فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۸٬۰۰۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
در نیمه دوم هزاره چهارم پیش از میلاد همگونی فرهنگی در مناطق وسیعی از فلات ایران شکل می گیرد که از آن به عنوان دوره یا افق آغاز ایلامی نام برده می شود. هم زمان با این افق، استقرار در شهرسوخته شکل می گیرد که در هزاره سوم پیش از میلاد وسعت شهر گسترش یافته و محوطه های اقماری متعددی در دشت جنوبی سیستان به وجود می آید. یکی از تپه های شاخص اقماری شهرسوخته، تپه یل یا طالب خان 2 بوده که در فاصله 11 کیلومتری جنوب این شهر قرار دارد. جهت شناخت کامل تر تحولات فرهنگی و الگوهای زیستی هزاره سوم پیش از میلاد در حوزه فرهنگی جنوب شرق ایران، نیاز است تا برخی از محوطه-های شاخص اقماری شهر سوخته مورد کاوش قرار گیرند تا به تحلیلی جامع تر دست پیدا کنیم. با توجه به برخی مشکلات و سؤالات موجود و همچنین آموزش دانشجویان رشته باستان شناسی دانشگاه زابل، تپه یل به مدت شش فصل کاوش شد. در هر کاوش باستان شناسی اولین سؤال مربوط به شناخت توالی فرهنگی هر تپه است؛ بنابراین طی کاوش فصل اول و دوم در تپه یل یکی از اصلی ترین اهداف، شناخت توالی فرهنگی محوطه و ارائه تاریخ گذاری نسبی و مطلق آن بود؛ که طی کاوش صورت گرفته چهار فاز استقراری شناسایی شد. در این مقاله سعی بر آن است تا با تحلیل مواد فرهنگی به دست آمده از کاوش های صورت گرفته و استفاده از نتایج آزمایش کربن 14 به گاهنگاری نسبی و مطلق این محوطه پرداخته شود. مهم ترین سؤالات عبارت اند از: توالی استقراری تپه یل هم زمان با کدام دوره های شهرسوخته بوده است؟ و با توجه به نتایج آزمایش کربن 14 تاریخ دقیق استقرار در این تپه مربوط به چه برهه زمانی است؟ جهت تاریخ گذاری مطلق نهشته های فرهنگی تپه یل، 5 نمونه زغال به آزمایشگاه مرکز باستان سنجی کورت انگلهورن ارسال شد که نتایج نشان می دهد این محوطه از حدود 2600 پیش از میلاد تا حدود 2300 پیش از میلاد یعنی هم زمان با شهرسوخته III و شهرسوخته IV مورد سکونت قرار داشته است. از آنجایی که یافته های سفالی فاز های جدید محوطه، قابل مقایسه با لایه های 1 و 0 شهرسوخته و تپه طالب خان 1 است، می بایست تاریخی قدیمی تر را برای دوره های III و IV شهر سوخته در نظر گرفت.
کاوش های باستان شناختی در اطراف پل بیستون: کارگاه های سنگ تراشی و تولید آجر و آهک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۵
۱۳۶-۱۰۵
حوزههای تخصصی:
پل بیستون، برروی رودخانه دینورآب واقع در حاشیه شرقی شهر کنونی بیستون، یکی از پروژه های زیربنایی اواخر دوره ساسانی است که همانند دیگر بناهای این دوره در بیستون، ساخت آن هرگز به اتمام و بهره برداری نرسید. در دوره اسلامی حکومت محلی حسنویه ضمن گسترش پل به تکمیل ساخت آن اقدام کردند. به دلیل رفت وآمدهای زیاد، گذشت زمان و حوادث غیرمترقبه ای چون زلزله و سیل در ادوار سپسین (سلجوقی تا پهلوی اول) بخش هایی از پل تخریب و سپس بازسازی و یا مرمت شده است. برای تأمین مصالح بخش های بازسازی و مرمت شده، کارگاه های تولید مصالح ساختمانی را به فاصله کمی در ضلع شمال شرقی پل ایجاد کرده اند. در این بخش، پشته کم ارتفاعی به درازای 50 متر درراستای شمالی-جنوبی و پهنای 40 متر در راستای شرقی-غربی برروی یکی از پادگانه های آبرفتی ساحل رودخانه وجود دارد که نگارنده بخشی از آن را در سال 1381ه .ش. کاوش کرد. در نتیجه این کاوش چهار لایه تاریخی-فرهنگی شناسایی شد. متأخرترین لایه (لایه I) دربردارنده بقایایی از زندگی کوچ نشینان فصلی دوره قاجار است که بخشی از سال را در این قسمت از محوطه می گذرانده اند. در لایه II بخشی از یک گورستان متعلق به دوره قاجار شناسایی شد. در زیر گورستان و در لایه III کوره های آجرپزی و آهک پزی از دوره های ایلخانی و قاجار به دست آمد. در لایه IV کارگاه سنگ تراشی از دوره ساسانی/حسنویه قرار دارد. این پژوهش بر آن است تا با به کارگیری روش های تحقیق تاریخی و توصیفی-تحلیلی ابتدا به توصیف دقیق یافته های هر لایه تاریخی-فرهنگی بپردازد و سپس برمبنای شواهد باستان شناختی و آزمایش های سن سنجی به روش ترمولومینسانس زمان شکل گیری آن ها را تعیین کند؛ هم چنین تلاش خواهد شد تا برمبنای ویژگی های نقشه و ساختار معماری هر یک از کوره های مکشوف از پشته موردبحث، فرآیند و نحوه تولید آجر و آهک را در هر یک از این کوره ها توضیح دهد. افزون بر آن، فرآیند تهیه بلوک های سنگی تراش خورده در کارگاه سنگ تراشی شرح داده خواهد شد.
بررسی وضعیت فعلیِ تنظیم و توصیف اسناد و عرضه خدمات آرشیوی در آرشیو ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۲۹)
116 - 132
حوزههای تخصصی:
هدف : تبیین وضعیت فعلیِ گردش کار در بخش تنظیم و توصیف اسناد و عرضه خدمات آرشیوی به مراجعان در معاونت آرشیو ملی سازمان اسناد و کتاب خانه ملی ایران و بررسی چالش های موجود در این حوزه ها. روش/ رویکرد پژوهش : روش پژوهش به صورت ترکیبی شامل روش کیفی و پیمایش تحلیلی است. پرسش از متخصصان آرشیو ملی برای آگاهی از شرایط فعلی و مدل سازی از گردش کار مطلوب و تهیه پرسش نامه و پرسش از آرشیویست ها با هدف بررسی میزان انطباق فرایندهای تدوین شده با شرایط فعلی در حوزه های کاری مدنظر در آرشیو ملی ایران انجام شده است. یافته ها و نتیجه گیری : براساس پاسخ های دریافت شده، به دلیلِ شرایط مطلوبِ طراحی شده در بخش های تنظیم و توصیف اسناد، و رقمی سازی و عرضه خدمات آرشیوی اسناد، راه اندازی زیرساخت نرم افزاری جامع مدیریت اسناد که براساس فرایندهای مطلوب عملیاتی بشود، به طورکامل وضعیت موجود را پوشش خواهد داد.
قرنطینه و بیماری های مسری در کرمانشاهان (از زمان ناصرالدین شاه تا پایان دوره قاجار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۳۰)
7 - 50
حوزههای تخصصی:
قرنطینه به عنوان یکی از راه های مهم پیشگیری از شیوع بیماری ها پدیده ای مدرن است که همراه با گسترش پزشکی مدرن، پارادایمی نو را در حوزه بهداشت و درمان در ایران دوره قاجار شکل داد. موضوع زیارت و تجارت ایران با عراق عرب در قلمرو عثمانی، همواره باعث ترغیب تعداد زیادی از افراد با عناوین زائر، تاجر، و سیاح برای حرکت در مسیر کرمانشاهان می شد که نقشی عمده در اشاعه بیماری های مسری در این منطقه و دیگر مناطق ایران داشت. ضرورت پیشگیری از شیوع بیماری ها باعث شد تا دولت های ایران و عثمانی در مواقع بحرانی در مناطق کرمانشاهان و عراق عرب قرنطینه ایجاد کنند. هدف : شناختِ اهمیت قرنطینه های کرمانشاهان در پیشگیری از شیوع گسترده بیماری های واگیردار در ایران. روش/ رویکرد پژوهش : این پژوهش با تکیه بر روش تحقیق تاریخی و با استفاده از اسناد و مدارک منتشرنشده آرشیوی و منابع معتبر کتاب خانه ای انجام شده است. یافته ها و نتیجه گیری : دستاورد پژوهش نشان داد که ایجاد قرنطینه هایی در مسیر کرمانشاهان می توانست مانعی مهم و جدی دربرابر شیوع سریع و گسترده بیماری های واگیردار از درون مرزهای عثمانی به ایران باشد؛ ولی این قرنطینه ها به دلایلی چون رعایت نشدن مقررات قرنطینه ای توسط افراد بانفوذ و صاحب منصب، اختصاص نیافتن بودجه کافی ازسوی دولت برای اداره این قرنطینه ها، نگاه منفعت جویانه مأموران قرنطینه و دریافت رشوه از تجار، زوار و کاروان های حمل جنازه، در پیشگیری از شیوع بیماری ها و سرایت نکردن آن به دیگر نقاط کشور چندان مؤثر نبود.
رویکردی نقادانه به اصطلاح شناسی اهلی سازی یک مدل تطوری در اصطلاح شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین دغدغه های هر دانشی موضوع اصطلاح شناسی در آن است. اصطلاح شناسی، مطالعه مفاهیم تخصصی و نحوه استفاده از آن ها در یک حوزه علمی است. مس أله در این پژوهش، تشویش نوشتن و به طور کلی مس أله مندی نوشتن در حوزه علم باستان شناسی و هدف آن ارائه تصوی ری دقیق از اصطلاح شناسی دوره نوسنگی در روند گذار از مصرف غذا به تولید غذا است . این نوشتار تلاش دارد، مشکلات ناشی از تعدد و کثرت معادل ها را مورد بررسی قرار داده و پیشنهادهایی در جهت یکسانی و یکنواختی آن ها مطرح کند. برخی از واژه های تخصصی فرأیند نوسنگی شدن، در پس پویایی الگوواره های باستان شناسی و در گذر از باستان شناسی تاریخی-فرهنگی به باستان شناسی فرآیندی و پس از تغییر رویکرد های آستانه ای به رویکرد های فرآیندی و بلندمدت شکل گرفته اند؛ اما باستان شناسی ایران هنوز نتوانسته با این پویایی همگام شود. تصویری که از این طریق برای کاربران علم باستان شناسی ایجاد می شود، تصویری ایستا از علم است و این نتیجه گیری را درپی دارد که علم، پدیده ای ساکن و تغییر ناپذیر است. این پژوهش با هدف نشان دادن مشکلات و کمبود هایی نوشته شده که می تواند در زمینه انتقال دانش باستان شناسی، بدون آماده سازی زبان علمی، ایجاد شود. یکی از دلایل پرداختن به این موضوع، نیاز به انتقال دانش جدید است. از آنجایی که در دوره ای مهم از پژوهش های باستان شناختی در ایران به سر می بریم که دوران گذار از رویکرد های سنتی به فرآیندی است و مطالعه فرآیند نوسنگی شدن در بسیاری از مناطق ایران در آغاز راه قرار دارد، لازم است که به مباحثی مانند اصطلاح شناسی تخصصی این دوره، پرداخته شود. این نوشتار یک مطالعه کیفی به روش توصیفی-تحلیلی است که در آن ابتدا به توصیف برخی از مفاهیم و شاخص های آن پرداخته شده و سپس پیشنهادهایی در ایجاد و معادل سازی اصطلاحات ارائه شده است.
گونه شناسی معماری آرامگاه های الیمائی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
97 - 118
حوزههای تخصصی:
باور به زندگی پس از مرگ به خلق گورستان ها، بناهای یادمانی و آداب و رسوم مرتبط به آن می انجامد. بقایای برجای مانده از جوامع باستانی در بیشتر مواقع به قبور و آرامگاه های آنان محدود می شود، که بررسی در آن بخش هایی از مذهب، آئین و باورهای دینی آنان را آشکار می کند. الیمائیان حاکمان نیمه مستقل و خودمختار هم زمان با سلوکیان و پارتیان در جنوب غربی ایران هستند که گونه هایی از معماری آرامگاهی آنان برپایه کاوش های باستان شناسی در محوطه هایی چون: شوش، دستوا، گلالک، صالح داوود، کَلِ چندار شمی، چشمه چلوار، قلعه شیاس، کافه بابک و هشتلیک به دست آمده است. در بررسی معماری آرامگاهی الیمائی ها علاوه بر توصیف و گونه شناسی آنان، شباهت های قابل مقایسه ای با شیوه های خاکسپاری تمدن های پیشین و حکومت های هم زمان آشکار می شود که نویسندگان این پژوهش با استفاده از مطالعات تاریخی-تطبیقی و براساس نتایج کاوش های الیمائی سعی در دستیابی به آن دارند. این پژوهش نشان می دهد که با توجه به تفاوت های زیست محیطی کوه و دشت، معماری آرامگاه های الیمائی به دو نوع کوهستانی و دشتی طبقه بندی می شود. با توجه به موقعیت آن ها نسبت به سطح زمین، آرامگاه های کوهستانی به آرامگاه های زیرزمینی، آرامگاه های نیمه زیرزمینی و آرامگاه های ساخته شده در سطح و آرامگاه های دشت الیمائیان به دو گونه آرامگاه زیرزمینی (سردابه ای) و آرامگاه نیمه زیرزمینی تقسیم می شدند. گونه شناسی و مقایسه آرامگاه های الیمائی با آرامگاه های به جامانده از تمدن های پیشین و بومی (بین النهرین و ایلام) و حکومت های سلوکی و اشکانی نشان می دهد که این مقبره ها هنوز تحت تأثیر سنت های محلی مانند بین النهرین و ایلام هستند.
Archaeological Investigation of Southeast part of the Sahand Mountains case study: Khalifeh Kandi Village(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
Khalifeh Kandi village is located in the southeast of the Sahand mountain range and northwest of Hashtrud province. Investigation at these sites started in 2013 and continued until 2015. Obtained evidence included a variety of potteries, carved stones, and caves from the historical and Islamic eras. in this paper an attempt has been made to introduce and analyze cultural and historical founds. The result shows that most of the surveyed sites and places around Khalifeh Kandi, in terms of pottery types, belonged to the Islamic period and rarely, artifacts from the pre-Islamic period were observed. The settlements identified in the area under study are mostly located in w slopes by the river and shallow valleys, and only one of these archaeological sites was observed in flat and elevated lands. probably this site was used in certain seasons of the year. Glazed and simple pottery from the Islamic period and rough pottery that was produced in local workshops are among the artifacts observed in the surveyed sites.
جهانگیر قائم مقامی و گذار به تاریخ نگاری جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهانگیر قائم مقامی ازجمله مورخان و محققانی است که حوزه ها و موضوعات متنوع و جدید تاریخی را بررسی کرده است. او به عنوان سردبیر مجله بررسی های تاریخی که جزو مهم ترین نشریه های تاریخی دوره پهلوی محسوب می شود، نیز در سیر مطالعات تاریخی ایران ایفای نقش کرده است. قائم مقامی به دلیل نزدیکی به حکومت پهلوی اغلب به عنوان مورخ رسمی که به دنبال تقویت گفتمان حاکم بود، معرفی شده است، اما از سویی دیگر او پس از افرادی چون عباس اقبال، رشید یاسمی و... نماینده نسل جدیدی از محققان تاریخی است که نوآوری هایی را در عرصه تاریخ موجب شدند. موقعیت متناقض نمای قائم مقامی موجب شده است که او جزو شخصیت های مرزی در حوزه تاریخ نگاری قرار گیرد؛ شخصیت هایی که پایی در سنت و پایی در مدرنیته داشتند و می توانستند امکان گذار را مهیا کنند و درعین حال نقش مهمی در ساخت یابی تاریخ نگاری جدید برعهده گیرند. به همین دلیل این پژوهش با بررسی مؤلفه های تاریخ نگاری قائم مقامی، به دنبال پاسخ به این پرسش است که مواجهه قائم مقامی با تاریخ نگاری جدید چگونه صورت گرفته و در این فرایند چه رویکردهای نظری و روشی را در پیش گرفته است. براساس مطالعه صورت گرفته به نظر می رسد علی رغم نقش مهم قائم مقامی در گذار از تاریخ نگاری سنتی و پرداختن به حوزه های جدید علم تاریخ و به کارگرفتن روش های جدید، او نتوانسته است الگوی نظری جدیدی در تاریخ نگاری به کار ببرد. به بیانی قائم مقامی نتوانسته است در فرایند گذار صورت بندی منسجمی از تاریخ نگاری جدید ارائه کند.
Aesthetics and investigation of mystical aspects of paintings and motifs in Islamic civilization(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۲, Issue ۲ - Serial Number ۶, August ۲۰۲۳
29 - 41
حوزههای تخصصی:
Light and color are effective factors in the creation of works of art, which, as the most immaterial element of nature, have always been influential in Iranian Islamic painting, and in fact, they represent the sublime world and spiritual atmosphere Also, the research about light and color in painting and its impact on painters and its contribution to the scope of expressing the influence of mysticism in the whole Islamic culture and art is at the starting point certainly knowing and understanding the three words mysticism, light and color and finding their meaning and meaning in a symbolic way is not only effective in better understanding Iranian and Islamic painting, but also our insight in understanding the Islamic ideas that are rooted in mysticism and Sufism and It also makes the behavior smoother. Colors have a chemical aspect in art, and mixing them is an art similar to alchemy. The main concern of this research, which is presented in an analytical way, is aesthetics and investigating the mystical aspects of paintings and motifs in Islamic civilization in Iranian art and architecture. It seems that Islamic art and architecture tries to manifest God's unity among colors, forms, lights, and sounds. Each color has a special allegory and a relationship with one of the inner states of man and soul. Color is an important factor for spiritual use in the painting effects of Islamic architecture. Mosques in the Islamic world usually use turquoise green and blue colors. Blue and turquoise colors are the main background colors of walls, tiles, altars, domes, and courtyards and along with the golden color in Iranian Islamic paintings, among other colors, they have a special shine and effect. These colors are manifestations of the inner meanings of colors. The colors of turquoise, green and white, which are symbols of nature's sky and divine light, respectively, are mixed together and add to the majesty of the mosques. The colors that result from the radiation of light are a symbol of the manifestation of unity in multiplicity and the dependence of multiplicity on unity. The reflection of the existence of colors in Iranian art shows an extraterrestrial truth outside the world of the senses, rather than imitating the surrounding natural colors. Vigilance and accurate insight in the arrangement of colors and the correct selection of each color refers to a symbolic concept of colors and their mutual effects that permeate the human soul and spirit.
An Intertextual Study of the Role of the Horned Man in the Artworks of Lorestan and the Role of Gilgamesh in Mesopotamia(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
Mythologies are closely related to each other because of the archetypes, and due to time, place, and specific geography, they appear in different forms in different peoples. Gilgamesh is considered the oldest Mesopotamian epic poem whose image can be seen on Lorestan bronzes in the second and first millennium BC in the form of a horned man supporting, killing, or taming animals. Identifying the visual relationship between the role of the horned man in Lorestan bronzes and Gilgamesh in Mesopotamian works in order to discover the common intellectual heritage between these two regions is the main goal of this research. The main question of this research is about what and why are the technical and visual similarities and differences of the paintings, which have dealt with the background of Gilgamesh's role in the Mesopotamian civilization with a descriptive-analytical method, and then, with an analytical method, he analyzed the relationship between the role of the horned man in Lorestan's bronze works and the role of Gilgamesh in Mesopotamian art based on the theory of pre-textuality. The results show that the artist of Lorestan created a work of art under the influence of Mesopotamian mythology and art which are similar in visual and narrative components, but according to the culture and customs of the region, differences can be seen in the performance style and the structure of the topics, which shows that Lorestan artist did not imitate Mesopotamian themes. Rather, it has created a new work of art by creating transformational relationships with changes in the pretext.
The Archeology of the Ritual Practices The Case Study of the Iron Ages Cemeteries of Talesh Region (Maryan & Tandevin)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
During the life of humans on earth, there has been no subject more interesting and complicated than death. The knowledge and understanding of what will happen to a person after death form the basis of most religions in the world, which have since been referred to as religious matters or religious experiences. The issue of death is so important in many societies that it has caused the birth of schools of thought and, as a result, the growth of various religions and cults. Burial customs include the structure of the graves, the direction, and condition of human or animal skeletons, and the placement of objects in the graves. The Iron Age in Iran and Guilan is divided into three sections: Iron Age I, II, and III. This Period includes from 1500 B.C. to 550 B.C., of course, some archaeologists believe the existence of Iron Age IV, which continues until the middle of the Parthian period (the End of 1st Millennium B.C.). All major discoveries from selected Iron Age sites in the area of Guilan have been explained and classified. In this research, a new attempt has been made to review the religious experience and ritual practices regarding the repeatability of ancient cemeteries of Talesh during the Iron Ages. The main aim of this article is to identify the Iron Age Burial culture in Guilan. This investigation shows that the society’s People of Iron age in the area of Talesh have social Rank and Status but the factor of Gender is not important in classifying their classes.
اختراع پوشش مقاوم کاهگلی ضدآب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاهگل به عنوان گسترده ترین اندود معماری خاکی شناخته شده است، اما در برابر رطوبت بسیار آسیب پذیر است. افزایش مرمت های دوره ای و هزینه های نگهداری باعث گسترش استفاده از مصالح دیگر مانند سیمان، ایزوگام و... به جای کاهگل شده است. این تغییرات، علاوه بر ایجاد مشکلات جدید، هویت بافت و مناظر آثار تاریخی، روستاها و شهرهای معماری خاکی را نیز تغییر داده است. برای حل این مشکل، می توان از فناوری هایی که باعث بهبود پایداری کاهگل می شوند، استفاده کرد. در این راستا، اختراع پوشش مقاوم کاهگلی ضدآب به عنوان یکی از راه حل های مؤثر برای احیای مهم ترین مصالح معماری خاکی ایران و اختراع برگزیده جشنواره رویش بنیاد ملی نخبگان در سال ۱۳۹۳ معرفی شده است. این پژوهش بر اساس ماهیت و هدف کاربردی و رویکرد توسعه ای دارد. در گام اول، با معرفی اختراع و فعالیت های پژوهشی مخترع، ایده و اهداف اختراع از دیدگاه مخترع بیان شده است. در ادامه با بیان ماهیت و کاربری اختراع و ارائه نتایج آزمون در برابر رطوبت، گزیده ای از پروژه های اجراشده را معرفی می کند. طرح پوشش مقاوم کاهگلی ضدآب که تأییدیه طرح از ستاد توسعه نانو دارد، در آزمون درصد جذب آب ۲۴ ساعته با میزان جذب آب ۱.۱درصد از بهترین نمونه مکعبی سیمانی با جذب ۱۴.۷ درصد عملکرد بهتری داشته که بیانگر نفوذناپذیری عالی در برابر رطوبت است. این پوشش با ایجاد بافت کاهگلی و قابلیت اجرا روی سطوح مختلف در ضخامت کم و حذف معایب کاهگل سنتی، دارای مزیت های کاهگل سنتی است و همچنین شسته نشدن در برابر رطوبت و عدم عبور آب به عنوان بخشی از ویژگی های منحصربه فرد این محصول باعث شده است که این اندود فناورانه در پروژه های مختلف نوسازی و بازسازی مراکز فرهنگی، مذهبی، تجاری و مسکونی استفاده شود.
فن آوری تولید و آنالیز سفال عصر مس و سنگ جدید شمال غرب ایران براساس آزمایشات XRF/ XRD و پتروگرافی(مطالعه موردی تپه گردآشوان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تپه گِردآشوان در حاشیه ی شرقی دشت پیرانشهر، در شیب دامنه غربی ارتفاعات شرقی دشت و رودخانه لاوین واقع شده است. تپه گِردآشوان پشته ای حدود 2750 مترمربع را در بر می گیرد. در این تپه استقراری طولانی مدت شکل گرفته و دارای هشت متر انباشت فرهنگی با چهار فاز معماری و سفال شاخص گونه پیزدلی LC1 و کاهرو LC2/3 است. مطالعه مواد فرهنگی تپه پیوندهای فرهنگی گردآشوان را با مناطق قفقاز، آناتولی و بین النهرین نشان داد؛ چراکه گونه سفال کاهرو دارای پراکنش وسیعی در نقاط مختلف است. با توجه به گستردگی این گونه ی سفالین، آگاهی ما از نحوه تولید آن از جمله بافت سفال، عناصر تشکیل دهنده، منشأ ساخت و فرایند تولید آن اهمیت بسیاری در شناخت تولید و فن آوری سفال گری دارد؛ لذا مطالعات آزمایشگاهی می تواند راه گشای تبیین فرایند تولید سفال محسوب گردد. در این پژوهش تلاش شد تا با آنالیز سفال، شناخت دقیق تری از تولید آنها داشته باشیم. در این راستا با هدف شناخت دقیق تر از فن آوری به کار گرفته شده در سفال های گردآشوان و شناسایی ترکیبات سفال عصر مس و سنگ، از آزمایش XRF (طیف-سنجی تابش مجهول فلورسانس)، آزمایش XRD (طیف سنجی پراش پرتوایکس) و پتروگرافی استفاده گردید. تعداد 12 قطعه سفال جهت آزمایش XRF/XRD و تعداد 22 قطعه جهت مطالعه پتروگرافی انتخاب گردیدند. نتایج حاصله نشان داد که فاز اصلی تشکیل-دهنده سفال بر اساس آزمایش XRD به ترتیب کوارتز Quartz، سیلیس SiO2، کلسیت Calcite و کربنات کلسیم CaCO3است. بر اساس نتایج XRF نیز عناصر سیلیس، اکسید آلومینیوم و کلسیم از عناصر تشکیل دهنده سفال است. همچنین نتایج آنالیز پتروگرافی هم نشانگر عناصر کوارتز و کلسیت بود که نشانگر هم پوشانی با آنالیز XRF/XRD است.
شناسایی منشاء ذخایر رسی خشت های ایلامی چغازنبیل در راستای بهینه سازی خشت های مرمتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر دورانتاش دارای سه حصار متحدالمرکز است که با دروازه های متعددی به یکدیگر راه داشته اند. این حصارها شهر را به 3 حوزه تقسیم کرده اند. در مرکز محدوده حصار درونی بنایی موسوم به زیگورات به صورت معبدی مطبق، بر پا شده است. مشخصاً در محوطه تاریخی چغازنبیل بیشترین حجم مصرف مصالح را خشت تشکیل داده است که عنصر اصلی در برپایی سازه های معماری به استثنای مخزن آب و مقابر زیرزمینی است. با آنکه سطح عمده خشت های تاریخی چغازنبیل با اندود کاهگل و یا دیواره های خشتی مرمتی، در مرمت های گذشته پوشیده شده است؛ اما بر اثر گذشت زمان و شسته شدن توسط آب باران آسیب دیده اند. در نتیجه آسیبدیدگی خشت ها قسمت های زیادی از بنا تخریب گردیده و بخش های وسیعتری در شرف نابودی قرار دارند که باید مرمت و حفاظت شوند. آنچه در این تحقیق به عنوان محور مطالعات مورد توجه قرار گرفته است شناسایی منشأ ذخایر رسی مورد استفاده در خشت های تاریخی محوطه چغازنبیل است تا با حفظ اصالت و یکپارچگی در مواد و مصالح بنا از این ذخایر برای تهیه خشت خام به عنوان راهکار منطقی حفاظت، با هدف کاربرد مستقیم در امر مرمت، استفاده شود. در این راستا از خشت های اصلی نمونه برداری شد. نمونه های برداشت شده مورد آزمایش (XRD،XRF، دانه بندی، هیدرومتری و حدود آتربرگ) قرارگرفتند. در نهایت مشخص شد که ایلامیان برای ساخت خشت های تاریخی چغازنبیل هم از خاک های سازندی و هم آبرفتی استفاده نموده اند.
حوضۀ رودخانۀ قبرکِیخا در دوران پیش ازتاریخ، استقرارها و نوسانات جمعیتی بخش مرکزی شهرستان سمیرم از دوران پارینه سنگی تا دورۀ بانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی و مطالعه دشت ها و دره های میان کوهی زاگرس جنوبی ازمنظر جغرافیایی و فرهنگی منجر به درک عمیق تر چگونگی شکل گیری، تبیین و گسترش فرهنگ های باستان شناختی آن مناطق می شود. بخش های جنوبی زاگرس دارای حوضه های مختلف جغرافیایی و فرهنگی خاص خود است که مناطق شمالی آن شامل: آباده، اقلید و سمیرم می شود. حوضه رودخانه قبرکیخا و سمیرم به دلیل قرارگیری در نقطه تلاقی فرهنگ های باستان شناختی زاگرس جنوبی برای مطالعه تعاملات فرهنگی و حوضه های گسترش فرهنگ های باستان شناختی فارس مهم بوده، لذا با این ضرورت و با هدف بررسی استقرارهای پیش از تاریخی و نوسانات جمعیتی حوضه رودخانه قبرکِیخا و همچنین شناسایی قدیمی ترین آثار سکونت در بخش مرکزی سمیرم، مطالعات آغاز شد. پژوهش پیشِ رو مبتنی بر یک فصل بررسی باستان شناختی با رویکرد تحلیل زیستگاهی در بخش مرکزی شهرستان سمیرم بوده است. پس از تهیه نقشه های موردنیاز، محدوده موردنظر به صورت پیمایشی بررسی شد و نمونه برداری به صورت تصادفی انجام شد، که درپی آن منجر به شناسایی 66 محوطه از دوران پارینه سنگی تا دوران اسلامی شد. قدیمی ترین آثار سکونت انسان در این منطقه به دوران پارینه سنگی میانی برمی گردد؛ پس از آن یک محوطه از دوران نوسنگی شناسایی شد و سپس با افزایش تعداد محوطه ها، هفت محوطه از دوره باکون، چهار محوطه از دوره لپویی و سه محوطه از دوره بانش شناسایی شد. نتایج حاکی از تأثیرپذیری کامل فرهنگ های پیش از تاریخی این منطقه از فارس است و هیچ گونه شواهدی از فرهنگ های مناطق پیرامونی مشاهده نشد. به دلیل پایین بودن قابلیت های زیست محیطی، محوطه ها هیچ گاه در ابعاد و اندازه استقرارهای بخش های مرکزی فارس نبوده، اما مانند فارس شاهد افزایش محوطه ها در دوران باکون و لپویی هستیم و همچنین در مکان گزینی استفاده از منابع آب و خاک مرغوب و سکونت در نزدیک ترین فاصله با رودخانه ها و منابع مطمئن آبی مدنظر بوده است. موضوع جالب توجه این که برخلاف بخش های مرکزی فارس، مدارکی مبنی بر کاهش شدید تعداد محوطه ها و تغییر شیوه زندگی از یکجانشین کشاورز به دام پرور عشایر شناسایی نشد و شاهد وسعت محوطه ها و افزایش جمعیت در دوره بانش هستیم.
بررسی و مطالعه شیشه های ساسانی بدست آمده در شهر تاریخی سیمره با رویکرد باستان سنجی و اندازه گیری ترکیبات عنصری با استفاده از روش میکروپیکسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این طرح پژوهشی 38 نمونه از قطعات شیشه ای به دست آمده در شهر تاریخی سیمره که دوره تاریخی آنها به دوره ساسانی بر می گردد، با استفاده از روش میکروپیکسی آنالیز و ترکیبات عنصری آنها اندازه گیری شده است. هدف از انجام این طرح پژوهشی این است که با استفاده از اندازه گیری ترکیبات عنصری شیشه ها، پاسخ مناسبی به سؤالات مطرح در این زمینه ارائه شود. اولین سؤال اساسی این است که برای ساخت مصنوعات شیشه ای شهر تاریخی سیمره از چه مواد اولیه ای استفاده شده است. همچنین تعیین مواد گدازآور استفاده شده در این شیشه ها دارای اهمیت ویژه ای است، زیرا مشخص کردن نوع ماده گداز آور، می تواند نقش تعیین کننده ای در بررسی و مطالعه تولیدات بومی و فرایند تجارت و نقل و انتقالات مواد اولیه شیشه داشته باشد. پرسش دیگر در این زمینه، بررسی تنوع منابع سیلیس و ماده گدازآور استفاده شده در فرایند ساخت است. همچنین، مشخص کردن مواد رنگ زا و رنگ بر استفاده شده در این نمونه ها یکی دیگر از اهداف این پژوهش است. نتایج این پژوهش نشان می دهد، تمام شیشه های آنالیز شده از محوطه شهر تاریخی سیمره در گروه شیشه های سیلیکا- سودا- آهک طبقه بندی می شوند و بر اساس درصد وزنی اکسید منیزیم و اکسید پتاسیم موجود در این شیشه ها که مقدار آن بیشتر از 5/2 درصد وزنی است، مشخص می شود که در ساخت آنها از خاکستر گیاهان به عنوان ماده گدازآور استفاده شده است. همچنین نتایج ترکیبات عنصری این شیشه ها نشان می دهد که بر اساس مواد اولیه استفاده شده در ساخت، شیشه های این محوطه به دو گروه عمده تقسیم بندی می شوند که هریک از این دو گروه با مواد اولیه متفاوتی تولید شده اند.
مروری بر قواعد اخلاقی در حرفه حفاظت آثار تاریخی
حوزههای تخصصی:
حفاظت از آثار تاریخی به عنوان حرفه ای که ارتباط مستقیم با تاریخ و فرهنگ جاری در زندگی فردی و اجتماعی افراد جامعه دارد، مأموریت و مسئولیت سنگینی در برابر سازندگان و صاحبان آثار در گذشته، حال و آینده عهده دار است. از سویی علی رغم تعدد تفکرات خواسته ها و رویکردهای گوناگون فعالیتی است که باید در یک چهارچوب علمی و نظری مشخص صورت پذیرد. حفاظت گران ضمن توجه به این چهارچوب مشخص بایستی ملاحظات اخلاقی خاصی را نیز مدنظر قرار دهند. این ملاحظات نه تنها برای حفظ کیفیت و روشن بودن خط مشی فعالیتها برای خود حفاظت گران و جامعه مخاطب ضروری هستند آنها را از پیامدهای اخلاقی اعمال شان و نیز معیارهای اخلاقی که برای ارزیابی آن اعمال استفاده می شوند، آگاه می سازند. این ملاحظات اخلاقی به صورتهای مختلف در نظریه ها و اسناد حوزه حفاظت و مرمت در سیر تکامل این حرفه مورد توجه قرار گرفته اند. در این پژوهش تلاش شده است تا ضمن ارائه تعاریف و مفاهیم اولیه مرتبط با موضوع مثال هایی از قواعد (کدهای اخلاقی حرفه حفاظت با رویکرد تفسیری ارائه شود. هدف از این پژوهش شناخت جایگاه و کار کرد اخلاق در فرایندهای حفاظت و مرمت و برخی ملاحظات اخلاقی در مواجهه با آثار است. برای این منظور سند رفتار اخلاقی تهیه شده توسط برخی از مؤسسات حفاظتی همچون مؤسسه آمریکایی حفاظت (AIC) انجمن کانادایی حفاظت (CAC) کمیته حفاظت از شورای بین المللی موزه ها (ICOM-CC)، کنفدراسیون اروپایی سازمان های حفاظت گر ECCO) مؤسسه انگلیسی حفاظت (UKIC) به عنوان مطالعات موردی مورد بررسی قرار گرفته اند. بررسی ها نشان داد که این اسناد تلاش دارند مرزهای حفاظت حرفه ای را مشخص کنند و هدف اصلی آنها حفاظت از سرمایه عمومی و به دست آوردن سرمایه و تأیید اجتماعی برای این حرفه است. به همین جهت به جای علایق حرفه ای بر منافع بشریت تمرکز دارند و اخلاق حفاظت را مبتنی بر توجه به ارزشهای جهانی و تمرکز بر ارزش های فرهنگی توسعه داده اند.
برنامه های عمرانی بنیاد خاور نزدیک در ایران دوره محمدرضا پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اسنادی انقلاب اسلامی سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
168 - 208
حوزههای تخصصی:
محور سیاست خارجیِ آمریکا در دهه چهل و پنجاه میلادی بر کمک های اقتصادی، نظامی و فنی به ملل جهان سوم بود. کشورهایی که ازنظر ژئوپولتیک و ژئواستراتژیک دارای موقعیت حساس تری در معادلات حال و آینده بودند؛ تا علاوه بر افزایش نفوذ آمریکا، از خطر سقوط این کشورها به ورطه کمونیسم جلوگیری کند. ایده «تهدید کمونیسم» به برنامه کمک های خارجی دولت و بنیادهای آمریکایی در پیشبرد سیاست خارجی آمریکا انسجام، جهت و اهمیت استراتژیک داد. تلاش های آموزشی، کمک های فرهنگی و عمرانی بنیادهای آمریکایی در کشورهای جهان سوم، مکمل کمک های خارجی و مالی دولت آمریکا بود. شرایط ورود بنیاد خاور نزدیک به ایران، آثار فعالیت های توسعه ای آن بر عمران روستایی ایران و بررسی اینکه آیا سیاست ها و فعالیت های این بنیاد با سیاست خارجی دولت آمریکا در ایران تنظیم می گردید، مسئله این مطالعه است که با روش تحلیل تحقیق تاریخی و برپایه منابع اسنادی انجام گرفته است. یافته های این پژوهش نشان می دهد درحالی که بنیاد خاور نزدیک اصل خود را «پرورش اراده خیر و خودیاری روستائیان» معرفی می کرد، ترومن رئیس جمهور آمریکا، بنیاد خاور نزدیک را «پتانسیلی برای تقویت استراتژی گسترده مهار» (کمونیسم شوروی) تعریف می کرد و با ارائه حمایت های مالی، یک رابطه متقابل با آن ایجاد نمود. بنیاد با فشار دولت آمریکا، برای تسریع در برنامه های خاص توسعه ای و مورد تأیید وزارت خارجه آمریکا روبه رو شد که منجر به انحراف در اهداف اولیه بنیاد گردید.
ارزیابی جایگاه بسترهای جغرافیایی بر استقرارهای دوره ساسانی در مناطق کوهستانی جنوب غرب ایران، مطالعه موردی: دشت ارسنجان، استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محوطه های باستانی نشان دهنده چشم انداز فرهنگی حاصل برهم کُنش انسان و محیط بوده و متأثر از مجموعه ای از عوامل جغرافیایی، طبیعی و اجتماعی- فرهنگی هستند. به بیان دیگر سکونتگاه های باستانی به عنوان یادگارهای فضایی فعالیت های اولیه انسان ها، حامل اطلاعات در مورد سازگاری اولیه انسان و دگرگونی محیط هستند، تفسیر و آشکارسازی اطلاعات محیطی توزیع سکونتگاه می تواند شرایطی را برای درک بیشتر تعامل بین انسان و محیط در این دوران فراهم کند. در این تعامل عوامل محیطی چون ارتفاع از سطح دریا، شیب، منابع آب، پوشش گیاهی، درجه شیب و کاربری اراضی هرکدام به نوعی خود بسترهای جغرافیایی و طبیعی هستند که در پراکنش محوطه های باستانی نقش مؤثری دارند. هدف از این پژوهش ارزیابی بسترهای جغرافیایی بر استقرارهای باستانی دوره ساسانی در دشت میانکوهی ارسنجان است. براین اساس شش عامل جغرافیایی به عنوان عوامل محیطی یا متغیر مستقل و مساحت محوطه های باستانی به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شد. به منظور بررسی این عوامل، از نرم افزارهای Arc GIS و SPSS و روش های تحلیل کمی از نوع آمار استنباطی با روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی چندگانه استفاده شد. نتایج این تحلیل ها مشخص کرد که محوطه های دوره ساسانی با تعدادی از عوامل طبیعی وابستگی هایی را در سطح متوسط تا ضعیف و تعدادی از عوامل محیطی نیز وابستگی زیادی را نشان می دهد. در تحلیل و ارزیابی الگوهای استقراری محوطه های ساسانی با استفاده از تحلیل خوشه ای، چهار الگو به دست آمد و علاوه بر یک محوطه بزرگ در منطقه به همراه محوطه های کوچک تر اقماری آن که روستاهای بزرگ و کوچک با شیوه کشاورزی و دامداری هستند، یک الگوی دیگر نیز مشخص گردید که احتمالاً با کارکرد و محل قرارگیری آن ها در چشم انداز منطقه مرتبط است. این نوع محوطه ها به دلیل قرارگیری بر روی تپه ماهورها، بسترهای صخره ای و مناطق تقریباً مرتفع، یادآور قلعه های نظامی و یا پاسگاه های بین راهی هستند.
تحلیلی بر عملکرد «کمیتۀ تشخیص و تفکیک» اسرای عراقی (1361- 1369)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۳۱)
51 - 75
حوزههای تخصصی:
با افزایش شمار اسرای عراقی از سال دوم و سوم جنگ تحمیلی، ضرورت تشکیل سازمانی منسجم برای نگهداری و حفاظت از اسرا بیش ازپیش احساس شد. در فروردین ماه سال 1361 کمیسیون اداره اسرای عراقی مشتمل بر یک دبیرخانه، شش کمیته «فرهنگی»، «کار و بوفه»، «بهداشت»، «تبادل اسرا»، «تبلیغات و روابط عمومی» و «تشخیص و تفکیک» و یک دادگاه ویژه اسرا با هدف نگهداری از اسرای عراقی کار خود را آغاز کرد.هدف: شناخت «کمیته تشخیص و تفکیک» اسرای عراقی و تحلیل نقش و عملکرد این کمیته در نگهداری اسرای عراقی در دوران دفاع مقدس.روش٫ رویکرد پژوهش: این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و براساس اسناد و مدارک آرشیوی سازمان اسناد و مدارک دفاع مقدس زیرمجموعه بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس انجام شده است.یافته ها و نتیجه گیری: براساس یافته های این پژوهش، «کمیته تشخیص و تفکیک» اسرای عراقی با تشکیل شبکه منسجم اطلاعاتی در اردوگاه ها و شناسایی و تفکیک اسرای بعثی، توّاب و بی طرف، و انجام وظایفی که کمیسیون اداره اسرای عراقی تعیین کرده بود توانست نقش مهمی در موفقیت اسیرداری ایران ایفا کند. عملکرد این کمیته در جلوگیری از وقوع شورش و فرار اسرا، با نقل وانتقال آن ها بین اردوگاه ها؛ همکاری در شناسایی اسرای معلول، مجروح و بیمار و تأیید صلاحیت اطلاعاتی و امنیتی آن ها برای بازگشت به عراق؛ بررسی و تأیید درخواست پناهندگی اسرا و درخواست اعزام آن ها به جبهه برای جنگ با رژیم بعث عراق؛ همکاری اطلاعاتی در مبادله اسرای عراقی؛ و همکاری با کمیته تبلیغات و روابط عمومی با هدف خنثی سازی ادعاهای غیرواقعی رژیم بعث عراق علیه اسیرداری ایران بسیار مهم و حائز اهمیت بود و به طورکلی این کمیته درطول دوران دفاع مقدس در نگهداری و حفاظت از اسرای عراقی عملکردی بسیار مثبت داشت.