فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۴۴۱ تا ۴٬۴۶۰ مورد از کل ۵۵٬۶۰۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
دوره نوجوانی به دلیل مشغله های فکری و روانی دانش آموزان، از جمله ورود به دانشگاه و آینده شغلی و غیره، با فشار روانی همراه است. در این پژوهش اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر کیفیت خواب و سلامت روان دانش آموزان دختر کنکوری مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش یک مطالعه شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه آزمایشی و کنترل و آزمون پیگیری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر کنکوری (پایه دوازدهم) یزد در سال تحصیلی 1401-1400 بود، که به روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر از آنها انتخاب شدند که در نهایت به دلیل ریزش آزمودنی، 27 نفر بودند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل گمارش شدند. گروه آزمایشی 6 جلسه آموزش ذهن آگاهی دریافت کردند و گروه کنترل تحت هیچ مداخله ای قرار نگرفت. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ (1989) و پرسشنامه سلامت عمومیGHQ-28 (1978)، استفاده شد. داده های حاصل از پرسشنامه ها در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی به وسیله نرم افزار تحلیل آماری SPSS-23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که آموزش ذهن آگاهی بصورت معناداری کیفیت خواب و سلامت روان دانش آموزان دختر کنکوری را بهبود بخشیده است.
اعتبار سنجی الگوی توانمندسازی مدیران میانی آموزش و پرورش: ارزیابی برازش مدل با داده های میدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تربیتی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۶
۷۴-۵۷
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با رویکرد کمّی به منظور آزمون روایی سازه و برازش مدل شش مؤلفه ای توانمندسازی مدیران میانی آموزش وپرورش در ایران با داده های میدانی انجام شد. جامعه آماری این مطالعه را مدیران میانی آموزش وپرورش استان تهران (حدود 510 نفر) بودند که بیش از 70 درصد از جامعه آماری (348 نفر) با نمونه های در دسترس در این مطالعه شرکت کردند و به پرسشنامه 66 سؤالی محقق ساخته پاسخ دادند. برای ارزیابی روایی پرسشنامه، علاوه بر نظرات صاحب نظران، از تحلیل عامل تأییدی استفاده شد و برای ارزیابی پایایی آن از آلفای کرونباخ محاسبه شد که برای شش مؤلفه پرسشنامه، مقدار آلفا از ٨7/٠ تا 93/٠ متغیر بود. برای بررسی برازش مدل شش عاملی با داده های میدانی، از تحلیل عامل تأییدی با استفاده از بسته نرم افزاری23 AMOS استفاده شد. عامل ها در مدل برازش شده شامل عاملیت نیروی انسانی، خودتنظیمی و توسعه خویشتن، انتصاب مبتنی بر شایستگی، تعلق سازمانی، توزیع قدرت و تفویض اختیار، اصلاح سیاست های کلان (مساعد ساختن محیط فرا سازمانی) بودند که همگی دارای بار عاملی در آستانه قابل بودند. شاخص های برازش مدل توانمندسازی مدیران میانی آموزش وپرورش نشان دهنده برازش مطلوب الگوی ارائه شده است. این پرسشنامه می تواند برای ارائه مدلی برای توانمندسازی مدیران میانی آموزش وپرورش در مطالعات آینده به کار رود.
تأثیر آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تنیدگی والدگری و انعطاف پذیری شناختی والدین دارای کودک پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تربیتی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۶
۲۶۳-۲۳۸
حوزههای تخصصی:
هدف ازمطالعه حاضر، بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تنیدگی والدگری و انعطاف پذیری شناختی والدین دارای کودک پیش دبستانی بود. طرح پژوهش حاضر شبه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بود. روش آماری به کار رفته برای تحلیل داده ها، تحلیل واریانس اندازه گیری مکرّر (طرح مختلط) بود. 120 مادر مراجعه کننده به سرای تداوم شهرداری ساری در سال 1398 جامعه پژوهش بودند. دو پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (دنیس و واندر وال، 2010)، پرسشنامه تنیدگی والدینی (ابیدین، 1995) ابزار به کار رفته در این پژوهش بود. در مرحله اول از میان 60 مادر که نمرات 25 تا 50 درصد پایین پرسشنامه ها دریافت کرده بودند، تعداد 30 نفر انتخاب شدند و به صورت کاملاً تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. کلاس های آموزشی مبتنی بر پذیرش وتعهد در 8 جلسه برگزار شد و و گروه کنترل در کلاس هایی با محتوای متفاوت در 8 جلسه شرکت کرد. زمان و محل برگزاری کلاس ها، روزهای دوشنبه و چهارشنبه در سرای تداوم شهرداری ساری بود. نتایج نشان داد که آموزش مبتنی بر پذیرش وتعهد، سبب افزایش انعطاف پذیری شناختی (اندازه اثر در زمان، 653/0) و (اندازه اثر در گروه، 331/0) و کاهش تنیدگی والدگری (اندازه اثر زمان، 803/0) و (اندازه اثر در گروه، 416/0) شده است. نتیجه گیری می شود که آموزش مبتنی بر پذیرش وتعهد سبب افزایش انعطاف پذیری شناختی و کاهش تنیدگی والدگری والدین دارای کودک پیش دبستانی می شود. پیشنهاد می شود با هدف بهبود سبک های فرزندپروری وافزایش سازگاری کودکان از پروتکل آموزش مبتنی برپذیرش وتعهد در مدارس، کلینیک های وابسته به آموزش و پرورش در قالب کارگاه های آموزشی استفاده شود.
ارتقای کیفیت گزارشگری یکپارچه بر اساس شناسایی عوامل مؤثر شرکت ها از طریق رویکرد فراترکیب و تحلیل های کمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات حسابداری و حسابرسی بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۷
111 - 140
حوزههای تخصصی:
بحران های جهانی در چند سال اخیر سبب گردیده گزارشگری در بخش عمومی امروزه در دیگر جنبه های مدیریت عمومی همچون عملکرد، پایداری، گزارشگری محیطی و اجتماعی گسترده شود و گزارشگری یکپارچه به عنوان رویکرد غالب موردتوجه قرار گیرد. ازاین رو شناسایی ویژگی های شرکتی مؤثر بر کیفیت گزارشگری یکپارچه حائز اهمیت هست. در این پژوهش با استفاده از رویکرد کیفی و کمی به بررسی ویژگی های شرکتی مؤثر بر کیفیت گزارشگری یکپارچه پرداخته شده است. در بخش کیفی با استفاده از رویکرد فراترکیب عوامل شناسایی و با استفاده ازنظر خبرگان بر اساس پرسشنامه دلفی دومرحله ای عوامل مؤثر شناسایی گردیدند. سپس در بخش کمی برای بررسی میزان تأثیرگذاری این شاخص ها بر کیفیت گزارشگری یکپارچه، از داده های مربوط به شرکت های پذیرفته شده در بورس و فرا بورس تهران برای دوره زمانی 7 ساله بین سال های 1390 الی 1396 برای 120 شرکت استخراج و از الگوی رگرسیونی داده های ترکیبی برای آزمون فرضیه ها استفاده گردید. نتایج پژوهش حاکی از آن است که شاخص های اندازه شرکت و فرصت رشد رابطه مثبت و معناداری بر کیفیت گزارشگری یکپارچه دارد. همچنین نتایج پژوهش نشان از رابطه منفی و معنادار بین مالکیت نهادی و کیفیت گزارشگری یکپارچه دارد؛ و در پایان رابطه معناداری بین کیفیت حاکمیت شرکتی و گزارشگری یکپارچه یافت نگردید.
بررسی رابطه بین استراتژی های تجاری شرکت و توانایی مدیریت در دوره بحران مالی با کیفیت سود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حسابداری و حسابرسی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۵
57 - 80
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه بین استراتژی های تجاری شرکت و توانایی های مدیریت با کیفیت سود در دوره رخداد بحران مالی (رکود اقتصادی) می باشد. برای این منظور بحران مالی به عنوان یک متغیر تعدیلگر بر رابطه بین استراتژی های تمایز و رهبری هزینه و توانایی مدیریت با کیفیت سود در نظر گرفته می شود. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش مورد استفاده در آن از نوع توصیفی همبستگی و مبتنی بر اطلاعات منتشره از سوی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در فاصله سال های 1394 تا 1399 و براساس نمونه ای شامل 121 شرکت بوده که روش آماری بکار رفته شامل الگوی رگرسیون چند متغیره برازش داده شده است. نتایج آزمون فرضیه های پژوهش حاکی از آن است که بحران مالی رابطه بین استراتژی تمایز و کیفیت سود را تقویت ، رابطه بین استراتژی رهبری هزینه و کیفیت سود را تضعیف و بر رابطه بین توانایی مدیریت و کیفیت سود بی تاثیر است.
تأثیر فناوری های نوظهور بر استراتژی های مدیریت ریسک در بخش بیمه
حوزههای تخصصی:
این مطالعه به بررسی تأثیر فناوری های نوظهور بر استراتژی های مدیریت ریسک در صنعت بیمه می پردازد، با تمرکز بر پذیرش، ادغام و چالش های مرتبط با این فناوری ها. در این پژوهش طرح پژوهش کیفی اتخاذ شده، با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با مدیران ارشد و کارشناسان فنی از شرکت های بیمه مختلف. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق تحلیل موضوعی صورت گرفت، با شناسایی مضامین و مفاهیم اصلی مرتبط با تأثیر فناوری های نوظهور. چهار مضمون اصلی شناسایی شد: تأثیر فناوری های نوظهور، استراتژی های مدیریت ریسک، چالش ها و فرصت ها، و تغییرات قانونی و مقرراتی. فناوری هایی مانند بلاکچین و هوش مصنوعی شناخته شدند که به بهبود شفافیت، کاهش تقلب و افزایش کارآمدی عملیاتی کمک می کنند. چالش ها شامل قابلیت بیمه پذیری ریسک های سایبری و ادغام فناوری های جدید در سیستم های موجود بود. فناوری های نوظهور فرصت ها و چالش های قابل توجهی برای صنعت بیمه ارائه می دهند. در حالی که آن ها پتانسیل انقلابی برای تحول در رویه های مدیریت ریسک دارند، ادغام مؤثر آن ها نیازمند توجه دقیق به عوامل حقوقی، فنی و سازمانی است.
بررسی کاربرد فناوری های پوشیدنی در مدیریت سلامت کارآفرینان در محیط کار
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی نقش فناوری های پوشیدنی در بهبود سلامت و افزایش بهره وری کارآفرینان در محیط کار است. این تحقیق از نوع کیفی است که داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با ۲۴ کارآفرین جمع آوری شده اند. تجزیه و تحلیل داده ها به روش تحلیل محتوای کیفی انجام شد. پنج مضمون اصلی شناسایی شد: استفاده از فناوری های پوشیدنی، تأثیر بر بهره وری کاری، نوآوری در محیط کار، تعادل بین کار و زندگی، و پایداری سلامت کارآفرینان. هر مضمون شامل چندین زیرمجموعه و مفاهیم مرتبط بود. فناوری های پوشیدنی می توانند نقش مهمی در بهبود سلامت و افزایش بهره وری کارآفرینان در محیط کار داشته باشند، اما استفاده از آن ها باید با در نظر گرفتن چالش های مربوط به حریم خصوصی و امنیت داده ها صورت گیرد.
مدل پارادایمی زنجیره تامین لجستیک معکوس جهت مدیریت پسماندهای صنعتی؛پژوهشی کیفی مبتنی بر رویکرد نظریه داده بنیاد
حوزههای تخصصی:
رشد سریع فناوری دستیابی به فرایندهای جدید تولید،جایگزینی مواد مصنوعی و ترکیبات شیمیایی باعث افزایش حجم پسماندهای صنعتی و در برخی موارد باعث تولید پسماندهای خطرناک شده است.جابجایی انتقال و دفع نامناسب پسماندهای صنعتی که بخشی از آن نیز مواد خطرناک است،مشکلات زیادی را برای انسان و محیط زیست ایجاد می نماید.در چنین شرایطی وجود یک شبکه لجستیک معکوس ضروری می باشد.از طرفی امروزه، عمدتاً به دلیل افزایش نگرانی های اجتماعی پیرامون محیط زیست، عبارت لجستیک معکوس ارتباط زیادی با مدیریت پسماند پیداکرده است. درواقع، مدیریت پسماندهای صنعتی می تواند به عنوان یکی از مسائل لجستیک معکوس در مدیریت زنجیره تأمین در نظر گرفته شود. در پژوهش حاضر یک مطالعه کیفی به منظور ارائه مدل زنجیره تأمین معکوس برای مدیریت پسماندهای صنعت پالایش گاز کشور صورت گرفته است. در این پژوهش از روش داده بنیاد مدل اشتراوس و کوربین (۱۹۹۸)، استفاده شده و تا اشباع نظری مصاحبه شوندگان پیش رفته است. جامعه آماری به صورت هدفمند از خبرگان دانشگاهی و صاحب نظران صنعت پالایش گاز کشور انتخاب شده اند. نظرات 17 نفر از خبرگان و صاحبنظران حوزه تحقیق در قالب مصاحبه عمقی نیمه ساختتار یافته گردآوری و با بهره گیری از روش کیفی نظریه داده بنیاد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.در پایان از متن مصاحبه ها 45 مولفه در قالب 6 مقوله انتخاب شدند و در قالب یک مدل پارادایمی اراپه گردید.
Analyzing the performance of DEA models for bankruptcy prediction in the energy sector: with emphasis on Dynamic DEA approach(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Predicting bankruptcy risk is one of the most critical issues in corporate financial decision-making. Investors always try to predict the bankruptcy of a firm to reduce the risk of losing their assets, so they are looking for ways by which they can predict the risk of bankruptcy. We predict the position of companies active in the oil and gas industry based on their financial health in the 2020 ranking of S&P global up to three years before 2020. This study uses three data envelopment analysis models (CCR, BCC, and DDEA) and the traditional Altman model for forecasting. We have shown that dynamic data envelopment analysis is a powerful tool for predicting bankruptcy risk.
Presenting the smart pattern of credit risk of the real banks’ customers using machine learning algorithm(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In the past, deciding over granting loans to bank customers in Iran would be made traditionally and based on personal judgments over the risk of repayment. However, increase in demands on banking facilities by economic enterprises and families on the one side, and increased as well as extended commercial competitions among banks and financial and credit institutions in the country for reduction of facility repayment risk on the other side, have caused application of novel methods such as some statistical ones in this context. Now to predict the risk of negligence in banking facility repayment and classification of the candidates, bankers use their customers’ credit ranking. Time efficiency, cost effectiveness, avoidance from personal judgments, and further accuracy in examining the candidates who apply for various funds are of its salient merits of this new combined method. Various statistical methods including biased analysis, logistic regression, non-parametric parallelism, and also some others such as neural networks have been employed for credit ranking. In this research, given the random forest metaheuristic algorithm-based smart pattern of real bank customers’ credit risk (case study: Bank Tejarat) was presented. According to the value of skewness, the data could be stated to have a normal distribution. Based on the observed results, the lowest mean was related to the variable of type of facility and its maximum value, to the amount of facility.
نقش ایدئولوژی سیاسی با توجه به انطباق پذیری سازمانی و حرفه گرایی حسابرسان بر تعارض حرفه ای سازمانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
امروزه ایدئولوژی سیاسی شیوع و تأثیر بسزایی در سازمان ها گذاشته که تصمیمات و رفتار اعضای سازمان را عمداً یا سهواً هدایت می کند. برچسب های محافظه کار اقتصادی و محافظه کار اجتماعی نمایانگر باورهای ارزشی و اعتقادات اساسی هستند. حسابرسان به صورت حرفه ای در بخش های وسیعی از حوزه های مالی مشغول فعالیت اند و بر اساس فرهنگ و باورهای خود، ایدئولوژی سیاسی خاصی را برمی گزینند. سازمان های کارآمد با ظرفیت انطباق پذیری سازمانی، به دنبال پاسخگویی به تقاضاهای متغیر مشتریان و تحولات محیطی بوده و دائماً با تعارضات ایجادشده مقابله می کنند و نگرانی ادامه کار هر سازمانی به نحوه برخورد و مدیریت این تعارض ها بستگی دارد. قدرت انطباق پذیری حسابرسان حرفه ای با ایدئولوژی متفاوت موجب کاهش و یا بروز و تشدید تعارض ها می گردد. پژوهش حاضر کاربردى توصیفی و به روش انتخاب پیمایشی است که در زمره پژوهش های میدانی قرار می گیرد. جامعه آمارى پژوهش حاضر شامل 314 نفر در کلیه سطوح حرفه حسابرسی شاغل در موسسه حسابرسی معتمد سازمان بورس و اوراق بهادار و سازمان حسابرسی در سال 1400 است که به صورت نمونه در دسترس انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از چهار پرسشنامه استانداردشده جمع آوری و با استفاده از روش مدل معادلات ساختاری تجزیه تحلیل شده اند. حسابرسان با محافظه کاری اجتماعی، تأثیر مستقیم و با محافظه کاری اقتصادی تأثیر معکوس با انطباق پذیری سازمانی دارند. حسابرسان محافظه کار اجتماعی، تأثیر منفی و با محافظه کاری اقتصادی تأثیر مثبت بر حرفه ای گرایی دارند، ایدئولوژی های سیاسی مختلف بر تعارض حرفه ای سازمانی تأثیری ندارند. متغیر میانجی انطباق پذیری سازمانی حسابرسان رابطه ای منفی و حرفه ای گرایی، رابطه مثبت با تعارض حرفه ای سازمانی دارد.
سرمایه سازمانی و انتخاب حسابرس شرکت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به بررسی این موضوع پرداخته که در شرکت هایی با سرمایه سازمانی بالا، احتمال بیشتری برای استفاده از حسابرسی با کیفیت بالا وجود دارد یا خیر؟
روش: در راستای هدف پژوهش از داده های شرکت های بورس اوراق بهادار تهران از سال 1391 تا 1400، که به صورت پنل دیتا تهیه شده اند، و از رگرسیون لجستیک با اثرات سال و صنعت برای آزمون فرضیه ها استفاده شده است.
یافته ها: سرمایه سازمانی تاثیر مثبت و معناداری بر انتخاب حسابرس از نظر اندازه و تخصص دارد. با توجه به اینکه حسابرسی با کیفیت بالا می تواند به طور موثر عدم تقارن اطلاعاتی را کاهش دهد، شرکت هایی با سرمایه سازمانی بیشتر تقاضای بیشتری برای حسابرسی با کیفیت بالا خواهند داشت. سرمایه سازمانی به مثابه دارایی نامشهود می تواند عدم تقارن اطلاعاتی را درپی داشته باشد. این عدم تقارن اطلاعاتی موجب افزایش هزینه سرمایه شرکت می شود. بر این اساس، شرکت هایی با سرمایه سازمانی بیشتر تمایل به انجام حسابرسی با کیفیت بالاتر، برای کاهش عدم تقارن اطلاعاتی و افزایش اعتماد سرمایه گذاران، برای تهیه اطلاعات با کیفیت دارند.
نتیجه گیری: نظر به اهمیت گزارشگری سرمایه سازمانی و حسابرسی آن، پیشنهاد می شود تنظیم کنندگان مقررات در حسابداری و گزارشگری مالی به الزامات سرمایه سازمانی توجه کنند و قوانین و مقررات مربوط به گزارشگری سرمایه سازمانی را بهبود و استاندارد نمایند. علاوه بر این، سرما یه گذاران، اساتید، پژوهشگران و سایرین، سرمایه سازمانی را به عنوان عامل موثر بر کیفیت گزارش های مالی که توسط مدیران به کار گرفته می شود را مورد توجه قرار دهند.
شناسایی عوامل مؤثر جذب و استخدام ویژه کارکنان نسل z (مورد مطالعه: صنایع پتروشیمی بوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، طراحی سناریوهای جذب و استخدام ویژه کارکنان نسل Z است. پژوهش حاضر از نوع پژوهش های توصیفی تحلیلی کیفی و از نظر هدف، کاربردی است. جامعه پژوهش شامل 12 نفر از خبرگان صنایع پتروشیمی است؛ و 31 شاخص از طریق روش دلفی شناسایی شد و شاخص ها با استفاده از روش معادلات ساختاری تفسیری و تشکیل ماتریس دستیابی، مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش 5 سطح دارای اهمیت در شناسایی عوامل مؤثر در جذب و استخدام کارکنان نسل Z را مشخص نمود. در سطح اول 5 شاخص (شایسته گزینی، بهبود گزینش سازمانی، جذابیت سازمانی، برجسته کردن اهداف و ارزش ها، ایجاد محیط پاسخگویی و پذیرش مدیران تحولی)، سطح دوم 3 شاخص (توسعه فرهنگ نسل Z، توجه به ارزش های کارکنان و تیم محوری، ارتباطات بین فرهنگی) در سطح سوم 5 شاخص (تشکیل دولت الکترونیک، تکیه بر دورکاری، ارتقاء زیرساخت های فناورانه، عملکردهای حمایتی، حذف بروکراسی ها)، در سطح چهارم 6 شاخص (به کارگیری مهارت های دیجیتالی، ایجاد سازمان چند فرهنگی، بهبود کیفیت زندگی کاری و رضایت شغلی، تطبیق با فرهنگ کاری، حس تعلق به کار و سازمان یاد دهنده، تقسیم کار با توجه به توانایی های نسل، برنامه ریزی برای کاهش تغییر مداوم شغلی)، در سطح پنجم 5 شاخص (سیاست های آموزشی در رشته های مدیریت و افزایش مهارت آموزی، دوره های آموزش حین خدمت و توانمندسازی کارکنان، تبدیل نیروی کار علاقه مند به نامزد احراز شغل، دادن مزایای متناسب با توانمندی های علمی و مهارتی شغل، برنامه ریزی طراحی شغل های جاذب بر اساس علم و توانمندی نسل) تعیین شد. متغیر های نیازسنجی و اطلاع رسانی همگانی، جذاب کردن شغل برای نسل z، سنجش ضریب ظرفیت و کارایی فرد هنگام استخدام، سنجش مهارت رایانه ای افراد، استخدام با استفاده از شبکه های اجتماعی، درخواست شغلی آنلاین و ساخت برند شخصیتی به عنوان زیربنایی ترین عناصر مدل شناسایی شدند.
واکاوی پیشران های کلیدی تدوین استراتژی های منابع انسانی: چالش ها و برنامه های اجرایی
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی مدیریت استراتژیک منابع انسانی، ایجاد دیدگاه کلان و متمایزی است که امکان پرداختن به مسائل اساسی سرمایه های انسانی سازمان را فراهم آورد. مدیریت استراتژیک منابع انسانی موجب بهره مندی سازمان از سرمایه های انسانی خلاق، نوآور و خودانگیخته در تلاش برای رسیدن به مزیت رقابتی پایدار می شود. مطالعه ی پیش رو با بهره گیری از مدل تحلیل کسب و کار سازمانی، تکنیک تحلیل سوات و اتکا به مدل های بلوغ قابلیت های نیروی انسانی به احصای نقاط قوا و ضعف و فرصت ها و تهدیدهای منابع انسانی سازمان پرداخته است. یافته های پژوهش به واکاوی پیشران های کلیدی تدوین استراتژی های منابع انسانی شامل استراتژی توسعه و مدیریت دانش در راستای توانمندسازی سرمایه های انسانی (برنامه ریزی در راستای تاثیر فرآیند اشتراک و انتقال دانش، طراحی و استقرار نظام مدیریت دانش سازمانی و ارتقای کیفیت برنامه های آموزش و توسعه ی سازمانی)، استراتژی ساماندهی خدمات پشتیبانی - رفاهی، ایمنی و نگهداشت سرمایه انسانی (ایمنی و نگهداشت سرمایه انسانی، افزایش رضایت کارکنان و افزایش سطح سلامت کارکنان)، استراتژی ترویج الگوی تعالی منابع انسانی و ارتقای فرهنگ سازمانی (شناسایی نقاط قوت و قابل بهبود و ارتقای مستمر عملکرد سازمانی در حوزه منابع انسانی)، استراتژی برنامه ریزی، انتخاب، جذب و ارتقای سرمایه های انسانی (طراحی و بهسازی نظام جذب و استخدام سرمایه های انسانی)، استراتژی بکار گیری فناوری های نوین جهت توسعه ارتباطات در حوزه سرمایه انسانی (ایجاد و مستندسازی بانک های اطلاعاتی قوانین و بخشنامه ها و دستورالعمل ها و ساماندهی سامانه های موجود در حوزه ی منابع انسانی در قالب داشبورد منابع انسانی سازمان)، استراتژی پرداخت و جبران خدمات سرمایه های انسانی (بهسازی نظام جبران خدمات کارکنان سازمان)، استراتژی ساماندهی منابع فیزیکی و انسانی در راستای اصلاح وضعیت موجود (افزایش رضایت کارکنان سازمان) و استراتژی ارزیابی عملکرد و ارتقای مشارکت کارکنان (طراحی نظام انگیزش کارکنان مبتنی بر انگیزش های درونی و بیرونی و طراحی نظام مدیریت عملکرد کارکنان و مرتبط سازی با نظام پاداش و مزایای سازمانی) منجر گردید.
نقش واسطه ای سودآوری شرکت در تاثیر سرمایه فکری بر اهرم مالی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، تبیین و بررسی نقش واسطه ای سودآوری شرکت در تاثیر سرمایه فکری بر اهرم مالی در شرکت های پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1393- 1400 انجام گرفته است، ﺟﺎﻣﻌﻪ آﻣﺎری ﺷﺎﻣﻞ 120 شرکت به عنوان نمونه از روش حذف سیستماتیک انتخاب شده است. روش تحقیق در این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش، از نوع توصیفی- همبست گی می باشد. داده های مورد نیاز جهت تست فرضیه ها از صورت های مالی و یادداشت های صورت های مالی شرکت های عضو بورس اوراق بهادار تهران استفاده شده است، جهت تبیین نقش واسطه ای سودآوری شرکت در تاثیر سرمایه فکری بر اهرم مالی از روش رگرسیون بارون وکنی (1986) استفاده گردید. نتایج پژوهش مؤید آن است که بین سرمایه فکری بر اهرم مالی تاثیر منفی و معنادار دارد. سرمایه فکری بر سودآوری شرکت تاثیر مثبت و معنادار دارد. سودآوری شرکت بر اهرم مالی تاثیر منفی و معنادار دارد و از آنجا که تاثیر سرمایه فکری بر اهرم مالی در حضور سودآوری معنی دار نمی باشد، سودآوری نقش واسطه ای کامل خواهد داشت، یعنی که متغیر سرمایه فکری شرکت تنها به واسطه سودآوری می تواند اهرم مالی را پیش بینی کند؛ به عبارت دیگر، حدود 63% تاثیر سرمایه فکری بر اهرم مالی از طریق سودآوری (تاثیر غیر مستقیم یا واسطه ایی) و حدود 37% تاثیر سرمایه فکری بر اهرم مالی مستقیم است. نتایج پژوهش نشان می دهد که وجود سرمایه فکری منجر به رشد و شکوفایی بیشتر شرکت ها و سازمان ها می شود و همانند موتوری است که به شرکت ها و سازمان ها اجازه می دهد در اقتصاد جهانی از کارایی مستمری برخوردار باشند. مدیران توانمند و کارا با شناخت شاخص هایی نظیر سرمایه فکری می تواند تاثیر مثبت و مستقیمی بر عملکرد شرکت داشته باشد و شرکت را به سمت و سوی سودآوری سوق دهد.
تاثیر مشارکت در شبکه های اجتماعی بر وفاداری مشتریان
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف تاثیر مشارکت در شبکه های اجتماعی بر وفاداری مشتریان صورت پذیرفت. روش تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی است. از نظر شیوه گردآوری داده ها، میدانی و مبتنی بر مطالعه کتابخانه ای و نحوه اجرا توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه ی آماری، شامل مشتریان افق کوروش به تعداد نامحدود است. روش نمونه گیری به روش تصادفی ساده می باشد و تعداد 384 نفر نمونه قابل قبول بر طبق روش تعیین نمونه از طریق جدول مورگان جمع آوری گردید. در پژوهش حاضر از دو روش کتابخانه ای و میدانی برای گرد آوری اطلاعات استفاده شد. در بخش مطالعات کتابخانه ای، اطلاعات مربوط به مبانی نظری پژوهش از کتب، نشریات تخصصی، پایان نامه های دانشگاهی و سایت های معتبر استخراج و در بخش میدانی از روش پرسشنامه ای برای گردآوری داده ها استفاده شد. تحقیق حاضر با استفاده از پرسشنامه ارائه شده توسط لی و همکاران (2010) سنجیده شد که شامل وفاداری مشتریان (وفاداری نگرشی 2 گویه، وفاداری رفتاری 4 گویه)؛ ارزش درک شده (3 گویه)، کیفیت خدمات (11 گویه) و مشارکت شبکه های اجتماعی (3 گویه) می باشد. داده های گردآوری شده به وسیله مدل معادلات ساختاری و نرم افزار Smart PLS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد مشارکت در رسانه های اجتماعی و کیفیت خدمات ادراک شده بر ارزش درک شده تاثیر دارد. کیفیت خدمات ادراک شده بر رضایت مشتری تاثیر دارد. رضایت مشتری بر وفاداری نگرشی تاثیر دارد. ارزش درک شده بر رضایت مشتری تاثیر دارد. رضایت مشتری بر وفاداری رفتاری تاثیر مثبت و معناداری دارد.
گونه شناسی ذهنیت های مدیران سازمان اوقاف و امور خیریه از مدیریت برند و ارتقای تصویر سازمان اوقاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت دولتی ایران دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
1 - 33
حوزههای تخصصی:
امروزه، سازمان های غیر انتفاعی نیز به موضوع تصویر برند توجه کرده اند زیرا ارتقای عملکرد سازمان در گرو بهبود تصویر سازمانی آن است. با وجود اهمیّت و ضرورت برندسازی در سازمان اوقاف، به دلیل عدم هم گرایی ذهنی و تفرق دیدگاه های مدیران سازمان، موضوع برندسازی و ارتقای تصویر سازمان مغفول مانده است . در واقع، اتفاق نظر کاملی در این موضوع در سازمان وجود ندارد و همین امر موجب نداشتن برنامه مؤثر در این زمینه شده است. پژوهش حاضر، با هدف شناخت گونه های ذهنیتی مدیران سازمان اوقاف در رابطه با مدیریت برند و بهبود تصویر سازمان اوقاف انجام شد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت آمیخته با استفاده از روش کیو انجام شده است. جامعه نظری شامل مدیران، معاونان و کارشناسان سازمان اوقاف و امور خیریه سطح ستاد است. روش انتخاب نمونه بر مبنای ترکیبی از نمونه گیری گلوله برفی و هدفمند بوده که شامل 37 نفر از آن ها می شود. برای گردآوری داده ها از ابزار مصاحبه و پرسشنامه کیو استفاده شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل عاملی کیو و نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج پژوهش نشان از هفت ذهنیت دارد که با عنوان جامع گرایان، وظیفه گرایان، ترویج گرایان، راهبردگرایان، تحول گرایان سازمانی، برندسازان داخلی و محافظه کاران نام گذاری شدند. ذهنیت های استخراج شده تفسیر شدند و اولویت های آن ها در موضوع برندسازی برجسته شد. بر اساس نتایج این پژوهش، نقطه شروع برنامه ریزی در حوزه ارتقای برند سازمان اوقاف توجه به اشتراکات ذهنیّت ها و عدم توجه به موضوعات واگرا است که در این زمینه پیشنهادهای اجرایی ارائه شدند.
شناسایی الگوهای ذهنی کارکنان امور مالیاتی گیلان درباره موانع کنترل سازمانی اثربخش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت دولتی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
35 - 52
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی الگوهای ذهنی کارکنان امور مالیاتی گیلان درباره موانع کنترل سازمانی اثربخش انجام شده است.طراحی/ روش شناسی/ رویکرد: پژوهش از نوع روش شناسی کیو می باشد. جامعه آماری پژوهش در هر دو بخش کیفی و کمی شامل کلیه کارکنان اداره امور مالیاتی استان گیلان می باشد که از بین آن ها تعداد 13 نفر به صورت هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شده اند. داده های بخش کیفی از طریق مصاحبه با خبرگان و در بخش کمی از طریق کارت های کیو و جدول کیو، گردآوری شده است. تحلیل داده های بخش کیفی با استفاده از تحلیل محتوا و بخش کمی با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی منجر به شناسایی 27 گزاره شده است.یافته های پژوهش: یافته های پژوهش نشان می دهد که 6 الگوی ذهنی شناسایی شده عبارت اند از: قوانین و خط مشی های کنترلی ضعیف سازمان، انتصاب کارکنان بی انگیزه، فساد در فرآیند کنترل، مشارکت ندادن کارکنان توانمند در طراحی و اجرای مکانیسم کنترل، ضعف در زیرساخت های انسانی، فنی و اطلاعاتی در نظام کنترل و کنترل سلیقه ای.محدودیت ها و پیامدها: از محدودیت های پژوهش حاضر دسترسی سخت به نمونه آماری به دلیل شیوع کرونا و عدم آشنایی آنان با روش کیو است.پیامدهای عملی: پیامدهای پژوهش حاضر به مدیران و رؤسای مالیاتی کمک می کند تا برای ارتقای سطح اعتماد، کارایی و تشویق افراد به مشارکت بیشتر و سخت کوشی در راستای نیل به اهداف سازمانی، خط مشی های مناسب تری را در پیش بگیرند.ابتکار یا ارزش مقاله: استفاده از روش کیو برای شناسایی الگوهای ذهنی کارکنان در راستای کمک به مشاوران و مجریان مالیاتی برای ارائه مشاوره و خدمات بهتر در زمینه اداره امور مالیاتی.نوع مقاله: مقاله پژوهشی
طراحی و تبیین مدل ترکیبی اینترنت اشیا و پهپادهای غیرنظامی برای نظارت هوشمند بر عملکرد تجهیزات صنعتی با رویکرد رایانش لبه (مورد مطالعه: توربین های بادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
149 - 178
حوزههای تخصصی:
سرمایه گذاری برای تهیه تجهیزات صنعتی، از ضروریات هر واحد صنعتی است. در این پژوهش، مدل ریاضی نظارت هوشمند بر عملکرد تجهیزات صنعتی توربین های بادی با استفاده از اینترنت اشیا و پهپادهای غیرنظامی با رویکرد رایانش لبه بررسی شده است. در این مدل، عملکرد پهپاد برای نظارت هوشمند بر توربین های بادی در سه مرحله تشخیص، تخلیه محاسباتی و محاسبات محلی بررسی شد. با توجه به دو هدفه بودن مدل نهایی، مدل توسط الگوریتم ژنتیک با مرتب سازی ناچیره و روش محدودیت اپسیلون تقویت شده با استفاده از اعداد تصادفی حل شد. با توجه به یافته های پژوهش، روش محدودیت اپسیلون با افزایش ابعاد مدل کارایی خود را از دست می دهد و قادر به یافتن مرز پارتو در مسائل با ابعاد بزرگ نیست. به همین منظور مدل با استفاده از نسخه دوم الگوریتم فراابتکاری ژنتیک با مرتب سازی ناچیره و ساختاری جدید برای نمایش کروموزوم ها حل شد. این الگوریتم توانست مسائل در ابعاد بزرگ که روش محدودیت اپسیلون قادر به حل آن نبود را حل کند. طبق نتایج، روش محدودیت اپسیلون تقویت شده و الگوریتم ژنتیک با مرتب سازی ناچیره تنها در زمان حل با یکدیگر متفاوت بوده و در سایر معیارها عملکرد مشابهی دارند؛ در نتیجه، الگوریتم ژنتیک با مرتب سازی ناچیره به عنوان روش برتر پیشنهاد شد.
بهینه سازی سبد سهام چنددوره ای با استفاده از آنتروپی امکانی و الگوریتم ازدحام ذرات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
179 - 207
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، انتخاب سبد سهام چند دوره ای درحالت عدم قطعیت و با درنظرگرفتن هزینه های معاملاتی، مدل سازی و حل شد. به منظور انتخاب سبد سهام چنددوره ای با چهار معیار بازده، ریسک، درجه تنوع بخشی سبد سهام و هزینه معاملاتی، یک مدل میانگین-نیم واریانس-آنتروپی امکانی معرفی شد. در این مدل سطح بازده با مقدار میانگین امکانی بازده، سطح ریسک با نیم واریانس امکانی پایینی بازده و درجه تنوع پذیری سبد سهام به وسیله آنتروپی امکانی محاسبه شد. برای درنظرگرفتن عدم قطعیت در مدل پیشنهادی، از نظریه فازی استفاده شده و بازده سهام، عدد فازی ذوزنقه ای درنظرگرفته شد. باتوجه به پیچیدگی محاسباتی مسئله، الگوریتم بهینه سازی ازدحام ذرات چندهدفه برای حل مدل به کار رفت. به منظور ارزیابی عملکرد مدل پیشنهادشده، مدلی مشابه، مشتمل بر آنتروپی تناسبی، مدل سازی و حل شد و نتایج آن با مدل آنتروپی امکانی مقایسه شد. نتایج نشان داد که مدل آنتروپی امکانی از مدل آنتروپی تناسبی بهتر است؛ زیرا مرز کارایی بهتری ارائه می دهد. با توجه به پرتفوهای بهینه به دست آمده از یک بار اجرای الگوریتم روی مدل آنتروپی امکانی در دوره ی زمانی سوم، بیشترین درصد سهام انتخاب شده در سبد بهینه سرمایه گذار ریسک پذیر، ریسک گریز و بی تفاوت نسبت به ریسک، به ترتیب کگل، حکشتی و شخارک هستند.