فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۶۱ تا ۲٬۰۸۰ مورد از کل ۶٬۵۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با اتخاذ روش تحلیل انتقادی گفتمان، در صدد پاسخگویی به دو پرسش اساسی است: در رابطه با تحول در وضعیت اجتماعی زنان، طی سه دهه گذشته بعد از انقلاب اسلامی، چه گفتمان هایی در نهاد اجرایی کشور شکل گرفته است؟ و با توجه به گفتمان های احصا شده، زنان چه جایگاهی در این گفتمان ها دارند؟ نتایج تحلیل اثبات می کند گفتمان دوره سازندگی توسعه گرای نظارت محور است، چرا که رویکردی نظارتی و مصرف محور به زنان داشته است. گفتمان دوره اصلاحات، لیبرال گرای مشارکت محور نام گذاری شده است، چرا که با اتخاذ رویکرد لیبرال، سعی در توسعه مشارکت اجتماعی زنان داشته است؛ و بالاخره دوره عدالت و مهرورزی، گفتمانی را اتخاذ کرده است که آن را گفتمان توده گرای وظیفه محور می نامیم، چرا که از یک سو، مشارکت اجتماعی زنان را در حضور توده وار اجتماعی تاویل می کند و از سوی دیگر، با اتخاذ رویکردی مرتجع، مکررا وظایفی مانند مادری و همسری زنان که در رابطه با مردان موضوعیت دارند را بازتولید می کند.
رابطه ادراک از نقش های جنسیتی و رضایت از جنس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آسایش زن در سایه سار شریعت (مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه قم)
حوزههای تخصصی:
سلامت دختران جوان وپارادوکس آزادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گستره ى مشارکت زنان در تاریخ اسلام
حوزههای تخصصی:
با ظهور اسلام، زنان جانى تازه یافتند و با رهبرى رسولاللّه صلىاللهعلیهوآله در صحنههاى مختلف مسابقه رسیدن به کمال، حضور یافتند و گاه گوى سبقت را از بسیارى مردان نیز ربودند و مشمول آیه «السّابقون السّابقون اولئک المقربون»(2) شدند. پس از رحلت پیامبر صلىاللهعلیهوآله تلاش دیرینهى شیفتگان مال و جاه براى تحریف حقایق احیا شد و یکى از نمونههاى آن ممانعت از رشد و تعالى زنان بود که این تلاش یا در جهت منزوى ساختن زنان از صحنهى جامعهى اسلامى بود یا در جهت تبدیل نمودن زنان به عنوان وسیله تلذذ مردان بود تا تمام شرافت انسانى خویش را فداى شهوات حیوانى گردانند. و تنها در هر برهه از زمان که امت، تابع راهنمایان حقیقى خود مىشدند، زنان چون دیگران جایگاه حقیقى خویش را مىیافتند و در نتیجه راه کمال را درمىنوردیدند. در این مقاله به بررسی تحولاتی که زنان در حوزه های مشارکتی خود به واسطه پیشرفت اسلام یافتند، می پردازیم.
مطالعه رابطه جهانی شدن فرهنگی و گرایش به فرزندآوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه به بررسی ارتباط جهانی شدن فرهنگی و گرایش به فرزندآوری زنان جوانان شهر شیراز پرداخته است. این پژوهش با استفاده از ابزار پرسش نامه و شیوه ی نمونه گیری تصادفی سهمیه ای چند مرحله ای انجام گرفته است. جامعه ی آماری آن تمامی زنان و دختران جوان شهر شیراز است. حجم نمونه بر اساس جدول لین با 95 درصد اطمینان و خطای 4 درصد 600 نفر برآورد گردید. نتایج این پژوهش بیانگر آن بود که تقریباً 29 درصد از زنان دارای گرایش به فرزندآوری می باشند. بر اساس نتایج آزمون همبستگی نیز، بین تمامی مؤلفه های جهانی شدن فرهنگی شامل: فناوری نوین داده ای و ارتباطاتی، نگرش نقش جنسیتی، آگاهی از وسایل پیشگیری از بارداری، استفاده از موبایل و مشتقات آن و فردگرایی ارتباط معنی دار و منفی با متغیر گرایش به فرزندآوری وجود دارد. یافته های مستخرج از مدل رگرسیون چند متغیره نیز نشان داد که چهار متغیر: فناوری نوین داده ای و ارتباطاتی، فردگرایی، نگرش نقش جنسیتی و استفاده از موبایل و مشتقات آن در مجموع توانستند 3/26 درصد از تغییرات متغیر گرایش به فرزندآوری را تبیین کنند.
تفاوت های جنسیّتی در شخصیت و هیجان خواهی دانشجویان دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنسیّت متغیر مهمی است که تأثیر آن بر شخصیت و هیجان خواهی در پژوهش های مختلفی بررسی شده است. نتایج این پژوهش ها در برخی موارد متناقض است که می تواند نشان از نقش فرهنگ بر این روابط باشد. لذا، پژوهش حاضر با هدف، بررسی تفاوت های جنسیّتی در پنج عامل بزرگ شخصیت و هیجان خواهی در دانشجویان دانشگاه تهران اجرا شد. نمونه ای شامل 177 دانشجوی مقطع کارشناسی (دختر= 108، پسر=69) به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی از دانشکده های مختلف دانشگاه تهران انتخاب شدند و به پرسشنامه پنج عاملی شخصیت کاستا و مک کری (1992) و مقیاس هیجان خواهی نسخه پنجم زاکرمن (1978) پاسخ دادند. براساس یافته ها، تفاوت معناداری میان دختران و پسران در پنج عامل بزرگ شخصیت وجود داشت. دختران نمرات معنادار بالاتری در گشودگی به تجربیات و توافق پذیری نسبت به پسران کسب کردند. همچنین، تفاوت معناداری در هیجان خواهی دختران و پسران به دست آمد. پسران به طور معناداری نمرات بالاتری در زیر مقیاس های هیجان طلبی و ماجراجویی، نابازداری و حساسیت به ملالت، نسبت به دختران کسب کردند
بررسی مقایسه ای بهزیستی روان شناختی و دل زدگی زناشویی و ابعاد آنها در زنان شاغل و غیر شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به حضور روزافزون زنان در عرصه اجتماع و اهمیت سلامت روانی آنها و ارتباط آن بازندگی زناشویی، این تحقیق با هدف مقایسه بهزیستی روان شناختی و دل زدگی زناشویی زنان شاغل و غیر شاغل در سال 1393 انجام شده است.
روش: به همین منظور تعداد 175 نفر از معلمان ابتدائی شاغل در مدارس شهر کرج و 175 نفر زنان خانه دار شهر کرج به صورت خوشه ای و تصادفی انتخاب شده است. سپس آنان با استفاده از پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف و دل زدگی زناشویی پاینز مورد ارزیابی قرار گرفتند. پس از جمع آوری داده ها از روش های آمار توصیفی و آزمون تی مستقل برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شد.
یافته ها: تحلیل های آماری گویای آن بود که زنان شاغل بهزیستی روانشناختی بالاتری برخورداربودند (p<0/01)؛ ولی در دلزدگی زناشویی این تفاوت در زنان خانه دار بیشتر بود (p<0/05). همچنین زنان شاغل در همه مولفه های بهزیستی روانشناختی به غیر از مولفه های رشد شخصی و خود مختاری از زنان خانه دار وضعیت بهتری داشتند. مقایسه ابعاد دلزدگی زناشویی نشان داد زنان شاغل فقط در بعد دلزدگی روانی تفاوت معنی داری با زنان خانه دار داشتند و در ابعاد دیگر تفاوت معنی داری بین این دو گروه وجود نداشت.
بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد اگر شغل دارای ویژگی منفی مثل ساعات کاری طولانی و استرس و فشارهای زیاد نباشد تأثیرات مثبتی بر بهزیستی روان شناختی زنان دارد. از سوی دیگر اشتغال باعث خستگی و دل زدگی زناشویی بیشتری در زنان شاغل نشده بود، لذا فراهم نمودن زمینه های مشارکت اجتماعی و اشتغال زائی متناسب با شأن زنان در تأمین بهزیستی آنان مؤثر است.
فراتحلیل مطالعات خانواده در زمینه عوامل مقو م و عوامل فرساینده خانواده ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانواده، به منزلة اصلی ترین نهاد اجتماعی، تأمین کننده نیازهای اساسی انسان است و نقش بی بدیلی در پرورش نسل و انتقال فرهنگ و ارزش ها دارد. از جنبه تاریخی نیز خانواده گرایی در ایران یکی از شاخص های ارزش های نظام فرهنگی بوده است. تغییرات اجتناب ناپذیر دوره جدید می تواند در ساختار و کارکردهای خانواده تأثیرگذار باشد. هدف این پژوهش ترکیب و تلفیق نتایج تحقیقات انجام شده در حوزه خانواده برای شناسایی عوامل مقوّم و عوامل فرساینده خانواده ایرانی است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش مطالعه اسنادی از نوع فراتحلیل است. نمونه آماری 64 اثر پژوهشی مرتبط با موضوع عوامل تأثیرگذار در نهاد خانواده است که تا رسیدن به اشباع اطلاعات گردآوری شده است. تایج پژوهش نشان داد که اغلب آثار به لحاظ برخورداری از نظریه های رایج دارای پشتوانه علمی است، اما به علت اتکا به متغیرهای خاص نوعی تقلیل گرایی در آن ها وجود دارد. تحلیل نهاد خانواده، در زیست بوم فرهنگ ایرانی اسلامی، به نظریه پردازی جامع و زمینه مندتری نیاز دارد. در این بررسی، مشخص شد که محققان 104 عامل، به تفکیک 62 عامل مقوّم و 42 عامل فرساینده خانواده ایرانی، را شناسایی کرده اند که به ترتیب دارای 191 و 125 فراوانی در سه بعد فردی و خانوادگی و اجتماعی است. به این ترتیب، مجموع عوامل دارای 316 فراوانی است و محاسبه کلی نشان می دهد که رده های اول تا سوم به ترتیب اولویت به عوامل خانوادگی 55 درصد (173مورد) سپس عوامل فردی 40 درصد (137مورد) و رده آخر به عوامل اجتماعی 5 درصد (16مورد) اختصاص دارد. در تحلیل نهایی، الگویی مشخص از عوامل تأثیرگذار در نهاد خانواده، که حاصل متغیرهای مورد بررسی محققان است، در 11 محور موضوعی به دست آمد که به ترتیب اولویت بدین قرارند: عوامل فرهنگی (در این تحقیق شامل ایمان و عقاید و ارزش های اخلاقی)، تعاملات خانوادگی، سلامت جسمی و روحی، رشد فردی، شیوه اداره زندگی خانوادگی، امور اقتصادی و رفاه مادی، محیط فرهنگی اجتماعی و سیاسی جامعه، اختلاف سنی زوجین، مدت زناشویی، خدمات عمومی، حمل ونقل عمومی، و ملاحظات بهداشتی جامعه.
وضعیت اشتغال زنان
حوزههای تخصصی:
شناسایی مشاغل درآمدزا برای زنان روستایی و تعیین نیازهای آموزشی و مهارت های متناسب با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یک زن بدبخت
حوزههای تخصصی:
مشکلات شغلی زنان عضو هیئت علمی دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اثربخشی برنامه آموزش مهارت جرأت ورزی بر میزان کمرویی و خودپنداره کلی دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف تاثیر آموزش جراتمندی بر میزان کمرویی و خود پنداره کلی دختران نوجوان مقطع متوسطه اول انجام شد. روش این پژوهش، شبه آزمایشی با طرح مطالعه پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل نامعادل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان سال اول مقطع متوسطه اول شهر کرمانشاه بودند که از این جامعه به روش نمونه گیری در دسترس دو کلاس پایه اول دوره اول متوسطه انتخاب شد. به یک کلاس 32 نفره مهارت جراتمندی آموزش داده شد و کلاس دیگر به عنوان گروه کنترل که سابقه شرکت درکلاس های آموزش جراتمندی را نداشتند در نظر گرفته شد. ابزار گرد آوری داده ها شامل پرسشنامه خودپنداره بک و کمرویی چیک بریکز بود. در گروه آزمایش مهارت جراتمندی به مدت 4 جلسه آموزش داده شد. جهت تجزیه و تحلیل دادها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین میانگین نمره پس آزمون کمرویی و خوپنداره گروه آزمایش با گروه کنترل تفاوت آماری معناداری وجود دارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که آموزش مهارت جراتمندی در کاهش میزان کمرویی و بهبود خودپنداره دانش آموزان دختر نوجوان تاثیر مثبت دارد و با توجه به اینﮐﻪ آﻣﻮزش مهارت های زﻧﺪﮔﯽکوتاه مدت را به آسانی می توان در مدارس اجرا نمود توصیه می گردد برنامه آموزشی مدون در برنامه های مدارس گنجانده شده و با مشارکت ﻣﺸﺎوران و رواﻧﺸﻨﺎﺳﺎن در ﻣﺪارس اجرا گردد.