مطالب
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۱٬۱۹۵ مورد.
منبع:
پژوهشنامه زنان سال دوزادهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۵)
193-219
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر سبب شناسی انحراف جنسی زنان و شناسایی راهکارهای پیشگیری از آن است که با روش تحقیق آمیخته انجام گرفت. مواد و روشها: جامعه آماری پژوهش در هر دو بخش کیفی و کمی شامل آرایشگران زنی بود که در چهار شهر اندیشه، شهریار، ملارد و مارلیک مشغول کار بودند. در مرحله کیفی با استفاده از روش پدیدارشناسی، ابتدا جلسات مصاحبه نیمه ساختاریافته توسط پژوهشگران با زنان آرایشگر دارای انحراف جنسی انجام گرفت که نحوه انتخاب آنها به روش نمونه گیری گلوله برفی بود و در مرحله کدگذاری با استفاده از راهبرد کلایزی، مقوله های اصلی و فرعی مربوط به عوامل موثر بر انحراف جنسی زنان استخراج شد. برای تحلیل داده های کمی از روش تحلیل عاملی تأییدی و نرم افزار SPSS.22 استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد عوامل اصلی مؤثر در بروز انحراف جنسی زنان را می توان در 5 مقوله اصلی "عوامل خانوادگی"، "عوامل فردی"، "عوامل اقتصادی"، "عوامل فرهنگی" و "عوامل اجتماعی" شناسایی کرد که زیر مقوله هایی چون «استقلال مالی زنان»، «سطح تحصیلات زنان»، «فوت زود هنگام پدر»، «سرپرست خانوار بودن زنان» مهمترین عوامل موثر در بروز انحراف جنسی زنان به حساب می آیند. انگلیسیResults, Conclusion ,
بررسی میزان همگرایی عفت جنسی در دیدگاه نخبگان حوزوی و مردم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و مطالعات اجتماعی سال نهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
191 - 217
حوزههای تخصصی:
عفت در شریعت، به معنای خویشتنداری و بازداشتن نفس در برابر هرگونه تمایل افراطی نفسانی از محرمات است و در مفهوم خاص آن «عفت جنسی»، خودداری از تمایلات افراطی جنسی است که سدی محکم در برابر تزلزل بنیان خانواده و ارتکاب به تعدی و گناه است. میزان همگرایی و درک مشترک از مفهوم عفت جنسی میان نخبگان علوم دینی به عنوان بسترسازان قانون گذاری و مردم عادی به عنوان ملتزمان به قانون، از اهمیت به سزایی در ضمانت اجرایی و رضایت مردمی از قوانین برخوردار است. این پژوهش در چارچوب روش تحقیق کیفی و تحلیل موضوعی (تماتیک) انجام شد. انتخاب نخبگان حوزوی شرکت کننده در پژوهش، به شیوه هدفمند (افراد صاحب تألیف و صاحب نظر در حوزه عفت جنسی) و مردم عادی با روش تصادفی از میان زنان و مردان شهرهای تهران و قم صورت گرفت. دیدگاه های هر دو گروه به روش مصاحبه نیمه ساختاریافته به دست آمد. تحلیل موضوعی (تماتیک) داده ها، با کُدگذاری باز، کُدگذاری محوری و کُدگذاری انتخابی، استخراج و طبقه بندی شد. یافته های پژوهش بیانگر آن است که در مفهوم و قلمرو عفت جنسی بین هر دو گروه یادشده، همگرایی نسبی وجود دارد و در بخش مصادیق عینیِ عفت جنسی، میزان همگرایی به وضوح کاهش می یابد.
سنّ تأثیرپذیری جنسی در فرزندان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
جستارهای فقهی و اصولی سال هفتم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۴
189 - 222
حوزههای تخصصی:
ازجمله مسائلی که در مقوله تربیت جنسی مورد توجه قرار گرفته است سن آغازین تأثیرپذیری جنسی در افراد است. اندیشمندان علوم تربیتی با رویکردها، مبانی و روش های مختلف به سراغ این مسأله رفته و به دنبال پاسخی برای آن هستند. یافتن پاسخ برای این مسأله خود سبب رفع این چالش می شود که اساسا مقوله تربیت جنسی را از کدام مرحله رشدی فرزندان باید آغاز کرد. حال سؤال اصلی این پژوهش این است که آیا بر اساس رویکرد فقهی و استنباطی می توان از متون قرآنی و روایی به کشف سن تأثیرپذیری جنسی در انسان دست یافت و بگوییم فرزندان از این دوره دارای تحریک پذیری و تأثیر پذیری جنسی هستند؟ برای جواب به این سوال، متون قرآنی و روایی مربوط به این موضوع را به روش کتابخانه ای جمع آوری کرده و آن ها را در ذیل آرای فقهاء به روش تحلیلی – توصیفی مورد بررسی قرار می دهیم.
حقوق استخدامی «اقلیتهای جنسی» در ایران؛ تحلیل از دیدگاه حقوق بشر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از گذشته های دور تاریخ، «اقلیت های جنسی» از جمله واقعیات حاکم بر جوامع انسانی بوده اند و در ساحت حقوق، در سایه تحولات حقوق بشری، این مقوله «قدیم» به موضوعی «جدید» تبدیل شده است. در برداشت مدرن، حقوق به دنبال ترسیم فضایی برای «حق بنیان»ی انسان، نظیر «اقلیت های جنسی» بوده است. از جمله حقوق این اقلیت ها، «حقوق استخدامی» آن هاست که در این مقاله به بحث گذاشته شده است و با استفاده از روش تحقیق: توصیفی تحلیلی، چنین نتیجه گرفته شده است، نخست؛ دیدگاه نظام حقوقی ایران راجع به اقلیت های جنسی، نگاه: «پذیرش یا رد مطلق» حقوق آن ها نیست. دوم؛ در هیچ سند استخدامی، به ممنوعیت یا مجاز بودن استخدام اینگونه شهروندان تصریح نشده است. سوم؛ به استناد اسناد عام قانونی، برخی از اقلیت های جنسی، همجنس گرایان، بر اساس احکام دینی و تحت شرایطی، محکوم به «اعدام» هستند. بنابراین حقوق استخدامی آن ها از اساس فاقد موضوعیت است. چهارم؛ نظام حقوقی ایران در میان اقلیت های جنسی، فقط به تراجنسیتی ها نگاه نسبتاً مثبتی دارد و در اسناد قانونی، برای آن ها ممنوعیتی از حیث استخدام پیش بینی نشده است. پنجم؛ از دیدگاه حقوق بشر، امروزه محدودیت ها و ممنوعیت های مستقیم و غیرمستقیمِ پیش بینی شده برای اقلیت های جنسی در نظام حقوقی ایران، محل چالش جدی است.
پیش بینی صمیمیت زناشویی براساس طرحواره های هیجانی و احقاق جنسی در زنان
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال چهارم بهمن ۱۴۰۰ شماره ۴۴
51 - 37
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خانواده و ساختار حاکم بر آن نقش اساسی بر وضعیت روانی و شخصیت اعضای خانواده دارد. روابط زن و شوهر به عنوان نیروی تعیین کننده جهت و شیوه حرکت خانواده در چرخه زندگی توجه ویژه ای را می طلبد. هدف پژوهش حاضر پیش بینی صمیمیت زناشویی براساس طرحواره های هیجانی و احقاق جنسی در زنان متاهل شهر تهران است. مواد و روش ها : روش پژوهش حاضر همبستگی از نوع پیش بینی است و حجم نمونه شامل 250 نفر از زنان متاهل ساکن تهران بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند که در نهایت پرسشنامه 242 نفر از آنها مورد بررسی قرار گرفت. برای سنجش متغیر ها از مقیاس 41 سؤالی نیاز های صمیمیت زناشویی باگاروزی ( 2001) ، مقیاس 37 سؤالی طرحواره های هیجانی لیهی ( 2002) و مقیاس 25 سؤالی احقاق جنسی هالبرت ( 1992) استفاده شد. در نهایت داده ها با روش رگرسیون چندگانه استاندارد تحلیل شد. یافته ها : نتایج پژوهش نشان داد که طرحواره های هیجانی (20/0- = ،01/0>P) و احقاق جنسی (17/0= ،01/0>P ) قادرند صمیمیت زناشویی را پیش بینی کنند. همچنین بین مؤلفه های طرحواره هیجانی و صمیمیت زناشویی ضرایب همبستگی معنادار بدست آمد. نتیجه گیری: از آنجا که آموزه های فرهنگی و مذهبی جوامع ازجمله جامعه ایران موقعیتی را برای زنان ایجاد می کند که به موجب آن زنان نتوانند هیجان ها و نیازهای جنسی خود را حتی اگر از آن آگاه باشند بیان کنند؛ در نتیجه زنان با استفاده از طرحواره های هیجانی ناسازگاری چون عدم پذیرش احساسات، احساس گناه و سرزنش خود و دیگران خشم خود را به سمت همسر خود آشکار می کنند که همین امر می تواند موجب کاهش صمیمیت زناشویی زوجین شود.
پیش بینی عملکرد جنسی زنان بر اساس نقش خودپنداره، خودکارآمدی و آگاهی جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
149 - 165
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی عملکرد جنسی زنان بر اساس نقش خودپنداره، خودکارآمدی و آگاهی جنسی انجام شد.روش : پژوهش از نظر هدف کاربردی و طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود، به روش نمونه گیری دردسترس 500 نفر از زنان (24- 40 ساله) مراجعه کننده به مراکز سلامت به مراکز سلامت، کرج در سال 1397 انتخاب شدند. برای کردآوری داده ها از شاخص عملکرد جنسی زنان، روزن (2000) و پرسشنامه چندوجهی خودپنداره جنسی اسنل (1993) استفاده شد و برای تحلیل داده ها از ضرایب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس همبستگی و ضرایب رگرسیون استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مولفه های خودپنداره جنسی در پیش بینی عملکرد جنسی زنان نقش دارد. براساس یافته های این پژوهش باورهای جنسی فرد به عنوان خودپنداره جنسی، نقش پیش بینی کننده ای در عملکرد جنسی زنان داشته و مهمترین پیش بینی کننده عملکرد جنسی به ترتیب آگاهی جنسی، اشتیاق جنسی، خود سرزنشی در مشکلات جنسی، خود کارآمدی جنسی، شهامت و جرات جنسی و مدیریت مسائل جنسی است. طبق نتایج بدست آمده بین اضطراب جنسی، خود سرزنشی در مشکلات جنسی، ترس از رابطه جنسی و افسردگی جنسی با عملکرد جنسی رابطه معکوس دارند و بین خود کارآمدی جنسی، آگاهی جنسی، انگیزه برای اجتناب از روابط جنسی پرخطر، اشتیاق جنسی، شهامت و جرات جنسی، خوش بینی جنسی، نظارت و پایش جنسی، انگیزش جنسی، مدیریت مسائل جنسی، اعتبار و ارزشمندی جنسی، رضایت جنسی، الگوهای فردی جنسی، پیشگیری از مشکلات جنسی و کنترل درونی مسائل جنسی با عملکرد جنسی رابطه مستقیم دارند . نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش نتیجه گیری می شد خودپنداره، خودکارآمدی و آگاهی جنسی نقش معنی داری در پیش بینی عملکرد جنسی زنان داشتند .
سنتزپژوهی مولفه ها و کنشگران برنامه درسی تربیت جنسی خانه- مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تربیتی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
۱۱۴-۷۸
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، استخراج مؤلفه ها و کنشگران برنامه درسی تربیت جنسی خانه – مدرسه است. روش تحقیق، سنتز آثار پژوهشی مرتبط در بازه های زمانی 2010 تا 2020 برگرفته از پایگاه های اطلاعاتی است. تعداد 376پژوهش علمی شناسایی و پس از بررسی های لازم، 19پژوهش به مرحله نخست سنتز وارد شدند که با استفاده از روش سنتزپژوهی ساسکویس، هان و رودلا ترکیبی بهینه از نتایج آن ها ارایه گردید. استفاده از ارزیاب برای کدگذاری مجدد یافته ها، بیان شفاف آنچه انجام شده است و وجود شاخص های معین و قابل دفاع برای انتخاب مطالعات ورودی، جهت ارتقاء اعتبار پژوهش استفاده گردید. طبق یافته های حاصل، در برنامه درسی تربیت جنسی خانه- مدرسه مقوله های 12 گانه شناسایی گردید؛ شریان حیاتی سلامت و بهداشت؛ تعرض تا تجاوز: از پیشگیری تا درمان؛ رشد، نمو و بالیدگی انسان در چرخه عمر؛ شبکه ارتباطی انسانی: من به توان ما؛ مهارت های بهزیستن؛ ارزش مداری و نقش آفرینی معنویت؛ فعل جنسی؛ کیستی جنسی و جنسیت؛ شاهراه اطلاعاتی- رسانه ای؛ همدلی و همیاری سازمانی؛ حق در ترازوی عدالت و بازتاب هنجارهای فرهنگی- اجتماعی. از میان کنشگران برنامه درسی جهت سهم بری از مشارکت در برنامه درسی مذکور، به ترتیب معلم، والدین، دانش آموزان و سپس متخصصان و علمای دینی شناسایی شدند.
بررسی تطبیقی مفهوم و مبانی نظری «سلامت جنسی» در اسناد بین المللی و آموزه های اسلامی
حوزههای تخصصی:
در پی توجه نهادها و سازمان های بین المللی از جمله «سازمان جهانی بهداشت» به موضوع «سلامت جنسی» به عنوان یکی از وجوه سلامت عمومی ، در مجامع علمی کشور ما نیز به این موضوع توجه شده است، غافل از اینکه اولاً این مفهوم در یک بستر فرهنگی – اجتماعی خاص و به دنبال تحولات بنیادینی ایجاد شده است که از دهه شصت میلادی به این سو، در جوامع غربی در زمینه نگرش عمومی به موضوع روابط جنسی رخ داد و ثانیاً، در تعریفی که مجامع بین المللی از این مفهوم ارائه داده اند، از واژه ها و اصطلاحاتی استفاده شده که درباره مفهوم آنها اختلاف نظر زیادی بین رویکرد غربی و رویکرد اسلامی وجود دارد. با توجه به این موضوع، پیش از هر اقدام در زمینه تبیین احکام فقهی مرتبط با سلامت جنسی و توسعه و ارتقای این موضوع در جامعه اسلامی ایران، باید به یک تعریف بومی برای این مفهوم، بر اساس مبانی نظری اسلام و مقتضیات فرهنگی و اجتماعی جامعه ایران دست یافت. بر این اساس، در این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و نیز مصاحبه با کارشناسان به بررسی تفاوت های بنیادین مفهوم و مبانی نظری «سلامت جنسی» در اسناد بین المللی و آموزه های اسلامی پرداخته شده و پس از تبیین این تفاوت ها، تعریفی بومی از این مفهوم ارائه شده است.
راه های کنترل طغیان جنسی از منظر قرآن و حدیث
منبع:
پژوهش و مطالعات علوم اسلامی سال سوم مرداد ۱۴۰۰ شماره ۲۵
81 - 73
حوزههای تخصصی:
رفع نیاز جنسی باید به اعتدال باشد و از افراط و تفریط به دور، و این مهم را به عنوان تربیت جنسی دانسته اند، زیرا افراد در رفع نیاز جنسی، فروگذاری عقل و دین است و با هدایت سعادت و کمال در تعارض جدی است. تفریط در آن نیز، خروج از حوزه اعتدال و عدل و کجروی در انجام سنت نبوی است و علاوه بر این آنان که از ازدواج سر باز می زنند، در برقراری ارتباط اجتماعی ناتوانند. و تهذیب باطن هم بدون ازدواج کردن ناقص می ماند. زنا زشت ترین آلودگی جنسی است که پیامدهای بسیار شوم و ویرانگری دارد و منشاء آن از هم پاشیدگی خانواده ها، فتنه، خودکشی، اعتیاد، بی رحمی و بسیاری از جنایات بزرگ می گردد. حفظ افراد جامعه از انحراف، فساد و تباهی، از اهدافی است که در این مقاله برای رسیدن به آن، تلاش شده است جمله معروف پیشگیری بهتر از درمان است اگرچه معمولا در مورد بیماری های جسمی گفته می شود، ولی در امور روانی نیز جریان دارد و شاید در امور جنسی بیشترین تاثیر را داشته باشد زیرا درمان افراد مبتلا به انحراف جنسی و برگرداندن آنها به حالت طبیعی کاری بسیار دشوار است. روش جمع آوری مقاله حاضر به روش کتابخانه ای بوده است.
نقش میانجی صمیمیت زناشویی در رابطه بینِ تحمل پریشانی و خودپنداره جنسی در زوجین دچار تعارض زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
361 - 380
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف نقش میانجی صمیمیت زناشویی در رابطه بینِ تحمل پریشانی و خودپنداره جنسی در زوجین دچار تعارض زناشویی انجام پذیرفت. روش پژوهش: روش انجام پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه پژوهش شامل زنان و مردان متاهل ساکن شهر کرمان در سال 1398 بودند که با روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 384 نفر (192زن و 192مرد) برای جمع آوری داده های بخش مدل یابی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه های تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005)، صمیمیت زناشویی (والکر و تامپسون، 1983) و خودپنداره جنسی (اسنل، 1990) بود. داده ها با روش تحلیل همبستگی معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که صمیمیت زناشویی نقش تعدیلگر در رابطه بین تحمل پریشانی متأهلین ساکن شهر کرمان داشتند. درحالیکه در رابطه میان خودپنداره جنسی و تحمل پریشانی، نقش میانجی نشان دادند. در مجموع تأیید این مدل علّی در سطح (P=0/001, RMSEA=0/089)، به معنای نقش صمیمیت زناشویی در رابطه بین خودپنداره جنسی با تحمل پریشانی افراد متأهل، بود. نتیجه گیری: نتایج بدست آمده بیانگر نقش تعدیلگر صمیمیت زناشویی در رابطه میان خودپنداره جنسی و تحمل پریشانی در افراد متاهل است.
بررسی نقش میانجی رضایتمندی جنسی در ارتباط بین تعارضات دوپاره و کیفیت رابطه ی زناشویی در افراد متأهل ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تعارضات دوپاره نقش کلیدی در کیفیت رابطه ی زناشویی دارند. هدف این مطالعه، بررسی نقش میانجی، رضایتمندی جنسی در ارتباط بین تعارضات دوپاره و کیفیت رابطه ی زناشویی است. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل افراد متأهل ساکن شهر تهران بود. تعداد 308 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس با استفاده از لینک آنلاین پاسخگویی به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل سه پرسشنامه رضایت زناشویی، شاخص رضایت جنسی و پرسشنامه خود انتقادی بود. داده ها با روش مدل سازی معادلات ساختاری در نرم اقزار Amos تحلیل گردید. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که رضایتمندی جنسی و خود مطمئن با تمامی مؤلفه های رضایت زناشویی و نمره کل آن رابطه مثبت معنادار و خود ناکافی و خود متنفر با تمامی مؤلفه های رضایت زناشویی رابطه منفی معنادار دارد. خود ناکافی و خود متنفر نیز با رضایتمندی جنسی رابطه منفی معنادار دارد. همچنین که خود مطمئن با رضایتمندی جنسی رابطه مثبت معنادار دارد. تحلیل معادلات ساختاری نشان داد که خود متنفر و خود مطمئن فاقد اثر معنادار است. برای خود ناکافی اثر مستقیم و غیرمستقیم به ترتیب با اندازه بتا 22/0- و 12/0- بعد از اصلاح مدل معنادار است (05/0 p <). با این تفاسیر، تعارضات دوپاره می تواند یک متغیر مهم و مرتبط با کیفیت رضایت زناشویی باشد، چرا که علاوه بر ارتباط با آن، به واسطه اثرگذاری بر رضایتمندی جنسی می تواند تبیین کننده تغییرات کیفیت رابطه ی زناشویی باشد.
الزامات مداخله در سلامت جنسی خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جامعه ایران در دو دهه اخیر، شاهد تحولات گسترده ای در ساحت فرهنگ جنسی بوده است. این تغییرات منجر به رشد و گسترش آسیب هایی در زمینه زیست جنسی ایرانیان گردیده و مخاطراتی برای سلامت جنسی خانواده ایجاد کرده است. این شرایط ضرورت مدیریت، پایش و کنترل سلامت جنسی و تربیت جنسی صحیح را نشان می دهد. در مطالعه حاضر، با 22 نفر از صاحب نظران حوزه سلامت جنسی، مصاحبه عمیق انجام گرفته و با استفاده از راهبرد تحلیل مضمون، الزامات این مداخله ازمنظر صاحب نظران، استخراج شده است. نتایج پژوهش در قالب 10 الزام کلان و 30 الزام جزیی به عنوان الزامات مداخله در سلامت جنسی دسته بندی شده است. این الزامات، ژرف نگری و رویکرد سیستمی به سلامت جنسی، هنجارسازی و الگوسازی زیست جنسی مطلوب، تقویت ارزش های مشترک فطری، خانواده محوری در تربیت و آموزش جنسی، آموزش مهارت های مواجهه با مسائل جنسی، مواجهه قانونمند با تحریکات جنسی، مداخله سطح بندی شده در سلامت جنسی، تسهیل و زمینه سازی برای ازدواج دائم، مداخلات تخصصی برای مواجهه با اختلالات و انحرافات جنسی و هم چنین پشتیبانی حاکمیت از مؤسسات مردم نهاد در حوزه سلامت جنسی می باشند که به عنوان پیش نیاز هرگونه مداخله در جهت ارتقاء سلامت جنسی خانواده باید مورد توجه قرار گیرند.
مؤلفه های تربیت جنسی کودک از منظر فقه تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تربیت جنسی یکی از مباحث اساسی در عرصه ی فرزند پروری محسوب می گردد ،لذا اهتمام به این موضوع وآموزش وبکار گیری شیوه های تربیتی صحیح از منظر قرآن و روایات اهل بیت (ع) در این خصوص، می تواند به حفظ عفت و استحکام خانواده ها کمک شایانی نموده و مانع بروز برخی از ناهنجاری های اخلاقی در دوران نوجوانی و بلوغ فرزندان گردد. برای دسترسی به این مهم خانواده ها وظیفه دارند؛ علاوه بر آگاهی داشتن از شیوه های تربیتی صحیح،در گام نخست، خود به آموختن دستورات الهی و احکام شرعی و عمل به آن در این حوزه مبادرت نمایند و سپس، به آموزش صحیح باید و نبایدهای شرعی به فرزندان خود بپردازند تا در نهایت به تامین سلامت جامعه ودستیابی به سعادت اخروی منجر گردد. این مقاله با هدف تبیین مسائل جنسی کودک با تکیه بر آیات و روایات اهل بیت(ع) وبراساس روش تحلیل محتوا،به بررسی برخی از احکام فقهی در تربیت جنسی کودک پرداخته و روش های تربیت صحیح را مورد بررسی قرار داده است. نتایج حاصل از این پژوهش ، نشان می دهد که تربیت جنسی فرزندان و قرار دادن غریزه ی جنسی در مسیر صحیح کنترل و ارضاء، بر والدین واجب است؛ گرچه پیش از بلوغ فرزندان تکلیفی در مسائل جنسی ندارند، اما برای تثبیت و نهادینه شدن آموزش ، والدین باید اقدامات مراقبتی و تربیتی خود را پیش از بلوغ فرزندان ترتیب دهند و این مسئولیت، به صورت واجب عینی بر عهده ی پدر و مادرگذارده شده است.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر میل جنسی و برانگیختگی جنسی در زنان با سوء مصرف مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
251-274
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر میل جنسی و برانگیختگی جنسی در زنان با سوء مصرف مواد مخدر بود. روش : پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل زنان با سوء مصرف مواد مخدر مراجعه کننده به مراکز درمانی اعتیاد مخصوص زنان شهر تهران در سال 1394 بود. از بین آن ها، 28 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش (14 نفر) و کنترل (14 نفر) قرار گرفتند . ابزارهای مورد استفاده شامل پرسش نامه جمعیت شناختی، پرسش نامه عملکرد جنسی زنان و مصاحبه تشخیصی تمایل جنسی زنان بود. بسته آموزشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به مدت یک ماه و طی 8 جلسه 90 دقیقه ای (دوبار در هفته) به گروه آزمایش آموزش داده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی اثرات معناداری بر بهبود میل جنسی و برانگیختگی جنسی زنان با سوء مصرف مواد مخدر داشت و این تاثیرات در مرحله پیگیری نیز پایدار بودند. نتیجه گیری: به نظر می رسد که ذهن آگاهی می تواند در کنار سایر مداخلات مثل دارودرمانی و مداخلات پزشکی، در بهبود میل و تحریک جنسی زنان با سوء مصرف مواد مخدر موثر باشد.
مقایسه تأثیر روان درمانی گروهی وجودی، شناختی - وجودی و انسان گرا-وجودی بر رضایت جنسی زنان مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷۸
53-79
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش مقایسه تأثیر روان درمانی گروهی وجودی، شناختی _ وجودی و انسان گرا _ وجودی در رضایت جنسی زنان مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش: پژوهش یک کار آزمایی تصادفی کنترل شده بود که با روش نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون_ پس آزمون و آزمون پیگیری دوماهه با گروه های موازی آزمایشی و گروه کنترل انجام شد. جامعه آزمودنی های پژوهش، زنان مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به کلینیک تخصصی دیابت بیمارستان توحید سنندج در سه ماه نخست سال 1398 بود؛ از طریق نمونه گیری تصادفی 32 آزمودنی از این جامعه انتخاب و پس ازآن با به کارگیری نمونه گیری تصادفی جایگزینی در گروه های آزمایشی و گروه کنترل جایگزین شدند. گردآوری داده ها با مقیاس رضایت جنسی متسون و تراپنل (2005) انجام شد. آزمودنی های گروه های آزمایشی جداگانه در نه جلسه هفتگی 120 دقیقه ای شرکت کردند. یافته ها: نتایج مدل خطی عمومی واریانس یک راهه با آزمون اندازه گیری های مکرر نشان داد که مداخلات شناختی _ وجودی و انسان گرا _ وجودی، رضایت جنسی را در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی دار افزایش دادند (4 F= ؛ P<0/05 ) همچنین نتایج نشانگر تأثیر بیشتر گروه شناختی_ وجودی (6 MD= ؛ P<0/05 و انسان گرا _ وجودی در پس آزمون (1 MD= ؛ P<0/05 ) و تأثیر بیشتر گروه وجودی در آزمون پیگیری بود (12 MD= ؛ P<0/05 ). نتیجه گیری: به کاربستن روش های روان درمانی گروهی شناختی_ وجودی و انسان گرا _ وجودی برای افزایش رضایت در رابطه جنسی زنان مبتلا به دیابت نوع دو، در مقایسه با روان درم انی وجودی برای انجام موفق امور مشاوره و روان درمانی کارآمدتر می نماید.
مقایسه اثربخشی هیپنوتیزم بالینی و هیپنوتراپی شناختی رفتاری(CBH) بر علائم جسمی و رضایت جنسی زنان مبتلا به سندروم فیبرومیالژیا شهر گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم تیر ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۱)
155-166
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی هیپنوتیزم بالینی و درمان هیپنوتراپی شناختی رفتاری ( CBH ) بر علائم جسمی و رضایت جنسی زنان مبتلا به سندروم فیبرومیالژیا شهر گرگان بود. دراین پژوهش از طرح های تک آزمودنی ( A - A-B ) استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان مبتلا به سندروم فیبرومیالژیا می باشند که در سال 98 به مراکز درمانی شهر گرگان مراجعه کرده اند. با توجه به طرح پژوهش حاضر از تعداد 9 مراجع استفاده شد. از این تعداد 3 بیمار درمان هیپنوتیزم بالینی و 3 بیمار درمان هیپنوتراپی شناختی رفتاری ( CBH ) دریافت کردند. سه بیمار نیز در گروه در انتظار درمان به عنوان کنترل جای گرفتند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه علائم جسمی پاول و انرایت ( (PE_PSQ (1991) و پرسشنامه چند بعدی رضایت جنسی زنان (SSSW ) (1393) استفاده شد. مداخلات درمانی برای گروه های آزمایشی به مدت 8 جلسه برگزار شد، یک گروه نیز مداخله ای دریافت نکرد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های تحلیل نمودار، شاخص تغییر پایا، معناداری بالینی، درصد بهبودی استفاده شد. با توجه به نتایج به دست آمده می توان بیان داشت که در رابطه با رضایت جنسی درمان هیپنوتراپی شناختی رفتاری در مقایسه با هیپنوتیزم بالینی با 36/59 درصد بهبودی اثربخشی بیشتری داشته است، همچنین در علائم جسمی درمان هیپنوتراپی شناختی رفتاری در مقایسه با هیپنوتیزم بالینی اثربخشی با 14/57 درصد بهبودی موثرتر بوده است . به طور کلی بر اساس یافته های به دست آمده می توان گفته هردو درمان نسبت به گروه بدون مداخله توانسته اند بر متغیرهای پژوهش تاثیر بیشتری بگذارند. بنابراین توصیه می شود پزشکان در درمان این سندرم به درمان هیپنوترابی شناختی رفتاری نیز توجه داشته باشند.
بررسی حمایت از بزه دیدگی جنسی اطفال و کودک آزاری در جامعه
حوزههای تخصصی:
کودک آزاری جنسی عبارتست ازانجام اعمال ناشایست به وسیله بزرگسالان باکودکان زیر سن رضایت باتوجه به مطالعات انجام شده نشان میدهد که تحریک پذیری جنسی کودک مربوط به دوران بلوغ نیست بلکه پیش از دبستان نیز معمولا" کودکان دچار این مسئله هستند از این رو بحث کودک آزاری جنسی مورد توجه است و از آنجائی که این امر پنهانی است اهمیتش دوچندان می شود.نقش خانواده بلحاظ امنیت روانی و مدرسه بلحاظ آموزش امیت زیادی دارد.این جرم در ردیف زنای با محارم ؛مساحقه؛لواط و.... قرار می گیرد بااین تفات که جایگاه ویژه ای در قانون اساسی ندارد و توجه زیادی به این جرم و مجازات آن نسبت به جرمهای دیگر در قانون اساسی نشده است.
عوامل اجتماعی مؤثر بر آزار جنسی غیرکلامی زنان معلول استان مازندران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تغییرات اجتماعی - فرهنگی سال هجدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۸
53 - 73
حوزههای تخصصی:
در جامعه ما پژوهش های تجربی پیرامون عوامل اجتماعی تأثیرگذار بر آزارهای جنسی از جمله آزار جنسی غیرکلامی (فیزیکی و غیرفیزیکی) در بین زنان معلول از فراوانی چندانی برخوردار نمی باشد؛ لذا در این پژوهش، آزار جنسی غیرکلامی در رابطه با زنان معلول استان مازندران مورد ارزیابی قرار گرفت. جمعیت پژوهش تمامی زنان و دختران معلول استان مازندران به تعداد 9417 نفر است که نهایتاً 343 پرسشنامه مورد توصیف و تحلیل قرار گرفت. چارچوب نظری مبتنی بر نظریه فعالیت روزمره و سبک زندگی بوده است. روش تحقیق، پیمایشی بوده و داده ها از طریق پرسشنامه گردآوری و در فضای spss تحلیل شد. نتایج آمارهای توصیفی بیانگر این امر بوده که 50/4 درصد پاسخگویان در سطح متوسطی مورد آزارجنسی غیرکلامی قرار گرفته اند. نتایچ آزمون رگرسیون نشان داد که متغیر سبک زندگی با مقدار ضریب رگرسیونی (0/445) و اثر مثبت و مستقیم بیش ترین تأثیر را بر آزار جنسی غیرکلامی زنان معلول استان مازندران داشته است. همچنین متغیرهای اهداف مناسب با میزان ضریب رگرسیونی 0/167 و اثر مثبت و مستقیم و نیز حضور محافظ توانمند با ضریب رگرسیونی 0/115 با دارا بودن اثر منفی و معکوس هرکدام به صورت جداگانه بر آزار جنسی غیرکلامی زنان معلول اثر معنادار داشته و در نتیجه فرضیه های مربوط به اثرگذاری هر یک از متغیرهای مذکور به لحاظ تجربی تأیید شد. نتایج پژوهش حاکی از تأیید مفروضات نظریه فعالیت روزمره و سبک زندگی بوده است.
مدل یابی علّی طلاق عاطفی در زنان بر اساس صفات تاریک شخصیت: با نقش میانجی عزت نفس جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مدل یابی علّی طلاق عاطفی بر اساس صفات تاریک شخصیت با نقش میانجی عزت نفس جنسی در بین زنان شهر اردبیل بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه ی زنان شهر اردبیل تشکیل داد که در پاییز 1398 در این شهر سکونت داشتند. تعداد 150 نفر از این افراد به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و در این پژوهش شرکت کردند. روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی بود. برای جمع آوری داده ها از مقیاس طلاق عاطفی گاتمن، پرسشنامه سنجش صفات تاریک شخصیت جانسون و وبستر و پرسشنامه عزت نفس جنسی زینا و اسچوارز استفاده شد. داده های جمع آوری شده، با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) تجزیه و تحلیل شد. نتایج به دست آمده نشان دادند که صفات تاریک شخصیت ﻣﺎﮐﯿﺎولﮔﺮاﯾﯽ، سایکوپاتی و خودشیفتگی اثر مثبت و معنی داری و عزت نفس جنسی اثر منفی و معنی دار بر طلاق عاطفی دارند. همچنین صفات تاریک شخصیت علاوه بر اثر مستقیم، به طور غیر مستقیم و از طریق میانجی گری عزت نفس جنسی نیز بر طلاق عاطفی اثر گذار می باشد؛ که با توجه به مقدار آماره VAF مشاهده گردید که 5/36 درصد از تأثیر ماکیاول گرایی بر طلاق عاطفی، 7/31 درصد از تأثیر خودشیفتگی بر طلاق عاطفی و 5/34 درصد از تأثیر سایکوپاتی بر طلاق عاطفی از طریق عزت نفس جنسی می تواند تبیین گردد. نتایج مطالعه حاضر اهمیت مداخلات هدفمند معطوف به تغییر یا تعدیل صفات تاریک شخصیت و تقویت عزت نفس جنسی برای پیشگیری یا کاهش طلاق عاطفی را خاطر نشان می کند.
شمول پذیری «قاعده نفی حرج» نسبت به حرج جنسی و تأثیر آن بر درخواست طلاق قضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۵
63 - 80
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بهره وری جنسی از جمله حقوق بنیادین زن و شوهر پس از ازدواج است که تأمین آن در آموزه های مختلف دینی مورد تأکید قرار گرفته و فقها نیز آن را در قالب حق همخوابگی، حق تحریک، حق آمیزش و حق عدم عزل به رسمیت شناخته اند. رویارویی زوجه با کژکاری، انحراف یا خشونت جنسی زوج، سبب محرومیت او از این حق شده، وی را در معرض وضعیتی قرار می دهد که تحمل ادامه زندگی مشترک را برای او دشوار می سازد. در این پژوهش بر آن هستیم به این پرسش پاسخ دهیم آیا زوجه می تواند با استناد به وضعیت دشوار خود در عدم تأمین نیازهای جنسی اش آن را مصداق سوء معاشرت زوج دانسته و با استناد به قاعده نفی حرج، متقاضی طلاق قضایی باشد.مواد و روش ها: پژوهش حاضر با روش تحلیلی توصیفی و با اسناد به منابع کتابخانه ای انجام شده است. .یافته ها: پژوهش حاضر نشان می دهد که احقاق حقوق جنسی در روابط زناشویی بر اساس معیارهای عرفی مورد پذیرش فقهای مسلمان است. هرچند در بیشتر متون فقهی عنوان حرج ناظر به امور جسمانی است، اما اطلاق «حرج» و کاربست های گوناگون آن در مسائل مختلف فقهی، سبب می شود تا قاعده نفی حرج، حرج های غیر جسمی از جمله حرج جنسی را در برگیرد