مطالب
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۱٬۲۰۹ مورد.
منبع:
دیدگاه های حقوق قضایی بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۰۱
225 - 250
حوزههای تخصصی:
خشونت خانگی به عنوان شایع ترین نوع خشونت علیه زنان، هر نوع اقدام خشونت آمیز جنسیتی است که به آسیب بدنی، جنسی، روانی و یا افزایش احتمال بروز آن در زنان منجر می شود، یا اقداماتی است که برای زنان رنج آور است و یا به محرومیت اجباری از آزادی های فردی یا اجتماعی منجر می شود. اگرچه این نوع خشونت ها معمولاً در حریم خانواده رخ می دهند، اما زندگی زنان را در همه عرصه های عمومی و اجتماعی تحت تأثیر قرار می دهند. از این رو، به پیامدهای تخریب کننده در درون خانواده و جامعه منجر خواهد شد و همچنین مانع پیشرفت اقتصادی اجتماعی زنان می شود. در این مقاله به بررسی جرم شناختی خشونت خانگی پرداخته شده است. همچنین نگارندگان در صدد هستند که با بررسی میدانی، ارتباط بین این موضوع و پدیده طلاق را بیابند و به راهکارهایی عملی در موضوع نائل آیند و پیشنهاد های اجرایی به قانونگذار و نظام قضائی برای اجرایی کردن آن ارائه دهند. روش جمع آوری اطلاعات در این مقاله به شیوه کتابخانه ای است و در مطالعه میدانی نیز از ابزار پرسش نامه بهره گرفته شده است. جامعه آماری این بررسی زنانی هستند که مورد خشونت همسران خود قرار گرفته اند و با تشکیل پرونده در دادگاه خانواده تهران قصد جدایی و طلاق دارند. در این پژوهش نتایج قابل توجهی به دست آمده است که برای نمونه می توان به رابطه معنادار بین تحصیلات زیر دیپلم و عدم اشتغال زنان با اعمال خشونت خانگی علیه آنان توسط همسرانشان اشاره کرد.
تحلیل دیدگاه مفسران در دلالت آیه چهارم سوره طلاق بر مسئله کودک همسری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال ۱۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۰
95 - 117
حوزههای تخصصی:
کودک همسری و تزویج صغار از مسائل مهم جامعه اسلامی است که از جنبه های فقهی- حقوقی به طور مکرر بررسی و نظریات متفاوتی ازسوی موافقان و مخالفان آن بیان شده است. از مهم ترین ادلّه قرآنی بر نکاح صغیره، آیه چهارم سوره طلاق است که هر دو گروه موافقان و مخالفان به آن استناد جسته اند. پژوهش حاضر باهدف بررسی و تحلیل دیدگاه مفسران فریقین در دلالت این آیه بر مسئله کودک همسری به روش تحلیلی- اسنادی انجام شد. بدین منظور کلیه آثار فقهی و فقه القرآنی در این موضوع بررسی شد. نتایج بررسی ها نشان داد که گروهی از علمای فریقین، با تکیه بر آیات و روایات و نیز استناد به تنافی آیه چهارم سوره طلاق با آیه عدّه طلاق و آیات دالّ بر کارکردها و اهداف ازدواج، به اختصاص آیه فوق به غیرصغیره و عدم دلالت آن بر جواز ازدواج با کودک نابالغ، معتقدند. گروهی دیگر نیز، باتوجه به تفاوت اصل صحّت نکاح یا اصل لزوم آن و اعتقاد به محرمیت به مثابه جوهره و عنصر محوری نکاح، دلالت این آیه را بر صغیره یا کودک نابالغ به نحو خاصّ (منحصر به صغیره) یا عامّ (اعم از صغیره و غیرصغیره) پذیرفته اند. براساس دیدگاه برگزیده، منطوق و مفهوم آیه نشان می دهد که محور بحث در آن، دختران نابالغ است. این دیدگاه، محصول قرائن درون متنی، بینامتنی و فرامتنی است که در نهایت، جواز مسئله کودک همسری را از این آیه استنباط می کند.
نقش میانجی گرانه نگرش های مذهبی در رابطه بین امیدواری و تاب آوری با بی ثباتی ازدواج در زوجین متقاضی طلاق
منبع:
دین پژوهی و کارآمدی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۰)
97 - 126
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش بررسی نقش میانجی گرانه نگرش های مدهبی در رابطه بین امیدواری و تاب آوری با بی ثباتی ازدواج در زوجین متقاضی طلاق بود. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی و همبستگی بود، که از طریق روش تحلیل مسیر انجام شد. در این پژوهش 211 نفر افراد متقاضی طلاق در استان گیلان با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و سپس اقدام به تکمیل پرسشنامه های پژوهش کردند. به جهت تحلیل داده ها از نرم افزار های SPSS25 و AMOS22 استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر بیانگر این بود که بین تاب آوری و امید با بی ثباتی ازدواج رابطه معکوس و معناداری وجود دارد. همچنین بررسی متغیرهای میانجی نشانگر این بود که در رابطه بین تاب آوری و بی ثباتی ازدواج هر سه بُعد باور، عواطف و رفتار دینی میانجیگری معنی داری داشتند (05/0p<). اما در رابطه با امیدواری فقط مولفه عواطف دینی رابطه امیدواری و بی ثباتی ازدواج را میانجی گری کرد (0001/0p<). نتیجه گیری: به جهت کاهش بی ثباتی ازدواج زوجین می توان از راهبردهای افزایش تاب آوری و امید بهره برد. همچنین با آموزش در زمینه نگرش های مذهبی و افزایش باور، رفتار و عواطف دینی می توان اثرگذاری تاب آوری بر بی ثباتی ازدواج را افزایش داد.
آموزش سازگاری پس از طلاق بر انعطاف پذیری شناختی و تنظیم هیجان در زنان با سابقه طلاق شهر اصفهان
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش سازگاری پس از طلاق بر انعطاف پذیری شناختی و تنظیم هیجان در زنان با سابقه طلاق شهر اصفهان بود. طرح نیمه تجربی با پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. 30 نفر از بین زنان با سابقه طلاق شهر اصفهان که 1401 به مراکز مشاوره شهر اصفهان مراجعه کرده و دارای پرونده بودند، با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 120 دقیقه ای سازگاری پس از طلاق فیشر (1994) را آموزش دید و گروه کنترلی آموزشی دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2001)، پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و واندر- وال (2010) بودند. دادهها با روش تحلیل کواریانس چندمتغیری به کمک نرم افزار SPSS-24 تحلیل شدند. یافتهها نشان داد مداخله تفاوت معناداری را بر مولفههای انعطاف پذیری شناختی و تنظیم هیجان بین دو گروه کنترل و آزمایش زنان با سابقه طلاق ایجاد کرده است (05/0< P). با توجه به تاثیر آموزش سازگاری پس از طلاق بر انعطاف پذیری شناختی و تنظیم هیجان توصیه میشود مشاوران، درمانگران و روانشناسان بالینی از روش مذکور برای افزایش توانمندی شناختی و عاطفی و خودتنظیمی افراد با سابقه طلاق استفاده کنند.
ازدواج مجدد بعد از طلاق و خطر افسردگی
حوزههای تخصصی:
همچنانکه درمقایسه با مجرد بودن، ازدواج با افسردگی پایین تر ارتباط دارد، ما قصد داریم که بررسی کنیم آیا ازدواج مجدد درمقایسه با مطلقه بودن نیز با خطر پایین تر افسردگی ارتباط دارد یا خیر. ازداده های ثبت شده سوئد برای تعیین گروهی از مردان استفاده می شود که بین سال های 1952 و 1956 متولد شدند و دربزرگسالی به خدمت اجباری سربازی فراخوانده شدند. این جمعیت پژوهش (72246 نفر) ازمردانی تشکیل می شدکه در سال 1985 طلاق گرفته بودند. خطر درمان افسردگی ازطریق دارو ازسال 2005 تا 2009 درافرادی که بین سالهای 1986 و 2004 دوباره ازدواج کرده بودند و افرادی که مطلقه مانده بودند، مقایسه شد. تحلیل مخاطره متناسب کاکس به منظور نسبتهای مخاطره برای خطر افسردگی شناسایی شده با درمان دارویی همراه با طیفی ازعوامل بالقوه ومخل ازجمله شرایط اقتصادی اجتماعی، ویژگیهای شناختی، فیزیکی، روانشاختی و دارویی بزرگسالی وکودکی مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که نسبت به مردانی که مطلقه می مانند، مردان مطلقه که دوباره ازدواج کرده اند نشانه هایی از خطر افسردگی پایین تری درزندگی پیشین همچون عملکرد شناختی و فیزیکی بالاتر، تاب آوری بالاتری دربرابر استرس و مزایای اقتصادی اجتماعی بهتری نشان می دهند، درمقایسه با مردانی که مطلقه باقی می مانند، ازدواج مجدد با نسبت خطر تعدیل شده1.27 ارتباط دارد. درمقایسه با مطلقه ماندن، ازدواج مجدد بعد از طلاق با کاهش خطر افسردگی ارتباط ندارد. ازنظر خطر افسردگی، مشکلات مالی یا بین فردی ناشی از ازدواج مجدد ممکن است از مزایای ازدواج بیشتر باشد.
رابطه شفقت به خود و صفات تاریک شخصیت با ناسازگاری زناشویی متقاضیان طلاق
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
125 - 134
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی ناسازگاری زناشویی متقاضیان طلاق بر اساس شفقت به خود و صفات تاریک شخصیت بود. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه افراد ناسازگار مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه شهرک غرب و منطقه آزادشهر، شهر مشهد در فاصله زمانی از مهرماه تا پایان آذرماه سال 1401 بوده است. برای حجم نمونه 200 نفر از افراد ناسازگار مراجعه کننده به مراکز مشاوره با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند و به پرسشنامه های ناسازگاری بیر – استرنبرگ (1977)، پرسشنامه صفات تاریک شخصیتی جانسون و وبستر (2010) و مقیاس خودشفقتی نف (2003) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره تحلیل شد. یافته ها نشان داد بین شفقت به خود و صفات تاریک شخصیت با ناسازگاری زناشویی رابطه معنی دار وجود دارد (0/01>P). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز آشکار کرد که 37/2 درصد از واریانس ناسازگاری زناشویی بر اساس شفقت به خود، صفات تاریک شخصیت تعیین می شود.
مقایسه اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر مدل علی گرایش به طلاق عاطفی و طرح واره درمانی بر نشاط زناشویی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر مدل علی گرایش به طلاق عاطفی و طرح واره درمانی بر نشاط زناشویی بود. روش: تحقیق با طرح نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زوجین (خانوارهای عادی زنان و مردان) شهر کرمانشاه در سال 1399 بود. نمونه گیری به صورت هدفمند تعداد 30 نفر زوج به صورت تصادفی در 2 گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه های طلاق عاطفی گاتمن (2008) و نشاط زناشویی تگریان (1387) بودند. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و از طریق مدل تحلیل کوواریانس انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که طرح واره درمانی و برنامه ی آموزشی مستخرج از مدل بر نشاط زناشویی زوجین مؤثر (05/0>P) است. نتایج مقایسه بین دو برنامه نشان داد که برنامه آموزشی مستخرج از مدل با گروه کنترل در سطح (01/0>P)، برنامه آموزشی مستخرج از مدل با برنامه طرح واره درمانی در سطح (01/0> P ) و بین برنامه آموزشی طرح واره درمانی با گروه کنترل در سطح (01/0>P) تفاوت معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده می توان از برنامه آموزشی مبتنی بر مدل علی گرایش به طلاق در مراکز مشاوره و روان شناسی استفاده کرد.
پدیدارشناسی خودافشایی مادران مطلقه در مورد مسائل مربوط به طلاق نزد فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵ (پیاپی ۱۹)
266 - 284
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تجربه خود افشایی مادران مطلقه پیرامون مسئله طلاق نزد فرزندان می باشد. روش پژوهش: در این پژوهش کیفی، مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته با یک نمونه هدفمند شامل22 مادر مطلقه دارای حداقل یک فرزند 10 تا 38 ساله انجام شد. تحلیل داده ها به روش کلایزی منجر به کشف 2 طبقه اصلی، موضوعات خودافشایی و عوامل تأثیرگذار بر آن گردید. یافته ها: از جمله موضوعات مهم مطرح شده شامل: بیان علت طلاق، تصمیم گیری در مورد طلاق قریب الوقوع و مشکلات ایجاد شده بعد از طلاق، و برخی از عوامل تأثیرگذار بر این خودافشایی ها شامل سن، جنس فرزند و باور مادر بود. نتایج نشان می دهد که استرس های مربوط به طلاق، مادران را جهت خودافشایی منفی نزد فرزندان مستعد تر می کند. نتیجه گیری: از این رو توجه بیشتر مادران به چگونگی وقوع این پدیده در تعاملات خود با فرزندان و استفاده از خدمات مشاوره تخصصی می تواند پیامد های منفی طلاق را کاهش دهد.
اثربخشی برنامه مداخله ای کودکان طلاق بر ادراک کودکان از طلاق والدین: پژوهش مورد منفرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
149 - 127
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر برنامه مداخله ای کودکان طلاق بر ادراک کودکان از طلاق والدین بود. روش: روش پژوهشی مورد منفرد (A-B) و جامعه آماری پژوهش، شامل کودکان دختر طلاق شهر بومهن بود که از میان آنها سه کودک از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها، پرسشنامه 31 سؤالی محقق ساخته ادراک کودکان از طلاق والدین (CPPDQ) استفاده شد. روایی پرسشنامه بر اساس روایی محتوایی و صوری مورد تأیید متخصصان قرار گرفته و پایایی پرسشنامه با ضریب آلفای کرانباخ برای کل پرسشنامه 86/0 گزارش شده است. پس از یک جلسه خط پایه برای هر کودک برنامه مداخله ای به هر یک از کودکان، به صورت انفرادی در 8 جلسه هفتگی هر جلسه 45 دقیقه ارائه و ادراک کودکان بعد از هر جلسه، و در مرحله پیگیری مجددأ اندازه گیری، و داده ها بر اساس تحلیل دیداری و شاخص های آماری توصیفی تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد برای هر سه آزمودنی میانگین، میانه، روند و درصد غیرهمپوشی داده های مداخله بر ادراک شرکت کنندگان مؤثر بود و برنامه مداخله ای کودکان طلاق در افزایش احساسات و نگرش مثبت، کاهش احساسات منفی نسبت به طلاق والدین، بهبود روابط با والدین و همسالان و افزایش احساس شایستگی در کودکان مؤثر بوده است. نتیجه گیری : بر اساس نتایج، برنامه مداخله ای کودکان طلاق را می توان به عنوان روشی مؤثر برای بهبود ادراک کودکان در واکنش به طلاق والدین شان تلقی کرد و در مراکز مشاوره و آموزشی می توان از آن استفاده کرد.
اثربخشی غنی سازی روابط زوجین بر طلاق عاطفی دردانش آموزان دختر متاهل که ازدواج زودهنگام داشته اند
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال ششم فروردین ۱۴۰۲ شماره ۵۸
29 - 41
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی غنی سازی روابط زوجین بر طلاق عاطفی در کودک همسران بود. روش پژوهش حاضراز نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود . جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان متاهل دوره اول و دوم متوسطه آموزش و پرورش منطقه رضویه مشهد بودند که بعد از شناسایی این جامعه و اجرای پیش آزمون پرسشنامه طلاق عاطفی گاتمن 30 نفر که دچار طلاق عاطفی بودند به عنوان نمونه در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی 15نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند سپس گروه آزمایش طی 8 جلسه 90 دقیقه ای از طرح آموزش غنی سازی زوجین برخوردار شدند و در انتها هر دو گروه دوباره پس آزمون پرسشنامه طلاق عاطفی را پاسخ دادند ، داده های به دست آمده از طریق تحلیل کواریانس تک متغییره بین گروهی یک راهه انکوا تجزیه و تحلیل شدند و نتایج نشان داد که متغییر وابسته طلاق عاطفی از متغییر مستقل آموزش غنی سازی روابط زوجین تاثیر پذیرفته است.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر سازگاری زناشویی و سلامت روان در زوجین متقاضی طلاق شهرستان آمل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۱
127 - 138
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر سازگاری زناشوئی و سلامت روان در زوجین متقاضی طلاق شهرستان آمل بود. روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین متقاضی طلاقی که برای طلاق به دادگاه های خانواده و مراکز روانشناختی در شهر آمل، در سال 1400 مراجعه نمودند، بودند. نمونه پژوهش حاضر شامل 30 زوج (30 مرد و30 زن) می باشد که به روش در دسترس انتخاب گردیدند. شرط ورود به پژوهش زوجینی می باشند که دادخواست طلاق به دادگاه و مراکز مشاوره برده اند و درپرسشنامه شاخص بی ثباتی ازدواج نمره مورد نظر را کسب کرده اند، می باشد. ابزارگرد آوری داده ها پرسشنامه سازگاری زناشویی لاک و والاس(1959) و پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ و هیلر(1970) بود. گروه آزمایش ده جلسه 90دقیقه ای، مهارت های مربوط به مهارت های زندگی مبتنی بر سرفصل های یونیسف را دریافت نمودند. داده های جمع آوری شده با روش آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره و با استفاده از نرم افزار spss نسخه 26مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های زندگی بر سازگاری زناشوئی و سلامت روان در زوجین متقاضی طلاق شهرستان آمل تاثیر مثبت وجود دارد و می تواند منجر به احساس مثبت در زندگی زوجین گردد. می توان با برگزاری کلاس های آموزشی مهارت های زندگی در زمان پیش از ازدواج، سازگاری زناشویی و سلامت روان زوجین را بهبود بخشید.
رابطه بین خشونت خانگی و طلاق با میانجی گری اضطراب اجتماعی براحساس تنهایی زنان مطلقه
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین خشونت خانگی و طلاق با میانجی گری اضطراب اجتماعی بر احساس تنهایی زنان مطلقه در بین کلیه زنان مطلقه ساکن شهر مشهد در سال 1402انجام شد که در نهایت از مجموع 200 نفر که با با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند 189 نفر پاسخگو بودند. روش پژوهش کاربردی، از نوع توصیفی و همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری است. نتایج پژوهش نشان داد مدل ساختاری بررسی رابطه بین خشونت خانگی و طلاق با میانجی گری اضطراب اجتماعی براحساس تنهایی زنان مطلقه از برازش مطلوبی برخوردار است. همچنین فرضیه های پژوهش با کمک ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین "خشونت خانگی"،"طلاق"،"اضطراب اجتماعی"و احساس تنهایی زنان مطلقه رابطه و همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج نشان داد بین "خشونت خانگی" با "طلاق" رابطه و همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین بین اضطراب اجتماعی با خشونت خانگی و طلاق و احساس تنهایی زنان مطلقه رابطه و همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد.
بررسی اثربخشی روایت درمانی راه حل محور بر دلزدگی، اشتیاق و امید زنان متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
331 - 349
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روایت درمانی راه حل محور بر دلزدگی، اشتیاق و امید زنان متقاضی طلاق انجام شد. روش پژوهش: این مطالعه با طرح نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه به همراه آزمون پیگیری در شهرستان شهرکرد انجام شد. جامعه این پژوهش شامل زنان متقاضی طلاق شهر شهرکرد بود. نمونه پژوهش شامل 24 نفر که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی (12 نفر) و گواه (12 نفر) قرار گرفتند و به پرسشنامه دلزدگی زناشویی پاینز (1996)، اشتیاق زناشویی سینگر و لابانکو- میسر، بودلی (2015) و مقیاس امید اسنایدر، هاریس، اندرسون، هولران، ایرونیک و سیمون (1991)، در پیش آزمون، پس آزمون و آزمون پیگیری پاسخ دادند. شرکت کنندگان در آزمایش تحت هشت جلسه نود دقیقه ای روایت درمانی راه حل محور مطابق پروتکل درمانی لیندا مت کالف (2016)، قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. یافته ها: نتایج نشان داد که روایت درمانی راه حل محور می تواند موجب کاهش دلزدگی (93/65=F، 001/0>P) و افزایش اشتیاق (41/22=F، 001/0>P) و امید (40/1540=F، 001/0>P) زنان متقاضی طلاق شود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت که روایت درمانی راه حل محور می تواند به عنوان مداخله در جهت کاهش دلزدگی و افزایش اشتیاق و امید در زنان متقاضی طلاق مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی تطبیقی حضانت فرزند پس از طلاق در قوانین کشورهای اسلامی
حوزههای تخصصی:
حقوق کودک، یکی از مهم ترین حقوق در قوانین کشورهای اسلامی می باشد که شامل حقوق مالی و غیر مالی ( معنوی) می شود؛ از مهمترین حقوق معنوی کودک حق حضانت می باشد ؛ به همین علت مسئله ح قوق وم سئولیت های پدر ومادر در امر حضانت و ولایت کودکان در سنن مذهبی یکی دیگر ازموضوعاتی است که مورد ب حث و چالش حقوقدانان کشور های مختلف قرار گرفته است. این مقاله که به روش توصیفی-تحلیلی و تطبیق قوانین کشورهای اسلامی نگاشته شده است در پی تبی َن حق حضانت در قوانین کشور های اسلامی است و موضوعی که در امر حضانت باعث ایجاد تمایز بین پدر و مادر در قوانین کشورهای اسلامی شده است آن است که این قوانین و سنت ها، م قررات ویژه ای را در ارتباط با سرپرستی کودکان دختر و پس ر، ت وسط پدر وم ادر ت عبین ن موده است. براساس این س نت ه ا ، ظاهراً در هنگام جدایی پدر و مادر، معیار اصلی در تعیین سرپرست برای کودک ، سن طفل می باشد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که قوانین مربوط به سرپرستی کودک درمیان کشورهای مسلمان به سمت و س وی اولویت دادن به «منافع عالیه کودک » ت مایل پیداک رده است و نسبت به امر حضانت کودک برای پدر و مادر تکالیف و وظایفی مخصوصی معین نموده اند.
بررسی فقهی جشن طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جشن طلاق پدیده ای نوظهور بوده که در جامعه کنونی خصوصا کلان شهرها در حال گسترش است؛ این نوع وقایع علاوه بر اینکه به لحاظ آثار اجتماعی و روانشناختی مورد بررسی قرار می گیرد، باید به جهت شرعی نیز مورد کندوکاو قرار گیرد. بویژه که اکثریت مراجع عظام تقلید نیز متذکر حکم آن نشده اند. این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده نشان می دهد، ادله ی مثبت جواز یا نفی این پدیده نوظهور واکاوی نشده؛ لذا هر چند به جهت اصل اباحه شاید جواز چنین پدیده ای به ذهن خطور کند؛ لکن با توجه به اهمیت این مقوله و وجود مفاسد و تبعات غیر قابل انکار ناشی از ترویج آن ضرورت اقتضا می کند؛ ادله مورد بررسی قرار گیرد. اما از سه دیدگاه تصور شده، جواز،حرمت و قول به تفصیل، براساس نقد وبررسی ادله هرکدام، بنظر می رسد، مبتنی بردلالت برخی ادله نظیر تشبه به کفار و قاعده نفی سبیل، حکم به عدم جواز از قوت بیشتری برخوردار می باشد.
بررسی وضعیت روانشناختی فرزندان طلاق در بزرگسالی به روش کیفی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: طلاق از مهمترین پدیده های حیات انسانی به شمار می آید که نه تنها تعادل روانی زوجین، بلکه تعادل روانی فرزندان را نیز بهم می ریزد. بر این اساس مطالعه وضعیت روانشناختی فرزندان طلاق در بزرگسالی اهمیت پیدا می کند، با درک این مهم پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت روانشناختی فرزندان طلاق در بزرگسالی انجام شد. روش پژوهش: این پژوهش از نوع مطالعات کیفی است که از نظریه داده بنیاد استفاده شده است. مشارکت کنندگان شامل فرزندان طلاق شهر تهران که 10 سال از طلاق والدینشان گذشته بود، که از طریق روش نمونه گیری هدفمند تعداد 18 نفر بعنوان مطلعین کلیدی انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته گردآوری شد. اعتبار و روایی داده ها از دو روش بازبینی مشارکت کنندگان و کدگذاری مجدد توسط خبرگان به دست آمد. یافته ها: داده ها بوسیله کد گذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شدند کدهای گزینشی نشان داد دو بعد را نشان داد که بعد مثبت کودکی همراهی و همدلی با والد سرپرست، حمایت و پشت گرمی والد سرپرست، رهایی و رضایت والد سرپرس تبود؛ روی دیگر این بعد در برگیرنده شاخص های منفی همچون از دست دادن خانواده، ترس از بازگویی حقیقت به خاطر قضاوت مردم فرزندان پس از وقوع طلاق بود. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان داد که وضعیت روانشناختی فرزندان طلاق در دو بعد کودکی و بزرگسالی دارای شاخص های مثبت و منفی است.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیت گرا بر سازگاری زناشویی و رضایت زناشویی زوجین در آستانه طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازدواج مقدس ترین و پیچیده ترین رابطه میان دو انسان از دو جنس مخالف است که ابعاد وسیع و عمیق و هدف های متعددی دارد و پرداختن به روابط زناشویی و ارتقای سازگاری و رضایت میان زوجین را می توان یکی از رسالت های مهم از سطح فردی تا اجتماعی دانست. لذا، هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیت گرا بر سازگاری زناشویی و رضایت زناشویی زوجین در آستانه طلاق بود. پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و از لحاظ روش بر اساس طرح پژوهش و شیوه انجام، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون (با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل و دوره پیگیری سه ماهه) بود. جامعه آماری به کار رفته در پژوهش حاضر شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده و زوج درمانی منطقه 5 تهران در سال 1401 بود و از بین این افراد با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند تعداد 40 نفر (20 زوج) انتخاب شده و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (20 نفر یا 10 زوج) و یک گروه کنترل (20 نفر یا 10 زوج) گمارده شدند. سپس، روی گروه آزمایش بسته درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیت گرا بر اساس پروتکل Afshari et al. (2022) اجرا شد. به منظور گردآوری داده ها، ابزار پژوهش شامل پرسشنامه رضایت زناشویی (ENRICH) و پرسشنامه سازگاری زناشویی (DAS) بود. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی توکی و نسخه 26 نرم افزار SPSS استفاده شد. با توجه به مقدار F و سطح معناداری به دست آمده در متغیر رضایت زناشویی (76/7 = F و 002/0 = P) و سازگاری زناشویی (11/7 = F و 002/0 = P) می توان نتیجه گرفت که متغیر مستقل (درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیت گرا) به شکل معناداری باعث تغییر در متغیرهای وابسته (رضایت زناشویی و سازگاری زناشویی) شده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که تغییرات ایجاد شده در متغیرهای وابسته ناشی از اجرای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیت گرا بر گروه آزمایش بود. همچنین نتایج آزمون تعقیبی توکی نشان داد که این تأثیرات پایدار بود. بر اساس یافته های موجود می توان نتیجه گیری نمود که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیت گرا بر رضایت زناشویی و سازگاری زناشویی زوجین در آستانه طلاق مؤثر بود. از این رو، پیشنهاد می شود متخصصین از فنون این رویکرد در کار خود بهره مند شوند.
احساس تنهایی زوجین متقاضی طلاق؛ نقش پیش بینی کننده مرزهای زوجینی و آشفتگی روانشناختی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش مرزهای زوجینی و آشفتگی روان شناختی در پیش بینی احساس تنهایی زوجین متقاضی طلاق بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری، شامل کلیه زوجین متقاضی طلاق در شهر قم و مراجعه کننده به مراکز مشاوره در سال 1401 بود که از بین آنها با روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 150 نفر انتخاب و پرسش نامه های مقیاس احساس تنهایی (راسل و همکاران، 1980)، اضطراب، افسردگی و استرس (لویندا، 1995) و مرزهای درونی زوجینی (هوشیاری، 1400) توسط آنان تکمیل گردید. داده های به دست آمده با روش آماری همبستگی و رگرسیون چندگانه، با کمک نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها نشان داد مرزهای زوجینی، به طور منفی و آشفتگی روان شناختی، به طور مثبت، با احساس تنهایی زوجین متقاضی طلاق، رابطه معنادار داشته و در پیش بینی آن، نقش معناداری دارند. از همین رو، مشاوران و درمانگران مراکز مشاوره خانواده، با بهره گیری از این نتایج می توانند به تشریح اهمیت و نقش مرزهای زوجینی و همچنین آسیب های آشفتگی روان شناختی در ایجاد احساس تنهایی، در راستای کاهش مشکلات ارتباطی و عاطفی زوجین متقاضی طلاق بپردازند.
مقایسه بلوغ عاطفی و مهارت های اجتماعی و اعتماد بین فردی در فرزندان با و بدون تجربه طلاق والدین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۳
32 - 46
حوزههای تخصصی:
هدف : این پژوهش با هدف مقایسه بلوغ عاطفی و مهارت های اجتماعی و اعتماد بین فردی در فرزندان با و بدون تجربه طلاق والدین انجام شد. روش: برای دستیابی به اهداف پژوهش از روش تحقیق توصیفی از نوع علی-مقایسه ای استفاده شد. نمونه آماری این پژوهش شامل کلیه فرزندان طلاق و عادی سراسر کشور در سال 1400-1401 شامل 108 نفر که تعداد 54 فرزند طلاق و تعداد 54 فرزند عادی بودند که از میان نمونه آماریی با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزارگردآوری داده ها شامل سه پرسشنامه اعتماد بین فردی رمپل و هولمز(1986)، پرسشنامه بلوغ عاطفی سینگ و بهارگاوا (1991) و پرسشنامه مهارت های اجتماعی ماتسون و همکاران (1983) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری آزمون تی مستقل استفاده شد که تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-26 انجام گرفت.یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد بین بلوغ عاطفی فرزندان با و بدون تجربه طلاق والدین تفاوت معنی داری در سطح خطای 01/0 وجود دارد ولی بین مهارتهای اجتماعی و بلوغ عاطفی فرزندان با و بدون تجربه طلاق والدین معنی داری در سطح خطای 05/0 وجود ندارد.نتیجه گیری : بلوغ عاطفی می تواند تحت تاثیر پدیده طلاق فرزندان را دچار مشکلات عمده ای نماید .
رابطه بیکاری، تورم و مشارکت زنان در بازار کار با روند طلاق در ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۹
۴۴-۹
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کاهش نرخ ازدواج و افزایش طلاق از تغییرات چند دهه اخیر در چارچوب خانواده ها هستند. طلاق یکی از آسیب های جدی تغییر نهاد خانواده است که معضلات متعددی را به همراه دارد. وضعیت اقتصادی یکی از عوامل تاثیرگذار بر روند طلاق است زیرا نابسامانی های اقتصادی سبب نزاع و درگیری بین زوجین می شود. وضعیت اجتماعی، فرهنگی وغیره دیگر عوامل موثر هستند. وضعیت نامطلوب متغیر های کلان اقتصاد و افزایش قابل توجه آمار طلاق در ایران نشان دهنده از وجود رابطه مستقیم بین متغیرهای کلان اقتصادی و طلاق است. بنابراین رابطه مستقیم بین بٌعد اقتصادی و طلاق، بررسی اثر شاخص های کلان اقتصادی بر طلاق را مهم و ضروری می کند. روش: از روش حداقل مربعات دو مرحله ای برای بررسی تاثیر متغیرهای اقتصادی بر روند طلاق در ایران (1400-1370) استفاده شده است. آزمون اریب همزمانی و آزمون قطری بودن فرم سیستمی معادلات تصریح شده را تایید و معادلات بیش از حد مشخص هستند. یافته ها: بین بیکاری، تورم، مشارکت زنان و طلاق رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. همچنین بین دو متغیر نرخ مشارکت زنان و میانگین سن زنان در ازدواج اول رابطه مثبت ولی بین اختلاف سنی شریک زندگی در ازدواج اول با میانگین سن زنان رابطه منفی و معنی دار وجود دارد. بحث: اقتصاد عامل تاثیرگذار بر تصمیم زوجین به طلاق است. لذا برای کاهش نرخ طلاق باید وضعیت نامطلوب متغیرهای اقتصادی بهبود یابد. نرخ مشارک زنان بیشترین عامل تاثیرگذار بر افزایش طلاق است؛ باید توجه داشت بخش از آن به دلیل زمینه قبلی است، یعنی زوجین تصمیم به طلاق داشته اند، ولی عدم استقلال زنان مانع برای جدایی بوده که با اشتغال زن، نهایتاً طلاق به سرانجام رسیده است.