درخت حوزه‌های تخصصی

باستان شناسی

ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۰۱ تا ۲٬۲۲۰ مورد از کل ۲٬۲۳۲ مورد.
۲۲۰۱.

Review of Late Achaemenid Texts from Šāṭer(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: Achaemenid Empire Šāṭer Babylonia

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲ تعداد دانلود : ۱۲
The book Late Achaemenid Texts from Šāṭer, The Archive of Šamaš-zēru-ibni, Part 1, written by Basima Abed and Johannes Hackl, is one of the new books about Achaemenid texts. It includes transliterations, autographed copies, and photographs of texts confiscated from illicit excavators by the Iraqi Antiquities Authority, along with a brief introduction and indices; these texts form part of a larger collection housed in the Iraq Museum.
۲۲۰۲.

بررسی و مطالعه الگوهای استقراری محوطه های دشت ارومیه در عصر آهن III(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دشت ارومیه عصر آهن III الگوهای استقراری شمال غرب ایران اورارتو مانا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۱۰
حوضه دریاچه ارومیه یکی از مهم ترین حوضه های فرهنگی شناخته شده در باستان شناسی ایران است و سهم چشمگیری در تحولات تاریخ و فرهنگ شمال غرب و غرب ایران داشته است. دشت ارومیه و ارتفاعات پیرامون آن جایگاه ویژه ای در این میان دارد. با توجه به شرایط مساعد و مناسب زیست محیطی در عصرآهن، استقرارهای مهمی در دشت ارومیه، به خصوص اطراف چهار رودخانه روضه چای، نازلو چای، شهرچای و باراندوزچای شکل گرفته است. در این دشت تاکنون تعداد 93 محوطه عصرآهن (بازه زمانی 1450 تا 550 پ.م) شناسایی شده که در این میان، 47 محوطه مربوط به عصرآهن III (850 تا 550 پ.م) هستند و در دو بخش محوطه های استقراری دشت (39 محوطه استقراری) و قلاع استحفاظی اطراف آن (8 قلعه) طبقه بندی می شوند. از 47 محوطه عصرآهن III (850 تا 550 پ.م)، 32 محوطه برروی استقرارهای قبلی شکل گرفته و 15 محوطه برای اولین بار شکل گرفته اند. از میان 39 محوطه استقراری متعلق به عصرآهن III دشت ارومیه، 31 محوطه با مساحت بین نیم تا پنج هکتار به صورت دهکده ها و استقرارهای کوچک هستند. سه محوطه بین پنج تا 10 هکتار و سه محوطه بین 10 تا 15 هکتار وسعت دارند. دو محوطه گوی تپه و دیزج تکیه با وسعتی بین 15 تا 24 هکتار جزء محوطه های بزرگ عصر آهن III دشت ارومیه محسوب می شوند. به نظر می رسد در عصر آهن III، بر پیچید گی ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی این جوامع افزوده شده و روند گسترش سطح محوطه ها و افزایش جمعیت شتاب بیشتری یافته است. توزیع مکان های باستانی در منطقه مورد مطالعه هم سان نبوده و از 39 محوطه استقراری که دارای لایه های عصر آهن III هستند، تعداد محدودی در مناطق مرتفع تر نوار غربی، جنوبی و شمالی و اکثریت مطلق استقرارها در دشت نسبتاً صاف و مسطح ارومیه واقع شده اند. بیشتر محوطه های استقراری (حدود 76%) به فاصله کمتر از 1000متر از منابع آبی و رودخانه ها فاصله دارند و این نشان می دهد عامل آب در مکان گزینی استقرارهای این دوره مهم ترین عامل است. در بیشتر طول این دوره اورارتوها در دشت ارومیه حکومت داشتند و منطقه ارومیه یکی از ایالت های اورارتویی محسوب می شده است. نتایج به دست آمده از تحلیل نقشه های GIS نشان می دهند باوجود الگوی استقرارهای اورارتویی که به استقرار و مدیریت اداری در مناطق کوهستانی و مرتفع تر گرایش دارد، استقرارهای اصلی و مسکونی این دوره در دشت پست، شکل گرفته و صرفاً مدیریت آن ها در دژهای نظامی مناطق مرتفع تر پیرامونی صورت می گرفت.
۲۲۰۳.

شبکه های درباری و انتشار مانویت از ایران به چین(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: شبکه مانویت دربار ایران چین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۹
نگارنده، در این نوشتار و در ادامه مطالعات قبلی خود، به موضوع انواع فعالیت مبلغان مانوی در شبکه بزرگ تری در زیرعنوان فعالیت های درباری از امپراتوری روم تا به دربار تانگ در چین تمرکز می کند؛ در این فعالیت ها، سفیران، و هم چنین حکیمان دوره گرد و کارآگاهان انجام مراسم آئینی، آگاهی بر تفاوت های فرهنگی را به نمایش می گذارند؛ هرچند این رخداد و به طور معمول بین همسایگان نزدیک و هم مرز صورت می گرفت، اما با ابزار مانوی ایرانی و از راه آسیای میانه شاهد گسترش تدریجی آن هستیم. روایت های مختلف مانوی اهمیت آموزش «حکمت» را در تلاش برای حمایت از حاکمان محلی بسیار برجسته می کند. بنابر نسخ مانوی «کلن»، «مانی» با پادشاهی ناشناس ملاقات می کند و بدو حکمت آموخته، احکام مانوی و هم چنین «دو آموزه» را آموزش می دهد. هم چنین، براساس شواهد و مدارک، هرچند پراکنده، گسترش آئین مانوی در چین قابل فهم می آید؛ آنجا که برای چنین موضوعی از نقش حکیمان مسافر در بازدید از شبکه های درباری نمی توان چشم پوشی کرد.
۲۲۰۴.

لزوم بازخوانی الحاقات معماری در بناهای تاریخی (نمونه موردی: بنای تاریخی پیر بکران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الحاقات معماری لایه های تاریخی حفاظت و مرمت مرمت اسنادی و تاریخی عمارت پیر بکران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱ تعداد دانلود : ۱۷
در طول تاریخ، آثار معماری ممکن است مورد مرمت، تغییر کاربری، گسترش فضایی و الحاق نمودن عناصر معماری قرار گیرند. پرداختن به الحاقات، در راستای خواناسازی، مرمت تکمیلی یا دخل و تصرف در عناصر سازنده اثر، مسأله ای پیچیده خواهد بود. در فرآیند مرمت، انتخاب لایه ها جهت حفاظت، تثبیت و یا تخریب -جهت افزایش شناخت و حفاظت از لایه ها- در دستور کار قرار خواهد داشت که دلایل وجودی هر یک از لایه ها، زمینه اقدامات اصولی را رقم خواهد زد. این پژوهش هدفمندی ایجاد لایه های تاریخی در طول زمان را به عنوان فرضیه خود در نظر دارد؛ هم چنین با هدف تبیین اهمیت شناخت علت شکل گیری لایه های تاریخی در فرآیند حفاظت به دنبال پاسخ به پرسش هایی چون: جایگاه لایه های تاریخی در تصمیمات حفاظتی چیست؟ و فرآیند تکامل یک بنا چگونه اتفاق می افتد؟ است. این پژوهش، ازجمله پژوهش های کاربردی و توسعه ای، از لحاظ راهبرد در زمره راهبردهای ترکیبی و تلفیق روش های تحقیق چندگانه است که با استفاده از اسناد بایگانی شده، کار میدانی و با تکیه اساسی بر روش تحقیق بر پایه نمونه موردی و تحلیل داده ها به صورت کیفی خواهد بود. جمع آوری داده ها به صورت کتابخانه ای، اسنادی و تکیه بر مشاهدات میدانی بوده است. جهت تبیین موضوع، محتوا و شناخت پدیده در متن زندگی واقعی به صورت یکپارچه و عمیق، نمونه موردی بنای پیربکران به دلیل ویژگی های معماری و لایه های تاریخی با اهمیت انتخاب شده است و مسیری که باید جهت شناخت ابنیه دارای لایه های تاریخی مختلف برداشته شود را نمایش می دهد. نهایتاً این پژوهش بر این موضوع صحّه می گذارد که حفاظت از بناهای تاریخی باید با دریافت و درک صحیح از اثر و تمامی جوانب آن آغاز شود و در طول فرآیند حفاظت ادامه یابد. شناخت دقیق اثر از حیث وجودی و ماهیتی، شناخت تمامی لایه های تاریخی و چرایی ایجاد آن ها در طی توسعه و تکامل اثر تا زمان رسیدن به عصر حاضر بخشی از مطالعه پیرامون اثر است که شالوده مرمتی درخور را رقم می زند.
۲۲۰۵.

Analysis and study of Beveled Rim Bowls (BRB) based on their distribution in Iran(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: Iran Beveled rim bowl Uruk Proto Elamite Distribution

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۱۳
From a temporal perspective, we observe the presence and distribution of beveled rim bowls in Iran and Mesopotamia from the mid-fourth millennium BC until the beginning of the Bronze Age. The large production and specific shape of this pottery, alongside its extensive distribution, have prompted many archaeologists to study this subject. Beveled rim bowls is categorized into two types: Uruk and proto Elamite, based on their shape and structure. The geographical conditions in Iran have differentiated the distribution of this pottery compared to Mesopotamia. During this period, the Uruk type gradually changed in structure and transformed into the proto Elamite type. The regions of Khuzestan, Central Zagros, and the Central Plateau have the highest density of sites and pottery in Iran, connecting these centers through intermediary areas. According to the studies conducted, this distribution in Iran has been exported to various other regions by local elites or specific groups of people. Perhaps, this group consisted of local merchants who, through migration, spread the proto Elamite culture in Iran, while the Uruk type of beveled rim bowl was produced and distributed for economic or political purposes in significant sites such as Susa, Chogha Mish, Tepe Yahya, Sefalin, and Godin Tepe.
۲۲۰۶.

Categorization, Taxonomy, and Analysis of Bony Faunal Remains of Qara Tepe of Sagzabad, Iran(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Osteological faunal remains Subsistence economy Zooarchaeology Iron Age Sagzabad

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۹
The collection of faunal remains considered in this study was obtained from excavations at Qara Tepe, Sagzabad, in 2013, 2014, and 2015, with a particular focus on the Iron Age II and III. A large part of the faunal assemblages was successfully identified. The collection is formed by a range of species, among them being small ruminants (Capra aegagrus, Ovis Aries, Gazella subgutturosa), large ruminants (Bos Taurus, Cervidae, Equidae (Equus caballus, Equus africanus asinus), Carnivora (Canis lupus familiaris, Sus scrofa), Rodentia, Muridae, Lagomorpha, Aves, and Camelidae (Camelus dromedarius). The total of 1200 identifiable pieces belongs to 16 discrete species. The most frequent category is small ruminants, i.e., goats and sheep, a fact indicating that a climate favorable for the breeding of these species characterized the region during the Iron II‒III. The observation also highlights the significant role these animals played in the local subsistence economy during the relevant period. Related remains are profusely associated with human skeletal remains and cemetery burials at Sagzabad. Some are pretty complete, lacking any indications of cutting or butchery. Potential reasons for the abundance of these species were their adaptation to the landscape and their ease of breeding.
۲۲۰۷.

Anthropological Study and Sustainability of Qashqai Tribal Clothing(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: Continuity Clothing Qashqai culture Identity

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۳۵
Culture encompasses the values, norms, traditions, beliefs, and customs of a society, with clothing representing one of its most significant elements. In analyzing the traditional attire of an ethnic group, two key aspects are of importance: the cultural patterns influencing choices of material, color, design, and tailoring methods, and the symbolic and functional roles of clothing. Certain garments play vital roles across various social, cultural, occupational, and religious contexts. The Qashqai are one of the major nomadic tribes of Iran, primarily residing in the southern and southwestern regions of the country. The distinctive features of Qashqai clothing set it apart from that of other ethnic groups, despite notable similarities with the attire of the Lurs. Based on archival research and fieldwork, this study explores the historical evolution of Qashqai clothing. It aims to identify the earliest documented references to their attire through textual sources and visual representations, and to discuss the key factors contributing to its continuity. The findings reveal that although traditional Qashqai clothing has undergone changes over time, particularly among men, where modern styles are increasingly replacing it, it continues to be preserved among Qashqai women, especially during ceremonial events.
۲۲۰۸.

دیدگاه های نو درباره جوامع سغدیان در شمال چین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سغدی شمال چین نقاشی دیواری نقاشی سنگی تعامل فرهنگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱ تعداد دانلود : ۱۵
از دوره هخامنشیان تاکنون، ایرانیان به عنوان حاکمان بخشی از مسیر تجارت راه ابریشم، نقش امنیتی و پشتیبانی مسیر را برای کسب سود اقتصادی و ارتباطات فرهنگی در داخل سرزمین حاکمیتی خود انجام داده اند و چین تا اروپا را به هم متصل می کرد ه اند. سغدیان، به عنوان بخشی از حاکمیت شرق ایران، دارای نقش تأثیرگذار از اواسط قرن سوم تا هشتم میلای، در تجارت و ارتباطات بین منطقه ای برعهده داشتند و به نوعی در کنار تجارت راه ابریشم، آن را به شکل حضور در سرزمین چین به دیپلماسی صلح ابریشم، برای حضور خودشان تبدیل کرده اند. بازرگانان سغدی به عنوان یکی از گروه های ایرانی شرقی، همواره گونه ای از دیپلماسی هم زیستی جاده ابریشم پیش بردند، که از یک سوی با شناخت قدرت اقتصادی تجارت راه ابریشم، با هدف کسب منفعت اقتصادی، و از سوی دیگر صلح و دوستی میان سرزمین چین و اقوام دیگر این مسیر استفاده کردند، تا جایگاه خود را تثبت کنند. یافته های باستان شناسی سغدیان از گذشته موردتوجه محققان غربی و شرقی قرار گرفته و به نوعی تاریخ هنر آن ها را معرفی کردند؛ در این میان یافته های جدید در دو دهه گذشته، شمال چین واقعیت حضور شایسته و دیپلماسی صلح ابریشم سغدیان را مورد تأکید قرار می دهد. در این میان یافته های به دست آمده از کاوش های باستان شناسی شمال چین -ازجمله یافته های قبور خانواده های سغدی- هرچند به صورت گزارش های اولیه، موردتوجه کاوشگران قرار گرفته است که می تواند با توجه به کتیبه ها، جنبه های هنری و معنوی، به ویژه نقاشی های دیواری، جایگاه سغدیان در سرزمین چین مورد بررسی قرار دهد. مهم ترین هدف این پژوهش شناساندن یافته های سغدیان در شمال چین برای مخاطبان ایران فرهنگی و به تصویر کشاندن اهمیت حضور آن ها در موقعیت جغرافیایی جدیدشان، در سرزمین چین است؛ در این راستا، پژوهش حاضر با روش تاریخی-تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای درصدد پاسخ به این پرسش ها است؛ حضور جوامع سغدی در شمال چین چگونه شکل گرفته است و چه ارتباطات فرهنگی را بین سرزمین ایران و چین نشان می دهد؟ نتایج پژوهش یافته های جدید سغدیان در شمال چین، حضور جوامع ابتداییِ بسته و سپس جامعه ای با تعامل فرهنگی با چینیان را مستند می نماید؛ به نظر می رسد آن ها به شکل خانواده های هنرمند، صنعتگر و بازرگان در سرزمین چین فعالیت خود را آغاز و به عنوان بخشی از خانواده های ایرانی نقش اقتصادی-فرهنگی خود را شکل دادند که در طی زمان می توان کنش فرهنگی مابین دو فرهنگ چین و سغدیان را به تصویر کشید.
۲۲۰۹.

بررسی پیشینه شهر آق قلعه خراسان، با نگاهی به روند سفرهای دوره ای ایلخانان و ساختارهای شهری دوره یوآن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ایلخانان دوره یوآن سفرهای دوره ای شهرسازی GIS خراسان چین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱ تعداد دانلود : ۵
دژ تاریخی آق قلعه در دشت جوین واقع در شمال خراسان، سازه ای بسیار عظیم و کمتر شناخته شده است که برمبنای مطالعات محدودی که تاکنون انجام گرفته، می توان فرض کرد که در دوره ایلخانان مغول، احداث شده است؛ با این حال، برمبنای مستندات تاریخی مربوط به دوره ایلخانان، نمی توان تعلق این دژ به این دوره را تأیید کرد؛ زیرا این مستندات مطلقاً هیچ اطلاعاتی درباره وجود چنین دژی در دشت جوین ارائه نکرده اند. بر همین مبنا، اتکای نگارندگان برای پذیرش فرضیه احداث آق قلعه در دوره ایلخانان، تنها مستندات باستان شناسی و همین طور کتیبه تاریخ دار مسجد آق قلعه است. این پژوهش برای اولین بار قصد دارد تا با اتکا به بررسی مسیر حرکت های دوره ای ایلخانان در شمال خراسان، برمبنای بررسی مستندات تاریخی و همین طور بهره گیری از تحلیل GIS، میزان اهمیت آق قلعه را در طول این مسیر به عنوان یک استقرارگاه میان راهی روشن سازد؛ همچنین، با مقایسه ساختار آق قلعه با شهرها و شهرک هایی که تقریباً در یک دوره در چین و ایران در سرزمین های تحت نفوذ مغولان، احداث شده اند، فرضیه تعلق این دژ به دوره ایلخانان را بررسی کند. نتایج این بررسی نشانگر آن است که آق قلعه درمیان یکی از مهم ترین مسیرهای حرکت های دوره ای ایلخانان در شمال خراسان قرار داشته و مراجعه سالانه ایلخانان و جانشینان آن ها به این ناحیه، احتمال ساخت استقرارگاهی میان راهی در این نقطه را افزایش می دهد. همچنین مقایسه ساختار آق قلعه با نمونه های مشابه در چین، همانند شانگدو، دایدو و یینگ چنگ لو و همچنین سلطانیه در ایران، گویای وجود شباهت های بسیار زیادی است که سبب تقویت فرضیه احداث آق قلعه در دوره ایلخانان می شود.
۲۲۱۰.

بافت معماری فرهنگ پیزدلی (حسنلوی VIII) براساس کاوش های باستان شناسی در تپه گردآشوان، شمال غرب(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: شمال غرب پیزدلی مس وسنگ جدید معماری خشتی سفال کاهرو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰ تعداد دانلود : ۶
تپه گردآشوان یکی از معدود محوطه های استقراری دوره روستانشینی در حوضه رودخانه زاب کوچک، پیرانشهر مربوط به هزاره پنجم/چهارم پیش ازمیلاد است که با توجه به تاریخ گذاری (C14) از 4531پ.م. مورد سکونت قرار گرفته است. انجام دو فصل کاوش باستا ن شناختی این محوطه، اطلاعات ارزند ه ای درخصوص وضعیت فرهنگی و معماری منطقه در اختیار قرار داده است. به لحاظ توالی زیستی در گردآشوان دو طبقه استقراری و چهار مرحله معماری از هزاره پنجم پیش ازمیلاد شناسایی گردید. شواهد باستان شناسی روستای گردآشوان نشان داد که بافت معماری به لحاظ کالبدی شامل فضاهای خشتی و سنگی است. از لحاظ روش، این پژوهش متکی بر داده های نویافته از کاوش های میدانی است که به روش توصیفی-تحلیلی نگارش یافته است. به دلیل انباشت ضخیم مواد فرهنگی عصر مس وسنگ جدید و ارتفاع حدود هشت متر و مراحل مختلف معماری، به نظر می رسد گردآشوان یکی از کلیدی ترین محوطه های مس وسنگ جدید در منطقه شمال غرب باشد. کاوش گردآشوان با هدف شناخت بافت معماری و سنت فرهنگی مس وسنگ جدید (حسنلوی VIII) در حوضه رودخانه زاب انجام یافت. در این پژوهش تلاش گردید تا با مطالعه بقایای معماری و مواد فرهنگی بتوان سنت های فرهنگی حوضه زاب را با دیگر مناطق تبیین نمود. نتایج به دست آمده از کاوش، نشانگر پیوندهای فرهنگی دشت پیرانشهر با مناطق قفقاز، آناتولی و بین النهرین است که به دلیل نزدیکی به مناطق فرهنگی فوق دارای مناسبات و روابط فرهنگی بوده اند. در این پژوهش به معرفی نقشه، ترکیب کالبد و مصالح مورداستفاده و شیوه های معماری مس وسنگ به مثابه تجربیاتی کهن از ایجاد فضاهای مقاوم و منطبق با زیست بوم محل می پردازد.
۲۲۱۱.

تحلیلی بر سفال سده های 5 تا 8 ه .ق. محوطه تاریخی شهر کهن بلقیس یا اسفراین کهن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سفال اسفراین شهر بلقیس قرن 5 تا 8 ه .ق دوران اسلامی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰ تعداد دانلود : ۹
محوطه معروف به شهر بلقیس یا اسفراین کهن، یکی از مراکز شهری مهم در دوران اسلامی و در محدوده استان خراسان شمالی، محسوب می شود. این شهر به استناد منابع تاریخی و کاوش های باستان شناسی، از قرون اولیه اسلامی تا دوره صفوی، دارای سکونت بوده است. تاکنون کتب و مقالات متعددی در زمینه این شهر و برخی از شواهد باستان شناسی آن، منتشر شده است؛ اما هم چنان بخش هایی از یافته های آن، منتشر نشده اند. سفال های قرن 5 تا 8ه .ق. ازجمله یافته های باستان شناسی این محوطه محسوب می شود که تاکنون در هیچ پژوهش مستقلی معرفی و بررسی نشده اند. این آثار گروه های مختلف تزئینی را دربر می گیرند که بخشی از آن ها کمتر شناخته شده اند. این عوامل، ضرورت انجام پژوهش مستقلی را در این زمینه نشان می دهد. پژوهش حاضر بر پایه دو پرسش مهم و اصلی صورت پذیرفت که بدین شرح است؛ سفال های قرون 5 تا 8ه .ق. محوطه چند گروه بوده، چه ویژگی های تزئینی دارند و با کدام مناطق قابل مقایسه هستند؟ مرکز یا مراکز تولیدی این سفال ها کدام است؟ با توجه به این پرسش ها، هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی، تحلیل و مقایسه سفال های قرون 5 تا 8ه .ق. محوطه شهر بلقیس اسفراین و شناسایی مرکز یا مراکز احتمالی تولیدی آن ها است. برای انجام پژوهش حاضر نیز از روش توصیفی-تحلیلی استفاده شده و شیوه گردآوری اطلاعات در آن بر پایه مطالعات میدانی و کتابخانه ای است. در نتیجه پژوهش حاضر، انواع متنوعی از سفال های بدون لعاب و لعاب دار قرون 5 تا 8ه .ق. محوطه بررسی، توصیف و مقایسه شدند. در این میان، برخی از شیوه های تزئینی مانند لعاب چکان نیز برای نخستین بار در پژوهش حاضر معرفی شدند. بسیاری از سفال های مطالعه شده، احتمالاً در خود محوطه تولید شده اند که شواهد تولیدی آن ها نیز در پژوهش ارائه گردید، اما برخی سفال ها مانند زرین فام و سلادن، احتمالاً از مراکز دیگری هم چون جرجان، جیرفت، کاشان و چین، به این شهر صادر شده اند.
۲۲۱۲.

پایان فردی در معادشناسی زرتشتی: چهار قاب از آرامگاهی سغدی در چانگ آن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: معادشناسی زرتشتی پایان فردی سرگذشت روان آرامگاه ویرکاک چانگ آن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰ تعداد دانلود : ۱۰
در سال ۲۰۰۳م. کشف آرامگاه سنگی «ویرکاک»، رهبر کاروان سغدی، و همسرش «ویوسی» در شهر چانگ آن چین، نمونه ای بی نظیر از تلاقی باورهای زرتشتی و سنت های تصویری سغدی-چینی را در قالب 11قاب سنگی نمایان ساخت. این پژوهش با تمرکز ویژه بر چهار قاب پایانی، که مراحل سفر روان پس از مرگ را بازنمایی می کنند، نخستین تفسیر منسجم و مبتنی بر منابع اصیل زرتشتی (اوستا و متون پهلوی) از این بخش از آرامگاه را ارائه می دهد. تحلیل با بهره گیری از چارچوب نشانه شناسی تصویری و رویکرد تطبیقی دین پژوهانه انجام شده است. پژوهش حاضر مفاهیم محوری پایان فردی در معادشناسی زرتشتی شامل: دئنا، داوری مینوی، عبور از پل چینود و رسیدن به گرودمان، را با ساختاری روایی، دقیق و وفادار به متون بررسی می کند و نشان می دهد که این تصاویر، بازتاب مستقیم باورهای زرتشتی هستند. برخلاف برخی تفاسیر پیشین که حضور عناصر مانوی را مطرح کرده اند، این پژوهش با استناد به منطق درون دینی زرتشتی، تلفیق این دو سنت را مردود می داند. در سطحی فراگیرتر، این مطالعه نه تنها به بازشناسی سغدیان به عنوان واسطه های انتقال دین زرتشتی به شرق می پردازد، بلکه آرامگاه ویرکاک را به مثابه گواهی تصویری از چگونگی بازنمایی مفاهیم دینی ایرانی در بستر فرهنگی چین سده ششم میلادی معرفی می کند. این تحلیل، گامی نو در بازخوانی هنر تدفینی زرتشتی و فهم تطبیقی دین و تصویر در تاریخ فرهنگی ایران و آسیای شرقی است.
۲۲۱۳.

A Study of Stucco Decoration Techniques on the Tomb Tower of Semiran, Qazvin(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: Musafirids tomb tower Semiran Citadel stucco decoration protruding stucco support structures

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۱۸
Understanding the philosophy behind the stucco motifs in the tomb tower of Semiran, Qazvin, can provide insights into the cultural unknowns of northern Iran. This study examines these motifs through library-based and documentary evidence. It appears that the decorative stucco motifs of the Semiran tomb tower can be seen as a continuation of the stucco art styles from the Sasanian period and the early Islamic centuries. This research comparatively studies the remaining motifs and decorations in this tomb tower, seeking to revisit Iranian stucco art and its integration with religious and cultural concepts of northern Iran. Moreover, it aims to examine the artists’ decorative and functional techniques to meet the specific demands of rulers and the aristocracy. Findings indicate that the Semiran Citadel reached its peak of growth and prosperity between the fourth and eighth centuries of the Islamic era. The surviving structures, particularly the tomb towers, significantly reflect the historical prominence of this citadel city during the Islamic period. Additionally, archaeological evidence suggests a flourishing social and cultural life in the central part of the Semiran Citadel City during the Timurid and Safavid eras. Collectively, archaeological and historical evidence suggests the prosperity and expansion of the Semiran Citadel City during the early and middle Islamic periods, especially under the rule of the Musafirids, Seljuks, and Mongol Ilkhanates. Despite its historical significance, the Semiran Citadel gradually lost its vitality and eventually fell into decline and oblivion
۲۲۱۴.

یافته هایی جدید از فرهنگ خراسان بزرگ (بلخی-مروی) در جنوب خراسان براساس شواهدی از محوطه سرتخته باراز قاینات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جنوب خراسان قاینات فرهنگ خراسان بزرگ (بلخی-مروی) محوطه سرتخته باراز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹ تعداد دانلود : ۸
جنوب خراسان و بالأخص منطقه قاینات، در سال های اخیر موردتوجه ویژه باستان شناسان قرار گرفته است. بررسی هایی که در دهه اخیر انجام گرفته، اطلاعات ارزشمندی را از این منطقه در اختیار جامعه باستان شناسی قرار داده است. جایگاه ویژه جغرافیایی و ارتباطی این منطقه به عنوان یک گذرگاه طبیعی میان آسیای مرکزی و شمال خراسان با جنوب شرق و فلات مرکزی ایران، موجب اهمیت ویژه آن در دوره های مختلف، بالأخص اوایل هزاره دوم پیش ازمیلاد گشته است. از مهم ترین تحولات هزاره دوم پیش ازمیلاد گسترش فرهنگی وارداتی به نام «فرهنگ خراسان بزرگ» (بلخی-مروی) در نیمه شرقی ایران است. یافته های اخیر نشان می دهند که این فرهنگ بخش هایی از جنوب خراسان را دربرگرفته است. داده های به دست آمده در محوطه های رزه درمیان، گوند فردوس و بکندای طبس شاهد این مدعاست که قبلاً به آن ها پرداخته شده است. محوطه سرتخته باراز یکی از استقرارهایی است که در کنار محوطه های نام برده دارای شواهدی از فرهنگ خراسان بزرگ در خراسان جنوبی است که کمتر موردتوجه قرار گرفته و در این پژوهش سعی بر آن است تا به معرفی این محوطه و گسترش فرهنگ خراسان بزرگ در منطقه جنوب خراسان پرداخته شود. این محوطه در منطقه قاینات در شمال خراسان جنوبی و در ناحیه ای کوهستانی واقع شده و به دلیل نزدیکی به مناطق روستایی، مورد آسیب فراوانی قرار گرفته است. این پژوهش در دو بخش میدانی و کتابخانه ای، با روش توصیفی-تحلیلی انجام گرفته است. داده های اصلی پژوهش، طی بررسی منطقه قاینات در 1395 ه .ش. به دست آمده است. در مرحله بعدی این داده ها طی مطالعات کتابخانه ای مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفته اند. هدف از این نوشتار، تبیین گسترش فرهنگ خراسان بزرگ در جنوب خراسان با توجه به شواهد به دست آمده از این فرهنگ در محوطه سرتخته باراز است. به نظر می رسد که فرهنگ مذکور در نیمه اول هزاره دوم پیش ازمیلاد در جنوب خراسان گسترش داشته است.
۲۲۱۵.

The position of Zen philosophy derived from haiku poems in the architectural design process(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: Zen Architecture haiku Design Process philosophy

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۶
This paper investigates the role of Zen philosophy, as derived from haiku poetry, in the architectural design process. It explores the nature of Zen, its unique perspective on art and literature, and how this perspective is reflected in architectural design processes. The paper also examines how the creation of architectural spaces can be integrated with the poetry and (haiku) influenced by this philosophy. This research seeks to answer the question of how Zen thought can be applied in architectural design through the utilization of haiku poetry. A descriptive-analytical approach, combining inductive and deductive reasoning, is employed. Initially, Zen theories based on haiku are deductively applied to case studies. Subsequently, Zen architectural theories based on haiku are extracted from these case studies. Finally, the results are obtained by combining inductive and deductive methods. This paper aims to introduce haiku, elucidate the role of Zen philosophy in haiku poetry, and explore the influence of Japanese Buddhism on the architectural design process. The result of this research reveal that haiku is the product of immediate, intuitive experience and cannot be evaluated based on conventional poetic criteria. Haiku is a form of enlightenment or illumination, in which the poet perceives the vitality of objects and grasps the meaning of the ordinary and commonplace. Haiku poetry presents viewers with perspectives on nature, humanity, and life. By integrating literary concepts into the architectural design process, haiku can serve as a powerful cultural and artistic medium, fostering audience engagement with literature and cultivating a unique, philosophical understanding of phenomena.
۲۲۱۶.

سامانه های آبرسانی حوضه رود کُر در دوره هخامنشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هخامنشیان حوضه رود کر سازه های آبی کانال کشاورزی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹ تعداد دانلود : ۶
حوضه رود کُر واقع در شمال غربی استان فارس یکی از مراکز اصلی شکل گیری شاهنشاهی هخامنشی محسوب می شود. به لحاظ چشم انداز جغرافیایی و ویژگی های اقلیمی، ناحیه مذکور شامل: دشت های میان کوهی وسیع (ازجمله مرودشت و کربال)، رودخانه هایی با بستر عمیق (کر و سیوند) و آب و هوایی نیمه خشک است. با توجه به این شرایط، مدیران نهادهای اقتصادی-سیاسی هخامنشی با بهره گیری هوشمندانه از قابلیت های زیست محیطی منطقه با احداث سد، بند، مخزن/آبگیر و کانال به مهار و بهره برداری آب های سطحی پرداخته اند. بند دختر و کانال منشعب از آن، بند بس II، برد بریده II، کانال کوه رحمت، کانال کوه قونداشلو، کانال کوه ایوب، آبراهه دژآباد-بند امیر و... از مهم ترین زیرساخت های آبی برجای مانده از دوره هخامنشی در ناحیه مورد مطالعه به شمار می روند. شواهد این سازه ها که عمدتاً در مسیر رودخانه ها، مسیل های فصلی و چشمه ها طراحی و اجراء شده اند در مناطق مختلف رود کر مانند: رامجرد، درودزن، مرودشت و کربال قابل مشاهده است. احداث زیرساخت های مزبور، شواهد گویایی از سرمایه گذاری دولتی و توجه ویژه شاه/شاهان هخامنشی به عمران و آبادانی سرزمین مرکزی شاهنشاهی را نشان می دهد. در پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای تلاش می شود تا شیوه ساخت، ماهیت کارکردی و دلایل انتساب سازه های آبرسانی به دوره هخامنشی مورد بحث و بررسی قرار گیرد. یافته های تحقیق نشان می دهند که زیرساخت های آبی حوضه رود کر، آب مورد نیاز زمین های کشاورزی، باغات، پردیس های شاهی، استقرارهای روستایی و مجموعه بناهای وسیع و مهمی چون تخت جمشید و استقرارهای پیرامون آن (ناحیه استقراری پرسپولیس/تخت جمشید) را تأمین می کرده اند. سدها و بندها ضمن ایفای نقش پیش گفته، هم چنین با مهار سیلاب ها مانع از آسیب دیدن زمین های کشاورزی واقع در پایین دست خود می شدند. شیوه ساخت و انتخاب مواد و مصالح در ساخت سازه ها بسته به بستر محیطی و کارکرد آن ها متفاوت بوده است. سدها و بندها عمدتاً با هسته خاکی و دیواره لاشه سنگی یا با بلوک های سنگی تراشیده شده خشکه چین شکل گرفته اند. کانال ها نیز به دو گونه خاکی و سنگی و یا با تلفیقی از این دو شیوه ایجاد شده اند. سازه های مورد بحث، براساس ویژگی های ریخت شناسی، نوع مواد و مصالح، ارتباط با محوطه های پیرامون و مقایسه تطبیقی با سازه های مشابه به دوره هخامنشی منتسب شده اند.
۲۲۱۷.

روایی و گسترش فرهنگ ایرانی ساسانی در دوره دودمانی تانگ (با تأکید بر میراث ایران ساسانی در گورگاه های شیان لینگ)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ساسانی شیان لینگ پیروز سلسله تانگ اقتباس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹ تعداد دانلود : ۱۱
پیوندهای ایران و چین با دوره ساسانی به شکوه رسید؛ آنجا که دوره ساسانی را باید دومین شاهنشاهی بزرگ در پیوند با چین ارزیابی کرد. با تازش تازیان، پیوندهای فرهنگی در زیر سایه روابط امپراتوران تانگ و شاهزادگان (چین نشین) ساسانی گسترش یافت. در این موضوع باید به روابط گائوزنگ لیچی و (همسرش) شهبانو وو زوتیان با پیروز (فرزند یزدگرد)، فرزندش نرسی، پس از سکونت شاهزاده در چانگ آن (پایتخت تانگ) اشاره کرد؛ بنابر منابع، پیکره پیروز در شمار شصت و یکمین پیکره نصب شده در آرامگاه گائوزنگ و همسرش وو زتیان در شیان لینگ بوده است. سه گورگاه دیگر نیز در شیان لینگ، درهم آمیختگی با فرهنگ ساسانی دارند. این پژوهش به بررسی روایی فرهنگ ایران ساسانی در دربار شاهان تانگ و چگونگی بومی شدگی این میراث ساسانی خواهد پرداخت؛ منابع مورد مطالعه این جستار به آثار به دست آماده از گورگاه های زیرزمینی شیان لینگ محدود می شود.
۲۲۱۸.

معماری مس وسنگ میانه چشمه رجب (سیمره) بر اساس کاوش های باستان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: س‍ی‍م‍ره چشمه رجب معماری دوره نوسنگی مس وسنگ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹ تعداد دانلود : ۷
بقایای معماری همواره به عنوان «پایه» پژوهش های باستان شناسی قلمداد شده است. این مدارک محکم را می توان به راحتی با واژگان، اعداد و طرح های دقیق و واضح توصیف کرد؛ ولی هنوز تفسیر بقایای معماری و زمینه های جهان بینی که مربوط به رفتار های اجتماعی بشر است، مشکل زا هستند. در عین حال که معماری با بقایای مادی مرتبط است، ولی ما باید به خاطر داشته باشیم که درنهایت این بقایا منعکس کننده آداب و رسوم و جهان بینی جوامع مربوطه هستند. شکی نیست که واحد خانه فردی، به طور متوالی در یک زمان خاص تغییر می کند تا مناسب خانواده های هسته ای و گسترده، گروه ها، قبیله ها و غیره شوند. محوطه چشمه رجب، در استان لرستان، شهرستان کوهدشت - بخش کونانی، به لحاظ موقعیت طبیعی در 500متری شمال رودخانه سیمره، 5/6 کیلومتری تاج سد سیمره، و در حوزه فرهنگی زاگرس مرکزی واقع شده است. یکی از محوطه های کلیدی، جهت بررسی و تحولات فرهنگی دوره روستانشینی منطقه و زاگرس مرکزی محسوب می شود. فروردین ماه سال 1389ه ش. دومین فصل از کاوش های باستان شناختی به صورت گسترده (عمودی- افقی)، با ایجاد سه کارگاه در مرکز، غرب و جنوب محوطه به منظور شناخت و آگاهی از روند تحولات فرهنگی منطقه در تپه مذکور انجام گرفت. پژوهش حاضر مبنی بر ارائه نتایج کاوش، بحث تحلیل داده های معماری آن است. این پژوهش با هدف بنیادی صورت گرفته و روش داده افزایی آن براساس روش میدانی و کتابخانه ای است و در آن، ضمن معرفی و توصیف کاملی از معماری این محوطه، به دنبال پاسخ دادن به این پرسش است که، با توجه به وضعیت معماری این محوطه، مانند راست گوشه بودن و... این محوطه متعلق به کدام دوره است؟ هم چنین براساس نتایج کاوش باستان شناختی می توان گفت که از نظر آثار به دست آمده متعلق به دوره فرهنگی نوسنگی جدید و مس وسنگ است.
۲۲۱۹.

بررسی و تحلیل شمایل نگارانه مجسمه سنگی ایلامیِ موزه میراث فرهنگی نهاوند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مجسمه یادمانی نهاوند ایلام سوکل مخ شمایل نگاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸ تعداد دانلود : ۱۱
مجسمه های یادمانی، ازجمله آثار هنری به شمار می روند که عمدتاً مرتبط با موضوعات آئینی و مذهبی بوده و دارای پیشینه بسیار طولانی هستند؛ هدف از ساخت این گونه مجسمه های یادمانی، نمادین و گاهی نشان از جایگاه فرازمینی و جایگاه خداگونه صاحبان آن بوده است. در گستره تاریخ ایران فرهنگی، پیشینه ساخت مجسمه ها با چنین رویکردی، (مانند: الهه ونوس سراب) از دوره نوسنگی است که به یک باره از هزاره سوم، رشد فزآینده ای داشته و در دوره تمدن ایلام با ظهور حاکمان و خدایان متعدد، به اوج و اعتلای خود می رسد. از این مجسمه ها، گاهی به عنوان هدایای نذری در معابد و گاهی به عنوان گورنهادها در تدفین اشخاص با رتبه اجتماعی بالا استفاده شده است. مجسمه سنگی یادمانی موزه نهاوند، نمونه ای از این گونه آثار به شمار می آید که چگونگی پیدایش و ماهیت آن چندان روشن نیست. از آنجایی که این یافته فرهنگی از کاوش باستان شناسی به دست نیامده است، ابهامات زیادی درخصوص آن وجود دارد؛ بنابراین هدف اصلی پژوهش حاضر، آن است تا ضمن بررسی ماهیت این مجسمه سنگی، با نگاهی شمایل نگارانه به نقش و جایگاه آن از منظر زمانی بپردازد. بر این اساس، در این جستار با طرح پرسش ، در چگونگی ماهیت، جانگاری، سبک هنری و کاربری آن با فرض متعلق بودن این اثر فرهنگی به دوره ایلامی در گستره حوزه فرهنگی سیماشکی، واکاوی می گردد. این پژوهش برای درک بهتر و گاهنگاری درست، می کوشد در قیاس با دیگر نمونه های مشابه و هم عصر آن ارائه گردد تا به شناخت بهتری از آثار فرهنگ ایلام، به ویژه دوره سوکل مخ ها در زاگرس مرکزی به دست آید. روش پژوهش در این نوشتار، از نوع کیفی و مبتنی بر روش تاریخی-تحلیلی با بهره مندی از رویکرد کتابخانه ای خواهد بود. جهت بررسی گزاره های پژوهش، به شیوه های هنری پیکره سازی تمدن ایلام و نمونه های مشابه آن در بین النهرین رجوع شده است. برآیند پژوهش نشانگر آن است که مجسمه سنگی نهاوند براساس ویژگی های بصری و ظاهری، در زمره مجسمه های یادمانی به جامانده از دوره سوکل مخ ها (هزاره دوم پیش ازمیلاد) ازمنظر زمانی، و با رعایت جوانب احتمال متعلق به سرزمین بزرگ سیماشکی از منظر جغرافیایی بوده است.
۲۲۲۰.

هفتالیان از چین تا ایفای نقش در تبادلات میان شرق و غرب(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: دودمان های شمالی هفتالیان چین ساسانیان سغدیان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹ تعداد دانلود : ۳
اصطلاح «یاندا» در زبان چینی که برای نخستین بار در کتاب وی ثبت شده است، بر نام قوم «هفتالی» دلالت دارد. هفتالی ها یک گروه قومی بودند که بیشتر در سده پنجم تا هفتم میلادی در آسیای میانه می زیستند. بنابر منابع نوشتاری چینی، هفتالی ها اغلب در بازده زمانی از 456 تا 586م. به چین آمدند. با شکست هفتالی ها از اتحاد ترک ها، شاهان ساسانی به میانه سده ششم (میلادی)، روابط چین با هفتالی ها نیز به تدریج کم رنگ شد تا این که دگرباره و به دوره «دایه» از دودمان «سویی» (608-618م.) سر و کله آن ها پیدا شد. دودمان های «شمالی» و «جنوبی» چین با هفتالی ها در چین آشنا بودند؛ منابع چینی به تعامل آن ها با گروه های قومی مختلفی مانند «هان» در چین، سغدی ها و ایرانی (پارس) ها اشاره کرده اند. منابع نوشتاری چینی، سکه های هفتالی، سکه ها و کتیبه های ایرانی، زمینه ای سترگ برای شناخت فعالیت های هفتالی ها در چین در قرون وسطی و پیوند آن ها با گروه های قومی مختلف در چین و نیز در مسیر راه ابریشم را ایجاد می کنند. بنابراین منابع، هفتالیان نقشی بسیار مثبت، اثرگذار و سازنده در گسترش تبادلات میان شرق و غرب داشته اند. هفتالیان در پیوندهای میان چین و ایران و نیز با کران دریای مدیترانه نقشی کلیدی داشتند؛ بنابر متون چینی، نمایندگان بیزانس، خراج های را به دودمان وی شمالی پرداخت کرده اند؛ این منابع از همراهی نمایندگان هفتالی و بیزانس به دربار چین خبر می دهند. بنابر منابع مکتوب چینی، سغدی ها از سال 419 تا 564م.، 20بار به چین خراج پرداختند و در این مدت هفتالی ها مکرراً با چین تماس داشتند. باوجود این، سغدی ها و هفتالی ها پس از شکست سغدیان توسط هفتالی ها، از رابطه ای نسبتاً پایدار، اما سست برخوردار بودند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان