مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
معیت
حوزههای تخصصی:
مکاتب مختلف بشری عقاید مختلفی در معرفی حقیقت انسان دارند؛ برخی انسان را موجودی مرکب از مواد عالم ماده می دانند و هیچ حقیقتی برتر از ماده را نمی پذیرند، گروهی هم انسان را موجودی عرشی می دانند که با فرش همراه شده است و باید مراحل سیر به عرش را با اختیار خود از فرش آغاز کند.
نهج البلاغه حقیقت و تمثل انسانی انسان را در اثر دمیدن روح خدایی می داند و معتقد است حالت نفس انسانی در سایه همراهی روح با بدن حاصل می شود که به اقتضای حقیقت خود، اهل سیر در ملکوت و اتصال به لاهوت است و به جهت تعلقش به ماده و بودن در عالم ماده، بُعد هوای نفس و شهوات حیوانی می یابد و پایبند عالم ماده می گردد.
شیطان از عوامل مؤثر در نفوذ در نفس انسان و اماره بالسوء شدن آن است، اما انبیا آمده اند تا انسان را بیدار کنند و راه گریز از شیطان و مطمئنه شدن نفس را به آنها بشناسانند.
در این مقاله راه توجه به ارزش ها و چگونگی مبارزه با نفوذ شیطان و شیطانی شدن حقیقت انسان از منظر نهج البلاغه بیان می شود.
کارکردهای کلامی روایات معیت در اندیشه شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی روایات در منابع اسلامی از همگامی قرآن و عترت سخن گفته اند. در میان این روایات، آنچه در نهج البلاغه آمده، دچار خدشه شده است؛ اما بسیاری از منابع معتبر متقدم و متاخر شیعی و سنی، این روایات را با مضامین مختلفی نقل کرده اند و می توان به آنها اعتماد نمود. هرچند در روایت موجود در نهج البلاغه تاملاتی وجود دارد. از حیث دلالی سه وجه معنایی برای این روایات مطرح است: 1) معیت قرآن و اهل بیت در سیره علمی و عملی؛ 2) معیت در رتبه و منزلت؛ 3) معیت در یاری و پشتیبانی یکدیگر. تحلیل این وجوه معنایی، نتایج و لوازمی را در دو حوزه عترت شناسی و قرآن شناسی درپی خواهد داشت که در این تحقیق بدان اشاره می شود
معیّت علی و قرآن، تفسیر: (علیّ مع القرآن و القرآن مع علی)
حوزههای تخصصی:
سخن گفتن از شخصیت واقعی امیرالمؤمنین (ع) و معرفی حقیقی آن حضرت، برای همگان امری بس دشوار، بلکه ناممکن است و تنها کسانی می توانند به معرفی شخصیتی چون علی(ع) بپردازند که از همه ابعاد وجودیش اطّلاع کامل داشته باشند. در گردونة هستی، جز خدا و پیامبر(ص) کسی را نمی توان یافت که به درستی چنین احاطه ای داشته باشد چنان که پیامبر(ص) نسبت به آن حضرت فرمود: «... و لا عرفک إلا الله و أنا» و نیز فرمود: «... لَهُ [علی] حَقٌّ لایَعْلَمُهُ إِلاّ اللَّهُ وَ أَنَا». این سخن بلند نبوی(ص) دربارة علی(ع) که فرمود: «علیّ مع القُرآن و القُرآن مع علیّ: علی با قرآن است و قرآن با علی است» در همین باره بررسی می شود. سخنی که حکایت از دو ویژگی مهم و رفیع علوی دارد: یکی همراهی علی(ع) با قرآن، و دیگری معیّت قرآن با علی(ع). با توجه به اهمّیت موضوع، نگارنده در صدد تبیین این حدیث شریف برآمده است.
وی در ابتداء، معیّت را طرح و پس از مأخذشناسی این حدیث در منابع شیعه و اهل سنّت به شرح معیّت از دیدگاه لغت و اصطلاح می پرازد، سپس به نوع معیّت در عوالم مختلف اشاره می کند و می افزاید، معیّت علی(ع) و قرآن هم می تواند در عالم ملک محقّق شود و هم در عالم ملکوت تحقّق یابد،
مقالة حاضر پس از تفسیر معیّت در عالم ملک و بیان وجوهی به عنوان تفسیر آن، از جمله: معیّت علی (ع) و قرآن در هدایت، علی (ع) و قرآن یاریگر یکدیگر، معیّت علی(ع) و قرآن در دلالت، یگانگی علی(ع) و قرآن در اقتدا، معیّت به رابطه، یعنی رابطه علی (ع) با قرآن رابطة قیّم با متولی علیه است، ارتباط علی (ع) با قرآن، همانند ربط عالِم به معلوم است. و بالاخره علی (ع) و قرآن معرّف یکدیگرند.
در انتها به عنوان یکی از معانی معیّت، به معرفی متقابل قرآن و علی(ع) می پردازد.
بررسی شرایط سه گانه تسلسل محال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکما با توسل به شرایط سهگانه «فعلیت اجزاء»، «اجتماع در وجود» و «ترتب حقیقی»، کوشیدهاند تا وجود نامتناهی در مجموعهایی همانند سلسله اعداد، حوادث زمانی و نفوس مفارق را توجیه کنند و آن ها را از گزند برهانهای ابطال تسلسل مصون دارند.
در این مقاله نشان داده میشود که توسل به شرایط مذکور برای خروج سلسله اعداد، حوادث زمانی، و نفوس مفارق از دایره نامتناهی بالفعل با موفقیت همراه نبوده است. تلازم عدد با کثرت در شرط اول، فقدان معنای مناسب برای اصطلاح «معیت» در شرط دوم، و لحاظ محدودیتهای ذهن انسانی در توجیه شرط سوم سبب میگردد که کارآیی این شروط با چالشی جدی روبه رو گردد.
فرآیند مابعدالطبیعی سازی همراهی الهی در نظریه «معیت قیومیه ی صدرایی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های هستی شناختی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶
187 - 208
حوزههای تخصصی:
"معیت" در عرف، به معنای "همراهی جسمانی" است؛ اما همراهی الهی در آیه "وهو معکم أینما کنتم" نمی تواند همچون همراهی ما با دیگر اشیا باشد. پیش از ملاصدرا، مفسران لفظ "مع" را مشترک لفظی دانستند. آنها باتوجه به پوسته معیت و معنای ظاهری آن، معیت حق تعالی با انسان ها را به معانی گوناگونی تأویل می برند؛ اما ملاصدرا معتقد است نباید از ظاهر الفاظ مشتبه عبور کرد و آنها را تأویل برد. او با طرح " معیت قیومیه " مخاطب را از نگرشی ظاهری به نگرشی باطنی از معنای معیت می رساند. جهان بینی فلسفی- عرفانی ملاصدرا در کنار روش تفسیری وی (تفکیک مفهوم از مصداق) بر اشتراک معنوی معیت دلالت دارد؛ براین اساس هسته اصلی معنایی معیت، " مطلق همراهی" است که اقسام متعددی می یابد. البته انتقاداتی بر تفسیر معیت به " معیت قیومیه " ؛ همچون "عدم سازگاری با سیاق آیه" و " تحمیل پیش فرض های عرفانی " وارد شده است اما پژوهش حاضر نشان می دهد طرح معیت قیومیه می تواند افزون بر حل مسئله تعارض ظاهری آیه با مبانی توحیدی، مخاطب را با استفاده از میراث تفسیری، به منظومه ای از معانی رساند که هریک وجهی از معیت خدا با بندگان را تبیین می کنند. بر این اساس برای مخاطب وحی، معیت خدا با بندگان، تصویر جامع تری پیدا می کند.
حوزه واژگانی «احساس تنهایی» در قرآن کریم و مقایسه آن با تعابیر روان شناختی
حوزههای تخصصی:
امروزه بشر با مشکلی «احساس تنهایی» دست به گریبان است. این احساس، دو جنبه دارد؛ یکی شناختی، احساسی و روانی و دیگری، روحی و معنوی. در این تحقیق با مراجعه به متون روان شناسی و آیات قرآن کریم، واژگان مربوط به احساس تنهایی با روش توصیفی تحلیلی، مفهوم شناسی شده است. هدف این جستار، شناخت واژگان قرآنی قابل مطالعه در موضوع یادشده است. با استفاده از داده های این نوشتار می توان پژوهش در حوزه احساس تنهایی را با تکیه بر قرآن کریم سامان داد. این مقاله ابتدا به شناخت واژگانیِ احساس تنهایی می پردازد و سپس حوزه معنایی آن را در روان شناسی مورد توجّه قرار می دهد. آنگاه حوزه واژگانی این مفهوم در قرآن کریم شناسایی می شود.
تحلیل عروض و معیت با توجه به تقسیم اضافه به عقلی و وجودی در فلسفۀ ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۸
13 - 26
حوزههای تخصصی:
اضافه در حکمت سینوی به اضافه وجودی و عقلی تقسیم می شود. اضافه وجودی اضافه ای است که در خارج تحقق دارد. این تحقق خارجی مستلزم این است که عارض شدن اضافه بر موضوع و معیتش با طرف دیگر از اوصاف خارجی باشد و به دلیل لزوم تسلسل، این امر محال است و محال بودنش، محال بودن اضافه وجودی را به دنبال دارد. در این پژوهش، با تجزیه و تحلیل پاسخ های ابن سینا این نتیجه به دست می آید که از طرفی، او عروض را برای اضافه وجودی اضافه ای خارجی می داند که به نفس ذاتش عارض است، نه به واسطه عروضی دیگر، تا تسلسل لازم آید و از طرف دیگر، باور دارد معیت یک ویژگی ذاتی برای وجود اضافه است؛ بنابراین، وجود اضافه امری غیرقائم به ذات معرفی می شود. این نوع وجود که تمامی اشیاء را با یکدیگر مرتبط و متصل می کند، از علاقه ای حکایت دارد که در ماهیتِ اضافه نهفته است و در ذهن و در خارج جعل می شود و بر همین اساس، رابطه بین موجودات در عقل و خارج را نوعی عینیت می بخشد.
«معیتِ مطلق و مقید» بر مبنای سه سیر فلسفی مفهومی، وجودی، ظهوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعابیرِ مطلق و مقید از تعابیری هستند که گاه مفهومی و گاه مصداقی در معیتِ هم مطرح می شوند؛ از نظر بر تحقق سه سیرِ فلسفی، بر مبنای سیر اول، اطلاق به معنای سعه ی مفهومی و تقیید به معنی ضیق مفهومی است. و معیت میان دو مفهوم شکل می گیرد. بر مبنای سیر دوم و پذیرش اصالت وجود و وحدت تشکیکی آن، و نفی سعه ماهوی، کلیت و اطلاق در وجود عبارت است: از تمامیت ذات وجود و احاطه او نسبت به مادون؛ و چون هستی در این سیر، دارای مراتب است، سعه و شمولیت و اطلاق به معنای احاطه ی مراتبِ بالاترِ وجود بر مراتبِ مادون آن است؛ وجود مطلق شامل وجود مقید است و وجود آن را در بر می گیرد ولی مقید شامل مطلق نیست؛ بر مبنای سیر سوم نیز اطلاق به معنی سعه ی وجودی است اما چون وجود واحد است و حتی نمی توان وجود را در اوجِ مباحث به مطلق و مقید تقسیم کرد، کلیت و احاطه به نحوِ احاطه ی قیومی مطرح است. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی سه سیر فلسفی ملاصدرا در باب معیت مطلق و مقید خواهیم پرداخت.