فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۸٬۰۰۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
بقایای دولت شهری باستانی در محوطه ای باارزش از عصر مفرغ در شهر سوخته در ۵۶ کیلومتری زابل در استان سیستان و بلوچستان وجود دارد. در کاوش های گورستان محوطه شهر سوخته از یکی از گورهای حفاری شده در ضلع جنوبی محوطه 13 قطعه نمونه ی فلزی به دست آمده که تعداد چهار قطعه نمونه از آن در این پژوهش مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت. اهداف این پژوهش، شامل مطالعه و بررسی روش ساخت، ریزساختارنگاری و بررسی عناصر متشکله، هم چنین شناسایی فرایند خوردگی و بررسی وجود خوردگی فعال آثار به دست آمده است. بدین منظور از روش های میکروسکوپ الکترونی روبشی مجهز به طیف سنجی پراش انرژی پرتو ایکس (SEM-EDS) ریزساختارنگاری، رادیوگرافی و پراش پرتو ایکس(XRD) استفاده شده است. در نتایج به دست آمده، میزان متنابهی عنصر ارسنیک شناسایی شد؛ که نشان داد نمونه های مورد نظر، آلیاژ مس ارسنیکی است. هم چنین عناصر روی و سرب نیز شناسایی شد. می توان گفت با توجه به میزان عناصر شناسایی شده، نمونه های مورد مطالعه نسبتاً مشابه بوده و احتمالاً، منابع استحصال آن ها یکسان است؛ لیکن با توجه به خوردگی نسبتاً زیاد به قطعیت نمی توان به این نتیجه رسید. بررسی ریزساختاری نشان داد، روش ساخت در نمونه های مورد مطالعه مشابه یکدیگرند. اندازه دانه بندی ریز بوده و نشانه هایی از عملیات چکش کاری و تابکاری متناوب زیادی بر روی نمونه انجام گرفته است، مشاهده شد. هم چنین در بررسی های آسیب شناسی با میکروسکوپ الکترونی روبشی و متالوگرافی حفره ها و آخال ها و خوردگی بیرونی و داخلی در نمونه ها، مشاهده شده که محصولات خوردگی کوپریت، مالاکیت و تری هیدروکسی کلریدهای شامل پاراتاکامیت و آتاکامیت در آنالیزXRD شناسایی شد.
The formation and evolution of the Anatolian mosques architecture(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۲, Issue ۴ - Serial Number ۸, March۲۰۲۴
43 - 54
حوزههای تخصصی:
In the 5th AH / 11th AD century, the Seljuk government was formed in Iran, and over time, they were able to defeat the Abbasid caliphs in Baghdad and the Eastern Roman empire in Anatolia. Before the 5th AH / 11th AD, the Anatolian region was under the domination of the Christian Romans and the churches were considered the religious architecture in this region. The purpose of this research is to investigate the evolution of Seljuks of Rum and Ottoman mosque architecture and the influencing factors in the formation of mosque architecture in the Anatolian region, which was carried out by field, library and descriptive, adaptive and analytical approaches. The results show that the architecture of early Islamic mosques , Roman architecture and Seljuks of Iran played a significant role in the formation of Seljuk architecture in Anatolia , and local architecture played an important role in the formation and evolution of Anatolian mosque architecture
گورتپه، میراث مشترک اوراسیا: کاوش در گورتپه قیه بوینو
منبع:
Caspian, Volume ۱, Issue ۲, July ۲۰۲۴
35 - 54
حوزههای تخصصی:
تدفین بخشی از فرهنگ معنوی و مادی انسان ها بوده که در هر منطقه و هر دوره ویژگی های متفاوت داشته است اما برخی از شیوه های تدفینی فراتر از یک منطقه و یا یک دوره مورد استفاده بوده است. ازآنجاکه نحوه خاک سپاری برخاسته از تفکرات، عقاید و فرهنگ جامعه است، با بررسی آنها می توان به بازسازی روند تکامل فرهنگی جوامع باستان پرداخت. گورتپه که ترجمه کورگان است، یکی از شیوه های تدفینی فراگیری بوده که در منطقه وسیعی از چین تا اروپا رایج بوده و از آن می توان به عنوان میراثی مشترک در منطقه اوراسیا نام برد. طی بررسی ها و کاوش های باستان شناسی صورت گرفته در ایران مشخص شده که در مناطقی از شمال غرب ایران نیز در هزاره دوم پ م این شیوه تدفینی رایج بوده است. در پی احداث سد احمدبیگلو در شهرستان مشگین شهر چندین گورتپه شناسایی شد که گورتپه قیه بوینو یکی از آنهاست. کاوش نجات بخشی این محوطه در سال 1399 به نگارنده اول این مقاله سپرده شد. هدف از کاوش نجات بخشی آثار و مستندنگاری بود که درنتیجه یک قبر کلان سنگی و بقایای پنج تدفین در کنار آن شناسایی شد. در این مقاله سعی برآن است تا براساس یافته های به دست آمده از کاوش با شاخصه های فرهنگی این منطقه در هزاره دوم پ م پرداخته شود. این گورتپه شامل یک تدفین اصلی با ساختار کلان سنگی بوده که در اطراف آن چندین تدفین به صورت ساده چاله ای دفن شده است. با مقایسه نسبی سفال های به دست آمده می توان اواسط هزاره دوم پ م را برای تاریخگذاری این گورستان پیشنهاد داد.
بررسی منشأ ساخت و ویژگی های بصری و محتوایی نقوش و کتیبه ها در کاشی های زرین فام مدرسه کمالیه شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
۲۵۵-۲۳۱
حوزههای تخصصی:
مجموعه کمالیه یکی از مهم ترین آثار برجای مانده مربوط به نیمه اول قرن هشتم هجری قمری در شهر یزد است که تاکنون در رابطه با اهمیت تاریخی و باستان شناختی آن مطالعاتی صورت نگرفته است. طی ساماندهی های انجام شده در دهه 1350ه .ش. 24 نمونه کاشی سالم یا شکسته زرین فام با نقوش گیاهی، پرنده و کتیبه از نوع ستاره ای (کوکبی) به دست آمد. با توجه به این که در رابطه با این کاشی ها هیچ نوع مطالعه ای و یا حتی گزارشی منتشر نشده، پژوهش پیشِ رو درنظر دارد تا با استفاده از شواهد تاریخی و معماری موجود به بررسی ویژگی های بصری، محتوایی و منشأیابی احتمالی آن ها براساس مقایسه با نمونه های موجود بپردازد؛ بنابراین پرسش هایی از قبیل: 1) چه اطلاعاتی از نقوش و کتیبه های کاشی های زرین فام مدرسه کمالیه یزد به دست می آید؟ 2) با توجه به ویژگی های بصری نقوش، کاشی های شناسایی شده تولید کدام یک از مراکز ساخت کاشی زرین فام هستند؟ اساس مطالعه کنونی را تشکیل می دهند. روش به کار رفته اسنادی و با رویکرد توصیفی-تاریخی و تحلیلی و مقایسه با نمونه های مشابه در جهت پاسخ گویی منطقی به پرسش ها پژوهش استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد نقوش گیاهی (سه الگوی نقش با طرح گُل نیلوفر با غنچه شاه عباسی در اطراف و مرکز کاشی)، پرنده (درنای درحال پرواز با بال های گشوده درمیان نقوش گیاهی) و کتیبه (آیات قرآنی با مضامین پیروزی، تذکر و رزق و روزی و ادبیات فارسی برگرفته از شاهنامه فردوسی و شمس تبریزی) نمونه های طرح شده روی کاشی ها هستند. این انواع با توجه به کارکرد مذهبی، عقیدتی-تدفینی مجموعه هر یک با هدف خاصی نقش شده اند. علاوه بر آن و با توجه به مشابهت بسیار زیاد نمونه های موردمطالعه از نظر الگوهای طرح، نقش و کتیبه، احتمالاً کاشان مرکز عمده ساخت کاشی ها بوده است. این مهم با توجه به شاهراه ارتباطی میان ری به کرمان با گذر از کاشان به یزد جهت صدور کاشی های زرین فام منطقی است.
معماری مس وسنگ میانه چشمه رجب (سیمره) بر اساس کاوش های باستان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بقایای معماری همواره به عنوان «پایه» پژوهش های باستان شناسی قلمداد شده است. این مدارک محکم را می توان به راحتی با واژگان، اعداد و طرح های دقیق و واضح توصیف کرد؛ ولی هنوز تفسیر بقایای معماری و زمینه های جهان بینی که مربوط به رفتار های اجتماعی بشر است، مشکل زا هستند. در عین حال که معماری با بقایای مادی مرتبط است، ولی ما باید به خاطر داشته باشیم که درنهایت این بقایا منعکس کننده آداب و رسوم و جهان بینی جوامع مربوطه هستند. شکی نیست که واحد خانه فردی، به طور متوالی در یک زمان خاص تغییر می کند تا مناسب خانواده های هسته ای و گسترده، گروه ها، قبیله ها و غیره شوند. محوطه چشمه رجب، در استان لرستان، شهرستان کوهدشت - بخش کونانی، به لحاظ موقعیت طبیعی در 500متری شمال رودخانه سیمره، 5/6 کیلومتری تاج سد سیمره، و در حوزه فرهنگی زاگرس مرکزی واقع شده است. یکی از محوطه های کلیدی، جهت بررسی و تحولات فرهنگی دوره روستانشینی منطقه و زاگرس مرکزی محسوب می شود. فروردین ماه سال 1389ه ش. دومین فصل از کاوش های باستان شناختی به صورت گسترده (عمودی- افقی)، با ایجاد سه کارگاه در مرکز، غرب و جنوب محوطه به منظور شناخت و آگاهی از روند تحولات فرهنگی منطقه در تپه مذکور انجام گرفت. پژوهش حاضر مبنی بر ارائه نتایج کاوش، بحث تحلیل داده های معماری آن است. این پژوهش با هدف بنیادی صورت گرفته و روش داده افزایی آن براساس روش میدانی و کتابخانه ای است و در آن، ضمن معرفی و توصیف کاملی از معماری این محوطه، به دنبال پاسخ دادن به این پرسش است که، با توجه به وضعیت معماری این محوطه، مانند راست گوشه بودن و... این محوطه متعلق به کدام دوره است؟ هم چنین براساس نتایج کاوش باستان شناختی می توان گفت که از نظر آثار به دست آمده متعلق به دوره فرهنگی نوسنگی جدید و مس وسنگ است.
مؤلفه های مؤثر بر تحولات وقف در دوره قاجار و پهلوی (مورد مطالعه: آستان قدس رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۳۴)
94 - 127
حوزههای تخصصی:
هدف: مقاله حاضر با تأکید بر وقف نامه های آستانِ قدسِ رضوی، برآن است تا تحولات وقف در دوره قاجار و پهلوی را درارتباط با تغییر رویکردهای سیاسی-اجتماعی در این دو دوره، بررسی کند.روش/رویکرد: این مقاله از رویکردِ تاریخیِ توصیفی-تحلیلی استفاده کرده است. بدین منظور از مفاهیم نظری، بدون تحمیل نظریه به شواهد بهره گیری شده است. درنظرداشتن منطق قیاس استقرایی، نرم افزارهای Excel، S.Q.L، SPSS و بررسی تفاوت معنی داری داده ها، تحلیل آماری این پژوهش را پوشش می دهد.یافته ها و نتیجه گیری: کاهش تعداد واقفان عصر پهلوی نسبت به قاجار، بالأخص در پایگاه بالای پایین و کاهش پراکندگی موقوفات، معنی دار است؛ ضمن آنکه در اولویت بندی مصارف و رقبات نیز شاهد تغییراتی هستیم.به نظر می رسد وقف در قاجار برای اقشار بالا منافع سیاسی-مشروعیت یابی و اجتماعی-منزلتی داشته و در پهلوی، نهاد وقفی آستان قدس، ابزاری مناسب برای پیشبرد اهداف مدرنیزاسیون و کسب اعتبار برای حکومت بوده است. در مجموع برای واقفان قشر متوسط مذهبی، نیازهای اجتماعی احساس شده پررنگ تر از دیگر اقشار بود؛ که این موضوع در دوره پهلوی قوت بیشتری پیدا کرد. در پهلوی نسبت به قاجار، باوجودِ تقویت مؤلفه های مؤثر بر وقف (ثبات نسبی، اقدامات متولیان، تصدی هم زمان تولیت آستان و منصب استانداری) با کاهش معنی دار واقفان مواجه هستیم؛ ضمن آنکه واگذاری تولیت به آستان نیز افزایش معنی داری نداشته است. بدین سان برای وقف اهمیت اعتمادسازی در درونِ شبکه های دینی، همراهی روحانیت و تشویق حکومت، مؤلفه هایی اساسی است؛ زمینه هایی که پهلوی در آن ها موفق نبود و درنتیجه نتوانست تحولات مثبتی در وقف ایجاد کند.
کاربرد کاسه های لبه واریخته با توجه به مطالعه نقوش جام وارکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاسه های لبه واریخته از مهم ترین موادفرهنگی از نیمه دوم هزاره چهارم پیش ازمیلاد تا دوران آغازنگارش است که به صورت دست ساز و زمخت با لبه هایی برگشته به سمت بیرون ساخته شده اند. باستان شناسان خاستگاه این کاسه را سرزمین بین النهرین می دانند، اما پراکنش آن در فلات ایران نیز بسیار گسترده است. کاربردهای گوناگونی برای کاسه های لبه واریخته درنظر گرفته شده، ازجمله مهم ترین کاربرد آن ها کاسه های جیره و قالب نان است. ازسویی پراکنش گسترده و کاربرد های گوناگونی این ظروف با توجه به کمبود مدارک مطالعاتی، ازجمله چالش هایی است که هنوز در جوامع باستان شناسی مورد بحث می باشد. کاربردهای نیایشی و استفاده این کاسه ها در نذورات مذهبی، ازجمله مطالعاتی است که در این زمینه صورت گرفته است. پژوهش حاضر با هدف درک عمیق تر کاربرد آئینی این سفال ها، به بررسی تطبیقی جام وارکا و دیگر مواد فرهنگی دوره اوروک می پردازد. در این پژوهش به پرسش هایی درخصوص اثبات کاربرد آئینی براساس شواهد موجود، تفاوت های کاربردی در بین النهرین و فلات ایران، امکان وجود کاربردهای دیگر مطرح می شوند. فرضیه اصلی این پژوهش، استفاده از کاسه های لبه واریخته به عنوان ظروف پیشکش نذورات در مراسم مذهبی بین النهرین است. بر این اساس به بررسی کاربرد آئینی کاسه های لبه واریخته، باتوجه به نقوش جام وارکا و سایر موادفرهنگی دوره اوروک، ازجمله اثرمهرها و ایده نگارها پرداخته است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و نتایج بررسی مقایسه تصویری بین کاسه های لبه واریخته و نقوش جام وارکا و اثرمهرها نشان می دهد که در بین النهرین کاسه ها احتمالاً کاربرد آئینی داشته اند و در مراسم به عنوان ظرفی برای پیشکش نذورات استفاده شده است؛ مطالعه تطبیقی جام وارکا و کاسه ها، این فرضیه را تقویت می کند، اما کمبود مدارک، نیاز به تحقیقات بیشتر با روش های نوین باستان شناسی را نشان می دهد و کاربردهای دیگر آن را هم باید درنظر داشت.
تحلیل فلزباستان شناختی سرباره های آهن محوطه باستانی سیروان، استان ایلام، جنوب غربی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی بررسی های باستان شناسی و انجام گمانه زنی به منظور مطالعات زمین باستان شناسی محوطه تاریخی سیروان در استان ایلام، قطعاتی به دست آمد که حاکی از بقایای فعالیت های عملیات حرارتی (Pyrometallurgy) در این سایت بوده است. پنج نمونه از این قطعات جهت انجام مطالعات آرکئومتریک و تعیین مشخصات شیمیایی و کانی شناسی آنها انتخاب شدند. هدف اصلی این پژوهش، شناسایی نوع فلز استحصال شده، تخمین دمای کوره، بررسی فرایند ذوب و میزان بهره وری این فرایند در نمونه های مطالعه شده است. ساختارشناسی نمونه ها با استفاده از روش های آنالیز XRD، XRF و میکروسکوپ نوری (متالوگرافی)، انجام شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد با توجه به شناسایی فازهای اصلی ووستیت، مگنتیت و هماتیت، این قطعات، سرباره های ذوب آهن هستند. حضور ووستیت و کلسیت در تمامی نمونه ها، حاکی از آن است که محدوده دمای کوره حداقل بین 570 درجه سانتی گراد تا حدود 900 درجه سانتی گراد بوده است. همچنین با توجه به مقادیر بالای اکسید آهن باقی مانده در سرباره، نوع فرایند از دسته کوره آهن خالص با بهره وری پایین بوده و از سنگ آهک به عنوان گدازآور استفاده شده است. حضور مقادیر متفاوتی از فازهای ووستیت، مگنتیت و هماتیت در این نمونه ها، حاکی از آن است که این سرباره ها در نقاط مختلفی از کوره تشکیل شده و همچنین شرایط اتمسفر کوره در محیط احیا به خوبی کنترل نشده است. با توجه به پژوهش های اندک انجام شده در حوزه فلزکاری باستان در مناطق غربی ایران و به ویژه سایت های تاریخی استان ایلام، این پژوهش سرآغازی بر انجام مطالعات تطبیقی در حوزه تکنولوژی ذوب و استحصال آهن در مناطق غربی زاگرس مرکزی است.
بررسی و تحلیل شمایل نگارانه مجسمه سنگی ایلامیِ موزه میراث فرهنگی نهاوند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
۱۴۰-۱۱۵
حوزههای تخصصی:
مجسمه های یادمانی، ازجمله آثار هنری به شمار می روند که عمدتاً مرتبط با موضوعات آئینی و مذهبی بوده و دارای پیشینه بسیار طولانی هستند؛ هدف از ساخت این گونه مجسمه های یادمانی، نمادین و گاهی نشان از جایگاه فرازمینی و جایگاه خداگونه صاحبان آن بوده است. در گستره تاریخ ایران فرهنگی، پیشینه ساخت مجسمه ها با چنین رویکردی، (مانند: الهه ونوس سراب) از دوره نوسنگی است که به یک باره از هزاره سوم، رشد فزآینده ای داشته و در دوره تمدن ایلام با ظهور حاکمان و خدایان متعدد، به اوج و اعتلای خود می رسد. از این مجسمه ها، گاهی به عنوان هدایای نذری در معابد و گاهی به عنوان گورنهادها در تدفین اشخاص با رتبه اجتماعی بالا استفاده شده است. مجسمه سنگی یادمانی موزه نهاوند، نمونه ای از این گونه آثار به شمار می آید که چگونگی پیدایش و ماهیت آن چندان روشن نیست. از آنجایی که این یافته فرهنگی از کاوش باستان شناسی به دست نیامده است، ابهامات زیادی درخصوص آن وجود دارد؛ بنابراین هدف اصلی پژوهش حاضر، آن است تا ضمن بررسی ماهیت این مجسمه سنگی، با نگاهی شمایل نگارانه به نقش و جایگاه آن از منظر زمانی بپردازد. بر این اساس، در این جستار با طرح پرسش ، در چگونگی ماهیت، جانگاری، سبک هنری و کاربری آن با فرض متعلق بودن این اثر فرهنگی به دوره ایلامی در گستره حوزه فرهنگی سیماشکی، واکاوی می گردد. این پژوهش برای درک بهتر و گاهنگاری درست، می کوشد در قیاس با دیگر نمونه های مشابه و هم عصر آن ارائه گردد تا به شناخت بهتری از آثار فرهنگ ایلام، به ویژه دوره سوکل مخ ها در زاگرس مرکزی به دست آید. روش پژوهش در این نوشتار، از نوع کیفی و مبتنی بر روش تاریخی-تحلیلی با بهره مندی از رویکرد کتابخانه ای خواهد بود. جهت بررسی گزاره های پژوهش، به شیوه های هنری پیکره سازی تمدن ایلام و نمونه های مشابه آن در بین النهرین رجوع شده است. برآیند پژوهش نشانگر آن است که مجسمه سنگی نهاوند براساس ویژگی های بصری و ظاهری، در زمره مجسمه های یادمانی به جامانده از دوره سوکل مخ ها (هزاره دوم پیش ازمیلاد) ازمنظر زمانی، و با رعایت جوانب احتمال متعلق به سرزمین بزرگ سیماشکی از منظر جغرافیایی بوده است.
Investigating the Process of the Formation of the Defensive Walls in the City of Mashhad(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۳, Issue ۱ - Serial Number ۹, June ۲۰۲۴
15 - 23
حوزههای تخصصی:
The city of Mashhad gradually took shape and expanded after the martyrdom of Imam Reza, around his mausoleum. Throughout history, defensive walls with towers were built in three different periods to ensure the security of citizens and pilgrims around this city. Historical reports and dedicatory Qurans testify to the existence of the existence of defensive walls around the city of Mashhad from the fourth century, which is considered the first defensive wall constructed for the city of Mashhad. the second defensive wall for this city was constructed by Faramarz ibn Ali in 515 AH. The last defensive wall for the city was built by Shah Tahmaseb Safavi to ensure that the city remained safe from Uzbek attacks forever. This defensive wall remained around the city of Mashhad until the first Pahlavi dynasty. During the first Pahlavi dynasty, the improvement of urban security in Mashhad reduced the effectiveness of the city's towers and defensive walls, leading to the expansion of the city beyond the defensive walls. The lack of maintenance for the defensive wall, along with leveling and destroying it to create new roads and expand the city, destroyed the defensive wall of Mashhad.
هُژبر هَژیر
منبع:
Caspian, Volume ۱, Issue ۲, July ۲۰۲۴
3 - 6
حوزههای تخصصی:
علیرضا هژبری نوبری در سال 1328 در تبریز زاده شد. او آموختن در دبستان و دبیرستان را در تبریز به پایان برد و سپس رهسپار خدمت نظام وظیفه شد. نوبری با مطالعه مجله باستان شناسی و هنر با باستان شناسی نه تنها آشنا بلکه دلبسته باستان شناسی شد، ازهمین رو راهی ترکیه شد و آموختن در رشته باستان شناسی را در دانشگاه آنکارا آغاز کرد و دانش باستان شناسی را نزد باستان شناسانی همچون تحسین اوزگوچ و نعمت اوزگوچ و کوتلو امره و اکرم آکورگال آموخت و در سال 1354 (1976) دانشنامه کارشناسی باستان شناسی دریافت کرد.علیرضا هژبری نوبری در سال 1328 در تبریز زاده شد. او آموختن در دبستان و دبیرستان را در تبریز به پایان برد و سپس رهسپار خدمت نظام وظیفه شد. نوبری با مطالعه مجله باستان شناسی و هنر با باستان شناسی نه تنها آشنا بلکه دلبسته باستان شناسی شد، ازهمین رو راهی ترکیه شد و آموختن در رشته باستان شناسی را در دانشگاه آنکارا آغاز کرد و دانش باستان شناسی را نزد باستان شناسانی همچون تحسین اوزگوچ و نعمت اوزگوچ و کوتلو امره و اکرم آکورگال آموخت و در سال 1354 (1976) دانشنامه کارشناسی باستان شناسی دریافت کرد.
بررسی نقش زن بر مهرهای ساسانی (با معرفی مُهری از موزه بوعلی سینا همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
105 - 124
حوزههای تخصصی:
مُهرها و گل مُهرهای ساسانی ازجمله اشیائی هستند که در تمامی سطوح جامعه و سازمان های اداریِ ادوار تاریخی، ازجمله عصر ساسانی کاربرد داشته و از این رو نقش به سزایی در درک ما از جنبه های مختلف تاریخی این دوره ایفا کرده اند. درمیان نقوش کنده کاری شده روی مهرهای ساسانی که حکایت از باورها و اعتقادات صاحبان آن ها دارد، تصویر زنان نیز به عنوان جمعیتی مهم از جامعه ساسانی روی مهرها نقش بسته است. مهرهای منقوش به نقوش زنانه، به نوعی از منابع مهم در واکاوی جایگاه زنان در این دوره به حساب می آیند و بازگوی نگرش جامعه به این قشر از مردم هستند. در این پژوهش سعی بر آن است که به بررسی نقش مایه های زن بر مهرهای ساسانی با معرفی مهری از موزه بوعلی سینای همدان پرداخته شود. نویسندگان بر پایه مطالعات کتابخانه ای و مشاهده مستقیم مهر مذکور، ضمن توصیف نقش مایه های زنانه بر آن، به جنبه های نمادپردازانه و خوانش کتیبه این مهر می پردازند. پرسشی که در اینجا مطرح می شود این است که چه ارتباطی میان نقش روی مهر و دارنده مهر وجود دارد؟ کتیبه روی مهر تا چه اندازه بازگوی مفاهیم زنانه است؟ مالکیت مهرهای منقوش به نقش زنان احتمالاً در اختیار زنان بوده است و این نشان از استقلال فردی و برخورداری از جایگاه اجتماعی زن در آن دوره دارد؛ اگرچه در دوره ساسانی زنان نسبت به مردان کمتر وارد تجارت و سیاست می شدند، اما وجود مهرهای منقوش به نقوش زنانه نشان دهنده پذیرش حضور آن ها و هم چنین جایگاه حقوقی آن ها در امور اداری و اقتصادی این دوره است.
طراحی و ساختِ هم ساز با اقلیم و جغرافیا در معماری مسکونی قاجاریِ آشتیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
337 - 361
حوزههای تخصصی:
تبعیت از شرایط اقلیمی و جغرافیایی در طراحی معماری به سازگاری انسان در محیط یاری می رساند و معماری مسکونی همواره تابع ویژگی های جغرافیایی بوده است. در خانه های تاریخی نیز تدابیری برای طراحی معماری هم ساز با اقلیم و جغرافیا اندیشیده شده است. در شهرستان آشتیان بناهای مسکونی ارزشمندی از عهد قاجاریه برجای مانده که سهم ناچیزی در پژوهش های باستان شناختی داشته اند. هدف از این پژوهش، مطالعه تأثیر اقلیم و جغرافیا بر خانه های قاجاریِ آشتیان و تبیین راهکارهای مقابله با اثرات سوء و بهره مندی از تأثیرات سودمند آب وهوایی و جغرافیایی است. پژوهش بر پایه این پرسش ها به انجام رسیده که، اقلیم و متغیرهای جغرافیایی چه تأثیری بر مکان گزینی و چیدمان خانه های قاجاری در فضای شهری آشتیان داشته است؟ نقشه، کالبد و اجزاء معماری خانه های قاجاریِ آشتیان از چه عوامل اقلیمی و جغرافیایی تأثیر پذیرفته است؟ فرضیه ها این است که، توپوگرافی ناحیه آشتیان، مسیل ها و نوع خاک در مکان گزینی خانه ها نقش داشته و نقشه، کالبد و اجزاء معماری خانه ها از عوامل اقلیمی، مانند: باد، زاویه و میزان تابش نور خورشید تأثیر پذیرفته است. روش گردآوری اطلاعات، میدانی و اسنادی است و ضمن بهره گیری از نرم افزارهای ArcGIS, Google Earth, WRPLOT, AutoCAD و SPSS، پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی به انجام رسیده است. برپایه نتایج، معماران با درنظر گرفتن زاویه تابش خورشید، باد، دما و رطوبت، دست به ساخت بناها زده اند. آن ها، به نوع و رنگ مصالح، اندازه بازشوها و حیاط، اندازه و جهت قرارگیری اتاق ها توجه داشته اند و معماری هم ساز با اقلیم را ایجاد کرده اند؛ هم چنین برپایه مدل های نرم افزار طراحی گلباد WRPLOT، باد غالب منطقه در جهت های شرقی-غربی و غربی-شرقی شناسایی و تأثیر آن بر معماری تأیید شد. نتایج آزمون های هم بستگی کرامر و فی در SPSS نیز بیانگر هم بستگی «نوع زمین با طبقه اجتماعی ساکنان خانه ها»، «نوع زمین و خاک با وجود آب انبار» و «بیشینه سرعت باد با تعداد طبقات» است.
تحلیلِ بازتابِ وقایع قحطی بزرگ ایران در نقاشی های قلم دان لاکی مضبوط در موزه ملی ملک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۳۳)
58 - 76
حوزههای تخصصی:
هدف: شناختِ بازتاب وقایع قحطی بزرگ ایران (1296ش-1298ش) در نقاشی های یکی از قلم دان های لاکی مضبوط در موزه ملی ملک.پرسش پژوهش: کدام یک از وقایع مربوط به قحطی بزرگ ایران در نقاشی های منقوش بر قلم دان لاکی مضبوط در موزه ملی ملک بازتاب یافته است؟روش/ رویکرد پژوهش: پژوهش حاضر به شیوه توصیفی-تحلیل محتوا و برمبنای رویکرد بازتاب انجام شده و داده های آن از منابع کتاب خانه ای و اسنادی و مشاهده گردآوری شده است.یافته ها و نتیجه گیری: نقاشی های پنهان شده بر زبانه قلم دان لاکی موزه ملی ملک، گوشه ای از جامعه قحطی زده ایران در خلال سال های 1296ش تا 1298ش را بازتاب داده است و به قولی آینه و پژواک صدای جامعه دوران خویش است. دقت بازتابِ بخشی از این واقعه اجتماعی در نقاشی های قلم دان لاکی مذکور قابل توجه است. این چهار نقاشی کوچک، تصویری واضح از وضعیت اجتماعی و فرهنگی مردم در دوران قحطی بزرگِ انتهای سلسله قاجار به مخاطب خود نمایش می دهند و نقطه عطفی در هنر واقعیت گرای اجتماعی ایران در دوران قاجار به حساب می آیند.
A Review of the Scythian Empire: Central Eurasia and the Birth of the Classical Age from Persia to China(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Persica Antiqua, Volume ۴, Issue ۶, January ۲۰۲۴
69 - 77
حوزههای تخصصی:
The Scythian Empire is a controversial book with a charming title that can attract the attention of any scholar. Christopher I. Beckwith presents claims in this book that accepting each one of them leads us to rethink many previous customary historical beliefs. Some of his theories are novel but most of them are rehabilitation of older obsolete ideas. The book wraps a wide range of specialized topics in the fields of history, archeology, and linguistics; but deals with most of them on a superficial level. Since the Scythians were an Iranian ethnic group, this work is especially recommended for scholars of Iranian history, as unfortunately, the significance of the Scythians in shaping Iranian history has not been recognized as other ancient Iranians such as the Persians. In a broader sense, this work can be also useful for scholars interested in the Iranian world and its relations with neighboring civilizations, Eurasia, Central Asia, and China.
بررسی باستان شناختی سلاح های گرم و فرآیند تولید، به کارگیری، بهره وری از آن در بستر سیاسی و اقتصادی دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۹
۲۹۳-۲۶۵
حوزههای تخصصی:
براساس مطالعات باستان شناختی، انسان همواره در تلاش برای تولید و تکامل ابزارهای جنگی بوده و تسلیحات جنگی همواره نقشی مهم در کسب موفقیت های نظامی داشته است. به رغم افزایش چشمگیر مطالعات باستان شناسی دوره قاجار، نوع تسلیحات نظامی مورداستفاده در این دوره کمتر موردتوجه قرار گرفته است و پژوهش های انجام شده در حوزه نظامی دوره قاجار بیشتر به بررسی سلاح های سرد و ساختار نظامی قشون پس از رفت و آمد هیأت های نظامی خارجی و تأثیرات آن ها اختصاص دارد؛ درصورتی که نقش سلاح گرم در دوره قاجار و تحولات ناشی از آن کمتر در مطالعات باستان شناسی موردتوجه قرار گرفته است. تمرکز این پژوهش بررسی چگونگی واردات و ساخت سلاح گرم و انواع مورداستفاده آن در طول دوره قاجار است. هدف از این پژوهش، مطالعه باستان شناسانه این سلاح ها و بررسی رفتار فرهنگی هر دوره در چگونگی مواجه با تولید و واردات سلاح ها در راستای پاسخ به این پرسش ها است؛ روش های دستیابی به این سلاح و تولید داخلی آن ها به چه صورت بوده؟ و تفاوت آن ها در چه جزئیاتی قابل تبیین است؟ هم چنین بسترهای سیاسی و اقتصادی دوره قاجار چگونه در توسعه و به کارگیری سلاح گرم مؤثر بوده اند؟ روش پژوهش به صورت یک بررسی جامع و همه جانبه نگر موادفرهنگی مکتوب و غیرمکتوب طراحی شده است. یافته های پژوهش حاکی از آ ن هستند که استفاده قشون از سلاح های گرم به عنوان جنگ افزار محوری قشون در آغاز دوره پیشا ناصری و با آغاز مناسبات منطقه ای و فرامنطقه ای ایران با دیگر کشورها آغاز شده و تلاش برای تولید داخلی آن نیز از همان ابتدا مدنظر قرار گرفته است؛ هم چنین سلاح های تولید داخل دارای طول بیشتر و تزئینات کمتری در مقایسه با نمونه های وارداتی هستند، ازجمله تزئینات مورداستفاده در نمونه های داخلی نقوش تناوبی هندسی است.
مواجهه روایت شناسی و باستان شناسی (تحلیل الگوهای روایی دست ساخته هایِ تمدن جیرفت بر پایه گونه شناسی روایت دیداریِ فرانس ویکهاوف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خوانش آثار باستانی، نخستین گام پس از عمل کاوش است؛ از این رو، پرداختن به اشیائ باستانی به عنوان رکن اساسی علم باستان شناسی، به ویژه توجه به مسائل روش شناختی جهت تحلیل دست ساخته های تاریخی امری ضروری می نماید؛ به عبارت دیگر، لزوم به کارگیریِ ظرفیت های روش شناختی نو، با تأکید بر رابطه میان رسانه بصری و دست ساخته باستانی به عنوان منابع اطلاعاتی ارزشمند، کانون بحث حاضر را تشکیل می دهد. در همین راستا، در سه دهه اخیر روایت شناسی دیداری نیز به مثابه روشی نوپدید در تاریخ هنر معاصر، در کنار دیگر حوزه های بینارشته ای، جهت تحلیل معانی متون بصری و شناخت ژرف تر اسناد مکشوف باستانی موردتوجه قرار گرفته است. روایت شناسی دیداری از -مکتب نخست ویَن- سربرآورد؛ مبانی نظری آن، عمدتاً بر محور ایجاد تاریخ هنرِ علمی، صرف نظر از هرگونه داوری زیبایی شناختی، هم چنین تدوین یک روش دقیق تحلیلی که به وسیله آن بتوان کلیه دست آفریده های فرهنگی را مورد خوانش قرار داد استوار بود. هدف اصلی پژوهش حاضر نیز شناسایی شیوه های مختلفی است که ازطریق آن آفرینندگان این آثار به خلق انواع روایت ها ی داستانی و انتقال معانی، به واسطه سه شاخص: «شخصیت»، «مکان صحنه» و «حرکت» پرداخته اند؛ بنابراین با استفاده از نظام گونه شناختی روایت تصویری «فرانس ویکهاوف» در مکتب وین، گونه های بنیادین روایت برروی شش نمونه مطالعاتیِ تمدن باستانی جیرفت مورد بررسی قرار گرفت. درنتیجه، پس از بررسی بسامد یا بیشینه گونه های پرتکرار درمیان نمونه های تصویری تمدن جیرفت، نشان داده شد که الگوهای روایت دیداری در این تمدن باستانی هم چنان از گستره نظام گونه شناختی ویکهاوف تبعیت می کنند. درنهایت به کمک تحلیل گونه شناختی، نمونه های موردمطالعه منطبق بر الگوهای روایی منفرد، تداومی و تکاملی ویکهاوف، در قالب یک جدول صورت بندی شد.
سال یابی درخت گاه شناختی مسجد قرمز شهر بناب، استان آذربایجان شرقی، ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از روش علمی باستان درخت گاه شناسی در باستان شناسی برای سال یابی مطلق آثار باستانی چوبی و نیز کاربست چوب در آثار معماری تاریخی استفاده می شود. پرسش اصلی پژوهش حاضر، تعیین قدمت مسجد تاریخی معروف به قرمز در شهرستان بناب استان آذربایجان شرقی است که علی رغم ثبت در فهرست آثار ملی ایران، اصالت تاریخی آن جای ابهام و پرسش داشته است. هرچند فرضیه سبک شناسی معماری پیشنهاد می کند که مسجد قرمز بناب در گروه بناهای ستون دار دوره صفوی، مانند مسجد ملارستم مراغه و کاخ چهل ستون اصفهان، قرار می گیرد؛ اما برای تأیید این فرضیه، هیچ کتیبه و سند تاریخی وجود ندارد. پس از تهیه مقطع از ستون های چوبی جنس صنوبر مسجد قرمز، الگوی رشد به دست آمده از آن، به روش درخت گاه شناختی با نمودار الگوی رشد درختان ارس شرق فلات آناتولی مقایسه شده است. الگوی رشد درختان پهنه آذربایجان – حوضه دریاچه ارومیه - با نمونه برداری و اندازه گیری پهنای حلقه های رشد درختان ارس منطقه جزیره شاهی دریاچه ارومیه تهیه شده است و مقایسه نمودار حاصل با منحنی رشد درختان ارس و بلوط در شرق فلات آناتولی، نشان دهنده انطباق بالای الگوی رشد هر دو منطقه همسایه است؛ بنابراین، برای سال های دورتر که منحنی رشد درختان منطقه جزیره شاهی را پوشش نمی دهد، منحنی درختان شرق فلات آناتولی – حوضه دریاچه وان - به عنوان مرجع قابل استفاده است. برمبنای اصل اعتبار واپسین تاریخ پس از ساخت اثر چوبی در روش باستان درخت گاه شناسی، قدمت سال های پایانی دوره صفوی و حدود سال 1706 م برای مسجد قرمز بناب پیشنهاد می شود.
تحلیل فرایند انتخاب نمایندگان غیر بومی برای سیستان و عملکرد این نمایندگان در مجلس شورای ملی و واکنش مردم (1285-1357ش، 1906-1979م)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۳۶)
30 - 67
حوزههای تخصصی:
هدف: تحلیل روند و نحوه انتخاب نمایندگان سیستان در مجلس شورای ملی؛ تاثیر غیر بومی بودن و غیبت نمایندگان در منطقه بر عملکرد آنان در مجلس؛ واکنش مردم سیستان نسبت به عملکرد نمایندگان.روش پژوهش: این پژوهش براساس روش توصیفی-تحلیلی بر پایه اسناد و منابع دسته اول برآنست تا علل غیر بومی بودن نمایندگان سیستان درمجلس شورای ملی و تاثیر این ویژگی بر عملکرد آنان، و واکنش مردم نسبت به آن را بررسی کند.یافته های پژوهش: با توجه به نبود نخبگان سیاسی در اواخر دوره قاجار، خاندان عَلم از سیاسیون مرکزنشین، جهت نمایندگی سیستان استفاده نمود. اما اغلب این افراد با اینکه از چهره های مطرح و تاثیرگذار در سیاست های کلان کشور بودند به دلیل عدم شناخت از مشکلات منطقه و همچنین نداشتن تعهد نسبت به مردم سیستان، اقدامی در جهت بهبود شرایط مردم نکردند و اکثر جلسات مجلس را بدون اظهار نظر و ارائه ی پیشنهاد، با سکوت به پایان رساندند. ادامه این روند باعث اعتراضات مردمی و شکل گیری گرایشات سیاسی بین مردم سیستان، تحت رهبری برخی از خوانین منطقه شد که به دنبال احقاق حق مردم سیستان، از طریق انتخاب نماینده بومی بودند اما این جریان ضمن ایجاد یک فضای رقابتی، منجر به تنش و درگیری بین دو گروه در برخی از انتخابات این منطقه شد.
یادبود، محمدرضا ریاضی
حوزههای تخصصی:
محمدرضا ریاضی، در سال ۱۳۲۸ در روستای کشه دهستان طرق رود شهرستان نظنز استان اصفهان زاده شد. او دانش نامه کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را در رشته جغرافیا دریافت کرد و سپس تر در دهه ۷۰ خورشیدی به آموختن رشته باستان شناسی در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه تهران پرداخت. ریاضی در سال ۱۳۵۳ به استخدام رسمی وزارت فرهنگ و هنر در دوره پهلوی درآمد و در اداره مالی-اداری مرکز باستان شناسی به فعالیت پرداخت. او سپس از سال ۱۳۵۸ به کتابخانه موزه ملی ایران منتقل شد و سال ها رئیس این کتابخانه بود. قلب محمدرضا ریاضی سرانجام در ۲۶ خردادماه ۱۴۰۳ در تورنتو کانادا از تپش افتاد. یادش گرامی باد.