قبال زمین معوض تخریب کرده و با اعمال طرحی نامنطبق با شرایط زمینه، پروژه بزرگی را کلید زده که نه خود و نه ساکنان قادر به تکمیل آن نیستند. شرایط جدید محله به مراتب از حلبی آبادی که خود طی سالیان برپا کرده بودند اسفناک تر است. چنان که نگین بوجانی در عکس روی جلد نمایش داده، کپر جدید محله، سرپناهی سست تر از گذشته است که در خراب آباد توسعه و جبر اسکلت بتنی تیپ، نصیب او شده است. این شهروند مظلوم نه تنها همسایگان خود را از دست داده، بلکه ناگزیر است تا مدت های طولانی که از عمر او بیشتر خواهد بود در خانه ای که برای همیشه، موقت خوانده می شود زندگی کند. در بستری موقت که هیچ زیرساختی کامل نیست. نوعی مرگ تدریجی که فتوای برنامه توسعه است. اصلاح مفاسد متعارف توسعه با شیوه انضمامی ممکن نیست. لازم است موضوع توسعه یک مقوله واحد باشد و از نامیدن پروژه های بخشی تحت عنوان توسعه خودداری شود. «مکان» رآمده از وحدت جغرافیا با تمدن بالیده در آن، که سرزمین نامیده می شود، می تواند موضوع توسعه باشد. در این صورت پروژه های بخشی، اقداماتی از فرایند کلان و واحد توسعه محسوب خواهند شد که حفظ منافع سرزمین، معیار درستی آن ها قرار می گیرد.
نقش و رنگ در هنر و معماری: نشانه های هویت قوم بلوچ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۹
72 - 88
حوزههای تخصصی:
مقدمه: منطقه بلوچستان به دلیل تنوع معماری و صنایع دستی، با وجود تفاوت های مشهود، هویت خاصی برای قوم بلوچ شکل می دهد. هدف این مطالعه شناسایی معنا و مفهوم رنگ ها و نقوش به کاررفته و تحلیل نقش آن ها به عنوان نمادهای هویتی قوم بلوچ است و این موضوع به درک بهتر ارزش ها و فرهنگ غنی این منطقه کمک می کند. بدین ترتیب، سوالات پژوهش به این مهم می پردازد که معنا و مفهوم، خواستگاه و منبع الهام رنگ ها و نقوش در صنایع دستی و مسکن بومی بلوچستان چیست؟ همچنین، چگونه نقوش و رنگ های به کاررفته در صنایع دستی و مسکن این منطقه را به عنوان نمادهای هویتی قوم بلوچ معرفی می شوند؟روش پژوهش: پژوهش پیش رو به شیوه توصیفی- تحلیلی و یافته های آن از طریق منابع کتابخانه ایی، پایگاه های اطلاعاتی و بازدیدهای میدانی از انواع هنرها انجام شده است. جامعه آماری شامل مسکن بومی و هنرهای سنتی منطقه بلوچستان است و انتخاب نمونه ها با توجه به هدف پژوهش انتخابی بوده است. یافته های تحقیق به شکل کیفی تحلیل شده اند.یافته ها: بررسی ها نشان می دهد که نقوش رنگارنگ در هنر بلوچی، به ویژه سوزن دوزی، نمادهای فرهنگی منحصربه فرد این قوم هستند و ریشه های مشترکی با فرهنگ های همسایه، به ویژه هند، دارند. رنگ ها در معماری بلوچستان فضایی شاداب ایجاد کرده و نقوش هندسی پیوستگی قوم بلوچ را در مواجهه با ناملایمات نمایان می سازند، به طوری که این عناصر جنبه های تزئینی و همچنین اساس بیان فرهنگی و اجتماعی آنان را تشکیل می دهند.نتیجه گیری: علاقه و التزام قوم بلوچ به استفاده از نقوش هندسی ساده و رنگ های شاد در صنایع دستی و پوشاک محلی، همچنین در تزئینات داخلی و بیرونی مسکن بومی، هویت و منظر فرهنگی واحدی را در عین کثرت برای آن ها ایجاد کرده است. این امر نشان دهنده آن است که هنر و معماری بلوچستان با استفاده از این نقوش و رنگ های خاص، هویت فرهنگی قوم بلوچ را تبیین می کند.
نقش هوش مصنوعی در رسانه های نوین در زمینه دین باوری
منبع:
مطالعات دینی رسانه دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۵
109 - 126
حوزههای تخصصی:
هدف: این مقاله به بررسی نقش هوش مصنوعی در رسانه های نوین و تأثیر آن بر ترویج دین باوری می پردازد. هدف اصلی تحقیق، تحلیل فرصت ها و چالش های مرتبط با استفاده از هوش مصنوعی در انتشار محتوای دینی و بررسی تهدیدهای احتمالی مانند سانسور الگوریتمی است.روش شناسی پژوهش: تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع علمی داخلی و بین المللی انجام شده است. داده ها و اطلاعات به روز مرتبط با موضوع جمع آوری و بر اساس رویکردهای تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته اند.یافته ها: نتایج نشان می دهد که هوش مصنوعی می تواند نقش مؤثری در تولید و توزیع محتوای مذهبی ایفا کند و از طریق تحلیل رفتار کاربران در رسانه های اجتماعی، محتوای دینی خلاقانه و تعاملی تولید شود. در عین حال، خطراتی مانند سانسور الگوریتمی و تحریف اطلاعات مذهبی وجود دارد که می تواند تهدیدی برای آزادی مذهب و بیان در فضای آنلاین باشد.بحث و نتیجه گیری: استفاده از هوش مصنوعی در رسانه های مدرن می تواند به گسترش دین باوری کمک کند، اما این امر نیازمند نظارت دقیق و چارچوب های اخلاقی است تا از تهدیدات احتمالی جلوگیری شود. در نهایت، هوش مصنوعی به عنوان یک ابزار نوین، همزمان با ایجاد فرصت های جدید برای تبلیغ دین، چالش هایی نیز به همراه دارد که باید به طور کامل مدیریت شود.
نقش رسانه ای گرافیک در هماهنگ سازی الگوی تداعیِ معانی با اشکال بیان و انواع ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۳۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
19 - 32
حوزههای تخصصی:
هماهنگ سازی بین عناصر یک بیان هنری، عامل مهمی است که می تواند در نسبت میان زبان ادبی و تصویری و تقویت نقش رسانه ای آن ها نمود یابد. در این میان، گرافیک در قالب زبان تصویری، با وام گرفتن از برخی خصوصیات ادبیات، از قبیل برقراری نسبت با اشکال بیان و انواع ادبی، قابل توجه است؛ منظور از اشکال بیان، مقوله های اقتباسی از انواع علم بیان چون مجاز، تشبیه، استعاره و کنایه می باشد و روایت تصویر نیز در انواع ادبیِ حماسی، غنایی، نمایشی و تعلیمی قابل تعبیر بوده که از جمله وجوه اشتراک بین ادبیات و گرافیک به نظر می رسد. پژوهش حاضر با هدف تبیین ویژگی های گرافیک به مثابه اثر ادبی، پرسش از چگونگی هماهنگ سازی میان فرم های کلامی و تصویری دارد. لذا به روش توصیفی - تحلیلی و با استفاده از منابع مکتوب و اسناد تصویری به شیوه کیفی و گزینش هدفمند، در تبیین نسبت میان گرافیک و ادبیات در هماهنگ سازیِ الگوهای تداعی معانی با اشکال بیان و انواع ادبی در قالب پوسترهای سینمایی اهتمام می ورزد. نتایج نشان می دهد که ابعاد روایی ایراد معنا در انواع ادب حماسی، غنایی، نمایشی و تعلیمی به ترتیب در هماهنگی با اشکال بیان چون الگوهای تباین، مجاورت، مشابهت و تداعی آزاد نمود یافته و گویی گرافیک به مثابه اثری ادبی لب به سخن می گشاید.
تحلیل نقش هنرمندان و صنعتگران مهاجر در شکوفایی تمدن عهد تیمور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۳۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
107 - 119
حوزههای تخصصی:
دوره تیموری یکی از درخشان ترین ادوار تمدن و فرهنگ ایران است. با استناد به گزارش مورخان، تیمور، در هنگام فتح شهرها، هنرمندان و صنعتگران ممتاز را شناسایی و به ماوراءالنهر اعزام می کرد تا به یاری آن ها، پایتختی باشکوه ایجاد کند. دستیابی به ثروت هنگفت و نیروی انسانی متبحرِ سرزمین های تحت سلطه، بستر مساعدی را برای شکوفایی هنرها فراهم آورد. هدف این پژوهش، بررسی نقش هنرمندان و صنعتگران مهاجر در شکوفایی تمدن عهد تیمور و مشخص کردن خاستگاه و تخصص آن ها است. تلاش می گردد به این پرسش ها پاسخ داده شود که با توجه به متون تاریخی و داده های باستان شناسی، تیمور؛ هنرمندان و صنعتگران کدام نواحی را به ماوراءالنهر اعزام کرد؟ آن ها چه تخصص هایی داشتند و در چه زمینه هایی به کار گماشته شدند؟ اطلاعات به شیوه کتابخانه ای گردآوری شده و روش پژوهش، تاریخی- تحلیلی است. نتایج حاکی از آن است که اغلب هنرمندان و صنعتگران، از شهرهای شیراز، اصفهان، تبریز، بغداد، دمشق و دهلی، به سمرقند کوچانده شده بودند. بیش تر این افراد، معماران و مهندسانی بودند که به ساخت عمارات گماشته و نقاشان و خوشنویسان مهاجر نیز، به اجرای نقاشی های دیواری و کتیبه بناها، مشغول می شدند. خوشنویسان افزون بر کتیبه نگاری ابنیه، کتابت نسخ قرآنی و مراسلات را نیز، عهده دار بودند و فلزکاران، اغلب در زمینه ساخت جنگ افزارها فعالیت داشتند.
The Evolution of Disinformation from Fake News Propaganda to AI-driven Narratives as Deepfake
منبع:
Cyberspace Studies,Volume ۹, Issue ۱, January ۲۰۲۵
229 - 250
حوزههای تخصصی:
Background: Misinformation has undergone significant transformations over the past few decades, evolving from relatively simple text-based fake news articles to highly sophisticate AI-driven content such as deepfakes and other forms of manipulated media.Aims: This paper traces the historical development of misinformation, its increasing reliance on Artificial Intelligence (AI), and the potential future trajectories of disinformation as AI technologies advance.Methodology: We begin by examining the shift from traditional text-based disinformation campaigns, often propagated via social media platforms, to more immersive and persuasive forms of AI-generated media.Discussions: We discuss how AI techniques, such as Generative Adversarial Networks and Natural Language Processing, have revolutionized the landscape of false information, allowing for the automation of misinformation production and its widespread dissemination at an unprecedented scale. Furthermore, this paper investigates the role of social media algorithms in amplifying disinformation, demonstrating how these platforms, originally designed to prioritize user engagement, inadvertently aid in the spread of false information by promoting sensationalized or emotionally charged content. Through an in-depth analysis of case studies, including the COVID-19 pandemic and the 2020 U.S. elections, this paper highlights the dangers posed by AI-generated misinformation, particularly deepfakes, which are becoming increasingly difficult to detect, even by advanced AI systems. The implications of this shift for democratic processes, public trust, and societal cohesion are profound. This paper also explores the ethical dilemmas posed by AI-driven misinformation and presents potential solutions through the lens of AI-enhanced detection technologies and policy interventions. Lastly, this paper emphasizes the urgent need for interdisciplinary cooperation between policymakers, technologists, and media organizations to mitigate the harmful impacts of AI-driven misinformation while preserving the integrity of information in the digital age.Conclusions: By exploring both technological and regulatory approaches, a comprehensive framework for understanding the evolving threat of AI-driven disinformation is essential and pathways for future research in this critical area is suggested.
The Role of E-Commerce in Economic Transformation from a Business Management Perspective
منبع:
Cyberspace Studies,Volume ۹, Issue ۲, July ۲۰۲۵
415 - 428
حوزههای تخصصی:
Background: Over the past few decades, the rapid expansion of cross-border e-commerce has reshaped global trade, acting as a key driver of economic transformation. As a crucial aspect of globalization, e-commerce has facilitated the integration of businesses into international markets, reducing geographical barriers and transaction costs while fostering economic development.Aims: The present study aims to examine e-commerce and its role in economic transformation from a business management perspective.Methodology: The research employs a descriptive survey method, with a statistical population comprising all students and graduates in the fields of e-commerce and business management in Bandar Abbas. Using a convenience sampling method, a total of 203 individuals were selected as the study sample. A researcher-developed questionnaire with a reliability coefficient exceeding 0.8 was distributed among the participants. Data analysis was conducted using descriptive and inferential statistical methods, specifically the T-test, through SPSS version 22.Findings: The findings revealed that the T-test statistic for the role of e-commerce in accelerating economic transactions was 73.7, its impact on inflation in the global economy was 54.9, and its contribution to facilitating transactions was 65.5, all statistically significant at a 95% confidence level (P<0.05).Conclusions: E-commerce plays a significant role in enhancing the speed of economic transactions, influencing inflation in the global economy, and facilitating trade from a business management perspective.
رابطه پایگاه اقتصادی اجتماعی با سلامت اجتماعی سالمندان شهر تهران با میانجی گری حمایت اجتماعی خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۹۸)
101 - 132
پژوهش حاضر رابطیه بین پایگاه اقتصادی اجتماعی و سلامت اجتماعی سالمندان را با تأکید بر نقش میانجی گری حمایت اجتماعی خانواده بررسی می کند. برای این منظور از ترکیبی ازنظریه های علل زیربنایی لینک و فلان، نظرییه سلامت اجتماعی کییز و حمایت اجتماعی برکمن و سیم استفاده شده است. روش تحقیق پیمایش است و نمونیه آماری 400 نفر از سالمندان مناطق توسعه یافته، متوسط و کم برخوردار شهر تهران هستند که با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده اند. داده ها با استفاده از نرم افزار ایموس تحلیل شده و یافته ها حاکی از این است که سلامت اجتماعی پاسخ گویان با میانگین 41.24 بالاتر از حد متوسط و حمایت اجتماعی خانواده با میانگین 35.02 پایین تر از حد متوسط است. اگرچه تفاوت معناداری در سلامت اجتماعی زنان و مردان سالمند وجود ندارد؛ اما سالمندان متأهل در مقایسه با سالمندان مجرد از سلامت اجتماعی بیشتری برخوردارند. همچنین زنان سالمند از مردان سالمند و سالمندان متأهل در مقایسه با سالمندان مجرد از حمایت خانوادیه بیشتری برخوردار هستند. از میان مؤلفه های پایگاه اقتصادی اجتماعی، دارایی با 0.690درصد بیشترین اثر مستقیم، با 0.44درصد بیشترین اثر غیرمستقیم و 0.98درصد بیشترین اثر کلی را بر سلامت اجتماعی دارد. یافته های این پژوهش نشان می دهند که پایگاه اقتصادی اجتماعی و حمایت اجتماعی خانواده رابطیه معنادار و مستقیمی با سلامت اجتماعی سالمندان تهرانی دارند و ازاین رو سیاست گذاران می بایست با اتخاذ تدابیر مناسب و مداخلات هدفمند به بهبود وضعیت اقتصادی اجتماعی سالمندان به خصوص سالمندانی از پایگاه اقتصادی اجتماعی پایین و تقویت حمایت های خانوادگی از آنان همت گمارند.
روی لبه زندگی: چالشی بر آغاز سالمندی موفق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جهان معاصر، جمعیت سالمندان در بسیاری از کشورها به سرعت درحال افزایش است؛ ولی هنوز توجه کافی به مسائل مرتبط با سالمندی در نظام اجتماعی و سیاست گذاری های شهری و روستایی وجود ندارد و این غفلت می تواند چالش های جدی برای آیندیه جامعه ایجاد کند. پژوهش حاضر منتج از یافته های تحقیقی با رویکرد کیفی درباریه چالش های سالمندی موفق است که در شهر اراک انجام یافته و عمده ترین مشکلات مطرح شده ازسوی سالمندان را در دستیابی به سالمندی موفق واکاوی کرده است. روش پژوهش نظرییه داده بنیاد است و مشارکت کنندگان، 25 سالمند ساکن شهر اراک هستند که ازطریق نمونه گیری هدفمند و به صورت داوطلبانه در یک مصاحبه عمیق شرکت کرده اند. براساس یافته ها شرایط علّی در قالب دشواری معیشت، به همراه دو مقولیه تسهیلگر شامل دولت نامرئی و تدبیرهای اقتصادی نقش اساسی در این زمینه دارند. برای مقابله با پیامدهای ناشی از احساس ناامنی اقتصادی شامل خدشه دارشدن عزت نفس، جمع گریزی ناشی از تنگ دستی، دغدغیه تورم و خریدهای قسطی، هراس از گرانی، ترس ازآیندیه نامعلوم، تدبیرهای مدیریت مالی به عنوان راهبردهایی برای دستیابی به سالمندی موفق اتخاذ می شوند. برای تأکید بر اینکه طبق یافته ها زندگی سالمندان در مرز باریک بین تأمین و فقدان امنیت اقتصادی قرار گرفته، مقولیه هستیه پژوهش حاضر روی لبیه زندگی نامیده شده است؛ براین اساس تأمین امنیت اقتصادی سالمندان، عامل کلیدی برای بهبود کیفیت زندگی آنها، تسهیل دستیابی به سالمندی موفق و کاهش چالش های اجتماعی سالمندان است.
Trauma and Recovery: Interaction of Love and War in Hemingway's A Farewell to Arms(مقاله علمی وزارت علوم)
As one of the most important literary works written by an American writer, A Farewell to Arms has been studied from the perspective of a variety of critical approaches. The present study examines this novel from the point of view of trauma studies, especially as discussed by Judith Herman. Hermann divides trauma into several types and proposes three basic steps for the healing process: immunization, recalling and mourning, and reconnecting with life. Using her ideas, this paper concludes that the protagonist of the novel goes through traumatic experiences, whose effect deeply transform his very elemental characteristics. Furthermore, it illustrates how the main character makes an attempt to reconnect with the pre-traumatic society in a doomed way. The reason is attributed to the simple fact that he has not been able to confront and accept trauma and provide a reliable narrative. The main reason for his failure is that he does not go through all the stages Herman believes a trauma survivor should go through to relieve the pain and suffering.
شناسایی الگوهای آموزشی معلّمان در تدریس درس تربیّت بدنی در مدارس چند پایه کشور
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر، با هدف شناساییِ الگوهایِ آموزشیِ معلّمان در تدریس درس تربیّت بدنی در مدارس چندپایه کشور، انجام گرفت.روش : روش تحقیق آمیخته(کیفی و کمّی) بود. فاز اوّل روشِ کیفی، با استفاده از تحلیل موضوعی و فاز دوّم روشِ کمّی، با استفاده از مدل سازی ساختاری تفسیری و روابط متقابل(میک مک) انجام گرفت. جامعه آماری، شامل 19 نفر از استادان دانشگاه فرهنگیان، معلّمان با تجربه و کارشناسان حوزه اجرایی وزارت آموزش و پرورش بودند. الگوهای مطلوب مؤثّر، با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و بهره مندی از نظرات کارشناسان شناسایی گردید. یافته ها: بر اساس مصاحبه های نیمه ساختاریافته 5 الگوی مؤثّر یا مطلوب، به عنوان الگوهای مورد استفاده معلّمان برای آموزش درس تربیّت بدنی در مدارس چندپایه کشور مشخص شدند، در فاز دوّم، با استفاده از مدل سازی ساختاری تفسیری به طرّاحی مدل ساختاری تفسیری و بر اساس تحلیل میک مک، میزان اثرپذیری و اثرگذاری این الگوها تعیین شد، در نهایت استفاده از 1) الگوهای فراگیر و هم راستا با اهداف بالادستی 2) الگوبرداری بر اساس تجارب شخصی 3) الگوبرداری بر مبنای منابع موجود به عنوان الگوها یا مؤلّفه های تاثیرگذار و الگوها یا مؤلّفه های 1) استفاده از روش تلفیقی 2) الگوبرداری بر اساس رشته های ورزشی انفرادی و جذّاب، شناسایی شدند. نتیجه گیری: بنابر این آنچه مشخص است، تلاش فعلی آموزش و پرورش باید روی الگوهای فراگیر و هم راستا با اهداف بالادستی، الگوبرداری بر اساس تجارب شخصی و الگوبرداری بر مبنای منابع موجود باشد تا بتواند، حدّاکثر بهره وری را در مدارس چندپایه معلّمان داشته باشند.