فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۷۸۱ تا ۳٬۸۰۰ مورد از کل ۳۱٬۹۵۳ مورد.
منبع:
Iranian Review of Foreign Affairs, Volume ۱۳, Issue ۳۵- Serial Number ۱, Winter and Spring ۲۰۲۲
1 - 22
حوزههای تخصصی:
In the intricate geopolitical landscape of Afghanistan, attaining sustainable security remains an evolving challenge fraught with complex dynamics and critical transitions. This study utilizes Fuzzy Analytic Hierarchy Process techniques to systematically elucidate the myriad determinants shaping Afghanistan's security paradigm. Our meticulous examination foregrounds political and social factors as paramount in this multifaceted terrain. Politically, fostering greater regional cooperation, strategic international relations policies, and consolidating the political will of ruling elites emerge as pivotal. Economically, priority rests on catalyzing poverty alleviation and spurring intense developmental drive depicted as ‘economic jihad’. Socially, augmenting solidarity across ethnic and religious divides and encouraging public participation in security are indispensable. Culturally, amplifying educational standards and nurturing trust in governance prove critical. The Taliban takeover marked a profound shift, necessitating reevaluating security paradigms and amplifying Iran’s strategic role in diplomatic engagement and humanitarian aid to moderate Taliban policies and support Afghan stability. By unraveling the complex interplay of factors spanning political, economic, social and cultural dimensions, this study provides invaluable insights to inform context-specific policies and strategies to advance Afghanistan’s multifaceted peacebuilding needs within a holistic framework prioritizing political stability, economic upliftment, social cohesion and regional cooperation underpinned by human rights and inclusive governance.
تداوم و تغییر در سیاست گذاری روابط خارجی عراق از 1920 تا 2020(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۴۱)
89 - 106
حوزههای تخصصی:
پس از تشکیل عراق جدید طی یک قرن اخیر، این کشور سه نوع متفاوت از نظام سیاسی را تجربه کرده و در سطح داخلی و خارجی دچار دگرگونی های مهمی شده است. در بعد سیاست گذاری خارجی، سؤال این است که با هر تغییر در نظام سیاسی عراق اولویت های سیاست خارجی این کشور چگونه ترسیم شد؟ عراق در سال 1920، پس از فروپاشی عثمانی تحت سرپرستی پادشاهی متحد بریتانیا قرار گرفت. در سال 1921 نظام مشروطه سلطنتی عراق با قیمومیت انگلستان شکل گرفته و در سال 1932 از قیمومیت انگلستان خارج شد. در این زمان حفظ ثبات و کسب استقلال، از مهم ترین مؤلفه های سیاست خارجی عراق بود. پس ازاین با سه کودتای نظامی در دهه 50 و 60 میلادی، سیاست گذاری این کشور بر مبنای ایجاد حکومت سوسیالیستی و وحدت عربی شکل گرفت. پیگیری این هدف به دلیل سرکوب داخلی و تهاجم خارجی علیه همسایگان با شکست روبه رو شد. در دوره بعد، با سرنگونی حکومت بعثی طی حمله آمریکا به عراق در سال 2003، مجدداً نظام سیاسی این کشور تغییر کرده و مجموعه جدیدی از اولویت ها طرح شد که به دور از قرائت های هویتی و ایدئولوژیک صرفاً بر مبنای اصالت بخشیدن بر مفاهیم دموکراسی و منافع ملی تنظیم یافت.
روندهای کلان جهانی؛ تحول و گسترش ژئواکونومیک دریای خزر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
159 - 181
حوزههای تخصصی:
دریای خزر با گذار از نقش سنتی خود به عنوان یک دریای بسته و محاصره شده در خشکی در حال تبدیل شدن به یکی از مهم ترین کانون های ژئواکونومیکی دنیا؛ در یک جغرافیای گسترده تر است. به منظور تبیین این فرض؛ نظریه ژئو اکونومی انتخاب شد تا با در نظر گرفتن محوریت دولت ها، به نزاع اقتصادی آنها؛ با ابزارهای اقتصادی در منطقه خزر توجه شود. حال این پرسش مطرح است «چه روندهای ژئواکونومیکی باعث تغییر در جایگاه سنتی دریای خزر و ارتقاء آن شده است». برای پاسخ به این سؤال داده های لازم به شیوه کتابخانه ای گردآوری و بر اساس روش تحلیلی-تبیینی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. یافته های پژوهش نشان می دهد قدرت گیری چین در منطقه و تلاش ایالات متحده آمریکا برای ممانعت از این روند؛ مهار روسیه و تأکید آمریکا بر تحت فشار قرار دادن اقتصاد این کشور از طرق تجاری؛ نظیر تحریم و انحصارزدایی و مهار هژمونی یابی احتمالی ایران در منطقه دریای خزر شواهدی بر تأیید فرض تحول جایگاه دریای خزر بر مبنای معادلات ژئو اکونومیک بوده اند.
نقش اینترنت اشیاء در تحقق دولت الکترونیک و ارتقاء جایگاه قدرت منطقه ای ایران با تأکید بر سند چشم انداز 1404(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
182 - 212
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین الزامات ارتقاء جایگاه کشور در نظام توزیع جهانی و منطقه ای قدرت،برخورداری از دانش پیشرفته و جایگاه اول علمی و فناوری در منطقه است که در سند چشم انداز 1404 جمهوری اسلامی ایران انعکاس یافته است. تحقق دولت الکترونیک در شاخص های مختلف آن نیز از جمله شاخص های مهم کسب جایگاه اول علمی و فناوری در منطقه می باشد. در این چارچوب، یکی از مهمترین روندها و ابزارهای نوظهور فناورانه در سال های اخیر رشد اینترنت اشیاء به عنوان یک شبکه جهانی از ماشین ها و دستگاه هایی است که توانایی تعامل با یکدیگر را از طریق عملکردها و پروتکل های خاص برای منتفع ساختن جامعه کاربران هدف، بر اساس سیاست های ویژه دارند.در این مقاله به این پرسش اساسی پرداخته می شود که آیا اینترنت اشیاء در تحقق دولت الکترونیک و جایگاه قدرت منطقه ای ایران موثر است؟ جامعه آماری این تحقیق شامل 30 نفر از اساتید هئیت علمی آشنا با موضوع تحقیق می باشد که نظر آنها درباره مدل مرجع اینترنت اشیاء توسط پرسشنامه گرفته شد و با استفاده از نرم افزار SPSS ویراست 25 داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج تحقیق نشان داد مدل مرجع بر افزایش راهبری اینترنت اشیاء در دولت الکترونیک و ارتقاء جایگاه قدرت منطقه ای ایران متناسب با سند چشم انداز 1404 تاثیرگذار است (05/0>p). همچنین مقدار کای دو؛برای تعامل مدل مرجع برابر با 67/32 و مقدار کای دو در جدول در سطح 95 درصد با 4 درجه آزادی برابر 67/11 است لذا از نظر اساتید تاثیرگذاری مدل مرجع پذیرفتنی است.
تحلیل گفتمانی استکبارستیزی در اندیشه آیت الله خامنه ای از منظر پساساختارگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی بسیج سال بیست و پنجم بهار ۱۴۰۱ شماره ۹۴
153 - 181
حوزههای تخصصی:
در نگرش پساساختارگرایانه، هویت های اجتماعی و سیاسی محصول گفتمان ها فرض می شوند در واقع هویت ها و خودفهمی ها، در مقابل غیریت ها یا دیگران شکل می گیرند بنابراین، خلق یک هویت بر تاسیس یک تفاوت دلالت دارد. در این چارچوب با تکیه بر مفهوم «غیرِسازنده»، شکل گیری یک هویت را مستلزم عمل تمایز می دانیم که غالبا به تقابل ختم می گردد. مقاله حاضر در پی بررسی این پرسش است که از منظر پساساختارگرایی، استکبارستیزی چه جایگاهی در اندیشه رهبر انقلاب دارد؟ و بر این فرض استوار است که گفتمان استکبارستیزی مدنظر آیت الله خامنه ای حول محور چهار دال هویت بخش، فراگیر، استمرار و استقلال آفرین مفصل بندی شده است که مبتنی بر تقابل با «غیر» به هویت و صورت بندی امت شکل می دهد. این پژوهش بر اساس روش گفتمان لاکلا و موف و با تکیه بر داده ها و درون مایه های رویکرد پساساختارگرایی سامان یافته است. بنا بر یافته های پژوهش، آمریکا در قالب شیطان بزرگ، نقطه هدف استکبارستیزی گفتمان انقلاب اسلامی می باشد که به عنوان «بیرونی سازنده» هویت اسلام سیاسی ایرانیان، نقش بازی می کند. از منظر مقام رهبری این مرزبندی مستمر با ریشه های مذهبی به تحکیم هویت انقلابی و دینی نظام اسلامی منجر می شود.
بایستگی های راهبردی سیاست خارجی ایران در شکل گیری اقتصاد مقاومتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ج.ا.ایران برای افزایش تاب آوری اقتصاد کشور و کاهش آسیب پذیری، الگوی اقتصاد مقاومتی را در دستور کار خود قرار داد. این الگو برای اجرایی شدن نیازمند حضور همه نهادها، وزارت خانه ها و سازمان های کشور است تا با برنامه ریزی های منسجم و مکمل یکدیگر بتوانند تحقق الگوی مذکور را ممکن سازند. پژوهش حاضر نیز با هدف ارائه الزامات مناسب به سیاست خارجی برای مقاوم سازی اقتصاد ملی، در پی پاسخگویی به این پرسش اصلی است که سیاست خارجی ج.ا.ایران از چه الزاماتی می تواند در راستای تحقق اقتصاد مقاومتی و مقاوم سازی اقتصاد داخلی بهره مند گردد؟ این پژوهش سعی دارد با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از مدل «اقتصاد سیاسی سیاست خارجی مبتنی بر تحقق الگوی اقتصاد مقاومتی»، برنامه ها و الزامات راهبردی سیاست خارجی ج.ا.ایران در راستای تحقق اقتصاد مقاومتی را تبیین کند. روش گردآوری اطلاعات نیز کتابخانه ای و اسنادی می-باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد که سیاست خارجی ج.ا.ایران با فعال کردن نقش هماهنگی (هماهنگ کردن سایر نهادها و وزارت خانه ها)، فرصت سازی (تعامل سازنده با کشورهای منطقه و جهان) و بسترسازی در دو حوزه داخلی و خارجی (جذب سرمایه گذاری خارجی، ارتقای صادرات، تسهیل در مبادلات تجاری و مالی، تسهیل در مبادلات بانکی با استفاده از پیمان های پولی) و به طورکلی فعال سازی دیپلماسی اقتصاد مقاومتی، می تواند در راستای تحقق اقتصاد مقاومتی گام بردارد.
کنش گری رسانه در بحران سوریه: مطالعه تطبیقی مواضع رسانه ای جمهوری اسلامی ایران و اتحادیه اروپا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال بیست و پنجم بهار ۱۴۰۱ شماره ۹۷
157 - 182
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش رسانه های جمهوری اسلامی ایران و اتحادیه اروپا در تحولات سوریه است. نتایج حاصل از روش پژوهش توصیفی تحلیلی مقاله نشان می دهد که رسانه های مورد بررسی، همسو با اهداف سیاست خارجی کشور متبوع خود، چارچوب سازی های متنوعی را به کار برده اند. به عبارت دیگر میان عملکرد رسانه ها و جهت گیری سیاست خارجی آن ها ارتباط معناداری وجود دارد و متناسب با آن، مؤلفه های معنایی مشخصی از صحنه بحران، تصویرسازی و چارچوب بندی می شود. با استفاده از نظریه گافمن و ایده چارچوب سازی، رسانه ها تلاش می کنند واقعیت صحنه بحران را درقالب های معنایی مشخصی صورت بندی نمایند. رسانه ها در ایران به چارچوب سازی با مشخصات ایدئولوژیک، فرهنگی و امنیتی توجه دارند و رسانه ها در اتحادیه اروپا، چارچوب سیاسی امنیتی و اقتصادی را در بحران سوریه دنبال می کنند
تغییرات اقلیمی و امنیت بین الملل در قرن 21(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات اقلیمی تهدید امنیتی عینی، جهانی، بدون عامل و غیردولتی است که با تهدیدهای سنتی تفاوت بنیادی دارد. در پاسخ به این پرسش که تغییرات اقلیمی چه تأثیراتی بر امنیت در سطح بین المللی دارد؟ فرضیه تحقیق این بود که تغییرات اقلیمی، مفهوم امنیت را متحول کرده و خطرها و تهدیدهای امنیتی بیشتر و بزرگ تری ایجاد کرده است. با افزایش پیامدهای آن، امنیت در سطح جهانی و در ابعاد مختلف امنیت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و انسانی، بیش از پیش به خطر خواهد افتاد. براساس یافته های تحقیق باید گفت که در اثر تغییرات اقلیمی امروزه هیچ جای امنی در دنیا وجود ندارد و اشکال مختلف امنیت در سطح فردی، ملی و بین المللی با چالش و تهدید مواجه است. تغییرات اقلیمی تهدیدهای امنیتی موجود را تشدید و خطرناک تر کرده و جنبه های جدید ناامنی مانند ناامنی غذایی یا محیطی انسان های بیشتری را تهدید می کند. در نتیجه، هیچ توافق حقوقی محدود یا اقدامات اقلیمی یک یا چند کشور نمی تواند اثرات آن را از بین برد و همکاری های جهانی دولتی و مردمی برای مقابله با آن ضروری است. تحقیق حاضر با بهره گیری از نظریه امنیتی مکتب کپنهاک، به ویژه آرای باری بوزان به شیوه تبیینی نوشته شده است.
چالش های سیاست همسایگی چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از تحولات مهم ایجادشده در سیاست خارجی چین پس از جنگ سرد، تمایل پکن به حفظ روابط دوستانه با کشورهای همسایه است. هدف این کشور از برقراری روابط خوب با همسایگان، فراهم کردن محیطی مطلوب تر برای توسعه اقتصادی داخلی و سپس، افزایش ثروت و قدرت این کشور در عرصه جهانی بوده و به همین دلیل، سیاست یکپارچه منطقه ای به نام سیاست پیرامونی یا سیاست همسایگی را تدوین کرده است. پرسشی که در پژوهش پیش رو در پی پاسخ گویی به آن هستیم، این است که «چین چه راهبرد هایی را در چارچوب سیاست همسایگی خود اتخاذ کرده و دراین راستا با چه چالش هایی روبه روست؟» در پاسخ به این پرسش باید گفت، «سیاست همسایگی خوب» در دوران دنگ شیائوپینگ، «سیاست همسایه به عنوان شریک» در دوران جیانگ زمین، «سیاست همسایگی خوب، امن، و مرفه» در زمان هو جینتائو، و «سیاست جامعه مشترک با سرنوشت مشترک» در زمان شی جین پینگ ازجمله سیاست های همسایگی چین به شمار می آیند. درواقع، چین تنها قدرت درحال ظهوری نیست که تلاش می کند، از طریق ابتکارات بلندپروازانه سیاست خارجی، به پیرامون خود شکل دهد، بلکه پیش از آن، اتحادیه اروپا نیز در این مسیر گام نهاده بود. هدف مقاله حاضر این است که نشان دهد، رهبران چین با درک درست نظام بین الملل و تغییر تفکر راهبردی خود، سیاست خارجی مناسب و به تبع آن، دیپلماسی همسایگی درخوری را درپیش گرفته و توانسته اند محیط امنی برای توسعه خود فراهم کنند که سبب شکل گیری نظم منطقه ای جدیدی می شود.
توسعۀ سیاسی و نهادمندی قدرت سیاسی: ارائۀ الگویی نوین برای سنجش توسعۀ سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه علوم سیاسی سال هفدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
163 - 206
حوزههای تخصصی:
اهمیت توسعه سیاسی و نقش و جایگاه آن در دیگر ابعاد توسعه، باعث شده تا موسسات بسیاری در سطح جهانی به رصد وضعیت توسعه سیاسی بپردازند. هر چند لیست شاخص هایی که موسسات جهانی برای سنجش وضعیت توسعه یافتگی سیاسی به کار می برند، تا حدود زیادی مرتبط با مفهوم توسعه سیاسی ست ولی به نظر می رسد که تمام وجوه آن را پوشش نمی دهد. به همین منظور در این پژوهش سعی شده است مدل جدیدی برای سنجش مفهوم توسعه سیاسی ارائه گردد. بر اساس روش تحقیق توصیفی_تحلیلی، الگوهای موجود برای سنجش توسعه سیاسی مورد ارزیابی قرار گرفته و سپس در سه گام مفهوم سازی، سنجش پذیری و رتبه بندی الگوی پیشنهادی ارائه شده است. برای این که الگوی نوین پژوهش از پشتوانه نظری برخوردار بوده و صرفاً ساخته ذهن نباشد، از چارچوب نظری نهادگرایی استفاده شده است. از منظر نهادگرایی، کارکرد نهادهای سیاسی، ساماندهی کنش سیاسی افراد در ارتباط با کسب و اعمال قدرت سیاسی ست، بنابراین، می توان گفت توسعه سیاسی، مستلزم نهادینه (تر) شدن (هر چه بیشتر) قدرت سیاسی ست. به موازات افزایش نهادمندی قدرت سیاسی در پنج حوزه انحصار، کسب، اعمال، انفکاک و ادغام قدرت سیاسی، شاخص های مختلف توسعه سیاسی هم چون: ثبات نظم سیاسی، مشارکت سیاسی، رقابت سیاسی، حاکمیت قانون، توانایی یا ظرفیت نظام سیاسی و حقوق شهروندی ارتقاء خواهد یافت. علاوه بر این، الگوی پیشنهادی پژوهش، برای تبیین وضعیت توسعه یافتگی سیاسی جوامع مختلف و شناسایی چالش های آن نیز قابل کاربرد است.
رویکرد استراتژیک امریکا و هند به منطقه ایندو-پاسیفیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایندو-پاسیفیک پویاترین و متنوع ترین منطقه جهان است. این منطقه به کانون اصلی سیاست و اقتصاد جهان تبدیل شده است. طی یک دهه اخیر توجه جهانی به منطقه ازنظر استراتژیک و اقتصادی افزایش یافته است. ظهور و نفوذ چین به عنوان یک قدرت بزرگ تهدیدی برای هژمونی امریکا در سطح نظام بین الملل و هند در سطح منطقه ای بوده است. امریکا جامع ترین شریک استراتژیک هند است. هر دو کشور منافع استراتژیک مکملی دارند؛ امریکا خواهان حفظ هژمونی اقتصادی و نظامی در جهان است و هند به نوبه خود در پی گسترش روابط امنیتی با امریکا است تا در آینده شرایط تبدیل شدن این کشور به یک قدرت منطقه ای را تسهیل کند. سؤال اصلی مقاله این است که امریکا و هند چه رویکردی نسبت به منطقه ایندو-پاسیفیک دارند؟ فرضیه مقاله این است که هند در استراتژی ایندو-پاسیفیک امریکا نقش «پیشرو» یا محوری دارد، اما این به معنای اتحاد نظامی و امنیتی دو کشور نیست، هند تلاش دارد تا استقلال استراتژیک خود را در موضوعات منطقه ای ایندو-پاسیفیک حفظ کند. دو کشور در تعریف جغرافیایی منطقه، نوع مواجهه با ظهور چین و محوریت آسه آن در منطقه رویکرد متفاوت دارند. این پژوهش با رویکرد تحلیلی و بهره گیری از استراتژی های امنیتی دو کشور تهیه شده است.
الگوهای دوستی و دشمنی و روابط عربستان سعودی و سوریه در مجموعه امنیتی غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
163 - 193
حوزههای تخصصی:
روابط عربستان سعودی و سوریه از زمان ورود دو کشور به عرصه دولت های ملی فراز و نشیب های متعددی را تجربه کرده است. حضور ریاض و دمشق در اردوگاه های رقیب در دوران جنگ سرد زمینه ساز واگرایی در مناسبات دوجانبه بود. با روی کارآمدن حزب بعث در سوریه، روابط دو طرف متشنج شد. پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و گذار مناسبات تهران و دمشق به مرحله اتحاد راهبردی نیز از سوی رهبران سعودی بر مبنای نشانه های تهدیدآمیز ادراک گردید. از این رو، با آغاز بحران سوریه، ریاض به یکی از حامیان اصلی جنگ نیابتی و سیاست تغییر رژیم تبدیل شد. با این حال، با تسریع روند حل وفصل سیاسی بحران و شروع دوره بازسازی اقتصادی، سعودی ها نیز به مانند سایر کشورهای حوزه غرب آسیا و شمال آفریقا مسیر عادی-سازی روابط با دمشق را در پیش گرفته اند. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که چرا وضعیت واگرایی، سویه غالب در روابط بین عربستان سعودی و سوریه بوده است؟ در این ارتباط با بهره گیری از گزاره های نظریه مجموعه امنیتی منطقه ای این فرضیه به آزمون گذاشته می شود که نقش های متفاوت ریاض و دمشق در مجموعه امنیتی غرب آسیا از جمله موضع متمایز آنها در قبال مسئله رژیم صهیونیستی- فلسطین، دگرسازی ریاض در برابر محور مقاومت و ژئوپلیتیک شیعه و فقدان همسبتگی فرهنگی، مذهبی، نژادی، واگرایی را به سویه غالب در روابط دو طرف تبدیل کرده است. مقاله حاضر توصیفی و تحلیلی بوده و اطلاعات موردنیاز به روش کتابخانه ای و مراجعه به منابع اینترنتی معتبر گردآوری می شود.
تحلیل و بررسی علل همگرایی جمهوری اسلامی ایران و جمهوری تاجیکستان
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
131 - 150
حوزههای تخصصی:
جمهوری تاجیکستان در 9 سپتامبر 1991 بعد از فروپاشی شوروی به استقلال دست پیدا کرد. در همگرایی دولت ها از منابع مادی و توانایی اقتصادی یکدیگر و با همکاری مشترک بهره می گیرند و با همگرایی و روابط حسنه است که می توانند کمبودهای یکدیگر را از جهات مختلف تامین کنند و مکمل اقدامات سرمایه گذار و تولیدی یکدیگر باشند. گسترش روابط جمهوری اسلامی ایران با تاجیکستان از همان روزهای آغاز استقلال این کشور مورد توجه مسئولان کشور قرار گرفته است از اینرو در سیاست خارجی ایران، تاجیکستان از جایگاه ممتازی برخوردار بوده و به دلیل اشتراکات فراوان بین دو کشور می توان آن را روابط خویشاوندی دانست. اقتصاد و سرمایه گذاری، قرابت زبانی، پیوند دیرینه فرهنگی و نژادی، علقه های دینی و تاریخ مشترک میان ایران و تاجیکستان، بستری مناسب برای همگرایی بین دو کشور را فراهم می نماید.
Feasibility study of the impact of the Governance Gap on the Efficiency of the Political System from the Perspective of Political Stability; Case study of the Islamic Republic of Iran
حوزههای تخصصی:
The governance gap is an important one and somewhat unknown. Although there is a lot of talk about how and why, but so far it has not been addressed in detail. This gap is the result of non-compromise and agreement on principles and foundations and arising from the atmosphere of conflict that arose in the years after 1997 between the two discourses of reformism and fundamentalism. In this research, using the method of discourse, while examining the discourse of the Islamic Revolution as well as the two discourses of reformism and fundamentalism, the two issues of the relationship between the conflict and the gap between the two with the category of "efficiency "and then" political stability "have been considered. This study seeks to answer the question: "What effect has the governance gap in the Islamic Republic of Iran had on the efficiency of the system in the years after 1997?" And its main finding is that the governance gap, by creating instability in the political system, has provided grounds for inefficiency in some areas. In a way, if this rift and conflict did not exist, the political system would have functioned better.
کالبدشکافی بحران سیاسی امنیتی افغانستان ازاشغال تا نا امنی(2022) وتاثیر آن بر امنیت جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متأثر از تحولات اخیرافغانستان که منجر به سقوط دولت«اشرف غنی» از اریکه قدرت شد، ملت افغانستان ونیروهای نظامی این کشوربدون هیچ مقاومتی حکومت را دراشغال طالبان دیدند وشرایط ناامنی دیگری براین کشورحاکم شد.علاوه براین گروه تروریستی داعش برای مقابله با طالبان برعملیات انتحاری ونا امنی دراین کشور افزود ودرحال حاظراین کشوربدون دولت ودرمنازعات ناامنی بسرمی برد.(مساَله)پژوهش پیش رو با هدف بررسی تحولات و کنشگرانِ میدانیِ مؤثردرافغانستان کوشیده است تا با تأسی از مؤلفه های تئوریکِ مطالعات امنیتی جهان سوم و با رویکردی توصیفی تحلیلی به این پرسش پاسخ دهد(هدف-روش) که فقدان امنیت در سامان سیاسیِ نوینِ افغانستان متأثر از چه عواملی می باشدو تاثیر آن بر جمهوری اسلامی ایران چیست؟(سؤال) فرضیه قابل طرح به عنوان یافته پژوهش ناظر بر آن است که انباشت مؤلفه هایِ مانع و پَس ران در دولت سازی موجب شده است تا افغانستان امروزی به عنوان جامعه ای از هم گُسیخته، مُضمحل و واگرا، که در مارپیچِ تنازلی منازعه، ناامنی و فقر قرار دارد به بهشت تروریست های مدرن از جمله طالبان وداعش بدل شود؛ گروه هایی که با تمسُک به عنصر دین و با هدف کسب قدرت سیاسی، نه تنها در داخل مانع ایجاد هرگونه مردم سالاری نهادمند شده اند، بلکه در سطحی گسترده تر امنیت جمهوری اسلامی ایران، منطقه و حتی نظام بین الملل را آماج حملات تروریستی خود قرار داده اند(یافته ها)
متغیرهای تأثیرگذار بر آینده زنجیره مقاومت در منطقه غرب آسیا (با تأکید بر یمن، عراق، سوریه و لبنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
194 - 227
حوزههای تخصصی:
محور مقاومت به عنوان مفهومی پذیرفته شده در فضای سیاسی همواره محل بحث بوده، باوجوداین به نظر می رسد این مفهوم چندان نمی تواند گویای تلفیق رفتاری این نیروها با شرایط بومی و متغیرهای جدید باشد به همین خاطر مفهوم «زنجیره مقاومت» می تواند میزان بیشتری از انعطاف و درعین حال تنوع را در خود جای دهد. گذشته از این؛ آنچه اهمیت پیدا می کند این است که رفتار نیروهای مقاومت تا چه میزان ایدئولوژیک یا ژئوپلیتیک و یا حتی ژئواکونومیک است و اینکه الگوی دوستی و دشمنی حاکم بر این نیروها چیست؟ در سوی دیگر اینکه مسیر حرکتی و آینده این محور به چه سمت و سویی است هم می تواند پیش بینی ناپذیر باشد. حال با توجه به این مقدمه، سؤال اصلی می تواند این گونه در نظر گرفته شود که متغیرهای اصلی تأثیرگذار بر آینده زنجیره مقاومت چیست؟ در پاسخ باید گفت که پنج متغیر کلیدی شامل ساختار اقتصادی، الگوی دوستی و دشمنی که در درون خود نوع تعامل و ارتباط با بازیگر مرکز، نوع تعامل و ارتباط با دشمن نزدیک، نوع تعامل و ارتباط با دشمن دور و نوع تعامل و ارتباط با دولت میزبان را دربرمی گیرد، ساختار سیاسی نیروها، جایگاه اجتماعی نیروهای مقاومت در میان توده مردم و درنهایت اهداف سازمانی که می تواند ایجابی یا سلبی باشد بر آینده زنجیره مقاومت تأثیر خواهد گذاشت. پژوهش حاضر تلاش کرده است تا با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی و بر اساس گردآوری اسنادی داده ها به سؤالات مذکور پاسخ دهد.
فرهنگ سیاسی و جنبش های زیست محیطی در غرب
منبع:
سیاست کاربردی سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
151-171
حوزههای تخصصی:
محیط زیست همواره یکی از مهمترین عناصر زندگی بشر در طول تاریخ بوده است با گذشت زمان و تکامل انسان، روابط انسان و طبیعت تغییر چشمگیری یافت و اکنون منجر به سلطه انسان بر طبیعت و تغییر شکل ان توسط بشر شده است و این امر باعث ایجاد مشکلات و تهدیداتی برای نسل بشر شده است . تنظیم رابطه میان انسان و طبیعت از قرن 19 به دغدغه یی برای جامعه و سیاست در جهان به ویژه جهان توسعه یافته تبدیل شد و از ان به بعد نشست های مختلف بین المللی و ملی برای ایجاد راه مشترک جهت غلبه بر بحرانهای زیست محیطی شکل گرفته از جمله برگزاری کنفرانس استکلهم در سال 1971 و نشست ریو در برزیل در سال 1991 . در کنار این نهادها، بازیگران دیگری نیز وارد این عرصه شده اند؛ جنبش های جدید اجتماعی به ویژه جنبش های زیست محیطی، این جنبش ها از 1960 به بعد در کشورهای توسعه یافته به وجود آمده اند و برخلاف کشورهای جهان سوم، گسترش زیادی پیدا کرده اند . لذا سوال اصلی ما در این مقاله ریشه سابی و یافتن علل این تحول در دنیای غرب است. برای پاسخ به این سوال فرضیه ذیل را به سنجش می گذاریم: به نظر می رسد عامل فرهنگ سیاسی به ویژه فرهنگ سیاسی مشارکتی زمینه ایجاد، رشد ، تداوم و تحول این جنبش ها را فراهم کرده است. روش پژوهش در این مقاله توصیفی- تحلیلی است و ابزار گردآوری اطلاعات کتابخامه ای و استفاده از منابع اینترنتی می باشد.
شناسایی و تبیین نیروهای پیشران مؤثر بر شکل گیری هندسه قدرت جدید منطقه غرب آسیا در گذار از نظم پساوستفالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بحران پژوهی جهان اسلام دوره ۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۶
118 - 146
حوزههای تخصصی:
منطقه غرب آسیا در دهه دوم قرن بیست و یکم با تحولات و پویایی های جدیدی مواجه بوده است. ظهور بیداری اسلامی در این منطقه، نویدبخش شکل گیری نظم نوینی است که با نظم موجود تفاوت های چشم گیری دارد و بازیگران جدیدی در شکل گیری آن به ایفای نقش پرداخته اند. پژوهش حاضر به منظور شناسایی و تبیین نیروهای پیشران مؤثر بر شکل گیری هندسه قدرت جدید منطقه غرب آسیا در گذار از نظم پساوستفالی به انجام رسیده است. روش پژوهش در این مقاله روش آمیخته با رویکرد اکتشافی است و جامعه آماری آن به صورت هدفمند شامل (27) نفر از خبرگان و صاحب نظران حوزه امنیت ملی و روابط بین الملل در دانشگاه های نیروهای مسلح است. جمع آوری اطلاعات با استفاده از روش کتابخانه ای و برگزاری پنل های خبرگی و با استفاده از تکنیک ذهن انگیزی صورت پذیرفت. حاصل جلسات ذهن انگیزی، استخراج (23) نیروی پیشران بود که به منظور صحت سنجی نیروهای پیشران از آزمون های اختصاصی نرم افزار SPSS شامل t تک نمونه ای، ضریب توافقی کندال و آلفای کرونباخ استفاده شد. در ادامه و با استفاده از نرم افزار آینده پژوهی میک مک و با به کارگیری تحلیل اثر ماتریس متقابل مؤثرترین نیروهای پیشران در حوزه موضوع پژوهش شناسایی و احصاء گردید که شامل احیاء جاده ابریشم در دو حوزه خشکی و دریا، تشکیل مثلت عربی، غربی و عبری در منطقه غرب آسیا و نقش آفرینی محور مقاومت در مقابله با گروهک های تروریستی تکفیری بود.
ترامپ و میدان تصمیم گیری برجام؛ از خروج تا سناریوی آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ابتدا گمان می رفت که امضای توافق برنامه جامع اقدام استراتژیک پایانی خوش بر یکی از بزرگ ترین چالش های بین ایران و آمریکا باشد. اما با ورود ترامپ به کاخ سفید و رویکرد سراسر تهاجمی او علیه ایران، برجام نه تنها نتوانست به عنوان آغاز ِ پایان مخاصمات شدید بین دو کشور عمل کند بلکه خود نیز قربانی نگرش ترامپ شد. تحلیل های متعددی در خصوص علت یابی این رویکرد ترامپ صورت گرفته است، اما به نظر می رسد فرا رفتن از تحلیل های صرف مادی و غیرمادی و درک ارتباط پیوستار یا همان فضای ساختار اجتماعی، بهتر و واقع بینانه تر می تواند سرشت واقعی علت رویکرد او را نشان دهد. لذا سوال اصلی این مقاله آن است که چه عاملی باعث عملکرد و ساخت دنیای اجتماعی ترامپ نسبت به برجام شد و با فرض احیاء برجام در دوره بایدن، درصورت به قدرت رسیدن مجدد ترامپ چه سناریویی در انتظار آن خواهد بود؟ یافته های پژوهش براساس روش توصیفی و تحلیلی نشان می دهد که سرشت خاص وجوه سرمایه، منش و خشونت نمادین به عنوان سه وجه میدان تصمیم ترامپ باعث مخالفت و درنتیجه خروج او از برجام شد و سیاست های خروجی این وجوه به دلیل ثابت آنها باعث خواهد شد تا در صورت به قدرت رسیدن او در سال 2024، به فرض احیاء برجام در دوره ی بایدن ترامپ مجدداً همان رفتارِ قبل را درباره آن اتخاذ نماید.
حکمرانی در جامعه پیچیده شبکه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکمرانی در سه سویه مشارکت ، مشروعیت و تقنین منشاء اثر و گفت وگو می باشد. حکمرانی به مثابه موضوع قدرت، هم زمان با تطورات قدرت دچار دگرگونی شده و بسترهای جدیدی را تجربه می کند. بر این مبناء موضوع حکمرانی، هنگامی که در جوامع پیچیده و شبکه ای قرار می گیرد شرایطی متفاوت از جوامع پیشاشبکه ای پیدا می کند. این تحقیق در پی آن است تا به این موضوع بپردازد که حکمرانی در جامعه پیچیده شبکه ای چگونه است؟ از این رو هدف اصلی این تحقیق، شناخت چارچوبی است که بتواند به پردازش جدیدی از کیفیت حکمرانی در جامعه پیچیده و شبکه ای بپردازد. در این پژوهش که دارای رویکردی توصیفی- تحلیلی می باشد سعی شده تا با استفاده از روش اسنادی در ضمن گفتمان تفسیری و نظریه پیچیدگی و با رجوع به منابع معتبر، ابعاد مختلف موضوع، بررسی و بیان گردد. یافته های تحقیق بیانگر آن است که طراحی هویت های رقومی یکتا و انحصاری و همچنین داده های کلان و معنادار برای حکمرانی در جامعه پیچیده شبکه ای، نقش اساسی را ایفاء می کنند.